ارسالها: 24568
#231
Posted: 11 Oct 2014 00:49
طنز سیاسی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#233
Posted: 24 Nov 2014 21:23
جهنم
لرزيده گر از پاي تو تا سر، به جهنم!
شد گوش جهان از سخنت كر، به جهنم!
مي بيني اگر حيثيت و ثروت و نامت
غارت شده و خواب قلندر، به جهنم!
بزدل بود آن برّه كه از گرگ بترسد
با شيردلي گر بشود خ ر، به جهنم!
دلواپس كارند اگر عدّه ي معدود
در دلخوشي خيل دلاور، به جهنم!
از حق غني سازي عقب گرد نكرديم
حالا چه شود «پنج»، چه كمتر، به جهنم!
با ضربه ي شلاق به جنّت نتوان رفت
دربست توان رفت ولي درب جهنم
هم جنتي و طيّب و رحماني و نعمت
مجلس دهد اخطار، مكرر، به جهنم!
«توفيق» اگر يار شود، راه همان است
شد با «فرجي»، يا كس ديگر، به جهنم!
با چند دلار ژنو امروز چه شاديم!
«كرسنت» بَرَد چند برابر، به جهنم!
يك ساله تورم شده «يك ثلث» و ندارد
ننجون فلان شيخ چو باور، به جهنم!
ممنون كه مكدّر شدي از قيمت خودرو
هر كس بشود جز تو مكدّر، به جهنم!
خشمت زده بر هيبت سرهنگ كنايه
رحمي به خودت!، ملّت و كشور به جهنم!!
آهسته تر اي دوست!، كه اينگونه فرستي
هر خشك و تر و اول و آخر به جهنم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#234
Posted: 26 Dec 2014 21:08
سیه چرده ی شیرین
مش حسن با دو عدد گاو ز صحرا آمد
با زنش گفت به شادی که اوباما آمد!
پلوئی دم بکن و پوست بکن بادمجان
که به جانم هوس مرغ و مسما آمد
همسرش گفت که این سمت نیامد، دیدم!
به گمانم که در اطراف یو.اس.آ. آمد
تازه با رأی من و تو که نیامد سر کار
روی آرای همان مردم آنجا آمد
چه کند فرق برای من و تو، بیچاره؟
درد ما را مگر او بهر مداوا آمد
گاومان شیر فزونتر بدهد از فردا؟
بابت ذوق زیادی که اوباما آمد
یا که گاو نرمان هم پس از این شیر دهد؟
روی شوقی که طرف با هی و هورا آمد؟
کو برنجت که پلو خواستی از بهر ناهار؟
مرغ بریان مگر از عالم رؤیا آمد
آنچنان ذوقزده ای آمده ای، پنداری
که پسرخاله ات از قریۀ بالا آمد
رفع تبعیض نژادی خبری شیرین بود
که به صبحانۀ ما مثل مربا آمد
لیکن این مرد سیاهی که دلت را برده
نه سیاهی است که در قصه و انشا آمد
این سیاهیست که با پول سفیدان جهان
پی افزایش سرمایه به سودا آمد
«آن سیه چُرده که شیرینی عالم با اوست»
فرصتش ده که ببینی پی یغما آمد
همچنان در به همان پاشنه خواهد چرخید
این یکی از پی نو کردن لولا آمد
چشم پر ماتم افغان و عراقی روشن
بوش تازه نفسی تازه به دنیا آمد
.
.
نظر مشدی حسن چون ز اوباما برگشت
با دوتا گاو خودش جانب صحرا برگشت!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 12930
#235
Posted: 5 Jan 2015 04:28
کاریکاتور سیاسی
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ویرایش شده توسط: pixy_666
ارسالها: 24568
#236
Posted: 6 Jan 2015 22:15
طنز سیاسی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#237
Posted: 26 Jan 2015 21:00
جامعه شناسی واژه ها__ «سفر»
تعریف: «سفر» یعنی رفتن از نقطه ای به نقطه دیگر؛ مانند عبور از رکود، یا هفته ای یک بار رفتن به ژنو، یا بازگشت «عزت جهانی» به کشور، یا بازگشت دانشجویان اخراجی از اروپا به کشور!
انواع سفر:
1- سفر دائم: آن است که بروند و دیگر برنگردند. مثل سفر آخرت، سفر آقای "خ" به کانادا، و سفر عده بسیار اندکی از سیاسیون سابق کشور به خارج که عدد آنها از تعداد انگشتان یک هزارپای کوچک هم تجاوز نمیکند.
2- سفر موقت: آن است که بروند و برگردند؛ مانند سفر سیصد و چندی آقازاده به اونور آب و بازگشت پیروزمندانه و داوطلبانه آقا زاده معروف علیرغم توصیه های مسئولان قضایی به او برای برنگشتن.
اهداف سفر:
1- اهداف معمول اقتصادی، زیارتی، سیاحتی، سیاسی، علمی و ...
2- سفر برای سفر!: نوعی از سفر که بدون انگیزه و هدف خاص و فقط به منظور تعیین زمان و مکان دور بعدی سفر انجام میشود. از این مورد نمونه و مثالی در دسترس نیست.
نتایج سفر:
1- تجربه اندوزی: یعنی از اشتباهات این سفر درس بگیریم و در سفرهای آینده اشتباهات جدیدی مرتکب شویم.
2- عوض شدن آب و هوا: یعنی بس که در داخل جر و بحث و دعوا داریم یه کم برویم خارج دور هم بگو بخند کنیم روحیه مان «باز» بشود. باز تر! یه کم باز تر! آهان خوبه!
واژگان جامعه معنایی «سفر»:
1- مَرکَب: چیزی که با آن به سفر بروند. مرکب در طول دوران بشر دچار تغییرات فراوانی در شکل، ساختار، اندازه، سرعت و ... شده است. اما یکی از تغییرات حیرت انگیز و نادری که اخیرآ بشر با آن مواجه شده تغییر نام مرکب حین حرکت است! یعنی مثلآ طیاره در وسط آسمان اسمش «ایران 141» است و به محض برخورد با زمین در اثر شدت ضربه به «آنتونوف 140» تغییر نام می دهد.
2- همسفر: افرادی که همراه انسان به سفر می روند. معمولآ شامل اعضای خانواده و گاهی دوستان صمیمی بوده و البته در مأموریت های کاری و سفرهای اداری و سازمانی دایره آن به کل آشنایان و دوستان و کلیه فامیلهای وابسته نیز کشیده می شود.
3- تحفه: آنچه مسافر از وطن برای دوستان آن طرفی خود می برد. مثل فرش دستباف، نقشه اماکن و تأسیسات دیدنی نظامی و راهبردی، و اکسید اورانیوم.
4- سوغات: آنچه مسافر از سفر برای هموطنان می آورد. مثل دوربین های فیلمبرداری پیشرفته، یک مشت دلار، عکسهای یادگاری، «عزت جهانی»، سبد کالا و...
5- بروبچ(مخفف بربرها! و بچه ها.( البته قراردادن این واژه در گروه واژگان «سفر» محل اختلاف حکما بوده و تنها در متون واژه شناسی دهه های اخیر در دایره گروه واژگان «سفر» قرار گرفته است.): گروهی از موجودات که مترصد سفر رفتن اعضای خانواده همدیگر هستند. هیچ یک از اعضای این گروه تاکنون به رؤیت بشر نرسیده و باستان شناسان تنها از روی آثار و ویرانه های باقیمانده در خانه مسافران آنها را شناسایی می کنند.
آگهی های مربوط به سفر:
- شرکت اتوبوسرانی آرام سفر با اتوبوسهای باسابقه آماده تبدیل سفرهای موقت شما به سفر دائم می باشد.
- گمشده: مسافری به نام «آرمان» گم شده. نامبرده بسیار مستعد بر باد رفتن بوده (در حد روح توافقنامه!)، و با اتصال خود به موضوعات مختلف (از جمله ادامه و میزان غنی سازی، ادامه فعالیت مراکز هسته ای، سانتریفیوژ)، زمینه برباد رفتگی برای خود درست می کرد. سرانجام وقتی دیگر هیچ چیز برای بر باد رفتن باقی نماند مسئولین مربوطه او را به «قلب و اراده» خود سنجاق کردند تا خیالشان از برباد نرفتگی او راحت شود؛ پس از آن تاریخ از موقعیت و وضعیت سلامت نامبرده خبری در دست نیست! گفتنی است نامبرده توسط دستگاههای مربوطه به اتهام تهدید مصلحت ملی تحت تعقیب و در لیست ممنوع الخروجی کشور قرار گرفته است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#238
Posted: 26 Jan 2015 21:09
با من توافق کن
اي كدخدا با من سر يك ميز بنشين
بيرون كن از دل آن كدورت هاي ديرين
نسبت به من بي اعتمادي؛ شرمسارم!
اين بار اما اختيار تام دارم
از من نترس «آن مرد» وحشتناك رفته
پاشيده آنكه روي ميزت خاك، رفته
با من توافق كن!، كه من حالا رئيسم
اصلآ خودت هر چه بگويي مي نويسم
من را فرستاد آنكه در تعليق خُبره ست
بوشهر را ده سال قبل از اين خودش بست
اصلآ براي جلب اطمينانت اين بار
گفتم نطنز و آب سنگين افتد از كار
بر كارهامان هم گر اطمينان نداري
دادم مجوز تا كني دوربين گذاري
هر روز خواهي سرزده هر جا بيايي
گويم پذيرايي شوي با كيك و چايي
بد مي شود من را فرستي دست خالي
«پيچ بوئينگي» لااقل، محض قاقالی!
روي تو را من در ژنو خود باز كردم
در «گام اوّل» عشق را ابراز كردم
با من توافق كن!، وگرنه دور آتي
جاي «ژنو» بايد بيايي «آلماتی»!
من را نبين دائم فقط در حال خنده
اخموي ريشو خواهد آمد جاي بنده
اخمو تر و جدي تر از «شِرمن» مي آيد
مردي كه يك پا داشت جای من مي آيد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 23330
#239
Posted: 27 Jan 2015 07:21
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 24568
#240
Posted: 1 Feb 2015 15:04
ضیافت
یکی از مسائلی که این روزها واکنش نهادهای بینالمللی مثل جبهه پایداری، احزاب مختلف در کشور همچون جبهه پایداری و افراد دلسوز در عرصه سیاست کشور نظیر اعضای جبهه پایداری را به همراه داشته، ضیافتی است که همسر رئیسجمهور در کاخ سعدآباد به مناسبت روز زن برگزار کرد.
متاسفانه در زمینه اطلاعرسانی در رابطه با این جشن اشرافی حجب و حیای ذاتی برخی رسانهها باعث شد که اطلاعات به صورت ناقص در اختیار مردم قرار بگیرد اما ما که از حجب و حیای ذاتی بیبهره هستیم اطلاعات بیشتری از این ضیافت را به اطلاع مردم شریف میرسانیم:
- مدعوین (یعنی همسران مسئولان دولتی) با هلیکوپترهای گرانقیمت (و نه آن هلیکوپترهای سادهزیستانهای که آقای احمدینژاد سوار میشد و گیر میکرد به کابل) تا بالای کاخ سعدآباد میآمدند و همانجا با چتر نجات میپریدند پایین.
- لباسهای مدعوین همه مارک بود و در دست برخی از آنها حتی گوشی موبایل نیز دیده میشد.
- بعضی از حاضران در ضیافت، کلیپسهای گرانقیمتی به سر خود زده بودند که باعث می شد هنگام ورود و خروج از در کاخ از ناحیه سر گیر کرده و با مشکل مواجه شوند.
- در محوطه کاخ دو دستگاه جتاسکی دیده میشد که بنا بر اظهارات افراد آگاه، همسر آقای (...) و دخترخاله آقای (...) مکررا سوار این جتاسکیها می شدند و در کمال تعجب به پرواز درمیآمدند و با سفر به شمال کشور روی آبهای نیلگون دریای خزر یه دوری میزدند و برمیگشتند.
- در گوشه محوطه یک زمین تنیس (از مصادیق اشرافیگری) دیده میشد. بنا بر گفته افراد آگاه برگزارکنندگان این ضیافت اشرافی با صرف هزینهای گزاف، ماریا شاراپووا تنیسور معروف را نیز به این مراسم آورده بودند. زنان مسئولان دولتی برای لحظاتی در میانه ضیافت به محوطه کاخ آمدند و تور تنیس را که مزاحم بود برداشتند و با شاراپووا خرس وسط بازی کردند. آیا دعوت از ماریا شاراپووا برای یک مراسم زنانه در حالی که مردم عزیز کشور بر اثر مشکلات اقتصادی نمیتوانند حتی استاداسدی را به خانه خود دعوت کنند اقدامی صحیح است؟
- متاسفانه برگزارکنندگان این ضیافت فقط به موارد فوق اکتفا نکرده و طی اقدامی شنیع با میلیونها دلار پول بیتالمال، شخصی فاسد موسوم به جنیفرِ لوپز را برای رقص و آواز به این مراسم آورده بودند که این خواننده معلومالحال که سالهاست طبل رسواییاش در غرب به صدا درآمده در کمال وقاحت قطعه «امشب دل من هوس رطب کرده» را به زبان اسپانیایی اجرا کرد. این در حالی است که مردم مومن و متعهد کشور به دلیل مشکلات اقتصادی ایجادشده در دولت به اصطلاح یازدهم از خرید یک عدد کاست علیرضا افتخاری عاجزند.
- در پایان این مراسم سکههای زیادی بین مدعوین پخش شد و همینطور جنیفر لوپز به طور رایگان تحت پوشش بیمه ایران درآمد.
- کارشناسان اقتصادی و ناظران دلسوز، این اقدامات دولت را بعد از انتصاب عوامل فتنه در برخی پستها از مهمترین عوامل عدم انصراف مردم از دریافت یارانه میدانند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand