ارسالها: 12859
#271
Posted: 9 May 2017 21:06
چرا تغییر لحن حسن روحانی مهم است؟
۱) در ایران دو وضع ناراضی کننده داریم. اول وضع ناراضی کننده اقتصادی و اجتماعی که حاصل میراث احمدی نژاد است و کارنامه روحانی. دوم وضع ناراضی کننده سیاسی و فرهنگی که خواست خامنه ای و اصولگرایان است و سهم روحانی در آن کمتر است. تیم قالیباف و رئیسی موفق شدند نقطه ثقل انتخابات را بر وضع ناراضی کننده اقتصادی و اجتماعی بگذارند. دولت در این حوزه بیشتر مدافع وضع موجود بود، چون باید از کارنامه خودش دفاع می کرد. این وضعیت سبب شد موازنه انتخاباتی از نظر روانی و انتقادی به ضرر او باشد. روحانی با برجسته کردن وضع ناراضی کننده سیاسی و فرهنگی و حمله تند به رئیسی و قالیباف، می خواهد موازنه انتخاباتی ایجاد کند.
۲) موتور محرک اصلی اجتماعی روحانی حامیان اصلاح طلب او هستند. زبان الکن و محافظه کار روحانی سبب شده بود ادبیات انتخاباتی آنها فقیر شود. آنها که سیاست شان نشان دادن نیمه پر لیوان است، در روزهای گذشته، کم روحیه و نگران شده بودند و ادبیات شان از رویکرد ایجابی «تغییر ملموس» که مبتنی بر امید بود، به رویکرد سلبی «رقیب هراسی» که مبتنی بر ترس است، تغییر فاز دادند. روحانی از همین فاز پیروی کرد تا بتواند در مسیر تازه به یارانش خوراک بدهد.
۳) برآوردها می گویند کماکان میزان آرای مردد زیادند. برآورد دقیق درباره علت نارضایتی این طیف وجود ندارد ولی یک احتمال این است که نارضایتی سیاسی و فرهنگی یک موضوع مهم برای صاحبان آرای خاکستری است. رادیکال شدن فضا و اپوزیسیون بازی و هیولاسازی از رقیب، شاید این افراد تحریک کند رای دهند.
۴) حمله به رئیسی، قالیباف، سپاه، قوه قضاییه و ...، خط و نشان معطوف به مناظره است. تزریق هیجان، تهدید رقبا، مانور رسانه ای و اشارات دور و نزدیک، می تواند کمک کند او با روحیه بهتری وارد مناظره سوم که فینال بازی است، شود. او این انتقادات را در سه سخنرانی تکرار کرده تا بفهماند سلسله حمله در راه است.
تبصره: تغییر لحن روحانی که برخی خطوط قرمز و مصالح نظام را نشانه رفته، پیامد منفی دارد و حتی ممکن است تذکر رهبری را در پی داشته باشد ولی می تواند درازمدت نباشد. مصلحت او فعلا ایجاب می کند چیزهایی بگوید، از هیجان و گردنه انتخابات که رد شویم و حس نفرت و خشم از قالیباف و رئیسی ارضا شود، او این مهارت و پشتیبانی را دارد که فضا را آرام کند، لحن رهبرپسند پیشه کند، نامه ای به خامنه ای بنویسد و بازی را به نقطه صفر بازگرداند؛ قصه تدبیر و اعتدال.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#272
Posted: 9 May 2017 22:51
پاسخ دکتر سروش به آنانی که رأی نمیدهند.
من در ایران با دوستانی رو به رو بودم که معتقد بودند در انتخابات نباید شرکت کرد. من با دلایل آنها حقیقتاً قانع نشدم. زاویه دید آنها این است که انتخابات به هر حال بساطی است که حکومت بر پا میکند و بازی کردن در این بساط، نهایتاً سودش به نظام میرسد. وقتی از آنها میپرسیدم پس باید چکار کرد، جوابی نداشتند؛ یعنی راه دیگری نمیماند، لابد باید انقلاب کرد.
در اینجا من به آنها قصه چاهکنی را گفتم که چاهی کنده بود و نمیدانست خاک آن را کجا بریزد! دخو به او گفت یک چاه دیگر بکن، این خاکها را در آن بریز. بقیه داستان معلوم است. این آدم تا آخر عمرش چاه میکند. خاک اولی را میریخت در دومی، دومی را در سومی... گفتم ما یک انقلاب کردیم، یک عالم خاک از چاه جامعه آوردیم بیرون. حالا ماندهایم که این خاکها را کجا بریزیم. شما میگویید یک چاه دیگر بکنید؛ ولی باز همان سئوال مطرح میشود. خاک چاه دوم را کجا بریزیم؟ ما نمیتوانیم عمری را به چاهکنی سپری بکنیم. ما باید وارد همین بازی انتخابات بشویم و این بازی را آنقدر تقویت کنیم که به جایی برسد که نتایج واقعی داشته باشد. ممکن است ابتدا نتایجی بدهد نیمه مطلوب، اما به تدریج انشاءلله مطلوب خواهد شد.
نباید به نتیجهی انتخابات اهمیتِ اول را داد، آنچه که اهمیت دارد، تقویت روند دمکراسیخواهی و شیوههای دمکراتیک در جامعه است. در تعریف دموکراسی گفته اند "شیوههای معین برای رسیدن به نتایج نامعین".
اینکه نتیجه انتخابات چه میشود یک بحث است، اما اینکه این روش تقویت بشود، یک بحث دیگر.
رأی دادن نشانه خوبی از رشد یک اندیشه و عمل بهداشتی در جامعه ماست . ما نباید این را دست کم بگیریم، برعکس باید پررنگش کنیم. نباید هم فکر کنیم که این کار به نظام مشروعیت می دهد، پس ترکش کنیم.
یادم می آید در دوره شاه، پزشکان معدودی کارشان را خوب انجام نمیدادند؛ با این استدلال که هرچه مردم ناراضیتر شوند بهتر است. درحالیکه یک نظام طبیِ خوب باید به مردم کمک کند که سالم باشند. این خود از مطلوبات ماست، حالا هرکس می خواهد سرکار باشد.
لذا من توصیهام این است که مردم با مطالعه و بررسی، کاندیدای اصلح خود را انتخاب کنند و به جهانیان نشان دهند که مردم ایران به روشهای دمکراتیک اهمیت میدهند.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#274
Posted: 9 May 2017 23:09
روزی مردی وارد یک روستا شد. در محل ورود به روستا، مشاهده کرد که سیلاب، سنگ بسیار بزرگی را از دامنهی کوه غلطانده و راه اصلیِ روستا را بند آورده است و مردم بیچاره، بدجوری به زحمت افتادهاند. پس در کوچههای روستا بانگ برآورد که هماکنون در مسجد روستا گرد آیید که مرا با شما کار مهمی است. مردم آن روستا، از زن و مرد و پیر و جوان، همه در مسجد گرد آمدند. مردِ تازهوارد به مردم گفت: از این که میبینم، اینگونه گرفتار شدهاید و راه اصلی شما را سنگی بس بزرگ، بند آورده و آرام و قرار را از زندگی شما ستانده، بسیار اندوهناک شدهام و حاضرم در راه رضای خدا با جابجا کردن این سنگ، مشکل را برای شما حل کنم و شما را از این غم برهانم. همهی مردم از این خبر خوشحال شدند و از فرط خوشحالی یکدیگر را در آغوش گرفتند و از آن مردِ غریبه فراوان تشکر کردند. مردم روستا که سر از پا نمیشناختند، خطاب به او گفتند: حال که تو در راه رضای خدا بر ما منت مینهی و چنین لطف ارزشمندی را در حق ما روا میداری، ما نیز حاضریم با بذل مال و جان، این محبت شما را جبران کنیم. از شما دستور، از ما اطاعتِ امر. مرد غریبه از این همه وفاداری و جاننثاری خوشش آمد و به آنها گفت از امروز برای مدت چهل روز، آنچه را که من بگویم از نان و پنیر و گردو و خرما و عسل و ارده و شیره و کرهی محلی و دوغ و کباب برگ و جوجه و برنج و گوشت بره و شکار و بوقلمون و.....، به اقتضای اشتهای من مهیا کنید. همهی این کارها را شما انجام بدهید و بعد از چهل روز بیایید و ببینید که من کاری میکنم برای شما، کارستان
مردم روستا آنچه را که او گفته بود، برای مدت چهل روز، سخاوتمندانه نثار کردند و روزها و ساعتها را شمردند و شمردند تا اینکه روز وعده فرا رسید. پس تمام مردم روستا گرد آمدند و قهرمان داستان ما، طبق وعدهای که داده بود، حاضر شد. نفس در سینهها حبس شده بود. آن مرد آستینها را بالا زد و در کنار سنگِ بزرگ قرار گرفت، قدری مکث کرد و سپس خم شد و ندا داد که گروهی پیش آیید و این سنگِ سنگین را بر پشت من نهید تا آن را به هر مسافتی که مایلید، برای شما جابجا کنم و راه را برای شما بگشایم. مگر صد مرد قویاندام میتوانستند آن سنگ سنگین را حتی تکان بدهند. مردم هاج و واج یکدیگر را نگاه میکردند. آن مرد دقایقی به حالت خمیده در کنار سنگ معطل شد، دید خبری نشد، پس کمر خود را راست کرد و گفت گویا شما اصلاً مایل نیستید که من مشکل شما را حل کنم!! چهل روز است که من برای کمک به شما فیسبیل الله نزد شمایم. قدری هم باید به زندگی خودم برسم. تا کی من باید غصهی مردم را بخورم و از حال و روز خودم غافل باشم. بالاخره من هم زندگی دارم. پس راه خود را بگرفت و از پیش چشم اهالی روستا دور شد.
به راستی آیا چهل روز پیش یک نفر در این روستا نبود که به آن مرد تازهوارد بگوید، اول تو برنامهی خودت را برای برداشتن این سنگِ سنگین برای ما تشریح کن پس آنگاه ما کمر به خدمتِ تو بربندیم!!
قالیباف میگوید در شهر کورنومتر نصب میکنم و پنج میلیون شغل ایجاد میکنم.
رئیسی میگوید یارانهها را سه برابر میکنم. اصلاً بر بخیلاش لعنت. قالیباف ده میلیون شغل ایجاد کند و رئیسی هم یارانهها را ده برابر کند. چه کسی از پول بدش میآید؟ فقط بگویید مشروح برنامههای شما برای این وعده که میدهید کدام است؟ قرار است پول چاپ کنید؟ این کار را که هر کسی، اگر رئیسجمهور بشود میتواند انجام بدهد!!
شما اگر واقعاً راهکاری علمی و عملی دارید باید آن را در تلویزیون، چشم در چشم کارشناسان بگویید نه در جمع مردم فقیر!!
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 24568
#279
Posted: 10 May 2017 10:36
دوستان :
لطفا" از توهین به هم و محکوم کردن نظرات هم خودداری کنید . هر کسی در عقیده و خواست خودش آزاده یکی دوست داره در انتخابات شرکت میکنه ، یکی مخالفه و شرکت نمیکنه .
از این به بعد هر پستی توهین آمیز باشه پست حذف خواهد شد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند