انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 64 از 150:  « پیشین  1  ...  63  64  65  ...  149  150  پسین »

بحث سیاسی روز بی تعارف


مرد

 
خدا مدیر بحران ما نیست


پلاسکو نشانمان داد ما در زمینه آموزش مدیریت بحران موفق نیستیم اما انصافا" مدال طلای سوگواری برازنده مان است. از صبح حادثه واژه "بلاتکلیف" مدام دارد تکرار می شود. نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها. نگوییم «غافلگیر شدیم». بلایای طبیعی به کسی زنگ نمی زنند که آماده باشید ما تشریف می آوریم.

وقتی پلاسکو فرو ریخت کام مان تلخ شد اما عبرتی نگرفتیم و یادمان رفت.درست مثل تصادف قطار در سمنان، مثل آتش سوزی خیابان جمهوری که دو زن پائین پریدند و مُردند. یادمان می رود، چون ما به زخم خو کرده ایم. مرگ کسب و کار ماست. یک اتفاق تازه رخ می دهد و این زلزله را می شورد و می برد! مسکن مهر را نگاه کنید. بیمارستان ها را پس از زلزله ببینید. تقریباً ویران شده اند. چه کسی آنها را ساخته است؟ ترامپ؟ نتانیاهو؟ آل سعود؟نه! خودمان!! ساخته ایم. با بی مسئولیتی. با بی فکری. با «حاجی سخت نگیر بابا!»، با
« آقا امضا کن بره،انشالله اتفاقی نمی افته»، با مصالح درجه چندم، با طمع، با سودجویی!

ما گرفتار بحران مدیریت در این کشوریم، چند نفرمان کُشته بشود تا قبول کنند «مدیریت بحران» نمی دانیم؟ یک باران، یک سیل کوچک، یک آتش سوزی در این کشور جنازه تولید می کند. برای درآوردن اشک هم، با شعر سوزناک و کلیپ جگرخراش مسابقه ندهیم، اسم این کار را نگذاریم همدردی! لزوماً هر کس بیشتر اشک در بیاورد انسان بهتری نیست.

تنها بیمارستان سرپل ذهاب با اولین زلزله تخریب شد. دست همه آنها که بی مزد و منت دارند کار می کنند را می بوسم. دستهای بدون دستکش و تاول زده و ناخنهایی که خون زیرشان مُرده. درود به غیرت کسانی که رفتند خون دادند،آنها که دارند کمک جمع می کنند. چندنفر از ما که فحش و تز می دهیم بلدیم با کپسول آتش نشانی کار کنیم؟تنفس مصنوعی بلدیم؟بلدیم بچه مان پاک کن قورت داد نجاتش بدهیم؟برای فاجعه بعدی آماده شویم. آموزش ببینیم. لطفاً به ما آموزش بدهید. به بچه های ما در مدارس همانقدر که مهندسی راه و آسمان یاد می دهید، روش های زنده ماندن را هم یاد بدهید.خدا مدیر بحران ما نیست.

کسی از نزدیکان من در این زلزله کشته نشد اما هر کس که جان باخت یا صدمه دید هموطن من است.
بی تدبیری بزرگترین خسارت را به کشور من وارد کرده
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
زلزله و شکست جامعه سازی در ایران!


تا کنون علی دایی، صادق زیبا کلام، و نرگس کلباسی کمکهای مردمی فراوانی برای زلزله زدگان غرب کشور جمع آوری کرده اند. همچنین برخی از مردم خود عازم این مناطق شده اند تا مستقیما کمک ها را بدست نیازمندان برسانند! از سوی دیگر شاهد بحران اعتماد عمومی در سازمان های رسمی امدادرسان هستیم به طوری که برخی از مسئولین هلال احمر و بهزیستی از جامعه شناسان خواسته اند تا یاریگر آنها در احیای اعتماد از دست رفته مردم به ایشان باشند! اگر در ابتدای انقلاب برخی نهادهای مردمی همچون جهادسازندگی قادر بودند تا عواطف و احساسات مردمی را به سمت و سوی محرومیت زدایی از روستاها سوق دهند. امروزه در جهان مدرن شاهد افزایش تمایزات نهادی هستیم. نهادهای سیاست، فرهنگ، اقتصاد، دین و خانواده از یکدیگر تفکیک شده و کارکردهای ویژه خود را انجام می دهند. در این میان البته افراد مشهور و سلبریتی ها هم جایگاه ممتاز خود را داشته و از توان تاثیرگذاری بالایی بر افکار عمومی برخوردارند، هرچند که هیچگاه نمی توانند جای خالی نهادها را پر کرده و کارکرد آنها را انجام دهند.


ولی امروزه در ایران شاهد" شکست فرایند جامعه سازی" در اذهان مردم هستیم. غلیان احساسات پرشور مردم در هنگامه زلزله غرب کشور نباید ما را از" بحران نهادی" و اجتماعی در کشور غافل کند! بحرانی که نه تنها فرآیند مدیریت کشور را دچار اختلال می کند بلکه نشانه روشنی از ذره ای شدن جامعه می باشد. در چنین فضایی اگر چه حضور افراد مشهور و خوشنام می تواند به تسریع جمع آوری مطمئن کمک های مردمی انجامیده و مرهمی بر دردهای آسیب دیدگان از حوادث طبیعی باشد ولی ناخواسته به افزایش وزن افراد و" شخصی شدن سیاست" در ایران می انجامد! اگر اعتماد مولد سرمایه اجتماعی را در سه سطح، افراد، نهادهای مدنی و سازمان های دولتی رده بندی کنیم روشن است که بحران اعتماد مردم به دستگاه های دولتی و رسمی در کوتاه مدت قابل ترمیم نیست، ولی به نظر می رسد که می توان از فوران احساسات در چنین فجایعی برای افزایش اعتماد به نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد بهره جست. آینده ایران نه در گرو " اعتماد نمادین "به افراد، بلکه در قبال "اعتماد نهادین" به سازمانهای مردم نهاد رقم می خورد!


با گسترش بحران های اجتماعی از قبیل آب، محیط زیست، آسیب های اجتماعی و ...، این نهادهای مدنی هستند که باید فعالیت در این عرصه ها را تشدید و به نوعی جایگزین دولت شوند. متاسفانه دخالتهای دولتی و رسمی در این حوزه ها تاکنون جز خسارت به بار نیاورده و اکنون باید با فشارهای جامعه مدنی به مسیر صحیح هدایت شود. اکنون فرصت مناسبی است که هم به قهرمانان ملی فروتنانه توصیه کرد که با معرفی نهادهای مدنی مطمئن به مردم گام بلندی را در جهت نزدیکی مردم به این سازمان ها بردارند و هم از حکومت خواست که اقدامی جدی را برای بازسازی اعتماد مردم به سازمان های دولتی و رسمی انجام دهند. آینده درخشان ایران تنها از مسیر ترمیم سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شهروندان می گذرد...

یکی از علل ظهور شرایط بی اعتمادی ، تمرکز قدرت و تصمیمگیری در نهاد های رسمی و غفلت از خردجمعی است و در نتیجه منزوی شدن‌مردم و ذینفعان در امور مرتبط با منافع عمومی است. در واقع مردم را برای نمایش فرض نمودن ، و افکار و عقاید انان را در نظر نگرفتن ، و در یک کلام معتقد به خرد جمعی نبودن ، عواقب و خساراتی بدنبال خواهد داشت که نسلها را بسمت هلاکت خواهد کشاند !

مهران صولتی

(با مقداری تغییر توسط من)
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
مولانا گرگیج خواستار برخورد قاطع با پیمانکاران خاطی مسکن‌های دولتی شدند



مولانا محمدحسین گرگیج در نمازجمعه امروز شهرستان آزاد شهر ضمن انتقاد از سهل‌انگاری پیمانکاران در ساخت‌وساز مسکن‌های دولتی که موجب تلفات سنگین در زلزله اخیر غرب کشور شد، از مسئولین رده بالای کشور خواستند بدون اغماض با خاطیان برخورد کنند:

زلزله اخیر غرب کشور مصیبت بسیار بزرگی برای ما بود، مسئولین رده بالای کشور در خصوص ساخت‌وسازهای مسکن نظارت دقیق داشته باشند و چنین امور حساسی را باید به افراد امین و متخصص بسپارند. بیمارستان‌هایی که پیش از انقلاب در کرمانشاه ساخته شده بودند در زلزله سالم ماندند اما به بیمارستان‌های نو ساز آسیب جدی وارد شد، این مسئله بیانگر این است که پیمانکاران امین و متخصص نبوده‌اند و فقط بیست درصد بودجه را صرف ساخت‌وسازها کرده‌اند اما ۸۰ درصد دیگر آن را به جیب زده‌اند. باید چنین افراد خائنی به شدت مجازات شوند، همین زلزله در کشور جنگ زده و فلج عراق نیز رخ داد ولی تلفات چندانی نداشت پس مسئولین چنین افرادی که جان و مال مردم را به خطر می اندازند توبیخ کنند. باید چنین کارهای حساسی به افراد مجرب سپرده شود و روابط بر ضوابط غلبه نکند لذا باید با پیمانکاران خاطی بدون اغماض و چشم‌پوشی برخورد شود، در زمینه ساخت‌وساز مسکن‌های دولتی، کارشناسی دقیق نبوده است پس باید این افراد تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند.

افرادی که به نام اهل سنت در مراسم عزا و جشن تولد شرکت می‌کنند هیچ ارتباطی با اهل سنت ندارند. طبق باور اهل سنت مراسم عزا و سالگرد تولد برای بزرگان اسلام جایز نیست، بنده بارها این مسئله را در سال های اخیر متذکر شده‌ام اما هنگامی که عقیده خود را بیان می‌کنیم ما را دشمن اهل بیت جلوه می‌دهند. افرادی که به نام اهل سنت در مراسم عزاداری و سالگرد تولد شرکت می‌کنند هیچ ارتباطی با اهل سنت ندارند، علما مرزبان عقیده هستند و هرگز چنین مسایلی را نمی‌پذیرند، نباید حضور افراد بی‌سواد در چنین مراسمی را در قالب علمای برجسته اهل سنت کشور جلوه داد و در رسانه‌ها بزرگنمایی کرد. بسیاری از اهل سنت، تاریخ تولد و یا رحلت بزرگان دینی خود را نمی‌دانند و این بیانگر عدم محبت آنان با بزرگان اسلام نیست بلکه در باورشان چنین مسایلی وجود ندارد پس باورهای مذهبی خود را بر ما تحمیل نکنید، همان‌گونه که ما در مسایل عقیدتی شما دخالت نمی کنیم متقابلا این انتظار را نیز از شما داریم.

طبق عقیده برادران شیعه برگزاری نماز تراویح را که فقط یاد خدا و تلاوت قرآن هست بدعت به شمار می‌رود و آن را برگزار نمی‌کنند ما هم نیز برخی عقاید شما را قبول نداریم و ناجایز می‌دانیم پس اگر انجام نمی‌دهیم وهابی و یا تکفیری نیستیم بلکه درباور ما چنین چیزی نیست. وقتی در عقیده شما مسئله‌ای بدعت هست ما شما را مکلف به انجام آن نمی‌کنیم، اگر یک شیعه برخلاف باورش عمل کرد مجرم به حساب می‌آید و درست نیست ما شما را مکلف به انجام عملی کنیم که در باورتان نیست لذا زمانی که از عقاید خود دفاع می‌کنیم به ما برچسب تکفیری و یا وهابی نزنید.

هر عالِم سُنی که برگزاری مراسم عزا و یا جشن تولد را در کتب عقیدتی اهل سنت اثبات کرد بنده از همین تریبون سخنان وی را تایید می‌کنم و تسلیم خواهم شد.
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
تجلی نابودی سرمایه اجتماعی حکومت در زلزله کرمانشاه




حامد آئینه وند- دانش آموخته دکترای روابط بین الملل

امروز در کنار سرمایه‌های اقتصادی و انسانی سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعی، در شکل دهی به تعامل حکومت و مردم نقش جدی ایفا می‌کند. تا پیش از پذیرش سرمایه اجتماعی به عنوان یک واقعیت جامعه شناختی، حکومت‌های غیردموکراتیک برای ماندگاری خود بر روی «توانمندی در قدرت نظامی و سرکوب سازمان یافته» حساب ویژه‌ای می‌کردند. در گذشته مادامی‌که یک حکومت اراده سرکوب و توانایی آن را با هم داشت می‌توانست پایداری خود را حفظ کند اما امروزه با شکسته شدن انحصار رسانه‌ای حکومت‌ها و گسترش شبکه‌های اجتماعی که به وسیع شدن دامنه آگاهی عمومی کمک شایان توجهی کرده است، پاسخ‌گویی حکومت‌ها به عنوان یک «مطالبه اساسی» مطرح است و هر حکومتی که از «پاسخگویی» سر باز بزند به دلیل این‌که توانایی برخورد با طیف وسیعی از مردم ناراضی را ندارد حیات سیاسی‌اش با بحران رو به رو می‌شود.


در این یاداشت و در پرتو حواشی زلزله کرمانشاه می‌خواهم توضیح بدهم که چرا باید «نابودی سرمایه اجتماعی حکومت» را به شدت مورد توجه و استفاده قرار داد. در جوامع دموکراتیک که میزان اعتماد مردم و گروه‌ها به یکدیگر و هم‌چنین میزان اعتماد آنها به نهادهای حکومتی بالاست بین امکانات، قدرت حکومت و نهادهای مردمی «هم افزایی» شکل می‌گیرد و این هم افزایی هم جلوی فساد را می‌گیرد و هم به توسعه کشورها سرعت می‌بخشد. اما، در صورتی که بین حکومت و مردم به دلیل «نارضایتی سیاسی» و «بحران مشروعیت» شکاف ایجاد شود، «سرمایه اجتماعی» حکومت از بین می‌رود و نهادهای حکومتی در جلب حمایت مردم ناموفق خواهند بود که اثرات سوء مستقیمی در روند توسعه می گذارد.


در جریان زلزله اخیر کرمانشاه و شهرستان‌های این استان، شاهد تحرکات خودجوش مردم و ورود سلبریتی‌های سیاسی، و رزشی و سینمایی برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان بودیم. سیل واریزی پول‌های مردم به حساب دکتر «صادق زیباکلام» برای امدادرسانی به زلزله‌زدگان که از مرز یک ملیارد تومان گذشته است و هم‌چینن کاهش جدی کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم به نهادهای حکومتی نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی حکومت نابود شده است. در فضای نابودی سرمایه اجتماعی حکومت و نهادهای آن، گروه‌ها، جریان‌ها و چهره‌های بسیاری برای پر کردن این خلاء وارد میدان می‌شوند اما تنها افراد و جریان‌هایی می‌توانند از اعتماد مردم بهره‌مند شوند که حکومتی نباشند و حتی الامکان مرزهای مشخصی میان خود و استبداد حاکم بر ایران ترسیم کرده باشند.

بنده که خود از شاگردان دکتر زیباکلام بوده و در محضر ایشان تلمذ کرده‌ام اقبال عمومی به ایشان را در «صراحت لهجه ایشان» در انتقاد از «حکومت و هسته سخت قدرت» می‌دانم. علی‌رغم کاهش شاخص‌های همبستگی اجتماعی در ایران و عدم اعتماد عمومی مردم به یکدیگر، وضعیت کمکهای خودجوش مردمی نشان می‌دهد که ما در کنار نابودی سرمایه اجتماعی حکومت، شاهد همبستگی عمیقی بین مردم هستیم. این همبستگی بین مردم، ارتش، نخبگان و نهادهای مردمی که مخرج مشترک همه آنها زاویه‌دار بودن‌شان با حکومت است، نشان می‌دهد که نهادهای حکومتی و مردم کارشان به رویارویی کشیده است.


نکته مهم ماجرای کرمانشاه این است که می‌بینیم در شرایط سخت اقتصادی مردم برای کمک‌رسانی آماده‌اند تا به آدم‌های شناسنامه‌دار و تشکل‌های شناسنامه‌داری که مرز روشنی با حکومت داشته باشند پول بدهند اما حاضر نیستد همین پول را به نهادهای شناسنامه‌دار جمهوری اسلامی بدهند. این امر نشان می‌دهد که جریان‌های مدعی جایگزین جمهوری اسلامی باید با گفتگو با یکدیگر برای جلب این «سرمایه اجتماعی» مهمی که در چنین شرایط اقتصادی حاضر است برای زلزله‌زدگان هزینه کند بیش از پیش وقت و انرژی بگذارد. ما باید این سرمایه عظیم اجتماعی را قدر بدانیم و با آن گفتگو کنیم و توضیح بدهیم که زلزله اصلی که کشور را به خاک سیاه نشانده است، سیاست‌های حاکمان بی‌لیاقت، مختلس و دزد جمهوری اسلامی در جناح‌های مختلف آن در داخل و خارج از مرزها است؛ سیاست‌هایی که ما را در برابر رقبای منطقه چون ترکیه و کشورهای عربی سر افکنده کرده و اسباب طعن و تمسخر ما را از سوی آن‌ها فراهم کرده است. سیاست‌هایی که نه تنها نخبگان بلکه تعداد کثیری از توده مردم را نیز به این نتیجه رسانده است که رفتن از کشور را به ماندن در آن ترجیح بدهند.
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
شش‌ نکته درباره اظهارات آقای وحید حقانیان در خصوص مسکن مهر

رحمت‌اله بیگدلی:، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی)
در کلیپی که اخیرا از آقای‌ وحید حقانیان منتشر شده است، ایشان‌ با لعن‌ صریح جناب دکتر جهانگیری می‌گوید: «خدا لعنت کنه معاون اول رییس‌جمهوری، آقای‌ جهانگیری، اولین تخم لق سیاسی را ایشان گذاشت و زود اعلام کرد در جلسه اقتصاد مقاومتی که آقا مسکن مهر! چه ربطی داره؟! ... اون ۷/۳ یا ۷/۶ ریشتر‌ خیلی وحشتناکه، رو خطش قرار بگیره کن فیکون می‌کنه!»



۱. لعن (درخواست محرومیت از رحمت خدا) برای‌ مؤمن فاسقی که گناه علنی انجام می‌دهد جایز نیست تا چه رسد به‌ برادر دو شهید و معاون اول رییس‌جمهوری که خود از رجال مذهبی سیاسی کشور است! بدون تردید، چنین عملی گناه کبیره و زایل‌کننده عدالت است، مگر این‌که توبه‌ کند و از شخصی که او را لعن کرده است حلالیت بطلبد!
آیت‌الله شبیری زنجانی در پاسخ به‌ استفتایی ‌درباره لعن شخص فاسقی که حتی برخی از گناهان را به شکل علنی انجام می‌دهد، فرموده‌اند: «لعن مؤمن جایز نیست حتی مؤمن فاسق بنابر احتیاط.» امام خمینی و دیگر مراجع عظام هم نظرات محکمی در رد لعن مسلمان مخالف‌ مذهب دارند تا چه رسد به اهل‌ مذهب! مقام معظم رهبری نیز قاطعانه لعن مسلمانان را محکوم کرده‌اند! این‌جانب لعن مطلق مسلمان را جایز نمی‌دانم، مگر این‌که مرتکب گناهانی شود که مسقط ایمان باشد. لعن غیر مسلمان را نیز تا زمانی که ظالمانه در مقابل حق قرار نگیرد مخالف تعالیم قرآن‌ کریم می‌دانم. از این‌روست که من حتی اعضای‌ دولت‌ فاسدی چون دولت احمدی‌نژاد را هم که از مضرترین دولت‌ها برای نظام‌ و کشور بود لعن نمی‌کنم‌؛ چون مسلمان نبودن آنان‌ برای من اثبات نشده است. پس‌ لعن جناب جهانگیری توسط آقای‌ حقانیان در ملاءعام به‌معنای‌ تکفیر وی‌ و کاری بسیار خطرناک و به‌منزله کافر حربی دانستن اوست!

۲. آقای‌ حقانیان‌ قطعا خودشان‌ متخصص و عضو‌ نظام‌مهندسی نیستند و استناد به سخنان دیگران‌ هم برای فرد غیر متخصص با وجود نظرات معارض‌ جایز نیست، جز در صورت اثبات بی‌طرفی و ارجحیت‌ نظر آن‌ افراد! پس باید وضعیت مسکن مهر توسط یک تیم مجرب متخصص بی‌طرف ارزیابی و نتیجه ارزیابی بدون کم و کاست به‌ ملت ارائه شود!‌

۳. آقای‌ حقانیان می‌گوید: «مسکن مهر روی خط‌ گسل بوده و هرچیزی که روی خط گسل باشد با این زلزله کن فیکون می‌شود.»! خوب، همین که این ساختمان‌ها بر روی خط گسل ساخته شده باشد، خودش خیانت به‌ ملت و بیت‌المال است! مگر نباید طبق قانون نظام‌مهندسی‌ اولا در جانمایی‌ یک پروژه عمومی‌، روی خط گسل نبودن آن‌ لحاظ شود؟! ثانیا مگر نباید طبق قانون نظام مهندسی در ساخت پروژه‌های با حساسیت بالا مثل‌ پروژه‌های عمومی که ساکنان و یا رفت‌و‌آمد زیاد دارند، استحکام خاک در آزمایشگاه مکانیک خاک مورد آزمایش قرار گیرد و طراح پروژه بر مبنای نتیجه استحکام خاک به‌طراحی بپردازد و نکات فنی دیگر که از حوصله جناب حقانیان خارج است؟! آیا واقعا آقای‌ حقانیان همه این موارد را بررسی و سپس اظهارنظر کرده‌ است؟!

۴. همین چند روز پیش آقای محمدرضا حبیبی، عضو نظام‌ مهندسی کرمانشاه در یک افشاگری تکان‌دهنده از روند ساخت مسکن مهر گفت: «زمان شروع ساخت مسکن‌ مهر در جلسه‌ای که در کرمانشاه با حضور وزیر‌ راه و شهرسازی وقت برگزار شد، علی نیکزاد اعلام کرد: « به‌خاطر کاهش هزینه‌های مسکن مهر، مجریان ذی‌صلاح در تمام کشور از‌ این پروژه‌ها حذف می‌شوند. هزینه نرخ نظارت هم از متری ۲۴ هزار تومان به متری ۳ هزار تومان و هزینه ساخت از متری ۶۰۰ هزار تومان به ۳۰۰ هزار تومان در مسکن مهر کاهش یافت! همچنین هزینه‌های تأمین اجتماعی و شهرداری در مسکن مهر هم به یک‌سوم کاهش یافت!» بدون تردید، مجری ذی‌صلاح یکی از کنترل‌‌کننده‌های اصلی در ساختمان‌سازی است و وقتی مجریان ذی‌صلاح در سراسر کشور از پروژه‌ای حذف شوند، قطعا کار به‌ دست افراد بدون صلاحیت می‌افتد! همچنین‌ کسر فاحش هزینه نرخ نظارت قطعاً منجر به کاهش کیفیت و استفاده از مصالح با استانداردهای پایین‌تر در مسکن مهر سراسر کشور شده است!

۵. با توجه به‌این‌که مقام معظم رهبری نماد وحدت ملی هستند، کسانی که به‌هر نحو منسوب به ایشان می‌باشند باید در گفتار و رفتارشان ملاحظه این جایگاه رفیع را بکنند و به‌گونه‌ای سخن بگویند و رفتار کنند که ولو به‌صورت جزئی هم آن جایگاه لطمه نبیند!

۶. برخی دوستان از من خواسته‌اند که این یادداشت را منتشر نکنم. من در پاسخ آنان گفته‌ام: «وقتی مقام معظم رهبری می‌فرمایند از خود من هم انتقاد کنید، چرا ما نباید نظر منطقی خودمان را در باره کارکنان دفتر ایشان بگوییم؟!
اتفاقا من این‌گونه خودسانسوری‌ها را توهین به مقام رهبری می‌دانم که‌ شکر خدا ما از آن مبرا هستیم.»
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
زوال رهبری در او اثر کرد!



چیزی که در کلیپ کوتاه وحید حقانیان توی ذوق می‌زند، «آینه‌وار بودن» اوست. سخنان او اهمیتی ندارد، بلکه «انعکاس چیزی که بازتابش می‌دهد»، خیلی جالب است. او بیشتر از سه دهه «دستیار، محافظ، مَحرم،... و مشاور نزدیک» رهبر معظم بوده و هست. خوب که دقت کنید، کار از «اثر کردن کمال همنشین!» گذشته و حالا حقانیان، تبدیل به «بدل شخصیتی!» خامنه‌ای شده، بدون هیچ کم و کاستی! نوع حرف زدن و ادبیات و نگاه کردن و آه و نفرین و زنجموره کردنش، عیناً شبیه رفتارهای آقای خامنه‌ای است. این «شباهت شخصیتی» آنچنان است که حتی به «فیزیک» و چهره‌ی او هم سرایت کرده و در کمال تعجب «فرم ابرو و بینی و حرکات سر و گردنش» هم شبیه حضرت آقا شده است! (خود انتخاب کنید که این سخن، تعریف از اوست، یا تحقیرش؟)

در خاندان سلاطین، غالباً کودکان و زنان و برخی مشاوران و «خواجه‌گان نزدیک»، بدون آنکه بخواهند «بخش پنهانی» از شخصیت حقیقی سلطان را نمایش می‌دادند. برای همین، در زمان حاضر هم خبرنگاران علاقه‌ی زیادی به مصاحبه با خاندان سیاستمداران دارند. دیروز «محافظ و ... و دستیار سی و چند ساله‌ی» آقای خامنه‌ای، با زبان عریان‌تری «منویات قلبی» رهبر را به زبان آورد. و به مردم نشان داد ولی‌فقیه، در جمع‌های خودمانی و در خفا با چه ادبیات و کلماتی درباره‌ی افراد حرف می‌زند. ناگفته پیداست لحن رهبر فرزانه، نشانی از فرزانگی و متانت و انصاف ندارد! گرچه اینها را قبل‌تر در بیانات خود رهبر هم می‌شد یافت، اما تا این اندازه که در یک کلیپ یک دقیقه‌ای جمع شده باشد، و با اجرای یک «بدل»، جذابیت خاص خودش را دارد. غرور و تفرعن مشمئزکننده‌ای که (در همین یک دقیقه) در رفتار و گفتار حقانیان دیده می‌شود، در واقع «انعکاس عریان» رفتار و گفتار واقعی آقای خامنه‌ای در خلوت است.

«داوری کردنش» درباره‌ی کلیّت پروژه‌ی مسکن مهر، فقط با استناد به مشاهدات ۲۷ نفر مهندسی که از زنجان نظر داده‌اند (و معلوم نیست چگونه و کجا نظر داده‌اند؟) و «تعمیم دادن» نظر این ۲۷ نفر بر هزاران منتقد عالم، عیناً شبیه داوری‌های رهبر است. از نظر حقانیان همین که آن ۲۷ مهندس درباره‌ی آپارتمانهای مهر نظر مثبتی داده‌اند، پس نظرشان در مورد کیفیت تمام ۲ میلیون و اندی آپارتمان مسکن مهر در سراسر کشور هم «مثبت» و «قابل تعمیم» است! این مدل ذهنی شخص حقانیان نیست؛ دقیقاً نوع ذهنیت و داوری کردن خامنه‌ای است! و ۲۸ سال است که ایران، اسیر چنین «منطقی» است! حقانیان «منعکس‌کننده‌ ادبیات» و منطق کسی است که در محاوره‌های عادی هم اینگونه حرف می‌زند و لعنت می‌کند! و باز هم این حقانیان نیست که حرف می‌زند. او را عمری است به قول حافظ «در پس آینه، طوطی‌صفتش داشته‌اند!» او فقط همان چیزی را منعکس می‌کند که عمری با آن حشر و نشر داشته و حفظش کرده است: قضاوتهای عجولانه و خام و سطحی، دشنام‌گویی و غیبت و لعن و زنجموره، و «تعمیم دادن» نظر ۲۷ نفر بر نظر همگان!

شخصاً خیلی از سخن گفتن محارم و نزدیکان رهبری چیز یاد می‌گیرم! اینها نوری بر «حقیقت عریان ولی‌فقیه» می‌تابانند که برای روشن شدن اذهان مردم، کار امثال ما را راحت‌تر می‌کند. قبلاً هم که آقای سعیدی امام‌جمعه قم درباره‌ی «لحظه‌ی تولد رهبر و یا علی گفتنش» در هنگام ورود به این دنیا سخن گفت، در یادداشتی آرزو کردم کاش بگذارند این قبیل افراد بیشتر حرف بزنند! حالا علاقمند شده‌ام که این «مُلازم نزدیک رهبری» باز حرف بزند! حقانیان فقط در یک «کلیپ یک دقیقه‌ای»، کلی «داده‌ مفید» درباره‌ی شخصیت حقیقی آقای خامنه‌ای به اذهان جامعه اضافه کرد. و باز هم یکی از نزدیکان، «دم خروس» شخصیت واقعی رهبر را بیرون انداخت تا مردم خوب تماشایش کنند!
تا مردم ببینند شخصیتی که با «رنگ و نور و پس‌زمینه‌ی آبی» و آن لبخندها و عکسهای «مکش‌مرگ‌مـا» به عنوان آیت خدا و ولی فقیه تبلیغ می‌شود، در واقعیت چگونه حرف می‌زند؟ چطور زنجموره و نفرین می‌کند؟ و قضاوتهایش و نوع نگاهش، تا چه اندازه حقیر و‌ کوچک و سطحی‌اند. این حجم از حقارت و خود‌ بزرگ‌بینی، حقیقتاً رقّت‌انگیز است.

یکی از رسم‌های روزگار این است که آدمهای حقیر، به دست افراد حقیری شبیه خودشان خوار و خفیف و حذف می‌شوند! در واقع روزگار، اینجا هم «حرمت آدمهای بزرگ» را نگه می‌دارد، تا نفس پاکشان آلودگی نبیند! دیروز از یک طرف حقانیان موجب تحقیر آقایش شد، و از آنسو، احمدی‌نژاد که زیر بال و پر همین سلطان بزرگ شده، با «بست‌نشینی در حرم شاه عبدالعظیم»، رهبر معظم را برای چندمین مرتبه خفیف و خوار کرد و داستانش فعلاً ادامه دارد! با دیدن اتفاقات این روزها، دارم بیشتر به رسم و رسوم عجیب روزگار فکر می‌کنم! به اینکه حقیقتاً عادتهای جالبی دارد این روزگار!


بابک‌ داد
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
روحانی: ٢٠٠ هزارمیلیارد از ٣۶٠ هزارمیلیاردتومان بودجه عملا در اختیار دولت نیست / نمی خواهم وارد بحث بشوم که ریشه این حوادث از کجا شروع شد و چه بود

????گزیده سخنان رییس جمهور در جلسه با روسای کمیسیون‌های تخصصی مجلس:

▫️نمی خواهم وارد بحث بشوم که این حوادث از کجا شروع شد و چه بود، امروز باید متحد باشیم. بحث، بحث خود نظام و انقلاب و منافع و امنیت و مصالح ملی و ثبات ما و منطقه است.

▫️همیشه نمی‌شود مریض را با قرص خوب کرد و گاهی جراحی می‌خواهد.مثلاً مساله مؤسسات اعتباری غیرمجاز را اگر جراحی نمی‌کردیم، چه می‌شد؟ غده‌ای بود که همه بدن اقتصاد ایران را می‌گرفت.

▫️آنچه که این چند روز واقع شده ظاهرش یک نوع تهدید بوده که باید آن را به فرصت تبدیل کنیم و ببینیم مشکل چیست. چراکه همه اینها کسانی نیستند که از خارج دستور گرفته باشند بلکه عده‌ای از آنها مردمی هستند که به خاطر احساسات و مشکلات‌شان به خیابان ها آمدند.

▫️مردم تنها به خاطر مشکلات اقتصادی به خیابان نیامده اند و فقط پول و نان و آب نمی خواهند، یکی از خواسته های مردم این است که فضا را بازتر کنیم.

▫️شما می‌گویید بودجه اشتغال را از جای دیگری بیاورید. اهلا و سهلا، شما نمایندگان مجلس هستید. شما می‌گویید این بودجه را از اینجا نبریم، خوب بگویید از کجا بیاوریم، هر جا بگویید ما حرفی نداریم.این برنامه ششم توسعه مصوبه مجلس است.

▫️من برنامه دادم و مردم به این برنامه رأی دادند. به مردم قول دادم و گفتم فقر مطلق را می‌خواهم از بین ببرم. به مردم چه بگویم؟ بگویم من برای اشتغال برنامه ندارم. باید بگویم برنامه دارم، برای اینکه برنامه داشتم و در بودجه دادم به مجلس، اما مجلس به هر دلیلی آمد گفت من رأی نمی‌دهم. باید به مردم شفاف بگوییم.

▫️از ۳۶۰ هزار میلیارد تومان بودجه عمومی، ۶۰ هزار میلیارد تومان برای صندوق های بازنشستگی و بیشتر از ۴۰ هزار میلیارد تومان برای یارانه نقدی تخصیص پیدا می‌کند؛ ۶۰ هزار میلیارد تومان نیز به صندوق توسعه ملی و ۱۰الی ۱۱ هزار میلیارد تومان هم به عنوان پاداش بازنشستگی می‌دهیم؛ علاوه بر آن برای توسعه کشاورزی نیز یارانه هایی ارائه می‌کنیم که در مجموع نزدیک به ۲۰۰هزار میلیارد تومان از این ۳۶۰هزار میلیارد تومان بخاطر مسایلی که در اختیار دولت نیست، از دست ما می‌رود. (

▫️دولت خدماتی انجام داده یا نه؟ اگر انجام داده، چرا همه با هم نمی‌گوییم؟اگر نقصی هم دارد و از دولت داریم را هم بگوییم، چنانچه اشکالی وجود دارد را باید دولت ، مجلس و قوه قضائیه همه با هم باید حل کنیم چرا که مشکل هم برای همه ما است.
همه از آدمای عوضی بیزارن غافل ازاینکه خودشون آدم عوضی قصه زندگی یکی دیگه ن.
     
  
مرد

 
نامه سرگشاده به دبیر شورای‌عالی امنیت ملی، در پی اظهارات وی درباره نقش عربستان در اعتراضات اخیر


امیر دریادار علی شمخانی
دبیر شورای‌عالی امنیت ملی شیدالله ارکانه

با سلام و تحیات؛ اظهارنظر حضرت‌عالی مبنی بر اینکه ناآرامی‌های اخیر را به عربستان نسبت داده بودید شگفت‌زده‌ام نمود. نمی دانستم عربستان از چنین توانمندی برخوردار است که می‌تواند هزاران تن از جوانانمان را در شهرهای بزرگ و کوچک کشورمان به خیابان‌ها بکشاند. البته بیش از آن‌ که از قدرت عربستان شگفت‌زده شوم، از اظهارنظر حضرت‌عالی متاسف شدم.

این البته نه نخستین‌باری است که مسئولین در مواجهه با اعتراضات مردمی آن‌ها را به توطئه‌های دشمن حوالت داده اند و نه آخرین آن خواهد بود. به یاد نمی‌آورم حتی یک‌بار در طی این قریب به چهل سال مسئولین ما بجز این، واکنش دیگری نشان داده باشند. اعتراضات سال۸۸ به سفارت انگلستان، به آمریکایی‌ها و جورج سوروس نسبت داده شدند و اعتراضات امروز هم به داعش و عربستان. البته اسرائیل، مجاهدین، سلطنت‌طلبها، بهایی‌ها و عناصر نفوذی دشمن هم بی‌تقصیر نبوده‌اند. از عالم گرفته تا آدم، همه دستی در اعتراضات مردم ایران دارند الّا خود مردم ایران و عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظام.

ای‌کاش برای یک‌بار هم که شده بود، بجای متوسل شدن به شهر فرنگ و پادشاه جن‌ها و پناه‌بردن به توهمات توطئه و فرضیه‌های دایی‌جان‌ناپلئونی، از برج عاج‌ خود فرود می‌آمدید و از مردمی که از سیاست‌های شما به جان آمده‌اند، می‌پرسیدید دردتان چیست؟ به چه چیزی اعتراض دارید؟ چرا عصیان کرده‌اید؟ دراین‌صورت دیگر خیلی نیازی نمی‌رفت که پای آمریکا، اسرائیل، انگلستان، صهیونیست‌ها، جورج سوروس، عربستان، داعش و مجاهدین را به میان می‌کشیدید.

اگر بجای تهدید و ارعاب و نشان دادن قدرت، حاضر می‌شدید به دردشان گوش بدهید متوجه می‌شدید اکثرا جوانان دهه هفتادی هستند که سال‌هاست بیکارند؛ نه گذشته تابناکی داشته‌اند و نه امیدی به آینده. بیست و چند ساله و سی و چند ساله‌هایی هستند که سال‌هاست لیسانس و فوق‌لیسانس گرفته‌اند اما همچنان بر سر سفره پدر و مادر نشسته‌اند. سرخورده از اصول‌گرایان و شریعتمداری‌شان، ناامید از اصلاح‌طلبان و لیبرالیسم‌شان و منزجر از روحانی و وعده‌های توخالی‌اش. دست‌کم عدالتشان از من و شما خیلی بیشتر است، چرا که نسبت به همه ما به یک اندازه بی‌اعتمادند و متنفر.



ایام به کام باد

صادق زیباکلام
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
استمرارطلبان و فریبی‌ بزرگ بنام سوریه‌هراسی
(ناصر کرمی؛ استاد دانشگاه برگن نروژ)



سوریه هراسی ظاهرا تنها برگ باقی مانده در دست دوم خردادی هاست. الآن تقریبا از همه مدافعان وضع موجود جز این حرفی نمی شنوی. اما آیا ایران واقعا زمینه و ظرفیت سوری شدن را دارد؟ قطعا ما آسیب پذیری های گسترده ای داریم. اما اگر فرصت کنم در یک رشته توییت می نویسم که جنس آسیب پذیری های ما با سوریه متفاوت است. ما شاید نیجریه و هاییتی هم بشویم، اما سوریه نه، اصلا. دلایلش را می نویسم.


۱- گذشته از بحران ساختار سیاسی (مرزهای غیر واقعی، حاکمیت اقلیت بر اکثریت و نبود حس همبستگی ملی) سوریه همچون دیگر کشورهای عربی منطقه دچار سندروم بنیادگرایی مذهبی است. اینکه دین ناب اگر حاکم بشود چنین و چنان می شود. خوشبختانه با تجربه جمهوری اسلامی، ایران این سندروم را پشت سر گذاشته است. از این جهت با همه کشورهای خاورمیانه فرق دارد. حتی با ترکیه و مصر که به ظاهر مدرن تر هستند.


۲- سالهاست که از سوی هر دو جناح نظام تلاش می شود ایران کشوری مستعد تنش های قومی معرفی شود. با این هدف که غرب از سودای تضعیف حاکمیت مرکزی ایران دست بردارد و جمهوری اسلامی را به خاطر ثبات و امنیت عمومی ایران تحمل کند. اما همه آن تلاشها منحصر شده به شعار چند جوان در ورزشگاه. آیا واقعا شما حرکت جدی قومگرایانه در توده مردم مثلا آذربایجان یا کردستان دیده اید؟


۳- در تاکید بر گزاره بالا، اتفاقا اگر ایران مستعد تنش قومی بود الان وقتش بود و باید بروز می کرد. یعنی زمانی که نظام به شدت تمنای چنین تنشی را دارد برای فریفتن افکار عمومی جهان. مردم هم همه جا توی خیابان بوده اند در این یک هفته با تندترین و رادیکال ترین شعارها. اما آیا شما شعار و حرکت قومگرایانه پر رنگی دیده اید؟


۴- هرگز نمی توان فقط با دو مولفه دین و جغرافیا دو چشم انداز مختلف جغرافیایی را با هم مقایسه کرد. فقط برای برساختن مفهوم ملیت افزون بر دین و جغرافیا ده مولفه دیگر هم لازم است. آنها که می گویند صرفا به واسطه شباهت های مذهبی و سیاسی ایران مستعد سوریه شدن است ژئوپلتیک بخوانند. من ندیدم یک ژئوپلتیسین مطلقا چنین ادعایی بکند. فقط سیاستمداران و روزنامه نگاران جریان دوم خرداد بر طبل چنین ادعایی می کوبند.


۵- اصلا فرض کنیم واقعا همان آسیب پذیری ها را داریم که سوریه، آیا این یعنی اینکه نباید تغییر کنیم؟ یا اتفاقا یعنی اینکه باید حتما تغییر کنیم؟ کدام روند ما را به این آسیب پذیری کشانده؟ آیا نشانه ای از توقف آن روند هست؟ بعد از سوریه ای شدن کدام مرحله هست؟ سودانی یا سومالیایی شدن؟


۶- آقای تاجزاده و دوستان او که ما را از سوریه شدن میترسانند آیا صادقانه حاضرند مسئولیت خود در تبدیل ایران به کشوری با وضعیتی مشابه سوریه را بپذیرند؟ اگر نه، چرا باید به حرف آنها اعتماد کرد؟ چرا نباید تصور کرد تداوم اعتماد به آنها ما را به وضعیتی بدتر از سوریه هم دچار خواهد کرد؟


۷- آیا اینکه ایران توی خاورمیانه است یعنی همه مسائل آن شبیه دیگر کشورهای این منطقه است؟ پس تجربه چهل سال حکومت مذهبی در ایران چه می شود؟ دستاورد گرانقدری که مردم ایران دارند و هیچ کدام از دیگر کشورهای منطقه ندارند.


۸- اگر کسی ادعا کند شرایط عمومی ایران به کشورهای شرق اروپا شبیه تر از کشورهای غرب خاورمیانه است آیا نباید در ادعای او تامل کرد؟ مرز واقعی، ملت-دولت تاریخی، باور عمومی به سکولاریسم به واسطه تجربه سی و هشت سال حکومت مذهبی و البته همبستگی ملی بسنده و عمیق می تواند تمایز اصلی ما بادیگر کشورهای خاورمیانه و شباهت ما با کشورهای شرق اروپا در واپسین سال های بلوک شرق باشد.


۹- البته به فرض تضعیف یا سقوط حکومت مرکزی گسترش ناامنی و فروپاشی ساختارهای اداری و بحران اقتصادی در ایران قابل پیش بینی است. مشابه همه آنچه که غالبا کشورهای اروپای شرقی در سالهای نخستین فروپاشی بلوک شرق تجربه کردند. اما نسل‌کشی قومی و مذهبی مشابه سوریه و عراق... نه، واقعا بعید است. جنس آسیب‌پذیری‌های ما خیلی متفاوت است.


۱۰- برای شناختن ماهیت واقعی آسیب پذیری ها می شود به مطالبات عمومی توجه کرد. در سوریه سالها بود که اکثریت غیر علوی به دنبال راهی برای رهایی از اقلیت علوی بودند. اما جنس مطالبات معترضان ایرانی غالبا یا اقتصادی است و یا سیاسی. دیده نشده که مذهبی و قومی باشد. همین یک دلیل کافی است که بگوییم هراس از سوری شدن ایران یا توهم است و یا فریبکاری.


پی نوشت: یکی از بهترین مطالبی که در روزهای اخیر خوانده ام
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
سندی بر تدلیس مقام رهبری و مجلس خبرگان

در فایل تصویری ۱۹ دقیقه آخر اجلاسیه سه ساعتی بعد از ظهر ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ مجلس خبرگان که منجر به انتخاب آقای خامنه‌ای به عنوان «رهبر موقت» شده است منتشر شد، این عبرتها وجود دارد:


اول.
آقای خامنه‌ای در این جلسه خبرگان صادقانه اقرار میکند که شرع و قانون اساسی به او اجازه رهبری نمی‌دهد. صندلی قدرت این اعترافات واقع‌بینانه را در همان جلسه دفن می‌کند و خامنه‌ای جدیدی متولد می‌شود ۱۸۰ درجه بر خلاف این اعترافات که خود را مجتهد، ولی فقیه و مرجع تقلید معرفی می‌کند. آیا او فراموش کرده درباره خود چه گفته بود؟!

دوم.
کسی که در فقاهت او این‌قدر اما و اگر است و به فقدان مرجعیت فعلیه و شأنیه خود اقرار دارد، چگونه در نخستین ماههای رهبری بساط مرجعیت تقلید پهن می‌کند و فتوی می دهد و در وجوهات شرعیه تصرف می‌کند؟ آیا این همان «ابتذال مرجعیت شیعه» نیست؟

سوم.
رهبر منتخب خبرگان به اقرار خود و تصریح برخی خبرگان، فقیه نبود تا ولایت فقیه داشته باشد. آن‌چنان‌که خود پذیرفت رهبری او از باب ولایت عدول مؤمنین است، یعنی ولایت مؤمن مقلد که ولایت مطلقه و مرجعیت تقلید ندارد. آیا آنچه در ناحیه رهبری و مرجعیت مرتکب شده تعبیری جز تدلیس دارد؟ (در تدلیس حقیقت امر رامی پوشانند تا غیر از آنچه هست بنمایانند)

چهارم.
اعضای مجلس خبرگان خصوصا کارگردان زرنگ آن اکبر هاشمی رفسنجانی در تدلیس رهبری نقش عمده داشته‌اند. آنها ولایت مومن مقلد را به عنوان ولایت فقیه به مردم قالب کردند.

پنج.
تدلیس دیگر مجلس خبرگان، هاشمی رفسنجانی و آقای خامنه‌ای کتمان «رهبری موقت» از ۱۴ خرداد تا ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ است. آنها رهبر موقت منتخب خبرگان را «رهبر دائم» کشور معرفی کردند.

شش.
هاشمی رفسنجانی دنیا و آخرت خود را برای رهبری آقای خامنه‌ای فدا کرد. او فرد فاقد صلاحیت شرعی و قانونی را به رهبری رساند. خدا در آخرت به دادش برسد! اما دنیایش را هم فدا کرد. چرا که آقای خامنه‌ای از او مکارتر بود. وقتی از نردبان رفسنجانی و خبرگان بالا رفت نردبان را پرت کرد و دوست پنجاه ساله خود را که رهبریش را مدیون او بود حذف کرد.

هفت.
اعضای مجلس خبرگان با تصمیم تاریخی خود سیاست را بر دیانت، مصلحت را بر حقیقت و تدلیس را بر صداقت ترجیح دادند. آیا کسانی که این‌گونه با ملت تزویر کرده‌اند قابل اعتمادند



محسن کدیور
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
صفحه  صفحه 64 از 150:  « پیشین  1  ...  63  64  65  ...  149  150  پسین » 
سیاست

بحث سیاسی روز بی تعارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA