ارسالها: 7003
#1,051
Posted: 29 Feb 2024 08:02
مجیدرضا رهنورد
سلام
اسم من مجید رضا رهنورد بود.۲۳ سالم بود که علی خامنه ای تو مشهد اعدامم کرد.
رو دستم نشان شیر و خورشید رو خالکوبی کرده بودم.دستم رو بخاطر نشان شیر و خورشید شکوندند و با دست شکسته دارم زدند.
شب اعدام بازجو خبرنگاراشون رو فرستادند که روز آخر زندگی جلو دوربین تحقیرم کنند اما من تحقیرشون کردم.
شنیدم میخوای بری انگشت تو خون من بزنی و قاتلها و شکنجه گرها و بازجو خبرنگارها رو انتخاب کنی؟
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7003
#1,052
Posted: 29 Feb 2024 08:04
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7003
#1,053
Posted: 29 Feb 2024 08:26
مهرشاد شهیدی
سلام
اسم من مهرشاد شهیدی بود.فقط بیست سالم بود که سگهای رقیه با ضربات متعدد باتوم به سرم من رو کشتند.
آشپز حرفه ای بودم و در کافه_رستوران بوته اراک کار میکردم.ورزش هم میکردم و مدالهای زیادی گرفته بودم.
هرجای دنیا که بودم هنرپیشه یا مجری تلویزیون میشدم اما خوب تو مملکت علی خامنه ای و عمام ضمان جای آمنه سادات ضبیح پور تو تلوزیونه و امثال من زیر ضربات باتوم کشته میشوند....
شنیدم میخوای بری به باعث و بانی این وضعیت رای بدی و انگشتت رو تو خون من بزنی؟
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7003
#1,054
Posted: 29 Feb 2024 13:32
سیرک خنده دار علی خامنه ای هر لحظه خنده دارتر میشود!
دیروز اتفاقی و بعد از مدتها تلویزیون جمهوری اسلامی رو نگاه میکردم(عاغامون فوتبال رو میدید و تلویزیون رو روی تلویزیون جمهوری اسلامی خاموش کرده بود) خلاصه تو یک برنامه بحث و مناظره ۲ تا مرد و ۲ تا زن رو به اسم دانشجو آورده بودن و همگی موافق رای دادن! حتی حفظ ظاهر رو هم نکرده بودند.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7003
#1,055
Posted: 29 Feb 2024 13:33
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7003
#1,056
Posted: 29 Feb 2024 13:50
پریسا بهمنی
سلام
اسم من پریسا بهمنی بود.پزشک جراح بودم.با سه گلوله جنگی که سگهای رقیه به من شلیک کردند کشته شدم.
شنیدم قصد داری به قاتلای من رای بدی؟انگشتت رو تو خون من میزنی؟
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7003
#1,057
Posted: 29 Feb 2024 14:30
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7003
#1,058
Posted: 29 Feb 2024 14:42
حنانه کیا
سلام
اسم من حنانه کیا بود.۲۲ سالم بود و تازه عقد کرده بودم.
ببینید چقدر خوشگلم؟
تو نوشهر سگهای علی گدا با تیر زدن تو پهلوی من.
من عروسی بودم که پهلوی تیر خورده از دنیا رفتم.
برادر شنیدم میخوای به قاتلای من رای بدی؟
چرا انگشت تو خون من میزنی؟
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7003
#1,059
Posted: 29 Feb 2024 14:47
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7003
#1,060
Posted: 29 Feb 2024 15:23
آمنه شهبازی
سلام
اسم من آمنه شهبازی بود.من در کرج زندگی میکردم و مادر سه کودک بودم.
در خیابان یک جوان تیر خورده بود.داشتم با شالم جلوی خونریزی رو میگرفتم که یک بسیجی از پست سر بم نزدیک شد و تو گردنم شلیک کرد.گردنم متلاشی شد و من بچه هام رو تنها گذاشتم.
شنیدم میخوای بری به قاتلای من رای بدی و انگشتت تو خون من بزنی؟
اما اگر من زنده بودم و برای تو در خیابون اتفاقی می افتاد حتما به کمکت می اومدم.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