ارسالها: 531
#181
Posted: 17 Jan 2013 16:16
بدون شرح!
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 53
#182
Posted: 19 Jan 2013 10:34
دعای مردانگی، در همان شهری که شعار مردمش افتخار به مردانگیشان است تنها ادعاست
چندی پیش ویدیویی از زن جوانی که برهنه در کوچه و خیابان می گردید منتشر شد. بسیاری از مردان با گوشی های موبایل خود به دنبال این زن بی پناه افتاده بودند و از او فیلمبرداری می کردند. هیچکس سعی نکرد به او نزدیک شود و مشکل و دلیل اینکار او را جویا شود. و یا اینکه ببیند چرا این زن بی پناه در حالت عادی نیست. یا به اورژانس بیمارستان تماس بگیرد. تنها صدای خنده و الفاظ رکیک مردان در این ویدیو ها شنیده می شد. اما دقیقا چه اتفاقی برای این زن افتاده بود؟. این زن بی پناه قربانی گروگانگیری و تجاوز گروهی مردانی بی شرافت بود. یک گروه از مردان متجاوز او را دزدیده بودند به او مواد مخدر تزریق کرده بودند و سپس او را برهنه در خیابان رها کرده بودند!.
شگفتی اینجاست که این ها مردانی هستند که برای بانوان خانواده خود به اصطلاح تعصب و غیرت ابلهانه و حتی خشونت وار به خرج می دهند!. اما همین گروه اراذل و اوباش به این زن بی پناه تجاوز کردند. و مردان در خیابان نیز به این زن توهین می کردند و از او فیلم و عکس می گرفتند. پس شرافت و مردانگی یک انسان به اندازه لباس هایش بسته نیست بلکه وابسته به اعمال انسان دوستانه ای است که انجام می دهد. نه نامردانی که ادعای شرافت دارند، ولی به جای کمک به زنی عریان بی پناه و مورد تجاوز قرار گرفته. او را دستمایه تفریح کثیف و بیمارگونه خود قرار می دهند.
..گاهی اوقات فکر کردن به بعضیها ،
ناخوداگاه لبخندی روی لبانت می نشاند...
دوست دارم این لبخندهای بیگاه و این بعضی ها را
♥ ♥
ارسالها: 53
#183
Posted: 22 Jan 2013 13:35
اینجا ایرانه
شرمنده همتونم ولی اینو باید ببینید . . .!
دانشجوی ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد در ......یکی از رشته های مهندسی..به خاطر یک قوطی آبجو،بعد از 6 روز بازداشت....29 بار تجاوز توسط 7 نفر...در آخر 80 ضربه حد!!!!به نظرتان در نگاه او چه دیدم؟؟؟؟فقط نفرت!!!!!!!!!!!!!!!با توام ای کسی که حتی حوصله انتشار این خبر تکراری را نداری!!!!!همین کار کوچک را میتوانی انجام دهی؟؟؟
..گاهی اوقات فکر کردن به بعضیها ،
ناخوداگاه لبخندی روی لبانت می نشاند...
دوست دارم این لبخندهای بیگاه و این بعضی ها را
♥ ♥
ارسالها: 572
#184
Posted: 27 Jan 2013 12:56
اینجـــا ایــــران است
اين که شما در خانه چه برنامهاى میبينيد به ما مربوط است، اينکه در خيابان چه ميپوشيد به ما مربوط است، آنچه مینوشيد و آنچه میگوييد به ما مربوط است! با چه کسى بيرون ميرويد به ما مربوط است، چه دينى داريد و چگونه آرايش ميکنيد به ما مربوط است؛
اما امنيت، وضع معيشت، قدرت خريد، کيفيت تحصيل، آينده فرزندانتان، تفريح جوانانتان، امنيت راهها، مشکل مسکن و بقيه موارد به ما مربوط نيست، مشکل خودتان است
اينجا ايران است!
کشوری که مردمانش بجای حلّ مشکلاتشان ، سعی میکنند به بهترین شکل خود را با آن تطبیق دهند !!؛
اينجا ايران است!
