ارسالها: 24568
#431
Posted: 16 Mar 2015 21:15
پس از رهبری خامنهای
احمد خمينی پس از مرگ پدرش و در جلسه مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب جانشين او، خاطرهای از روحالله خمينی نقل می کند که از نظر مثبت رهبر نخست به جانشينی علی خامنهای حکايت داشت.
خاطره مشابه ديگری نيز توسط اکبر هاشمی رفسنجانی بيان میشود و در نهايت، حجتالاسلام خامنهای هم به رهبری میرسد و هم عنوان آيتاللهی را به دست میآورد.
احمد خمينی قاطعانه از اين انتخاب حمايت و پشتيبانی خود و خانواده روحالله خمينی از رهبر جديد را اعلام میکند. آيتالله خامنهای نيز با نام بردن از او به عنوان «يادگار امام»، حفظ احترام احمد خمينی را واجب میداند و او را به عنوان عضو شورای عالی امنيت ملی، مجمع تشخيص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب میکند.
اما جايگاه احمد خمينی در جمهوری اسلامی پس از مرگ پدرش، هرگز مانند قبل نشد.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از ۱۹ خرداد ۱۳۶۹ نقل میکند که چگونه رهبر جديد به دو خواسته پسر رهبر سابق بیتوجهی میکند: «شب با احمدآقا مهمان رهبری بوديم، تصميمات شورای امنيت مطرح شد و به تصويب رهبری رسيد، احمدآقا تقاضای گرفتن بخشی از پادگان نيروی دريايی برای مقبره امام را داشت که رهبری به آينده موکول کردند، همچنين احمدآقا پيشنهاد کرد نماز جمعه تهران در مرقد امام اقامه شود که جز در مناسبتهای خاص، پذيرفته نشد.»
احمد خمينی بعد از مدتی به جايی پرت در بيابانهای مابين تهران و قم میرود و به کشاورزی و باغداری مشغول میشود. آنجا «دشت احمد» نام میگيرد.
آغاز انتقادات علنی
پس از مدتی، انتقادات تند و علنی احمد خمينی از شرايط کشور آغاز میشود.
او با مسئولان وزارت اطلاعات ديدار و از اينکه «امروز هم خون مستضعفين را سرمايه داران بزرگ و کوچک میمکند» ابراز تاسف میکند؛ از اينکه «يک عده سرمايهدار زالوصفت به اين بهانه که اقتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان اين ملت افتادهاند».
انتقادات احمد خمينی به وزارت اطلاعات و شخص هاشمی رفسنجانی که حالا رئيس جمهور است هم افزايش میيابد: «اين جوی که الان درست کردهاند و مردم را از دستگاه اطلاعات میترسانند به مصلحت انقلاب و نظام نيست. نبايد اين جو باشد. چرا مطبوعات و نمايندگان مجلس بعد از موضع رئيس محترم جمهوری جرئت پيدا میکنند و حرف دلشان را بيان میکنند؟ همين حرفها را که قبل از سخنرانی رئيس جمهور میدانستند، چرا نمیگفتند؟».
حالا مسئولان دولتی هم عصبانی شدهاند.
علی لاريجانی در خاطرات پنجم مهرماه ۱۳۷۳ مینويسد: «در اخبار داخلی، موضعگيری و انتقاد شديداللحن حجتالاسلام آقای حاج سيداحمد خمينی خبر مهمی بود. سخنان ايشان در رسانههای داخلی و خارجی انعکاس گستردهای داشت. رسانههای خارجی اين سخنان را مخالفت با سياستهای دولت آقای هاشمی تلقی کرده و روی آن داستان سرايی کرده اند. هرچند ظاهر اين مطالب مخالفت با سياستهای دولت آقای هاشمی است، ولی نه آن طور که در رسانههای خارجی بزرگ شد.»
آقای لاريجانی در خاطرات يک روز بعدش مینويسد: «آقای هاشمی قدری گرفته به نظر میرسيد. احتمال میدهم به دليل نوع موضعگيریهايی که اين روزها برخی شخصيتها و روزنامهها درباره کارنامه دولت داشتهاند، خوشحال نيست.»
ادامه جنگ
احمد خمينی در يکی از جنجالیترين موضعگيریهای خود، پدرش را مخالف ادامه جنگ با عراق پس از فتح خرمشهر معرفی میکند: «در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولان جنگ گفتند که ما بايد تا کنار شطالعرب {اروند رود} برويم تا بتوانيم غرامت خودمان را از عراق بگيريم.»
در هنگام بازپسگيری خرمشهر، علی خامنهای، رئيس جمهور، ميرحسين موسوی، نخست وزير، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجلس، محسن رضايی، فرمانده سپاه، عبدالکريم موسوی اردبيلی، رئيس شورای عالی قضايی و علیاکبر ولايتی، وزير امور خارجه بودند.
محسن رضايی گفته که در جلسهای بعد از آزادی خرمشهر، اکبر هاشمی رفسنجانی و سرتيپ قاسمعلی ظهيرنژاد، رئيس وقت ستاد مشترک ارتش، از ادامه جنگ با هدف دريافت غرامت از عراق دفاع کردند و با حمايت ديگران، آيتالله خمينی نيز به اين تصميم رضايت داد.
ادامه دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#432
Posted: 16 Mar 2015 21:17
آخرین مصاحبه
چهار روز قبل از مرگ، آخرين مصاحبه احمد خمينی منتشر میشود. در اين گفتوگو که با هفتهنامه اميد انجام شد، او از اينکه «الان داخل شانزدهمين سال از عمر انقلاب اسلامی هستيم و هنوز بعضی از مسئولين، حتی مسئولين نهادهايی که پس از انقلاب تاسيس شدهاند، مشکلات مديريتی و مسائل خود را به گردن رژيم گذشته میاندازند و ندانمکاریهای خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژيم طاغوت میدانند»، به شدت انتقاد میکند.
آقای خمينی با انتقاد از «گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و موسسات دولتی و اتخاذ تصميمات نابخردانه درباره ذخاير ارزی مملکت»، ريشه اين مشکلات را مسئولان کشور عنوان میکند.
او در آن مصاحبه گفت: «بیسروصدا ۱۵۰ تومان به قيمت دلار اضافه کردند و کسی هم نفهميد. مگر رئيس کل بانک مرکزی قول نداده بود که قيمت دلار را در حدود ۱۰۰ تومان ثابت نگه میدارد، پس چه شد؟ چرا همه مشکلات و نارسايیها را به گردن آمريکا و ديگران میاندازيم. آيا اختلاس از بيتالمال نيز به آمريکا مربوط میشود؟».
در همان روزی که اين مصاحبه منتشر میشود، احمد خمينی به بيمارستان منتقل میشود. او چهار روز بعد فوت میکند.
مرگ مشکوک
عمادالدين باقی، نويسندهای که در حوزه قتلهای زنجيرهای در ايران تحقيق میکرد، پيش از اين بيان کرده بود که سالها پس از مرگ احمد خمينی، محمد نیازی، رئيس وقت سازمان قضايی نيروهای مسلح، به حسن خمينی، پسر او، گفته بود که سعيد امامی، معاون سابق وزارت اطلاعات، علاوه بر قتل روشنفکران و نويسندگان، به قتل احمد خمينی نيز اعتراف کرده است.
دليل قتل پسر نخستين رهبر جمهوری اسلامی توسط سعيد امامی، اهانتهای او به آيتالله خامنهای و ديگر مسئولان ارشد حکومت در جلسات خصوص عنوان شد.
آقای نيازی، اين سخنان عمادالدين باقی را تکذيب کرد. اما آقای باقی با ارسال نامهای علنی به حسن خمينی از او خواست تا اصالت سخنانش را تاييد کند و فرزند احمد خمينی نيز اين اظهارات را تاييد کرد.
در ۱۰ دی ۱۳۷۷ و همزمان با قتلهای سياسی در ايران، جمشيد پرتوی، پزشک مخصوص احمد خمينی نيز در منزلاش به قتل میرسد.
با وجود اين، بسياری از ناظران معتقدند که چون اعترافات سعيد امامی احتمالا زير شکنجه اخذ شده، نمیتوان به آنها سنديت داد. ضمن اينکه مصطفی خمينی، برادر بزرگتر احمد خمينی نيز در سنی تقريبا مشابه درگذشت و احمد خمينی نيز با چاقی مفرط و بيماریهای مرتبط درگير بود.
عليرضا نوریزاده که کتابهای متعددی را درباره قتلهای زنجيرهای در ايران نوشته، میگويد که چون مرگ احمد خمينی با قتل روشنفکران و نويسندگان متفاوت بود، میتوان اعترافات سعيد امامی را در آن موثق دانست: «مسئله اين است که اين جريان اصلا مربوط به قتلهای زنجيرهای نبود. اولا سعيد امامی زياد شکنجه نشد، به جهت اينکه کارهايی که انجام میداد تماما با نظر وزير اطلاعات بود، چه علی فلاحيان چه قربانعلی دری نجفآبادی. سعيد امامی در بازجويیهای خود هم میگويد که چرا برای اقدامات من از وزير، از علی فلاحيان سوال نمیپرسيد؟ من احمد خمينی را به دستور مستقيم ايشان و به فتوای آيتالله خوشوقت کشتم. مسئله اعتراف نيست، مسئله اين است که سعيد امامی انتظار دارد بابت خدماتش از او تقدير شود نه بازخواست.»
آقای نوریزاده تاکيد میکند که احمد خمينی به علت بيماریهايی که با آنها درگير بود، داروهای زيادی مصرف میکرد که برخی از آن داروها از آلمان و توسط صادق طباطبايی، برادر همسرش، برايش ارسال میشد.
به گفته اين روزنامهنگار، داروها قبل از رسيدن به احمد خمينی توسط ماموران وزارت اطلاعات و تيم سعيد امامی آلوده میشدند و همين داروها بودند که باعث مرگ او شدند.
اسرار زیر خاک
محمدعلی صدوقی، امام جمعه سابق و نماينده ولی فقيه در استان يزد که از نزديکان خانواده آيت الله خمينی بود نيز در مصاحبهای، مرگ احمد خمينی بر اثر يک «توطئه و مسموميت» را رد نکرده است.
او گفته که «علت اين واقعه چه بود، مسموميتی بود، توطئهای بود، طرحی بود، بينی و بينالله من به جايی نرسيدم که الان بخواهم قضاوتی روی اين شايعاتی که مثلا ايشان را مسموم کردند و يا گروههايی دست داشتند، داشته باشم. حرفهای مختلفی است.»
محسن سازگارا اما معتقد است که نمیتوان با قطعيت درباره نحوه مرگ احمد خمينی قضاوت کرد.
او معتقد است بايد سالها بگذرد تا اسناد و مدارک محرمانه درباره اين حادثه منتشر شود تا بتوان قضاوت قطعی کرد: «شايد يک يا دو دهه بعد، به خصوص اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود، راحتتر میتوان قضاوت کرد. اما چيزی که مشخص است اين است که مدتی پس از مرگ آيتالله خمينی، پسرش نارضايتی خود را به شکل علنی و خصوصی ابراز میکند و تلاش دارد تا زير پای آقای خامنهای را جارو کند.»
در هر صورت مرگ احمد خمينی با گذشت ۲۰ سال از وقوعش همچنان با صفت مشکوک توصيف میشود.
هادی غفاری، از روحانيون نزديک به آيتالله خمينی که اين روزها دشمنی خود با آيتالله خامنهای را پنهان نمیکند، از احمد خمينی به عنوان «مخزن بخش عمدهای از اسرار امام» نام برده و گفته است: «همانطور که امام فرصت نيافتند يا مصلحت ندانستند تا بسياری از آنچه در قلب و جانشان بود را بيان کنند و يا شرايط به گونهای نبود که بشود آن را بيان کنند، متاسفانه بخش بسياری از اين اسرار و موقعيتهای امام و انقلاب را حاج احمد آقا با خود به زير خاک برد.»
پــایان گـزارش
منبع رادیو فردا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#434
Posted: 13 Apr 2015 17:46
واکنش یک عضو شورا به هزینه ۵ میلیاردی شهرداری تهران برای خرمشهر/ ماهیگیری یاد مردم بدهید
رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران، گفت: مردم خرمشهر قادرند خودشان شهرشان را بسازند تنها به حمایت دولت نیاز دارند. مسیر را اشتباه نرویم، باید دولت از طریق دستگاه های اجرایی موضوعات خاص را درخرمشهر پیاده کند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ رحمت اله حافظی در جلسه امروز شورای شهر تهران، بعد از ارائه گزارش اقدامات به عمل آمده در خرمشهر توسط شهرداری تهران به استناد مصوبه تخصیص 5 میلیارد تومانی از سوی شورای شهر تهران، اظهار کرد: حرفه، پیشه و فن مردم خرمشهر ماهگیری است و ما برای این مردم ماهی سوغات می بریم. فرقی نمی کند 5 میلیارد تومان باشد یا 50 میلیارد تومان.
وی گفت: باید تور ماهگیری این مردم که در هشت سال دفاع مقدس آسیب دیده است را با کمک دولت ترمیم کنیم و در اختیار آنها قرار دهیم، این مردم قادرند خودشان شهرشان را بسازند تنها به حمایت نیاز دارند. مسیر را اشتباه نرویم این کارها باارزش است، اما باید دولت از طریق دستگاه های اجرایی موضوعات خاص را درخرمشهر پیاده کند برای نمونه واردات کالای خاص تنها از طریق بندر خرمشهر باشد.
رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران، ادامه داد: چرا باید بندر خرمشهر که بندری استراتژیک و باارزش برای کشور بوده است به فراموشی سپرده شود؟ معتقدم اگر 50 درصد از انرژی تیم کارشناسی برای تعامل با دولت و مجاب کردن آن صرف شود، خرمشهر آباد خواهد شد.
حافظی گفت: مردم خرمشهر خودشان زیر ساخت ها را خواهند ساخت، اما از آنجا که هیچ دولتی به ظرفیت های موجود توجه نکرده است شرایط خرمشهر بدون تغییر باقی مانده است. امیدوارم تیم کارشناسی با تلاش برای مجاب کردن دولت خبرهای خوشی را برای این مردم داشته باشند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند