انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 17 از 150:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  149  150  پسین »

بحث سیاسی روز بی تعارف


مرد

 
تو این کشور هیچی سر جای خودش نیست.باعث تاسفه.دمت گرم لیمو
     
  
مرد

 
بنیاد مستضعفان: پلاسکوی جدید را 2 ساله می سازیم

پس از جمع شدن حادثه، کارگروه‌ها و کمیته‌هایی تشکیل می شود و به مباحث رسیدگی و مسئولیت هر نهادی را مشخص می کنند.

رییس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی با بیان اینکه این ساختمان قبل از انقلاب ساخته شده و سرقفلی همه واحدهای آن به مردم واگذار شده بود عنوان کرد: بنابراین ما هیچ چیزی در اختیار نداشتیم جز اصل مالکیت ساختمان. البته ما هم مسئولیتی داریم و از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی کنیم.

به گزارش ایسنا، سعیدی‌کیا که به همراه وزیر کشور در منطقه پلاسکو حضور یافته بود، ضمن عرض تسلیت به همه خانواده‌های داغدار، مردم، کسانی که کسب و کار داشتند و آتش‌نشانانی که با این کار و فداکاری بزرگ نام خودشان و خدمت رسانی به این شکل را پرآوازه کردند، گفت: به فرموده رهبری این روزها مسئله اصلی نجات جان کسانی هست که زیر آوار مانده اند.

وی افزود: دستگاههای مختلفی در این جمع کردن و ساماندهی حادثه مسئولیت دارند.

رییس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی با بیان اینکه این ساختمان قبل از انقلاب ساخته شده و سرقفلی همه واحدهای آن به مردم واگذار شده بود، عنوان کرد: بنابراین ما هیچ چیزی در اختیار نداشتیم جز اصل مالکیت ساختمان.

سعیدی کیا افزود: پس از جمع شدن حادثه، کارگروه‌ها و کمیته‌هایی تشکیل می شود و به مباحث رسیدگی و مسئولیت هر نهادی را مشخص می کنند.

وی با بیان اینکه امروز می‌خواهم خطاب به کسانی که اینجا کسب و کار داشتند اعلام کنم که این ساختمان را با کیفیت بسیار خوب و منطبق با مشخصات خوب ظرف دوسال خواهیم ساخت، گفت: پس از آن این واحدها را طبق ضوابطی به ذینفعان واگذار خواهیم کرد.

رییس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی در پایان گفت: انتقادهایی وارد بود که چرا دیر سر زدم و باید بگویم که وجودم اینجا خیلی ضروری نبود ولی امروز برنامه ریزی و کارهایی در این باره انجام دادیم و اینجا اعلام کردیم.

__________________________


دوستان عزیز در بنیاد ، پروژه بدکی نیست همیشه که نباید اختلاس کرد ، راه قانونیشم هست
     
  
مرد

 
5 نکته درباره ممانعت پلیس در تبریز



روشن کردن شمع هم مجوز می خواهد؟!


مقام پلیس به درستی گفته که وظیفه دارند امنیت شهروندان را تأمین کند ولی مگر کسانی که می خواستند شمع روشن کنند شهروند نبودند؟
عصرایران؛ سروش بامداد- شامگاه جمعه اول بهمن ماه مردم ایران در نقاط مختلف کشور به صورت خودجوش در مقابل ایستگاه های آتش نشانی حضور یافتند و با روشن کردن شمع و اهدای گل هم یاد آتش نشانان فداکار و قربانی را گرامی داشتند و هم از همکاران آنان تقدیر کردند و به آنان دلگرمی دادند.

این رفتار مدنی، مدرن و انسانی مورد توجه رسانه های جهان قرار گرفت و موج مثبتی را منتقل کرد. در تبریز اما نیروی انتظامی مانع شد و معاون اجتماعی ناجا از حضور خودجوش مردم با این عنوان که « هر نوع تجمع غیر قانونی و بدون مجوز از نظر نیروی انتظامی ممنوع است» یاد و اضافه کرد: « مجوز قانونی از سوی دستگاه های مربوطه برای تجمع و روشن کردن شمع به یاد آتش نشانان در تبریز صادر نشده بود ».

توضیح و توجیه بعدی سرهنگ علی اسمعیل پور هم این است: « در تجمع‌های قانونی، وظیفه نیروی انتظامی حل مسائل ترافیکی مسیرهای منتهی به تجمع، تأمین امنیت و آرامش شهروندان و شرکت‌کنندگان در تجمع است.»

دلیل دیگری که ذکر شد هم این بود: «برگزاری تجمع‌های غیرقانونی در سطح شهر ممکن است عواقب اجتماعی داشته باشد و نیروی انتظامی در قبال آن مسئول است.»

با احترام به دغدغه های نیروی انتظامی که مانند آتش نشانان در هنگامه های دشوار و هنگام حادثه نقش آنان روشن می شود و در باقی مواقع شاید مکتوم بماند چند نکته را می توان به این بهانه یادآور شد:

1- حادثه روز پنج شنبه رخ داد و مردم در تبریز مثل جاهای دیگر شامگاه جمعه می خواستند شمع روشن کنند. آیا همه کسانی که می خواستند ابراز هم دردی کنند باید برای درخواست مجوز اقدام می کردند یا یک نفر به نمایندگی از آنان باید مجوز می گرفت؟

اما مگر این مردم هم دیگر را می شناختند که یک نماینده انتخاب کنند و کجا و چگونه؟ به فرض که چنین انتخابی میسر بود به کجا باید مراجعه می کردند؟ خود جناب سرهنگ از تعبیر «دستگاه های مربوطه» استفاده کرده که به معنی آن است که منحصر به نیروی انتظامی نبوده است و نماینده یا نمایندگان باید از صبح تا شب به این و آن دستگاه مراجعه می کردند تا مجوز بگیرند. آن وقت اگر کارهای اداری اعطای مجوز به شنبه و یکشنبه موکول می شد آیا باید منتظر می ماندند و مثلا دوشنبه شب که مجوز آماده شد شمع روشن می کردند؟

2- آیا آذربایجان شرقی و مشخصا تبریز وضعیت متفاوتی دارد که در دیگر شهر ها ابراز هم دردی به این شکل بلااشکال بود و تنها در اینجا مشکل ایجاد می کرد؟

3- اطلاق واژه «تجمع» به هر گرد هم آمدن مردمی نیز از سوءظنی حکایت می کند که شایسته نیست.

4- مقام پلیس به درستی گفته که «وظیفه دارند امنیت شهروندان را تأمین کنند» ولی مگر کسانی که می خواستند شمع روشن کنند شهروند نبودند؟ این تصور که کسانی که می خواستند هم دردی کنند جماعت یا جمعیتی جدای مردم بودند به رابطه پلیس با مردم خدمت نمی کند.

5- هر قدر هم توجیه شود اما این انگاره شکل می گیرد که انگار نوعی هراس از هر گردهم آیی وجود دارد در حالی که القای این ترس تنها هنگامی مرسوم است که حکومت نظامی اعلام شده باشد حال آن که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با نگاه به تجربه های گذشته اعلام حکومت نظامی را در اصل 79 « ممنوع» اعلام کرده است.

دلیل اشاره به اصطلاح حکومت نطامی به این خاطر است که در نگاه مردم حکومت نظامی با دو ویژگی شناخته می شد: اول: محدودیت ساعات تردد و دوم ممنوعیت تجمع بیش از سه نفر.

نیاز به تطویل و تفصیل کلام نیست و بیم آن هم هست که سوء تفاهم ایجاد کند. جان سخن این است که روشن کردن شمع و ابراز هم دردی با آتش نشانان قربانی در تهران را نمی توان تهدید کننده امنیت شهر دانست.

پلیس البته باید مراقب باشد تا سوء استفاده ای صورت نپذیرد ولی نامحسوس تر، مهربان تر و بلند نظرانه تر. نمی توان از مردم خواست برای هر کار اجتماعی مجوز بگیرند و در غیر این صورت منتظر برخورد باشند. زندگی تنها لقمه ای نان به کف آوردن و آونگ بین خانه محل کار یا بین خانه و محل درس که نیست. ما در وهله اول انسانیم و حق انسان است که اجتماعی زندگی کند.

در واقع مشکل و چالش بر سر «سپهر عمومی» و فضاهای مشترک بین مردم و حاکمیت است. تکلیف حریم خصوصی روشن است و نمی توان وارد شد.

تکلیف حریم و اندرونی دستگاه های اداری و نظامی و امنیتی و حکومتی هم روشن است و مردم باید برای ورود به آنها مجوز داشته باشند اما جز اینها دو «سپهر عمومی» و «فضای اجتماعی» هم هست که بین مردم و حاکمیت تداخل و اشتراک وجود دارد و پلیس باید با ظرافت با این قضیه برخورد کند. چون سپهر عمومی متعلق به همه است.
     
  
مرد

 
یکی از بهترین مطالبی که در مورد فجایع روزهای اخیر دیده ام نوشته احسان محمدی در عصر ایران است:

------------------------------

هنوز هیچکس نمی داند چند نفر در فرو ریختن ساختمان پلاسکو مفقود شده اند. تلویزیون آمار کُشته شدگان را منتشر می کند و بعد خودش خبرش را تکذیب می کند و می اندازد گردن رسانه های مکتوب! شهردار آمار می دهد، سخنگوی آتش نشانی تکذیب می کند.

مگر می شود در عصر موبایل و ماهواره بعد از سه روز ندانیم چند نفر مفقود شده اند؟

واقعاً سقوط یک ساختمان پانزده طبقه در پایتخت کشوری که ادعا می کنیم ابرقدرت خاورمیانه هستیم، برای مدیریت جهان برنامه داریم ، باید به یک بحران ملی تبدیل شود؟

ما مسؤولیت فروریختن پلاسکو را بر عهده می گیریم!

ساختمان پلاسکو به یک جاذبه گردشگری برای برخی از مسئولین تبدیل شده است. هر کدام می آیند چرخی می زنند، عکسی می گیرند و می روند. مهران غفوریان هم رفته، آزیتا حاجیان هم همینطور. مگر "کیمیا" زیر آوار گیر افتاده بود که او نیمه شب آنجا می رفت؟

درک می کنیم روحیه دادن به آتش نشان ها خوب است اما درست وسط دود و آتش؟ درست وقتی آنها باید تمام تمرکزشان روی این کار بگذارند که راهی برای خاموش کردن آتش و تونل زدن باز کنند؟ مثل این می ماند در گرماگرم دفاع از خرمشهر،جمشید هاشم پور می رفت با جهان آرا سلفی می گرفت! کسی عکسی از «روز یازده سپتامبر» دارد که وسط خاموش کردن آتش، آنجلینا جولی و تام هنکس رفته باشند کنار آتش نشان ها که داداچ داری اشتباه می زنی اون ور رو خاموش کن؟

اخبار منتشره از مفقودین و کشته شدگان هم عذاب آور است. عملاً هیچ آماری اعلام نمی شود. تائید و تکذیب هی پی در پی. خودتان را جای خانواده های چشم انتظار بگذارید.

می دانید با هر خبر قلبشان چطور مچاله می شود؟ اعلام می کنند چهار نفر کُشته شده اند بعد می گویند نه به یک نفر تقلیل یافت. بعد تکذیب می شود بعد... اینطور پیش برود بعید نیست تلویزیون اعلام کند نه تنها کُشته نداده ایم بلکه چند مورد زاد و ولد هم داشته ایم.

واقعاً یک بحران را اینطور مدیریت می کنند؟ حال مردم را نمی بینید؟ مثل شب انتخابات تا صبح همه بیدارند، همه چشم ها دنبال خبر اما کو خبری که آرام مان کند؟

هر روز دارم بیشتر می ترسم. ترس از این به هم ریختگی. آتش نشان ها دارند آتش را خاموش می کنند، دو نفر کت و شلواری دست توی جیب تماشا می کنند، مسئولین امداد گوشی به دست حرف می زنند، مردم عادی زُل زده اند، خبرنگارها اخبار ضد و نقیض منتشر می کنند و همه درون هم می لولند.

همه اینها برای سقوط یک ساختمان پانزده طبقه؟ آن هم وسط پایتخت با این همه امکانات. واقعاً اگر زلزله ای در تهران بیاید چه گلی سرمان بگیریم؟

ما مسؤولیت فروریختن پلاسکو را بر عهده می گیریم!

اگر این ساختمان وقتی مملو از جمعیت بود فرو می ریخت چطور؟ بازار تهران را تصور کنید. مترو را ... نه! تصور نکنیم. ترسش برای ایست قلبی کفایت می کند.

ممکن است بعضی ها بگویندحرف زدن راحت است! نشسته اید توی خانه هایتان و تز می دهید! بله! برای اینکه کار من، شغل من و حرفه من آتش نشانی و مدیریت بحران نیست. آنجا باشم جز مزاحمت برای دیگران کاری نمی کنم. همانطور که وقتی مسابقه فوتبال برگزار می شود کسی از آتش نشان ها انتظار ندارد بیایند وسط بازی و گل بزنند برای تیم ملی ایران.
کسان دیگری برای این کار آموزش دیده اند، دوره دیده اند، تجهیز شده اند، حقوق می گیرند و وظیفه دارند این کار را انجام بدهند اما این طور؟ به این شکل؟ باور کنید این سبک مدیریت بحران و خبررسانی باعث ناامیدی و تلاطم جامعه شده است.


یک نکته بی اهمیت: بعضی از مقامات مدام اعلام می کنند چهارده بار تذکر دادیم و کسبه گوش نکردند. واقعاً اگر در این ساختمان مهمانی برپا می شد و آواز و طربی بر پا، چهارده بار تذکر می دادید؟ گوش نمی کردند صبر می کردید یا صاعقه وار پلمب می شد؟

آقایان وسط این کباب انسان، شوخی نکنید. حوصله نداریم به خدا. می دانید در این سه روز چقدر پیر شدیم؟ چقدر قلب مان مچاله شد؟ بغض کردیم؟ گریه کردیم؟ قرص خوردیم؟

پلاسکو از شرم مدیریت شما فرو ریخت اما شما بیندازید گردن ما. ما مسؤولیت فرو ریختن این ساختمان و بحرانهای بعدی را بر عهده می گیریم.

-------------------------


پی نوشت: قبلا جایی خوانده بودم که یک زلزله ۷ ریشتری در تهران تلفاتی معادل با هشتصدهزار کشته خواهد داشت اما با این شکل خجالت آور و مایوس کننده مدیریت بحران، به نظرم میاید که رقم ذکر شده خیلی خوشبینانه باشد!
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  ویرایش شده توسط: mahdi75   

 
limoshirin65: به جان خودم این عباس جدیدی واقعیه

وااای پسر اینو ندیده بودم عاااالی بود
من در حوالی توام
شاید کمی دورتر
و تو در حوالی دلم باور کن نزدیک تر
     
  
مرد

 


نزدیک به ۱۰۰ نفر در حادثه پلاسکو جان خودشونو از دست دادن ، کاری به مردم عادی که در زیر آوار بودن ندارم ، ولی تمام بچه های آتش نشان ، با لباس های ضد حریق که تا نزدیک ۵۰۰ درجه تحمل داره ، و حتی با هوابرش هم آسیب نمیبینه ، چطور میشه ، اعلام میکنن ، جناره ها از بین رفته؟
چطور میشه کپسول های هوای آتش نشان ها نترکیده باشه بخاطر گرما ، ولی پیکر اونها با داشتن لباس ضد حریق ، ار بین رفته باشه؟


با اقدامات سردار دکتر ، تمام روزنه های خبری بسته شد ، امروز هم شروع به کشیدن دیوار بتونی جلوی ساختمان پلاسکو کردن که هیچ خبری به بیرون انتقال پیدا نکنه

با پیدا کردن ۵ تا جنازه ، خواستن سریع پرونده پلاسکو بسته شه ، تا بتونن راحت به جشن دهه فجر و زجرشون برسن ، ولی مردم و خانواده های آتش نشان ها ، با اومدن به جلوی ساختمان ویرانه پلاسکو ، معادلات اونها رو به هم زدن و تشییع روز ۵شنبه ، منتفی شد

از همه جالب تر اینکه بعد از اینکه مردم اجازه ندادن تشییع در روز ۵ شنبه ، انجام بشه ، خواستن تمام شهدا ، هم زمان تشییع بشن ، پیکر های آتش نشان ها ، یکی پس از دیگری داره پیدا میشه!!

۷ روز دارن تجسس میکنن ، ۲ تا جنازه پیدا شد ، در عرض این ۳ ساعت ، ۴ تا جنازه جدید پیدا کردن

ظاهرا تصمیم گرفتن ، ۵ شنبه همه پیکر های شهدا با هم تشییع شه!!
     
  
مرد

 
نزدیک به ۵۰ تا آتش نشان در حادثه پلاسکو شهید شدن ، بیش از ۵۰ نفر هم مردم عادی بودن

فقط اعلام کردن ۱۶ تا آتش نشان شهید شده ، به بقیه خانواده های آتش نشان ها هم گفتن ، جون بچه های شما خارج از شیفت!! اومدن ، مردم عادی به حساب میان ، جناره ها رو هم که از روز اول روزه خونده بودن که آثاری ازش به جا نمیمونه ، به خاطر حرارت!!

اون ۴ نفری هم که به عنوان مردم عادی اعلام کردن ، همون آتش نشان هایی بودن که از زیر آوار به دوستانشون پیام داده بودن که زنده ایم ، برای اینکه این خبر منعکس نشه ، اعلام کردن این چهار نفر ، مردم عادی بودن

واقعا این پلاسکو و اتفاقاتی که نشون میدن ، اصلا اون چیزی نیست که واقعیت داره

آقای خامنه ایی هم رسما اعلام کردن ، دنبال مقصران حادثه نگردید!!

این دو فیلم «صحبتهای فرمانده گروهی از آتش‌نشانها و حقایقی درباره زنده بودن ۴نفر زير آوار پلاسکو»

دانلود کلیپ اول

دانلود کلیپ دوم

البته بعد از این گزارش ، هر دو آتش نشان ، از خدمت معلق شدن تا بعدا به پرونده آنها رسیدگی بشه
     
  
مرد

 



عباس جدیدی: هنرمندی که نمی تواند دو تا شاخ بز را از هم جدا کند، چرا در مورد مدیریت شهری اظهار نظر می کند؟!

کاری به عباس جدیدی ندارم ، خداییش اونایی که به این گوساله ها رای دان ، کی بودن دیگه


واکنش بازیگران به این حرف جدیدی:





     
  ویرایش شده توسط: limoshirin65   
مرد

 
خدا ازشون نگذره

این خوشگل های دوست داشتنی رو مجبور میکردن بدون هیچ کفشی ، برن و تو اون حرارت که زیره کفش آدم به زمین میچسبید ، دنبال جناره بگردن


تمام سگ های نجاتی که به پلاسکو آورده شده بود ، آسیب دیدن

این آقا پسر اسمش تیدا ست ، الان ۶ روزه که اونجاست و بخاطر سوزش پاش ، خیلی داره درد میکشه


تو هیچ جای دنیا این سگ ها رو حق ندارن ، بدون کفش به محل حادثه ببرن

سگ های پلیس آلمان




سگ های نجات ، اگه برای حادثه ایی برده میشن ، باید بستر کاملا آماده باشه ، تا اونها بتونن فقط محل دقیق افراد و با پارس کردن اعلام کنن



سردار دکتر بیشعور ، فکر کرده این ها هم مثل کارمند های دستمال خودشن ، به زور میفرستادشون که برن بگردن ، و وقتی دست خالی بر میگردن ، باید مربی هاشون ، چند نفر و بفرستن بین آوار ، تا اونها پیداشون کنن و از افسردگی در بیان ، وقتی مربی ها میخواستن اینکارو کنن ، سردار بیشعور ، اجازه این کارو نمیداد و عملا این سگ ها دیگه به درد نجات نخواهند خورد
     
  ویرایش شده توسط: limoshirin65   

 
دوستان این پست رو تو تلگرام دیدم شدیداََ‌ منو به فکر فرو برد شاید بچه ها گذاشته باشن اینجا ولی دیگه نگشتم ببینم به خاطر همین میزارم تکراری بود پاک کنید!‌




با درود

خواهشا با حوصله بخوانید

یه ویدئویی از روز اول حادثه پلاسکو تو فضای مجازی دیدم ، که ابتدا مثل همه ویدئو های دیگه که مردم دست به دست میکردند ، دیدم و متاثر شدم و از کنارش گذشتم .
اما پس از گذشت دو روز از حادثه پلاسکو ، یهوویی یه چیزی تو ذهنم جرقه زد و باعث شد کلی تو پیامها بگردم و دوباره گیرش بیارم و مجددا ببینم .
اون جرقه از اینجا شروع شد که ، همه ویدئو هایی که دست به دست میشد رو حداقل تو ۴-۵ گروه و توی ۷-۸ تا کانال خبر گذاری ، مرتبا ارسال میکردند و باز میکردم و میدیدم تکراریه .
اما اون ویدئویی که منو انگولک کرد رو فقط و فقط یکبار دیدم و دیگه تو هیچ گروه و کانالی اثری ازش ندیدم ، بنظرم عجیب اومد ولی دلیلش رو متوجه نشدم ، بهمین دلیل بود که دوباره رفتم سراغش و حدود ۲۰ مرتبه تا الان دیدم و دوباره دیدمش و دوباره دیدم .

هر بار که میبینم یه سوال جدید برام پیش میاد که موضوع رو برام حساس تر میکنه .
و احتمال اینکه این حادثه ، برنامه ریزی شده و از قبل مهندسی شده باشه رو بیشتر تو ذهنم تداعی میکنه .
چند نکته ابهام آمیز داره این ویدئو ، که مطرح میکنم :

یک # در ابتدا ، اینکه چرا این فیلم مثل فیلم های دیگه به تعداد کثیر تو فضای مجازی یا تلویزیون پخش نشد و فقط یک بار تو یه کانال اومد و من دیدمش و نه من ارسالش کردم و نه کسی یا گروهی اونو برای بار دوم ارسال نکرد که من دیده باشم .

دو # تمامی فیلم هایی که من دیدم از نمای شمال ساختمان ، شمال شرق - شرق - جنوب و جنوب شرقی و یا از نمای بالا از حادثه فیلمبرداری شده بودند ، اما این فیلم تنها فیلمی بود که از نمای تقریبا غربی یا جنوب غربی ساختمان با فاصله ای نسبتا دور فیلمبرداری شده بود .
حدودا از نقطه ای حوالی ضلع جنوب خیابان جمهوری روبروی دیوار سفارت انگلیس ، یعنی جنوب خ جمهوری حد فاصل فردوسی و سی تیر ....

سه # مکان فیلم برداری ظاهرا روی پشت بام یک ساختمانی است در بین چندین ساختمان دیگر ، که گویا در ساختمان های دور تا دور آن کسی وجود ندارد و یا ساختمان های اطراف متروکه هستند ، چون در اون لحظه که حادثه رخ میده علیرغم جمعیت کثیری که توی خیابان ، پشت پنجره ها و روی پشت بام های ساختمان های مجاور و مقابل پلاسکو ، در همه فیلم های پخش شده همگی دیدیم ، در محل فیلمبرداری این فیلم احدی روی هیچ کدام از پشت بام های اطراف نیست و هیچ صدایی جز ریختن آوار از اطراف بگوش نمیرسه.

چهار # فیلمبردار ، تک و تنها روی بام هست و کسی دور و برش نیست و در مورد حادثه اصلا حرفی نمیزنه ، گویا این ساختمان هم مثل ساختمانهای دور و برش متروکه هست .

پنج # در هنگام شروع ریزش ساختمان تا لحظه پایان که کاملا ساختمان تخریب میشه ، جالبه که فیلمبردار ، کوچکترین تعجبی نمیکنه و کلامی از دهانش خارج نمیشه و حتی صدای آدم شگفت زده ای هم در اطرافش بلند نمیشه و کاملا سکوت حاکم هست و فقط صدای ریزش آوار از فاصله حدود ۳۰۰ متری بگوش میرسه .
گویا فیلمبردار این صحنه کاملا انتظار همچین اتفاقی رو داشته و از قبل می دانسته که نه بهت زده میشه ، نه کلامی از شگفت زدگی بیان میکنه و نه از تعجب دیدن چنین صحنه ای کمی دستش تکان میخوره .
کاملا خونسردانه تا انتها فقط فیلمبرداری میکنه . در صورتی که در تمامی فیلهای دیده شده ، یا خود فیلم بردار یا اطرافیانش بهت زده میشن تصویر لرزش یا تکان پیدا میکنه و دائما ، وای وای - اخ اخ - و یا کلامی رو دال بر اینکه انتظار دیدن همچین صحنه رو نداشتن، بر زبان جاری میکنن اما در فیلم مذکور چنین نیست .

شش# فیلمبردار دقیقا دو - سه ثانیه پس از تخریب کامل ساختمان ، گویا از آنچه میخواسته فیلم بگیره ، گرفته و کارش تمام هست و منتظر ظبط ادامه ماجرا نمیشه و فیلم برداری رو خاتمه میده ....

هفت #فیلمبردار که در طول این ماجرا کاملا در سکوت بود ، دقیقا پس از تخریب کامل ساختمان ، بنظر میرسه به کسی که پشت خط تلفنش هست ، پیامی به معنای ظاهرا " تایید انجام کاری " رو میده و کلمه ای مشابه " آس " یا " AS " تلفظ میکنه که شاید معنای تایید و نوید پایان یک عملیات موفقیت امیز ، بشه تعبیرش کرد و یا کلمه ای " رمزی " باشه که فقط خودش و مخاطبش از این کلمه سر در میارن .

هشت# اخرین نکته و مهم ترین و حساس تر از همه نکته های قبل ، اینکه با کمال تعجب ، فیلمبردار کلامی که تلفظ میکنه با لهجه عربی اداء میکنه و این مورد بسیار بهت برانگیزه ...!!! و شک ها و تردید هایی رو که یک به یک براتون توضیح دادم رو به واقعیت نزدیکتر میکنه ...!!!!
براستی فیلمبردار این فیلم ، چه کسی میتونه باشه ، و به چه کسی گزارش اتمام کار رو میده ؟؟؟





ویدیو رو ببینید
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
     
  ویرایش شده توسط: Evil_Dead   
صفحه  صفحه 17 از 150:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  149  150  پسین » 
سیاست

بحث سیاسی روز بی تعارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA