ارسالها: 12859
#164
Posted: 23 Jan 2017 09:04
یکی از بهترین مطالبی که در مورد فجایع روزهای اخیر دیده ام نوشته احسان محمدی در عصر ایران است:
------------------------------
هنوز هیچکس نمی داند چند نفر در فرو ریختن ساختمان پلاسکو مفقود شده اند. تلویزیون آمار کُشته شدگان را منتشر می کند و بعد خودش خبرش را تکذیب می کند و می اندازد گردن رسانه های مکتوب! شهردار آمار می دهد، سخنگوی آتش نشانی تکذیب می کند.
مگر می شود در عصر موبایل و ماهواره بعد از سه روز ندانیم چند نفر مفقود شده اند؟
واقعاً سقوط یک ساختمان پانزده طبقه در پایتخت کشوری که ادعا می کنیم ابرقدرت خاورمیانه هستیم، برای مدیریت جهان برنامه داریم ، باید به یک بحران ملی تبدیل شود؟
ما مسؤولیت فروریختن پلاسکو را بر عهده می گیریم!
ساختمان پلاسکو به یک جاذبه گردشگری برای برخی از مسئولین تبدیل شده است. هر کدام می آیند چرخی می زنند، عکسی می گیرند و می روند. مهران غفوریان هم رفته، آزیتا حاجیان هم همینطور. مگر "کیمیا" زیر آوار گیر افتاده بود که او نیمه شب آنجا می رفت؟
درک می کنیم روحیه دادن به آتش نشان ها خوب است اما درست وسط دود و آتش؟ درست وقتی آنها باید تمام تمرکزشان روی این کار بگذارند که راهی برای خاموش کردن آتش و تونل زدن باز کنند؟ مثل این می ماند در گرماگرم دفاع از خرمشهر،جمشید هاشم پور می رفت با جهان آرا سلفی می گرفت! کسی عکسی از «روز یازده سپتامبر» دارد که وسط خاموش کردن آتش، آنجلینا جولی و تام هنکس رفته باشند کنار آتش نشان ها که داداچ داری اشتباه می زنی اون ور رو خاموش کن؟
اخبار منتشره از مفقودین و کشته شدگان هم عذاب آور است. عملاً هیچ آماری اعلام نمی شود. تائید و تکذیب هی پی در پی. خودتان را جای خانواده های چشم انتظار بگذارید.
می دانید با هر خبر قلبشان چطور مچاله می شود؟ اعلام می کنند چهار نفر کُشته شده اند بعد می گویند نه به یک نفر تقلیل یافت. بعد تکذیب می شود بعد... اینطور پیش برود بعید نیست تلویزیون اعلام کند نه تنها کُشته نداده ایم بلکه چند مورد زاد و ولد هم داشته ایم.
واقعاً یک بحران را اینطور مدیریت می کنند؟ حال مردم را نمی بینید؟ مثل شب انتخابات تا صبح همه بیدارند، همه چشم ها دنبال خبر اما کو خبری که آرام مان کند؟
هر روز دارم بیشتر می ترسم. ترس از این به هم ریختگی. آتش نشان ها دارند آتش را خاموش می کنند، دو نفر کت و شلواری دست توی جیب تماشا می کنند، مسئولین امداد گوشی به دست حرف می زنند، مردم عادی زُل زده اند، خبرنگارها اخبار ضد و نقیض منتشر می کنند و همه درون هم می لولند.
همه اینها برای سقوط یک ساختمان پانزده طبقه؟ آن هم وسط پایتخت با این همه امکانات. واقعاً اگر زلزله ای در تهران بیاید چه گلی سرمان بگیریم؟
ما مسؤولیت فروریختن پلاسکو را بر عهده می گیریم!
اگر این ساختمان وقتی مملو از جمعیت بود فرو می ریخت چطور؟ بازار تهران را تصور کنید. مترو را ... نه! تصور نکنیم. ترسش برای ایست قلبی کفایت می کند.
ممکن است بعضی ها بگویندحرف زدن راحت است! نشسته اید توی خانه هایتان و تز می دهید! بله! برای اینکه کار من، شغل من و حرفه من آتش نشانی و مدیریت بحران نیست. آنجا باشم جز مزاحمت برای دیگران کاری نمی کنم. همانطور که وقتی مسابقه فوتبال برگزار می شود کسی از آتش نشان ها انتظار ندارد بیایند وسط بازی و گل بزنند برای تیم ملی ایران.
کسان دیگری برای این کار آموزش دیده اند، دوره دیده اند، تجهیز شده اند، حقوق می گیرند و وظیفه دارند این کار را انجام بدهند اما این طور؟ به این شکل؟ باور کنید این سبک مدیریت بحران و خبررسانی باعث ناامیدی و تلاطم جامعه شده است.
یک نکته بی اهمیت: بعضی از مقامات مدام اعلام می کنند چهارده بار تذکر دادیم و کسبه گوش نکردند. واقعاً اگر در این ساختمان مهمانی برپا می شد و آواز و طربی بر پا، چهارده بار تذکر می دادید؟ گوش نمی کردند صبر می کردید یا صاعقه وار پلمب می شد؟
آقایان وسط این کباب انسان، شوخی نکنید. حوصله نداریم به خدا. می دانید در این سه روز چقدر پیر شدیم؟ چقدر قلب مان مچاله شد؟ بغض کردیم؟ گریه کردیم؟ قرص خوردیم؟
پلاسکو از شرم مدیریت شما فرو ریخت اما شما بیندازید گردن ما. ما مسؤولیت فرو ریختن این ساختمان و بحرانهای بعدی را بر عهده می گیریم.
-------------------------
پی نوشت: قبلا جایی خوانده بودم که یک زلزله ۷ ریشتری در تهران تلفاتی معادل با هشتصدهزار کشته خواهد داشت اما با این شکل خجالت آور و مایوس کننده مدیریت بحران، به نظرم میاید که رقم ذکر شده خیلی خوشبینانه باشد!
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 42
#165
Posted: 23 Jan 2017 12:07
limoshirin65: به جان خودم این عباس جدیدی واقعیه
وااای پسر اینو ندیده بودم عاااالی بود
من در حوالی توام
شاید کمی دورتر
و تو در حوالی دلم باور کن نزدیک تر
ارسالها: 7149
#168
Posted: 25 Jan 2017 15:09
عباس جدیدی: هنرمندی که نمی تواند دو تا شاخ بز را از هم جدا کند، چرا در مورد مدیریت شهری اظهار نظر می کند؟!
کاری به عباس جدیدی ندارم ، خداییش اونایی که به این گوساله ها رای دان ، کی بودن دیگه
واکنش بازیگران به این حرف جدیدی:
ویرایش شده توسط: limoshirin65
ارسالها: 7149
#169
Posted: 25 Jan 2017 15:34
خدا ازشون نگذره
این خوشگل های دوست داشتنی رو مجبور میکردن بدون هیچ کفشی ، برن و تو اون حرارت که زیره کفش آدم به زمین میچسبید ، دنبال جناره بگردن
تمام سگ های نجاتی که به پلاسکو آورده شده بود ، آسیب دیدن
این آقا پسر اسمش تیدا ست ، الان ۶ روزه که اونجاست و بخاطر سوزش پاش ، خیلی داره درد میکشه
تو هیچ جای دنیا این سگ ها رو حق ندارن ، بدون کفش به محل حادثه ببرن
سگ های پلیس آلمان
سگ های نجات ، اگه برای حادثه ایی برده میشن ، باید بستر کاملا آماده باشه ، تا اونها بتونن فقط محل دقیق افراد و با پارس کردن اعلام کنن
سردار دکتر بیشعور ، فکر کرده این ها هم مثل کارمند های دستمال خودشن ، به زور میفرستادشون که برن بگردن ، و وقتی دست خالی بر میگردن ، باید مربی هاشون ، چند نفر و بفرستن بین آوار ، تا اونها پیداشون کنن و از افسردگی در بیان ، وقتی مربی ها میخواستن اینکارو کنن ، سردار بیشعور ، اجازه این کارو نمیداد و عملا این سگ ها دیگه به درد نجات نخواهند خورد
ویرایش شده توسط: limoshirin65
ارسالها: 1782
#170
Posted: 25 Jan 2017 23:20
دوستان این پست رو تو تلگرام دیدم شدیداََ منو به فکر فرو برد شاید بچه ها گذاشته باشن اینجا ولی دیگه نگشتم ببینم به خاطر همین میزارم تکراری بود پاک کنید!
با درود
خواهشا با حوصله بخوانید
یه ویدئویی از روز اول حادثه پلاسکو تو فضای مجازی دیدم ، که ابتدا مثل همه ویدئو های دیگه که مردم دست به دست میکردند ، دیدم و متاثر شدم و از کنارش گذشتم .
اما پس از گذشت دو روز از حادثه پلاسکو ، یهوویی یه چیزی تو ذهنم جرقه زد و باعث شد کلی تو پیامها بگردم و دوباره گیرش بیارم و مجددا ببینم .
اون جرقه از اینجا شروع شد که ، همه ویدئو هایی که دست به دست میشد رو حداقل تو ۴-۵ گروه و توی ۷-۸ تا کانال خبر گذاری ، مرتبا ارسال میکردند و باز میکردم و میدیدم تکراریه .
اما اون ویدئویی که منو انگولک کرد رو فقط و فقط یکبار دیدم و دیگه تو هیچ گروه و کانالی اثری ازش ندیدم ، بنظرم عجیب اومد ولی دلیلش رو متوجه نشدم ، بهمین دلیل بود که دوباره رفتم سراغش و حدود ۲۰ مرتبه تا الان دیدم و دوباره دیدمش و دوباره دیدم .
هر بار که میبینم یه سوال جدید برام پیش میاد که موضوع رو برام حساس تر میکنه .
و احتمال اینکه این حادثه ، برنامه ریزی شده و از قبل مهندسی شده باشه رو بیشتر تو ذهنم تداعی میکنه .
چند نکته ابهام آمیز داره این ویدئو ، که مطرح میکنم :
یک # در ابتدا ، اینکه چرا این فیلم مثل فیلم های دیگه به تعداد کثیر تو فضای مجازی یا تلویزیون پخش نشد و فقط یک بار تو یه کانال اومد و من دیدمش و نه من ارسالش کردم و نه کسی یا گروهی اونو برای بار دوم ارسال نکرد که من دیده باشم .
دو # تمامی فیلم هایی که من دیدم از نمای شمال ساختمان ، شمال شرق - شرق - جنوب و جنوب شرقی و یا از نمای بالا از حادثه فیلمبرداری شده بودند ، اما این فیلم تنها فیلمی بود که از نمای تقریبا غربی یا جنوب غربی ساختمان با فاصله ای نسبتا دور فیلمبرداری شده بود .
حدودا از نقطه ای حوالی ضلع جنوب خیابان جمهوری روبروی دیوار سفارت انگلیس ، یعنی جنوب خ جمهوری حد فاصل فردوسی و سی تیر ....
سه # مکان فیلم برداری ظاهرا روی پشت بام یک ساختمانی است در بین چندین ساختمان دیگر ، که گویا در ساختمان های دور تا دور آن کسی وجود ندارد و یا ساختمان های اطراف متروکه هستند ، چون در اون لحظه که حادثه رخ میده علیرغم جمعیت کثیری که توی خیابان ، پشت پنجره ها و روی پشت بام های ساختمان های مجاور و مقابل پلاسکو ، در همه فیلم های پخش شده همگی دیدیم ، در محل فیلمبرداری این فیلم احدی روی هیچ کدام از پشت بام های اطراف نیست و هیچ صدایی جز ریختن آوار از اطراف بگوش نمیرسه.
چهار # فیلمبردار ، تک و تنها روی بام هست و کسی دور و برش نیست و در مورد حادثه اصلا حرفی نمیزنه ، گویا این ساختمان هم مثل ساختمانهای دور و برش متروکه هست .
پنج # در هنگام شروع ریزش ساختمان تا لحظه پایان که کاملا ساختمان تخریب میشه ، جالبه که فیلمبردار ، کوچکترین تعجبی نمیکنه و کلامی از دهانش خارج نمیشه و حتی صدای آدم شگفت زده ای هم در اطرافش بلند نمیشه و کاملا سکوت حاکم هست و فقط صدای ریزش آوار از فاصله حدود ۳۰۰ متری بگوش میرسه .
گویا فیلمبردار این صحنه کاملا انتظار همچین اتفاقی رو داشته و از قبل می دانسته که نه بهت زده میشه ، نه کلامی از شگفت زدگی بیان میکنه و نه از تعجب دیدن چنین صحنه ای کمی دستش تکان میخوره .
کاملا خونسردانه تا انتها فقط فیلمبرداری میکنه . در صورتی که در تمامی فیلهای دیده شده ، یا خود فیلم بردار یا اطرافیانش بهت زده میشن تصویر لرزش یا تکان پیدا میکنه و دائما ، وای وای - اخ اخ - و یا کلامی رو دال بر اینکه انتظار دیدن همچین صحنه رو نداشتن، بر زبان جاری میکنن اما در فیلم مذکور چنین نیست .
شش# فیلمبردار دقیقا دو - سه ثانیه پس از تخریب کامل ساختمان ، گویا از آنچه میخواسته فیلم بگیره ، گرفته و کارش تمام هست و منتظر ظبط ادامه ماجرا نمیشه و فیلم برداری رو خاتمه میده ....
هفت #فیلمبردار که در طول این ماجرا کاملا در سکوت بود ، دقیقا پس از تخریب کامل ساختمان ، بنظر میرسه به کسی که پشت خط تلفنش هست ، پیامی به معنای ظاهرا " تایید انجام کاری " رو میده و کلمه ای مشابه " آس " یا " AS " تلفظ میکنه که شاید معنای تایید و نوید پایان یک عملیات موفقیت امیز ، بشه تعبیرش کرد و یا کلمه ای " رمزی " باشه که فقط خودش و مخاطبش از این کلمه سر در میارن .
هشت# اخرین نکته و مهم ترین و حساس تر از همه نکته های قبل ، اینکه با کمال تعجب ، فیلمبردار کلامی که تلفظ میکنه با لهجه عربی اداء میکنه و این مورد بسیار بهت برانگیزه ...!!! و شک ها و تردید هایی رو که یک به یک براتون توضیح دادم رو به واقعیت نزدیکتر میکنه ...!!!!
براستی فیلمبردار این فیلم ، چه کسی میتونه باشه ، و به چه کسی گزارش اتمام کار رو میده ؟؟؟
ویدیو رو ببینید
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ویرایش شده توسط: Evil_Dead