ارسالها: 163
#61
Posted: 20 Sep 2010 09:55
كارون را به خاطر بسپار
به شهري رفتم كه كارون را در آغوشش كشيدهاست: اهواز. از عكسهاي چشمنواز كارون كه در كتابها ديده بودم، اثري نيافتم. از خيلي چيزهاي ديگرهم نشاني نديدم.
كارون ديگر كارون سابق نيست. نه از ماهيها خبري هست و نه از پرندگان و نه از خروش آبش. حتا ديگر مردمانش هم بادي در سينهشان نمياندازند تا بگويند: ما بچۀ كارون هستيم.
اما كارون همچنان خبرساز ماندهاست. خبرهايي كه جنسشان از نوعي ديگر است: "انحراف آب كارون يك جنايت تاريخيست"، "لايروبي كارون ضروري است"، "فاضلاب شهري همچنان بيشترين آلايندۀ كارون است"...
كارون با طول ۹۵۰ كيلومتر طولانيترين و پرآبترين رود داخل سرزمين ايران است. كارون، تنها رودخانۀ قابل كشتيراني ايران، از يك طرف از راه مصب خود به اروندرود وصل ميشود و از طرف ديگر، از طريق رودخانۀ بهمنشير به خليج فارس ميريزد و از آنجا به اقيانوس هند.
سرچشمۀ شاخههاي اصلي كارون زردكوه بختياري در استان چهارمحال و بختياري است. پيچ و خمهاي موجود در سر راه اين رود، خوزستان را به جلگهاي بينظير تبديل كردهاست. سدهاي مختلفي بر روي آن ساختهاند كه مهمترين آنها، سدهاي كارون ۱، كارون ۳، كارون ۴، مسجد سليمان و در پايينتر، سدهاي شوشتر- عقيلي و گتوند هستند.
اينكه چه بر كارون گذشتهاست كه او را به اغما فرو برده، پرسشي بود كه به دنبال پاسخش بودم. حمادي، عضو شوراي اسلامي شهر اهواز، از بيانصافيها و اجحافي كه در حق كارون كردهاند، سخن ميگويد: "آب كارون را با هزينههاي هنگفت به استانهاي يزد واصفهان انتقال دادند و امروز كه تنها قطرهاي را كه از كارون باقي ماندهاست، به عنوان نفسهاي آخر ميخواهند به قم ببرند و از كارون يك سراب و توهم براي مردمش باقي بگذارند."
مدير كل حفاظت محيط زيست خوزستان، هرمز محموديراد، ميگويد: "به دليل ريخته شدن تمام فاضلاب شرق و همچنين ۳۰ درصد فاضلاب غرب اهواز به رودخانۀ كارون، فاضلاب شهري بيشترين آلودهكنندۀ اين رودخانه در مقطع اهواز است كه بايد چارهاي براي مهار آن انديشيده شود. بخش مهمي از آلودگيهاي رودخانۀ كارون ناشي از فاضلابهاي صنايع است كه بسياري از آنها سيستم تصفيۀ مناسبي ندارند."
و گلايه هم ميكند: "سالانه مبالغ زيادي با عنوان جرايم زيستمحيطي از كارخانهها و صنايع استان به دليل آلودگي محيط زيست، از جمله رودخانهها اخذ ميشود؛ در سال ۸۷ يك ميليارد و ۷۰۰ ميليون تومان و در ششماهۀ نخست امسال ۹۲ ميليون تومان بابت جرايم آلايندگيهاي ايجادشده توسط صنايع به حساب خزانۀ دولت واريز شد. تا كنون با وجود سعي و تلاش بسيار، از جمله پيگيري از طريق ادارۀ دارايي و معاونت و برنامهريزي، نتوانستيم اين مبالغ را براي انجام كارهاي زيستمحيطي به استان بازگردانيم و در پي آن هستيم كه راه حل قانوني براي بازگرداندن اين پولها به خوزستان پيدا كنيم."
جعفر حجازي، استاندار خوزستان، ميگويد: "رقمي معادل ۲۵۰ ميليارد تومان اعتبار براي ساماندهي و لايروبي رودخانۀ كارون در حد فاصل زرگان تا خرمشهر و نيز ۵۰ ميليارد تومان براي خريد و نگهداري تأسيسات جانبي اجراي اين پروژه برآورد شده بود و دولت، وزارت نيرو را مكلف به تأمين اعتبار اين مصوبه از منابع داخلي كرده بود؛ اما به دليل محدوديت سقف اعتباري بخش آب، وزارت نيرو هرساله تنها مبلغ ۱۰ ميليارد تومان اعتبار براي لايروبي كارون اختصاص ميدهد. مقرر شده بود لايروبي كارون ظرف پنج سال به اتمام برسد، با قطرهچكاني تأمين اعتبارات توسط وزارت نيرو براي ساماندهي و لايروبي كارون، خوزستان راه به جايي نخواهد برد."
پروژۀ لايروبي و ساماندهي كارون از دهههاي قبل آغاز شده بود؛ اما به طور كامل اجرايي نشد تا سازمان آب و برق خوزستان از سال ۱۳۸۲ اين پروژه را مجددأ احيا، بازنگري و تصويب كرد، ولي اين سازمان هم نتوانست در اجراي كامل آن موفق باشد.
دكتر زهره مختارزاده، مدرس دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز ميگويد: "متأسفانه آلودگي و تعفن رودخانۀ كارون به اندازهاي افزايش يافته كه پرندگان مهاجر ديگر به حاشيۀ اين رودخانه نميآيند. در گذشته در فصل پاييز و زمستان پرندگان مهاجر زيادي به رودخانۀ كارون مهاجرت ميكردند، ولي در سالهاي اخير با افزايش حجم آلودگي و از بين رفتن پوشش گياهي اطراف رودخانه، پرندگان مهاجر نيز كارون را ترك كردهاند .همچنين حيات موجودات زنده، مانند ماهيها نيز تهديد ميشود و بعيد است با اين حجم فاضلاب ورودي به كارون هيچ موجود زندهاي در رودخانه زنده بماند."
در گزارش مصور اين صفحه گذاري داريم به كناره هاي رود كارون.
با سرعت بالا ببينيد
[url=http://jadidonline.com/images/stories/flash_multimedia/Karun_river_56/karun_low.html]با سرعت پائين ببينيد
[/url]
من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..
ارسالها: 163
#62
Posted: 20 Sep 2010 09:56
با سرعت پائين ببينيد
من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..
ارسالها: 343
#63
Posted: 8 Oct 2010 09:39
متوسط سن جرایم جنسی دختران در کشور
15 مهر 1389
فرارو : مديرعامل موسسه حمايت از زندگي سالم
گفت: «متوسط سن جرايم جنسي در دختران به 14 تا 18 سال رسيده است. اين معضل در مناطق آسيبپذير و حاشيهنشين بيشتر ديده ميشود.»
نسرين چوبند در گفتوگو با ايسنا اظهار داشت مسلم است كه اگر دختري در محيط خانواده ديده و شنيده نشود، در خارج از خانه به دنبال محبت ميگردد و ابراز وجود ميكند.
وي افزود دوستيهاي خياباني از نتايج اين بيمهريهاي خانواده است كه ممكن است اين دوستيها، رابطه جنسي و فرار از خانه را نيز به دنبال داشته باشد.
چوبند ادامه داد متوسط سن جرايم جنسي در دختران به 14 تا 18 سال رسيده است. اين معضل در مناطق آسيبپذير و حاشيهنشين بيشتر ديده ميشود.
وي خاطرنشان كرد به عنوان مثال چندي پيش دختر 13 سالهاي به مركز مشاوره ما مراجعه كرد و اعتراف كرد كه از 11 سالگي با يك پسر 22 ساله رابطه جنسي داشته است. اين براي خانوادهها يك هشدار جدي است كه بيشتر به دختران خود اهميت دهند.
اين فعال حوزه زنان گفت از سويي نيز در پي نمايش فيلمها و برنامههاي متنوع و تاثيرگذار ماهواره، ميزان جرايم جنسي نيز افزايش يافته است.
وي بيان كرد ماهواره با نمايش برنامههايي كه افراد را به كشف عشق تشويق ميكند، موجب ايجاد معضلات گوناگوني در كانون خانواده ميشود. اين برنامهها با پرورش هواهاي نفساني و مشتاق كردن افراد به كشف عشقهاي جديد، باعث شده است تا ميزان آسيبهاي اجتماعي از جمله جرايم جنسي و فرار دختران از خانه افزايش يابد.
چوبند تصريح كرد ميزان درخواستهاي طلاق ناشي از اين برنامهها رو به افزايش است. به طور مثال در موردي اخير، زني 47 ساله كه سه داماد و يك پسر 18 ساله دارد، احساس ميكند عاشق يك مرد 30 ساله شده است كه مدتي است با او تماس تلفني دارد. اين زن قصد دارد با طلاق گرفتن از همسر خويش و پاشانيدن شيرازه زندگياش به دنبال كشف عشق برود!
وي ادامه داد علاوه بر تبليغات ماهوارهها، فرهنگ غلط برخي قوميتها سبب شده است تا دختران در خارج از خانه، صحبت را جست و جو كنند و گاهي مورد تجاوز جنسي قرار بگيرند
دین افساری است که به گردنتان میاندازند تا خوب سواری دهید و هرگز پیاده نمیشوند, باشد که رستگار شوید
ارسالها: 3502
#69
Posted: 25 Feb 2011 11:29
روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد آخوند ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.
آخوند پرسید:
از مال دنیا چه داری؟
روستایی گفت:
همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.
آخوند گفت:
من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.
روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد….
آخوند گفت:
امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!
آخوند گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.
صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد آخوند رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.
آخوند یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:
امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.
چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد آخوند می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد آخوند رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست!
آخوند دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!
ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد آخوند می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.
روز بعد وقتی روستایی نزد آخوند رفت، آخوند از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند آملا، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم
و این است حال و روز ملت ما
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 137
#70
Posted: 2 Apr 2011 14:58
دارا جهان ندارد،
سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در
!هفت آسمان ندارد
کارون ز چشمه خشکید،
البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند،
آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند،
آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو،
گرز گران ندارد
روز وداع خورشید،
زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان،
نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا،
نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما،
تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها،
بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز،
میهن جوان ندارد
دارا ! کجای کاری،
دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند،
دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی،
فریادمان بلند است
اما چه سود،
اینجا نوشیروان ندارد
سرخ و سپید و سبز است
این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس،
شیر ژیان ندارد
کوآن حکیم توسی،
شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما
دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش،
ای مهرآریایی
بی نام تو،وطن نیز
نام و نشان ندارد
پایان رنگ آبی شب سیاه و تار است عشق به رنگ قرمز همیشه افتخار است
6 تا یادت نره!!!