انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 14 از 23:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  22  23  پسین »

جنبش سبز (اخبار-اطلاعیه-فراخوان و......)


مرد

 
اخبار 4 شنبه سوری در شهرها :
آتش زدن ماشین نیروی انتظامی در تهران

به گزارش آژانس ايران خبـر ساعت 8 شب يك ماشين نيروي انتظامي توسط چند موتور سوار در خيابان سلسبيل تهران به آتش كشيده شد. بنا بر گزارشها مردم هم به هیجان بیشتر به هيجان آمده شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند.

از همه جاي ميدان انقلاب صداي ترقه و انفجار مهيب به گوش مي رسد. جوانان وسايل انفجاري مانند موشك درست كرده اند و آنها را از بالاي ساختمان ها به روي گشت هاي بسيج پرتاب مي كنند. بسيجي ها هم مضطرب و سرگردان, در خيابان ها به دور خود و در پي منشاء پرتاب اين وسايل انفجاري مي چرخند.
درگیری‌های پراکنده و پرتاب گاز اشک آور در مراسم چهارشنبه سوری

برگزاری جشن چهارشنبه سوری در ایران، علی رغم تمامی تهدیدات نهاد‌ها امنیتی طی روزهای اخیر، به صحنهٔ اعتراضات ضد دولتی مردم در پایتخت تبدیل شده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، حضور مردم در خیابان‌هایی نظیر تهران پارس، پیروزی، جمهوری، سعادت آباد، سرسبیل، نظام آباد، فرمانیه، ونک، مطهری، ولیعصر، آریا شهر و... به شدت زیاد است.

هم چنین فلکهٔ اول تهران پارس درگیری گزارش شده است و در خیابان ۱۵۴ نیروهای امنیتی اقدام به پرتاب گاز اشک آور نمودند.

از سویی در ميدان والفجر واقع در خاک سفيد درگیری شدیدی بین مردم و نیروهای امنیتی شکل گرفته و در آن بسیاری از مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

نکتهٔ قابل توجه حضور کم رنگ نیروهای امنیتی در محلات و استقرار پرشمار ایشان در میادین اصلی شهر است و اینکه این نیرو‌ها تاکنون عموما سعی کرده‌اند خود را از درگیری در محلات دور نگه دارند. گفته می شود تعداد زیادی از نیروهای موتور سوار بسیج نیز با حضور در خیابان های اصلی اقدام به ایجاد فضای رعب و وحشت و خاموش کردن آتش ها نموده اند.

صدای انفجارهای پیایی هر لحظه در تهران به گوش می‌خورد که در برخی موارد تمییز آن از وسایل محترقه و یا تیراندازی نیروهای امنیتی غیرممکن است.


سر دادن شعار مرگ بر خامنه ای و اعتراضات گسترده در نقاط مختلف شهر مشهد


بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"اعتراضات گسترده و سر دادن شعار مرگ بر خامنه ای در نقاط مختلف شهر مشهد و همچنین درگیری بین مردم و نیروهای سرکوبگر که از ساعت 18:30 آغاز شده است همچنان ادامه دارد.
روز سه شنبه 24 اسفند از حوالی ساعت 18:30 مردم بصورت گسترده در خیابانهای مختلف شهر مشهد حضور یافتند و اقدام به برگزاری جشن چهارشنبه سوری نمودند. آنها بصورت گسترده در خیابان راهنمایی ، میدان جانباز، میدان ولی آباد ،سجاد،هاشمیه و سایر نقاط مراسم چهارشنبه سوری را با شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای آغاز کردند. سیل خروشان مردم چنان گسترده است که ماموران ولی فقیه از مقابله با آنها هراسان هستند .
حوالی ساعت 19:00 نیروهای سرکوبگر به مردمی که در خیابان هاشمیه در حال راه پیمایی و سر دادن شعار های مرگ بر خامنه ای و مرگ بر دیکتاتور بودند یورش بردند و درگیری گسترده ای بین مردم و نیروهای سرکوبگر روی داد که منجر به فرار نیروهای سرکوبگر گردید . نیروهای سرگوبگر در ابتدای تهاجم با باتون به مردم حمله می کردند و در حدود 8 نفر دستگیر کردند.در حال حاضر خیابان هاشمیه مشهد در دست مردم می باشد.
مردم همچنین سر دو راهی طرقبه اقدام به سر دادن شعار علیه ولی فقیه نمودند. حضور گسترده مردم و سر دادن شعار اکثر نقاط شهر مشهد را فراگرفته است و هر لحظه بر شدت آن افزوده می شود.



70 سطل زباله سوخت

سازمان آتش نشانی از به آتش کشیده شدن 70 سطل زباله در پایتخت خبر داد و گفت: تعداد حوادث تهران در چهارشنبه آخر سال به 118 مورد رسید.
به گزارش خبرگزاری مهر، سازمان آتش نشانی اعلام کرد تا ساعت 20:15 دقیقه امشب به 118 مورد افزایش یافت که این تعداد حادثه شامل 70 مورد آتش سوزی سطل زباله، 34 مورد ضایعات، 11 اصله درخت و سه مورد حادثه ناشی از انفجار ترقه گزارش شده که در جریان این حوادث سه نفر از شهروندان آسیب دیدند.

مصدوميت هشت نفر و مرگ يك تن در حوادث امروز

رييس اورژانس كشور با اعلام اين كه تاکنون هشت تن به علت انفجار موادمحترقه دچار سوختگي و آسيب‌پوستي شدند گفت: يك نفر نيز در اثر انفجار در مهاباد جان باخت.
دكتر «غلامرضا معصومي» دقايقي پيش از مخابره اين خبر در گفت‌وگو با خبرنگار «حوادث» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بيان كرد: ظهر سه‌شنبه امدادگران اورژانس تهران از طريق تماس شهروندي با سامانه 115 در جريان وقوع انفجاري در ميدان گل‌هاي تهران قرار گرفتند.
وي افزود: امدادگران با حضور در صحنه حادثه با پيكر خون‌آلود پسرجواني روبرو شدند كه به علت انفجار موادمحترقه دستانش به شدت آسيب ديده بود.
به گفته رييس اورژانس كشور، به احتمال زياد اين فرد به علت شدت جراحات وارده دستانش را از دست خواهد داد.
معصومي با بيان اينكه امروز وقوع انفجار مواد محترقه دست‌ساز نيز در مهاباد گزارش شده است، به ايسنا گفت: براساس اين گزارش هفت نفر مجروح و يك نفر نيز جان خود را از دست داده است.

تبدیل شدن جشن چهارشنبه سوری به اعتراضات در شهر رشت


بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"از لحظاتی پیش چشن چهار شنبه سوری در نقاط مختلف شهر رشت آغاز شده است. مردم با برافروختن شعله های آتش و پریدن از روی آن در موارد متعددی اقدام به سر دادن شعار علیه رژیم ولی فقیه می کنند .
روز سه شنبه 24 اسفند از حوالی ساعت 19:00 انبوهی از مردم و بخصوص جوانان در نقاط مختلف شهر رشت اقدام به برگزاری مراسم گستردۀ چهار شنبه سوری نموده اند. عمده تجمع مردم در خیابان مطهری و خیابان گلسا می باشد. جوانان از پیش محل گسترده برگزاری مراسم را در خیابان گلسا اعلام کرده بودند. در حال حاضر جوانان حین پریدن از آتش اقدام به سر دادن شعار می کنند و در مواردی بسوی نیروهای سرکوبگر که مانع انجام جشن چهار شنبه سوری هستند ترقه های پر صدا بسوی آنها پرتاب می کنند. مراسم چهار شنبه سوری تبدیل به اعتراضات علیه رژیم ولی فقیه گردیده است.
نیروهای سرکوبگر ولی فقیه از حوالی ساعت 15:00 در نقاط مختلف شهر مستقر شده اند و از ساعت 17:00 مغازه داران را وادار به تعطیل کردند مغازه هایشان می کنند . نیروهای سرکوبگر برای مردم و جوانانی که در سطح شهر هستند ایجاد مزاحمت می نمایند. همچنین علاوه بر ماشینهای آتش نشانی 5 ماشین آب پاش بزرگ مستقر کرده اند. تعداد نیروهای سرکوبگر بسیار زیاد می باشند.نیروهای سرکویگر عمدتا در خیابان مطهری و و خیابان گلسا بصورت گسترده حضور دارند.
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
     
  
مرد

 
پیام نوروزی فرزندان موسوی و کروبی:
بهار که بیاید نه ظلم می ماند و نه زنجیر.


به امید، نام و یاد خدا

ما بیغمان مست دل از دست دادهایم همراز عشق و همنفس جام بادهایم

برما بسی کمان ملامت کشیدهاند تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم

همراهان، هم دردان، یاوران ما

سال ۱۳۸۹ به پایان رسید، سال صبر و استقامت، سال پشت در ایستادنها و انتظار کشیدنها، سال دلنگرانی برای عزیزی در بند، گم گشتهای را جستن و هرولهای از درزندانی به در زندانی دیگر کردن.

سالی حماسی بود برای همه ما. سالیکه، روزگارمان نیز، به اشک نشست از سوگ فرزندان و برادران و خواهرانی که خونشان جان سبزمان را سرخ کرد و سنگینی غبار ابهامهایمان را تطهیر.

خاطره سال ۸۹ طعم تلخ زمستان طولانی و سرد است که با ایستادگی پدران و مادران و ایستاده جان سپردن همرزمانمان رنگ و بویی دگر گرفت.

هفت سین ما امسال کنار آب و آیینه و قرآن و سبزه و گلی به یاد همه همپیمانان و همرزمان، مزین به عکس والدینمان نیز هست، که چون انبوه یاران خویش، زن و مرد و پیر و جوانی که لحظههای بهار شدن این سرما را پشت درهای فراق و میلههای جدایی میگذرانند یا به جور قدرت پرستان (فرعون پرستان) خشم آیین، خفته و گلگون کفن در تیره خاکهای سردند. اما بهار میآید و زمین میگردد و باران خواهد بارید و ترنم لطیفش زمانه رویش را باور پذیر خواهد کرد. پایان زمستان زندان وبند، دشنام و افترا، اتهام و بازجویی، تهدید و تفتیش و شکستن قلم و زنجیر کردن اندیشهها را بهار مهر و ایمان وعشق و صلح و نور و پاکی، به خاطرات دورسرزمینمان بدل خواهد کرد.

چه استوار و پرغرور ایستادهای ایران! هرچند خسته و رنجور از تازیانههای تاریخ. ای سرزمین امیرکبیر بزرگ با رگهای بریده! خاک ستارخان و باقرخان و دیگر آزادیخواهان نامدار! ایرانِ مصدقی دشنام شنیده و تبعید کشیده و غل و زنجیر برشانههای توانایش دیده و خمینی های حبس و تبعید کشیده، ایران جوانان خداجوی جانباخته در جبههها که مرزها را به جان و خون پاس داشته. سرزمین سرداران وسربداران خونین بال!

وطن! فراموش کن فریادهای مرگ خواهی و نفرت برای یارانت را در خانه ملتت! پرتاب سنگ و تیر و دشنام نوشتن وگفتن به ساکنین و در و دیوار خانه مردی که تنها جرمش هویدا کردن اسرار فجایع زندانها بود و افتخار بزرگش عزیز داشتن فرزندان شهید چو جان خویشتن. سالهای سال مرامش نواختن نوای دوستی در بلوای اختلاف افکنان و جسم و جانش زخمی شلاقهای بیرحم ظالمان بود. بانویی شجاع که سالهای سال زخم و عفونت بدنهای مجروحان وجانبازان مظلوم شیمیایی را زینب وار پرستار و همدم دلهای مجروح فرزندان شهید بود. کاش میشد فراموش کنی پاسخ دردناک حرمت شکنان بیدرد را به روزهای بیتابی و شبهای بیخوابی مردی را که به عشق ذره ذره وجود توای وطن خود و جان و روحش را درهزارتوی کوههای سربرکشیده غرب کشور و دشتهای تبدار و زخمی جنوب گم کرده بود و در نگاه سبزش تنها آینده روشن تو ثبت میشد. که امین و دلنگران فرهنگ غریب مانده وبه یغما رفته کشور بود ویا زنی را که گویی عهدی داشت با خود که شمع وار بسوزد و فضای دانش و علم را روشن کند و درد همنوع را برجان خویش ببرد و مهر بورزد و مهر را لطیف و پاک ومحکم به دنیای سیاست بپیوندد. از یاد ببر ننگ حبس و حصر و ربودن پدر و مادرانمان را که تنها جرمشان ایستادگی بر خواست مطابق با سرشت آدمی و خلقت الهی، آزادی بود!

برادران خواهران ما

تسلای دلهای دردمند و نگران ما در لحظات تحویل سال حضور گرم شما در قلبهای ماست. آن حس پرشکوه و غرور انگیزی در چشم و جان پرشرر والدینمان است که همچون همه فرزندان پاکشان درکشور، ایستادهاند. آرزو داشته و دارند آزاده باشند و ایستاده بمیرند. اینک هرچند درهای دیدار و تماس به ناحق به روی آنها بسته شد اما هزار پنجره نورانی دعا ی شما و ما به روی آنها گشوده گشت. خداوندا شکرت هزارن هزار بار شکرت به آنکه مارا در ایران و در آغوش پر از حق و عدالت و ایمان و صداقت چنین پدران و مادرانی پروراندی.

این سال به پایان میرسد همچون تمام سالهای بدی که رنگ خون داشت اما بهارش سبز بود.

این زمستان جان سخت، اما، یادمان داد چگونه میتوان با صبری زیبا و ایمانی راسخ و استقامت کنار پدران و مادران، کنار یاران و هموطنان ایستاد. به ما آموخت که گرمای دلهای پرمحبت ازفرسنگها دور یا نزدیک چه سان امید سبزمان را به فرداهای دور دست روشن آبیاری میکند. اندوخته و تجربیاتی که تا پیروزی نهایی همراهمان خواهد بود. این سرمای سیاه که میرود نه ظلم میماند و نه زنجیر. زمستان که میرود کرامت غبار آلوده انسانیمان را از غبار خواهیم زدود. میدانیم که در نهایت فروردین لطیف خواهد آمد، در این همهمه لطف و شور و سرمستی آوای پرندگان را بیرون از بند میلهها خواهیم شنید که پرندگان آزادند و در این بزم پرامید همه ما شکفتن رنگارنگ شکوفهها را خواهیم دید. رویش ناگزیر جوانهها که سرزمینمان را سبز خواهد کرد.

خداوندا حال ما را، دوستدارانت و سرزمین پارسایان را همان گونه که خود میپسندی بهتر کن که به راستی تو حقی و یاری دهنده تمام حق جویان این سرزمین.

منصور عشقم و ترسم که عاقبت این پایداریم، بکشاند به پای دار

منصور وار اگر ببرندم به پای دار مردانه جان دهم که جهان نیست پایدار

فرزندان موسوی و کروبی
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
     
  
زن

 
     
  
زن

 
     
  
مرد

 
بچه ها ختم بابای میرحسن یكشنبه بعد از ظهر مسجد نور فراموش نشه.نباید بذاریم دیكتاتور خواب راحت داشته باشه
پایان رنگ آبی شب سیاه و تار است عشق به رنگ قرمز همیشه افتخار است
6 تا یادت نره!!!
     
  
مرد

 
كاملن معلومه كه ساختگیه و متاسفانه یك عده مردمِ عامی اینا رو باور می كنن.معلومه كه رسانه ها در خدمتِ دولتِ و هر طوری كه بخان حقیقت رو به خوردِ ما میدن.خاهشن دامن نزنین به توطئه ها.(من در این نوشته از رسم الخطِ جدید استفاده كردم)
     
  
مرد

 
اعلام طرح "امنیت اخلاقی" و حضور هفتاد هزار نيروی پليس به بهانه مبارزه با بدحجابی

درحاليکه سی و چهار روز به سومين سال از کودتای انتخاباتی در جمهوری اسلامی مانده است،همانند هرسال با شروع شدن فصل تابستان نيروی انتظامی به بهانه مقابله با بدحجابی نيروهای خود را به صف و شهر را برای ترساندن مردم به شکل پادگان در می آورد. امسال نيز اين طرح با کمک وزارت کشور، سازمان صداسيما و نيروی انتطامی به عنوان مجری اصلی اين طرح چند روزی است پياده سازی شده است. برپايه اين خبر، سردار احمد روزبهانی رئيس پليس امنيت اخلاقی کلان شهر تران اعلام کرد: طرح امنيت اخلاقی با حضور پررنگ ۷۰ هزار نيروی پليس در حال اجرا است و گشت‌های امنيت اخلاقی از اين پس پررنگ‌تر خواهد شد. اين مقام نيروی انتظامی تصريح کرد: نام گشت ارشاد را از روی ماشين‌های پليس حذف کرديم و اين گشت‌ها تحت عنوان پليس امنيت اخلاقی فعاليت‌های خود را ادامه می‌دهند. سردار روزبهانی گفت: با توجه به آغاز فصل گرما و حجم انبوهی از مسافرت‌ها مطالبات مردمی در زمينه پوشش و امنيت اخلاقی افزايش يافته و به همين منظور حضور پليس در پارک‌ها، جنگل‌ها، حاشيه رودخانه‌ها، خيابان‌ها و ديگر اماکن افزايش می‌يابد و طرح امنيت اخلاقی را کمافی‌السابق اجرا خواهيم کرد. اين مقام نيروی انتظامی تصريح کرد: نام گشت ارشاد را از روی ماشين‌های پليس حذف کرديم و اين گشت‌ها تحت عنوان پليس امنيت اخلاقی فعاليت‌های خود را ادامه می‌دهند.

گسترش حمایتهای کنشگران جنبش سبز از مردم سوریه

در حالی که جمهوری اسلامی به شکل فعال از حکومت سوریه دفاع می کند و به گفته شاهدان در سرکوب مردم سوریه مشارکت دارد، سیاست متفاوت جنبش سبز هر روزنمود بیشتری میابد.بسیاری از کنشگران جنبش به صورت فردی یا گروهی به دفاع از مردم سوریه اطلاعیه صادر کردند و می کنند . به نظر می رسد که در دفاع از مردم سوریه هیج اختلافی بین کنشگران جنبش وجود ندارد . از آن کسانی که به خود شورای سبز امید نام داده اند تا آنهایی که نظرات دیگری دارند ولی خود را درون جنبش سبز می دانند، همگی سیاست خارجی جنبش را با اطلاعیه ها و پیامهایی که متفاوت از سیاست جمهوری اسلامی ست، انتشار می دهند تا صدا و سیمای جنبشی باشند که امروز صدایش از سوی مردم خاورمیانه و جهان عرب پژواک می شود
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
     
  
مرد

 
موج حمایت از اعتصاب و اعتراض ٢۵ اردیبهشت ماه، توسط دانشگاههای مختلف کشور ادامه دارد



جــرس: در ادامه اعلام حمایتهای دانشجویانِ سبز دانشگاههای کشور از فراخوان فعالان دانشجوییِ دانشگاههای تهران و امیرکبیر برای برگزاری اعتصاب سراسری و اعتراضِ همزمان در روز ٢۵ اردیبهشت، جمعی از دانشجویان دانشگاه های چندگانه قزوین، جمعی از فعالین دانشجویی و مدنی سمنان، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد مشهد، جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه آزاد واحد خمینی شهر اصفهان و جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم کرج نیز، با صدور بیانیه هایی مجزا به این حرکت اعتراضی پیوستند.mail.google.com.jpg


بنا بر این گزارش فیس بوک «٢۵ اریبهشت»، جمعی از دانشجویان دانشگاههای شهر قزوین ضمن حمایت از این حرکت اعتراضی خواستار پیوستن اقشار مختلف به این اعتراضات شده و در بیانیه خود آورده اند "دانشجویان همیشه صدای اعتراض کارگران،معلمان و تمامی اقشار جامعه بوده اند و ایجاد فضای امنیتی در دانشگاهها در واقع برای خاموش کردن این صدای اعتراض بوده، برای همین ٢۵ اردیبهشت روز اعتراض و اعتصاب سراسری دانشجویان درتمام دانشگاههای ایران بر علیه فضای امنیتی در دانشگاهها اعلام شده است. ما دانشجویان دانشگاه آزاد واحد باراجین، دانشگاه بین الملل قزوین، دانشگاه آزاد واحد نواب، دانشگاه پیام نور قزوین، دانشگاه دهخدای قزوین، دانشگاه تربیت معلم قزوین، حمایت خود را از این فراخوان اعلام کرده و همینطور اعلام می کنیم که ما نیز در ٢۵اردیبهشت تمام کلاسها را تعطیل کرده و در میدان قلم دست در دست هم جمع می شویم و فریاد مرگ بر دیکتاتور سر می دهیم و خواهان برچیده شدن حراست و بسیج و تمام ارگانهای سرکوب در دانشگاهها هستیم. همچنین ما دانشجویان دانشگاههای قزوین تمامی جوانان، زنان، معلمان، کارگران، پرستاران و تمام مردم را به حمایت از دانشجویان فرا می خوانیم و از آنها می خواهیم که همراه دانشجویان، بر علیه فقر، تبعیض، استبداد و اعدام فریاد سر دهند."


همچنین جمعی از فعالین دانشجویی و مدنی دانشگاه سمنان نیز، از تمامی اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان و دیگر دانشگاههای کشور درخواست نموده اند تا با تعطیل کردن کلاسهای خود در روز ٢۵ ازدیبهشت و با حرکتهای نمادین و ابتکاری یک بار دیگر اعتراض خود را به تنگ نظری ها، تحجر و اقتدار گرایی در محیط دانشگاه و جامعه اعلام دارند. در این بیانیه آمده است که: "در پی انتشار بیانیه جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران برای اعتراض به امنیتی شدن فضای این دانشگاه در روز ٢۵ اردیبهشت ماه و پیرو آن انتشار بیانیه جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه پلی تکنیک و همچنین فراخوان عمومی این دانشجویان در بیانیه خود از دیگر دانشگاه ها برای پیوستن به این حرکت اعتراضی که با استقبال گسترده فعالین دانشجویی دانشگاههایی مختلف مواجه شده است؛ جمعی از فعالین دانشجویی و مدنی دانشگاه سمنان نیز با حمایت قاطع خود از این حرکت اعتراضی اعلام می دارند که باشرکت در اعتصاب و اعتراض ٢۵ اردیبهشت ماه این روز را به نقطه ی عطفی در تاریخ جنبش دانشجویی تبدیل خواهند کرد. بدینوسیله از تمامی اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان و دیگر دانشگاههای کشور درخواست می شود تا با تعطیل کردن کلاسها و با حرکتهای نمادین و ابتکاری یک بار دیگر اعتراض خود را به تنگ نظری ها تحجرها و اقتدار گرایی ها در محیط دانشگاه و جامعه نشان داده و اعلام کنند که همگام و همراه با مردم در راه احقاق حقوق خود ایستادگی خواهند کرد."


دانشجویان سبز دانشگاه آزاد مشهد نیز، در بیانیه ای جداگانه از دانشجویان دانشگاه خود خواسته اند تا در ساعت یازده و نیم صبح روز ٢۵ اردیبهشت ماه، در صحن علنی دانشگاه خود دست به تجمعی اعتراض آمیز بزنند.
در بخش هایی از این بیانیه آمده است که : "امروز درحالی به سالگرد شهدای ٨٨ نزدیك می شویم كه چشم انداز پیروزی جنبش بیشتر از همیشه روشن و شفاف به چشم می خورد. چه خوب كه شنیدیم دوستان و یاران دبستانیمان در دانشگاه تهران ما را برای اعتراض و اعتصاب سراسری در دانشگاه فراخوانده اند. ... آری دانشگاه مرز ماست, پایداری رسم ماست. لذا ما دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد, با یاران دبستانیمان در دانشگاه تهران و سایر دانشگاههایی كه تا امروز اعلام همبستگی با اعتصاب ٢۵ اردیبهشت كرده اند , اعلام همبستگی می كنیم و صدای اعتراضمان را به گوش مسولین می رسانیم. وعده ما ساعت یازده و نیم صحن علنی دانشگاه."


همچنین جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه آزاد واحد خمینی شهر اصفهان نیز، ضمن حمایت از این حرکت اعتراضی از دانشجویان دانشگاه خود خواسته اند تا ساعت دوازده ظهر با ایجاد تجمع در مقابل دانشکده فنی و مهندسی، به حمایت از این فراخوان بپردازند. بنا به گزارش صفحه فیس بوک بیست و پنج اردیبهشت در بخشی از این بیانیه آمده است که: " ما جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه آزاد واحد خمینی شهر اصفهان حمایت خود را در راستای تصمیم گرفته شده از جانب سایر دانشجویان سبز کشور مبنی بر اعتصاب دانشجویی در اعتراض به سرکوب دانشجویان، حضور بی اندازه نیروهای امنیتی، نبود آزادی بیان و ستاره دار شدن جمع کثیری از دانشجویان نخبه ی کشور و... اعلام می داریم و همزمان با همه دانشگاههای کشور روز یکشنبه ٢۵ اردیبهشت ماه، از ساعت دوازده ظهر اعتصاب خود را آغاز می نماییم. لازم به ذکر است این تجمع در مقابل دانشکده ی فنی مهندسی آغاز خواهد شد.


همچنین در بیانیه دیگری، جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم کرج نیز، ضمن حمایت از بهار اعتراضات دانشجویی، شرکت خود را در این اعتراض سراسری اعلام نموده اند، که در قسمتی از این بیانیه آمده است "ما جمعی از دانشجویان تربیت معلم حمایت خود را از این حرکت اعلام میکنیم و به تمامی دانشجویان این دانشگاه پیام می دهیم که به جمع ما بپیوندند و اعتراض خود نسبت به تغییرات جدید در دانشگاه های کشور را به گوش کسانی که میخواهند شان دانشجو را به زیر بکشند برسانند."


گفتنی است طی دو روز گذشته نیز، دانشجویانِ سبزِ دانشگاههای «غیر انتفاعی شمال»، «مازندران»، «تهران شرق (قیامدشت)» و «آزاد قائمشهر» نیز، با صدور بیانیه هایی جداگانه، به این حرکت اعتراضی پیوستند و از حضور خود در این اعتصاب و اعتراض خبر دادند.

تاکنون تشکل های متعددی از دانشگاههای سراسر کشور، طی صدور بیانیه هایی جداگانه و بعضا مشترک، از خیزش ٢۵ اردیبهشت که جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران پیشنهاد داده بودند، حمایت کرده اند، از جمله : دانشجویان سبز دانشگاه امیر کبیر، علامه، بهشتی، علم و صنعت، هنر، بوعلی همدان، گیلان، آزاد ساری، دانشگاه آزاد رباط کریم، انجمن اسلامی دانشگاه آزاد پیشوا- ورامین، پیام نور مازندران، دانشگاه های چهارگانه شهر تبریز، آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران و دانشجویان سبز دانشگاه آزاد لاهیجان.
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
     
  
زن

 
دروغه بابا باور نكنین
دختر موسوی هیچ وقت سیگار رو لب به دوربین خیره نمیشه
حالا اگه عكسو دزدكی گرفته بودن یه چیزی ولی تو این عكس معلومه كه دختره علم به این داشته كه دارن ازش عكس میگیرن
This is alone girl...
     
  
مرد

 
برگی از پرونده جنایات رژیم جمهوری اسلامی
پس از قیام دانشجویی هیجده تیر ماه 1378 سرکوب گسترده ای در ایران روی داد. بسیاری از دانشجویان به بند کشیده شده، بسیاری مفقود و بسیاری نیز شدیدا زخمی شدند . اما موج سرکوب در تهران و برخی از شهر های دیگر چون تبریز چنان بود که حوادث شهر های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. اهواز شهر گرم وجنوبی ایران یکی از آن شهر ها بود.
مردم اهواز پس از آگاهی از رشادت دانشجویان در شهر های دیگر در برابر مزدوران رژیم صف آرایی کردند.ماشین سرکوب و خشونت در اهواز هم به راه افتاد.بسیاری از جوانان بازداشت و روانه سلول های مخوف رژیم شدند .مهدی حویزی اهوازی بیست و چهار ساله هم یکی از آنها بود. وی حضوری گسترده در تجمعات مردمی داشت و برای دفاع از این جنبش، اقدام به شعار نویسی در سطح شهر اهواز می کرد. اما شاید نمی دانست که این کار هزینه ای بس سنگین برای او و خانواده اش در پی خواهد داشت.
مهدی حویزی در تاریخ 26 تیر ماه 78 به هنگام شعار نویسی دستگیر و آنچنان مورد ضرب و شتم مامورین قرارگرفت ، که پای راستش دچار شکستگی شده و مامورین اجبارا او را به بیمارستان منتقل می کنند. وی پس از سه روز به بازداشتگاه وزارت اطلاعات انتقال یافته ، در آنجا با وجود درد شدید از ناحیه پا ، مورد بازجویی و شکنجه قرار می گیرد. پس از آزادی موقت وی ، پدرش به دلیل فعالیت های سیاسی فرزندش به دادگاه انقلاب اهواز احضار می شود.احضاری که پایانی تلخ در بر دارد. هوشنگ حویزی از دادگاه انقلاب به بازداشتگاه اطلاعات اهواز منتقل شده و در آنجا مورد بازجویی قرار می گیرد. او با وجود این که از فعالیت های سیاسی فرزندش اطلاعی ندارد، شدیدا تحت فشار قرارمی گیرد. اودر نیمه های شب آزاد شده و به منزل مراجعه می کند، اما ساعتی بعد دچار سکته مغزی، قلبی شده و فوت می کند.


در مراسم خاکسپاری او ، مزدوران رژیم برای جلوگیری از هر گونه تجمع اعتراض آمیز حضور می یابند. مهدی حویزی ، پسر مرحوم ، فریاد اعتراض سر می دهد. مزدوران رژیم با فحش های رکیک از او استقبال کرده و در مقابل چشمان گریان مادر ، خواهر و برادرانش دوباره او را بازداشت می کنند. در بازداشتگاه اطلاعات به او گفته می شود، که اگر کوچکترین سخنی از آنچه بر سر او و خانواده اش آمده ، بر زبان بیاورد ، به سرنوشت پدرش دچار خواهد شد. مهدی پس از سه روز تهدید و شکنجه در یکی از خیابان های شهر اهواز رها می شود.
به شهادت کسانی که از نزدیک شکنجه گاه های رژیم اسلامی را دیده اند، بازداشتگاه های شهر های کوچک به مراتب وضعیت اسفبارتری از شهر های بزرگ دارند. ستمی که بر ایرانیان روا داشته می شود ، ستمی ملی است که هیچ کس از آن بی نصیب نیست. اما اگر اقلیتی قومی یا مذهبی باشی، باید خود را برای برخوردهایی شدیدتر آماده کنی. مهدی حویزی و خانواده اش هم یکی از آن اقلیت ها بودند.
جوان اهوازی که از ظلم وستم رژیم به ستوه آمده، فعالیت های گذشته خود را ادامه می دهد و مجددا دستگیر می شود. این بار توسط اطلاعات سپاه پاسداران اهواز بازداشت شده و بیست روز را در سلول انفرادی به سر می برد .در آنجا هم از او با فحش های رکیک و شکنجه پذیرایی می شود.شکنجه ای که منجر به شکستگی پیشانی او می شود.پس از آن با قرار کفالت آزاد شده و تصمیم می گیرد ، در نحوه مبارزه اش تغییراتی ایجاد کند.فیلمبرداری از نقاط محروم استان خوزستان، گورستان های متروک مخالفین سیاسی و اعدام هایی که در ملاء عام صورت می گیرد.
در این راه با همراهی عموی خود، حمید حویزی، عکس ها و فیلم های تهیه شده را در اختیار رسانه ها و سایت های خبری قرار می دهد.منزل عمویش به پایگاهی برای ارسال اخبار و فیلم های جنایات جمهوری اسلامی تبدیل می شود، کاری که چندان عاری از خطر نیست.

صبح روز 31 تیر ماه 1383 ، مهدی حویزی برای فیلمبرداری از یک مراسم اعدام در میدان چهار شیر اهواز از منزل خارج می شود . وی محتاطانه اقدام به فیلمبرداری می کند، اما دو مامور لباس شخصی به او نزدیک می شوند. با وجود سابقه ای که او دارد، خطر جدی است.اما مهم تر از ان وضعیت منزل عمویش است. در آنجا مدارک و فیلم های بسیاری نگهداری می شود.مهدی با استفاده از ازدحام جمعیت از چنگ دو مامور می گریزد و به منزل یکی از دوستانش پناه می برد. سپس از طریق او به یکی از روستا های اهوا ز رفته و مخفی می شود.
اما حادثه اصلی هنوزدر راه است، ماموران امنیتی رژیم که به فعالیت های آنها پی برده اند، به منزل حمید حویزی مراجعه کرده، او را بازداشت می کنند . بازداشتی که به سر انجامی همچون برادر بزرگترش ختم می شود. حمید حویزی در بازداشتگاه رژیم، موردشکنجه وحشتناکی قرار گرفته و جان می سپارد.اما جسد بی جان او را حتی به خانواده اش نیز تحویل نمی دهند و خانواده ستم دیده حویزی پس از روزها جستجو جسد او را در زیر پل سفید اهواز می یابند.
سرانجام خانواده حویزی، سرانجامی است که تاکنون بسیاری از خانواده های ایرانی دچارش شده اند. سرانجامی که واپس گراترین رژیم دنیا بر ملتی بزرگ تحمیل کرده است. براستی تا به کی باید شاهد چنین جنایت های ددمنشانه ای در سرزمین مان باشیم؟
كوروش صحتي
kourosh18tir@yahoo.com





دراعتراض به‌ جنایات جمهوری اسلامی ایران در سالگرد انقلاب
ایرانیان مقیم سوئیس تظاهرات گسترده‌ای را برگزار کردند

بدنبال فراخوان کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران – سوئیس، در بعد از ظهر روز شنبه 12 ماه فوریه برابر با بیست وسوم بهمن ماه،نزدیک به دویست نفر از ایرانیان از طیف های سیاسی گوناگون، در ترکیبی رنگین کمان گونه با پلاکاتها و پرچم های برافرشته و با فریاد مرگ بر جمهوری اسلامی ایران، زنده باد آزادی و زندانی سیاسی آزاد باید گردد و دهها شعار دیگر در محکوم ساختن رژیم جنایتکار و قرون وسطائی جمهوری اسلامی ایران به زبانها فارسی و آلمانی، مرکزی ترین خیابان های شهر برن پایتخت سوئیس را طی کرده و به پژواک فریاد در گلو مانده هموطنان تحت ستم خود در این شهر تبدیل شدند. در این تظاهرات که در نوع خود چه به لحاظ تنوع در گوناگونی طیف های شرکت کنندگان و چه به لحاظ تعداد شرکت کنندگان کم نظیر بود علاوه بر توزیع اطلاعیه های صادر شده از سوی شرکت کنندگان، اطلاعیه و قطعنامه انتشار یافته از سوی سازماندهندگان در آغاز و پایان راهپیمائی به‌ زبانهای فارسی وکردی قرائت گردید.این حرکت از سوی بسیاری از احزاب،سازمانها و نهاد های حقوق بشری مورد حمایت قرار گرفت،از جمله حمایت کنندگان:حزب دمکرات کردستان،کمیته سوئیس ، حزب کومه له کردستان ایران کمیته سوئیس، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران- سوئیس، سازمان کارگران انقلابی ایران، کانون دمکراتیک پناهندگان ایرانی در سوئیس و حزب سوسیالیست ایرن – سوئیس و جمعی از آزادیخواهان دیگر نیز حضور داشتند.


قـطــعنامه تظــاهـــرات

عـلیـــه ٣٢سال حاکمـــیت رژیم جنایتکار جـمهوری اسـلامی ایران
12فوریه 2011 در برن
متحد وهمگام با مبارزات مردم ایران،نه به جمهوری اسلامی را فریاد کنیم.

هم میهنان آزاده!
سی دوسال پیش مبارزات دلیرانه مردم ایران توانست دیکتاتوری شاه و نظام استبدادی شاهنشاهی را یه زیر بکشد. دربهمن سال 1357 ، مردم ايران در تلاشي سترگ براي ساختن ايراني آزاد و آباد، با خواسته هاي اصلي آزادي،استقلال و عدالت اجتماعي، يكپارچه به پا خاستند و رژيم ديكتاتوري وابسته شاه را سرنگون ساختند و بدين ترتيب فصلي تازه در تاريخ سرزمين ما گشودند.
اما نظام استبداد ديني، جايگزين استبداد سلطنتي شد. حکومتی بر سر کار آمد که با تلفیق دین دولت همان مناسبات رادر ساختار ولایت فقیه و در استبداد مذهبی بازسازی نمود. آماج بهمن،عليه استبداد و براي آزادي، دمکراسي و عدالت بوده است. نظام استبداد ديني ازهمان فرداي 22 بهمن، نقض آشكار اهداف انقلاب و شكست آن را رقم زد. ازادی های سیاسی ودموکراتیک مردم وحقوق ابتدائی آنان نغض وتعطیل گردید .تعرض به حقوق زنان برای راندن آنان به پستوی خانه ها، اعمال گسترده تبعیض جنسیتی علیه آنان و دورنمودن زنان از عرصه کار و تحصیل وحیات اجتماعی شدت یافت.
نقض مستمر و سیستماتیک حقوق بشر در جمهوری اسلامی با تلفیق دین و دولت از همان فردای انقلاب با اعدام سران نظام پیشین،یورش به کردستان و سرکوب و کشتار مردم کرد و تعرض به دیگر ملیت های ساکن ایران گسترش یافت.همچنین ترور، قتل،زندان واعدام مخالفین سیاسی ودگر اندیشان ،اقلیت های دینی و عقیدتی و دگر باشان آغاز گردید .جنبش دانشجوئی سرکوب و به بهانه« انقلاب فرهنگی» دانشگاه تعطیل،دانشجویان دستگیر و زندانی گردیند. تعرض و تهاجم گسترده علیه کارگران و زحمتکشان به نحوبی سایقه ای فزونی یافت.کارگران از برپائی تشکل های مستقل خود منع و به شدت سرکوب و مورد پیگردقرار گرفته، شلاق و شکنجه حبس وروانه زندان شدند. کشتار مخالفین،روشنفکران و فعالان سیاسی چپ،دموکرات و ترقیخواه در زندان ها در سال های دهه 60و تا هم اکنون ادامه یافته است .امروزو هم اکنون گروهی از زندانیان در مناطق مختلف ایران در معرض خطر اعدام قرار دارند. اعدام همزمان جوانان کرد و بلوچ و بسیاری دیگر در اقصا نقاط ایران به اتهمات واهی خود بیانگر خشونت سیستماتیک رژیم ولی فقیه و تکیه به سرنیزه وسرکوب عریان از سوی این نظام است. بیکاری از مرز 5 میلیون نفرفرا تر رفته است. گرانی و تورم افسار گسیخته است. بخش عظیمی ازجامعه به زیرخط فقر رانده شده اند.با آزاد سازی قیمت ها و یا«هدف مندسازی یارانه» بار اصلی بحران ساختاری افتصادایران برگرده کارگران و زحمتکشان ومردم تهیدست نهاده شده است.خانه خرابی و تهیدستی گروه های بزرگی از مردم ایران را موجب گردیده است.
22بهمن امسال در شرایطی فرا می رسد،که گرچه دامنه جنبش آزادیخواهانه وحق طلبانه مردم محدودشده است.اما دستگاه ولایت فقیه را لرزانده وشکاف های مختلفی را درآن سبب گردیده واختلاف ونزاع درمیان بالائی ها را بشدت اقزایش داده است. تداوم و تعمیق و ارتقاي بيشتر جنبش آزاديخواهانه و حق طلبانه مردم وتوده ای ترشدن این جنبش به تعمیق وگسترش هرچه بیشتر بحران حاد سیاسی درجمهوری اسلامی انجامیده و این نظام را با بزرگترین بحران مشروعیت و موجودیتش روبرو ساخته است.
جمهوری اسلامی مانع اصلی در برابرتحقق دموکراسی وآزادی وعدالت است .جنبش حق طلبانه و آزادیخواهانه مردم کشورمان تا برچیدن بساط نظام جمهوری اسلامی و برپائی آزادی و دموکراسی و برابری ، سر باز ایستادن ندارد.
پیشروی وپیروزی جنبش مردم درگرو گسترش و به صحنه آمدن بیشترین نیروی متحد و متشکل وبمیدان آمدن جنبش های مستقل اجتماعی زنان کارگران معلمان و پرستاران ودانشجویان،بیکاران و تهیدستان ... و تدارک اعتصابات گسترده و سراسری خواهد بود . چنین نیروئی می تواند بساط این رژیم را از بنیاد بر چیند.
ما شـــرکــت کننــدگان در تظاهرات 12 فــوریه

1. از مبارزات مردم ایران بر علیه جمهوری اسلامی و برچیدن بساط آن حمایت و پششتیبانی همه جانبه بعمل می آوریم
2. ما از مبارزات مردم ایران در عرصه جدائی دین از دولت وبرای لائیسته و دموکراسی پشتیبانی می کنیم .
3. ما از مبارزات مردم ایران درتحقق،بسط وگسترش آزادی های سیاسی ودموکراتیک حمایت می کنیم ما خود را مدافع آزادی در همه وجوه آن، ازآزادی بی قید و شرط سیاسی ،آزادی احزاب و تشکلها، می دانیم.
4. ماخواستار آزادی زندانیان سیاسی،عقیدتی،مذهبی هستیم .
5. ما مخالف اعدام وهرنوع شکنجه هستیم.ما ازمبارزه مردم ایران وخواست آنان درگسترش،اشاعه ورعایت آزادی های مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، پپشتیبانی وحمابت می کنیم، وبا نغض آن از سوی رژیم ولایت فقیه مخالفت می کنیم.
6. ما از جنبش های دموکراتیک خواست هاو مبارزات حق طلبانه توده هامانند جتبش های زنان ،کارگران ،دانشجویان و روشنفگران معلمان و پرستاران و مبارزات توده ها برای تامین حقوق ومنافع اکثریت مردم ایران پشتیبانی می کنیم..
7. مااز حقوق ملیت های ساکن ایران دفاع همه جانبه می کنیم. به حل دموکراتیک آن باور داریم . از مبارزات این ملیت ها برای برخورداری ازحق تعیین سرنوشت خویش دفاع می کنیم
8. ماخواستار محاکمۀ کلیۀ سران رژیم جمهوری اسلامی ایران،بویژه آمران جنایات ٣٢سال حاکمیت رژیم اسلامی هستیم.
بر این اساس مامعتقدیم که دست تمامی جناح های حاکم بر کشورمان به خون فرزندان وطن آغشته است.
9. ماخواستار اخراج کلّیۀ نمایندگیهای رژیم جمهوری اسلامی ایران ازکشورهای عضوسازمان ملل متّحد،بویژه اخراج نماینده این رژیم ضدّ حقوق بشر از سازمان ملل متّحد هستیم.
10. ما خواست تدارک و برگزاری تربیونال(دادگاه) بین المللی علیه جنایات سران رژیم جمهوری اسلامی ایران را مناسب ترین قدم در این راه دانسته و با تمام توان از آن حمایت می کنیم.


سرنگون بادنظام جمهوری اسلامی
پیروز با جنبش حق طلبانه و آزادیخواهانه مردم ایران


کمیته دفاع ازمبارزات مردم ایران – سوئیس
12 فوریه2011برابر با بهمن ماه 89
جنایت کاران رژیم جمهوری اسلامی زهرا بهرامی را به جوخه مرگ سپردند:کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)

رژیم جنایت کار و ضدبشری جمهوری اسلامی سحرگاه روز شنبه ۹ بهمن ١٣۸٩ برابر با ۲۹ژانویه ٢٠١١، زهرا بهرامی را مخفیانه در زندان اوین به دار آویخت. زهرا بهرامی سال ها تبعه کشور هلند بود. وی برای دیدار دختر بیمارش سال هشتاد و هشت به ایران رفت و در خیزش مردم علیه جانیان حاکم شرکت کرد. زهرا بهرامی در تظاهرات روز عاشورا دستگیر شد. ابتدا به او اتهام وابستگی به یگ گروه مجهول الهویه وارد کردند و سپس اتهام حمل مواد مخدر را به پرونده وی اضافه کردند و به همین اتهام محکوم به مرگ و سحرگاه روز شنبه در زندان اوین به دار آویخته شد.
بحران سیاسی و اجتماعی سراسر وجود منحوس رژیم جمهوری اسلامی را فراگرفته است. در سطح بین المللی نیز با بحران همه جانبه مواجه شده است. با رواج فرهنگ انتقام و کینه توزی در جامعه، که به پیروی از باورهای دینی و طبقاتی اش انجام می دهد، برای حل بحران هایش از مردم انتقام می گیرد و با ایجاد بحرانی تازه به مقابله با بحران دیگری می پردازد. قتل هائی که در یک سال گذشته در زندان یا بیرون زندان مرتکب شده است، به انتقام تظاهرات هائی است که مردم در سال هشتاد و هشتاد برگزار کردند. این قتل ها را به انتقام از مردمی انجام می دهد که “مشروعیت سیاسی” آن را از بین بردند و تمامیت وجودش را به بحران کشیدند.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)، قتل جنایت کارانه زهرا بهرامی را به شدت محکوم می کند و بازهم تاکید می کند، تا زمانی که این رژیم برسرکار است، سرکوب، زندان و شکنجه و قتل و کشتار زندانیان سیاسی ادامه خواهد یافت. برای پایان بخشیدن به دور تسلسل جنایات این رژیم جنایتکار، باید آن را از ریشه نابود کرد. برای پایان بخشیدن به این کشتارها، توده های مردم ایران چاره ای ندارند جز آنکه دستگاه سرکوب و بوروکراتیک نظامی و امنیتی رژیم را تماما نابود کنند.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
۹ بهمن ١٣۸٩ برابر با ۲۹ژانویه ٢٠١١

بخشی از فرمان خمینی در 27 مرداد 58 در صدور حکم حمله به کردستان:
"... از اطراف ایران گروه‌های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می‌کنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم، اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مسلح تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم..."
*************
روز 2 سپتامبر یا 11 شهریور ماه، 31 سال است که‌ از این نسل کشی میگذرد.
ای مدعیان حقوق بشر صدای این قربانیان فاشیسم را بدنیا برسانید!

قارنا روستایی کردنشین از توابع شهرستان نقده در استان آذربایجان غربی است، که در هفت کیلومتری جنوب غربی نقده واقع شده‌است.

این روستا در تاریخ11شهریور 1358شمسی برابر با 2 سپتامبر 1979 در کشاکش جنگ کردستان مورد حمله عوامل مسلح غلامرضا حسنی امام جمعهٔ ارومیه قرار گرفت که در جریان آن 68 نفر زن، مرد، کودک، نوجوان، پیر (طبق امارهای رژیم) از اهالی روستا کشته شدند.

روزنامه کیهان 1358/1/18 گزارشی در مورد تخلیه دسته‌جمعی بیش از 30 روستای کرد زبان ناحیه سومای و برادوست بر اثر فشار فئودال‌ها و عوامل مسلح چاپ کرد.

عبدالله ابریشمی در این باره در روزنامه کیهان می‌نویسد
:
در آذربایجان غربی با تحریک برادران ترک و شیعه علیه کردها و با کمک انحصارطلبان قدرت در این خطه یک جو فاشیستی ضد کرد بوجود آورده‌اند که موجب فجایع نقده، قارنه، کانی ماسیده و... گردید. این فجایع بهانه مناسبی برای تبلیغات علیه انقلاب اسلامی به دست دشمنان داخلی و خارجی سپرد، و موجب بدبینی شدید کردها نسبت به حکومت شد.

بخشی از فرمان خمینی در 27 مرداد 58 در صدور حکم حمله به کردستان:

"... از اطراف ایران گروه‌های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می‌کنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم، اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مسلح تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم..."

در بعد از ظهر آن روز خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در قم در بارهٔ درخواست مردم کردستان برای خودگردانی چنین گفت:

"... مرزها را آزاد کردند، قلم‌ها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال این که این‌ها یک مردمی هستند... این‌ها خرابکارند، دیگر با این اشخاص نمی‌شود با ملایمت رفتار کرد... این‌ها یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند. این‌ها را ما نمی‌توانیم که بگذاریم که هر کاری که دلشان می‌خواهد بکنند. حالا هم اعتراض کرده‌اند که خود شماها دارید این کارها را می‌کنید. نظیر آن‌ها که پریروز و چند روز پیش آن خرابکاری را کردند... خودشان ایجاد غائله می‌کنند بعد گردن مردم می‌گذارند... یک چنین مردمی هستند... با این‌ها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار می‌کنیم.."
(روزنامه¬های کیهان و اطلاعات و...، شنبه 27 مرداد ماه 1358)

روز قبل از کشتار قارنا علمای اهل سنت کردستان طی نامه‌ای اعتراضی در مورد کشتار کردها به خمینی چنین نوشتند:

"...بر اثر تبلیغات شوم و اخبار ناصحیح مشتی مغرض و ناآگاه ذهن رهبر را علیه ملت کرد مشوب نموده و موجب گردیده علیه ملت کرد اعلام بسیج عمومی شود و در نهایت قساوت و بی رحمی افراد غیر مسلح و بیگناه را که جرمی جز کرد بودن و سنی بودن ندارند در دادگاه اسلامی بدون محاکمه محکوم و تیرباران شوند..."

نقش غلامرضا حسنی امام جمعۀ ارومیه در کشتار مردم روستای قارنا

نامه‌ حاج عظیم معبودی یکی از عاملهای کشتار قارنا:

"..جناب اقای بهلول گلستان و عزیز بازدار و خلیل خسروی. پس از سلام خواهشمندم برای آمد و رفت شهر برای خاربار ده قارنا هم خودتان و هم برادران دیگر روستای قارنا آمد و رفت داشته باشید. هرکسی کوچک‌ترین ناراحتی برای شماها و برادران کرد دیگر ایجاد نماید فوری به انتظامات یا خود بنده مراجعه فرمایید تا باسم ضد انقلاب ان کس را گرفته و به مقامات دولتی تحویل دهم خلاصه هیچگونه وحشت و ناراحت نباشید، ما هم برادر هستیم...."
با تقدیم احترام حاج عظیم معبودی
امضاء‌:10/6/1358
(کتاب قارنا و انقلاب تالیف بهزاد خوشحالی)

این نامه مردم روستا را از ترک روستا منصرف می‌کند و باعث می‌شود تا آنها مطمئن شوند که حمله‌ای در کار نخواهد بود. اما در روز 11 شهریور ماه روستا محاصره می‌شود در حدود ساعت یک بعد از ظهر، حدود صد نفر ملبس به یونیفورم‌های سپاه با اسلحه‌های ژ3و قمه وارد روستا می‌شوند محمود مستورزاده روحانی روستا که متوجه نیت عوامل مسلح شده بود قرآن را بر می‌دارد و از آنها می‌خواهد تا شفاعت قرآن را قبول کنند و از کشتار مردم صرف نظر کنند، اما افراد مسلح وی را می‌کشند و سپس سرش را می‌برند. کسانی که توانستند خود را پنهان کنند و یا اینکه بگریزند جان سالم بدر می‌برند و بقیه ساکنان روستا که 68 نفر بودند، در عرض سه ساعت قتل عام می‌شوند. افرادی که توانسته بودند از روستا فرار کنند به کوهستان بوداخ پناه می‌برند.

اقدامات و تحقیقات بعد از کشتار

ابوالحسن بنی صدر که در آن زمان روزنامه انقلاب اسلامی را در اختیار داشت در چند سطر به این فاجعه پرداخت و عاملین این جنایت را افرادی خارجی و خارج از مرز قلمداد کرد.
برگرفته از سایت چشم انداز شماره 652 روزنامه انقلاب اسلامی در هجرت چنین نوشت: در ﺁن زمان، همین امام جمعه ارومیه حجت السلام حسنی نماینده امام خمینی در ﺁذربایجان غربی بود و به این دلیل که تعدادی از نیروهای کومله برای حمله به نیروهای نظامی ایران در روستای قارنا با سنگر گرفتن در پشت سر مردم به نیروها حمله می‌کردند، دستور داد برای کشتن افراد کومله مردم را قتل عام کنند.

مهدی بهادران که از سوی حسینعلی منتظری مسئول تحقیق در مورد کشتار قارنا شد، در گزارشش می‌نویسد: با تحقیقات مفصل که گزارشات و نوارهای موجود جوانمردان استخدامی ژاندارمری و مجاهد نماهای نقده تحت سرپرستی آقای معبودی و سرگرد نجفی در قارنا از توابع نقده حداقل ۴۵ نفر را بدون گناه قتل عام کرده در محل سکونت آنها و بعداً کشته‌ها را در بیابان‌ها انتقال داده اند که وانمود نمایند در جنگ کشته شده اند و دهات را غارت کرده و به آتش کشیده اند و استوار بیگلری در کوپلکو ۵ نفر را کشته و این در اثر بی لیاقتی یا خیانت و توطئه فرماندهان ژاندارمری از یکسو و تحریک احساسات ضد کردی و ......... متاسفانه با اینکه عاملین این کشتار شناخته شده اند به علت حمایت ظهیر ( فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه) از مفسدین محلی امکان دستگیری و مجازاتشان نیست.
(روزنامه اطلاعات 26/6/1358)ا

صادق خلخالی که خود عامل بسیاری از اعدام‌ها در کردستان بوده بعد از کشتار قارنا در تلگرافی به دفتر خمینی چنین می‌نویسد:

بسمه تعالی

دفتر محترم امام خمینی دامت برکاته
جریانات جان سوز قارنه دل هر انسانی را می‌سوزاند. ملا محمود مستورزاده که با قرآن به پیش واز مردم رفته عمال معبودی و سرگرد نجفی و عزیز قادری و ملا حسنی آن‌ها را کشته‌اند و شصت و پنج نفر به طرز فجیع. اگر امام به این امر جان سوز رسیدگی نفرماید پس کدام مقا
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
     
  
صفحه  صفحه 14 از 23:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  22  23  پسین » 
سیاست

جنبش سبز (اخبار-اطلاعیه-فراخوان و......)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA