انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 40 از 51:  « پیشین  1  ...  39  40  41  ...  50  51  پسین »

حقایق تلخ ( بررسی دروغ ، افشاگری )


زن

 
برگزاری دادگاه علنی و پخش زنده




هارت و پورت بسه!!
اگر حکومت ولايت فقيه تان حقیقتا اقتداری دارد، به این حصر غیرقانونی نامزدهای معترض پایان دهید و حصرشدگان را با رعایت تمام «استانداردهای حقوق بین‌المللی» و موازین کامل حقوقی و قانون نداشته اساسي حكومت ولايت محاکمه کنید. یعنی از آغاز تا ختم دادگاه، بدون لحظه‌ای هراس از دوربین‌ها و خبرنگاران داخلی و خارجی، در منظر مردم دنیا آنان را محاکمه کنید. درباره اقتدار و عدالت و اعتماد‌به‌نفس دادگاهتان، دنیا داوری خواهد کرد.
اگر اقتدار و شجاعت دارید (که ندارید)، به حصرشدگان «تمام حقوق‌قانونی» دفاع از خود را بدهید. پنج سال و اندی هرچه خواستید، به‌ ناحق گفتید و حتی یک دقیقه فرصت و تریبون به معترضان ندادید تا به یکی از هزاران ادعاهای پوچ و ابلهانه‌تان، پاسخی بدهند. «خود‌ارضائی تهوع‌آور سیاسی» دیگر بس است. اگر حقیقتا" اقتدار و شهامت دارید (که ندارید!)، فقط اجازه «پوشش مستقیم و لحظه‌به‌لحظه» محکمه را به رسانه‌های آزاد داخلی و خارجی بدهید و دادگاهی برگزار کنید تا شاید برایتان «آبرویی» بیاورد! وگرنه هزار دادگاه نمایشی مدل ۸۸ و هزار سخنرانی و فتواهای مراجع حکومتی و بیانیه‌نگاری و...، نمی‌تواند «وحشت» حکومت شما را از «قضاوت» مردم و افکار جهانیان (و ملل مسلمان) پنهان نماید و دردتان را درمان کند‌.
پس اگر چنان اقتداری ندارید (که خودتان بهتر از همه می‌دانید ندارید)؛ همچنان با خاطره‌سازی واهی از «حماسه! نهم دی» مشغول باشید و به همین «خودارضائی سیاسی» تهوع‌آورتان ادامه بدهید زيرا از قديم گفته اند هر كه تنها به قاضي برود راضي برمي گردد!!!

پس كي مي خواهيد اسناد جاسوسيه موسوي را منتشر كنيد؟؟

چرا در يك دادگاه علني اين اسناد را به مردم دنيا نشان نمي دهيد تا اقتدار سربازان گمنام ولايت بر جهانيان اشكار شود و به ديوار خوردنه استرداد خاوري از كانادا و خنديدنه خاوري به ريش پدران شهدا از ياد همه برود؟؟!!!

حداقل براي يك بار مثل ادم جواب بدهيد كجاي قانون اساسي نوشته كه يكي از كانديداها يعني احمدي نژاد مي تواند دو شب قبل از انتخابات ۸۸ به تنهايي و به مدت چهل و پنج دقيقه نمودارهاي احمقانه اقتصاديه خودش را در سيماي جمهوري اسلامي نمايش دهد و با تحميق مردم به تبليغ براي خود بپردازد؟؟؟؟

راستي چرا هر سال براي نهم دي راهپيمايي و تظاهرات نمي كنيد و به واق واق كردنه رسايي در مجلس بسنده مي كنيد؟؟

مگر نمي گوييد همه مردم از حماسه نهم دي خوشحال بودند؟؟
اعتراض به تقلب در خرداد و محرم و عاشورا و روز قدس و...... در سال ۸۸ برايتان تجربه اي شد تا فرت و فرت مناسبت براي راهپيمايي نتراشيد چون الان مملكت در وضعي است كه مردم هرچه كمتر در صحنه باشند بهتر است!!!!
     
  ویرایش شده توسط: RONIN   
زن

 
مهدی خدابخش معاون دادستان تهران بدنبال پرونده سازي براي زندانيان




كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها 17 دي 93 : بنا به گزارشات دريافتي روز دوشنبه 15 ديماه خانواده شماری از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰، در پی مراجعه به زندان اوین برای انجام ملاقات هفتگی متوجه شدند که این زندانیان به دستور مهدی خدابخش معاون دادستان تهران و دادیار ناظر بر امور زندان سیاسی ممنوع الملاقات شده‌اند.
بر اساس این گزارش، با پی‌گیری بیشتر و اعتراض خانواده زندانیان سیاسی مأموران زندان اوین اعلام کردند که طبق دستور معاون دادستان سیزده تن از زندانیان برای دو نوبت (بیش از دو ماه) از ملاقات حضوری محروم خواهند بود.
مهدی خدابخش معاون دادستان تهران و دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی که از حدود سال ۹۰ در این سمت قرار گرفته، به ‌ویژه طی یک سال گذشته در مانع‌ تراشی برای ملاقات زندانیان سیاسی با خانواده‌هایشان و همچنین اخلال در انجام امور درمانی زندانیان و تبعید آنها به زندانهایی با شرایط دشوار‌تر، نقش اساسی داشته است.
به گفته خانواده‌های زندانیان سیاسی این فرد کارمندان دفتر خود را مسئول مطالعه سایتهای خبری و سیاسی کرده که هر نوع خبر یا یادداشت منتشره در مورد زندانیان را چاپ و در «پرونده سایتی» هر زندانی قرار دهند تا بر اساس آن اقدام به پرونده‌سازی و تشدید سرکوب زندانیان کنند.
     
  ویرایش شده توسط: RONIN   
زن

 
او می خواهد از رسانه ها، بچه خوشگل بسازد!






با استفاده از رسانه ها، می خواهم یک بچه خوشگل بسازم."

این فرهنگ و گفتمان "محسن پهلوان مقدم" مدیرعامل شرکت "پدیده" است. مدیری که از دیگر افتخارات او وامدار کردن اکثر نمایندگان مجلس نهم از خراسان رضوی می باشد. او امیدوار است اگر بخت یار باشد، در مجلس دهم هم نقش بسیار پررنگی ایفا کند.

او کیست و ویترین کدام نهاد قدرتمندی است که چنین بی مهابا، قانون را دور می زند، نماینده بر کرسی مجلس می نشاند، در افغانستان رستورانی افتتاح می کند که پاتوق وزیران افغانستان و محل رفت و آمد زلمای خلیل زاد سفیر وقت ایالات متحده آمریکا در افغانستان بوده و حق انحصاری بیلبوردهای تبلیغاتی افغانستان را تا 20 سال از حامد کرزای رئیس جمهور سابق افغانستان گرفت تا چندین مجتمع عظیم را در کابل کلنگ بزند. کسی که در ایران مجتمع عظیم "پدیده شاندیز" را در مشهد و همین پروژه را در "کیش" راه اندازی کرد و سپس برخی نمایندگان مجلس را دست جمعی به کیش و مشهد برد و درقبال امتیازاتی که از آنها گرفت، واحدهایی از مجموعه های فوق را به آنها "هبه" (واگذاری بدون پول) کرد!

طبق اطلاع خبرگزاری دانشجوئی ایسنا، یک ونیم در صد از حجم درآمد صدا و سیما از محل تبلیغات مربوط به شرکت پدیده می باشد که علاوه بر این روزانه 30 تا 40 میلیون تومان در روزنامه های سراسر کشور تبلیغات دارد. از شاهکارهای او، در یارگیری، روشی است که در "هایپرمارکت پدیده" جاری کرده است. در قبال هر 50 هزار تومان خرید، در هر 2 دقیقه طی قرعه کشی در پای صندوق، 100 هزار تومان جایزه می دهد و برنده به دفتر شرکت فرستاده می شود و در آنجا فرمی را پر می کند که حاوی اطلاعاتی از قبیل اسم و مشخصات، مدرک تحصیلی و شماره تماس است و سپس کارت اعتباری به مبلغ 100 هزار تومان به آنها ارائه و عضو افتخاری پدیده می شوند. یعنی با احتساب 12 ساعت شیفت کاری هر روز 360 نفر یا بهتر بگوییم 360 خانواده با دریافت مبلغی معادل 36 میلیون تومان عضو این باشگاه می شوند و این همان پروسه ای است که پهلوانی و نهادهای قدرتمند سایه در پشت او، برای تسلط بر مجلس آینده به آن امید بسته اند و میخواهند بعد از نمایندگان مجلس، مردم را وام دار خود نمایند.

از زیر مجموعه های پدیده شاندیز7 شرکت با نام های "شرکت ابنیه و ساختمان پدیده شاندیز، پدیده پارسیان توس، تجارت الکترونیکی پدیده کیش، آریا دوام ساز شرق، شهر بازی پدیده شاندیز و باشگاه فرهنگی ورزشی "پدیده" را می توان نام برد
     
  ویرایش شده توسط: RONIN   
زن

 
اندر حكايت علی مطهری

ارزش حرف های علی مطهری به این نیست که فقط از محصورین و محبوسین حمایت کرده بلکه مهم آنست که اولا از تریبون باز مجلس ، فصل الخطاب بودن رهبر را زیر سوال برده است . چیزی که نه خاتمی جرئت آن را دارد نه روحانی انگیزه آن را. مطمئن باشید این کار اثر خودش را بر فضای سیاسی خواهد گذاشت و چماقداران رهبر را مجبور خواهد کرد همانند امروز استیصال و چماقداری خود را به نمایش بگذارند. ثانیا او با شکستن جو دورویی و رودربایستی که بر ملت و نظام حاکم است وارد عرصه ای شده که در صورت همراهی دیگران می تواند نتایج بسیار خوبی برای فرهنگ عمومی داشته باشد .دستاورد این کار آنقدر هست که برخی نکات که از نظر ما منفی تلقی می شود را تحمل کنیم. در این میان ، وظیفه ما آنست که عادت " هو " کردن دیگران به خاطر عقایدشان را کنار بگذاریم. اگر در میان سیاستمداران اپوزیسیون، همان‌قدر " دورویی" رواج دارد که در میان سیاستمداران حاکم بر جمهوری اسلامی ، مقصر ما هستیم. علی مطهری که علیرغم آگاهی از بازتاب سخنان خود ، در تریبون باز با ساپورت پوشی بانوان مخالفت می کند قابل اعتماد تر از سیاستمدار اپوزیسیون است که در مهمانی شام حسن روحانی در نیویورک شرکت می کند و فقط مراقب است دوربین ها او را شکار نکنند. اگر " هو کردن " ، سکه رایج رسانه ها و فضاهای مجازی نبود امروز خیلی از افراد رسما موضع خود در برابر جمهوری اسلامی و رهبر خودخواه آن را مشخص می کردند. آن نویسنده لندن نشین هنوز به احمدی نژاد فحش می دهد زیرا گمان می کند افشای مافی الضمیر خود در مورد لزوم کنار آمدن با رهبر ، موجب هو شدگی توسط من و شما خواهد شد . پس او ناچار است همه هنر قلمی خود را به کار گیرد تا ثابت کند ام الفساد ایران ، احمدی نژاد است نه خامنه ای .اگر آن یکی در جلسات مخفی، ذوق زدگی خود از تحریم های کارساز نفتی را ابراز و در برابر دو ربین ها از صدمات تحریم بر مردم ایران سخن می گوید و اگر سومی تنها راه خلاصی ایران را یک عامل خارجی می داند نه خیزش داخلی، اما در کمپین های فریب کارانه ضد آمریکایی رختخواب پهن کرده ، همه و همه تقصیر ماست . بیابید عادت کنیم به جای هو کردن، به نقد واقعی سیاستمداران بپردازیم . یعنی خوبِ آنها را قبول کنیم و بدِ آنها را هم بدون جنجال و هو کردن ، زیر سوال ببریم.


البته دورویی نه مختص ایران است نه با جمهوری اسلامی زاده شده است . اما تبدیل آن به اپیدمی ، بلایی است که بی تردید جمهوری اسلامی بر فرهنگ ما تحمیل کرده و ملتی تقریبا «یکپارچه در دورویی » تحویل داده است. فکر نکنید این مسئله فقط در میان اپوزیسیون است. زمانی که آیت اله خمینی بر طبل ادامه جنگ می کوبید اگر فرهنگ دورویی حاکم نبود همه سیاستمداران با او هم زبان نمی شدند بلکه همان حرفهایی رو به او می گفتند که در سال شصت و هفت گفتند و او هم به ناچار، قطعنامه پانصد و نود هشت را پذیرفت. در موضوع هسته ای اگر خاتمی و روحانی همان حرفهایی را که در جلسات خصوصی مطرح می کردند علنی می گفتند کار به اینجا نمی رسید. در تعریف و تمجید از امت همیشه در صحنه یا مردم آگاه ایران هم ملغمه ای از دورویی ، رودربایستی و فریب کاری وجود دارد که انصافا در بهره مندی از آن ، حکومت و اپوزیسیون گوی سبقت را از هم می ربایند. کدام مردم آگاه ؟ منِ اپوزیسیون، خیلی فهیم هستم که جزو نخستین فریب خوردگان شستشوی مغزی آیت اله خمینی بودم یا اصلاح طلبان که فریب بازی رفسنجانی و روحانی در انتخابات را خوردند ؟ مردمی که فریب ساده زیستی احمدی نژاد را خوردند یا آنان که هنوز منتظرند کلید روحانی ، قفل های زنگ زده سیاست و اقتصاد ایران را باز کند ؟ مردمی که گمان می کنند اروپا و آمریکا واقعا به دنبال مبارزه با نقض حقوق بشر در ایران هستند یا آنها که هنوز می گویند " خامنه ای سید است و اهانت به او ، قهر خدا را به دنبال دارد "؟



می دانم بسیاری از آنها که برای ابراز ضد امریکایی بودن و توصیف امریکا به جهنمی پر از ظلم و جور ، هیچ فرصتی را ازدست نمی دهند هیچگاه حاضر نیستند یک روز زندگی در این جهنم را با صد سال اقامت در یکی از بهشت های دروغین زمینی عوض کنند. برخی از آنها هم که حتی پس از افشای شکنجه در زندانهای امریکا بیش از امریکایی ها بر عدم نقض حقوق بشر در امریکا پای می فشارند به خوبی میدانند کدام «الزامِ رودربایستی ساز» ، آنها را به این موضع کشانده است . در حالی که اگر ترس از هو شدن نباشد کم کم حرف های واقعی زده خواهد شد و هم مردم ایران تکلیف خود را باسیاستمداران خواهند دانست هم طرف های مذاکره خارجی که الان نمی دانند حکومت جمهوری اسلامی چه می خواهد و حرف واقعی اپوزیسیون چیست!
اشتباه نشود . نه من اینقدر ساده لوح هستم نه رفع فرهنگ دورویی از جامعه ایران کاری است که حتی با جابجایی یک نسل به سر انجام برسد.بحث بر سر دیواری از دورویی و رودربایستی است که به دور همه ما کشیده شده و ما با رفتار خود هر روز خشتی بر این دیوار می افزاییم. شاید ما نتوانیم به راحتی این دیوار را فرو بریزیم اما چرا باید با هو کردن افرادی که شجاعت را چاشنی دیدگاهای سیاسی خود کرده اند آنها را هم وارد بازی دو رویی کنیم ؟ کسانی مانند علی مطهری که در این عرصه صف شکنی می کنند از یکسو بسیاری از رانت های حکومتی را از دست می دهند و از سوی دیگر برای امروز یا فردای خود و وابستگان خویش خطر آفرینی می نمایند. هو کردن های ما می تواند آنان را از ادامه راه منصرف یا برخی نیروهای وفادار به نظام که در آستانه پیوستن به قافله مطهری ها هستند را دچار تردید نماید. کسانی که مواضع سیاسی من را تعقیب می نمایند می دانند هیچ قرابت فکری با هر کس که هنوز دلبند جمهوری اسلامی است ندارم. اما گمان می کنم باید به خود بیاییم و قبل از برافراشتن پرچم مبارزه با معدودکسانی که آگاهانه یا ناخواسته در حال شکستن برخی رفتارهای نهادینه شده و خطرناک هستند نقد منصفانه آنها را دنبال نماییم .



من بزرگترین ایراد علی مطهری را نه مخالفت او با ساپورت پوشی خانم ها بلکه ساپورت او از کلیت نظام جمهوری اسلامی می دانم . برای من عجیب است که مطهری هنوز نمی داند ساپورت پوشی بانوان در هیچ کشوری موجب دین گریزی جوانان نشده اما سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی قشر وسیعی از جوانان را«‌ضد دین » کرده است . اگر انتقادی به مطهری وارد باشد آنست که او همچنان در میان رده هایی پایین تر از رهبر به دنبال مسئول فسادهای مالی می گردد. اما باور کنیم که همه باورمندان به جمهوری اسلامی و رهبر، رانت خوار نیستند . سخنان مطهری ، بی تردید اذهان پرسش گر این گروه از وفاداران نظام را متوجه سایر اقدامات خودخواهانه و مفسده انگیز خامنه ای خواهد کرد. پس به جای هو کردن های شجاعانه!!!!! در فضاهای مجازی، به او یاد آوری کنیم دخالت در خصوصی ترین جنبه های زندگی مردم از جمله انتخاب پوشش بانوان همان کاری است که خامنه ای در مقیاس وسیع تر انجام می دهد و فریاد مطهری را هم علنی کرده است. در این طرف آبها و در داخل کشور هم با اظهار نظر کنندگان سیاسی به گونه ای رفتار نماییم که کسی از گفتن آنچه به آن باور دارد دچار ترس و تردید نشود. بر همین اساس ضمن مخالفت با برخی مواضع علی مطهری ، او را «ساپورت »‌- حمایت - می کنم زیرا خط شکنی او را بیش از آنکه بر رفتار سیاسی حاکمان مؤثر بدانم موجب آغاز یک جریان اجتماعی برای در نوردیدن مرزهای دورویی و رودربایستی های فریبنده می پندارم و این چیزی است که امروز به شدت محتاج آن هستیم.
     
  
زن

 
اراذل اوباشی که بجای گردانده شدن در شهر فعلا نماینده مجلس شورای اسلامی هستند!!



فتح الله حسینی، پس از درگیر شدن فیزیکی با مطهری.




مردم روز به روز بیشتر با سوابق آنها که بنام مردم به مجلس برده شده اند آشنا می شوند و تردید نیست که این آگاهی خمیرمایه انتخابات مجلس آینده خواهد شد. 4 نماینده ای که روز یکشنبه با مطهری دست به گریبان شدند عبارت بودند:

1- فتح‌الله حسینی- نماینده قصر شیرین، سرپل ذهاب و گیلانغرب در حین نطق علی مطهری با او گلاویز شد. از سرداران سپاه است که فعلا از لباس در آمده است. او متهم به یک فقره قتل در محل است. مقتول اسدی نام دارد. او همچنین متهم به بالا کشیدن ۲۸۰ هکتار زمین های مرحوم امیر احتشامی در قصرشیرین است.

2- عزیز الله اکبریان- نماینده کرج در مجلس از فرماندهی سپاه و بسیج است. او مطهری را از جایگاه سخنرانی در مجلس به پائین هُل داد. تحصیلات او نیز نظامی است. سوابق کاری او؛ مدیریت کل عملیات بازرسی نیروی مقاومت بسیج، فرماندهی سپاه شهریار و شهر قدس، فرماندهی سپاه سیدالشهدا اسلامشهر و منطقه ۱۸ تهران، فرماندهی سپاه ناحیه شرق تهران، فرماندهی سپاه ناحیه کرج، مدرس دانشگاه امام حسین است.

3- جواد کریمی قدوسی- نماینده مشهد و کلات که با کمک چند نفر دیگر مانند خودش مطهری را از روی سن به پایین پرت کردند نیز از فرماندهان سپاه است. فرماندهی بسیج خراسان رضوی را داشته است.
4- ابراهیم آقا محمدی- نماینده خرم آباد در مجلس که در مجلس گریبان علی مطهری را گرفت تاکنون جند بار سابقه درگیری فیزیکی در مجلس داشته است.

شاید هم این نمایندگان حق داشته باشند این همه حساس باشند . چون وقتی شغل اصلی نمایندگان مجلس رانت خواری و دزدی و فساد اداری و خبر فروختن به تجار و بازاری ها از صحن غیر علنیه مجلس باشد باید هم از محاکمه قانونیه موسوی وحشت داشته باشند چون ممکنه بعدا نوبت به محاکمه خودشان برسد!!
     
  
زن

 
کابوس نفتی رژیم


ادامه تحریم ها و سقوط قیمت نفت، اقتصاد ایران را به ورشکستگی کامل کشانده و سه چالش عمده رژیم را عمیق تر میکنند: نارضایتی مردم فقیر و تحت سرکوب ایران افزایش یافته و مهار آن دشوارتر میشود. قدرت رژیم در بکارگیری اهرم نفت و گاز و استفاده از لابی های نفتی برای چانه زنی در مذاکرات هسته ای کاهش می یابد و رژیم قدرت پرداخت هزینه سرسام آور سیاست های منطقه ای و دخالت نظامی در لبنان، سوریه و عراق را از دست خواهد داد

قرار است در فوریه سال آینده، کنفرانس سه روزه ای در لندن با حضور مسئولین شرکت نفت جمهوری اسلامی و نمایندگان کمپانی های بزرگ نفتی و سرمایه گذاران خارجی برگزار شود. در این کنفرانس، چهل میلیارد دلار پروژه سرمایه گذاری در نفت و گاز ایران و همچنین، مدل جدید قراردادهای نفتی که برای شرکت های خارجی جذابیت بیشتری دارند معرفی خواهند شد.

بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت رژیم، در جلسه ای که در آغاز ریاست جمهوری روحانی با سرمایه داران بخش خصوصی در اتاق بازرگانی داشت گفت: "در شرايط موجود پس از وزير خارجه، وزير نفت با يک ديپلماسي فعال انرژي نقش وزير دوم خارجه را ايفا مي‌کند." معنای اظهارات زنگنه را مجله اکونومیست توضیح داد: "زنگنه امیدوار است با ارائه قراردادهای نفتی جذاب به کمپانی های بزرگ غربی، آنان را به لابی در کشورشان برای برداشتن تحریم ها و بهبود روابط با ایران ترغیب کند."

مهدی حسینی، رئیس کمیته بازنگری قراردادهای نفتی در وزارت نفت نیز در مصاحبه ای اظهار داشت که "شرکت‌های نفتی بین المللی معتبر، می‌توانند مهمترین لابی ایران برای فشار بر دولت‌های غربی و نرمش 1+5 در مذاکرات آتی با دولت جمهوری اسلامی ایران باشند."

در همان ایام، بیژن خواجه پور دلال نفتی رژیم و کارفرمای سابق تریتا پارسی در مقاله ای در سایت آمریکائی المانیتور نوشت:

"زنگنه برای مقابله با تحریم ها 2 اقدام همزمان را در پیش خواهد گرفت. نخست، یه "دیپلماسی انرژی" روی میآورد. یعنی، وزارت نفت با استفاده از فرصت های نفت و گاز به رژیم کمک میکند تا به اهداف خود در سیاست خارجی دست یابد. مثلا، در سال 2000 وقتی ایران ذخائر نفتی آزادگان را کشف کرد، زنگنه که در آنزمان وزیر نفت بود پروژه توسعه این میدان را به سرمایه گذاران ژاپنی ارائه کرد تا آنان را ترغیب کند که در کشور خودشان روی دولت لابی کنند تا رابطه بهتری با ایران داشته باشد. اکنون نیز زنگنه تلاش میکند تا از فرصت های موجود نفت و گاز در ایران بعنوان وسیله ای برای ترغیب کمپانی های نفتی به لابی علیه تحریم ها و تأثیر گذاری روی سیاست های غرب در رابطه با ایران استفاده کند. اقدام دوم زنگنه این است که چهارچوب قراردادهای نفتی را بگونه ای تغییر دهد که کمپانی های نفتی با رغبت بیشتری وارد میدان شوند."

در این راستا، حسن روحانی و بیژن زنگنه به کنفرانس داوس در سوئیس رفتند و در دیدار با روسای کمپانی های نفتی، آنان را به بهره گیری از فرصت های جذاب و پرسود در بازار نفت و گاز ایران دعوت کردند. مدیر کل شرکت نفتی توتال پس از دیدار با روحانی گفت که قرار دادهای جدید ایران سوپر سکسی شده اند. (این گزارش ویدئویی فوروم ایرانیان در مورد دیپلماسی نفتی رژیم را نگاه کنید)

اما علیرغم همه این تلاش ها و برگزاری دهها نشست و ملاقات در داخل و خارج ایران، غول های بزرگ نفتی از بیم جریمه های سنگین آمریکا، حاضر به ورود به بازار ایران و حتی ابراز تمایل به سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز کشور، قبل از سازش هسته ای و لغو کامل تحریم ها نشده اند و با اطمینان میتوان گفت که دیپلماسی نفتی مورد نظر زنگنه به هیچ نتیجه ملموسی دست نیافته است. اکنون، سقوط آزاد قیمت نفت نیز به فاکتور تعیین کننده ای در این زمنیه تبدیل شده است.

از زمان آغاز ریاست جمهوری روحانی و طی یک سال و نیم گذشته، برگزاری این کنفرانس چهار بار اعلام و سپس لغو شده است که دلیل اصلی آن، عدم تمایل شرکت های بزرگ نفتی برای حضور علنی در چنین نشست هائی است که از نظر آمریکا، تلاش درجهت تضعیف تحریم های بین المللی تعبیر میشود. سرانجام، این کنفرانس به فوریه سال آینده موکول شده است تا بقول یکی از رسانه های حکومتی در ایران، طلسم رونمائی از قراردادهای جدید نفتی ایران شکسته شود اما از هم اکنون، با بروز نشانه های روز افزون از عدم تمایل شرکت های نفتی، برگزاری این کنفرانس در هاله ای از تردید و ابهام قرار دارد.

ناتوانی رژیم در برگزاری این کنفرانس و معرفی قراردادهای جدید نفتی، حاوی چند پیام سیاسی و اقتصادی بسیار روشن است و نشان میدهد که محاسبات رژیم ایران برای پیشبرد دیپلماسی نفتی یعنی استفاده از کارت نفت و گاز و لابی شرکت های بزرگ نفتی بمنظور ترک انداختن در ساختار تحریم های بین المللی و بهره گیری از آن در مذاکرات هسته ای، غیر واقع بینانه و ناشی از تحلیل نادرست از موقعیت جمهوری اسلامی و روابط بین المللی است.

شکست مذاکرات هسته ای ماه نوامبر در وین و فقدان یک چشم انداز روشن برای دستیابی به سازش هسته ای در ماه جولای 2015 و همچنین، سقوط آزاد قیمت نفت، نه تنها دست رژیم برای استفاده از کارت نفت و گاز برای عبور از شرائط دشوار کنونی را می بندد، بلکه بطور مضاعف، چالش های کنونی رژیم در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روابط خارجی را عمیق تر خواهد کرد.
     
  ویرایش شده توسط: RONIN   
زن

 
سقوط قیمت نفت


از ماه ژوئن تاکنون، قیمت نفت در بازار جهانی با حدود چهل درصد کاهش به زیر هفتاد دلار رسیده است و به اعتقاد اکثر کارشناسان اقتصادی و نفتی، اگر تحول مهم و غیرمنتظره ای در خاورمیانه و یا در صحنه اقتصاد جهانی بوقوع نپیوندد، با درنظرگرفتن شرائط کنونی و میزان عرضه و تقاضا در بخش نفت و گاز و با توجه به رشد تکنولوژی، افزایش تولید و همچنین روی آوری گسترده جهانی به انرژی های تجدید پذیر، قیمت نفت در چشم انداز قابل پیش بینی، نه تنها افزایش نخواهد یافت بلکه منحنی سقوط آن ادامه خواهد داشت.

کاهش قیمت نفت باعث شده است که کمپانی های بزرگ، پروژه مطلوب برای سرمایه گذاری در نقاط مختلف جهان را با وسواس و دقت بیشتری انتخاب نموده و از مناطق پر ریسک، پر هزینه و فاقد چشم انداز روشن برای بازگشت سرمایه پرهیز کنند. جمهوری اسلامی بدون تردید یکی از پرخطرترین و کم جاذبه ترین نقاط برای کمپانی های بزرگ است.

تحریم های بین المللی که لغو کامل آن شاید دهها سال بطول انجامد، ادامه سیاست های خصومت آمیز رژیم ایران با غرب، چشم انداز تاریک ثبات سیاسی در ایران، تسلط سپاه پاسداران بر اقتصاد کشور، کمبود نیروهای مجرب و فقدان ساختارهای حقوقی و اقتصادی مورد نیاز برای انجام پروژه های درازمدت و سود ده، کشورمان را به یکی از نامطلوب ترین نقاط جهان برای سرمایه گذاران خارجی تبدیل کرده است.

ادامه تحریم های بین المللی بهمراه سقوط قیمت نفت، آثار مخرب و گسترده ای بر اقتصاد ورشکسته کشور و موقعیت لرزان داخلی و بین المللی رژیم خواهد داشت. بر اساس گزارش جدید موسسه مالی بین‌المللی (IIF) مجموع ادامه وضعیت کنونی یعنی تحریم و نفت ارازان، اقتصاد ایران را تا دو سال دیگر به زانو در خواهد آورد و به ورشکستگی مطلق خواهد کشاند.

این چشم انداز تیره و تاریک، چالش های مرگبار رژیم را عمیق تر و چاره جوئی برای حل آنها را دشوارتر میکند. نارضایتی رو به انفجار مردم ایران، پرونده هسته ای و چالش های منطقه ای بویژه در عراق و سوریه، سه چالش اصلی رژیم و تهدیدی برای بقای نظام اند.

مهمترین و اصلی ترین چالشی که نظام را تهدید میکند، نارضایتی فزاینده و رو به انفجار مردم ایران است. نمایش انتخابات سال گذشته و ریاست جمهوری روحانی باعث شد تا فضای انفجاری جامعه بطور موقت آرام شود اما عدم موفقیت در سازش هسته ای، ادامه تحریم ها و کاهش قیمت نفت باعث سقوط اقتصاد کشور و فقر و فلاکت بازهم بیشتر مردم ایران میشود و درنتیجه، بحران های سیاسی و اجتماعی رشد و گسترش خواهند یافت. این بحران ها، پاشنه آشیل و بزرگترین تهدید علیه جمهوری اسلامی میباشند.

در پرونده هسته ای، رژیم در وحشت از عواقب سرکشیدن جام زهر از یکطرف و نیاز استراتژیک به حفظ توان تولید بمب هسته ای از طرف دیگر، حاضر به سازش با کشورهای 1+5 نیست و یکی از راههای نجات خود را کش دادن مذاکرات و کمک گیری از کمپانی های نفتی و تجاری برای درهم شکستن تحریم ها میداند. با سقوط بهای نفت، رژیم کارت بازی خود در این میدان را از دست داده است و هرچه سریعتر به نقطه تصمیم گیری بین سرکشیدن جام زهر یا مقابله با جامعه بین المللی بر سر برنامه هسته ای نزدیک میشود. هر دو گزینه نیز آثار گسترده و مخربی روی موقعیت شکننده رژیم در داخل کشور و در منطقه خواهد داشت.

از طرف دیگر، رژیم ایران بخاطر حفظ سیاست های منطقه ای اش، با سیاست فرار به جلو، عملا لبنان، سوریه و عراق را به اشغال نظامی دراورده است. این وضعیت، یعنی حضور نظامی در چند کشور خاورمیانه و دخالت مستقیم نظامی در امور داخلی این کشورها، پس از پایان جنگ جهانی دوم و خروج تدریجی بریتانیا از خاورمیانه، بی سابقه است و بسیاری از کارشناسان، موقعیت کنونی رژیم ایران در سوریه، عراق و لبنان را با موقعیت شوروی هنگام اشغال افغانستان مقایسه میکنند. این شرائط، هزینه های کمرشکنی بر اقتصاد بیمار ایران تحمیل میکنند. تحریم های اقتصادی و سقوط بهای نفت که به کاهش جدی درآمدهای رژیم منجر شده است، ادامه سیاست های منطقه ای رژیم یعنی حفظ دهها هزار نیروی نظامی در قالب حزب الله لبنان، سپاه قدس و دهها گروه شبه نظامی در عراق و ادامه فعالیت نظامی گسترده این نیروها در کشورهای مزبور را دشوار و غیر قابل دوام میکند.

اگر رژیم از ادامه سیاست های کنونی اش در منطقه یعنی اشغال نظامی چند کشور خاورمیانه عقب بنشیند و استراتژی سی ساله اش به شکست بیانجامد، سپر امنیتی اش در منطقه از میان برداشته خواهد شد و نظام در داخل کشور آسیب پذیر میشود. بی جهت نیست که مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار گفته بود که حفظ سوریه برای رژیم از حفظ خوزستان مهمتر است و محمد رضا عارف کاندید مثلا اصلاح طلب ریاست جمهوری نیز گفته بود که "اگرسوریه را از دست بدهیم نمیتوانیم در داخل حکومت کنیم."

ناتوانی رژیم برای ادامه حضور نظامی (اشغال نظامی) در چند کشور بزرگ خاورمیانه، باعث میشود که رژیم یکی از اهرم های اصلی خود برای باجگیری از غرب و چانه زنی در پرونده هسته ای را نیز از دست میدهد.

در پایان میتوان گفت که علیرغم سخنرانی های آتشین خامنه ای علیه آمریکا، ژست های قدرتمندانه رژیم در منطقه، قهرمان سازی از قاسم سلیمانی و لبخند های پیروزمندانه روحانی و ظریف، جمهوری اسلامی با ورشکستگی کامل اقتصادی رو به رو است و قدرت خود برای مهار بحران های فزاینده سیاسی و اجتماعی را هرچه بیشتر از دست میدهد.
     
  
زن

 
ولایتمداران مدل ۲۰۱۵!!!!




حاج صفر، از اراذل اوباش و کمیته چی های دهه شصت که دیپلمش هم روی هواست از جمله نمایندگانی است که به مطهری در مجلس حمله کرد و یا چون از قافله عقب مانده، حالا جبران مافات کرده و دم خودش را به دم آنهائی که با مطهری دست به گریبان شدند بسته است. یا بخت و یا اقبال: "اگر شانسی برای آنها درمجلس آینده بود، برای من هم هست و اگر نباشد همه با هم خیابان متر می کنیم."

ایشان هم یکی از همان دکترا گرفته هائی است که سیم بصیرتش را انداخته روی سیم بصیرت رهبری. بعد از حمله به مطهری در مجلس، این پوستر به سفارش ایشان تهیه شده و زینت بخش چند نقطه شهر رشت شده است. البته بنام مردم آستارا چک بی محل کشیده است. یعنی بنام مردم اما به کام ایشان!
     
  ویرایش شده توسط: RONIN   
مرد

 
بازرگان، دين و دولت

مهندس مهدی بازرگان (۱۲۸۶ تا ۱۳۷۳) از کنشگران شاخص روشنفکری دينی، و منتقدان رژيم سياسی مبتنی شده بر ولايت مطلقه فقيه، دغدغه‌ی تکوين و تشکيل حکومت دموکراتيک داشت. اين مطلب می‌کوشد با مروری بر ديدگاه‌های وی، نگاه وی در مورد نسبت دين و دولت را تبيين کند.
مدعای مطلب اين است که بازرگان با حکومت غيردموکراتيک و حکومت يک طبقه‌ی خاص و استيلای نهادهای دينی بر دولت، مخالف بوده، تحقق حکومتی دموکراتيک را تعقيب کرده، و به آسيب‌شناسی درهم‌تنيدگی نهاد دين و نهاد دولت پرداخته است.
بازرگان چند دهه‌ پيش از تکوين حکومتی که خود را دينی توصيف می‌کند، سوءاستفاده‌ی طبقه‌ی مفسر رسمی و نهادهای دينی از مفاهيم مذهبی را مورد توجه قرار داد؛به‌عقيده‌ی او: «در اين‌که از معتقدات و علايق دينی مردم و از خرافاتی که احياناً با آن آميخته می‌شود، بهره‌ای نصيب صاحبان مشاغل مذهبی می‌گردد و سياست‌های استعماری و استبدادی با تزوير و تظاهر، از احساسات و تعصب توده‌ها سوءاستفاده می‌نمايند، حرفی نيست.»
از نظر بازرگان، «اصل الهی بودن زمام‌دار» و «رسم تبعيت دولت از مؤسسات مذهبی»، هر دو، «معيوب بودن خود را در بوته‌ی آزمايش نشان داده‌اند و امروز مردود شناخته می‌شوند.» او تصريح می‌کند که مبلغان اين دو انديشه «از طريق تظاهرات مذهبی و حتی خرافی، جايگاهی برای خود در ذهن عوام جستجو می‌نمايند.»
وی با استناد به قرآن و سنت پيامبر، تاکيد می‌کند که تشکيل حکومت مسئوليت پيامبر و امام نبوده؛ او می‌گويد: «خلافت و حکومت از ديدگاه امام و اسلام، نه از آن يزيد و خلفاست، نه از آن خودشان (امام حسين)، و نه از آن خدا، بلکه از آن امت، به انتخاب خودشان است.»
بازرگان همچنين با تاکيد بر اين نکته که «تنها علی بود که با رﺃی امت و ازدحام و اصرار مردم خليفه شد» می‌افزايد: «علی با استنکاف و عدم تمايل خودش، خليفه‌ی مسلمين و امير مومنين گرديد، و در بيعتی که از سران قوم گرفت، کم‌ترين الزام يا اجبار يا منع از حقوق و مزايا را به‌کار نبرد.»
وی با مبتنی کردن حکومت بر انتخاب مردم، آن را از باورهای دينی شهروندان جدا می‌داند، و می‌افزايد: «تمام حرف ما اين است که اگر به فرض يک حکومت دينی، از همه جهت تمام و کمال به‌دست مومنين مخلص ناب تشکيل شد، آن‌چه نبايد اين حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتی بنمايد، دين و ايمان و اخلاق مردم است.»
او تاکيد می‌کند که نبايد «اختيار حکومت را به‌دست متوليان و مؤسسات مذهبی ـ به هر کيفيت و درک و رفتاری که دارند ـ بسپاريم و اطاعت کورکورانه را باب کنيم.»


آسيب‌شناسی حکومت به نام دين
با وجود باور بازرگان به وجوه اجتماعی دين، وی همواره به «پديده‌ی نفاق» در حکومت دينی اشاره می‌کرد و «نقش تخريبی بزرگ» آن را مورد توجه و آسيب‌شناسی قرار می‌داد. او معتقد بود: «دولت‌هايی که توجه و تحريک عواطف دينی ـ و غالبأ خرافات دينی ـ را وسيله‌ی عوام‌فريبی و تقويت خود قرار می‌دهند» از مرز و مصلحت دين «تجاوز» می‌کنند.
وی همچنين در آثار خود به آسيب‌شناسی حکومت‌های دينی و «سوءاستفاده‌ها و خيانت‌ها و جنايت‌های بی‌شمار»، «در زير لوای دين» ‌پرداخته و به «تفتيش عقايد پاپ‌ها و سلاطين عيسوی قرون وسطی» اشاره کرده است.
بازرگان، حکومت‌ به‌نام دين را «آفت» می‌داند؛ او می‌گويد: «اولين مسئله ومصيبتی که مسلمانان بعد از رحلت فرستاده خدا در سقيفه‌ی بنی ساعده با آن روبرو و جدای از يکديگر شدند ـ که هنوز هم ادامه دارد ـ بر سر جانشينی پيغمبر يا حکومت بر امت بود که به‌زودی طرفين دعوی برای مشروعيت دادن به قدرت‌شان و به کرسی نشاندن نظرشان دين و خدا را وارد در ماجرا کردند، رسول اکرم قبلاً فرموده است: لکل امه فتنه و فتنه امتی الملک. هر امتی را فتنه و آفتی است و فتنه امت من ملک است و نزاع بر سر حکومت و قدرت.»
او اداره‌ی حکومت را هم‌چون «آشپزی، خياطی، معماری و ساير شئون زندگی» و نيز «رياضيات، زمين‌شناسی و الکترونيک و فيزيک» امری تخصصی می‌دانست که البته نيازمند مشارکت همه‌ی شهروندان است.


«حق ويژه»ای در کار نيست
بازرگان در سامان دادن حکومت، «حق ويژه»ای برای کسی قائل نيست؛ او بر «حکومت مردم» اصرار دارد و معتقد است: «حافظ حکومت حق، خدا و خود مردم‌اند. اين‌ها که دستگاه‌های گشتاپو و گپئو و امثال آن را درست کرده‌اند، خود اعتراف به عدم‌حقانيت و محبوبيت و بشريت خود می‌نمايند.»
وی بارها در آثار خود بر جايگاه ويژه و منحصر شهروندان و مردم در امر حکومت تأکيد می‌کند، و اين رويکرد را «اسلامی» و «قرآنی» می‌داند: «در آن روزگاری که سکان کشتی کشورها به‌دست ناخدايان درباری و معدودی رجال و اعيان بود و زمام امور همه در تيول مشتی شيوخ و اشراف و روحانيون قرار داشت، چيزی که به‌حساب نمی‌آمد، افراد ملت يا امت بود... قرآن، پرده را عقب زده... سرنوشت هر قوم را در قلوب مردم و چگونگی افراد جستجو می‌نمايد و ريشه‌ی دموکراسی را پيش از آن که حکومت ظاهری مردم به‌دست مردم بيفتد در يک آيه خلاصه کرده، می‌فرمايد: ان الله لايغير ما بقوم حتی يغيروا ما بانفسهم.»
به باور وی: «سيستم و نظام حکومتی و اقتصاد را هم خدا و قرآن به‌عهده‌ی خود مردم دانسته‌اند و فقط حدود و خطوطی را که جنبه‌ی سوق‌دادنِ انسان به‌سوی خدا و آخرت دارد و بستن راه‌های ظلم و فساد در درون اشخاص است تعيين کرده... حکومت و سياست، اداره و انتظام زندگی ملی و بين‌المللی انسان‌ها در اين دنيا است نه تأمين اين دنيا و نه به طريق اولی رسالت انبيا و اجراء و اشاعه‌ی دين.»
بازرگان برای هيچ طبقه و نهاد و گروهی، «حق ويژه» قائل نيست: «قرآن و اسلام، حاکميت مطلقه را برای هيچ موجود و مقامی اعم از حقيقی يا حقوقی که بخواهد سلب آزادی و حق الهی از انسان‌ها بنمايد، به حکم «و لايتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله» نمی‌شناسد؛ چه به‌طور مستقيم برای شخصی که بر کرسی خدايی تکيه زند و چه آن‌که تحت لفافه و بهانه‌های اسلام و دين عمل نمايد.»
او تصريح می‌کند که «صاحب حکومت و برگزيننده‌ی زمام‌دار، خود مردم هستند.» وی در جايی ديگر تاکيد می‌کند: «حکومت بايد از آنِ انسان باشد نه کشيش و کليسا و مسيح و خدا. انسان خودش حاکم بر خويش و نويسنده قانون و مقررات، آن هم نه يک انسان، بلکه جمع انسان‌ها و ملت.»


ويژگی حکومت دموکراتيک
«حکومت اسلامی» از نظر او، نه تنها بايد دموکراتيک باشد که متکی است بر «آزادی»، و به‌ويژه واجد آزادی مخالفان چرا که «بستن زبان مخالفان هميشه شيوه‌ی نادان‌ها و اهل جور و استبداد بوده است.»
حکومت دموکراتيک مدنظر او، هم‌چنين همراه است با «تساهل و مدارا» و نيز برخوردار از «مشورت»؛ معتقد است: «در اسلام، مشورت، يک طرفه و به اختيار والی نيست؛ انتصاب و عزل امام يا زمام‌دار کل نيز بايد با مشورت و انتخاب مردم صورت گيرد.»
وی «استقلال تأسيسات مدنی و سياسی از تأسيسات دينی» را به‌صراحت مورد توجه قرار می‌داد و آن را نوعی «تقسيم و تخصيص» توصيف می‌کرد. اساس نگاه او، همين بود که «دست خدا با جماعت و در جامعه است.»
بازرگان هرچند بر اين باور بود که «اجتماع نمی‌تواند از عقيده و هدف يا از مسلک و مذهب بی‌نياز باشد» اما آن را ضرورتی «فردی و درونی» می‌دانست و آزادانه، و نه با جبر و الزامی بيرونی: «لازمه‌ی پيشرفت و وصول به مطلوب اجتماعی، همان وجود اعتقاد و علاقه‌ی فرد فرد افراد و حضور پليس درونی می‌باشد.»
اين رويکرد عام يعنی باور به وجوه اجتماعی دين ـ افزون بر کارکردهای فردی و اخلاقی آن ـ و در‌عين‌حال يادآوری لزوم تفکيک نهادهای متولی دين از دولت، و پرداختن هم‌زمان به آسيب‌شناسی حکومت‌های دينی و سوءاستفاده‌های صورت گرفته از دين در پيوند با دولت، در آثار گوناگون وی ـ در چند دهه ـ قابل رديابی است.
او ـ در مقام روشنفکری دين‌دار ـ نسبت به تبديل «توحيد به شرک» هشدار می‌داد: «در جمهوری اسلامی خودمان نيز ديديم که شعار «دين و دنيا به‌صورت ادغام دين و سياست» و «سياست تابع روحانيت» کار را به‌جايی رساند که گفتند، حکومت و بقای نظام (يا به بيان ديگر، قدرت و حاکميت) از اولويت و اصالت برخوردار بوده اگر مصالح دولت و حفظ امت اقتضاء نمايد می‌توان اصول و قوانين شريعت را فدای حاکميت نمود و تا «تعطيل توحيد» پيش رفتند.»
افزون بر هشدار نسبت به «تبديل توحيد به شرک»، او به نتايج معکوس و تجربيات تلخی که از تصرف دين و دولت به‌دست رهبران شريعت حاصل می‌شود، اشاره، و تأکيد می‌کند، اسلامی که با پشتوانه‌ی قدرت و روش اکراه پيش برود، بيش‌تر کالای شيطان است تا دين خدا.
بازرگان با مبتنی کردن حکومت بر انتخاب مردم، آن را از باورهای دينی حاکمان جدا می‌داند، و می‌افزايد: «اگر به فرض يک حکومت دينی، از همه جهت تمام و کمال به‌دست مومنين مخلص ناب تشکيل شد، آن‌چه نبايد اين حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتی بنمايد، دين و ايمان و اخلاق مردم است.»
او معتقد بود که آيت‌الله خمينی هرچند از «حاکميت ديانت» می‌گفت اما اين را در قالب حاکميت روحانيت متبلور کرد، و «اسم اين را حاکميت الله گذاشت» و «با پس زدن ملت و مليت و قانونيت» اهداف ايدئولوژيک خود را تعقيب کرد.


ولايت فقيه؛ استبداد دينی
با چنين نگاهی است که بازرگان، به انتقاد از حکومت دينی مبتنی بر ولايت مطلقه فقيه دست می‌يازد. او در هنگامه‌ای که آيت‌الله خمينی در مقام رهبر جمهوری اسلامی، جايگاهی شبه‌قدسی داشت، در مقام دبيرکل نهضت آزادی ايران، بی‌پروا به نقد حکومت می‌پردازد. اين جمعيت سياسی در جزوه‌ای تحليلی اعلام می‌کند:
«از نظر اجتماعی و سياسی، ولايت مطلقه فقيه چيزی جز خودکامگی و استبداد دينی و دولتی نبوده، موجب محو آزادی و شخصيت و استقلال می‌گردد.»
در جزوه‌ی مزبور با اشاره به حکومت‌های استبدادی و خودکامه و طاغوتی چون دوران فرعون‌ها، تصريح می‌شود که «اکتساب يا ادعای ولايت مطلقه بر خلق و نمايندگی از خالق يا معبودها، از لوازم و برنامه‌های حکومت استبدادی و شخصی و طايفه‌ای يا دولت‌ها و خلافت‌های غاصب است.»
در اين مکتوب ـ که در فروردين ۱۳۶۷ منتشر شد ـ همچنين به صراحت آمده که «نبوت و حکومت از نظر قرآن، دو مشغله و دو مسئله‌ی مستقل از يکديگر است... ديانت و شريعت نبايد از سياست و حکومت تبعيت نمايد؛ هرجا که امر دين به دست دولت (يا حکومت و سياست) بيفتد، خداپرستی تبديل به شخص‌پرستی يا مکتب‌پرستی و شرک و به اسارت درآمدن انسان می‌شود.»
با چنين مواضعی راديکال و صريح، مهندس مهدی بازرگان که پس از تغيير نظام سياسی در پی انقلاب۵۷، به حکم آيت‌الله خمينی، نخست‌وزير دولت موقت شده بود، از قدرت کناره گرفت. او تا پايان زندگی (۳۰ دی ۱۳۷۳) در محدوديت و زير فشار و تهديد زيست و در جايگاه اپوزيسيون، دغدغه‌دار تحقق دموکراسی و رعايت حقوق بشر در رژيمی شد که به نام دين، حکومت می‌کرد.


مرتضی کاظمیان

رادیو فردا
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
زن

 
هاشمی رفسنجانی و رفراندوم !!!


در طول سمینار دوروزه اقتصادی، واقعیت‌ها ناگزیر بر زبان آمدند:

بیکاری افزایش پیدا می‌کند.

رکود برجاست و قیمت‌ها «بخاطر نشستن ناامیدی برجای امید» (به حل مسئله اتمی) بالا می‌روند.

قیمت نفت سقوط می‌کند و هرگاه مسئله اتمی حل نشود، اقتصاد ایران از بند رکود و تورم رها نخواهد شد.

روحانی پیشنهاد کرد برای امور مهم سیاسی و اقتصادی رفراندوم بشود. یعنی این که او می‌داند مردم ایران خواهان پایان یافتن بحران اتمی هستند. اما اگر با موافقت خامنه‌ای این سخن را بر زبان آورده‌است، یعنی چاره‌ای جز پذیرفتن شرائط غرب، در واقع امریکا، و امضای توافق نهائی نیست.
پیش از خرداد 60، بنی‌صدر، برابر قانون اساسی، پیشنهاد رفراندوم کرد تا که مردم میان منتخبی که او بود و حکومتی که حزب جمهوری اسلامی، از طریق خمینی، تحمیل کرده بود، یکی را انتخاب کنند. آن زمان، هاشمی رفسنجانی پیشنهاد رفراندوم را «مصدق بازی» توصیف کرد و خمینی گفت: 35 میلیون بگویند بله من می‌گویم نه. اما امروز، هاشمی رفسنجانی موافق رفراندوم است!
     
  ویرایش شده توسط: RONIN   
صفحه  صفحه 40 از 51:  « پیشین  1  ...  39  40  41  ...  50  51  پسین » 
سیاست

حقایق تلخ ( بررسی دروغ ، افشاگری )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA