ارسالها: 12930
#231
Posted: 21 Jan 2015 01:32
«اطلاعات سپاه پاسداران» دو فعال دانشجویی را دستگیر کرده است
منابع خبری در ایران گزارش دادهاند که چند فعال دانشجویی از سوی واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت شده و از سرنوشت آنها خبری در دست نیست.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، در این زمینه خبر داده است که زهرا خندان، روزنامهنگار و فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، ظهر روز دوشنبه، ۲۹ دی، توسط «یک نهاد نظامی» در منزل خود بازداشت شده است.
برخی سایتهای حقوق بشری گفتهاند که این نهاد نظامی، سپاه پاسداران بوده که از طریق واحد اطلاعات خود اقدام به بازداشت خانم خندان کرده است.
خبرگزاری ایلنا میگوید که از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست.
بر اساس این گزارش، این فعال دانشجویی که سابقه کار در خبرگزاری کار ایران، ایلنا، را دارد در دولت محمود احمدینژاد «به دلیل فعالیت دانشجویی» به صورت موقت از تحصیل محروم شده بود.
وی همچنین ۱۹ آبان ۹۲ در نامهای به وزارت علوم اعلام کرده بود که مامورین حراست دانشگاه صنعتی امیرکبیر از ورود او به دانشگاه جلوگیری و او را ضرب و شتم کردهاند.
سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، ضمن انتشار نامه خانم خندان، دلیل ممنوع الورود شدن او و تعدادی دیگر از دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر به این دانشگاه را «شرکت در جشن مرخصی» مجید توکلی، دانشجوی زندانی دانشگاه صنعتی امیر کبیر، اعلام کرده بود.
همزمان با انتشار خبر بازداشت خانم خندان، برخی از وبسایتهای خبری نیز از بازداشت سها مرتضایی، فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی امیر کبیر، در روز دوشنبه خبر دادهاند.
بر اساس این گزارشها، سها مرتضایی، پیش از این به مدت یک ترم از تحصیل محروم شده بود.
بازداشت این دو فعال دانشجویی در حالی است که مهدیه گلرو، فعال دانشجویی و عضو کانون شهروندی زنان، از حدود سه ماه پیش همچنان در بازداشت به سر میبرد.
وی چهارم آبان ماه و در پی تجمع فعالان زن در برابر مجلس شورای اسلامی در اعتراض به اسیدپاشیهای اصفهان بازداشت شد.
ادامه بازداشت خانم گلرو در حالی است که پس از گذشت بیش از سه ماه از اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان هنوز عامل یا عوامل این اقدام دستگیر نشدهاند.
سازمان عفو بین الملل روز ۲۹ دی با صدور بیانیهای ابراز نگرانی کرده است که بازداشت مهدیه گلرو تلاشی برای ضربه زدن به تجمعات مسالمت آمیز و همچنین خاموش کردن صدای زنانی باشد که در مورد حقوق زنان سخن میگویند.
در همان روز شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، در نامهای به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشری ایران، از او خواست تا با استفاده از تمامی امکانات قانونیاش برای «رفع مزاحمت» از نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر تلاش کند.
به گزارش وب سایت کانون مدافعان حقوق بشر، هفته گذشته و پس از مراجعه خانم محمدی به شعبه دوم بازپرسی دادسرای انقلاب «آخرین دفاع» از او اخذ و پرونده جهت تعیین وقت به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
به گفته خانم عبادی، نرگس محمدی همچنین پس از اهدای جایزه سالانه کانون مدافعان حقوق بشر به مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، ساعتها «بازخواست» شده است.
نرگس محمدی، به عنوان نایب رییس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، جایزه امسال این کانون را به مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، اهداء کرده بود.
خانم محمدی در سالهای گذشته چندین بار احضار و بازجویی شده است.
وی سال ۹۰ به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» ابتدا به ۱۱ سال حبس متهم شده بود که این حکم اسفندماه همان سال به شش سال حبس کاهش یافت.
خانم محمدی سال ۱۳۹۱ برای اجرای حکم زندانش به زندان اوین و سپس به زندان زنجان منتقل شد، اما به دلیل بیماری در مردادماه ۱۳۹۱ با قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
رادیو فردا
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 24568
#232
Posted: 1 Feb 2015 14:06
اقدامات خرابکارانه بخش سایبری سپاه پاسداران در فضای مجازی ادامه دارد
مرکز جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران که عمدتا بعنوان یک نهاد مخرب در عرصه سایبری شناخته میشود از ساعاتی پیش ضمن ادعای بازداشت تعدادی از شهروندان ایرانی، به مدیریت تعدادی از صفحات فیسبوکی دست یافته است و تغییراتی در آن اعمال کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مرکز جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران که معمولا با نام وب سایت خود «گرداب» شناخته میشود از حدود ۱۲ ساعت پیش مدیریت تعدادی از صفحات فیسبوکی را در اختیار گرفته و در این زمینه یک اطلاعیه نیز صادر کرده است.
صفحات "سخنان ماندگار از بزرگان تاریخ"، " "Artistic. Photosو "نقاشی" از جمله این صفحات هستند که عمدتا در زمینههای فرهنگی و هنری فعالیت داشتهاند. علیرغم ادعای این مرکز در خصوص بازداشت تعدادی از مدیران صفحات، تاکنون هیچگونه اطلاعات مشخصی در زمینه سرنوشت این افراد اعلام نشده است. این نهاد امنیتی با نام گذاری این مجموعه اقدامات تحت عنوان "شبکه عنکبوت" مدعی شده است افراد بازداشتشده به "ترویج فرهنگ اباحهگری، سست کردن و نفی نهاد خانواده، تمسخر اعتقادات و ارزشهای دینی، ترویج روابط خارج از قواعد اخلاقی و انتشار تصاویر خصوصی دختران جوان" میپرداختند. این مرکز وعده داده است به زودی اعترافات دستگیرشدگان را پخش خواهد نمود.
لازم به یادآوری است مرکز جرائم سازمان یافته وابسته به سپاه پاسداران است که فعالیت آن عمدتا در رابطه با حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در ایران نمود دارد، عمدتا در پی تبلیغات و بزرگنمایی توان سایبری سپاه پاسداران گاها به خرابکاری و ارایه اطلاعات ناصحیح اقدام میکند. جایگاه این نهاد و شیوه فعالیت آن در قانون مشخص نشده است و در کارنامه آن اقدامات غیرقانونی، انتشار اکاذیب، نقض حریم خصوصی، جعل اطلاعات و بسیاری موارد غیرقانونی دیگر دیده میشود. بسیاری از زندانیان عقیدتی فعلی و سازمانهای مدنی ایرانی قربانی اقدامات این نهاد برای بزرگنمایی توان سایبری خود و ایجاد رعب و هراس به هدف محدود کردن یا متوقف کردن فعالیت های شهروندان ایرانی در فضای اینترنت شده اند.
منبع خبر هرانا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#234
Posted: 25 Mar 2015 17:41
شکنجههای «سیا»، شکنجههای جمهوری اسلامی
گزارش اخیر کمیته اطلاعاتی سنای آمریکا در مورد استفاده از شیوههای بسیار خشونتبار و غیرانسانی در بازجویی از متهمان و اعمال شکنجه، چنانکه قابل پیشبینی بود، بازتاب گستردهای در جهان داشت.
این واکنشهای منفی تا بدان حد بود که سخنگوی کاخ سفید اظهار داشت: «تصویر آمریکا را مخدوش کرده است.»، و «رئیس جمهور ایالات متحده نگران آن است که این گزارش در مورد شیوههای بازجویی اعتبار اخلاقی آمریکا در سراسر جهان را خدشهدار کرده است.»
گزارش چنان بااهمیت بود که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به آن واکنش نشان داد و گفت که این اقدامات غیرانسانی «برخلاف ارزشهای ما» بوده است.
گزارش سنا از شکنجههای سیا، در رسانههای راست افراطی در ایران نیز بازتاب گستردهای داشت. تریبونهای حقیقی و حقوقی متعددی از تمامیتخواهان در جمهوری اسلامی، بیاعتنا به آنچه در تمام سالهای گذشته در ایران گذشته، ایالات متحده را هدف قرار دادند و در مورد نقض حقوق بشر در آن، به تفصیل اظهارنظر کردند.
این همه در حالی رخ داد که قریب به ۳۵ سال است در جمهوری اسلامی، شکنجه و بدرفتاری با متهمان سیاسی و عقیدتی و کنشگران مدنی، جریان دارد.
اگر گزارش سنا از سیا، ناظر به شکنجهی متهمان به تروریسم ـ عمدتاً شهروندان غیرآمریکایی ـ است، شکنجههای رخ داده در جمهوری اسلامی با کمال تأسف، عمدتاً شهروندان ایران را هدف قرار داده است.
مرور آنچه در عمر جمهوری اسلامی در حوزه شکنجه و رفتار خشونتبار و غیرانسانی با متهمان رخ داده، حتی به شکل فهرستوار نیز در یک مطلب ممکن نیست. اینچنین، از فجایعی که در دههی ۶۰ (تونل وحشت تاریخ جمهوری اسلامی) و نیز دههی ۷۰ و حتی نیمهی دههی ۸۰ درمیگذریم.
در زیر، تنها به چند شاهد که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ رخ داده، اشاره میشود. قابل توجه آنکه قربانیان و شاهدان، در نامههایی به رهبر جمهوری اسلامی، عالیترین مقام سیاسی نظام، شکنجههای اعمال شده توسط نهادهای امنیتی نظام علیه خود را برشمرده و گزارش کردهاند.
گزارش عبدالله مومنی از شکنجه
عبدالله مومنی، کنشگر سیاسی و فعال دانشجویی
عبدالله مومنی، کنشگر سیاسی و فعال دانشجویی که ازجمله بازداشتشدگان پس از انتخابات ۱۳۸۸ بود، در نامهای در مرداد ۱۳۸۹ به نفر نخست نظام سیاسی، نوشت: «شاید ندانید که غیر از کهریزک در بازداشتگاه اوین نیز یک زندانی نه تنها از حداقل حقوق برخوردار نیست بلکه شدیدترین فشارهای روحی و جسمی نیز با هدف ترور شخصیتی و اقرار اجباری بر او وارد می شود.»
عضو ارشد دفتر تحکیم وحدت با اشاره به «هتاکی و فحاشی، ضرب و شتم زیر مشت و لگد»، نوشت: «طی ۸۶ روز انفرادی هیچ وقت آسمان را ندیدم و طی هفت ماه بازداشت در بندهای امنیتی تنها شش بار از حق هواخوری برخوردار شدم.»
افزون بر سلول انفرادی، او به «بیخوابیهای مکرر در نتیجه جلسات بازجویی چند ساعته و ایستادن بر روی یک پا و ضرب و شتم و سیلی های پیاپی» اشاره میکند که «گاهی باعث میشد در حین بازجویی از هوش بروم.»
مومنی همچنین مینویسد: «چندین بار آنچنان بازجوی پرونده، گلویم را تا حد خفگی میفشرد که بیهوش برزمین میافتادم و تا روزها از شدت درد در ناحیه گلو، خوردن آب و غذا برایم زجرآور میشد.»
او از «کتک زدن و فحشهای رکیک و ناموسی» میگوید و اینکه «بازجویان در تمام طول بازجویی بارها به مادر مرحومهام که زنی مومنه و مادر شهید است، با بدترین وجه ممکنه، مورد فحش وناسزا و الفاظ رکیک قرار میدادند، نیز همسر فداکارم، و خواهران و حتی برادر شهیدم...»
مومنی همچنین به خشونت بس اسفبار دیگری اشاره میکند: «فرو کردن سر من در چاه توالت»؛ «آنچنان که کثافتهای درون توالت به دهان و حلق من وارد شد و به مرحله خفگی رسیدم.»
گواهی حمزه کرمی بر شکنجه
حمزه کرمی از مدیران پیشین دولتی در جمهوری اسلامی
حمزه کرمی از مدیران پیشین دولتی در جمهوری اسلامی که پس از انتخابات ۱۳۸۸ بازداشت شد، یکی دیگر از شاهدان مهم اعمال شکنجه علیه متهمان سیاسی است.
کرمی که همچون مومنی ـ و متأثر از خشونتهای تحمیلی ـ وادار به اعتراف دروغین شده بود، در مرداد ۱۳۸۹ در نامهای به دادستان کل کشور، از بدرفتاریهای غیرانسانی علیه خود پرده برداشت.
او با اشاره به ۱۳۸ روز حبس خود در سلول انفرادی و تحمل بازجوییها «از همان ابتدا با کتک و سیلی و مشت و لگد»، مینویسد: «پانزده بار در حین بازجویی یا پس از آن بیهوش شدم.»
کرمی که از فرماندهان جنگ و رئیس ستاد سپاه پاسداران استان تهران، فرماندار ورامین و مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در زمان هاشمی رفسنجانی و خاتمی، و نیز مشاور سیاسی نهاد ریاست جمهوری بوده، برخی از فشارهای روحی و جسمی اعمال شده علیه خود را چنین برمیشمارد:
ـ تهدید به اعدام، تجاوز، استعمال بطری، بازداشت همسر و دختر
ـ نگهداری بهصورت ایستاده برای ساعتهای متمادی
ـ کتککاری، زدن با سیلی، پس گردنی، لگد و مشت به شکم و سایر اعضای بدن، «به طوری که بنده در دو مرحله دچار خونریزی شدم و چندین روز خونریزی ادامه داشت.»
ـ «یکی از بازجویان بارها گلوی مرا می فشرد، در حدی که بیهوش میشدم و با کتک و لگد مرا شکنجه مینمود.»
ـ فرو کردن سرم در چاه توالت
ـ دادن فحشهای رکیک و ناموسی
ـ «تحقیر نمودن بنده در نزد فرزندان و همسرم و طرح اینکه اگر شما بدانید چه پدر و یا همسر فاسدی دارید، یک روز هم با او زندگی نمیکنید!»
ـ «آنها با زور اعتراف و فیلم میگرفتند.»
ـ محرومیت از پزشک برای چند ماه، «درحالیکه بنده بیماری قلبی دارم»
مشاهدات مهدی محمودیان از شکنجه
مهدی محمودیان، فعال سیاسی و کنشگر مدنی پیگیر وضع حقوق بشر در ایران، یکی دیگر از بازداشتشدگان پس از انتخابات ۱۳۸۸ است.
مهدی محمودیان، فعال سیاسی و کنشگر مدنی
او در نامهای که در شهریور ۱۳۸۹ به رهبر جمهوری اسلامی نوشت، «گزارشی از وضعیت شکنجه و رفتارهای وحشیانه نیروهای امنیتی با زندانیان سیاسی و همینطور وضعیت اسفبار زندانیانی که در سه زندان و یک بازداشتگاه با پوست و گوشت خود احساس کرده» بیان کرد.
وی با اشاره به فجایعی که بر زندانیان عادی میرود و وضع اسفباری که بر آنان تحمیل شده (از جمله اینکه «به یک جوان در طول یک شب ۷ مرتبه تجاوز شده... و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده میشوند» و نیز ضرب و شتم شدید زندانیان با زنجیر و باتوم)، در مورد زندانیان سیاسی مینویسد: «از فجایع بازداشتگاه کهریزک و شهادت برادرانم در آنجا چیزی نمیگویم، از فجایعی که در خیابانها و کوچهها بر سر مردم آمد میگذرم، و صرفاً به بیان جنایاتی که توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دولت و حکومت شما بر سر زندانیان آوردهاند بسنده میکنم.»
محمودیان به موارد غریبی (ازجمله شواهد مختصر زیر) در خصوص زندانیان سیاسی اشاره میکند:
ـ «تقریباً تمام کسانی که مورد بازجویی قرار گرفتهاند از جمله خود من بارها و بارها با رکیکترین الفاظ، از فحشهای جنسی و خانوادگی و اتهامات اخلاقی روبهرو شدهاند، بخصوص در بند ۲ الف که تحت نظر سپاه اداره میشود.»
ـ «حداقل ده نفر از زندانیان شهادت میدهند که در زمان بازجوییها آنها را مجبور کردهاند که برهنه شوند و یا با لباس زیر ساعتها در بازجویی بایستند.»
ـ «در بند ۲ الف متهمین را با شوکر برقی مورد آزار و اذیت قرار میدهند (با شوکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان میزنند).»
ـ «دهها زندانی که در بند ۲ الف اوین که با کابل و باتوم به دفعات متوالی مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفتهاند.»
ـ «در بند ۲۰۹ متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعتها در فضای باز رها میکنند از جمله خود من که بیش از ۶ ساعت فقط با لباس زیر در نیمه شب اواسط دی ماه در فضای باز رها شدم.»
ـ «ضربات ناگهانی با اجسامی مثل پرونده بر سر و صورت، ضربات مشت به گلو، سیلی زدنها، مشتها و لگدها، بشین و پاشوهای طولانی و زیاد، به سینه و صورت خواباندن متهم در اتاق بازجویی و...»
شهادت ۴۱ زندانی سیاسی از شکنجه ستار بهشتی
۴۱ زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵ اوین پس از درگذشت ستار بهشتی، کارگر وبلاگنویس، با انتشار پیامی شهادت دادند که «در ساعاتی که ستار بهشتی در این بند بوده آثار شکنجهها و ضرب و شتم را بر بدن وی دیدهاند.»
گوهر عشقی بر مزار فرزندش ستار بهشتی
این زندانیان سیاسی در شهادتنامهی خود نوشتند: «وی در در مقر پلیس امنیت از سقف آویزان شده و درهمان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. سپس پلیس دست و پاهای وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است. در مواقعی دستهای وی را با دستبند بصورت قپانی بسته و کتک میزدند و در مواقعی دیگر وی را بر روی زمین انداخته و با پوتین ضربههای شدیدی به سر و گردن وی وارد می کردند در ضمن این شکنجهها، زشتترین فحشهای رکیک ناموسی نیز نثار وی میشده است و مکررأ تهدید میکردند که وی را میکشند.»
در نامهی مزبور همچنین تصریح شده بود: «زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمتهای مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملاً دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دستهای او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم میخورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده میشد.»
قصهی «چند هزار شب و روز» شکنجه در جمهوری اسلامی
حکایت بدرفتاری با زندانیان و نیز متهمان سیاسی و عقیدتی و کنشگران مدنی و مطبوعاتی در جمهوری اسلامی، «داستان جانخراش چند هزار روز و شب» است. آنچه که با اختصار بسیار در بالا به اجمال فهرست شد تنها شهادت تعدادی از نویسندگانی را در بردارد که اینک ـ و پس از طی دوران محکومیت ـ از زندان آزاد شدهاند.
نه تنها هیچکدام از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی (بهویژه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه) در مورد شکنجه و بدرفتاری در زندانها و بازداشتگاهها، توضیحی ندادهاند، بلکه هیچیک از نهادهای حقوقی مسئول در جمهوری اسلامی (بهویژه مجلس، قوه قضاییه، کمیسیون اصل ۹۰، و سازمان بازرسی کل کشور، و دفتر رئیس جمهوری) هم پیگیر ماجرای فاجعهبار نبوده و نشدهاند.
تریبونهای راست افراطی در جمهوری اسلامی درحالی دربارهی شکنجههای سیا، اطلاعرسانی میکنند که در مورد فجایعی که در بازداشتگاههای امنیتی و زندانهای ایران میگذرد، سکوت اختیار کردهاند.
اوباما اظهار امیدواری کرده که گزارش سنا بتواند به آمریکا کمک کند تا این روشها را رها نماید. رهبر جمهوری اسلامی اما در قبال تمام نامهها و گزارشها، سکوت پیشه کرده است.
رئیس کمیته اطلاعاتی سنا گفته که آنچه در گزارش شکنجههای سیا آمده لکهای سیاه بر ارزشها و تاریخ آمریکاست. هیچ مقام مسئولی اما در جمهوری اسلامی نخواسته از آنچه در ۳۵ سال گذشته رخ داده، بهمثابهی لکهی سیاهی بر فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران، یاد کند و پوزش بخواهد.
زهرا رهنورد که اینک افزون بر ۱۴۰۰ روز است همچون همسرش میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حبس غیرقانونی خانگی بسر میبرد، و خود یکی از شواهد برجسته و مهم بدرفتاری با منتقدان و مخالفان سیاسی در جمهوری اسلامی است، در اظهارنظری مهم معتقد است که آنچه در دههی ۶۰ بهوقوه پیوست: «لکههای سیاهی است که به آب زمزم و کوثر، سفید نتوان کرد.»
کمیساریای عالی سازمان ملل برای حقوق بشر، در بیانیهای گفته که بر اساس کنوانسیون ضدشکنجه، حتی وضعیت جنگی توجیهی برای اعمال شکنجه نیست. او تأکید میکند که «این کنوانسیون به هیچ کسی اجازه فرار از مسئولیت نمیدهد؛ نه شکنجهگران، نه تصمیمگیران، نه مقامهای دولتی که این سیاست را تایید کرده یا صادرکننده دستورات در این زمینه بودهاند.»
فهرست اشخاصی که در جمهوری اسلامی باید در مورد بدرفتاری با زندانیان و شکنجهی متهمان سیاسی و عقیدتی، پاسخ دهند، فهرست مطولی است. گذشت زمان نه تنها این پرونده را محو نمیکند بلکه آن را برای آمران و بانیان و مجریان و مطلعان ـ بهدلیل فرار از مسئولیت و عدم پاسخگویی ایشان ـ سنگینتر میکند.
منبع خبر بخش سیاسی رادیو فردا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#235
Posted: 11 Apr 2015 19:57
عفو بینالملل: قصاص چشم نهایت قساوت قوه قضاییه ایران را میرساند
خبرگزاری هرانا – عفو بینالملل قصاص چشم متهم به اسیدپاشی در شهر قم را محکوم کرد و آن را نمونهای «هولناک» از اقدامات قوه قضاییه ایران دانست.
رها بحرینی، کارشناس بخش ایران سازمان عفو بینالملل، روز جمعه ۱۵ اسفند در واکنش به این اقدام دستگاه قضایی جمهوری اسلامی گفت: «مجازات یک انسان به این شیوه که تعمدا او را نابینا کنند، اقدامی به شدت ظالمانه و تکاندهنده است که قابل بیان نیست».
وی افزود: «این مجازات نهایت قساوت دستگاه قضایی ایران را میرساند و نشان میدهد مقامات ایران به اصول ابتدایی انسانیت به شدت بیاعتنا هستند».
رسانههای داخل ایران روز سهشنبه گزارش دادند فردی که متهم به اسیدپاشی به صورت یک راننده تاکسی در شهر قم است، سرانجام پس از چند سال حبس در زندان رجاییشهر کرج از یک چشم نابینا شد.
این نخستین مورد قصاص «چشم در برابر چشم» در نظام قضایی جمهوری اسلامی محسوب میشود در حالی که مقامات قضایی ایران قبل از این گفته بودند پزشکان حاضر به اجرای چنین حکمی نیستند.
گزارشها حکایت از آن دارد که قصاص این متهم به همین جا ختم نخواهد شد بلکه دستگاه قضایی ایران در نظر دارد به زودی چشم دیگر او را نیز نابینا کند. اما کارشناس عفو بینالملل با «غیرانسانی» و «ظالمانه» نامیدن چنین مجازاتی تاکید دارد که تعیین این قبیل حکمها هیچ ارتباطی با عدالت ندارد.
خانم بحرینی اظهار داشت: «نابینا کردن مانند سنگسار، قطع اعضای بدن و شلاق، نوعی مجازات جسمانی است که قوانین بینالمللی آن را ممنوع ساخته است. چنین مجازاتهایی نباید تحت هیچ شرایطی انجام بشود».
این در حالی است که قوه قضاییه ایران حکم به نابینا کردن و ناشنوا کردن یک متهم دیگر اسیدپاشی صادر کرده که این حکم نیز قرار بود روز سهشنبه اجرا شود، اما برای چند روز به تعویق افتاده است.
عفو بینالملل از مقامات ایران درخواست کرده که بلافاصله اجرای چنین احکامی را متوقف کند و تنها احکامی را به اجرا بگذارد که با قوانین بینالمللی همخوانی دارد.
منبع خبر هرانا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#236
Posted: 18 Apr 2015 19:04
قربانی اسیدپاشی: باز هم قصاص میکنم
خبرگزاری هرانا – نامش علی سخنور است، قربانی اسیدپاشی ۱۲ مردادماه سال ۸۸، در قم؛ کسی که برای نخستینبار حکم قصاص درباره عامل اسیدپاش را اجرا کرد.
شهروند در ادامه آورده است: علی سخنور، مردی است که پنج سال تمام، زندگیاش همراه با اسید تحلیل رفت؛ یکی از معدود قربانیانی که در سکوت کامل خبری، روال درمان و شکایتش را پشت سر گذاشت. حالا ورق برگشته است و هرچند به خواسته این قربانی، سالها هیچ خبرنگاری از سرگذشت او ننوشت، اما با اجرای اولین حکم قصاص چشم در ۱۲ اسفندماه سال ۹۳، نامش در صدر اخبار قرار گرفت.
قصاص چشم، حکمی است که تاکنون برای متهمان زیادی صادر شده است اما هیچوقت به اجرا درنیامده بود اما علی این سد را شکست، چشم در برابر چشم، یکی از هزاران دردی است که به گفته خود علی، سالها با خود یدک کشید؛ چراکه تبعات شوم این حادثه، عواطف تک تک اعضای خانوادهاش را هم برانگیخت و علی همزمان با اینکه سوی چشمانش را از دست داد، داغدار پدرش شد که از غصه دق کرد. به همین خاطر او قاطعانه پای حق قصاص مرد اسیدپاش ایستاد.
پرسش- چه شد که قربانی اسیدپاشی شدید؟
مردادماه سال ۸۸ بود، ساعت یک بامداد، پشت فرمان خودروی خود نشسته بودم، وقتی از خیابان فرعی به اصلی پیچیدم، سرعتم کم شد. دو راکب موتورسیکلت به سمتم آمدند. مشکوک به نظر رسیدند و به همین خاطر صورتم را به سمتشان برگرداندم و هرگز نمیدانستم این آخرین تصویری بود که از دنیا دیدم. ناگهان مایعی داغ به صورتم پاشیده شد، چشمهایم به شدت سوخت. پلکهایم به یکدیگر چسبیده بود. فریاد میزدم و خودم را وسط خیابان انداختم. یکی از کاسبهای محل به کمکم آمد. مرد دیگری با آب صورتم را شستوشو داد و سپس به بیمارستان منتقل شدم.
پرسش- چه کسی اسیدپاشی کرده بود؟
از مدتی پیش با زنم اختلاف داشتم. قصد داشتیم از یکدیگر جدا شویم. پسرم هنوز ۱۱ ماهه بود که این حادثه برایم اتفاق افتاد. روزهای اول آنقدر درد داشتم که نمیتوانستم به چیزی فکر کنم، حتی شکایتی را هم طرح نکردم. کمکم به همسرم مظنون شدم، پلیس همسرم را تحت نظر قرار داد تا اینکه مشخص شد، خواستگار خواهرزنم برای اسیدپاشی اجیر شده بود.
پرسش- شدت آسیبتان چقدر بود؟
چهار لیتر اسید سولفوریک خالص روی من پاشیده شده بود. همان شب اول، پلکهایم به یکدیگر چسبید. از آن شب به بعد نابینا شدم.
پرسش- پروندهتان در سکوت خبری دنبال شد، در این مدت به «علی سخنور» چه گذشت؟
روزگاری سخت. درد جسمانی یک طرف و عذابی که خانوادهام به خاطر من میکشیدند از طرف دیگر، روحم همراه با جسمم تحلیل رفت. تا دو ماه اول بعد از حادثه، موضوع را از پدرم پنهان کردیم اما شبی که فهمید، یکباره شکست. روزبهروز افسردهتر شد. دو ماه بیشتر دوام نیاورد و آبانماه همان سال دق کرد و از دنیا رفت.
پرسش- شما اولین نفری هستید که حکم قصاص چشم را آن هم در پروندههای اسیدپاشی اجرا کردید، از روز اجرای حکم قصاص بگویید؟
من به خاطر عذابهایی که این همه سال تجربه کردم از حق قصاص گذشت نکردم. محل اجرای حکم، یک درمانگاه مجهز در زندان رجاییشهر بود. موقع قصاص، بالای سرش بودم. چند پزشک متخصص و قاضی اجرای احکام و همچنین قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در اتاق عمل بودند. چندین بار از من پرسیدند که آیا نمیخواهی رضایت بدهی؟ اما من قاطعانه پای تصمیم ایستاده بودم. مگر او به من رحم کرده بود. او با سنگدلی و در حالی که من را نمیشناخت، تنها به خاطر یک زن حق زندگی را برای همیشه از من گرفت. حتی وقتی پزشک آمپول بیهوشی را برای تزریق آماده کرده بود، از من پرسید این آخرین فرصت است، تزریق کنم؟ و من قاطعانه پاسخ مثبت دادم.
پرسش- زمان اجرای حکم حرفی بین شما و متهم پرونده رد و بدل نشد؟ تقاضای بخشش نکرد؟
در دادگاههایی که برگزار شد، میدانست که من هرگز از حق قصاص نمیگذرم اما موقع اجرای حکم از من درخواست حلالیت میکرد!
پرسش- بعد از اجرای حکم چه گفت؟
بیحس بود اما در همان حال گفت، چشمهایم میسوزد و من به او گفتم تو یک هزارم دردی را که من کشیدم، تجربه میکنی.
پرسش- حق قصاص شما برای دو چشم متهم بود اما چرا یک چشم او را قصاص کردید؟
در این پنج سال من ذرهذره سوختم و تحلیل رفتم. میخواستم کمکم زجر کشیدن را بفهمد. میخواستم بفهمد وقتی تکتک اعضای بدنت را از دست میدهی چه حس دردناکی را باید به یدک بکشی.
پرسش- شما برای اجرای حکم قصاص چشم دیگر متهم سه ماه مهلت دادهاید، آیا در زمان تعیینشده باز هم این حکم را اجرا خواهید کرد؟
قطعاً اجرا میکنم.
پرسش- هزینههای درمانتان چقدر شد؟
دقیق نمیدانم. هیچوقت فاکتور عملهای جراحی و داروهایم را نگه نداشتم اما تقریبا ۳۰۰ میلیون تومان صرف هزینههای درمانم شد.
پرسش- هیچ ارگان و سازمانی یا دولت کمکی به شما نکردند؟
خیر. یکی از برادرانم دو بار شغلش را به خاطر من عوض کرد. طول درمانم سخت و هزینهبر بود و او هر روز برای مداوا و تعویض پانسمانهایم با من همراه میشد. برادر دیگرم هم کارمند بود و به خاطر مرخصیهایی که از ادارهاش میگرفت تا پای اخراج شدن رفت اما در این مدت از هیچکس کمک نگرفتیم و مسئولان هم سراغی از من نگرفتند.
پرسش- در این مدت وقتی در جریان حادثههای اسیدپاشی قرار میگرفتید، چه احساسی داشتید؟
وجودم دوباره آتش میگرفت. به همان شبی که این حادثه برای خودم اتفاق افتاد، برمیگشتم. درکشان میکردم و حالشان را میفهمیدم.
پرسش- شما که تجربه قصاص متهم پروندهتان را دارید، به دیگر قربانیان اسیدپاشی که در صف قصاص اسیدپاشها ایستادهاند، چه پیشنهادی میدهید؟
من این حکم را اجرا کردم تا آنهایی که ممکن است در آینده قصد چنین جنایتی را داشته باشند، از عاقبتش بترسند. به قربانیان اسیدپاشی هم میگویم، دست و دلتان نلرزد، عذاب وجدان نگیرید، مگر آنها به ما رحم کردند؟! بگذارید برای همه درس عبرت باشد.
منبع خبر هرانا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#237
Posted: 9 May 2015 20:39
عفو بين الملل خواهان خويشتنداری پليس ايران در برابر معترضان «کرد» شد
به دنبال درگيری بين نيروهای امنيتی و معترضان در شهر مهاباد در استان آذربايجان غربی، عفو بين الملل روز جمعه ۱۸ ارديبهشت خواستار خويشتنداری نيروهای انتظامی و امنيتی ايران در مقابله با تظاهرات و اعتراضات در اين باره شده است.
عفو بین الملل می گوید، نیروهای انتظامی و امنیتی ایران می بایست از استفاده غیرضروری از خشونت علیه شهروند کرد معترض خودداری کنند.
به گفته مقام های امنيتی ایران دستکم ۲۵ نفر از جمله هفت نيروی پليس در درگيری های روز پنجشنبه زخمی شده اند.
درپی مرگ پريناز خسروانی، دختری ۲۸ ساله از کارکنان هتل تارای مهاباد، و انتشار گزارش هايی درخصوص خودکشی وی، شهر مهاباد شاهد تجمع اعتراضی بود که بر اساس گزارشها در جريان درگيری معترضان و پليس ضد شورش، هتل «تارا» به آتش کشيده شد.
سعيد بومدوها، معاون بخش خاورميانه عفو بين الملل در اين زمينه گفته است: به دنبال درگيری ها در روز پنجشنبه تنش در مهاباد و شهر های کردنشين ايران بالا است. نيرو های انتظامی همچنانکه مسئوليت دارند که نظم را برقرار کنند، موظفند براساس معيارها و استاندارهای بين المللی با اعتراضات مقابله کنند.
اين مقام عفو بين الملل اضافه کرده است: واکنش خشن پليس برای پايان دادن به اعتراض های يک اقليت قومی هنگامی که اکثر اعتراضات مسالمت آميز بوده تنها به تشديد تنش می انجامد.
این سازمان مدافع حقوق بشر همچنين از نيروهای امنيتی ايران خواسته است به حق اعتراض و تجمع مسالمت آميز شهروندان احترام بگذارند.
درحالی عفو بين الملل خواستار رعايت معيارهای بين المللی در برخورد با بازداشت شدگان حوادث اخير در مهاباد شده است که روز شنبه ۱۹ ارديبهشت غلامحسين محسنی اژهای معاون اول قوه قضاييه، گفته است که در ارتباط با نا آرامی های مهاباد «تعدادی احضار و بازداشت شدهاند.»
به گزارش خبرگزاری فارس، غلامحسين محسنی اژه ای که در حاشيه مراسم جشن فارغالتحصيلی دانشجويان دانشگاه علوم قضايی در جمع خبرنگاران صحبت می کرد، درخصوص درگيری روزپنجشنبه در مهاباد اظهار داشت:«در موضوع حادثه مهاباد چند نفر احضار و چند نفر بازداشت شدند و پرونده در حال رسيدگی است و نتايج آن اعلام خواهد شد و جزئيات آن همزمان با پيش رفتن پرونده مشخص میشود.»
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، معاون اول قوه قضاييه همچنين در پاسخ به اين سوال که اعتراف متهم اين پرونده که معاون اجتماعی ناجا از آن خبر داده چه بوده است؟ گفت: اجمالا اينکه تقصير دارد، در اين قضيه فی الجمله روشن است، ولی فعلا بايد اجازه بدهيم موضوع رسيدگی و جزئيات روشن شود.
اشاره خبرنگاران به اظهارات معاون اجتماعی نيروی انتظامی بود که روز شنبه با اشاره به اين که « متهم پرونده مهاباد هيچ جايگاه امنيتی ندارد و يکی از اهالی همان منطقه است»، اعلام کرد: متهم دستگير و به جرم خود اعتراف کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر معاون اجتماعی نيروی انتظامی درباره چگونگی مرگ پريناز خسروانی گفته است: اين اتفاق در حالی رخ داد که خانم جوان فوت شده پس از اطلاع خانواده اش مبنی بر قرار ملاقات او با فرد ديگری قصد داشت از بالکن اتاق به اتاق ديگر مراجعه کند که هنگام عبور به پايين سقوط کرده و در دم جان خود را از دست داده است.
این در حالی است که در برخی از وبسايتهای محلی و صفحات خبری در شبکههای اجتماعی مانند فيسبوک ادعا کرده بودند که پريناز خسروانی برای فرار از دست«يک مامور امنيتی» که قصد تجاوز به وی را داشته دست به خودکشی زده است.
در ادامه سعيد منتظرالمهدی، معاون اجتماعی نيروی انتظامی، در خصوص بازداشت شماری در ارتباط با آتش زدن هتل تارا گفته است: تعدادی به عنوان مظنون ماجرا دستگير شده اند.
مقام های انتظامی و قضايی ايران توضيحات بيشتری درباره بازداشت شدگان و تعداد انها ارائه نکرده اند.
معاون اجتماعی نيروی انتظامی همچنين با اعلام اينکه در نا آرامی های روز پنجشنبه «تعدادی از شهروندان مهابادی مجروح شدند» گفته است: مجروحان ماجرا به صورت سرپايی درمان شدند و خوشبختانه اين ماجرا هيچ کشته ای نداشت.
اين در حالی است که يک وب سايت خبری درباره درگيری های روز پنجشنبه گزارش داده بود که نيروهای انتظامی «با اسلحه ساچمهای و گاز اشکآور اقدام به پراکنده کردن معترضان کردند»
منبع خبر رادیو فردا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#238
Posted: 30 May 2015 21:57
عفو بینالملل به جمهوری اسلامی: احسان شاهقاسمی را اعدام نکنید
عفو بينالملل از جمهوری اسلامی خواسته است که احسان شاهقاسمی، متهم به قتل يک جوان طلبه و بسيجی را اعدام نکند.
در بيانيه اين سازمان بينالمللی و غير دولتی مدافع حقوق بشر که روز پنجشنبه هفتم خرداد صادر شد، از اينکه آقای شاهقاسمی، سه سال پس از درگيری اوليه با آقای خليلی و به جرم قتل او به قصاص محکوم شده، انتقاد شده است.
علی خليلی، بسيجی، ۲۵ تيرماه سال ۱۳۹۰ در يک درگيری خيابانی با احسان شاهقاسمی که به گفته خود او برای «امر به معروف و نهی از منکر» بوده، زخمی شد. آقای خليلی پس از مدتی بهبود يافت و حتی چند بار با پای پياده به کربلا رفت.
او همچنين پس از بهبودی و دريافت ۳۵ ميليون تومان ديه، به طور قطعی و رسمی، رضايت خود را از ضارب اعلام کرد.
اين جوان بسيجی در نهايت چهارم فروردين ۱۳۹۳ يعنی حدود سه سال پس از درگيری درگذشت.
به دنبال اين واقعه، پرونده جديدی اين بار به جرم قتل عليه احسان شاهقاسمی تشکيل و وی در نهايت به قصاص محکوم شد.
در همين حال، پدر آقای شاهقاسمی از خانواده علی خليلی درخواست کرده تا فرزندش را ببخشند و مانع اعدامش شوند.
او به خبرگزاری مهر گفته که پسرش «هماکنون بيش از سه سال و چهار ماه است که در حبس به سر میبرد» و افزوده که «ما هم به عنوان خانواده احسان هر کاری میکنيم تا خانواده شهيد بدانند ارزش خون شهيد علی خليلی برای ما بسيار بالاست».
منبع خبر و گزارش ویدئویی رادیو فردا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#239
Posted: 21 Jun 2015 17:19
خبرگزاری قوه قضاییه صدور حکم اعدام برای بنیان گذار عرفان حلقه را تکذیب کرد
خبرگزاری هرانا ـ یک "منبع آگاه" روز شنبه ۳۰ خرداد در گفت و گو با خبرگزاری میزان، متعلق به قوه قضاییه، صدور حکم اعدام برای محمد علی طاهری، بنیانگذار "عرفان حلقه"، را تکذیب کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فردا، این منبع آگاه همچنین گفته است: "حکم محمد علی طاهری تا به امروز صادر و ابلاغ هم نشده است".
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل محمد علی طاهری روز شنبه از صدور حکم اعدام برای موکلش "به اتهام افساد فیالارض" از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران خبر داد، اما اضافه کرد که دادگاه این حکم را "هنوز ابلاغ نکرده است".
در همین زمینه، یک مقام آگاه قضایی نیز درباره صدور حکم اعدام برای محمدعلی طاهری به خبرگزاری "تسنیم" گفته است: "رسیدگی به این پرونده هنوز نهایی نشده و قاضی پرونده وارد مرحله صدور حکم نشده است".
این مقام قضایی در ادامه اظهار داشت: «ادعای وکیل این متهم مبنی بر صدور حکم اعدام صحت ندارد و تکذیب میشود".
محمدعلی طاهری که با راهاندازی موسسهای به نام "عرفان حلقه" در سال ۱۳۸۰ به ارائه خدمات درباره "طب مکمل ایرانی، فرادرمانی و سایمنتولوژی" پرداخته بود، در سال ۱۳۹۰ بازداشت شد.
آقای طاهری یک بار دیگر نیز در سال ۱۳۸۹ بازداشت شده و پس از ۶۷ روز حبس در سلول انفرادی آزاد شده بود.
خبرگزاری فارس پیش از این گزارش داده بود که پرونده آقای طاهری به اتهام "افساد فیالارض در دست بررسی است و سه تن از مراجع تقلید طی استفتائاتی که از سوی دستگاه قضا صورت گرفته، حکم ارتداد طاهری را صادر کردهاند".
در همین حال، به گفته خبرگزاری تسنیم، دادگاه تحقیقات انجام شده درباره اتهام "افساد فیالارض" را ناقص اعلام کرده و پرونده برای تکمیل تحقیقات به دادسرا ارسال شده بود که در نهایت پس از رفع نواقص، دادگاه آقای طاهری درباره این اتهام اوایل اردیبهشتماه گذشته برگزار شد.
بر اساس این گزارش، آقای طاهری همچنین به اتهامهای دیگری چون "توهین به مقدسات، مداخله غیرقانونی در امور پزشکی و درمان بیماران، ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع، استفاده غیرمجاز از عناوین علمی (دکتر و مهندس) و ضالّه بودن کتب و آثار" به پنج سال حبس، پرداخت ۹۰۰ میلیون تومان جزای نقدی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.
منبع خبر هرانا
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#240
Posted: 4 Jul 2015 19:19
نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در خرداد ۹۴
آنچه که در پی می آید گزارش اجمالی و ماهانه وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی خرداد ماه ۹۴ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه شده، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروههای مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمیتواند بازتاب دهنده کامل وضعیت حقوق بشر در ایران باشد، لازم به اشاره است بخش آمار این تشکل بصورت سالانه گزارشات مفصل تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر می سازد.
گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در خرداد ماه ۱۳۹۴
در خرداد ماه سال ۱۳۹۴ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت و اولین هفته این ماه با اعدام ۳۰ نفر در شهرهای کرج (زندان قزلحصار)،اردبیل ،کرج (زندان رجایی شهر) ،مشهد، کرمان وگچساران آغاز گردید تا تا نشانه ای شود از آغاز نامیمون این ماه برای جامعه حقوق بشری ایران. متاسفانه در خرداد ماه ۹۴ تعداد بیشماری از زندانیان اعدام شدند از برجسته ترین گزارشات اعدام در این ماه باید به اعدام یک متهم "تجاوز به عنف "در ملاء عام در جیرفت ،اعدام های دسته جمعی و مکرر در زندان قزلحصار و چند مرحله در زندان رجایی شهر کرج منجمله اعدام دست جمعی ۲۵ زندانی دیگر اشاره کرد که عمده این اعدام ها مخفیانه و بدون پوشش رسانه های دولتی انجام شد.
یکی از مورد توجهترین و بحثبرانگیزترین گزارشات در زمینه اعدام، اعدام بی خبر و بدون ملاقات منصور اروند زندانی سیاسی در زندان میاندواب بود.
این ماه البته شاهد بخشش و نجات تعدادی از محکومین به قصاص نیز بودیم از جمله بخشش پای چوبه دار متهم به "قصاص نفس" در زندان نوشهر و بخشش یک اعدامی پای چوبه دار پس از گذشت ۲۱ سال در قزوین.
خردادماه همچنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیتهای ملی و دینی در ایران همراه بود که جلوگیری از اصلاح نظام درسی مدارس دینی اهل سنت خراسان رضوی از این جمله بود.در پی این گزارش شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت وابسته به دولت، که مجری طرح کنترل مدارس دینی اهل سنت به شمار می رود، با مداخله در برنامه اصلاح نصاب درسی باعث اخلال در فعالیت های مدارس دینی خراسان رضوی شده است.
در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی نیز همانند گذشته شاهد تبعیض و آزار واذیت متعدد بودیم، گزارشات، پلمپ محل کار یازده شهروند بهایی در ساری ، آغاز حبس یک شهروند بهایی درهمدان و بازداشت و انتقال ساسان حقیری به زندان اصفهان از جمله آنان بود.
یکی از بارزترین گزارشات تضییع حقوق بهاییان، گزارشی در رابطه با جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی به دستور رهبر جمهوری اسلامی بود که مامور شدند تا برای همیشه یک "سیاستگذاری جامع و مدون در برخورد با بهائیان کشور"، تعیین و آن را جهت ابلاغ دستور به رهبر جمهوری اسلامی ارسال کنند. بر حسب این سند محرمانه راه پیشرفت و ترقی بهائیان باید مسدود شود .
در ادامه فشارها و آزار دگراندیشان در ایران یوسف حسن زاده، شهروند ۵۸ ساله ساکن تهران، باید خرداد ماه، جهت تحمل ده سال حبس، خود را به زندان اوین معرفی میکرد. وی به اتهام مشارکت در فعالیتهای اینترنتی-تلفنی ضد حکومتی از طریق ارتباط با مروجین کلیسای مسیحیان بلژیک، به ده سال حبس محکوم شده است.
در زمینه حقوق دراویش گنابادی نیز متاسفانه خبری مبنی بر صدور حکم هفتاد و چهار ضربه شلاق برای عباس صالحیان از دراویش گنابادی و محاکمه کاظم دهقان از دراویش گنابادی کوار منتشر شد.
در دومین سالگرد خودسوزی اعتراضی ۳ تن از پیروان یارسان ، جمعی از پیروان این آیین طی مراسمی در شهرستان صحنه، یاد یاران جانباخته و تن سوخته خود را گرامی داشتند و خواستار پایان دادن به ظلم و تبعیض علیه پیروان این آیین و به رسمیت شناخته شدن از سوی قانون اساسی شدند.
درزمینهٔ حقوق کودکان در خردادماه گزارشاتی منتشر گردید که از این جمله گزارش سن اعتیاد در ایران به ۱۱ سالگی رسید ، تجاوز گروهی به دختر ۱۱ ساله در تهران و شناسایی ۶ هزار کودک کار و خیابان در ایران بیش از سایر گزارشات خبرساز شدند.
حبیبالله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی گفت «کودک آزاری، همسر آزاری و خشونت خانگی» موضوع بیشترین تماسها با اورژانس اجتماعی در ایران است.
درزمینهٔ حقوق اولبه زنان در ایران در کنار هجمههای بسیاری چون موارد مربوط به حجاب و ظاهر گزارشاتی از افزایش تعداد زنان کارتنخواب در تهران ، تجمع اعتراضی انصار حزب الله نسبت به حضور بانوان در ورزشگاهها مخابره و مستند شد.
همچنین نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرستان ورامین، با انتقاد از برخی تصمیمات برای ورود بانوان به ورزشگاه ها، مدعی شد که ورود زنان به ورزشگاه آرمان امام وشهدا نیست همچنین وی مدعی شد که بارها مراجع عظام تقلید نسبت به حضور بانوان در ورزشگاه ها و اختلاط های ناصواب ناشی از آن ابراز نگرانی کرده و در دیدارهای متعدد با مسئولان ارگان ها و نهادهای مختلف خواستار جلوگیری از این امر شدند.
رویدادها و اخبار کارگری در آذر ماه، بسان ماههای گذشته پرشمار بود از جمله اخراج چند کارگر فعال در اعتصاب کارگران لوله و نورد صفا ، تمدید قرار بازداشت فعال کارگری محمود صالحی و ۳ ماه تعویق حقوق ۱۹۰ کارگر فولاد البرز.
مضاف بر موارد فوق، قراردادهای جدید برای مقابله با اعتصابات کارگری در مناطق آزاد نیز مورد توجه فعالان حقوق بشر قرار گرفت بر اساس این گزارش کارگران پیمانی شاغل در فازهای ۱۵ و ۱۶ منطقه ویژه عسلویه می گویند که در متن جدید قرار دادهای کار آنها آمده است که در صورت اعتصاب، پیمانکار میتواند بدون پرداخت مزد با آنها تسویه حساب کند.
در این ماه متأسفانه گزارشاتی از حوادث کار از جمله سقوط مرگبار کارگر مهاجر ۱۵ ساله، مرگ کارگر پالایشگاه ستاره خلیج فارس بر اثر سقوط لوله و مرگ دو کارگر در پروژه سد مشمپا زنجان منتشر شد که البته این گزارشات صرفا گزارشات برجسته این حوزه بود.
در حوزه اصناف و حقوق صنفی هم این ماه خالی از حوادث نبود چنانکه در پی تجمعات و اعتراضات معلمان در ماه گذشته ،وزیر آموزش و پرورش در سخنانی خواسته های معلمان را به حق دانست.
علی اصغر فانی ،وزیر آموزش و پرورش با اشاره به فاصله دریافتی معلمان نسبت به دیگر کارکنان دولت، می گوید که خواسته های معلمان را به حق می دانم و مدعی شد که تلاش می کنیم با همدلی و همزبانی دولت و ملت، آموزش و پرورش را به جایگاه شایسته خود برسانیم.
درزمینهٔ حقوق فرهنگی نیز مانند گذشته اخباری مبنی بر نقض حقوقی در این راستا منتشر گردید منجمله عدم صدور پروانه نمایش و اعتصاب کارگردان فیلم "منشی مخصوص من" ، احضار کیوان باژن به اداره اطلاعات و فشارها بر کانون نویسندگان و بازداشت چهار کنشگر شبکه های اجتماعی و دو فعال موسیقی زیرزمینی در شهرهای مختلف ایران.
با وجود سخنان وزیر آقای عبدالرضا رحمانی فضلی در مورد نبود قانون منع اجرای کنسرت شاهد لغو تعداد زیادی از کنسرت های هنرمندان کشور بودیم از جمله عدم صدور مجوز کنسرت کیهان کلهر و محرومیت از اجرا و لغو کنسرت پرواز همای.
درزمینهٔ ی بهداشت و محیطزیست نیز در خردادماه ۹۴ گزارشاتی منتشر شد که غالب آنها به موضوع بحران کم آبی ناشی از سوءمدیریت و محیطزیست اختصاص داشت. ابراز نگرانی یک مقام وزارت بهداشت از تغییر الگوی ابتلا به بیماری ایدز و شائبه عمدی بودن آتشسوزی در جنگلهای ایلام از آن جمله بود.
همچنین تخریب گورهای اشکانی فیروزکوه بواسطه خاک برداری قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا مورد توجه قرار گرفت، بر اساس این گزارش محوطهی باستانی "سیاده" در فیروزکوه با وجود داشتن آثاری متعلق به دورهی اشکانی توسط "گروه تخصصی سماوات قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا" در بهمن ماه سال گذشته تخریب شد.
ادامه در پست بعدی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand