ارسالها: 12859
#505
Posted: 9 Aug 2017 10:37
درباره تاوَلی به نام تتلو / نگاه جامعهشناسی به «پدیده تتلو»، ریشهیابی و تأثیرات آن
علی کربلایی
«یوسف اباذری» دو سالونیم پیش، بعد از تشییع جنازه چندصدهزار نفری مرتضی پاشایی در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخنرانی جنجالی ایراد کرد که باب گفتمان تازهای را در جامعه باز کرد. هرچند که خیلی زود تب حرفهای آن روز دکتر اباذری فروکش کرد، اما انگار کمتر از سه سال بعد جامعه به حرفهای او رسیده است. او آن روز از ابتذال حرف میزد و معتقد بود این سطح از ابتذال، بهواسطه سیاستِ سیاستزدایی رخ داده و بهطور کلی به امثال پاشایی بها داده میشود تا روی کار باشند و به ترویج این ابتذال بپردازند. او معتقد بود بخشی از سیاستمداران و ملت در یک اتحاد نامقدس با هدف سیاستزدایی وارد عرصه شدهاند. او در پایان سخنرانی اعلام کرد که سرنوشت این موسیقی، «فاشیسم» است. او مردم را تشویق کرد که اگر موسیقی بلد نیستند، بروند یاد بگیرند تا تسلیم این ابتذال نشوند. اباذری در آخر در پاسخ به یکی از حضار اعلام کرد که من بسیار خوشحالم اگر در حال «توهین» به شما و امثال شما هستم و این مردم ثابت کردهاند باید به آنها توهین بشود تا بهدنبال چیزی بروند. حرفهای آن روز اباذری بسیار تند بودند. جامعه در یک شوک بود و واکنشها به این سخنان بسیار بسیار تندتر از حرفهای این استاد دانشگاه.
امروز اما اوضاع متفاوت است. مردم با پدیده جدی دیگری در موسیقی مبتذل روبهرو شدهاند که این ابتذالش را به سایر حوزهها هم کشانده است. امروز ما با تتلو روبهرو هستیم. اگر یکبار دیگر در تالار ابنخلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به اباذری فرصتی برای سخنرانی در مورد موسیقی بدهند، احتمالاً همان حرفها را تکرار خواهد کرد و اتفاق جالب اینجاست که اینبار مردم برای او دست میزنند. کسی با جیغ و داد سعی بر بههمزدن حرفهای او نخواهد کرد و از سخنانش لذت میبرند. کسی نمیآید بگوید ما حداقل ۴میلیون نفریم و او صدای نسل ماست تا اباذری بگوید: «برای من از نسل و پسل صحبت نکنید!» کسی احتمالاً نمیگوید این آدم انتخاب ماست تا اباذری برای او تشریح کند که میلیونها مدل از پیش طراحیشده برای مردم ساختهاند که یکی در یکی از آنها قرار بگیرند و فکر کنند در حال انتخاب هستند؛ نه، این اتفاقها نمیافتد.
موضوع تتلو برای مدت زیادیست که در جامعه مطرح است. طرفداران پر و پا قرص خودش را دارد و با اتکا به آنها به هر حوزهای سرک میکشد. از انتخابات ریاست جمهوری تا یک بحران اجتماعی مثل پدیده تجاوز و قتل به آتنا. سال۹۶ تتلو از رییسجمهور ایران و تمام نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بیشتر در صدر اخبار قرار داشته و این ما را بر این داشت تا با یک جامعهشناس در مورد «پدیده تتلو» صحبت کنیم. «داروین صبوری» را دعوت کردیم و بهصورت تلفنی با هم در مورد تتلو و اتفاقی که در جامعه در حال رخدادن است، گپوگفتی داشتیم. در ادامه سخنان ایشان را در مورد «پدیده تتلو» خواهیم خواند:
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#506
Posted: 9 Aug 2017 10:55
درباره تاوَلی به نام تتلو / نگاه جامعهشناسی به «پدیده تتلو»، ریشهیابی و تأثیرات آن
گفتگو با داروین صبوری (جامعه شناس ورزشی)
او بحث را با «میدان فرهنگ» آغاز کرد. اینکه این میدان چیست و در ایران چگونه است. اینکه چهقدر در ابتداییترین تعاریف با جهان، تضاد داریم. او حرفهایش را اینگونه ادامه داد: «مشکل اینجاست که حوزه فرهنگ، به شدت توسط حوزه سیاست در ایران دستکاری میشود. روابط فردی دچار دستکاری شده. این بحثها کجا به درد ما میخورد؟ بهعنوان مثال شما وقتی میخواهید در مورد پدیده «آتنا» صحبت کنید، نباید از آتنا شروع کنید. جامعهشناسی میدانهای بزرگتر را نگاه میکند. بنده اینها را میگویم که ذهن ما روشن شود چه اتفاقاتی در حال رخدادن است؛ اتفاقی که در ایران در حال رخدادن است، بهخصوص ایران معاصر. اینها همه نشان از این دارد که ساختارهای رسمی به شدت در حوزه فرهنگ دخالت میکند. این دخالتها کجا به چشم میآیند؟ زمانی که این دخالتها به شکل یک توده گسترده شوند. زمانی که مثل تاوَل متورم میشوند.
دولتها در ایران به این شکل هستند. در مورد تتلو، این انسان زمانی رسمیت پیدا میکند که قدرت روی او دست میگذارد. قبل از اینکه او وارد انتخابات ریاست جمهوری شود و یک طیف سیاسی به سمت او برود و فکر کند این انسان میتواند چند میلیون رأی با خودش بیاورد، قبل از آن بحث زندانیشدن این آدم مطرح بود. یک آدمی در زمینه فرهنگ کار میکند و کاری نداریم در چه سطحی کار میکند؛ چه کار او سخیف و ضد نظم اجتماعی و ضدفرهنگ باشد، و یا برعکس، کارهای روشنفکری و هنر روشنگرانه داشته باشد. ما مواجهیم با وضعیتی که در صورت دستگیرشدن انسانها برجسته میشوند و اتفاقاً وجهه مناسبی هم پیدا میکنند. حتی میتوانید در این مورد به ماجرای وحید خزایی هم نگاه کنید. یک میلیون نفر در ایران هر عکسی دلشان میخواهد میگذارند، اما ما در موردشان حرف نمیزنیم. ما در مورد خزایی صحبت میکنیم، چون او بازداشت شده بود. حدود دو سال پیش بود که امیر تتلو بازداشت شد و از آن موقع شروع به حرفزدن کرد. همین که ما الان در مورد او صحبت میکنیم، یعنی او تبدیل به یک انسان مهم شده است.
صحبتهای منِ جامعهشناس و یک روانشناس مهم نیست برای تتلو، صرفاً برایش این مهم است که در موردش صحبت شود. چرا اینقدر در مورد او صحبت میشود؟ چون حوزه رسمی کمی خالهزنک است. هرجا ورود کرد، مانند تاول بوده است. آنها این تاول را خاراندهاند و متورمتَرش کردهاند، بهجای اینکه مانند یک پادزهر عمل بکند. این مسأله، این نظریه را ثابت میکند که نباید در حوزه فرهنگ دخالت کرد. مثالش همان دخالت در صفحه اینستاگرام فوتبالیستهاست. رأی عجیبی صادر میشود و در نهایت افراد خیلی بیشتری عکسهایی که از نظر نهاد صادرکننده حکم مشکل داشت را میبینند و نتیجه کاملاً برعکس چیزی میشود که میخواستند. طنز ماجرا هم اینجاست که مجبور به پسگرفتن حکم، و عذرخواهی از بازیکن میشوند. تجربه چندهزار ساله تمام دنیا این را نشان میدهد که ممالکی پیشرفت میکنند که حوزه فرهنگی را بهدست خود مردم بگذارند. هرجا بخواهید دستکاری کنید، یک بحرانی میزند بالا. از سویی، وقتی در انتخابات ریاست جمهوری وارد میشویم و میبینیم که این آدم هم وارد بازی میشود تا رأی کسی را بالا ببرد، اتفاقاً باعث ریزش رأی آن کاندیدا و بیآبروشدن او میشود. تتلو، مشخصاً دغدغههایی از جنس طیفی که از آنها دفاع کرد، ندارد. آنها اندیشههای اجتماعی ندارند، حتی شده برای دهنکجی به افکار عمومی، حرفهای عجیبی هم بزنند و بسیار در این مورد افراطی میشوند. من تنها توصیهام این است که حداقل حوزه عمومی در مورد این آدم سکوت کند. من فقط گاهی به درد میآیم؛ بهخصوص در مورد آتنا. مردم از خودشان سؤال میکنند این چه حرفیست که او دارد میزند؟ بهخصوص با آن شکل و شمایل، سابقه و سبک زندگیای که خودت داری. اما چارهای نداریم، تا وقتی در ایران همچین فضای فرهنگیای وجود دارد و فکر میکنند میشود از بیرون در زندگی مردم دست برد، همین اوضاع را داریم.»
از داروین صبوری در این مورد پرسیدیم که چطور میشود که کاندیدای جناح اصولگرا، به همچین هنرمندی رو میآورد، در حالی که هیچکدام از ویژگیهای مورد نظر نظام را ندارد؟ پاسخ صبوری جالب بود:
«در انتخابات ریاست جمهوری ما، کمیت از کیفیت بسیار مهمتر است. چنانچه هر یک از طرفین بدانند اگر کار عجیبی بکنند تا دو میلیون رأی بهدست بیاورند، آن کار عجیب را میکنند. بحث ارزش اینجا مهم نیست. گمان میشد با ورود افرادی مثل تتلو به آرای رأیدهندگان آن جناح اضافه میشود. تخمینی هم که میزدند این بود که همین تعداد رأی میخواهند. آنها فکر کردند با این آدم میتوانند روی رنج سنی ۱۸-۲۲سال، تأثیر داشته باشد. از سوی دیگر، آنها میتوانستند تصویر خودشان را هم در جامعه تلطیف کنند. ذهنیتی که از اصولگرایی وجود دارد، یک جناح خشن و خشک است که با امثال تتلو که در انتهای ارزشهای آنان ایستاده است میتواند تلطیف شود.»
در مورد چرایی استقبال از تتلو پرسیدیم؛ که چرا و چطور اینقدر این آدم مورد توجه برخی از مردم قرار گرفته است؟ چرا اینقدر برای عدهای لحظههای شخصی این آدم مهم شده و تقریباً هر کار شخصی او در زندگی اجتماعی ما بازتاب دارد و او در هر زمینهای حرف میزند، مورد استقبال قرار میگیرد؟ آقای جامعهشناس به ما پاسخ داد:
«ایشان طرفداران زیادی دارند و از او استقبال عمومی صورتگرفته، و باید با هم چلنج داشته باشیم. افرادی که در حوزههای عمومی بِرند میشوند، وابسته به حوزههای دیگر هستند؛ معمولاً یا ورزشی هستند، یا سیاسی و یا فرهنگی- هنری. ایشان با توجه به کار در حوزه موسیقی و اینکه هرکس در این راه گام برمیدارد طرفدارانی دارد، یک بخشی از طرفدارانش را از خوانندگی دارد. از سوی دیگر بسیاری از افرادی که در صفحه هستند، نه به جهت طرفداری، که به جهت کنجکاوی در صفحه ایشان عضوند. شاید هم اصلاً برعکس باشد، خیلیها در صفحه شما باشند که از شما متنفر باشند و این حس تنفر خودشان را ارضا کنند. یا اصلاً خیلیها فقط عضو این صفحه باشند که در مورد این آدم بهروز باشند؛ برای او هم مهم نیست شما جزو کدام قشر هستید. او فقط میخواهد شما باشید و از طرف دیگر، شما باید این را هم در نظر بگیرید که حوزه عمومی حوزه منطقیای هم نیست، نمیتوان آن را با منطق بررسی کرد. ما الان در مورد انسانهایی صحبت میکنیم که منطقی صحبت نمیکنند و منطقی رفتار نمیکنند. البته که انسانها کلاً غیرقابل پیشبینی هستند و نمیتوان واکنشها را پیشبینی کرد.»
برایم مهم بود که بدانم جامعه باید چهکاری انجام بدهد تا نتیجه حرفهای امثال تتلو تبدیل به بحران اجتماعی نشود. چطور میتوان مانع از گسترش آموزههای (از نظر من) غلط او شد؟ داروین صبوری اینجا مخالفت کرد و اعلام کرد که من نمیتوانم بپذیرم این آدم حرف درستی میزند یا نه، و من ادامه دادم که آن گروهی که فکر میکند ایشان حرفهای درستی نمیزند، باید دقیقاً چهکار کند تا تأثیر او را از زندگیاش کم کند؟ پاسخ داروین:
«بحث این است که بهنظر من در جامعه باید گفتمانهای متفاوتی وجود داشته باشد؛ اما در این مورد بهنظر من جامعه جایی بهدرد میآید که میبیند ایشان پیوند خورده با حوزه سیاست و دین. اینجاست که واکنشها شروع میشود. اما درست که نگاه کنیم، میبینیم حرفهایی که تتلو میزند، حرفهای روزنامههای ما هم هست. حرفهای صداوسیما هم هست. اظهار نظر کردن در مورد پدیدههای مهم، بهصورتی که توهین بهشعور مخاطب باشد، بیشتر از این که از طرف تتلو دردآور باشد، از طرف رسانههای رسمی ما دردآور است. اینکه آتنا به دلیل عدم رعایت حجاب بهاین شکل فجیع از میان ما میرود، حرف تتلو نیست، حرف بسیاری از آدمهای بهظاهر موجه است. حرف برخی از رسانههای رسمی و غیررسمی ما است. چرا مردم در مورد افراد مهم و رسانهها اینقدر واکنش جدّی نشان نمیدهند؟ اول اینکه مردم زورشان به آنجاها نمیرسد، دوم اینکه شاید واکنش ما خطراتی هم داشته باشد. بنابراین ما میرویم به لایههای پایین و میبینیم چهکسی آن حرفها را تکرار کرده تا به او بتازیم؛ به امثال تتلو میرسیم. تتلو ویترین بعضی از سیاستمداران ما است. او حرفهای عوام جامعه را هم میزند؛ اما ما حساس شدهایم روی او. چند ماه دیگر اهمیت این آدم هم از بین خواهد رفت. فعلاً تب این فرد داغ است؛ بهخصوص بعد از انتخابات. من در اینهمه تاختن به تتلو، بهنوعی انتقامگیری سیاسی هم میبینم. من احساس میکنم که مردم با تاختن به تتلو دارند به یک جناح سیاسی میتازند. احساس میکنند هرچقدر فردی مانند تتلو بیآبرو بشود، آن جناح خاص بیآبرو میشود. من درصدی از انتقامجویی سیاسی میبینم.»
با آقای صبوری در مورد حرفهای دکتر اباذری حرف زدم. از این گفتم که احساس میکنم حرفهای دوسالونیم پیش ایشان، دارد تبدیل به واقعیت میشود و ما بهواسطه موسیقی مبتذل و سطحی، به سمت فاشیسم حرکت میکنیم. دکتر صبوری پاسخ دادند:
«من با کل صحبتهای ایشان موافق نیستم؛ حتی در تعریف موسیقی مبتذل. ما چیزی به نام نت مبتذل نداریم. اما موضوع، قیاس است. این قیاس هم زمانی برای ما حساسیتبرانگیز میشود که میبینیم بسیاری از هنرمندان تاپ و برجسته ما خاموشند و تریبونی ندارند. افرادی مثل «کیهان کلهر» و «شجریان»، تریبونی ندارند و دیگرانی هرجا که بخواهند میتوانند کنسرت بگذارند و در صداوسیما ببینیمشان. اگر ما جایی زندگی میکردیم که همه افراد آزادیِ ارائه هنر خودشان را داشتند، با چنین مشکلی مواجه نبودیم. وقتی هنرمندانِ بهزعم خودشان ارزشی، فرصت فریادزدن دارند و هنرمندان بینالمللی ما توان نجواکردن هم ندارند، ما به درد میآییم. زمانی که جامعه میبیند بزرگان هیچ فرصتی برای ارائه خودشان ندارند و بهیکباره فردی با کارنامهای مشخص وارد کارزار میشود و همه رسانهها پر از عکس او میشود و تا دیدار با بالاترین فرد جناح اصولگرا هم پیش میرود، به درد میآید. خشم از بیعدالتی بهوجود میآید. جامعه احساس کرده قضایا لوث شده است. کسانی که در حال شعاردادن بودند، در همه این سالها، نوع دیگری رفتار میکنند. اصولشان برایشان هیچ ارزشی ندارد. کمیت را میخواهند، و اگر فکر میکنید این مسأله عمومی شده، اشتباه میکنید. من، شما و افرادی که در این مورد صحبت میکنند، از یک قشر خاص هستیم، از یک سطح سواد و آگاهی برخورداریم، و اتفاقاً آنطور که فکر میکنیم، زیاد هم نیستیم. طبقات کارگری ما از صبح تا شب درگیر کارهای خودشان هستند و اصلاً نمیدانند تتلو کیست و برایشان مهم هم نیست. یک سطحی از سانتیمانتالیسم هم من در این مورد میبینم. در کنار همه بحثهای سیاسیای که وجود دارد، یک مبحث سانتیمانتالیسم هم وجود دارد.»
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#507
Posted: 11 Aug 2017 10:18
"سلفی گیت"!
در اغلب کشورها، بعد از پایان مراسمی تشریفاتی مثل "تحلیف"، مهمانان به سالن مجاور هدایت شده و پذیرایی مختصری (سرپایی) میشوند. در آن پذیرایی کوتاه که بدون حضور "دوربین" خبرنگاران است، میهمانان فرصت مناسبی برای گپ و گفت و معاشرت با همدیگر دارند. گاهی عکاسی یادگاری و سلفی هم (البته با موافقت دو طرف!)، در حاشیهی این پذیرایی سرپایی انجام میشود. نمیدانم در مراسم تحلیف آقای روحانی در مجلس، آیا آن پذیرایی انجام شده یا خیر؟ اما ظاهراً بین «ردیف» صندلی مهمانان خارجی با ردیفهای پشتی که نمایندگان مجلس خودمان روی آنها نشسته بودند، «حائل و مانعی» گذاشته بودند و شاید همین امر، باعث ذوق و شوق نمایندگان برای ارتباطگیری(!) و «سلفی گرفتن» با میهمانان ردیفهای جلویی شد! با این همه و از بین آنهمه شخصیتهای سیاسی و نمایندگان کشورهای اسلامی و...، ظاهراً نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فقط خانم فدریکا موگرینی را صدا زدند تا به نزدیک «حصار حائل!» بیاید و با آنان سلفی بیاندازد! از اینجا، رسوایی و بیآبرویی «سلفیگیت» آغاز شد!
بالا و پایین پریدن چند نماینده برای سلفی گرفتن با یک خانم اروپایی، علاوه بر اینکه تصویر نامناسبی از نمایندگان مجلس اسلامی! به دنیا مخابره کرد، باعث شگفتزدگی سایر مهمانان خارجی و خود خانم موگرینی هم شد! متأسفانه جز تقاضای سلفی، به دلیل ندانستن زبان انگلیسی، نمایندگان مجلس راهی به غیر از استفاده از "زبان بدن" یا بادی لنگوییج نداشتند! همین امر موجب شد تا «حرکات عجیب دست و صورت» آنها، اغراقآمیز و مضحکتر به نظر برسد. به این اضافه کنید اسیر بودن نمایندگان را در پشت «حصار»، که این کمدی تلخ را رقتانگیزتر میساخت!
از طرفی حضور آقای حسن قشقاوی معاون کنسولی وزیر خارجه در ادامهی این مضحکه، بر «وخامت اوضاع» افزود! درستش این بود که طبق پروتکلهای تشریفاتی، آقای قشقاوی خانم موگرینی را به راهنمای مخصوص میسپرد، یا او را تا فاصله مطمئنی از این نمایندگان ذوقزده مشایعت میکرد تا ماجرا کش پیدا نکند! حال آنکه آقای معاون کنسولی، در حد یک عکاس آتلیهای وارد گود شد و بین نمایندگان آن طرف حصارها و این خانم اروپایی، نقش واسطه و عکاس و کارگردان را ایفا نمود. موبایل میگرفت و میداد و خانم را در قاب «جانمایی» میکرد...
و کم مانده بود از نمایندگان بخواهد با شماره ۳,۲,۱ با هم بگویند: «سییب!» بعضی از نمایندگان بعدها گفتهاند که قصدشان گفتگو با خانم موگرینی بوده! که چنانچه خودشان گفتهاند به دلیل «مشکل زبان» و محل نامناسب گفتگو، طبعاً چیزی بیشتر از یک سری ادا و اطوار حاصل نشده است! یکی گفته از موگرینی خواستیم بگوید مرگ بر...! یا به او گفتیم: درود بر اروپا! و جالب اینکه اقرار کردهاند که تمام اینها را به «فارسی» میگفتند و انتظار داشتهاند قشقاوی، علاوه بر نقش عکاس سلفی، «مترجم» هم باشد!
در آخرین فراز این نوشته حیف است از «حرکات آکروباتیک و ژانگولر» برخی از نمایندگان محترم که محاسنی سفید کرده و پا به سن گذاشتهاند، یادی نشود! مطلقاً فرقی ندارد عضو کدام گروه سیاسی باشند. رفتارهای برخی از آنها که روی مانیتور و میکروفون لم داده و یا بدن خود را مانند نرمتنان، کج و معوج کردهاند، یک رسوایی محض بود که تا روی جلد نشریات جهانی هم رفت.
تیم دکتر ظریف حالا حالاها دربارهی برجام با خانم موگرینی و جهان خارج کار دارد. من فکر نمیکنم خاطرهی این حرکات سخیف، به این زودی از ذهن آنها پاک شود. هر وزیر خارجه گاهی «ناگزیر» است تا از «کارت موافقت یا مخالفت پارلمان کشورش» در مذاکرات مختلف استفاده کند. سادهترین خسارت رفتار نمایندگان ذوقزده با این "سلفیگیت"، این بود که این «ابزار دیپلماتیک» را از دست وزیر خارجه درآوردند!
آیا عطش سلفی گرفتن با فدریکا موگرینی؛ به اینهمه خساراتش میارزید؟ به نظرم اگر این نمایندگان، خودشان «پیشقدم تنبیه خویش» بشوند و در یک ابتکار گروهی، از خسارات آن اعمال رقّتانگیز خود بکاهند، پسندیدهتر است از اینکه احتمالاً توسط مقامات بالای مجلس با آنها برخوردی شود و یا تا ابد بدنام بمانند. اینجا نقطه تمایز «منافع ملی» بر «منافع شخصی» است. جایی که آنها میتوانند صداقت و ندامت خود را اثبات کنند و «پایان آبرومندانهای» بر رفتارهای زشتشان بگذارند. انتخاب، با خود آنهاست. اینکه آخرین تصویر ثبتشده آنها، همان سلفیهای سخیف باشد؟ و یا شجاعانه، رفتارشان را جبران کنند و نام نیکی به جا بگذارند.
پینوشت: لازم است آقای ظریف با معاون کنسولی خود یک برجام رفاقتی داشته باشد! اگر نبود «حضور گرم و هنرنمایی» جناب قشقاوی، ای بسا قضیه تا به آن اندازه «کش» نمیآمد! و خانم موگرینی هم با آرامش، صحن مجلس را ترک میکرد.
بابک داد
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#509
Posted: 12 Aug 2017 19:52
salam_446: نامه ذیل در کانال حجت السلام حاج آقا ناصر نقويان که در كپنهاك پايتخت دانمارك بستری است؛ منتشر شده.
هادی جان!
آقای نقویان هیچوقت دانمارک بستری نبوده ولذا انتساب این نامه به ایشان صحت ندارد!
Make the REST of your life, the BEST of your life