angrytommy:
من هیچ ادعایی رو بدون سند و مدرک نمیپذیرم . شما میگید جناب مهدی نصیری مزدوره ولی هیچ سند و مدرکی برای ارایه ندارید تنها ادعا !!!! کاره شما باعث بی اعتمادی مردم نسبت به همه اپوزیسیون میشه . حالا خودتون صلاح میدونید به کارتون ادامه بدید یا نه ؟!!!
سند و مدرکتون چیه ؟! چون ضد رژیم حرف میزنه شده برانداز؟! شما تعیین کننده نیستید که چه چیزی درست یا غلط!
جواب شما در شعار مهدی نصیری هستش! از شاهزاده تا تاج زاده! سید مصفی تاج زاده باید برای عضویت در گروه فلق و کارهایی که در دهه شصت و تداوم رژیم آخوندی کردند باید دادگاهی بشن نه اینکه جزو سران براندازی باشند!
جواب شما متن زیر هستش!
به وضوح میشه دید که شکلی از «اپوزیسیون» مجوز دار داخل ایران شکل گرفته تا شبیه چیزی باشه که شاید مطرحترین گفتمان داخل و خارج در این سالها بوده.
موازیسازی در عرصه سیاست و مدیریت افکار عمومی، ابزاری کاملا شناخته شده است. حکومت همون حرفهایی رو میزنه که اپوزیسیون میزنه و مردم مایل به شنیدنش هستند و تشخیص این مرز که کی خودی است و کی نه، در گذر زمان برای مخاطب سخت و سختتر میشه.
حداقل دستاور این رویکرد، به مرور صاحب امور شدن و جاسازی آدمهای خودی است. این آدمها پایگاه اجتماعی کسب میکنند و مخاطب به دست میارن و هیچ تضمینی نیست که در آینده همون چیزی رو بگن که مخاطب مایل به شنیدنش هستش. و این دقیقا نیت پنهان از موازیسازی است.
اواخر دهه هشتاد تا اواسط دهه نود که حکومت نیاز داشت سیاستهای خارجی، مخصوصا برنامه هستهای رو فراتر از رسانههای داخلی تبلیغ کنه، با به استخدام و به کارگیری عدهای از زندانیان سیاسی اصلاحطلب که بعد از حوادث هشتاد و هشت نقش اپوزیسیون نظام رو به عهده داشتند، تلاش کرد تا این پیام رو به مخالفان داخلی و خارجی بده که مسئله هستهای یک «امر ملی» است و مخالفان/منتقدان حکومت هم در این مورد باهاش همراه هستند.
این گروه شاید اولین و منسجمترین گروهی از صادراتیهای حکومت بودند که بعدها به «جزیره ثباتی»ها معروف شدند. علیزاده، منصوری، جلاییپور، بخش بزرگی از روزنامهنگاران اصلاحطلب رسانههای «معاند»، همگی به بازوی تبلیغاتی حکومت در خارج از کشور تبدیل شدند. استخدام اون تعداد فعال و روزنامهنگار بدون جاسازیهای قبلی و نفوذهای امنیتی که توان پیشبرد اهداف حکومتی رو داشته باشند، ممکن نبود. به عبارتی، شاید هشتاد و هشت و حواشی بعدش، از اولین نمونههای موفق حکومت در هایجک کردن یک جنبش باشه.
سالهایی که ظریف در وزارت امور خارجه بود، جزیره ثباتیها نقش پر رنگتری به دست آوردند ولی از یک جایی به بعد حکومت ترمز اینها رو کشید و معدود آدمهایی از اعضای این جزیره باقی ماندند که همچنان نفوذ و جامعه مخاطب سابق رو داشته باشند. همه چیزهایی که برونسپاری شده بود برگشت به داخل. حکومت حتی در این مورد هم این انعطاف رو به خرج نداد تا یک گروه موازی که روشن تسلط صد در صدی داره، خارج از آنچه که ممکنه در شرایطی از کنترل خارج بشه، ادامه حیات داشته باشه تا برخی نگاهها از داخل و خارج رو به سمت خودشون جلب کنند. اینها پیشتر گعدههایی داشتند برای بحث و نظر ولی الان همه چیز باید از فیلتر رسانههای داخلی با مجریان داخلی تولید و پخش بشه.
در مورد مردم و اپوزیسیون خارج کشور، رویکرد حکومت همواره حذف و سرکوب بوده. هنوز هم اگر جایی نیاز ببینه کوتاهی نمیکنه. ولی فکر میکنم مدتی است تغییر بزرگی نسبت به گذشته صورت گرفته که دلیل عمدهاش، ناتوانی از حذف و سرکوب همه، به دلیل فراگیر شدن بیش از حد گفتمانی باشه که شواهد نشون میده گسترده است و حمایت اقشار گوناگون رو در چهار گوشه مملکت به دست آورده. از این رو، خلق اپوزیسیون موازی، شاید استراتژی مناسبی باشه که بتونه کل گفتمان رو مضمحل کنه.
من فکر میکنم، ماموریت امثال نصیری و چند نفر دیگه در داخل، پیشبرد همین استراتژی باشه که اخیرا با همصحبتی و همنشینی عدهای در خارج داره جلو میره. شما اگر از امثال نصیری «برانداز و مشروطهخواه» در بیارید دیگه حکومت چه نیازی هست در روز مبادا با «اپوزیسیون» وارد مذاکره بشه؟ نصیری و عبدالکریمی گوشت هم رو هم بخورند استخوانش رو جلوی شما نمیندازند. شده بین خودشون شاه انتخاب کنند هم به شما فضای بازی نخواهند داد. اصولا این توهم که فکر میکنید نه در رقابت، که حتی در همکاری با امثال نصیریها هم توانی دارید، به اندازه کافی مضرر هست براتون. اینکه بخواهید سرمایه سیاسی بادآوردهتون رو هم بگذارید تو سینی به دیگران تعارف کنید دیگه یه مرحله بالاتر از حماقت هستش.
خروجی هایجک کردن جنبش سبز با اون تنوع از آدمهای درگیر، حدود هشت سالی طول کشید تا جامعه از گیجی رودستی که خوردند بیرون بیان و توانی رو در خودش پیدا کنه تا بشه دی ٩۶. عدهای این روزها در اپوزیسیون دارند همون شرایطی رو فراهم میکنند که هشتاد و هشت بار دیگه تکرار بشه. فضا دادن به آدمهای حکومتی به اسم «ریزشی» و نشت و برخاست با اینها از نشانههایی است که نباید از آن غافل شد.
برگردید به گذشته ببینید چطور بین خانواده کشتهشدگان هشتاد و هشت نفوذ کردند و با چه روشی انجام شد. ببینید نتیجه اون نفوذها بعدها چه تصویری از بسیاری از خانواده قربانیان در جامعه ساخت و خیلیها رو درگیر چه بازیهایی کرد.
چرا فکر میکنید حکومت برنامهای برای مضحکه شما نداره و تلاشی نمیکنه تا جریانی که شکل گرفته رو آلوده به آدمهای خودش نکنه؟