انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 46 از 150:  « پیشین  1  ...  45  46  47  ...  149  150  پسین »

بحث سیاسی روز بی تعارف


مرد

 
دست بوسی حسن روحانی و تقدیم دولت به آیت الله خامنه ایی در دیدار محرمانه آنها




حسن روحانی زیربار فشار آیت الله خامنه ای و محافظه کاران افراطی در همین گام اول شانه خم کرده است

اطلاعات موثق حاکی از آن است که چهره های شاخص دارای پایگاه اجتماعی که با حمایت خود ، روحانی را رئیس جمهور کردند، به شدت نگران این سازش هستند.

چرا چنین شده است؟ سه احتمال به ذهن می رسد:

الف- حسن روحانی برای حل مشکلات و مسائل عظیم و بحران های بزرگ تن به سازش با آیت الله خامنه ای و محافظه کاران افراطی داده است.

ب- حسن روحانی از شدت تقابل آیت الله خامنه ای، نظامیان و فقیهان درباری ترسیده است.

پ- بدترین احتمال محصول سوء ظن، این است که روحانی که اینک با حمایت شخصیت های دارای پایگاه اجتماعی و مردم به ریاست جمهوری رسیده، دیگر در دور دوم نیازی به آنان نداشته و باید خود را با رهبری و حامیانش سازگار سازد و به فکر آینده خود باشد.


روحانی نباید اجتماعات عظیم دوران انتخابات را فراموش سازد. او بود که می گفت ما راهمان را انتخاب کرده ایم. راه ما راه صلح و آزادی است. همه با دیدن آن سخنان و فیلم ها بارها گریستند و در انتخابات شرکت کردند.

نباید مردم و شخصت های برجسته دارای پایگاه اجتماعی اعم از مهندس موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، بیت آیت الله منتظری، عبدالله نوری، زندانیان سیاسی، و... احساس کنند که فریب خورده اند.

بدین ترتیب، امید و اعتماد نابود خواهد شد. چهار دهه زوال سرمایه اجتماعی، با دولتی خامنه ای پسند، به زوال بیشتر اعتماد و امید گرفتار خواهد شد.

صلح در خارج ( جهان و منطقه) و آزادی و مردم سالاری در داخل، نیازمند وزرایی است که به این آرمان ها و رویاها اعتقاد داشته و قدرت دنبال کردن این مطالبات هم را هم داشته باشند. عدالت و برابری منوط به رفع تبعیض است. چبرای رفع تبعیض، باید از طریق تبعیض مثبت (دادن امتیارهای بیش صاحب قدرت های همیشگی)، زنان و اقلیت ها را وارد قدرت کرد. زنان و اقلیت ها باید حتماً در کابینه حضور داشته باشند.

کابینه متخصص، با تجربه ، قدرتمند و آزادیخواه مطالبه همگانی است. این سهم خواهی نیست، که اگر هم بود هیچ اشکالی نداشت، برای این که براساس معیارهای دموکراتیک؛ طرف پیروز قدرت را در دست گرفته و حقوق اقلیت را هم رعایت خواهد کرد. روحانی باید بر سر پیمان خود با مردم بایستد.



روباه بنفش!!
شرایط کنونی!!
تا ۱۴۰۰ با روحانی!!
ما همه با هم هستیم!!
روحانی مــــوچـــکـــــریــــم!!!
     
  ویرایش شده توسط: limoshirin65   
مرد

 
حقیـرها، حقیــرزاده‌ها


صحبتهای پسر دکتر عارف درباره «ژن خوبی که از پدر و مادرش دارد» و اینکه همان ژن خوب، موجب شده که او بتواند در ۲۴ سالگی، قرارداد چندین میلیاردی با MTN آفریقای جنوبی منعقد کند، بدون تردید مصداق "جریحه‌دار کردن افکار عمومی" است و دادستان حق (و وظیفه) دارد او را بابت مطرح کردن بحث موهن «ژن خوب!» مورد پیگرد قضایی قرار دهد. افکار عمومی به شدت جریحه‌دار شده و زخمی است. یک جوان گستاخ، با وقاحتی بی‌مثال، بدون اشاره به مقام پدرش در آن زمان (عارف؛ وزیر اسبق مخابرات و ارتباطات بود) می‌گوید با تکیه بر «ژن خوب!» خود، توانسته در آن زمان (سن ۲۴ سالگی)، قراردادی چندین میلیاردی با شرکت مخابراتی آفریقایی ببندد و شرکت مخابراتی ایرانسل را راه بیاندازد! او می‌گوید موفقیتش، ربطی به جایگاه و مقام پدرش نداشته، بلکه مال «ژن خوب» اوست!

حرفهای او حقیقتاً قلب هر آدمی را به درد می‌آورد. و در جامعه‌ی فلاکت‌زده ایران، قطعاً بحران ایجاد خواهد کرد. اما آن بحران و شورش، جامعه را می‌ترکاند و نه از تاک نشان می‌ماند، نه از تاک‌نشان! برای همین می‌گویم که اگر کمترین عقلانیتی در مسئولان باشد، می‌توانند با تنبیه او، روح زخمی جامعه را تا حدی التیام بخشند. حداقل برای اینکه زمان بخرند! تردید نکنید که چنان شورشی، چیزی از ایران باقی نخواهد گذاشت!

در جامعه‌ای که ارزش‌هایش یک زمانی، «سفر یکطرفه» به خط مقدم جبهه‌ها و برنگشتن‌های مظلومانه و برگشت غریبانه پیکر بهترین جوانان این سرزمین بود، حالا وضع به این «بن‌بست مطلق» رسیده و «اشرافی‌گری و خوی تبختر و تفرعن» به جای آن ارزش‌های میهنی و دینی نشسته است. دیدن این همه تغییر، باعث آزار روح ملی و طغیان تمام هزینه‌دادگان آن جنگ و... تا فقرای از جان گذشته خواهد شد.

از سحرگاه پیام‌های فراوانی درباره این حرفهای آزاردهنده دریافت کرده‌ام. چنان برآشفتگی عمومی، «جدی» است که بعید نیست از پسر عارف، به عنوان عامل اصلی یک اتفاق بزرگ در تاریخ بنویسند! اتفاقی که تصوّرش هم خواب را از سر مسئولان می‌دزدد. شک ندارم اگر قوه قضاییه با این فرد برخورد نکند، مردم به زودی «خشک‌و‌تر» و «خوب‌و‌بد» تمام این نظام طاغوتی را زیر سونامی خشم خود دفن خواهند کرد. گرچه دغدغه‌ی قوه قضاییه، التیام دادن به روح ملت نیست. که اگر بود، وضع به اینجاها نمی‌رسید! در جامعه‌ای که تا گردن در فلاکت و فقر قرار دارد، این «کارهای تحریک‌آمیز»، و گفتن چنین سخنان سخیفی، چیزی شبیه به «خودکشی طبقه‌ی حاکم» است! این بازی‌های تحریک‌آمیز با ملتی فقیر و زخم خورده، عواقب و تبعات مرگباری خواهد داشت؛ تبعاتی ناگهانی، غیرقابل پیش‌بینی و بسیار سهمگین!

بابک داد
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
کانال تلگرام اصلاحات:
رحمانی فضلی انصراف دهد چون به هیچ عنوان رای اعتماد نمیگیرد


غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی عضو هیات رئیسه فراکسیون مستقلین:

به آقای رحمانی‌فضلی توصیه می‌کنم حتی اگر آقای روحانی تحت فشارهای خاص مجبور شود ایشان را بعنوان عضو کابینه آن هم در کسوت وزارت کشور به مجلس معرفی نماید شخصاً انصراف دهند! و مانع این کار شوند!
در غیر اینصورت از بابت قصور و عدم امضای حکم خانم مینو خالقی و ناتوانی در اخذ حدود پنج میلیون رای آقای دکتر روحانی و انتصاب فرمانداران و استانداران ضعیف و غیرهمسو قطعا هزینه سنگینی در صحن علنی مجلس در زمان دفاع و اخذ رای خواهند پرداخت! و شک نکنند که از این مجلس رای اعتماد تحت هیچ عنوان نخواهند گرفت!
     
  
مرد

 
زیباکلام: طرح ارتباط آیت‌الله کاشانی با رهبران کودتا ۲۸ مرداد موضوع جدیدی نیست

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه قبل از انقلاب، کودتای ۲۸ مرداد روزی ملی بود و پس از انقلاب بدل به روزی سیاه تبدیل شد، گفت: کمتر حرکتی قبل و بعد از انقلاب صورت گرفته که به این واقعه رویکردی آکادمیک داشته باشد.

به گزارش ایسنا، صادق زیباکلام در نشست بررسی تحلیلی رویدادهای ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که در باشگاه اندیشه برگزار شد، با اشاره به اسناد تازه منتشر شده از سوی سازمان جاسوسی آمریکا اظهار کرد: برخی درباره این اسناد اظهار کردند که چنین اسنادی برای تخریب چهره آیت الله کاشانی است و عده‌ای هم سخن از تغییر نام اتوبان ایشان به نام دکتر مصدق به میان آوردند اما در نهایت شخصاً به این نتیجه رسیدم که آنچه را از این موضوع می فهم، به نگارش در بیاورم.

وی افزود: طرفداران آیت الله کاشانی در این زمینه سکوت کردند و منتقدان هم کوشیدند تا هم نسبت به ناسپاسی نظام نسبت به دکتر مصدق از سویی و خدشه وارد کردن به چهره‌ای که نظام از آیت الله کاشانی ساخته است، عمل کنند.

زیباکلام با بیان اینکه وجود ارتباط میان آیت الله کاشانی و رهبران کودتا به هیچ وجه موضوع تازه ای نیست، گفت: ایشان در مصاحبه هایی در همان دوره مطرح می کند که مصدق خیانتکار و سزای خیانتکار هم اعدام است. پس وقتی ما بعد از گذشت بیش از شصت سال، اطلاعاتی درباره ارتباط وی با رهبران کودتا پیدا می کنیم چندان دور از انتظار نیست اما اینکه قبل و بعد از انقلاب نسبت به کودتای ۲۸ مرداد برخوردی ایدئولوژیک صورت گرفته، مشکل اصلی ما است.

این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه قبل از انقلاب، کودتای ۲۸ مرداد روز ملی بود و پس از انقلاب بدل به روزی سیاه تبدیل شد، گفت: کمتر حرکتی قبل و بعد از انقلاب صورت گرفته که به این واقعه رویکردی آکادمیک داشته باشد



منبع :

http://www.asriran.com/fa/news/550608/زیباکلام-طرح-ارتباط-آیت‌الله-کاشانی-با-رهبران-کودتا-۲۸-مرداد -موضوع-جدیدی-نیست
     
  
مرد

 
عصرایران - سعید حجاریان در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد علاوه بر اشاره به برخی سوابق قبلی خود نظرش را درباره حوادث سیاسی روز مطرح کرد.

بخش های مهم مصاحبه:

- تئوريسين دوم خرداد نيستم

- بايد باور كنيم كه آقاي روحاني در دولت يازدهم زمين سوخته تحويل گرفت. شما نمي‌دانيد اوضاع كشور چگونه بود؛ من خبر دارم. به قول خودشان چند سال طول كشيد تا خرابي‌هاي گذشته را آواربرداري كنند.

- همين كه دولت فعلي بتواند شرايط سختي كه براي اصلاحات ايجاد شد را به روال عادي برگرداند، ما كلاه‌مان را بالا مي‌اندازيم.

-من هيچ‌وقت نگفتم تا فتح سنگر فرماندهي. اين داستان را براي من ساختند.

- من ولايت فقيه را قبول دارم، من قانون را قبول دارم. براساس قانون، جبهه دوم خرداد مي‌تواند مجلس را بگيرد، شورا را بگيرد، رياست‌جمهوري را بگيرد.

- دوم خرداد خيلي‌ها قلع و قمع شدند و نتوانستيم خيلي كارها را انجام دهيم.

- دوم خرداد حاصل تلاش و تفكر خيلي‌ها بود فقط من نبودم.

- من را وزیر اطلاعات نمی‌کردند. با من خوب نبودند

- سعید عسگر را حتی درست و حسابی محاکمه‌اش هم نکردند. همان طور که‌ می‌دانید حتی ١٥ سال حبسی را هم که برایش تعیین کرده بودند به کمتر از یک سال رسید.پیگیری ها به جایی نرسید

- آن فردی که اسلحه را به دست ضارب داده بود یک‌بار آمد و گفت می‌خواهم بروم حج و آمده‌ام حلالیت بطلبم. گفتم برو حلالت کردم.

- یک زمانی در باره ترور خواهم گفت. الان وقتش نیست و شما هم نمی‌توانید چاپش کنید.

- اگر احمدی‌نژاد برای انتخابات ریاست‌جمهوری ١٣٩٦ تایید صلاحیت می‌شد حتما به نفع ما بود. دوست داشتیم می‌آمد، چون شکست می‌خورد.

- نتایج انتخابات 88 غیرمنتظره نبود، تدلیس سیستماتیک قبل از آن انجام شده بود. تدلیس یعنی رای‌خریدن. یکسری اقدامات قبل از انتخابات انجام شد و رای‌ها را هدایت کرد. محموداحمدی‌نژاد پول یامفت داشت و خرج می‌کرد.





بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

نخستين فعاليت‌تان بعد از انقلاب چه بود؟

وارد كميته‌ها شدم. اصلا بعد از انقلاب چيزي به جز كميته‌ها وجود نداشت. انقلاب كه شد برگشتم سر سربازي‌ام! ديدم همه در رفته‌اند به من گفتند بشو رييس مهندسي ژاندارمري، قبول نكردم و رفتم كميته نازي‌آباد.

چه مدت در كميته بوديد؟

يك ماه در كميته بودم و بعد به اداره دوم ارتش رفتم. بچه‌هاي كميته استقلال گفتند براي چي رفتي كميته نازي‌آباد بيا ستاد كل ارتش و من هم رفتم. ديگر آنجا تا مدتي ماندگار شدم.

كارتان در كميته نازي‌آباد چه بود؟

در كميته نازي‌آباد من مرجع بودم و مردم مي‌آمدند مشكلات‌شان را با من مطرح مي‌كردند. آن موقع، فضا متشنج بود. اسلحه‌ها دست مردم بود و هر لحظه در هر گوشه‌اي ممكن بود بلوايي به پا شود. در واقع كار ما رتق و فتق كردن اين امور بود.

در ارتش هم همين كارها را مي‌كرديد؟

ارتش از هم پاشيده بود و ديگر ستادي برايش باقي نمانده بود. آنجا هم كميته‌هايي تشكيل شد. در ارتش كارمان بيشتر شناسايي بود.

شناسايي افراد يا عمليات‌ها؟

افراد. ما در اداره دوم ارتش افرادي را كه به كشتار مردم مثلا در حكومت نظامي‌ها نقش داشتند شناسايي مي‌كرديم و به دادگاه معرفي مي‌كرديم. تا وقتي شهيد رجايي به نخست‌وزيري رسيد من در ارتش بودم و بعد همراه او به نخست‌وزيري رفتم.

چه پستي گرفتيد؟

آنجا به اداره اطلاعات رفتم.

تا رسيديد به سال ١٣٦٠ و نخستين ترور.

من را درست صبح همان روزي ترور كردند كه در دفتر نخست‌وزيري بمبگذاري شد.

هدف از بمبگذاري و ترور نخست‌‌وزير و رييس‌جمهور مشخص بود ولي دليل ترور شما چه بود؟ آن موقع كه هنوز شخصيت مطرحي نشده بوديد و پست مهمي نداشتيد!

بله، ولي نيروهاي سازمان مجاهدين همگي من را مي‌شناختند. يعني به خاطر تفكر و فعاليت بود. همان تيمي كه آيت را ترور كرد من را هم ترور كردند. مركز گفته بود من را ترور كنند.

ارتباط قبلي هم با آنها داشتيد؟

بعضي‌هاي‌شان را از دوران دانشگاه مي‌شناختم.

عجيب نيست كه شما در روز انفجار دفتر نخست‌وزيري ترور مي‌شويد و در عين حال به عنوان يكي از مظنونين حادثه، دستور دستگيري‌تان صادر مي‌شود اما دستگير نمي‌شويد؟

نكردند ديگر، دستگير نكردند. من خودم هم جزو مسوولان بودم. بهزاد[نبوي] نگذاشته بود من را بگيرند و همين شد كه قسر در رفتم. (مي‌خندد)

بعد از ٨ شهريور از مجموعه نخست‌وزيري خارج شديد؟

نه، آنجا مانديم تا تشكيل وزارت اطلاعات.

چه شد كه به فكر تشكيل وزارت افتاديد؟

كشور خيلي به هم ريخته بود و هرج و مرج زياد.

در خيلي از كشورهاي دنيا، فعاليت‌هاي اطلاعاتي‌شان زيرنظر يك سازمان است، چرا شما پيشنهاد تشكيل سازمان اطلاعات نداديد؟

چون ساواك سازمان بود و نمي‌خواستم آن اسم و آن فضا را داشته باشد. مي‌خواستم مسوولش وزير باشد تا بتوان از او مطالبه كرد و بتواند پاسخگو باشد، بتواند از مجلس راي اعتماد بگيرد و بتوان در صورت لزوم او را عزل كرد. مي‌خواستم اطلاعات خودسر نشود.

صرفا فعاليت در كميته‌ها شما را اينقدر اطلاعاتي كرده بود؟ مگر تسلطي بر اصول امنيتي و اطلاعاتي داشتيد؟

اطلاعات زياد داشتم. در اين زمينه زياد مطالعه مي‌كردم و با سازوكار اطلاعاتي كشورهاي گوناگون آشنا بودم. در واقع، هدفم اين بود كه كار راه بيفتد.

پس تكليف مهندسي و مكانيك چه شد؟

آنها را كامل گذاشتم كنار، خلاص. (مي‌خندد)

خودتان هم در وزارت اطلاعات مسووليتي برعهده گرفتيد؟

خودم دو، سه سالي در وزارت كمك كردم و بعد از دوران جنگ هم به دفتر مطالعات استراتژيك رفتم.

تمام مدت جنگ را در تشكيلات اطلاعات بوديد؟

نه، سه سال از هشت سال جنگ را در اطلاعات بودم؛ مدتي را در كنار رجايي در نخست وزيري بودم و مدت كوتاهي را هم در دولت موسوي. كارهاي زيادي انجام داديم. عمليات ضدخرابكارانه، كشف جاسوسي‌ها، ماجراي كودتاي نوژه و اينها.

در همان سال‌هاي حضور شما در اطلاعات، كودتاي نوژه اتفاق افتاد. كودتايي كه شما از قبل، از آن اطلاع داشتيد.

بله، ما چند روز قبل، عده‌اي افراد مطلع را دستگير كرده بوديم و آنها عمليات را لو داده بودند.

خودتان مسوول بازجويي از اين افراد بوديد؟

من مديريت بازجويي‌ها را برعهده داشتم و البته خودم مسوول بازجويي ناصر ركني هم بودم.

به بازجويي و كار اطلاعاتي علاقه داشتيد؟

نمي‌توان گفت علاقه. در واقع، بازرگان من را اطلاعاتي كرد. برايم حكم ضد اطلاعات نيروي دريايي ارتش زد.

خب اگر علاقه نداشتيد چرا با اين حكم مخالفت نكرديد؟

تحت تاثير فضاي انقلاب و كشور قرار گرفته بوديم. با بچه‌ها مدام بحث مي‌كرديم و از تهديدها و خطرات پيش روي انقلاب مي‌گفتيم. احساس وظيفه سنگيني داشتيم. هميشه نگران بوديم كه نكند ضربه و آسيبي به انقلاب وارد شود.

و دوم خرداد ١٣٧٦ از راه رسيد.

به قول شما، دوم خرداد از راه رسيد و من شدم مشاور خاتمي و بعد هم به شوراي شهر رفتم.

و شديد تئوريسين دوم خرداد.

اينها الكي است؛ تئوريسين و اينها.

چرا الكي؟

فقط من نبودم كه. دوم خرداد حاصل تلاش و تفكر خيلي‌ها بود.

به نظرتان جريان اصلاحات به آن چيزي كه دوم خرداد٧٦ در ذهن داشتيد، رسيد؟

متاسفانه خيلي‌ها قلع و قمع شدند و نتوانستيم خيلي كارها را انجام دهيم.

چرا هميشه دوست داشتيد بيشتر در حاشيه باشيد تا در سمت‌هاي اجرايي؟

اجرا هم داشتم. روزنامه در مي‌آوردم.

روزنامه يك كار فرهنگي است نه اجرايي؛ منظورم پست‌هاي دولتي است.

مثلا معاون آب و برق و اينها مي‌شدم؟ (مي‌خندد)

نه. براي مثال مي‌توانستيد وزير كشور دولت اصلاحات بشويد.

چرا بشوم؟! مگر علافم؟!

اگر روحاني بوديد، وزير اطلاعات مي‌شديد؟

نه. من را وزير اطلاعات نمي‌كردند. با من خوب نبودند.

شرط روحاني بودن براي وزير اطلاعات را هم خودتان به مجلس پيشنهاد داده بوديد؟

نه؛ اين شرط را آخوندهاي مجلس به لايحه اضافه كردند؛ آقاي كمالي و آقاي ساوجي.

با اينكه به قول خودتان كار فرهنگي مي‌كرديد و روزنامه راه انداخته بوديد، اما باز هم به دنبال كارهاي جنايي بوديد و پيگيرترين نشريه در ماجراي قتل‌هاي زنجيره‌اي!

بله، چون اين موضوع براي‌مان مهم بود و دغدغه‌اش را داشتيم. اينقدر نوشتيم و پيگيري كرديم كه بالاخره توقيف‌مان كردند. (خنده)

به سراغ ترور سال١٣٧٧ برويم. هيچ‌وقت تا حالا فكر كرده‌ايد كه چرا شما هدف آن ترور بوديد؟ چرا فرد ديگري انتخاب نشد؟

نمي‌دانم. گفته بودند كه من را بزنند.

حتي تا امروز هم هنوز مشخص نشده است كه وابستگي سعيد عسگر به كدام گروه بود؟

اصلا. حتي درست و حسابي محاكمه‌اش هم نكردند. همان طور كه‌ مي‌دانيد حتي ١٥ سال حبسي را هم كه برايش تعيين كرده بودند به كمتر از يك سال رسيد. گفته بود حجاريان را خدا زد. شبيه مارادونا كه وقتي توپ را با دست وارد دروازه كرد گفت دست خدا بود!

پيگيري‌هاي‌تان به كجا رسيد؟

به هيچ جا.

بعد از آن ماجرا هيچ‌وقت تماسي با شما نداشتند؟

نه. فقط آن فردي كه اسلحه را به دست ضارب داده بود يك‌بار آمد و گفت مي‌خواهم بروم حج و آمده‌ام حلاليت بطلبم.

و جواب شما؟

گفتم برو حلالت كردم.

به نظرتان اين ترور تصميم فردي بود يا...؟

تيم بودند. حتما كسي بالاي سرشان بوده است.

بالاخره حتما خودتان آنها را مي‌شناسيد.

يك زماني خواهم گفت. الان وقتش نيست و شما هم نمي‌توانيد چاپش كنيد.

نيروي حفاظتي نداشتيد؟

نه. مي‌خواستند بگذارند ولي قبول نكردم. خودم بودم و يك پيكان قراضه.

در مجموع، ماجراي ترور دوم شما از جمله رازهاي سر به مهر باقي مانده است.

ما نمي‌توانيم حرف بزنيم، آنها هم ساكتند.

مي‌گفتند بعد از ترور شما، جريان اصلاحات رو به افول رفت.

اين حرف‌ها زياد مطرح بود ولي اين طور نيست. من هم اگر ترور نمي‌شدم، همان فرآيند براي اصلاحات پيش مي‌آمد.

شعار «اصلاحات در اصلاحات» نخستين بار توسط شما مطرح شد و گويي در قامت يك دستورعمل درآمد. فكر مي‌كنيد اصلاحات امروز چقدر به اصلاحات نياز دارد؟

ببينيد، همين كه دولت فعلي بتواند شرايط سختي كه براي اصلاحات ايجاد شد را به روال عادي برگرداند، ما كلاه‌مان را بالا مي‌اندازيم.

ولي دولت آقاي روحاني اصلاح‌طلب نيست كه بخواهد براي شما فضا را باز كند.

بله، ولي مهم‌ترين مدافعش، اصلاح‌طلبان هستند؛ خودش به خودي خود آدم ندارد! ولي بايد باور كنيم كه آقاي روحاني در دولت يازدهم زمين سوخته تحويل گرفت. شما نمي‌دانيد اوضاع كشور چگونه بود؛ من خبر دارم. به قول خودشان چند سال طول كشيد تا خرابي‌هاي گذشته را آواربرداري كنند.

«فتح سنگر به سنگر تا رسيدن به سنگر فرماندهي» را به عنوان راهبرد جبهه دوم خرداد عنوان كرديد. فكر مي‌كنيد اين فتوحات در مسير خودش ادامه دارد؟

من هيچ‌وقت نگفتم تا فتح سنگر فرماندهي. اين داستان را براي من ساختند. من ولايت فقيه را قبول دارم، من قانون را قبول دارم. براساس قانون، جبهه دوم خرداد مي‌تواند مجلس را بگيرد، شورا را بگيرد، رياست‌جمهوري را بگيرد.

ولي بعد از دوران اصلاحات، اصلاح‌طلبان ديگر هيچ‌وقت نتوانستند به آن قدرت و جايگاه بازگردند، نه در مجلس، نه در دولت و...

درست است ولي الان بالاخره اوضاع خيلي با قبل تفاوت دارد. مگر اين وزرايي كه الان سركار هستند در آن هشت سال فضاي عرض اندام داشتند يا مثلا مجلس‌هاي اصولگرا با آنها همراهي مي‌كردند؟!

درست است ولي اصلاح‌طلبان هم تغيير كرده‌اند؛ يعني ديگر خيلي شبيه سال ٧٦ نيستند.

الان زمانه‌اش نيست كه بخواهند شبيه آن سال‌ها شوند. وقتي زمانه‌اش نيست خب چه كار كنند؟!

يعني زمانه‌ اگر شبيه گذشته شود، اصلاح‌طلبان هم شبيه گذشته مي‌شوند؟

مثلا چگونه شوند؟

آوانگاردتر.

ببينيد، آن موقع مشاركت بود، اما منحلش كردند. الان اتحاد[ملت ايران اسلامي] هست ولي مشاركت خيلي با اتحاد فرق مي‌كرد. مثلا نگاه كنيد، روزنامه‌هاي آن زمان را با امروز مقايسه كنيد.

پس اگر شرايط فراهم شود آن افكار گذشته دوباره مطرح مي‌شود؟

كدام بخش از آن افكار؟

شايد بتوان گفت آنهايي كه قدري تندتر بودند.

تندي و كندي به آدم‌ها بستگي دارد. تند و كند از نظر شما چيست؟ الان اگر به بعضي‌ها رو بدهيد مي‌گويند روحاني هم تند است. مگر حسن آقاي خميني را رد نكردند؟ مگر آقاي هاشمي را رد نكردند؟ اينها تند بودند؟!

تندروي در نگاه شما يعني چه؟

كار خلاف قانون. هركاري خلاف قانون نباشد تندي نيست.

اصلاح‌طلبان در حال حاضر تندي دارند؟

نه؛ كند هم هستند. خيلي‌كارها مي‌توانند بكنند و نمي‌كنند؛ مي‌ترسند.

باتوجه به شرايط موجود، فكر مي‌كنيد دوباره روزي برسد كه اصلاح‌طلبان دولت و مجلس را در دست بگيرند؟

ان‌شاءالله، ان‌شاءالله. من اميد دارم. غصه نخوريد!

غير از اميدواري؟ زمينه اجتماعي چطور است؟

ببينيد، جوان‌ها خيلي سرخورده شده‌اند و خيلي كار مي‌برد تا آنها دوباره شبيه گذشته شوند.

اگر آقاي احمدي‌نژاد براي انتخابات رياست‌جمهوري ١٣٩٦ تاييد صلاحيت مي‌شد به نفع اصلاح‌طلبان بود يا...؟

حتما به نفع ما بود. دوست داشتيم مي‌آمد، چون شكست مي‌خورد.

ولي زمينه‌هاي جذب راي احمدي‌نژاد هم فراهم بود.

او اگر مي‌آمد دوباره شكاف ايجاد مي‌شد. اصلا به دنبال همين هم بود.

و اين يعني تكرار ٨٨ !

نه؛ سال ٨٨ ديگر تكرار نمي‌شد چون ما فقط يك كانديدا داشتيم. روحاني بود و بزرگان هم از او حمايت مي‌كردند و احمدي‌نژاد شكست مي‌خورد. مثلا رییس دولت اصلاحات يك كلمه بگويد مردم قبول مي‌كنند. رییس دولت اصلاحات خيلي در بين مردم محبوب است، خيلي.

جايي گفته بوديد مردم ما مردم غيرمنتظره‌ها هستند. پس نمي‌شود هميشه روي محبوبيت‌ها حساب كرد.

مي‌دانيد چرا گفتم ما ملت غيرمنتظره‌ها هستيم؟ چون جامعه مدني و احزاب در كشور ما قوي نيستند. به همين خاطر جامعه‌اي سيال داريم و راي‌ها هم سيال مي‌شوند؛ در واقع، مردم گيج مي‌شوند.

نتايج انتخابات سال ١٣٨٨ هم غيرمنتظره بود؟

غيرمنتظره نبود، تدليس سيستماتيك قبل از آن انجام شده بود. تدليس يعني راي‌خريدن. يكسري اقدامات قبل از انتخابات انجام شد و راي‌ها را هدايت كرد. محموداحمدي‌نژاد پول يامفت داشت و خرج مي‌كرد. به مردم سيب‌زميني مي‌داد و اينها. تدليس بدتر از تقلب در انتخابات است؛ چون تدليس مربوط به معامله است. مثلا يك جنس ترك دارد و آن را به عنوان جنس سالم به مشتري مي‌فروشند.

مگر انتخابات معامله است؟

بله؛ معامله است. راي شما به منزله پول است و برنامه كانديداها كالا؛ شما پول مي‌دهيد و كالا مي‌خريد.

مي‌گوييد تدليس مربوط به قبل از انتخابات است. خب چرا تا قبل از آغاز راي‌گيري‌ها كسي اعتراضي نمي‌كرد؟

من خودم بارها اعتراض كردم و عليه محمود سخنراني كردم.

الان تعبير اهل فتنه را براي شما استفاده مي‌كنند؟

بله؛ الان مي‌گويند فلاني فتنه‌گر است! ما جزو سران فتنه‌ايم!

شايد اگر رییس دولت اصلاحات و ديگر بزرگان اصلاحات از راهي ديگر با اين مساله برخورد مي‌كردند و ماجرا را با نظام حل مي‌كردند، الان سايه‌ اين همه فشار بر سر اصلاح‌طلبان نبود.

ديگر چه كار بايد مي‌كردند؟! مي‌دانيد خود من را چه زماني دستگير كردند؟ ١٩ خرداد ٨٨. درحالي كه انتخابات ٢٢ خرداد برگزار شد؛ يعني قبل از انتخابات براي ما پيش پيش حكم زده بودند.

آقاي دكتر! در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟

استخر مي‌روم براي آب درماني و همين طور فيزيوتراپي.

با اين وضعيت جسماني و يادگاري ترور كنار آمده‌ايد؟

بله؛ ديگر شرايط را پذيرفته‌ام



لینک :

http://www.asriran.com/fa/news/550650/خاطرات-حجاریان-از-ورودش-به-ضداطلاعات-ارتش-و-وزارت-اطلاعاتاگر
     
  
مرد

 
شکست پروژه‌ آزاده نامداری



آزاده نامداری کیست؟ چرا عکس‌های بدون روسری او تا این حد حساسیت و نفرت عمومی ایجاد کرده است؟ آزاده نامداری فقط یک مجری ساده‌ تلویزیون نیست. نه او و نه مدیران و مسئولیتی که به برساخت پروژه‌ «آزاده نامداری» می‌پرداختند، نمی‌خواستند که او یک شخص، یک مجری و یک کارمند ساده باشد. آزاده نامداری، نمونه‌ موفق یک زن، با معیارها و ملاک‌های رسمی بود؛ یک زن با صورتی نسبتا زیبا و جذاب، اندامی متناسب، با پوششی که تنها پوشش قابل قبول رسمی، یعنی چادر است و اطلاعات مذهبی و دینی در حد دعاهای مفاتیح الجنان و اعمال واجب و مستحبی سفارش‌شده در هر روز.


البته «آزاده نامداری» فقط یک نمونه بود. نمونه و ماکتِ کار، و هر نمونه‌ کاری برای عرضه ممکن است کمی «بهتر» یا «آراسته»تر از حد معمول یا تولیدِ انبوه آن کار یا کالا باشد. به طور مثال داشتن سر و زبان، توانایی یکی به دو کردن با مردان غریبه روی آنتن برنامه‌های زنده تلویزیونی، رفتارهای جذاب بدنی و میمک‌های صورت برای روایت رسمی و یک زن واقعی در زندگی روزمره چالش برانگیز است. اساسا در ویترین بودن برای دیگران و حاضر نبودن پیش و جلوی چشم همسر در روایت رسمی پذیرفته شده نیست.


بنابراین اولا نفس «کار کردن»، آن هم کار کردن آزاده نامداری در صدا و سیما و همچنین جلوی ویترین بودن برای مردانِ دیگر هرگز نمی‌توانست آزاده نامداری را به یک الگوی واقعی و صددرصدی برای سنت گرایان تبدیل کند. اما کدام زن آفتاب و مهتاب ندیده ای است که بتواند روبروی دوربین تلویزیونی ایستاده و با آن توانایی‌های بدنی و زبانی به تبلیغ حجاب کامل و زنِ کامل با قرائت رسمی بپردازد؟ آیا آزاده نامداری در یک خانواده با معیارها و ملاک‌های رسمی و حکومتی بزرگ شده بود که دارای چنین توانایی‌هایی در کلام و رفتار بدنی اش باشد؟


پروژه‌ برساخت آزاده نامداری اما یک نقص مهم و اساسی از منظر روایت رسمی داشت. مجرد بودن قطعه‌ گمشده‌ پازل رسمی از زن مسلمان ایرانی بود. ازدواج با فرزاد حسنی، که خود پروژه‌ نمایشیِ دیگری بود از برساخت مردِ نمونه اسلامی-ایرانی، نه تنها نقصِ موجود در هر دو پروژه را می‌پوشاند بلکه یک پروژه‌ جدید و ایده‌آل را برای قاریان روایت‌های رسمی از مرد و زن بودن محقق می‌کرد: پروژه خانواده ایده آل اسلامی-ایرانی.


سازمان صدا و سیما با دست‌اندرکاریِ آزاده نامداری و فرزاد حسنی اولین نمایش‌دهنده‌ زندگی خصوصی این دو «زوج موفق اسلامی ایرانی» جلوی دوربین برابر چشمان هزاران ببینده تلویزیونی بود. آیا کاری غیراخلاقی در حال رخ دادن بود؟ آیا این قرار گرفتن اخلاق در خدمت قدرت رسمی نبود؟ آیا این قدرت نیست که اخلاق را تعریف می‌کند با بهتر است بپرسیم تا چه میزان قدرت اخلاق را تعریف می‌کند؟ چرا این دو هیچ کدام در قبال این شوآف پر سر و صدا عکس‌العملی نشان ندادند؟ در حالی که بسیاری از دیدن مغازله‌های غلوشده‌ی این دو «زوج موفق و ایده‌آل» جلوی دوربین تا مرز تهوع پیش می‌رفتند و بسیاری از خانواده‌های مذهبی مجبور به تحمل شرم از دیگر عزیزان‌شان یا خاموش کردن تلویزیون می‌شدند، این دو مجری برای کسب درآمد و موفقیت بیشتر از همین حیلت سود می‌جستند و به خواسته‌ کارگردان و تهیه‌کننده‌ برنامه‌ها آریِ غَرّا می‌گفتند.


اما عاقبت آن آری‌گویی‌ها و خوش‌خدمتی‌ها چه شد؟ طلاق! آنها حتی طلاق‌شان را به یک سوژه‌ نمایش اجتماعی بدل کردند. طبیعی بود که مراسم ازدواجی که حضارش تمام مردم ایران باشند، برای طلاقش هم تمام مردم ایران دوباره فراخوانده خواهند شد. همان‌طور که در برنامه‌ زنده تلوزیونی از دلایل عشق و علاقه‌ی سوپررمانتیک آن‌ها سؤال می‌شد و پاسخ‌ها برای مردم عادی کلمه به کلمه و با لحنی مشمئزکننده هجی می‌شد، دلایل طلاق نیز به توضیح نیاز داشت. همان‌طور که منشأ علاقه و داستان شروع رابطه‌ رمانتیک آن‌ها مورد بحث قرار می‌گرفت، اتفاق‌های منجر به جدایی نیز همراه با عکس و مستندات دیگر از فضای کاملاً خصوصی دو طرف در بوق و کرنا می‌شد. صداوسیمای متقلب و مقلد اما هرگز حاضر نبود که به شکست پروژه‌ خود اذعان کند و در برنامه‌های زنده از دو طرف دعوت کند تا حرف‌هایشان را روبه‌روی دوربین با مردم بزنند.


برساخت پروژه‌ خانواده‌ی ایده‌آل آن‌ها با شکست مواجه شده بود. آزاده نامداری دیگر نه به نامداری سابق و فرزاد حسنی دیگر نه با اعتمادبه‌نفس قبلی جلوی دوربین‌ها ظاهر می‌شدند. آنها کارکرد مقطعی خود را به اجرا درآورده و جذابیت‌ها و پتانسیل‌های خود را برای بازنمود و بازتولید مرد و زن ایده‌آل اسلامی و ایرانی از دست داده بودند. دیگر هرگز از ازدواج دوم این دو بازیگر در برنامه‌های زنده پرده‌برداری و رمزگشایی نمی‌شد. چرا که ازدواج دوم، که به معنای طلاق اول است، خود نقصان در روایت سنتی از کمال در مرد و زن بودن است و تصریح آن در برنامه تلویزیونی امری نکوهیده و ناپسند تلقی می‌شود.


پس از شکست پروژه‌ خانواده موفق و لاپوشانی آن، پروژه‌ قبلی زن موفق و مرد موفق تا حدودی سرِپا باقی مانده بود. از آزاده نامداری، به عنوان یک سلبریتی مذهبی چادری، که هم‌زمان قابلیت‌های نمایشی لازم را داشت، در جهت بازتولید الگوی سنتی و رسمی از ظاهر زن استفاده می‌شد. اما با «لو رفتن» ـ اصطلاحی که بسیاری از رسانه‌ها از آن استفاده کرده‌اند ـ عکس‌های بدون روسری، آخرین کارکرد آزاده نامداری نیز نقش بر آب شد. آزاده نامداری مخصوصا بعد از دفاع ریاکارانه و ساده‌لوحانه‌ خود می‌داند که دیگر نقشی در برساخت تابلوی زن اسلامی ایرانی با روایت سنتی یا بهتر است بگوییم روایت دولتی نخواهد داشت. او دیگر یک مهره‌ سوخته است. در واقع زن ایده‌آل اسلامی با قرائت دولتی، محدود به حفظ ظواهر است یا دست‌کم با کنار رفتن چادرش دیگر زن ایده‌آل نیست، تازه اگر زن باشد!


اما فارغ از اینکه عکس گرفتن از یک سلبریتی در یک فضای عمومی و رسانه‌ای کردن آن امری اخلاقی است یا نه (که بحث مفصلی می‌طلبد)، نخست می‌بایست به این پرسش پاسخ داد که چرا صدا و سیما با به هدر دادن بودجه‌های کلان از خزانه عمومی و حذف متخصصان دلسوز و کاربلد، هنوز دلمشغول و دلخوش به ساختن پروژه‌های از پیش شکست‌خورده است. هم‌چنان‌که در این چند سال، سر و کله‌ نمونه‌های مشابه آزاده نامداری نیز در تلویزیون پیدا شده است. درحالی‌که با یک‌هزارم بودجه‌های هدررفته توسط این ارگان حکومتی می‌توان به بسیاری از نیازهای جوانان پاسخ گفت و مهارت‌های مهم اجتماعی در ایجاد و حفظ روابط عاطفی بلندمدت و متعهدانه را آموزش و چه بسا پرورش داد.


مرتضی کریمی
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 



صادقی، نماینده تهران در مجلس: از روحانی انتظار می‌رود باتوجه به انتظارات مردم برای رفع حصر کوشاتر و جدی‌تر باشد. وعده رفع حصر نباید به ابزاری برای کسب رأی تبدیل شود.
     
  
مرد

 
مجلس پویا و نماینده واقعی یعنی همین‌مورد بالا
     
  
مرد

 
salam_446: مجلس پویا



salam_446: نماینده واقعی یعنی همین‌مورد بالا
واقعا دیگه نمیدونیم کی چیکارست تو این مملکت!

اینم اولش خوب اومد ، حالا نمیدونیم کاری نتونست از پیش ببره برای ۶۳ حساب صادق لاریجانی ، یا اینم تطمیع کردن و دیگه صداش در نمیاد
     
  
مرد

 
نه فک نکنم از اونا باشه که با رشوه ساکت شه
تو مملکتی که واس پیش بردن اهداف رهبر دست به ترور بزنند طبیعیه هر کسی به فکر خانوادش باشه ( کم داریم مثل موسوی که برادرزادشو ترور کردند و باز رو حرف خودش موند )



با یه عکس نمیشه تفاوت های این مجلس با مجلس قبل رو زیر سوال برد که لیموی عزیز
     
  
صفحه  صفحه 46 از 150:  « پیشین  1  ...  45  46  47  ...  149  150  پسین » 
سیاست

بحث سیاسی روز بی تعارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA