ارسالها: 24568
#591
Posted: 31 Aug 2017 21:50
اشرفغنی و راه ناتمام شاه امانالله؛ قهرمان بدفرجام نوگرایی
امانالله خان شاه پیشین افغانستان (۱۹۱۹-۱۹۲۹) و اشرف غنی رئیس جمهوری کنونی که او را الگوی خود میداند
چه کسی بخواهد یا نخواهد، فصل ناتمام امانالله خان را تکمیل میکنیم."
"من به دشمنان افغانستان پیام دارم: این ملت آن مردم سابق نیستند که غازی امان الله خان را مجبور به فرار کرده بودند."
"آرزوهای امیر امانالله خان قهرمان ملی افغانستان تحقق مییابد." و...
این سخنان در فاصلههای زمانی متفاوت و در مناسبتهای مختلف در یکی دو سال اخیر از سوی اشرفغنی رئیس جمهوری افغانستان بیان شده است. او در سخنرانیهایش نام امانالله خان، پادشاه پیشین افغانستان (۱۹۱۹-۱۹۲۹) را بیشتر از هر زمامدار دیگر به زبان آورده و از او به نیکویی یاد کرده است.
فراتر از این، اشرفغنی در روزهای نخست کارش، پس از آنکه بخشهای مختلف ارگ را دور میزند، به میز رنگ و رو رفتهای برمیخورد که زمانی امانالله خان پشت آن مینشستهاست. او دستور به بازسازی این میز میدهد که حالا میز کاری اوست. چوکی/صندلی چوبینی که امانالله خان روی آن مینشسته هم جایش را از انبار ارگ به دفتر کار رئیس جمهوری و کنار چوکی او، باز میکند.
شاهدخت هندیه دختر امانالله خان در دیدارش با اشرفغنی و بیبی گل برای لحظهای پشت میز کار پدر نشست و به آن بوسه زد. میزی که حالا در اختیار اشرفغنی است
فراتر از اینها اشرفغنی با دستور بازسازی قصر دارالامان و انتقال نهادهای دولتی به اطراف آن، تلاش کرد رویای ناتمام دیگر شاه امانالله را محقق سازد.
آیا بهراستی اشرفغنی دنبالهرو امانالله است؟
احتمال قرارگرفتن اشرفغنی غلجایی به جایگاه رهبری کشور، از همان آغاز خانواده درانی را نگران کرده بود. تشکیل جرگه اقوام پشتون، مشهور به جرگه قندهاریها در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ میلادی به هدف توافق روی یکی از نامزدهای قوم درانی، از تلاشهای این قوم برای به دستگرفتن رهبری کشور بود که به ثمر ننشست. هنوز برای شماری از افراد و گروههای سنتی متعلق به خانواده درانی، حضور اشرفغنی در ارگ پاشنه آشیل است.
به باور قاسم عرفانی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، اشرفغنی از این رو در سخنرانیهایش از اماناللهخان - که در میان مردم به بیگانهستیزی معروف است - یاد میکند که از سویی حس ملی و روحیه استقلال طلبی افغانها را برانگیزد و از سویی هم با این شیوه حس همبستگی میان خود و قوم درانی را تقویت کند. در شرایطی که صحبت از نارضایتی گروههایی از قوم درانی در میان است.
دُرانی نام قومی از پشتونها است که در اطراف و حوالی قندهار سکونت دارند. این طایفه اصلا ابدالی نام داشت و پس از برآمدن احمدشاه درانی، از بنیانگذاران حدود سیاسی کنونی موسوم به افغانستان، نامش به درانی تبدیل شد. طایفه درانی به چند قبیله تقسیم میشود که از مهمترین آنها پوپلزایی یا پوپلزی و بارکزایی یا بارکزی است. از زمان احمدشاه درانی در ۱۷۴۷ تا پایان حکومت محمد داوود در ۱۹۷۸ تمامی حاکمان افغانستان از قوم درانی بودهاند (به اسثتنای سلطنت ۹ ماه حبیبالله کلکانی).
غَلجایی یا غلزایی نام قومی از پشتونها است که تواریخ مختلف از آنها یادآوری شده و سلسلههای پادشاهی هوتکیان مربوط همین قوم بودهاست. دودمان شاهنشاهی از قبیلهٔ غلجای قندهار بودند که وارث حکومت صفویان شدند. سر سلسله و نخستین فرمانروای آنها میرویس خان هوتک بود.
توسلی غرجستانی، استاد دانشگاه و مشاور اقتصادی معاون دوم رئیس جمهوری میگوید، سخنان اشرف غنی مبنی بر ادامه راه امانالله خان از سوی او بیشتر جنبه سیاسی و تبلیغاتی دارد. به باور این کارشناس اقتصادی، حکومت شاه امانالله برنامه مدرن اقتصادی نداشته و نقاط برجستهای در این دوره وجود نداشته و زمینه تحقق آن امروز وجود ندارد.
او میگوید: "هرچند حکومت وحدت ملی نیز مانیفیست و استراتیژی اقتصادی خاص ندارد اما ایدههایی وجود دارد که در حکومتهای چند دهه قبل وجود نداشته است. مانند تبدیل شدن افغانستان به چهارراه ترانزیت در منطقه ایجاد مسیر ترانزیتی آسیای میانه، کشیدهشدن خط آهن از آسیای مرکزی به افغانستان و... که بخشی از این ایدهها تا اندازهای عملی شده و بخش دیگر به دلایلی -بیشتر امنیتی- تا کنون عملی نشده است."
نقاط مشترک
یکی از مشابهتها بین اشرفغنی و امانالله هدف مشترک و مشابه آنهاست. تلاش هر دو برای متحولساختن افغانستان متمرکز است. هیچکدام از این دو رهبر سیاسی افغانستان نگاه بدبینانه به فرهنگ و تمدن غرب ندارند و از الگوی دولت-ملت سازی غربی پیروی میکنند. دلیل آن شاید آشنایی هر دو با فرهنگ و تمدن غرب باشد. هرچند امانالله جوان تنها سفری به غرب داشته اما اشرف غنی دانشآموخته آنجاست و با تار و پود جوامع غربی بیشتر آشناست.
محمد فاروق انصاری، پژوهشگر افغان، نگاه این دو زمامدار را به جایگاه زنان نزدیک میداند. به باور او جایگاهی را که ملکه ثریا در دولت به رهبری شاه امانالله داشت، لورا غنی در دولت به رهبری اشرف غنی دارد. زنان هر دو دفتر و دیوان دارند و در بیشتر برنامههای سیاسی و اجتماعی در کنار شوهران شان ظاهر میشوند که این نشانگر نگاه آنها به جایگاه زنان در جامعه است.
لورا غنی/بیبیگل در کنار اشرفغنی رئیس جمهوری
قاسم عرفانی، نویسنده و استاد دانشگاه درباره شباهت شخصیتی شاه امانالله با اشرفغنی میگوید: "هر دو رهبر شخصا فکر میکنند که در مقایسه با دیگر کنشگران سیاسی، مصالح کشور را بهتر درک میکنند و علاقمند گرفتن تصمیمهای فردی هستند."
به باور او همانگونه که امانالله خان پس از گرفتن استقلال در سال ۱۹۱۹ فضای جدیدی برای افغانستان در روابط بینالملل ایجاد کرد، اشرفغنی هم با امضای تفاهمنامه امنیتی با آمریکا که کرزی از آن سر باز زده بود، فصل نوینی را در روابط افغانستان با غرب رقم زد و تنشهایی را که بین کابل و واشنگتن ایجاد شده بود، فرونشاند.
توجه به اقتصاد، از جمله استخراج معادن که با استناد به برخی منابع تاریخی، از دغدغههای اصلی شاه امانالله بوده است، برای اشرف غنی نیز از اولویتها است.
شاه امان الله خان و همسرش ملکه ثریا
نقاط اختلافی
در بسیاری موارد عملکرد اشرفغنی نهتنها راه او را از امانالله جدا میکند، بلکه آنها را در برابر هم قرار میدهد.
به باور محمد فاروق انصاری، پژوهشگر افغان، شاه امانالله در نخستین گامهای تجدد طلبانهاش، سرزمین افغانستان را مبنای هویت ملی معرفی کرد و با افتراق اقوام و گروههای قومی- مذهبی مخالف بود. شاه به این باور رسیده بود که تجدد با روحیه قبیلهای امکانپذیر نیست. آقای انصاری باور دارد که در حکومت به رهبری اشرف غنی مرزهای گروهی و قومی برجسته شده است. چیزی که امانالله خان مخالف آن بود.
هرچند برخی رفتارهای سیاسی شاه امانالله نیز منتقدانی در افغانستان دارد اما هرچه باشد او برای بسیاری از بنیانگذاران فرهنگ آزادیخواهی در تاریخ معاصر کشور است. آزادیای که به باور گروههای منتقد اشرفغنی، بارها در حکومت کنونی با گذاشتن کانتینرها و برخوردهای آمیخته با خشونت با معترضان نقض شدهاست.
قاسم عرفانی استاد دانشگاه با اشاره به تفاوت زمان زمامداری شاه امانالله و اشرفغنی، میگوید: در زمان حکومت امانالله خان به دلیل اینکه سطح توقع برای مشارکت فراقومی در قدرت اندک بود، میزان انحصارطلبی در قدرت کمتر برجسته میشد.
از سویی هم تهدیدی که به باور او از سوی گروههای سنتی در مقابل حکومت شاه امانالله وجود داشت و منجر به فروپاشی آن شد، در حکومت به رهبری اشرفغنی به گونه دیگر و از سوی گروههای قومی که نه خودشان را در تصمیمگیریها سهیم میدانند و نه دولت را ممثل اراده مردم، وجود دارد.
به باور این استاد دانشگاه، ادامه و گسترش دامنه نارضایتی رهبرانی که از دایره تصمیمگیری بیرون ماندهاند، درصورتیکه این نارضایتی در بدنه گروههای قومی نیز شدت یابد، میتواند مشروعیت حکومت را با چالش جدی روبرو کند.
حکومت ائتلافی "وحدت ملی" برای بار نخست در افغانستان تجربه میشود و دو سال دیگر تا پایان عمر آن باقیست. معلوم نیست که اشرف غنی بار دیگر این بخت را پیدا میکند که برای پنج سال دیگر هم پشت میز شاه امانالله بنشیند و پای اسناد سرنوشتساز برای افغانستان امضا کند. امانالله خان در کارنامه ده سالهاش نام خود را به عنوان شاه نوگرا ثبت تاریخ کرد. روشن نیست که تاریخ چه پسوندی در کنار نام اشرف غنی در پایان حکومت پنج یا ده سالهاش خواهد گذاشت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 12859
#593
Posted: 3 Sep 2017 17:35
salam_446: خون حججی؛ آبجوی سوری؟!
دقیقا
این شهید حججی خدابیامرز بدجوری نون و آب شده و میشه برای بعضیها!
محرم هم که نزدیکه!
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 455
#596
Posted: 5 Sep 2017 12:12
salam_446: سخنگوی دولت خاطرنشان کرد:حصر تصمیم شورای عالی امنیت ملی و پیش از دولت روحانی بوده استلیمو خط آخرو چند بار بخون
سلام
رئیس شورای امنیت ملی در زمان احمدی نژاد ، روحانی بود که به دستور خودش موسوی و کروبی بازداشت و محصور شدن ...
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 12859
#598
Posted: 5 Sep 2017 13:02
TheWalkingDead: رئیس شورای امنیت ملی در زمان احمدی نژاد ، روحانی بود
روحانی دبیر شورا بود به گمانم
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 455
#599
Posted: 5 Sep 2017 15:54
salam_446
mahdi75
بله ، دبیر شورای امنیت ملی بود و در حال حاضر رئیس شورا هست ؛ بازداشت و حصر میر حسین موسوی و مهدی کروبی ، دستور شورای عالی امنیت ملی بود ...
1 - در بحبوحه انتخابات امسال و یا حتی 4 سال پیش ، تعداد زیادی از ویدئو ها و فایل های صوتی از حسن روحانی پخش شد که : در مسئله کوی دانشگاه دستور مستقیم روحانی بود که دانشجو ها رو ولو با زور و ضرب و شتم متفرق کنن ؛ در سال 88 علیه تظاهرات کننده ها نطق کرد و در ویدئو های پخش شده از مناصب نظام گفته شد که پیشنهاد حسن روحانی بود که موسوی و کروبی بازداشت بشن و توی خونشون محبوس نگه داری بشن و خیلی چیزای دیگه ....
بحث بر سر اینه که : « روحانی میخواد رفع حصر کنه ؟ » ، « می تونه ؟ » دیگه ؟ درسته ؟ خوب پس بذارید بحثو واضح تر کنم :
چه طور ممکنه کسی که تا سال 88 دستش به خون بیگناهان آلوده بوده و مثل احمدی نژاد هودج پرنده می دیده و مدام مجیز نظام و اسلام و رهبر رو می گفته ؛ به یک باره در سال 92 تغییر مواضع (!) بده ؟
مطمئناً روحانی بخش همراهی از پروژه بوده که جنبش سبز ، تبدیل به سرنگونی رژیم اسلامی نشه ... ولی یک نفره نمی تونه علیه همه نیرو ها بایسته ... ولی سؤال اینه که آیا واقعاً روحانی خواهان درست شدن وضعیت مملکت هست ؟ آیا واقعاً خواهان اصلاح شدن وضعیت خارج از مقاصد رژیم ، هست ؟ یا بر فرض مثال که الان مردم اصرار می کنن موسوی و کروبی آزاد بشن ، واقعاً خواهانش هست و تلاش می کنه ؟
وقتی سوابقش رو بررسی می کنیم و از زمان ریاست جمهوری نطق ها و دستوراتش رو و چیزایی که از شخصیتش که پشت پرده هست به رسانه هایی مثل اینترنت نفوذ می کنه ؛ و با توجه به همه اینها که بخشی از رژیم جمهوری اسلامی حساب میشه ؛ آیا میشه باور کرد که به دنبال برآورده کردن مطالبات مردمه ؟!
در مورد موسوی و کروبی هم لازمه گفته بشه که برای استحمار مردم توی حصر نگهشون داشتن تا تبدیل به بت بشن ... اگر بیان بیرون هیچ کاری نمی تونن بکنن برای همین از چشم مردم میافتن .......
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند