ارسالها: 12859
#703
Posted: 8 Jul 2018 08:19
بسته پیشنهادی اروپا برای ایران هم چوب است و هم پیاز؛ شرایط سختتر میشود
آژانس ایران خبر- جلسه وین محل برگزاری جلسه کشورهای ۱+۵ منهای آمریکا، در مورد ادامهٔ برجام و بسته پیشنهادی اروپا تشکیل شد. اما پیش از این نشست و در ارتباط با آن وقایعی اتفاق افتاد که این نشست و نتایج آن را تحتتأثیر قرار داد. یک عملیات ناکام تروریستی که منجر به یک حمام خون در اروپا میشد با همکاری پلیس آلمان فرانسه و بلژیک بطور شگفتانگیزی کشف و دیپلمات دستور دهنده این عملیات دستگیر شد.
روحانی همزمان برای بحث پیرامون برجام به کشورهای اروپایی سفر کرده بود و با پررویی خاص آخوندی همزمان با گفتمان، طرح تروریستی را هم پیش میبرد. بسته پیشنهادی به ایران رسید و روحانی در تماس تلفنی با صدراعظم آلمان بسته پیشنهادی سه کشور اروپایی در مورد ادامه روند همکاریها در برجام را مایوس کننده دانست.
روحانی گفت: پس از خروج آمریکا از برجام مشکلاتی در زمینه اقتصادی، روابط بانکی و نفتی ایجاد شده و شرکتهای سرمایهگذار در ایران برای ادامه فعالیتشان دچار تردید شدند. متاسفانه در بسته پیشنهادی ارائه شده راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاریها وجود نداشت و یک سری تعهدات کلی در حد بیانیههای سابق اتحادیه اروپا عنوان شده بود.
محمد دهقان عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در گفتوگو با فارس از توقیف بخشی از داراییهای ارزی در آلمان خبر داد. وی با اشاره به خروج آمریکا از برجام گفت: پس از خروج آمریکا اعتماد به اروپاییها کاری غلط به نظر میآمد که این اقدام آلمانیها در بلوکه کردن داراییهای ما این موضوع را به اثبات رساند.
ظریف هم در بدو ورود به فرودگاه وین برای شرکت در نشست کمیسیون مشترک وزرای خارجه ایران، چین، روسیه، فرانسه، آلمان و انگلیس و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: «آنچه که انتظار داریم این است که روز جمعه بستهای را که ارائه میدهند تعهدات مجموعه کشورهای باقیمانده از ۱+۵ و خود اتحادیه اروپا در واقع تعهداتی باشد که حقوق مردم ایران از برجام را تامین کند».
علی بیگدلی، کارشناس سیاسی نظام گفت: بسته تضمینی اتحادیه اروپا منافع جمهوری اسلامی را تأمین نمیکند. وی با اشاره به فشارهای آمریکا بر اتحادیه اروپا گفت: «به نظر میرسد اروپاییها با سیاستها، اظهارنظرها و فشارهایی که آمریکا بر آنها وارد کرده نمیتوانند تعهدات خود را نسبت به برجام عملی کنند اگر چه هنوز بهطور رسمی این اقدام را انجام ندادهاند.با این حال نمیتوان امیدوار بود اروپاییها بستهیی را ارائه دهند که منافع ایران را بهطور کامل تأمین کند».(خبرنگاران جوان ۱۵تیر ۹۷)
اگر چه هنوز جزئیات بسته پیشنهادی اروپا مشخص نشده است و نتیجه جلسه وزرای خارجه کشورهای ۱+۴ با ظریف هم چندان مشخص نیست اما آنچه که مشخص است این است که کشورهای اروپایی نمیتوانند آنچه را که جمهوری اسلامی میخواهد را تأمین کنند. در حال حاضر دولت آمریکا سخت مشغول است تا شرکتهای اروپایی را با ارایه پیشنهاداتی در زمینه رابطه پرمنفعتتر اقتصادی، تشویق به خروج از ایران و قطع همکاری اقتصادی با رژیم بنماید.
مجله آمریکایی تایم هم نوشت پس از پاره کردن برجام، اکنون دولت دونالد ترامپ، در سراسر جهان تلاش میکند حمایت بینالمللی از بازگشت تحریمهای فلجکننده اقتصادی علیه ایران را بهدست بیاورد. بنابراین بعد از خروج آمریکا از برجام و فشار این کشور بر حاکمیت و همچنین فشارهای اروپا در زمینه ضرورت عقبنشینی ایران از سیاست تجاوزکارانه منطقهیی و برنامه موشکی، نظام را بیش از پیش در تنگنای انزوا و بنبست گیر انداخته است.
سایت پولیتیکو ۱۴تیر ۹۷مینویسد: «ریچاردگرینل، سفیر آمریکا در آلمان، بیسروصدا شروع به تماس با مدیران تجاری کمپانیهای آلمانی کرده و به آنها پیشنهاد کمک برای ورود به بازار بزرگتر و پرمنفعتتر آمریکا را ارائه میدهد... گرینل روز سهشنبه در این رابطه با مقامات اتاق بازرگانی و صنایع آلمان و بیش از ۱۰کمپانی آلمانی ملاقات کرده است... این ابتکار عمل بخشی از یک استراتژی وسیعتر برای متقاعد کردن کمپانیهای اروپایی جهت خروج داوطلبانه آنها از ایران است.». یاس ظریف و روحانی از بسته اروپایی بیانگر وضعیتی است که رژیم در آن گرفتار است. تاکنون در جریان برجام هم چوب را خوردهاند هم پیاز را و باید در انتظار نتایج بسیار سختتری باشند.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#704
Posted: 8 Jul 2018 08:21
ابزار چماق و هویچ ایران در پاسخ به تحریمهای نفتی؛
بستن تنگه هرمز و بابالمندب
(منبع: اویل پرایس Oil Price)
پایگاه تخصصی اویل پرایس با اشاره به توانایی ایران در بستن تنگه هرمز نوشت ایران برای اجرای سیاست (همه یا هیچکس) در بحث صادرات نفت خلیج فارس یک راه دیگر هم دارد و آن استفاده از ظرفیت نیروی دریایی خود در تنگه بابالمندب میان یمن و شاخ آفریقاست. اویل پرایس مینویسد مقامات ایرانی بار دیگر سناریوی بستن تنگه هرمز را احیا کردهاند. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران روز سهشنبه در برن سوئیس گفت، اگر واشنگتن سناریوی به صفر رساندن صادرات نفت ایران را در ماههای آینده اجرا کند، کشورش ممکن است مانع صدور نفت کشورهای دیگر از تنگه هرمز شود.
روحانی که با هدف زنده نگه داشتن برجام و کاهش تأثیرات تحریمهای آمریکا به اروپا سفر کرده و کسی که سیاستمداران اروپایی وی را یک اصلاحطلب تلقی میکنند، ظاهراً مواضع خود را به استراتژی رهبری معظم ایران، آیتالله خامنهای نزدیکتر کرده است. ساعاتی پس از اظهارات روحانی، ژنرال قاسم سلیمانی یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران به رسانهها گفت که سپاه بهطور کامل آماده اجرای هرگونه دستور آیتالله خامنهای یا حسن روحانی است. تهدید ایران به بستن تنگه هرمز موضوع جدیدی نیست. در جریان جنگ نفتکشها (۱۹۸۸ــ ۱۹۸۰) نیز ایران تهدید کرده بود که تنگه هرمز را مسدود میکند.
برآوردهای نظامی نشان میدهد که بستن تنگه هرمز امکانپذیر است. حمله به چند کشتی در آن واحد در تنگه هرمز موجب بسته شدن تنگه برای مدتی طولانی خواهد شد. تهران با این تهدید در حال استفاده از رویکرد چماق و هویج است. ایران به کشورهای اروپایی پیشنهاد میکند که در بخشهای بالادستی و پاییندستی انرژی این کشور سرمایهگذاری کنند و سود بالایی را از آن خود کنند، ضمن اینکه پایبندی صددرصدی ایران به برجام میتواند موجب کاهش قیمت نفت طی ماههای آتی شود که یک عامل مثبت برای مصرف کنندگان اروپایی است. اما در عین حال تهران در حال ترسیم تبعات حذف ۱۰۰ درصدی نفت خود از بازار نفت برای کشورهای اروپایی است که میتواند موجب کمبود عظیم عرضه و رشد قابل توجه قیمت نفت در ماههای آینده شود.
اما اگر اینها بهاندازه کافی برای رقبای ایران متقاعد کننده نباشد، اقدام نظامی در خلیج فارس همواره یکی دیگر از گزینههای ایران است. بستن تنگه هرمز ضربه سختی به اقتصادهای عربی وارد خواهد ساخت. هرچند مقامات آمریکایی گفتهاند که این کشور و متحدان منطقهایاش تداوم ترافیک تجاری و آزادی کشتیرانی در منطقه را تضمین خواهند کرد، اما رویارویی نظامی با ایران و بسته شدن تنگه هرمز ولو برای مدتی کوتاه تأثیرات مخربی بر بازار نفت خواهد گذاشت. روزانه ۱۷ میلیون بشکه نفت از این تنگه عبور میکند که معادل یکپنجم مصرف نفت دنیاست. اگر آمار صادرات الانجی قطر را به آن اضافه کنیم این رقم بسیار قابلتوجهتر خواهد شد.
یکی دیگر از گزینهها که کمتر در رسانههای بین المللی از آن سخن به میان رفته، استفاده از ظرفیت نیروی دریایی ایران در تنگه بابالمندب میان یمن و شاخ آفریقاست. ایران از سال ۲۰۱۳ به این طرف، کشتیهایی را به دریای سرخ اعزام کرده است. هرچند ایران اعلام کرده که این نیروها با هدف مبارزه با دزدی دریایی اعزام شدهاند، اما در حقیقت کشتیهای نیروی دریایی ایران در حال گشتزنی در خلیج عدن و دریای سرخ هستند، بدین ترتیب ایران پتانسیل مختل کردن ترانزیت نفت در این منطقه آبی را نیز داراست. بخش عمدهای از نفت و گاز صادراتی منطقه خلیج فارس با عبور از تنگه بابالمندب وارد کانال سوئز میشود. هرگونه ناامنیای در این تنگه میتواند موجب اختلال در عرضه نفت به بازار جهانی و رشد قیمت نفت شود.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#705
Posted: 8 Jul 2018 08:23
با تهدید به بستن تنگه هرمز امنیت هم «نداریم»
(مسعود اخترانی تهرانی، فعال سیاسی)
با گذشت چهل سال از حکمرانی روحانیون، کشور با مشکلات بزرگی روبرو شده که این امر بر کسی پوشیده نیست. فارغ از همه این مشکلات، حکومت هیچوقت نظر اکثریت جامعه را جلب نکرده و کماکان به ادامه سیاستهای غلط و ناهماهنگ خود ادامه میدهد. شرایط سیاسی کشور روز به روز دشوارتر میشود، عرزشیها حضور سپاه در «سوریه» را به خاطر داشتن امنیت در ایران توجیه میکردند غافل از آنکه مردم در داخل نیز امنیتی احساس نمیکنند.
رهبر ایران همچنان هزینه شعار «مرگ بر آمریکا و اسرائیل» را باید از جیب مردم پرداخت کند؛ مردمی که در شرایط سخت اقتصادی به سر میبرند و هر روز در یک چالش مهم داخلی شاهد اعتراضات و اعتصابات هستیم. برجام در این مدت جیبهای مسئولین را پر و پیمان کرد و از طرفی طبقه متوسط جامعه شب را خوابیدند و صبح انگهی که خواب «اصحاب کهف» داشتهاند بیدار شدند و خودشان را زیر خط فقر دیدند که این مصیبت بزرگی است.
چالشی جدید در پیش روی رهبر ایران است بنام «جنگ»، اما چه جنگی؟ جنگی که باز هم هزینههایش را مردم پرداخت خواهند کرد، جنگی که معلوم نیست چه نتیجهای در بر خواهد داشت. چه کسی مسئول این ناامنی است؟ بدون شک شخص اول مملکت مسئولیت تمام و کمال این اوضاع را بر عهده دارد. مشکلات اقتصادی داخلی و مدیران از دم فاسد اوضاع را غیر قابل کنترل کرده و حکومت تلاش میکند که وانمود کند وضعیت خوب است و هیچ مشکلی نیست اما براستی چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است؟
یادمان است فریادهای حکومتیها بلند بود که هر چه هستیم و هر چه میکنیم در عوض امنیت داریم! تهدید به بستن تنگه هرمز میتواند در آینده نزدیک تبدیل به جنگی بزرگ شود که نه ایران آن را میخواهد و نه آمریکا. با شناختی که سیاستمداران و کارشناسان از دونالد ترامپ دارند، وی در تصمیماتش شکی ندارد حتی اگر بعنوان شروع کننده جنگ باشد، تحریمهای نفتی ایران را انجام خواهد داد و گفته خودش را که نمیگذارد ایران حتی یک بشکه نفت بفروشد را عملی خواهد کرد.
رییس جمهور ایران که از اروپا دست خالی به کشور بازگشته در آخرین صحبتهایش بهطوری که اجازه نمیدهیم نفت منطقه صادر شود، دقیقا منظورش بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران را تداعی میکند و این را نمیتوان در پلتیک به نام تهدید برابر تهدید عنوان نمود چرا که قدرت برابری وجود ندارد و این باعث واکنشهای نه تنها آمریکا بلکه دیگر کشورها هم خواهد شد.
قاسم سلیمانی باز به شکل یک قهرمان ظاهر شده و از این سیاست روحانی استقبال کرده و در نامهای که با آب و تاب فراوان در رسانه میلی پخش شده این تهدید را شجاعانه قلمداد کرده، بعضی از طرفداران حکومتی نیز برای قهرمانشان از هر طریقی که میشود کف و سوت میزنند، چه اسرار و اصراری پشت این سیاستهای نادرست است؟ انرژی هستهای تنها بهانه است، حکومت همچنان در این باور است که میشود این بحران را با خوشی و کمترین هزینه سیاسی پشت سر گذاشت که سخت در اشتباه است، حرفی که الان میشود گفت این است که بگوئیم این همه کار شد و در پایان همان امنیت را هم دیگر نداریم.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#707
Posted: 8 Jul 2018 19:53
حلول شبح سعید امامی
یک ماجرای خیلی ساده اما راز آلود در بلژیک پرونده اشباح خودسر را دوباره باز کرده است. درست در حساسترین شرایط کشور عدهای سر از گور برداشته تا با انجام یک عملیات لو رفته سوژهای ناب را در اختیار بنگاههای خبری نزدیک به جنگ طلبان قرار دهند تا ترامپ و وابستگانش به اروپاییها ثابت کنند که ایران همان مرغ طنازی است که تنها آتش خشم و خشونت به ارمغان میآورد.
پس از برگزاری نشست پوچ و بیاهمیت یک جریان ورشکسته با حمایت دلارهای سعودی در پاریس تلویزیون دولتی ایران از دستگیری سه نفر به اتهام تلاش برای برهم زدن مراسم فرقه رجوی خبر داد. با وجود برخورد ساده سخنگوی وزارت خارجه در تکذیب این واقعه، نمیتوان به سادگی از روی خبر عبور کرد، به ویژه آنکه پای یک دیپلمات وابسته به سفارت ایران نیز به میان کشیده شده و حادثه درست در زمانی روی داده که حسن روحانی برای برداشتن تنشها و تضمین خرید نفت ایران به قلب اروپا سفر کرده است!
به گمان برخی آگاهان جریانی مرموز به دنبال ریختن هیزم بر آتش جنگ اقتصادی دشمن بر کشور است و با روشهای پیچیده تلاش میکند تا با افزودن بر دامنه تنشها و بدبین کردن شرکا و همکاران اروپایی آنها را نسبت به ایران بد بین و ناامید کند. شاید بهتر بود وزارت امور خارجه بهجای استفاده از تکنیک همیشگی خود در تکذیب ماجرا ابعاد موضوع را روشن میکرد تا مشخص شود، چه کسانی بدون داشتن مجوز اقداماتی را انجام میدهند که نتیجه ظاهری آن تنها دادن وجه خبری به یک سازمان تروریستی و باطن آن افزایش بهانه جوییهای ترامپ و متحدانش در ایران هراسی خواهد بود.
جالب آنکه تاکتیک خودسرها برای بر هم زدن برنامههای راهبردی کشور قدیمی است، آنها دوباره بلژیک را برای انجام برنامههای خود انتخاب کردهاند. اواخر اردبیبشهت ماه سال ۱۳۷۵ در پاریس روی یک میز نسبتا بزرگ چند اسلحه سبک و دو خمپارهانداز قرار گرفت، سخنگوی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) رو به خبرنگاران میگوید: «رژیم ایران به دنبال ترور رهبر ما بود، آنها با کشتی این مهمات را به آلمان انتقال میدادند که در بندر آنتروپ عملیات آنها لو رفته است» البته ماجرا به این سادگیها نبود، ومحموله کشتی کلاهدوز نه در بلژیک، بلکه در همان لحظه بارگیری در ایران لو رفته و آمریکاییها به خوبی میدانستند که بهجای خیار شور، اسلحه بارگیری شده است. این ماجرا برای آلمانیها آنقدر شوکآور بود که به موسویان سفیر وقت میگویند که دیگر حاضر نیستند با ایران کار کنند و بهتر است او به خانه برود و با همسرش والیبال بازی کند! اما در تهران در شرایطی که نه رئیسجمهور و نه وزیر خارجه و نه حتی سفیر روحشان از وقوع یک عملیات محرمانه خبر نداشت چه کسی این واقعه عجیب را مدیریت میکرد و چه جریانی حاضر شده بود این گونه ناشیانه آبروی سیاسی کشور را در معرض خطر قرار بدهد؟ پاسخ به این سوال تا مدتها بدون جواب ماند تا آنکه هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۷۸ و پس از افتادن نقاب از سر باند خودسر دروزارت اطلاعات به روزنامه همشهری گفت: «پس از وقوع حادثه؛ برایمان مسجل شد که جریان سعید امامی با سیاستهای تنش زدایی در کشور مخالف است، اینها موشک بردند و یک کشور خارجی آنها را پیدا کرد، از داخل وزارت اطلاعات پیگیری کردم و ثابت شد»
اگرچه سعید امامی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات از کار برکنار شد، اما حاصل کار جریان محفلی او در خارج از کشور، بر هم خوردن روابط حسنه میان ایران و آلمان بود، البته چند سلسله حوادث از سوی تیم طراح امامی باعث شد سال ۱۳۷۶ اتحادیه اروپا سفرای خود را از ایران فرا بخواند و تا زمانی که از تهران تعهد نگرفت، آنها به کشور باز نگشتند. خبر حمله مسلحانه به تجمع فرقه رجوی را نباید دست کم گرفت، در پشت سایه دخالت خودسرها در سفارت ایران، اشباح دسیسهچین پناه شدهاند. در شرایطی که ایران برای ادامه حیات خود به فروش یک میلیون بشکهای نفت به اروپا و ایجاد خط اعتباری دولتی نیاز حیاتی دارد. هدف خودسرها بیثمر کردن آخرین تلاش روحانی است!
مرتضی سیمیاری
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#709
Posted: 8 Jul 2018 20:37
اصول نظری جهت برقراری یک حاکمیت مردمی بعد از سرنگونی
پرسش از شکل و شیوه حکومت مردمی در فردای بعد از سرنگونی رژیم مستبد جمهوری اسلامی، سئوالی است شایسته یک پاسخ صحیح و دقیق. به جهت سابقه تاریخی، بسیاری با خود میاندیشند که چگونه میتوان تضمین کرد که استبداد جمهوری اسلامی با استبدادی دیگر (ولو خفیفتر) جایگزین نمیشود.
این پرسش پاسخ دقیق و مشخصی دارد: جمهوری و حق حاکمیت مردمی.
با این حال، درک دقیق این پاسخ صریح نیازمند تبیین اصول نظری و فلسفی است که در پس حق حاکمیت و جمهوریخواهی قرار دارد. منظور در اینجا از جمهوریخواهی، به هیچوجه اشکال حکومتی نیست که در کشورهای مختلف با این نام میشناسیم. جمهوری در عناوین بسیاری از این کشورها، فقط یک نام است و چه بسا برخی از حکومتهای سلطنتی مشروطه، به اصول جمهوریخواهی نزدیکتر باشند. بنابراین، چارهای نیست جز اینکه حوصله کنیم و از ابتدا شروع کنیم تا بسیاری از پیش فرضیات غلط را بزداییم و روند استدلالی دقیق را از دل کلمات و اصطلاحات بیرون بکشیم.
اگر کسی از خود بپرسد در فردای بعد از انقلاب چه کسی قرار است حکومت کند، وی بنیادا دچار یک فرض غلط است. در یک جامعه مردمی و آزاد، یا در جامعهای که حق حاکمیت به «جمهور مردم» تعلق داشته باشد، فرد یا افراد نیستند که حکومت میکنند، این یک چیز، یعنی «قانون» است که حکومت میکند. این اصلی است به عنوان حکومت قانون (the rule of law) میشناسیم. منظور از «حکومت قانون» این است که هیچکس بالاتر از قانون نیست و هرکسی، حتی عالیترین مقامات کشور، اگر قانون را بشکند باید در دادگاهی عادلانه مجازات شود. شرط دوم «حکومت قانون» این است که تنها نهادهای مشروع (پلیس و قوه قضائیه) قادر به اجرای قانون و رفع تخلف هستند و نه شهروندان عادی (اگر شهروندان عادی مامور اجرای قانون شوند اصطلاحا به آن villainism میگوییم.)
پس مجموعهای از قوانین مکتوب که به تایید «جمهور مردم» رسیده باشد (با برگزاری رفراندوم)، یعنی همانا قانون اساسی است و مجلس یعنی قوه قانونگذاری تنها وظیفه دارد که با استنتاج از این قوانین اساسی، دیگر قوانین فرعی را برای اداره امور جامعه تصویب کند. قوه قانونگذاری حق تصویب قانونی را ندارد که با قانون اساسی در تعارض باشد. بهترین حالت برای نظارت بر این امر این است که نهاد غیر سیاسی مانند «دادگاه عالی» در صورت تعارض قوانین تصویبی با قانون اساسی، آنها را باطل اعلام کنند. قانون اساسی، در واقع، قراردادی است که مردم با یکدیگر بستهاند و دولت در اصل کارگری است که مامور اجرای این قوانین میشود. دولتی که در رأس امور قرار میگیرد حق تغییر و دست بردن در قانون اساسی را ندارد. اگر دولتی چنین کند، پس وی دیکتاتوری یا اصطلاحا «وضعیت اضطراری» اعلام کرده است. مردم باید از قانون اساسی محافظت کنند و در صورت تعرض دولت از قانون اساسی، آنها «حق شورش» و «دست بردن به اسلحه» را خواهند داشت. به همین دلیل در ایالات متحده، حق خریداری و حمل اسلحه برای مردم محفوظ است.
اما قانون اساسی اگرچه به تصویب مردم میرسد، اما محتوای آن با نظر اکثریت تعیین نمیشود. بندهای قانون اساسی باید مطابق با حقوق طبیعی بشر باشند. حقوق طبیعی یا بنیادین (natural rights doctrine) حقوقی پیشاسیاسی هستند و آن را نباید با اصطلاح حق قانونی (یعنی حقی که قانون اعطا میکند) اشتباه گرفت. بنابراین قانون باید مطابق حقوق باشد و نه برعکس. حق حفظ حیات، حق انتخاب شیوه و سبک زندگی، حق بیان (که آزادی عقیده، مذهب، آزادی تحزب، ایجاد تشکلهای اجتماعی و صنفی، آزادی مطبوعات همگی زیرمجموعه حق بیان هستند)، حق مالکیت و حق مبادله، از جمله حقوق بنیادین و طبیعی بشر هستند.
پس تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که بنا به اصول عقلانی، و بنا به حقوق طبیعی، محتوای قانون اساسی تدوین شده و مطابق قانون اساسی، گروهی از مردم با رای اکثریت به عنوان مسئولین اداره امور جامعه تعیین میشوند. برای برگزاری انتخابات هم شروطی لازم است از جمله چهار شرط «حق رأی آزاد، مخفی، همگانی و نظارت بیطرفانه بر اجرای انتخابات.» بنابراین حق حاکمیت در اصل به مردم تعلق دارد و آنها این حق را میتوانند موقتا به گروهی تفویض کنند. تفویض این حق درست مانند سپردن یک مسئولیت اداری توسط یک رییس به کارمند یا مرئوس است و قرارداد فیمابین بین مردم و دولت همانا قانون اساسی است.
اما چه چیز تضمین میکند که این مسئولینِ اداره امور جامعه از قدرت خود سوء استفاده نکنند و حق حاکمیت همواره دست مردم باقی بماند؟ اولین شرط این است که «هیچ سمتی مادامالعمر نباشد». همانطور که شرایط فسخ یک قرارداد در متن آن ذکر میشود و اعتبار یک قرارداد منوط به رضایت طرفین است و هیچ قراردادی اصولا فسخناپذیر نیست، پس در اینجا نیز حق تفویضی حاکمیت باید «موقتی و فسخپذیر» باشد. این بدان معناست که انتخابات باید دورهای برگزار شود و بعد از مدت مشخصی، مردم بتوانند وظایف دولتی و اداری را به حزب یا احزاب دیگری بسپارند. اما این کافی نیست. مسئولین اداره امور جامعه یا همان دولت، باید مسئولیتها و اختیارات تعریف شده و مشخصی داشته باشند و میزان این اختیارات فقط به همان اندازهای باشد که آنها برای اجرای مسئولیتها لازم دارند. شرط بعدی «وجود یک جامعه مدنی فعال و پویا و رسانههای آزاد» است تا نظارت همگانی بر عملکرد دولت و پاسخگویی دولت میسر شود. دولت نباید مسئول هیچ رسانهای تحت عنوان یک رسانه ملی یا دولتی باشد. دولت نباید در امور اقتصادی و مبادلات مردم دخالت کند. در عین حال، برای جلوگیری از انحصار اقتصادی که احزاب را بازیچه دست خود کرده و بر چرخ تولید کشور، رسانهها و غیره، انحصار به وجود میآورند، باید مسئله «حق مالکیت» را مطرح کرد. «جمهور مردم مالک اصلی زمین، منابع طبیعی و صنایع سنگین هستند». از آنجایی که در رژیم جمهوری اسلامی، مالکیت به طور نامشروع به دست عناصر رژیم افتاده، پس این مالکیتها نامشروع است و باید با اشتراکی شدن و سپس تفویض و تقسیم دوباره، آنها را به مردم بازگرداند. این امر، از انحصار مالکیت در دستان سرمایهداران بزرگ جلوگیری میکند.
درباب مسئله «نهاد سلطنت» باید گفت که هیچ ضرورتی برای وجود یک نهاد سلطنتی وجود ندارد، زیرا این نهاد هیچ کارکردی در اعاده حق حاکمیت مردم ندارد. عبارات تو خالی و بهانههایی مانند حفظ وحدت ملی، افتخار ملی و تاریخی و غیره برای توجیه نهاد سلطنت پذیرفتنی نیست. هرگونه عباراتی که خارج از حیطه حقوقی قرار میگیرند، باید به طور کل عاری از اعتبار لحاظ شوند. حق حاکمیت را فقط باید در شرایط قرارداد و مبادله مستدل ساخت. علاوه بر این، تعبیه یک نهاد سلطنت یعنی قائل شدن یک امتیاز (privilege) به یک خاندان یا شهروند و این در تضاد آشکار با اصل حقوق برابر شهروندی قرار دارد. به عبارت دیگر، این کاملا خلاف حقوق طبیعی بشر و شهروندان است که یک خاندان به خاطر خون و نسب یا هر امتیاز ساختگی دیگری، از مالیات مردم برای خود زندگی تجملی درست کند و سهم بیشتری از دیگران داشته باشد. بماند که تعبیه چنین نهادی در شرایط فرهنگی ایران که قرنها به استبداد و فساد سلطانی خو کرده است بسیار خطرناک مینماید.
اما در باب شکل حکومت؛ اینکه تقسیم قدرت و حاکمیت تا چه اندازه متمرکز یا غیر متمرکز باشد، مسئلهای است پوزیتیویستی و باید مطابق شرایط جغرافیایی، بافت قومی و فرهنگی و پیش زمینه تاریخی یک کشور مشخص کرد. در مورد ایران، باید گفت که حاکمیت محلی و ایالتی (مورد مشابه آن هند است) باید نقش بهسزایی ایفا کنند. «بحث حاکمیت محلی هیچ تعارضی با وحدت و یکپارچگی ارضی ندارد.» تمامیت ارضی با مرزهای سیاسی و اقتصادی آن مشخص میشود و نه یکپارچگی حاکمیت. منظور از مرز سیاسی این است که کلیه ساکنین داخل یک مرز مشخص باید تحت قوانین آن منطقه مشخص باشند و منظور از مرز اقتصادی این است که تردد افراد و انتقال اموال و داراییها و کالاها تنها در داخل مرزهای مشخص کاملا آزاد است و مشمول هیچ نوع کنترل و محدودیت و نظارت قانونی نخواهد بود. اما در داخل مرزهای سیاسی و اقتصادی یک کشور میتوان حاکمیتهای متعدد داشت و این تعارضی با تمامیت ارضی ندارد.
آنچه مطرح شد، کلیاتی درباره جمهوری یا در اصل «حق حاکمیت مردمی» است. تمامی هدف ما باید این باشد که «حق حاکمیت در دستان مردم باقی بماند» و برای این کار، ما نیازمند یک قانون اساسی، مطابق حقوق بنیادین بشر و سپس مکانیزمی دموکراتیک برای تفویض حق حاکمیت به طور موقتی به یک دولت هستیم. «جمهوری اسلامی، غاصبِ حکومت است و حق حاکمیت را از آن خدا میداند که دست به دست شده و به نایب به حق امام زمان (یعنی رهبر کنونی) رسیده است.» بدین ترتیب، رژیم آشکارا حق حاکمیت مردم را انکار میکند. مادامیکه مردم بدانند حق حاکمیت چیست و برای حفظ آن چه شرایطی لازم است، هیچکسی نخواهد توانست که استبدادی دیگر را به مردم تحمیل کند.
امین قضایی
Make the REST of your life, the BEST of your life