كسي كه آب روي كسي بپاشد زودتر از كسي كه اسيد بپاشد دستگير مي شود.
اينجا ايران است!
مجلس طرح دو فوریتی نجات دریاچه ارومیه را رد می کنه! اما طرح عفاف و حجاب با ۱۹۰ رای تصویب میشه! یعنی گاوداری از این مجلس مفیدتره
اینجا ایران است !
دریاچه ارومیه خشک شد یه خبر تو صدا و سیما نگفتن ، حالا امروز میگه 25 فلامینگو در جنوب فرانسه یخ زد
اینجا ایران است !
توی شبکه 3، برنامه راهپیمایی روبروی دانشگاه شریف به یارو گفت نظرت راجع به حضور پرشور مردم چیه ؟ ؟ گفت خیلی عالیه مارو از کرمانشاه آوردن اینجا تا مشت محکمی به دهن استکبار بزنیم ….؟؟؟!!!!
گزارشگر لکنت زبون گرفت بي نوا
اینجا ایران است !
داشتم فکر میکردم … رژیم ایران وزارت امور خارجه واسه چی میخواهد ؟! ! ما که فقط با خودمون در ارتباطیم
اینجا ایران است !
به بچه كوچيک همسايمون ميگم 22 بهمن چه روزيه؟ ميگه روز حمله جمهوری اسلامی به ايران
اینجا ایران است !
یعنی ما ایرانیا آدمهای عجیبی هستیم
از 2سال پیش که زدند و کُلی ها رو کشتن تا به الان که دلار شده ۳000 تومان و سکه شده (یک ونيم) میلیون تومن و گرونی بیداد میکنه توی خونه نشستیم و فقط باد توی قبقبمون میندازیم 4 تا فحش میدیم بعد پیش خودمون فکر میکنیم چه مبارزه ای هم داریم باهاشون میکنیم
اما حالا که شایعه قحطی و جنگ هست همچین پاشدیم رفتیم غیورمردانه و به صورت کاملا خودجوش تمام فروشگاه ها رو خالی کردیم
خوب اگه همینجور که نگران شیکممون هستیم نگران کشور و آینده مون هم بودیم الان ایران داشت واسه دنیا گرین کارت قرعه کشی میکرد
کمی تفکر ، تعقل و اندیشه
که اونم دیگه در وجود ما که در جهالت کوی سبقت رو از عربها دزدیدیم معنی نداره ولی در…
چشم و هم چشمی و حسادت ابلهانه و دورویی و دروغ و پستی و سالوسی و استادیم..
اینجا ایران است :
آرامگاه کوروش در حال تخریب است
برای خمینی بارگاه ساخته ایم .
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#186
Posted: 27 Jan 2013 13:14
اینجا ایران است، شهر ورامین، خانه حسین نعمتی؛ جانبازی که فقط ۵ درصد کم دارد، فقط ۵ درصد
زهرا مشتاق:
ورامین، خیابان کارخانه قند
تلفن که زنگ می خورد، حاج خانم نراقی است. خوش خبر نیست. می گوید سقف خانه حسین آقا ریخته است.و من درجا خشکم می زند.
حسین آقای نعمتی در " بنیاد شهید و امور ایثارگران" تنها یک شماره است. او سال هاست که با یک شماره چندرقمی تعریف می شود. شماره ای که نه خانه و ماشینی برایش داشته و نه حتا حقوقی که با آن گذران زندگی کند. زندگی او، لیلاخانم و رضا و محمد با پول یارانه می گذرد. و وقتی همین پول جزئی دیر و زود می شود، امان همیشگی شان بیشتر می برد.
حسین نعمتی با زن و بچه هایش جایی در ته دنیا زندگی می کند. خیابان کارخانه قند ورامین. جایی که خلاف کاران مولوی و ناصرخسرو، لنگ می اندازند و درس پس می دهند. لیلا و بچه ها هزار بار بیشتر مردهایی با شلوار کردی دیده اند، که زیر پیژامه هایشان و به قد پاهای بلندشان چاقو و قمه و تفنگ دارند. لیلا می ترسد. بیشتر برای رضای 17 ساله تا محمد 11 ساله . اما لیلا ناچار است برای یک لقمه نان در خانه های همین مردم کار کند. او صبح تا شب را جان می کند برای 10 تا 15 تومانی که کف دستش می گذارند. می گوید تهران بیشتر می دهند. ولی دور است. نمی شود بچه ها و حسین را تنها بگذارم و بروم.
همه این سختی ها به خاطر حسین آقاست. همه آنها تا رسیدن دستشان به دهانشان فقط 5درصد فاصله دارند . و حالا پس از گذشت این همه سال از جنگ می شود به ارزش درصدها پی برد!
برای حسین آقا کسی کارت دعوت نفرستاده بود. او داوطلب بود. هنوز هم با این اوضاع احوال نزاری که دارد ، پشیمان نیست و با گریه می گوید اگر خدای ناکرده اتفاقی بیفتد، بازهم خواهد رفت .
حسین آقا قانون جنگ را نمی دانسته. نمی دانسته وقتی که شیمیایی شده، وقتی که از شدت موج انفجار پرت شده، وقتی در 10 تا بیمارستان صحرایی و پشت جبهه و چه و چه بستری شده، باید مدرک جمع می کرده. باید یقه پرستار و بیمارستان را می گرفته که برای بستری بودنش رسید بدهند تا او درصد جمع کند؛ تا حالا که در 45 سالگی یک پیرمرد درست و حسابی شده با پول یارانه زندگی نکند.
قانون جنگ به هر رزمنده ای شش ماه تا دوسال وقت می دهد که ضایعه اش را اعلام کند. و در جنگ هزار تا بیشتر حسین آقا داشته ایم که دربند این حرف ها و جمع کردن سند و مدرک نبوده اند. سرشان را نجیبانه پایین انداخته و برگشته اند. چون هدفشان چیز دیگری بوده.
موج گرفتگی چیز ساده ای به نظر می رسیده. طرف راست راست راه می رفته و ظاهرش سالم بوده. اما حالا در پس این سال هاست که رزمنده موج گرفته، تعریف تکان دهنده دیگری پیدا کرده. جانباز اعصاب و روان. جانباز اعصاب و روان یعنی خود بدبختی. ته درد. دربه دری از این بیمارستان به آن بیمارستان. مشت مشت قرص خوردن و از خود بی خود شدن های زود به زود.
جانباز اعصاب و روان یعنی 30 سال زندگی در میدان جنگ. یعنی زندگی در میان انبوهی از جسدهای بی دست و سر. یعنی محاصره بودن، یعنی ذره ذره مردن. یعنی ...
یعنی زندگی در ته ورامین، در خانه ای که امروز و فرداست که باید خالی اش کنی. در خانه ا ی که به دیوارهایش که دست می زنی، دستت فرو می رود ، از بس نم تمام خانه را گرفته.
جانباز اعصاب و روان یعنی زندگی در خانه ای که دیوارهایش با کاغذ کادو پوشانده شده. یعنی یخچالی که آنقدر خالی مانده که بیشتر یک کمد است تا یخچال . یعنی حسرت یک کیلو میوه. یک قابلمه زرشک پلو با مرغ. یک دست لباس درست و حسابی داشتن. یعنی اینکه سقف آشپزخانه ات هم بریزد و خوشبختی ات کامل بشود.
همه اینها به خاطر همان 5 درصد است. اگر حسین آقای نعمتی بهتر می جنگیده و حداقل 20 – 30 درصد بیشتر جانباز می شده، این اندازه خودش و دیگران را به زحمت نمی انداخته!!!
حسین آقا با تلخی گریه می کند. گریه او از شرمندگی همیشگی اش است. از این همه دردی که به خانواده اش نثار کرده. از این همه بی پولی. از این اندازه فقر. از...
حسین آقا روزی هزار بار آرزوی مرگ می کند. مرگ برای او عین خوشبختی است. او می داند طبق قانون بلافاصله پس از مرگ، 15 درصد جانبازی اش، تبدیل به 30 درصد می شود و آن وقت خوشبختی برای خانواده اش آغاز می شود. حداقلش آن است که ماه به ماه یک حقوق 300 – 400 تومانی دست لیلا و بچه ها را می گیرد. دیگر لیلا مجبور نمی شود برای چندرغاز در خانه های مردم چرخ بخورد و شیشه و زمین پاک کند. شاید حتا معجزه ای بشود و لیلا بتواند برای خانه فرش هم بخرد. یک فرش نو. قشنگ، با زمینه لاکی. نه مثل فرشی که احمد آقا میوه فروش محل به آنها داده. یک فرش کهنه که بچه اش روی آن جوهر آبی رنگ ریخته و پاک فرش را از بین برده.
حسین آقا با رویای مرگ زندگی می کند و به آدم هایی نگاه می کند که درست روبه روی خانه اش در دوشنبه بازار راه می روند و برای خود خرید می کنند. محله قیامت است. هندوانه محبوبی کیلو 100 تومان، انگور شاهرودی کیلویی 1000 تومان، موز 2000 تومان. حسین آقا آب دهانش را که معلوم نیست از بغض است یا چیز دیگر، قورت می دهد و با تشر به محمد می گوید بیاید تو و در خانه را ببندد. اینجا ایران است . شهر ورامین. خانه حسین آقای نعمتی .
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 3502
#187
Posted: 28 Jan 2013 20:08
گریه اش برای این است که دارد میمرد دقیقا درست فکر کردی!
ولی تو این قسمت داستان رو نشنیدی زور گیری میکرد چون سر تحریم ها آمپول 70 هزار تومانی که مادرش ماهی دوتا باید میزد یکدفعه شده بود 250 هزار تومان
گریه میکند چون مادرش دیگر پسر ندارد که خرج آمپول هایش را بدهد
گریه میکند نکند خواهرش همان فاحشه سیاه بخت داستان های ما بشود.
اینجا ایران است ایرانی که برای هسته ای شدن حاضر است حتی مردمش را نابود کند!
اینجا کشوری است که اعدامی قبل از اعدام سرش را روی شانه مامور اعدام میگذارد و هق هق گریه میکند....
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 3502
#188
Posted: 28 Jan 2013 20:34
«کودکان کار در ایران از چهار سالگی وارد بازار کار میشوند»
شاید نام کودکان کار را شنیدهاید و حتما کودکانی را دیدهاید که به جای نشستن برای روی نیمکتهای مدرسه، به کارهای گوناگونی مشغولند؛ کارهایی که برخی از آنها نیاز به جثهای بزرگ دارد و حتی میتوان گفت از عهده انسانهای بزرگسال بر میآید.
به نوشته سایت کانون فرهنگی حمایتی کودکان کار، هر انسان زیر ۱۸ سال که به منظور کسب درآمد به فعالیت اقتصادی و یا مشاغل کاذب اشتغال داشته باشد، کودک کار نامیده میشود.
به نوشته سایت عرصه سوم به نقل از سازمان بینالمللی کار، حدود ۵۱۲ میلیون کودک که ۱۵۳ میلیون تن از آنها بین پنج تا ۱۴ سال سن دارند، در دنیا مشغول به کار هستند. اما سهم ایران از این آمار چقدر است؟
به گزارش پایگاه اینترنتی شقفنا، فاطمه قاسمزاده، عضو کمیته هماهنگی شبکه یاری کودکان کار و خیابان ایران، به نقل از آمار منتشر شده از مرکز پژوهشهای مجلس در سال گذشته گفته است که حدود ۳ میلیون و ۲۶۵ هزار کودک ایرانی بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارند که به گفته او میتوان ادعا کرد بیش از سه میلیون تن از آنان، کودکان کار هستند و به همین دلیل از تحصیل محروم ماندهاند.
در مقابل این آمار، سایت عرصه سوم نیز تعداد کودکان کار در ایران را بیش از یک میلیون و ۱۲۰ هزار تن برآورد کرده است.
همچنین روزنامه ابتکار حدود سه سال پیش به نقل از گزارش مرکز آمار نوشت که تعداد کودکان کار دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر است.
اما چرا آمار متضادی در مورد تعداد کودکان وجود دارد؟
پریسا کاکایی، فعال حقوق کودکان، به رادیو فردا میگوید: «هیچ ارگانی چنین مسئولیتی را نپذیرفته که در مورد کودکان کار و شرایط زندگی آنها و مسایلی از این دست یک کار تحقیقی انجام داده و آمار مشخصی ارائه دهد.»
او میافزاید: «آن چیزی که ما در حال حاضر داریم گفتهها و آمار پراکندهای است که توسط سازمانهای غیردولتی و یا متخصصین و گاه سازمانهای دولتی ارائه میشود و بعضی اوقات فقط میتوانیم به مشاهدات کسانی که به عنوان فعال حقوق کودک کار میکنند و متخصصین مربوط به این حوزه اکتفا کنیم. ولی مسئله این است که اینها منابع دقیقی نیست که بتوانیم آمار دقیق کودکان کار را برآورد کنیم.»
روژین محمدی، که مدتی در یکی از سازمانهای غیر دولتی کمک به کودکان در شهر ری فعالیت کرده بود، در گفتوگو با رادیو فردا ضمن اینکه اشاره میکند آمار دقیقی در مورد تعداد کودکان کار وجود ندارد، معتقد است که تعداد آنان به دلیل شرایط اقتصادی سالهای اخیر افزایش یافته است.
وی اضافه میکند: «فقر و مشکلات اجتماعی خانوادههای کمدرآمد باعث ترویج و افزایش کار کودکان و ایجاد پدیده کودکان کار و خیابان میشود. از سوی دیگر سیاستهای ناکارآمد تامین اجتماعی در کشوری مانند ایران روی این امر بسیار تاثیرگذار است. همچنین ما مهاجران افغانی را داریم که به دلیل نداشتن مجوز اقامت مجبور میشوند کودکان خود را وارد بازار سیاه کار کنند.»
به نوشته سایت عصر نو، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۸) به اتفاق آراء، کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد. ماده ۳۲ این کنوانسیون، دولتهای عضو را موظف کرده است با هرگونه سوءاستفاده و بهرهکشی اقتصادی از کودکان مقابله کنند و زمینههای رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی تمام کودکان را فراهم آورند. این کنوانسیون توسط جمهوری اسلامی ایران امضا شده است.
یک نکته دیگر این است که طبق کنوانسیون ۱۳۸ سازمان بینالمللی کار، مصوبه سال۱۹۷۳، حداقل سن کار کودک ۱۵ سال در نظر گرفته شده و کودک کوچکتر از سن به پایان رساندن تحصیلات اجباری نباید مشغول به کار شود.
ماده ۷۹ قانون کار تصریح میکند که به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است. اما به نوشته سایت کلمه، قانون کار افراد بین ۱۵ تا ۱۸ سال را به عنوان نوجوان در نظر گرفته و کار آنها را قانونی قلمداد کرده است.
بر اساس این گزارش، افراد ۱۵ تا ۱۸ سال اگر به عنوان کارآموز به کاری اشتغال داشته باشند تنها روزی شش ساعت آن هم با مزد مبنا میتوانند کار کنند. در غیر این صورت، کار کردن شان مثل کارگر معمولی هیچ منع قانونی ندارد.
در عین حال، ذکر این موضوع نیز ضرورت دارد که بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶، کار آنها در کارگاههای کوچک زیر ۱۰ نفر ممنوعیت ندارد.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به نقل از مرکز آمار ایران، نرخ مشارکت اقتصادی کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال، دو و ۹ دهم درصد اعلام شده است.
در این مورد، به گزارش پایگاه اینترنتی شقفنا، فاطمه قاسمزاده، عضو کمیته هماهنگی شبکه یاری کودکان کار و خیابان ایران، معتقد است که کودکان کار در جامعه ایران از سن چهار سالگی وارد بازار کار میشوند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، جاوید سبحانی، فعال حقوق کودکان کار، گفته است که کودکان به عنوان نیروی ارزان و جایگزین، به تبع افزایش هزینه تولید و مشکلات واحدهای تولیدی به کار گمارده میشوند.
احسان بشیر، عضو جمعیت کودکان کار و خیابان، نیز در این مورد به ایلنا گفته است که کودکان کار استخدام میشوند چون نمیتوانند مانند سایر کارگران توقع مطالبه حقوق قانونی خود را داشته باشند.
به گفته او، یک کارگر در بدترین شرایط کاری میتواند نسبت به دریافت مزد قانونی استفاده از حق بیمه و عضویت در نهاد صنفی امیدوار باشد، در حالی که کودکان کار به دلیل صغر سن و نداشتن آگاهی نمیتواند از کارفرمای خود چنین توقعی داشته باشد.
روژین محمدی در مورد کارهایی که کودکان کار در ایران به آنها اشتغال دارند، میگوید: «نمود علنی کودکان کار در ایران، تکدیگری و دستفروشی است. همچنین کار در کارگاههای زیر ۱۰ نفر که شامل قانون کار نمیشود، کارگاههای خانگی، صنایع کوچک و کورهپزخانهها.»
در این میان، آیا شرایط کودکان دختری که به کار میپردازند، با کودکان پسر یکسان است؟
روژین محمدی با اشاره به اینکه برخی از کارهایی که کودکان کار دختر انجام میدهند، ممکن است شامل تعریف کار کودک نباشد، میافزاید: «همان طور که خیلیها خانهداری را برای زن کار محسوب نمیکنند، کار نظافت خانه و نگهداری از بچهها را هم ممکن است کار کودک حساب نکنند. در شرایطی که جامعه نمیتواند بهرهکشی از کودکان را محدود کند، سعی میشود از هر ابزاری برای بهرهکشی بیشتر از کودکان استفاده شود که به طور مشخص در مورد دختران خرید و فروش آنها است به عنوان کالای جنسی و برای سوءاستفاده جنسی حتی در محل کار. این امر باعث ورود سریعتر آنها به بازار روسپیگری است و آمار غیر رسمی هم این را نشان میدهد که سن روسپیگری از ۱۴ سال به ۱۰ سال کاهش یافته است.»
در کنار این موضوع، شرایط کار کودکان کار در ایران چیست؟
پریسا کاکایی میگوید:««بعضی اوقات دلیل این که کودک درگیر کار میشود بدسرپرستی او است، یعنی کسانی که به عنوان پدر و مادر یا سرپرست نگهداریاش را برعهده دارند توانایی این کار را از نظر روانی و جسمی ندارند و خودشان جزو قشر آسیبپذیر هستند به طور مثال دچار اعتیاد به مواد مخدر یا الکل هستند و این کودکان وارد چرخه کودکان کار میشوند. این کودکان در شرایطی زندگی میکنند که باید کار کنند تا به سرپرستان خود کمک مالی برسانند همچنین باید به خودشان در یک محیط ناسالم کمک کنند تا رشد کنند. از طرف دیگر کودکانی هستند که فقط به دلیل فشار اقتصادی و مشکلات اقتصادی پدر و مادر وارد چرخه کودکان کار میشوند که البته اینها شرایط متفاوتی دارند.»
وی میافزاید: «اما آن چیزی که ما میتوانیم به عنوان شرایط کودکان کار مطرح کنیم این است که چنین کودکانی در شرایطی متفاوت از دوران کودکی استاندارد به سر میبرند. ویژگیهای دوران کودکی استاندارد طبق کنوانسیون حقوق کودک به شکل واضح مطرح شده است از جمله حق تحصیل و بازی کردن و حق مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به زندگیشان.»
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)