ارسالها: 276
#171
Posted: 12 Mar 2014 07:36
چون دارو ندار هسته ای وا دادند
جایش سبدی به ما زکالا دادند
آن حق مسلم که بجایی نرسید
این حق سکوت است که حالا دادند
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
ویرایش شده توسط: mahdi1367111
ارسالها: 276
#172
Posted: 12 Mar 2014 07:45
شیره را از حبه ی انگور سرقت می کنند
شهد را از لانه ی زنبور سرقت می کنند
دست مالیدم به خود، چیزی سر جایش نبود!
سارقان بی پدر بدجور سرقت می کنند!
احتیاجی نیست از دیوار و در بالا روند
سارقان با "کنترل از دور" سرقت می کنند
عده ای راحت میان مبل خود لم می دهند
از طریق عده ای مزدور سرقت می کنند
روز روشن، زنده ها را از میان کوچه ها
مرده را هم نیمه شب از گور سرقت می کنند
برق را از سیم ها و آب را از لوله ها
دود را از حقه ی وافور سرقت می کنند
می برندت سوی خلوت، می کنندت پشت و رو
با زبان خوش نشد با زور سرقت می کنند!
جای اینکه سکه ای در کاسه ی کوری نهند
کاسه را هم از گدای کور سرقت می کنند
نیست چون تفریح و شادی توی این شهر بزرگ
عده ای تنها به این منظور سرقت می کنند!
خواستم دنبال مأموری روم، دیدم ولی
سارقان در پوشش مأمور سرقت می کنند...
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
ارسالها: 24568
#173
Posted: 12 Mar 2014 15:28
اندر وصف گرانی پسته شب عید
ای پسته شوخ و شنگ و خندان
ای قیمت تو برابر جان
ای برده دهان دلفریبت
هوش از سر مردم سخندان
عارف به تو گشته است پابند
عامی به جمال توست، حیران
رفتهاست ز وصف مغز سبزت
آوازه بر این بلند کیوان
در مجمع ظرفهای آجیل
هستی تو مثال قیصر و خان
بادام به بزم توست فراش
تخمهست به حضرت تو دربان
ز اعجاز مقام برترت، شد
هر صد گرمت دویست تومان
در محفل اغنیا غنودی
فارغ ز مشقت فقیران
نه در غم مردمان بیپول
نه فکر دوا و قرص و درمان
نه در صف مرغ و گوشت قائم
نه در پی نان و پودر ویلان
نه گوش ترا، که خسته گردد
از ضربه وعدههای چاخان
زان وعده که با دهل سرودند
درباره جنسهای ارزان
القصه دل ترا غمی نیست
آسودهای از جفای دوران
از دامن تو شده است کوتاه
دست من مفلس مسلمان
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#174
Posted: 12 Mar 2014 15:36
کمی تامل...
مردمی که فکرشان آزاد نیست هیچگاه آزاد نخواهند شد بلکه به وسعت تفکرشان قفسی دیگر را تجربه خواهند کرد...!
شوخی با جایزه نوبل
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 276
#175
Posted: 15 Mar 2014 14:00
حاکمان فقط از یک چیز هراس دارند.آگاهی
گشت ارشاد امریکایی!
)دوتا فرق با ما داره:
۱:اینکه یه قانونی داشتن لااقل و سلیقه ای نبوده!
۲:این قانون مال ۹۲ سال پیشه!!!!!(
]
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
ارسالها: 276
#176
Posted: 16 Mar 2014 08:11
قانون اول اسلامی نیوتن : هر نیرویی بخواهد داخل ایران اسلامی انقلاب کند یا آمریکایی است یا انگلیسی. خدا لعنتش کند!
قانون دوم اسلامی نیوتن : هر نیرویی خارج از ایران اسلامی انقلاب کند ادامۀ انقلاب اسلامی ماست.خدا خیرش دهد!
قانون سوم اسلامی نیوتن : نیروها یا خودی اند و در مکتب اسلامی یا غیر خودی اند و در مکتب صهیونیستی. انشاالله!
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
ارسالها: 276
#177
Posted: 16 Mar 2014 15:51
بگذر از نی، من حکایت می کنم
وز جدایی ها شکایت می کنم
ناله های نی ، از آن نی زن است
ناله های من ، همه مال من است
شرحه شرحه سینه می خواهی اگر
من خودم دارم، مرو جای دگر
این منم که رشته هایم پنبه شد
جمعه هایم ناگهان یکشنبه شد
چند ساعت، ساعتم افتاد عقب
پاک قاطی شد سحر با نیمه شب
یک شبه انگار بگرفتم مرض
صبح فردایش زبانم شد عوض
آن سلام نازنینم شد «هِلو»
وآنچه گندم کاشتم، رویید جو
پای تا سر شد وجودم «فوت» و«هد»
آب من«واتر» شد و نانم«برد»
وای من! حتی پنیرم «چیز» شد
است و هستم ، ناگهانی «ایز» شد
من که با آن لهجه و آن فارسی
آنچنان خو کرده بودم سال سی
من که بودم آنهمه حاضر جواب
من که بودم نکته ها را فوت آب
من که با شیرین زبانی های خویش
کار خود در هر کجا بردم به پیش
آخر عمری، چو طفلی تازه سال
از سخن افتاده بودم، لال لال
کم کمک، گاهی «هِلو» ، گاهی «پیلیز»
نطق کردم! خرده خرده، ریز ریز
در گرامر همچنان سردرگمم
مثل شاگرد کلاس دومم
گاه «گود مورنینگ» من جای سلام
از سحر تا نیمه شب دارد دوام
با در و همسایه هنگام سخن
لرزه می افتد به سر تا پای من
می کنم با یک دو تن اهل محل
گاهگاهی یک «هلو» رد و بدل
گر هوا خوبست یا این که بد است
گفتگو درباره اش صد در صد است
جز هوا ، هر گفتگویی نابجاست
این جماعت، حرفشان روی هواست
بگذر از نی، من حکایت می کنم
وز جدایی ها شکایت می کنم
نی کجا این نکته ها آموخته
نی کجا داند نیستان سوخته
نی کجا از فتنه های غرب و شرق
داغ بر دل دارد و تیشه به فرق
بشنو از من ، بهترین راوی منم
راست خواهی ، هم نی و هم نی زنم
سوختند آنها نیستان مرا
زیر و رو کردند ایران مرا
کاش می ماندم در آن محنت سرا
تا بسوزانند در آتش مرا
تا بسوزانندم و خاکسترم
در هم آمیزد به خاک کشورم
دیدی آخر هر چه رشتم پنبه شد
جمعه هایم ناگهان یکشنبه شد
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
ارسالها: 276
#178
Posted: 16 Mar 2014 15:56
یک عمر هر چه خواستی از آنها، تنها جوابشان به تو شاید بود
آنها که هر چه خواسته اند از تو، قبلش همیشه حتمن و باید بود
در کار تو همیشه نه آوردند، گفتی چرا؟ برای تو از قرآن
فی الفور استخاره گرفتند و مثل همیشه پاسخ آن بد بود
گفتند مردی و پدرت باید رویت حساب باز کند یعنی
در خانه هم وجود تو مفهومش یک منبع اضافه در آمد بود
بختت همیشه ثانیه ی آخر چرخید و پشت و رو به زمین افتاد
در زندگی برای تو خوشبختی آن روی سکه ات که نیامد بود
هر کس که زخم زد به تو پیش از آن دیدی که دوستانه صدایت زد
کم کم رسید کار به جایی که کابوس تو «سلام محمد» بود
این شعر را دوباره بخوان از نو شاید بهانه ای شد و خندیدی
قدری برای گریه بر احوالت درد و غم تو بیشتر از حد است!
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
ارسالها: 276
#179
Posted: 16 Mar 2014 22:54
طنز سیاسی
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
ویرایش شده توسط: mahdi1367111
ارسالها: 276
#180
Posted: 16 Mar 2014 23:28
کولیان جنوب شیکاگو، نوجوانان شاخ آفریقا
دختران جوان اورشلیم، موبدان قلمرو بودا
همه در انتظار یک روزن در دل برگ های تقویمند
چشمشان خیره مانده سوی افق، دلشان در امید فرداها...
کودکان گرسنه ی هایتی، مادران اسیر بحرینی
بغض دارند، بغض دلتنگی، گله دارند از خدا حتی
بوی باروت می رسد از مصر، از یمن بوی تند خودسوزی
بچه های یتیم غزه هنوز ناامیدند از همه اما...
...
بیت پنجم رسید و تا اینجا شش نفر از گرسنگی مردند
درد تو چیست جز یتیمی که بی غدا مانده آن سوی دنیا
ما هم این گوشه از جهان خوبیم ،حالمان... ای... بدون تو بد نیست...
سامری ها فریبمان دادند، دور دیدیم چشم موسی را
...
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی