ارسالها: 2470
#11
Posted: 21 Nov 2011 17:44
آرش ارکان جوان ۲۶ ساله ایرانی از جمله زندانیانی بود که حتی پس از دستگیری نیز نامی از او در رسانه ها منتشر نشد. این جوان دچار بیماری کلیوی بود که در طی دورانِ حبس وقتی بیماری او تشدید می شود به وی چند روز مرخصی برای مداوا داده شد اما به گفته خانواده اش، زمان مرخصی برای درمان وی کافی نبود و او را قبل از پایان مدتِ درمان به زندان اوین بازگرداندند به همین دلیل به گفته ی خانواده اش، بیتوجهی مسولانِ زندان وضعیت این زندانی را وخیمتر کرد تا جایی که تنها سه روز پیش از اینکه جانش را از دست بدهد او را به بیمارستان بقیه الله منتقل می کنند که سرانجام آرش ارکان در روز نهم بهمن ۱۳۸۹، پس از تحملِ یک سال و سه ماه زندان در بیمارستان جانش را از دست داد. این یوتیوب رو ببینید...درد ها هر چه هم بگذره باز هم کهنه نمی شوندhttp://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=BAsHX2AA8gA#!
چون مات توام دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#12
Posted: 23 Feb 2012 16:12
ابوالحسن فقیه که با ریاست سازمان بهزیستی کشور در دولت نهم آغاز کرد و اینک با حکم سهسانتی رئیس جمعیت هلال احمر ایران است!.. وی هنوز کارت پایان خدمت ندارد و البته دارد ولی جعلی!..؟ علیرغم بزهکاری! مشارالیه بلحاظ تاریخ وقوع جرم، موضوع مشمول مرور زمان قرار گرفته و پرونده با صدور قرار موقوفی تعقیب " مختومه " گردیده است .نتیجه گیری اخلاقی: آقای ابوالحسن فقیه مشکلی ندارند و میتونند همچنان به دزدیش ادامه بده
چون مات توام دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#13
Posted: 29 Feb 2012 15:37
یک میلیارد و ششصد میلیون یورو از درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران، به حساب مجتبی خامنه ای فرزند رهبر ج.ا... واریز شده است!...؟ اواخر بهمن ماه احمدی نژاد محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی را احضار کرده و از او به تفصیل در مورد هزینه کردن ارزهای نفتی خارج از ردیف بودجه سؤال کرده است، این احضار پس از آن صورت می گیرد که برخی از نمایندگان مجلس درباره هزینه کردن ارزهای حاصل از فروش نفت سوال کرده اند! پرسش احمدی نزاد از بهمنی درباره بخش قابل توجهی از درآمد نفتی بوده که محل هزینه آن از رئیس جمهور هم مخفی بوده است! رئیس کل بانک مرکزی در این جلسه به صورت شفاهی به احمدی نژاد پاسخ می دهد که اقلام مورد بحث از ارز حاصل از فروش نفت به حسابهایی که بیت مقام رهبری دستور داده بود واریز شده است و با احتساب اقلام مورد بحث کسری در کار نیست و حساب تراز است! وی از بهمنی می خواهد که کلیه موارد یادشده را با قید مبلغ و تاریخ و شماره حساب و نام دارنده حساب بنویسد و امضا کند. بهمنی به دستور سهسانتی کلیه مبالغ ارزهای حاصله از فروش نفت را که به دستور بیت رهبری واریز شده با مشخصاتی که سهسانتی از او خواسته است می نویسد! در میان این اقلام رقم یک میلیارد و ششصد میلیون یورو به حساب مجتبی خامنه ای فرزند رهبر واریز شده است!...؟ به نظر می رسد که اختلاف میان رهبری و اخمدی نژاد به آن جا رسیده که دو طرف در حال جمع آوری سند درباره فساد مالی طرف دیگر است!..؟
چون مات توام دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#14
Posted: 29 Feb 2012 23:15
کلاهی که روسیه بر سر انقلاب ایران و جهان گذاشت و همچنان میگذارد! بزرگترین و مخوفترین راز زندگی سید علی خامنه ای برملا شد!... سید علی خامنه ای در سال ۱۹۶۴ میلادی برابر با ۱۳۴۳ خورشیدی در دانشگاه پاتریس لومومبا وابسته به سازمان مخوف امنیت شوروی معروف به "کا گ ب" تحصیل کرده و هیچگاه و در هیچ کجا این نکته تاکنون عنوان نشده است تا اینکه در این ویدیو که گزارشی کوتاه از مراسم جشن پنجاهمین سالگرد تاسیس دانشگاه پاتریس لومومبا در شهر مسکو، پایتخت روسیه است که توسط تلویزیون دولتی روسیه "آر تی" تهیه شده! گزارشگر تلویزیون روسیه اشاره میکند که در جشن ۵۰ سالگی دانشگاه پاتریس لومومبا، معروف به دانشگاه دوستی مردم روسیه چه کسانی در این دانشگاه تحصیل کرده اند که نام سید علی خامنه ای، ایلیچ رامیرز سانچز معروف به کارلوس شغال، محمود عباس رهبر حکومت خودگردان فلسطین، فیدل کاسترو رهبر کوبا، یاسر عرفات و هوگو چاوز که همگی در این دانشگاه تحصیل کرده اند را عنوان می کند!...؟ دانشگاه پاتریس لومومبا (دانشگاه دوستی مردم روسیه) در سال ۱۹۶۰ یعنی دقیقاً در سالی که بسیاری از کشورهای آفریقایی استقلال یافتند، تاسیس شده است.!.. این دانشگاه برای یادگیری سایر کشورها از تجربیات اتحاد جماهیر شوروی و ارتباط هرچه نزدیکتر با این کشور ایجاد شده است!.. عبدالرحمن سیلا در وصف این دانشگاه می گوید: ما باید بدانیم که این یک نهاد آموزشی منحصر بفرد است!.. این دانشگاه از بدو تاسیس فرصتی را برای جوانان مستعد از کشورهای در حال توسعه فراهم کرد تا بتوانند از امکانات آموزشی با کیفیتی استفاده کنند. امروز هم این رویه ادامه دارد و جوانان پس از تحصیل در این دانشگاه به کشورهای خود بازمی گردند و تبدیل به "رهبران در زمینه های خاص" می گردند! وی معتقد است که جهان به این دانشگاه نیاز دارد. دانشگاه دوستی مردم روسیه، در سال ۱۹۶۰ با مدیریت مستقیم سازمان مخوف امنیت شوروی معروف به "کا گ ب" تاسیس شد و از همان آغاز تحت عنوان "آکسفورد تروریستها" شناخته می شد. دکتر ایلان برمن در جزوه ای تحقیقاتی تحت عنوان روسیه و خلا قدرت در خاورمیانه که ژوئن سال ۲۰۰۱ منتشر کرد، دانشگاه پاتریس لومومبا را آکادمی تربیت نیروهای ضد آمریکایی برای کشورهای جهان سوم، خطاب میکند. از دیگر چهره های سرشناسی که فارغ التحصیل این دانشگاه هستند، تروریست ونزوئلایی ایلیچ رامیرز سانچز معروف به کارلوس شغال را میتوان نام برد که در حال حاضر دوران محکومیت حبس ابد را در زندانی در فرانسه می گذراند. وی یکی از بزرکترین تروریستهای تاریخ است که عملیات چریکی و تروریستی را در دانشگاه پاتریس لومومبا فرا گرفت و به ماموریتهای بین المللی اعزام شد. همچنین فیدل کاسترو، یاسر عرفات و هوگو چاوز از دیگر تعلیم یافتگان این مرکز بزرگ پرورش هستند. پرسش کلیدی اینجاست که در سالهای دهه شصت میلادی که هیچ خبری از انقلاب در ایران نبود، دلیل حضور سید علی خامنه ای در دانشگاه رسمی سازمان امنیت شوروی چه میتوانست باشد!..؟ احتمالاً باید پذیرفت وی مامور مستقیم کا گ ب است!...؟
چون مات توام دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#15
Posted: 11 Mar 2012 06:55
طی سالهای اخیر بدنبال ناکامی دولت احمدی نژاد در یارگیری در صحنه روابط بین الملل، نگاه به شرق بیش از حد پررنگ شد و تداوم سیاست غرب ستیزی به علت افزایش و گسترش تحریم ها چاره ای بجز رفتن به آغوش چین و روسیه برای دولتمردان باقی نگذاشت. در حالی که یک سیاست خارجی موفق در ابتدا با نگاه منطقه ای سعی در ایجاد یک بلوک قدرتمند از کشورهای همسو دارد، رجز خوانی های مسئولان کشور طی این سالها منجر شد که همسایگان کشور که از نظر فرهنگی و مذهبی دارای مشترکات زیادی نیز با جمهوری اسلامی هستند، در حالت بازدارندگی و تدافعی قرار گرفته و حتی برای جلوگیری از خطر احتمالی جمهوری اسلامی به دامان کشورهای غربی پناه برند. حمایت آنان از قطعنامه های ضد ایرانی گواه این مدعاست. در طول تاریخ معاصر، همواره نگاه بد بینانه ای نسبت به روسیه، خیانت ها و بلندپروازی هایش در عرصه مسایل داخلی و خارجی ایران وجود داشته است. شاید بتوان از قراردادهای تحمیلی گلستان و ترکمانچای بعنوان فصل خطابی در تاریخ روابط خارجی با مسکو نام برد که پس از سالها هنوز خاطره تلخ آن از ذهن ها دور نشده است. اما این روزها در پی بی کفایتی مسئولان سیاست خارجی و دیپلماسی کشور که منجر به انزوای بیش از حد کشورمان در محافل و مجامع بین المللی شده است، مسکو و پکن توامان در حال بهره برداری از نقطه ضعف ایران در عرصه روابط سیاسی و اقتصادی هستند و مسئولان نیز برای گریز از فشارهای بین المللی و داشتن همراهی در سازمانهای جهانی دست به دامان روسیه و چین شده اند. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که این دو کشور نیز در پی تحکیم رابطه خود با غرب و در راس آن واشنگتن بوده و هیچ گاه منافع ملی دراز مدت خود را بخاطر جمهوری اسلامی فدا نخواهند کرد.تاخیر یازده ساله روس ها در ساخت نیروگاه بوشهر که هزینه ای بیش از دوازده میلیارد دلار بر ایران تحمیل کرد، درکنار وعدم تحویل موشک های اس ۳۰۰ و بهره برداری یک جانبه از منابع نفتی دریای خزر نشان داد که مسکو متحد قابل اعتماد برای تهران نیست، هر چند ایران چشم بر سرکوب مسلمانان در چچن ببندد و در برابر همه بدقولی های این شریک شمالی سکوت پیشه کند. این در حالی است که رضایت چین و روسیه در تصویب قطعنامه های ضد ایرانی و همراهی آنها با غرب نشان می دهد که ایران به رغم همه حاتم بخشی ها فاقد متحد استراتژیک است. پیش از این میرحسین موسوی به دولتمردان نسبت به توسعه رابطه با پکن و مسکو هشدار داده بود که ” اصل اساسی در این ارتباط این است که اگر ما با غرب دارای روابط دوستانه بودیم آیا روابط با مسکو و پکن نیز بدین شکل موجود ادامه می داشت ؟ روسها هم بر این گزاره واقف اند که ایران ناگزیر به داشتن ارتباط نزدیک با آنها و چینی هاست و به ظن آنها داشتن ارتباط استراتژیک و همکاری های راهبردی از سوی ایرانی ها بیشتر حس می شود و نگرانی ایران از گسترش تحریم های غرب و انزوای بین المللی ، ایران را وادار می سازد ضمن دادن برخی امتیازات به حفظ روابط با روسیه و چین امیدوار باشد.” بی شک روسیه و چین در چارچوب منافع ملی خود، محدوده روابط شان با ایران کاملاً مشخص نموده اند. ادامه درگیری ایران و غرب و افزایش تحریم ها برای این دو کشور منافع زیادی به همراه داشته است. هر چند دستگاه تبلیغاتی در تلاش است که اثرات این تحریم را کم رنگ جلوه دهد ولی واقعیت گواه است که در اعمال تحریم های اخیر اتحادیه اروپا در عدم خرید نفت از ایران، چین بعنوان یکی از اصلی ترین وارد کنندگان نفت از ایران، نه تنها از میزان خرید نفت خود کاسته است بلکه زیر قیمت جهانی مبادرت به ادامه این خرید کرده است.این در حالی است که اخیرا نیز از این قرارد داد ننگین پرده برداشته شد که دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند. در واقع دولت چین برای افتتاح ال سی یا فروش نسیه کالا به ایران، نه تنها پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار دارد بلکه اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند. چنین قراردادی در عرف بین الملل شگفت آور است و تنها یادآور قراردادهای استعماری قرن نوزدهم است. نداشتن مشروعیت مردمی از یک سو، انزوای بین المللی از سوی دیگر، جمهوری اسلامی را به وادی کشانده است که به قیمت بذل و بخشش از کیسه بیت المال و چوب حراج زدن به اعتبار، منافع و منابع ملی است. در کنار امتیاز دادن های مکرر به پکن و مسکو، هزینه های سرسام آور خط لوله صدور گاز به شبه قاره هند «خط لوله صلح» ، قراردادهای نفتی و گازی زیر قیمت بازار جهانی با ترکیه و قطر و امارات ، سکوت در برابر ادعاهای ارضی امارات متحده در خصوص جزایر سه گانه ، سرمایه گذاری های بی وقفه در امریکای لاتین، کمک های بلاعوض چندصد میلیون دلاری به لبنان، پاکستان و افغانستان، واردات بی رویه و نابودی کشاورز ی و تولیدات داخلی و ده ها اقدام دیگر، از جمله بی کفایتی های دولت احمدی نژاد است که در سکوت مجلس و نهادهای نظارتی در حال انجام است. "سایت کلمه"
چون مات توام دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 484
#18
Posted: 10 Apr 2012 13:11
فاصله ی نجومی اظهارات احمدی نژاد در مورد هاشمی ظرف 10 سال محمود احمدی نژاد رییس جمهور فعلی ایران که استاندار اردبیل در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود و حتی در پی کاندیداتوری هاشمی در مجلس در سال 1378، ریاست ستاد وی در منطقه نارمک تهران را عهده دار بود، پیش از سال 84 اظهارات متفاوتی در مورد رییس سابق خود به زبان آورده بود. به گزارش سرویس سیاسی "انتخاب"، بخشی کوتاه از این اظهارات و فاصله ی نجومی آن طی سال اخیر در پی می آید: * هاشمی از زبان احمدی نژاد و حامیانش، تا سال 1384 : * مهر ماه سال 1375، در ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، وقتی آقای احمدینژاد استاندار او در اردبیل بود، به هنگام استقبال از ایشان، زبان به تعریف و تمجید گشوده، گفت: «هاشمی رفسنجانی، شخصیت بزرگ انقلابی و اندیشمند و سفر ایشان به استان اردبیل باعث رسیدن این استان به جایگاه مطلوب خود است!» * همچنین در همان ایام (30/7/75) در یک گفتوگوی اختصاصی با روزنامة «ایران» آن روز، ضمن تمجیدهای فراوان از آقای هاشمی اظهار داشت: «آیتالله رفسنجانی، رییسجمهور ایران، همیشه و در همه ابعاد در صحنهها و شرایط دشوار انقلاب اسلامی، از عناصر تعیین کننده است و نام هاشمی در تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد!» * بهمن 1378، دو سال و نیم بعد از دولت سازندگی، در انتخابات مجلس ششم، آقای احمدینژاد ریاست ستاد تبلیغاتی آقای هاشمی رفسنجانی در منطقة نارمک را به عهده میگیرد و به نفع وی، وارد میدان تبلیغات انتخاباتی میشود. * 12 اسفند 1378 (پس از انتخابات مجلس ششم)، هفته نامة «شُما» ارگان حزب مؤتلفه، نگرانیهای آقای احمدینژاد نسبت به آرای آقای هاشمی رفسنجانی را اینگونه منعکس میکند: «در چهارصد صندوق اول، آقای هاشمی رفسنجانی حدوداً نفر هفتم بوده است. در تهران معمولاً از سیصد هزار رأی به بالا، روند ثابت میماند اما در این مسیر آنقدر اعلام نکردند که ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که رتبه آقای هاشمی به ۲۶ و ۲۷ و حالا هم سیام رسیده است و تازه رفتهاند یک کسی را آوردهاند که میگوید شاکی هستم!» * مهر ماه 1379 (سه سال پس از دولت آقای هاشمی رفسنجانی)، آقای احمدینژاد بر ضد دوم خردادیهایی که در آستانه انتخابات مجلس ششم برضد آقای هاشمی موج رسانهای منفی راه انداخته و او را با بدترین تهمتها و توهینها همراه کردند، واکنش نشان داد و آن را باعث تأسف و عبرت انگیز خواند و در دفاع از آقای هاشمی گفت: «تخریب چهرههای رقیبی که طی سالهای اخیر انجام گرفته در تاریخ دو دهه اخیر کشورمان بیسابقه است؛ بطور مثال برخورد جناح دولتی در انتخابات مجلس ششم با آقای هاشمی رفسنجانی، هم تأسف بار است و هم در عین حال عبرت انگیز است و نکتهای نیست که به سادگی امکان توجیه داشته باشد. جمع زیادی از افرادی که ادعای حضور در جبهه دوم خرداد را دارند، بخش اصلی حیات خود را مدیون شخصیت آقای هاشمی هستند، اما به محض اینکه ایشان در مقابل زیاده خواهیها و انحرافات قطعی این مجموعه ایستاد و در انتخابات مجلس ششم به تحمیلات استبدادی آنان تن نداد و تسلیم خواستههای غیر منطقی بعضی از این مدعیان مردمسالاری نشد، لشکر تخریب و ماشین تبلیغاتی آنها هجوم خود را آغاز کرد و شخصیتی را که تا چند ماه قبل، از او به عنوان امیر کبیر دوران سازندگی یاد میکردند و حتی مصمم بودند با تغییر قانون اساسی دوره مدیریت ایشان را تمدید کنند، با ناجوانمردانهترین و پیچیدهترین شیوههای تبلیغاتی مورد هجوم قرار دادند...!» * طبق اطلاع و آگاهی ما، و نیز به گواهی رسانهها و مطبوعات، از سال ۷۹ تا ۸۴ نیز نه تنها هیچ مطلب و ادعایی از سوی آقای احمدینژاد و حامیانش، بر ضد آقای هاشمی رفسنجانی مطرح نشده، بلکه در این سالها نیز برخی اظهارات و نوشتههای جریان ایشان، همچنان لحن حمایتی از آیت الله هاشمی داشته که نمونهاش در بایگانیهای مطبوعات فروان است؛ یکی از نمونههای روشن و صریح، مصاحبه ۱۶ ساعته روزنامه کیهان با آیت الله هاشمی رفسنجانی است که در سال ۱۳۸۲ به مدت ۱۶ ساعت انجام گرفت و در ۱۴ شمارة همین روزنامه منتشر شد و سرانجام در قالب کتابی با عنوان «بیپرده با هاشمی رفسنجانی» از سوی انتشارات کیهان به چاپ رسید. آقای حسین شریعتمداری در مقدمه این کتاب مینویسد: «او (هاشمی) از نخستین روزی که جرقه انقلاب اسلامی زده شد تا هنگام پیروزی و از آن پس، طی ۲۵ سال گذشته، همواره در اولین حلقه یاران امام(ره) و در شمار تعداد کم شمار مسئولان عالی رتبه نظام بوده است...» و در پیشگفتار همین کتاب آمده است: «... به گمان ما، انقلاب صحابه صالحی داشته و دارد که عملکردشان میتواند معدل کارنامه انقلاب و نظام تلقی شود؛ کارنامهای مملو از افتخار و البته متضمن کاستی و احیاناً خطا. این گزاره اگر صحیح باشد، بیگمان یکی از مصادیقش هاشمی است. مردی که اسطوره نیست، دیکتهای است نوشته شده، در حجم یک کتاب قطور که ۲۵ سال پیروزی و شکست، پیشروی و پسروی، مقاومت، تلاش، تلاطم، طوفان، توطئه، آشوب و خطر را در باره یک ملت، خستگی ناپذیر روایت میکند و پیداست که اغلاطی چند، بر این دیکته سخت و طولانی رواست...!» * ۱۱ خرداد ۱۳۸۳ ـ حجت الاسلام آقای حسینیان رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در حالی که کمتر از یک سال به انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری مانده بود و درست در مقطعی که آقای هاشمی زیر تیغ شدیدترین انتقادات اصلاح طلبان بود، ایشان را به مرکز یاد شده دعوت کرد و طی سخنانی در حضورش گفت: «از طرف همکاران خدمت حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی خوش آمد عرض میکنم و از ایشان میخواهم که به من اجازه بدهند تا خوشحالی خودم و همکاران را از تشریففرمایی ایشان ابراز کنم. سالها بود که دوستان ما چشم به راه بودند که از این در، کسی از مسئولین و مقامات جمهوری اسلامی وارد شود و به آنها یک «خسته نباشید» بگوید که الحمدلله بعد از سالها چشم به راهی، این انتظار به سر آمد. واقعاً از شما تشکر میکنم. خوشحالیم، نه فقط به خاطر اینکه شخصیتی را که از یاران خاص امام بوده، امروز در بین خود داریم، نه فقط به خاطر اینکه شخصیتی که معمار سازندگی زیر ساختهای تاریخ معاصر ایران نوین است، نه فقط به خاطر اینکه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در بین خود داریم، همه اینها برای ما مهم است، امّا مهمتر از همه برای ما و همکاران، شخصیت تاریخی حضرتعالی است. ما مردمان تاریخی هستیم که در اینجا گرد آمدهایم و بیشک حضرتعالی یکی از بزرگترین، تأثیرگذاران، تاریخ سازان و تحول سازان تاریخ معاصر هستید و ما از این جهت بسیار خوشحالیم که مرد بزرگی امروز میهمان ماست که بیش از چهار دهه از عمر شریفشان را مصروف مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی و برای برقراری حکومت الهی جهاد کردهاند و مردی که سالیان سال حقیقتاً در راه آزادی جنگیده و آزادی جزو ماهوی شخصیت ایشان شده است. ما خوشحالیم و بسیار هم خوشحال...» * هاشمی، از زبان احمدی نژاد، پس از سال 84) : در ماههای نخست سال ۱۳۸۴، وقتی آقای احمدینژاد پا به میدان انتخابات ریاست جمهوری گذاشت، او و جریان حامیاش، از سویی برخی کلمات و جملهها، مانند: «ولایتمداری»، «عدالت محوری»، «نابودی مافیای نفتی»، «مبارزه با مفاسد اقتصادی»، «احیای ارزشهای معنوی» و... را دستمایة شعارهای انتخاباتی خود قرار دادند و با این کلمات و مفاهیم جذاب، جمعیت بسیاری را به دنبال خود کشیدند! به خصوص کسانی را که عینک خوشبینی به چشم زده و همة صداقت و پاکی را تنها در وجود وی می دیدند! و از سوی دیگر، در حرکتی جدید و غیر منتظره، از تمام تعریف و تمجیدها دست شستند و ادبیاتی در تضاد با ادبیات پیشین برگزیدند؛ ادبیاتی که «اتهام زنی» چاشنی آن بود؛ اتهامهایی که هرگز برای آنها سندی ارائه نشد و از مجاری قانونی و قضایی برای اثباتش اقدامی صورت نگرفت و تنها نتیجهای که به ارمغان آورد، بدبینی مردم به مسؤولان نظام به ویژه روحانیت بودکه در رأس مدیریت کشور قرار داشتهاند و نیز موجب سستی باورهای اعتقادی جامعه و خدشه دار شدن اعتماد عمومی گردید! اکنون مروری داریم به سخنانی از آقای احمدینژاد در مورد آقای هاشمی رفسنجانی که از نوع دیگر است و با بخش نخستِ سخنان ایشان تضاد کامل دارد: * ایسنا ـ 3/3/84 (در جمع تعدادی از نمایندگان مجلس، در کمیسیون تلفیق): «مخالف رانتخواری و استیلای خانوادگی بر ثروت کشور هستم. من دست مافیای قدرت و قبیله را از نفت کوتاه خواهم کرد و جانم را به پای آن خواهم گذاشت. نفت باید بر سر سفرههای مردم باشد. بحث سر بیعدالتی، تخریب کرامت انسانها و توسعه فقر و فساد است...» * فردا نیوز ـ 30 خرداد1384 (در دیدار با جمعی از نمایندگان مجلس هفتم): «پیام مردم در انتخابات فریاد بلند علیه بخشی از مدیریت جامعه بود که یک حلقه از جامعه را شکل دادهاند و با سیاستهای غلط اقتصادی اقدامات خود را انجام میدهند و حلقه خود را کاملاً به روی فریاد مردم بستهاند.» * خبرگزاری فارس ـ 2/4/84 (یک روز مانده به انتخابات، در مصاحبهای اختصاصی با این خبرگزاری): «...من وارد محدوده ممنوعه قدرت شدهام؛ عدهای عرصه مدیریتهای کلان کشور را در انحصار خودشان و هم حزبیها، خانواده و عوامل خودشان میدانند...» «...در ستاد دولت 15 الی 16 سال است گروهی خیمه زده است که کشور را مال خود و میراث خود میداند...»
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد (پرنس و پرنسس)
ارسالها: 3502
#19
Posted: 14 Apr 2012 05:19
افشاگری پرستو صالحی ازفساداخلاقی درسینما افکار:پرستو صالحی بازیگر سینما تاتر و تلویزیون ظهر امروز در صفحه فیس بوک مطالب مهمی را در ارتباط با فساد اخلاقی حاکم بر سینما نوشت. وی در صفحه فیس بوک خود نوشت: «اگه نگم دق میکنم!!! همش میگن چرا کم کاری؟ چرا نیستی؟ چرا مثله سابق پر کار نیستی؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ من چه میدونم! کدوم بازیگریه که دلش نخواد بازی کنه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد تو کارهای خوب ظاهر بشه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد با آدمهای حرفهای و درست درمون کار کنه؟ کدوم بازیگریه که دلش نخواد دیده بشه؟» پرستو صالحی در ادامه نوشته است: «دور از جون تهیه کنندگان و کارگردانان و هنرمندان فرهیخته کشورم که هممون میدونیم چه کسانی هستند و چه کسانی نیستند و فقط ادعا و اداشو دارن، به یک تهیه کننده سرشناسی از سره درد دل گفتم: دلم یه کار طولانی میخواد گفت: اونیام که بهت کار طولانی بده حال طولانی میخواد... به قول مرحوم شکیبایی: وای... ولی من هنوز ایمان دارم که تو هنر مقدس هفتم، هستند انسانهایی که بیدرخواست و نیاز و... فقط و فقط به کارشون فکر میکنن و بس و متاسفم از وجود کسانی که هنر پاک آریایی را رو با ناحیه ۱۰قدیم تهران اشتباه گرفتن...» پرستو صالحی بازیگر تائر سینما و تلویزیون میباشد که اولین فعالیت او در حرفهٔ تئاتر با نام نغمههای خورشید است و بعد از این کار در سریالی با نام محاکمه بازی کرده که یک کار تاریخی به کارگردانی حسن هدایت و بعد از آن در سه فیلم نود دقیقهای که توسط سیما فیلم ساخته شده با نامهای یک روز طولانی آبی و بعد از آن در سریالهای عشق سالهای جنگ در کنار فرها جم، تب، مهر پنهان، همسفر، این زمینیها، چشمهایش و در سری دوم زیر آسمان شهر ایفای نقش کرده.
#جاوید_شاه👑 مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 484
#20
Posted: 26 May 2012 12:55
قهرمان ملی در زندان شهرام امیری به ده سال زندان و پنج سال تبعید محکوم شد صبح امروز : شهرام امیری پژوهشگر و متخصص رادیو ایزوتوپهای پزشکی دانشگاه صنعتی مالک اشتر (وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح) که به اتهام «تماس و برقراری ارتباط مجرمانه با کشورهای متخاصم و اقدام علیه امنیت ملی و در اختیار گذاردن اطلاعات طبقه بندی شده به دشمن» بیش از ۲۰ ماه است که از سوی دادسرای نظامی تهران در بازداشت به سر میبرد در هفته گذشته با حکم شعبه هفتم دادگاه نظامی تهران به ده سال زندان و پنج سال تبعید به شهرستان خاش محکوم شده است.امیری که در سفر عمره به عربستان در خرداد ۱۳۸۸ ناپدید شد و حدود ۱۳ ماه بعد، در ۲۲ تیر ۱۳۸۹ به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا مراجعت کرده و دو روز بعد به ایران بازگشت، پس از بازگشت به ایران مورد استقبال مقامات عالی رتبه وزارت خانههای خارجه و دفاع کشور قرار گرفته و از وی به عنوان قهرمان ملی یاد شد.وی در همان ایام ورود به کشور در چندین برنامه زنده تلویزیون دولتی ایران حضور یافت و ضمن تشریح جزئیات چگونگی ربایشش از عربستان توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا اعلام کرد که به مدد الهی و یاری چند دوست معتمد از ایران توانسته از دست سازمان سیا و اف بیآی بگریزد و به دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن پناه ببرد. شهرام امیری که پیش از آن از وی به عنوان دانشمند هستهای پناهنده شده به آمریکا یاد میشد در تیرماه ۱۳۸۹ وقتی نامش بر سر زبانها افتاد که چندین ویدئو متناقض از وی در فضای سایبری منتشر شد که در تعدادی از آنها اعلام کرده بود به جهت تحصیل به آمریکا پناهنده شده و مهاجرت کرده و در تعدادی دیگر نیز اعلام کرده بود که آمریکا وی را ربوده است و در صدد بازگشت به کشور است. امیری که به گفته هیلاری کلینتون وزیر خارجه دولت آمریکا میهمان آمریکا بوده است و بنا بر خواست خودش به آمریکا رفته و از آمریکا هم خارج شده.چهارماه پس از بازگشت پر سرو صدایش به ایران طبق گفته خانوادهاش: «ابتدا مقامهای قضایی او را در یک خانه امنی در شرق تهران نگهداری مینمودند که دو بار نیز اجازه یافته بودند در آن مدت در آخر هفته با وی در یک مجتمع تفریحی فرهنگی به نام «طلاییه» دیدار داشته باشند.» آن زمان به خانواده امیری گفته شده بود که: «هدف از این نگهداری حفاظت از جان شهرام امیری در برابر خطراتی است که نیروهای امنیتی احساس نمودهاند جان وی را تهدید مینماید». اما این ملاقاتها پس از گذشت یک ماه دیگر متوقف شده و بعدها آنها متوجه شدند که وی در زندان حشمتیه تهران و در سلول انفرادی نگهداری و زیر بازجویی میباشد. امیری در خلال مدت بازداشت و بازجوییاش مورد شکنجههای روحی و جسمی قرار داشته و که به واسطه این سوء رفتارها یکبار نیز به مدت یک هفته در بیمارستان ۵۰۴ ارتش در تهران بستری بوده است. سایت «ایران بریفینگ» که بیشتر اخبار مربوط به سپاه پاسداران را منتشر مینماید برای اولین بار در دی ماه ۱۳۸۹اعلام کرد که شهرام امیری بازداشت و تحت بازجویی میباشد، خبری که به سرعت منتشر و مورد توجه محافل خبری قرار گرفت. طبق عادت مرسوم مقامات جمهوری اسلامی ابتدا خبر فوق تکذیب و بعدها سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده بود این خبر را نه تائید و نه تکذیب میکند اما چندی بعد سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور در مصاحبه با اشپیگل آنرا تائید نمود و عنوان کرد که: «او در جریان یک سفر خارجی ربوده شده و یک سال را خارج از مرزهای ایران گذرانده بعد او برگشت و حالا ما داریم از او تحقیق میکنیم که چه اتفاقی برایش افتاده است» این تحقیق اکنون بیست ماه به طول انجامیده است و حالا خبر میرسد که وی به ده سال زندان و پنج سال تبعید محکوم شده است. خبرنگار صبح امروز در تماس با دفتر شعبه هفت دادسرای نظامی تهران ضمن آنکه موفق به تائید خبر نشده بلکه تهدید به رهگیری و بازداشت شد اما نهایتاً توانست با گفتگو با یکی از بستگان درجه یک شهرام امیری خبر فوق را تائید کند. وی در جواب این سوال که وضعیت وی در زندان چگونه است گفت: «از عید امسال ملاقاتش آزاد شده و هر هفته میشود به ملاقاتش رفت و یک روز در میان هم به مدت پنج دقیقه اجازه تماس تلفنی دارد، قرار بود قاضی پرونده برای عید امسال به وی پنج روز مرخصی بدهد که بعدها اعلام شد مورد موافقت قرار نگرفته اما روز سال تحویل به همراه یک مأمور وی موفق شد در کنار خانوادهاش باشد.» این عضو خانواده شهرام امیری در پایان اضافه نمود که: «شهرام با پای خودش و با رضایت خودش به ایران برگشته است ماهم هنوز نمیدانیم او خودش به آمریکا رفته و یا دزدیده شده است اما این را همه میدانیم که با پای خودش به ایران برگشته و آن گونه هم مورد استقبال قرار گرفت و لقب قهرمان ملی هم به او دادند توقع ما از مسئولان این نبود که با خوابیدن سرو صداها به سراغش بیایند و بازداشتش کنند، ما هنوز هم نمیدانیم به فرزندان خردسالش چه جواب قانع کنندهای بدهیم وقتی میپرسند چرا بابا خانه نیست؟»
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد (پرنس و پرنسس)