ارسالها: 7149
#625
Posted: 1 Nov 2017 16:24
دولت روحانی اول تعرفه های خدمات پزشکی را گران و حالا بیمه سلامت را در مراکز غیردولتی و مطب ها بی اعتبار کرد
روباه بنفش!!
شرایط کنونی!!
تا ۱۴۰۰ با روحانی!!
ما همه با هم هستیم!!
روحانی مــــوچـــکـــــریــــم!!!
بــه عـقــب بــر نـــمـــیـــگـــردیـــم!!!
limoshirin65: پوپولیست کیست؟
افرادی که به هر طریقی سعی کردند مردمو به پای صندوق های رای بکشونن و عملا مهر تایید به این نظام زدند و با استفاده ار کلماتی مثل شرایط کنونی ، انتخاب بین بد و بدتر ، این دفعه فرق میکنه!!! ، بیان و پاسخگو باشند!!
چه تفاوتی کرد؟
اصلا چه تفاوتی بین روحانی و دیگر کفتار های تایید صلاحیت شده ، وجود داشت؟؟؟
واقعا الان متوجه شدن که اون کارشون ، فقط تایید کردن و قدرت بخشیدن به این نظام بود؟؟؟؟
ویرایش شده توسط: limoshirin65
ارسالها: 12859
#626
Posted: 1 Nov 2017 17:55
تحریم هوشمندانه كاتسا
تحریم ویروسی جدید آمریكا از امروز صبح علیه ایران اجرایی شد. گرچه در نگاه اول به نظر میرسد این تحریمها تنها شامل سپاه و شركتهای وابسته به سپاه است، ولی با طراحی هوشمندانهای كه دارد كم كم به كل اقتصاد ایران سرایت میكند.
آمریكاییها برای اینكه تحریمهای جدید نقض صریح برجام نباشد از ایده "تحریم غیرمستقیم ویروسی" استفاده كردهاند. به این ترتیب كه اگر شركتی با سپاه و شركتهای وابسته به آن كار كند، به جای اینكه جریمه شود، خود این شركت به لیست شركتهای تحریمی اضافه میشود! و لذا هر شركت دیگری هم كه با این شركت كار كند خودبخود وارد لیست تحریمها میشود ...
به این ترتیب، اگر شركت ملّی نفت ایران قراردادی با قرارگاه خاتم الانبیاء امضاء كند، شركت ملی نفت ایران خودبخود وارد لیست شركتهای تحریمی میشود! لذا شركتهای اروپایی هم اگر با شركت ملی نفت ایران كار كنند، دچار ویروس تحریم میشوند ...
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#627
Posted: 3 Nov 2017 19:24
خبرهایی از آن قاری معروف ....
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#628
Posted: 3 Nov 2017 20:06
یک دیدگاه جالب
روی دیوارهای ویرانههای حلب نوشتهاند: «وطن هتل نیست که هروقت خدماتش خوب نبود، ترکش کنیم. ما اینجا خواهیم ماند.»
آلمان بعد از جنگ جهانی دوم کشوری تحقیرشده و اشغالشده بود. برندههای جنگ -شوروی، امریکا، انگلیس و فرانسه- آن را بین خودشان تقسیم کرده بودند و مردم آلمان بفهمینفهمی حق حاکمیت بر خودشان را از دست داده بودند. سایه سنگین جنایات هیتلر روی سر و دوش شهروندان آلمانی سنگینی میکرد و شانهها زیر بار تحقیر خم شده بود. بعد هم که دوران جنگ سرد بود و آلمان عملا زمین بازی و رینگ بوکس بلوکهای شرق و غرب. با این همه اما، قول معروف و متواتری هست که میگوید (طبعا با کمی اغماض) در تمام دوران بعد از جنگ، جز آلمانیهایی که بهزور به شوروی یا امریکا کوچانده شدند، هیچ آلمانی کشورش را ترک نکرد؛ حتی آنهایی که از ابتدا با آدولف هیتلر مخالف بودند، حتی آنهایی که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۳۲ به او رای نداده بودند، حتی آنهایی که با انتخاب هیتلر به عنوان صدراعظم توسط رییسجمهور هیندنبورگ در ژانویه ۱۹۳۳ مخالف بودند.
نمودار تحولات آلمان در قرن بیستم نمودار جالبی است: در ۱۹۴۰ کشوری است متخاصم و منفور، در ۱۹۵۰ کشوری تحقیرشده و تحت اشغال، در ۱۹۶۰ کشوری دوپارهشده، در ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ آتشی زیر خاکستر، در ۱۹۹۰ کشوری یکپارچه و متحد، در ۲۰۰۰ ققنوسی بیرونآمده از آتش، و امروز بزرگترین قدرت اروپای غربی.
چشمهای آدم باید خیلی ضعیف یا حتا کور باشد که پشت چنین روندی، پشت چنین سربرآوردن و قد کشیدنی از میان ویرانههای جنگ و تحقیر، همت و حمیتی ملی را نبیند؛ همبستگی مردمی که
بدون نگاه از بالا به هموطنانشان،
بدون توهم غاز بودن مرغ همسایه،
بدون خیالِ این که با گذشتن از این کویر وحشت به شکوفهها و باران میرسند،
بدون ادعای این که در این شهر بخت خویش را آزمودهاند و حالا دیگر باید پای خویش را از این ورطه بیرون بکشند،
ایستادند کنار هم، دست به دست هم دادند، مسئولیت فردی انتخاب جمعیشان را پذیرفتند، دنبال پختهخواری نرفتند، و بهتر از مایی که پز مالکیتش را میدهیم، حواسشان بود که «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.»
تجربه ژاپنِ بعد از جنگ جهانی دوم هم بیشباهت به تجربه آلمان نیست. چنین اتفاقاتی اما، اگر برای ایران ما افتاده بود، هیچ بعید نبود جمعیت کشور به طرفهالعینی نصف شود؛ عدهای بلاهت یا حماقت سایر هموطنان را بهانه میکردند و میرفتند جایی که آدمهایش باشعورتر، آسمانش آبیتر و درختهایش سبزتر باشد، عدهای جان خودشان را بهانه میکردند، عدهای آینده فرزندانشان را، عدهای کوتاه بودن سقفها را، عدهای آلودگی «آب و هوا» را، عدهای حجاب اجباری را، عدهای کشف حجاب اجباری را، عدهای یکبارگیِ تجربهی زندگی و -«منطقی باشیم خب!»- لزوم برخورداری از رفاه و آرامش و آسایش و فلان و فلان را که قرار بود به محض ورود به سرزمینی دیگر در همان فرودگاه مثل تاج گلی به گردنشان آویخته شود، و خلاصه هرکس بهانهای مناسب برای نماندن و مشارکت نکردن دستوپا میکرد.
هرچه باشد، مشت نمونه خروار است، هروقت اوضاع و احوال مملکت کمی کشمشی شده، سیل مهاجران بوده که روان شده. ماجرای امروز و دیروز هم نیست که بشود سردستی ربطش داد به سبک زندگی معاصر و کمرنگ شدن مرزها و انترناسیونالیسم و گلوبالیزیشن و چیزهایی از این دست. پانصد سال پیش هم آش بوده همین و کاسه همین؛ مگر شاعران ایرانی فرار مغزها نکردند و راهی هند نشدند؟ گفتم «فرار مغزها»، و شوخی بیمزه «فرار مغزها و قرار بیمغزها» به یادم آمد. «فرار مغزها» به نظرم اصلاً عبارت درست و مناسبی نیست. «فرار» تا حدی بار منتقدانه دارد، این درست، اما کیست که دوست نداشته باشد «مغز» باشد. چنین عبارتی -«فرار مغزها»- این سوءتفاهم را به وجود میآورد که هرکس رفت، حتما «مغز» است -مغزی بزرگ که سقف کوتاه وطن لیاقتش را ندارد- و آنها که ماندهاند، لابد...
با خودم قرار میگذارم دیگر از این عبارت استفاده نکنم. «وطن هتل نیست که هروقت خدماتش خوب نبود، ترکش کنیم.» ماندن... گاه ماندن و در نشیب دره سر به سنگ زدن، هم شرافتمندانهتر است و هم تاثیرات بزرگتر و ماندگارتری به دنبال دارد
هفتهنامهی کرگدن، ۳۰ مهر ۹۶
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#629
Posted: 6 Nov 2017 08:36
ایران در یمن مشکل است نه راه حل
برخی مسئولان کشور، «با بیمسئولیتی وحشتناکی» دارند ایران را به سمت یک جنگ ویرانگر پیش میبرند! این بار «وزیر دفاع دولت روحانی» به طور ضمنی اعتراف کرده که موشکهای یمن را ایران «میتواند» تأمین کرده باشد!
نشانههای بیشتری از این اعتراف ضمنی و در لفافه وزیر دفاع وجود دارند که بر دخالت ایران در جنگ یمن دلالت میکنند. چیزهایی که نشان میدهند «مقصد نهایی» مسیر حرکت آقایان به کجا میرسد! چیزی که آمادگیاش را ندارند، اما جهت و مسیرشان به آنجا میرود: به «جنگ»!
امروز البته فرمانده کل سپاه با عقلانیت بیشتری (یا با ریاکاری بیشتری!) منکر هرگونه دخالت ایران در یمن شد و گفت: "موشکهای یمنی، متعلق به ایران نیست و ما اصلاً امکان ارسال موشک به یمن را نداریم". اما ساعتی بعدتر، وزیر دفاع در حاشیهی مراسم ترحیم پدر قاسم سلیمانی، به نوعی ادعای آقای ترامپ را تأیید کرد و گفت اگر آمریکا میتواند به عربستان کمک تسلیحاتی کند، چرا جمهوری اسلامی به «حوثیهای یمن» نتواند؟! سخنی که شاید یک «بلوف» باشد، اما عملاً تأییدی بر سخن امروز ترامپ بود که گفت: "موشک بالستیکی که دیشب از یمن به سمت عربستان شلیک شد (و توسط سیستم پدافند هوایی آمریکایی عربستان در هوا منهدم شد) در حقیقت «موشکی از طرف ایران» بوده است"!
آقای حاتمی وزیر دفاع درباره شلیک موشک بالستیک انصارالله یمن به سمت ریاض و اتهامی که ترامپ متوجه ایران کرد گفت: "مگر کسی از آمریکا سوال میکند که شما چه چیزی در اختیار عربستان قرار میدهید؟" سخن وزیر دفاع، نوعی اعتراف به حمایت نظامی ایران از شورشیان حوثی یمن به حساب میآید که «بار امنیتی» هولناکی برای ایران دارد و قطعاً به زیان تمامیت ارضی ما خواهد بود. سئوال اینجاست که تصوّر مقامات ایران از فرجام دخالت نظامی در یمن چیست؟ تا کی میتوانند اسم کمکهای نظامی را مثل باتلاق سوریه «کمک مستشاری» بگذارند؟ آیا عاقبت این دخالت را سنجیدهاند؟ آیا کشته شدن بیش از ۲۲۰۰ عضو رسمی سپاه و صدها نیروی نظامی فاطمیون و زینبیون (مهاجران پاکستان و افغانستان) در سوریه و صرف «میلیاردها دلار» پول ایرانیان در "حرم اسد" چیزی به عقلانیت آنها اضافه نکرده است؟
به نظر میرسد مقامات ایران، دیگر «پردهپوشی» را درباره یمن هم کنار گذاشتهاند و علناً برای عربستان و متحدان پرشمار آمریکا در منطقهی خاورمیانه «خط ونشان» میکشند! اما مگر چه چیزی در توان نظامی ایران تغییر کرده که دارند به باتلاق یمن هم میروند؟ چه چیزی غیر از «پشتگرمی و اتکاء به حمایت رفیق روسی»، مقامات جمهوری اسلامی را اینگونه جسور و سرشار از اعتماد به نفس کرده که به استقبال یک جنگ دیگر بروند؟
پیام سیاسی تظاهرات ۱۳ آبان و عواقب «نمایش موشک دوربرد» در برابر سفارت سابق آمریکا در تهران چیست به جز شاخوشانه کشیدن؟ بلوف زدنی که هیچ «پشتوانه ملی» ندارد؟ آیا ادامهی این مسیر به چیزی جز یک جنگ ویرانگر ختم میشود؟ واقعاً در مغز این گروه از مسئولان کشور چه میگذرد؟ آنها چطور فکر میکنند با داشتن تعدادی موشک دوربرد و چند قایق تندرو، قادرند با عربستان و آمریکا و بقیه که دهها برابر مجهزترند، بجنگند؟ آنها با «پشتوانه کدام ملت»، به استقبال یک جنگ دیگر در یمن میروند؟ آیا اگر جنگی در بگیرد، حتی یکهزارم آنهایی که در جنگ ۸ ساله با عراق به جبههها رفتند، به صحنه میآیند؟ بخصوص مردم امروزی که با چشمان باز در دنیای اطلاعات و ارتباطات امروزی، دارند «واقعیات» را میبینند. و شاهد اقدامات تحریکآمیز حکومت ایران و سپاه هستند، و قریب به اتفاق آنان از این نظام استبدادی و فاسد بیزارند. آیا این ملت به ستوه آمده، به جنگی که هدفش «بقای همین حاکمان» باشد، روی خوش نشان خواهند داد؟ پاسخ از آفتاب هم روشنتر است. با توجه به «همسویی بیسابقهای» که بین اعراب و اسرائیل و غرب بر علیه ماجراجوییهای ایران شکل گرفته، بهتر است قبل از علنی کردن دخالت در یمن، «سود و زیان پرونده سوریه» را یکبار محاسبه کنند. در باتلاق یمن، اگر ضرر بیشتری نباشد قطعاً هیچ سود و فایدهای هم انتظار ایران اسلامی را نمیکشد.
تجربه میگوید دعوت این حکومت به «عقلانیت»، خودش کاری غیرعاقلانه است! اما کاری بیشتر از انذار و هشدار هم نمیتوان کرد. کاش این هشدار را از زبان و کامنتهای تکتک شما شهروندان هم بشوند و مجبور شوند تا معقولانه رفتار کنند. واقعیت این است که جنگ یمن، «راه حل ایرانی» ندارد و ایران در آنجا «بخشی از مشکل» است، نه راهحل! این دخالتهای بیثمر، تماماً ضرر و زیان هستند. و عقل هم میگوید که جلوی ضرر را از هر کجا بگیریم، فایده است.
بابک داد
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#630
Posted: 11 Nov 2017 18:28
هر موشک سعودی یا اسراییلی که به سوی یک مرکز نظامی ایران شلیک شود دو امضا دارد: نتانیاهو و حسین شریعتمداری
همه اخبار حول و حوش ایران حاکی از آماده شدن ائتلاف عربستان، تل آویو و کاخ سفید برای تحمیل یک جنگ خانمانسوز دیگر به ایران هستند. با این تفاوت که پس از این جنگ دیگر کسی خاطرهای از درگیری در نبرد نخواهد نوشت. زیرا این جنگ نبرد تکنولوژیهای مدرن نظامی آمریکا و اسراییل با پایگاهها و احتمالا مراکز موشکی ایران است و نیروی انسانی چندانی در آن نقش ندارد.
در همه جنگها ستون پنجمی وجود دارد که برای دشمن فعالیت میکنند و به آتش دشمن، گِرا میدهد. در جریان جنگ ایران و عراق نیز بودند عوامل ستون پنجم که پس از کشیده شدن آژیر خطر، از درون شهرها به هواپیماهای عراقی علامت میدادند تا خانههای مردم را دقیقتر بمباران کنند. حسین شریعتمداری روزنامه کیهان یک تنه نقش همه آن ستون پنجمها را در شرایئطی بازی میکند که برای دومین بار تقریبا همه اعراب، اما اینبار به سرپرستی اسراییل برای تسویه حساب تاریخی با ایران در حال آماده شدن هستند.
هیچ منبع مستقلی نمیتواند اثبات کند موشکی که به سوی فرودگاه ملک خالد ریاض شلیک و رهگیری شد از طرف ایران به حوثیهای یمن داده شده است. حداکثر میتوان با شکایت ایران یا عربستان سعودی یک کمیته تحقیق بین المللی تشکیل شود تا پیرامون موضوع تحقیق کند. اما بعید به نظر میرسد حتی در صورت تشکیل چنین کمیتهای نتیجه کار آن پس از چند سال به سرنوشتی بیش از سرنوشت کمیته بین المللی تحقیق در مورد ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ منجر شود.
هر کشور دیگری به جز ایران بود، موضعگیری روزنامه کیهان را که به صراحت مسئولیت موشک شلیک شده به فرودگاه ریاض را ــ به عنوان نماینده رهبر ایران ــ رسما بر عهده گرفته است در دادگاههای نظامی فوق العاده مورد رسیدگی فوری قرار می داد. زیرا آماده باش نظامی یک ماه اخیر همه نیروها و قوای نظامی و امنیتی کشور از سپاه و ارتش، حاکی از وجود تهدیدی است که در حال جدیتر شدن است و به هیچوجه نباید آن را تحریک کرد یا ابلهانه به استقبال آن رفت.
هر چند رژیم بشار اسد یکی از خونریزترین رژیمهای منطقه است، اما وحشتی که داعش از خود باقی گذاشت تهدیدی بزرگتر از هر توحش دیگری است. این روزها همه مراکز اصلی داعش در عراق و سوریه با کمک ائتلاف بین الملل و نیز با مداخله نظامی ایران و روسیه تقریبا پایان یافته است. غائله استقلال اقلیم کردستان عراق نیز به پایان رسید و نتوانست پای سعودیها را به نزدیک مرزهای ایران باز کند. هنوز هیچ طرحی برای آینده سوریه ویران قابل تصور نیست٬اما هرچه هست توانایی ایران برای به عقب راندن همه قوای داعش در سوریه و عراق آثار بروز معادلاتی را آشکار میکند که بر اساس آن سعودیها هر چه بیشتر و بیشتر در منطقه به حاشیه رانده میشوند.
هم سعودیها دچار درگیریهای داخلی جدی و جنگ قدرت هستند که دستگیری شاهزادهها و وزرای فعلی از سوی طیفهای افراطی دلیل آن است و هم دولت ترامپ با بحران مشروعیت و به هم ریختگی داخلی به دهها دلیل مواجه است. اما هر چه هست اسراییلیها به عنوان یک شاهکار سیاسی موفق شدهاند تا در منطقه خاورمیانه دو بحران سعودیها و ناهماهنگی دولت ترامپ را به هم گره زده و آن را به سوی ایران سرریز کنند.
برخی از اسراییل شناسان معتقدند که ارتش اسراییل هر هفت هشت سال یکبار به بهانههای متفاوت، تهدیدهای شکل گرفته در اطراف خود در غزه یا جنوب لبنان را با استفاده از ارتش قوی خود درو کرده و برای حداقل چند سالی مطمئن میشود که دیگر تهدید شاخص و فوری بزرگی در اطراف مرزهایش وجود ندارد. آخرین جنگ اسراییل به جنگ پنجسال پیش در غزه باز میگردد که عملا پرتاب راکت از غزه به اسراییل را متوقف کرد.
پس از چند سال درگیری با داعش و نزدیک شدن پایان جنگ در سوریه، تهدید جدیدی علیه اسراییل شکل گرفته است. این تهدید تثبیت نسبی ایران در سوریه و قدرتمند شدن حزبالله بواسطه نزدیکی با ایران است. به این ترتیب، با توجه به سابقهای که اسراییل از خود باقی گذاشته است میتوان احتمال داد که چهار سال پس از جنگ غزه، اسراییل زمان را برای درو کردن تهدیدهایی که در اطراف مرزهایش شکل گرفته مناسب تشخیص داده است. اما این بار اسراییل عربستان و بیشتر اعراب را نیز در کنار خود دارد و طبعا حمله به مراکزی در ایران و نیز علیه حزب الله می تواند هدف اصلی اسراییل باشد. ائتلاف به رهبری عربستان هنوز نتوانسته است جنگ در یمن را به پایان برساند و فرسایشی شدن آن سعودیها را نگران کرده است. موشکهای شلیک شده از یمن نیز بحران جدیدی است که جدا امنیت سعودیها را تهدید میکند. هر چند که ایران بعد از اسراییل بزرگترین تجربه نظامی و گستردهترین تاسیسات نظامی منطقه را دارد که به اعتبار فعالیتهای هستهای در ردیف بالاتری قرار میگیرد و نیز شمار موشکهای دور برد، اعتبار نظامی مضاعفی را برای ایران ایجاد میکند، اما نباید فراموش کرد که هزینههای نظامی عربستان سعودی در سال گذشته دو برابر آلمان بوده و پس از چین در جایگاه سوم قرار گرفته است. بودجه نظامی این کشور بالغ بر ۸۷ میلیارد دلار بوده، در حالی که بودجه نظامی روسیه ۶۶ میلیارد دلار و بریتانیا ۵/ ۵۵ میلیارد دلار بوده است. مقایسه بودجه ۸۷ میلیارد دلاری عربستان با بودجه چهارده میلیارد دلاری ایران ملاحظات دقیقی را میطلبد. این در حالی است که عربستان در جریان سفر ترامپ به ریاض فقط ۱۱۰ میلیارد دلار ابزار و اسلحه خریداری کرد.
تفاوت سایز توان نظامی ایران با اتحادیه عربستان + اسراییل، تهدید بالقوهای برای ایران به شمار میرود. علاوه بر این، در صورتی که سعودیها تصمیم بگیرند عملیاتی را علیه هدفی در ایران انجام دهند میتوان احتمال داد که این نظامیهای اسراییلی هستند که به نام ریاض آن را انجام خواهند داد. زیرا سعودیها سلاحهای مدرن دارند، اما این اسراییل است که میتواند عملیات پیچیده نظامی را هدایت کند. در چنین شرایطی «حسین شریعتمداریِ کیهان» که از قضا نظر او هم به احمدینژاد نزدیکتر است، با هورا کشیدن برای شلیک موشک به ریاض عملا دارد موشکهای اسراییلی را به تهران دعوت میکند. بسیاری از کشورها بعد از چهل یا پنجاه سال اسناد طبقهبندی شده خود را از ردیف محرمانه خارج و آن را منتشر میکنند. بعید نیست پنجاه سال دیگر اسنادی از ردیف محرمانه خارج شود مبنی بر اینکه کسانی در تشکیلات روزنامه کیهان عمدا و حساب شده رهنمودهایی میدادند یا تیترهایی می زدند تا ائتلاف یا مجامع جهانی با استناد به آن بتوانند جنگی حساس را در یک مقطع حساس علیه ایران راه بیاندازند که عواقب جبران ناپذیری را برای مردم ایران در پی داشت.
Make the REST of your life, the BEST of your life