ارسالها: 12859
#722
Posted: 13 Aug 2018 21:32
هدایای حضرت مسیح به پوتین!
بعد از پودر شدن رژیم صدام توسط آمریکا، طارق عزیز معاون صدام دستگیر شد. او در بازجوئی گفته بود که صدام در روزهای پایانی وقتی وارد جلسه کابینه میشد، اولین جملهاش این بود که «چند دقیقه پیش تماس تلفنی با پوتین داشتم و او گفت گول سر و صدای آمریکاییها نخورید و هرگز هم حمله نظامی اتفاق نخواهد افتاد و روسیه هم در کنار عراق به عنوان یک متحد خواهد ایستاد!» آمریکا حمله کرد و رژیم بعثی عراق در ۲۱ روز برچیده شد و صدام هم به زبالهدان تاریخ پرتاب شد. اما پوتین یک قرارداد نظامی ۲۵ میلیارد دلاری فروش اسلحه با صدام داشت که میبایست جایگزینی برای آن پیدا میشد. طبیعی بود که بعد از عراق، پرونده رژیم ایران در روی میز کاخ سفید قرار میگرفت و این یک فرصت طلایی بود برای آقای پوتین.
پوتین که یک عنصر اطلاعاتی امنیتی لامذهب و به روایتی ضد مذهب است، خوب میدانست و میداند که چگونه باید خواسته و کالای خود را به آیتاللهها بفروشد: در سفر به تهران و ملاقات با آقای خامنهای، در هنگام خروج از بیت رهبری در یک شگرد حساب شده میگوید: در ملاقات با آقای خامنهای، احساس کردم در محضر حضرت مسیح هستم! بلافاصله این موضوع به عرض رهبر معظم میرسد و تیتر روز خبر میشود و در یک اتفاق بیسابقه، پوتین در مسکو یک مسجد افتتاح می کند و در تهران هم یک جلد قرآن تاریخی را به رهبری هدیه میدهد. پوتین خیلی خوب شیوه بده - بستان سیاسی و ارزش کالای تملق، چاپلوسی و ریاکاری در بیت استبداد را میداند.
زمانی که در کسوت نمایندگی ملت بودم، پرونده پوتین همواره جزو کارها و پیگیریهای من بود و پنج سئوال و دوازده تذکر به سه وزیر خارجه و اقتصاد وقت هم حاصل این تلاش بود:
۱- قرارداد ۲۵ میلیارد دلاری خرید تسهیلات و تجهیزات نظامی عراق عینا به ایران منتقل و بسته شد.
۲- چگونگی طولانی شدن ساخت نیروگاه بوشهر (به مدت سی سال!) و میزان پرداخت ایران به روسها هرگز روشن نشد و یکی از اسرار نظام ماند.
۳- میزان سهم ایران در دریای خزر در سطح به ۱۱٪ و در عمق به ۷-۹٪ مورد موافقت دستگاه دیپلماسی کشور البته با دستور مستقیم رهبری تصویب شده بود که منتظر پروسه امضا و تصویب نهایی و آنهم بدون اطلاع و نظر مجلس معین شده بود.
۴- موشکهای S300 علیرغم پرداخت هزینه آن، تحویل ایران نشده است و روسیه کارشکنی میکند.
در روزهایی که نامه رد صلاحیت شرکت در انتخابات را دریافت کردم، تلویحا گفته شد که ضدیت با پوتین یکی از خلافها و از دلایل حذف من از فضای سیاسی کشور بوده است.
دکتر نورالدین پیرمؤذن، نماینده ادوار مجلس
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#723
Posted: 14 Aug 2018 21:58
نظراتی در ارتباط با ماجرای دریای کاسپین
خزر ۹ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی دارد که سهم ایران فقط ۱٪ خواهد بود!
آبزیان خزر و گرانبهاترین آنها یعنی خاویاری که قیمت روز آن «کیلویی سی هزار دلار» است، جزو خطچین ایران نیست! سهم آن چهار کشوری میشود که هنگام معاهده در سال ۱۹۲۱ فقط یک کشور بود که شوروی نام داشت. آیا «سهم تجزیه شدن شوروی» و روییدن سه کشور تازه دور دریای خزر را، طرف دیگر یعنی «ایران» باید بپردازد؟ از خودتان بپرسید اگر بعد از تجزیه شوروی، به جای (قزاقستان و ترکمنستان و آذربایجان و روسیه)، ده کشور کوچکتر دور خزر تشکیل میشد، آیا حالا باید خزر را به ده قسمت تقسیم میکردند؟ یا اگر فردا، ۲ کشور دیگر از بین این کشورها «اعلام استقلال» کند و به جمع ساحلنشینان خزر اضافه شوند، آیا باید این سفره پر نعمت باز هم تقسیم و «از سهم ایران» کم بشود؟
چرا ایران باید «ضرر تجزیه شوروی» را بدهد؟ چرا ما باید از «سهم بالمناصفه و مساوی» خود که در معاهدههای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بر آن تأکید شده، به خاطر «تجزیه شوروی به جمهوریهای متعدد» بگذریم؟ معاهده ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ مرز آبی ما و شوروی را تعیین کرد! در نقشههای جهانی همیشه یک مستطیل آبی رنگ بالای ایران گذاشتند که سهم ما از معاهده خزر بود. سرزمین متعلق به دو کشور فعلی آذربایجان و ترکمنستان که در شرق و غرب مستطیل آبی رنگ ما قرار داشتند، کمی بالاتر از مرزهای آبی ایران؛ همچنان از مرزهای آبی شوروی سابق به دریای خزر دسترسی داشتهاند. منتها به اندازهای که در معاهده ۱۹۲۱ بعد از جنگ جهانی بین ایران و شوروی بسته شد. امروز یک «باریکه آبی» را خط چین کرده و به عنوان سهم ایران از خزر تعیین کردهاند! این خیانت را در قبال چه دستآوردی انجام دادهاند؟ آیا چیزی جز «واگذاری سهم ایران برای بقا در قدرت» است؟ مگر به قاجار چنین ایرادی نمیگیرند؟ چه شد که در اواخر عمرشان قاجاری رفتار میکنند؟ میدانید؟ اینکه رهبران، خائنانه ایران را واگذار میکنند تا مدتی بر مسند قدرت بمانند، درد اصلی نیست!
هرگونه معاهدهای مانند این در فردای رهایی ایران آگاه لغو خواهد شد! شخصاً (اگر زنده باشم)، منتخبان ملت را به پاره کردن معاهدههای ذلتباری نظیر «تقسیم خزر یا اجاره خلیجفارس به چین» ترغیب خواهم کرد. اگرچه روزی هزار بار تهدیدم کنند و در چنان روزی امثال من نباشیم، قول میدهم فردای «سلطنت فقیهان» و پایان استبداد دینی، تمام این معاهدههای ذلتبار لغو خواهند شد!
بابکداد (خلاصه و ویرایش)
------------------------------------------------------------------------------------
ادعای عامیانه سهم 50 درصدی ایران از دریای خزر
به تاریخ که رجوع کنیم سه پیمان حقوقی اصلی بین ایران و شوروی وجود دارد که اگر در آنها اگر اشاره ای به سهم مساوی از منابع یا چنین چیزی وجود داشته باشد، ایران می تواند به استناد آن مدعی سهم 50 درصدی از منابع خزر شود:
پیمان حقوقی اول عهدنامه ترکمنچای است که به موجب آن کشور ایران حتی حق کشتیرانی آزاد با پرچم ایران در دریای خزر را هم از دست میدهد...چه برسد به تثبیت حق استفاده از منابع بالسویه!
پیمان حقوقی دوم "عهدنامه منعقده دوستی بین دولتین ایران و شوروی"در سال 1921 هست که در آن صرفا حق کشتیرانی بالسویه در دریای خزر که به موجب ترکمنچای از ما سلب شده بود مجددا بازگردانده می شود اما اشاره ای به حق انتفاع از منابع نشده و حتی خزر "آب آزاد" محسوب شده که عملا به ضرر ماست.
متن حقوقی سوم "قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی بین ایران و شوروی" در سال 1940 است که در آن هم هیچ اشاره ای به سهم طرفین از منابع خزر نشده و تنها نکته مثبت آن استفاده از عنوان "دریای ایران-شوروی" در متن قرارداد است که آن هم از نظر حقوقی چیزی را به نفع ما تغییر نمی دهد!
در حالت عادی بر اساس حقوق بین الملل دریاها سهم هر کشور از منابع دریا چیزی بین 200 تا 300 مایل دریایی هست (تقریبا به نفع ایران و روسیه)، اما در صورت بروز مناقشه سه فرمول برای تقسیم بندی دریا وجود دارد:
فرمول اول تقسیم دریا بر مبنای طول خط ساحلی (به نفع قزاقستان با بیشترین طول و به ضرر ایران با کمترین طول ساحل)
فرمول دوم تقسیم بر اساس مساحت کف دریا (به نفع روسیه با بیشترین مساحت محصور)
فرمول سوم تقسیم به مساوات (بهترین حالت برای ایران با سهم 20درصدی)
تمام بحث ها بر سر رژیم حقوقی دریای خزر بر سر پذیرش یکی از سه فرمول بالا در جریان است که البته ایران با وجود اینکه طبق دو فرمول اول حدود 8 تا 10درصد سهم خواهد داشت و به رغم مقاومت شدید کشورهای همسایه (بویژه آذربایجان) تا کنون موفق شده تا محدوده 18درصدی مقتدرانه اعمال حاکمیت کند...
سیدسجاد طباطبایی
---------------------------------------------------------------------------------
البته در این میان، بی بی سی پیشنهاد مذاکرات دو یا سه جانبه را داده که آنهم با توجه به موضع این بنگاه خبری در مورد وقایع اخیر ایران، نظرات مخالف و موافق زیادی روبرو شده است:
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 7149
#725
Posted: 14 Aug 2018 22:14
سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای کاسپین
بر پایه عهدنامه ۱۹۲۱ و قرارداد ۱۹۴۰ و توافقهای منعقده در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۶۲ و ۱۳۶۹ دولتهای ایران و شوروی سابق که با قبول سهم مساوی در این دریای مشترک که شامل همه بخش های دریا از منابع و ذخایر بستر وزیر بستر و بحرپیمایی و بازرگانی و امنیتی را در بر می گیرد سهیم هستند.
از سویی به موجب کنوانسیون و اصول جانشینی در سال ۱۹۹۱، جمهوریهای تازه استقلال یافته از جمله آذربایجان (آران)، ترکمنستان، قزاقستان و فدراسیون روسیه بر اساس دو اقرارنامه مینسک و آلماتی، لازم الاتباع و لازم الاجرا بودن کلیه معاهدات پیشین شوروی از جمله معاهدات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ تایید کرده اند.
از آنجا که در فصول ۱ و ۲ و ۳ و ۱۱ و ۱۳ عهدنامه ۱۹۲۱ ، و در مقدمه قرارداد ۱۹۴۰ و مواد ۱۱ و ۱۳ و ۱۶ آن سهم مساوی دو دولت، معتبر و رسمی اعلام شده است بهمین خاطر از سهم مساوی و حقوق برابر با شوروی سابق نمی توان صرفنظر کرد و سهم جمهوریهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق باید از قدر سهم شوروی داده شود نه از سهم ایران چرا که شوروی تجزیه شده است نه ایران.
با توجه به معاهدات، توافقنامه و عهدنامه های فی مابین و مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ملت ایران نباید به هیچ عنوان و بهانه ای از سهم و حقوق قطعی ومسلم ایران در دریای کاسپین که بالسویه و مشترک با شوروی سابق از آن دریاست، بگذرد. و بدانیم هر گونه تغییر در خطوط مرزی کشور طبق اصل ۷۸ قانون اساسی ممنوع است و هیچ مقام و یا دولتی چنین حقی را ندارد مگر اصلاحات جزیی آنهم با رعایت مصالح کشور که به استقلال و تمامیت ارضی کشور لطمه نزند و آنهم تنها با تصویب چهار پنجم نمایندگان ملت مجاز خواهد بود.
وطن فروش نباشیم
حسین شاه اویسی
ویرایش شده توسط: limoshirin65
ارسالها: 12859
#726
Posted: 16 Aug 2018 19:48
بیانیه «بنیصدر» درباره موارد نقض حقوق ملی ایرانیان در قرارداد بر سر دریای مازندران
امضای قرارداد بدون آنکه شما مردم کشور، اطلاع قبلی از مفاد آن داشته باشید، و حتی مجلس رﮊیم از آن آگاه باشد، نقض حقوق ملی ما است و از درجه اعتبار، ساقط است. دولت روسیه و هر دولت دیگری که با این رﮊیم نامشروع، قرارداد امضاء میکند باید بداند که امضای نماینده این رﮊیم، مردم ایران را متعهد نمیکند.
قراردادی که روز یک شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۷، امضاء شده، باجی است که رﮊیم به روسیه داده است. از راه اتفاق نیست که روز بعد از آن، در ۲۲ مرداد، آقای خامنهای، به پشتگرمیِ روسیه باج ستان، دم از «من حکم میکنم» زد. در حقیقت، بنابر قرارداد، تجاوزهای زیر به حقوق مردم ایران، انجام گرفتهاند:
۱- طرفداران قرارداد مدعیاند: «در قرارداد ۱۹۲۱ با شوروی سابق، صحبت از حق کشتیرانی برابر در دریای مازندران شده و از برابری در برخورداری از منابع دریا، سخنی بمیان نیامده است». آن زمان، از بهره برداری از منابع نفت و گاز در دریاها نیز سخنی بمیان نبود. وقتی، چه در قرارداد ۱۹۲۱ و چه در قرارداد ۱۹۴۰، اصل برابری بر مبنای مشاع بودن دریا پذیرفته شده است، یعنی مبنای حقوقی قرارداد این است که دریای مازندران، دریای آزاد مشمول حقوق بین المللی حاکم بر دریاهای آزاد نیست و دو طرف پذیرفتهاند داشتههای آن، مشاع هستند. بنابر قراردادی که در ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ امضاء شده است، داشتههای دریا مشاع نیستند. بنابراین، رﮊیم، حق ملی مسلمِ کشور را نقض کرده است.
۲- توضیح رﮊیم این است که قرارداد، شامل بهره برداری از کف دریا و زیر دریا نمیشود. اما قرارداد نه تنها نمیگوید حاصل بهرهبرداریهای درحال انجام، باید حق مشاع همه کشورهای ساحلی باشند، بلکه وضعیت موجود را تثبیت میکند.
۳- در قرارداد، حدود آبهای ساحلی و ماهیگیری، نیز تعیین شدهاند.
۴- مطلوب روسیه یعنی خلوتگاه خود کردن دریای مازندران، حاصل میشود.
۵- قرارداد در آن مواد که به آلودگیزدائی از دریا میپردازد، فاقد تضمین است. در عمل، آلودگیهای ناشی از بهرهبرداری از منابع نفت زیر دریا و دیگر آلودگیها، سهم ایران میشود.
امیدوارم که کارشناسان، قرارداد را موضوع نقدی همهجانبه قرار دهند و مردم ایران را از تجاوزهایی که بنابر این قرارداد به حقوق ملی آنها شده است، آگاه سازند.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#728
Posted: 16 Aug 2018 23:21
کدام بازی را باختیم؟
گزارش های گوناگون به گوش می رسد. خزر پنجاه، خزر بیست، خزر یازده و ... همه در اندیشه اند که باختیم. گویی همین سه روز پیش سوت آغازین بازی را زده اند و پس از چند روز ماتم گرفته ایم که چه بود و چه شد. اگر بپذیریم اینجا واقعا باختی در کار بوده است، ریشه در گذشته دورتری دارد. روزی که چند بیسواد حکومتی بی توجه به نام باستانی و حتی نام کنونی اش در جغرافیای جهانی، دریای کاسپین Caspian sea را به دریای خزر شناساندند. اما این تمام ماجرای بازی بد ما نیست.
هنوز چند ماهی از دگرگونی سیاسی-اجتماعی موسوم به انقلاب پنجاه و هفت نگذشته بود که در فوتبال سیاست خارجی، نخست فورواردهایمان به لبنان و مراکش (جبهه آزادیبخش پولیساریو) رفتند. چندی پس از آن هافبک هایمان راهی سوریه شدند و به پیگردش دفاع آخرمان خودش را درگیر عراق کرد. فقط یک دروازه بان برای مان مانده بود که همین تازگی ها، یمنی شد و میدان سیاست خارجی مان در حوزه قفقاز و آسیای میانه یکسر افتاد دست این و آن. انتظار داشتید با این آرایش تیمی، گل بزنیم؟
اینکه امروز برای کاهش سهم ایران از دریای کاسپین ماتم گرفته اید، چه توجیهی دارد؟ مگر ما اساسا در زمین قفقاز و آسیای میانه بازی کردیم که سخن از برد و باخت می کنید؟ همه تخم مرغ هایمان را در یک سبد نهاده و بازیکنان مان را راهی مناطق عرب زبان کرده ایم. چه انتظاری هست جام قهرمانی را بالای سرمان، هوا کنیم؟
هوشنگ سامانی
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 5
#729
Posted: 17 Aug 2018 09:42
عجبا غزم داره سوت می کشه
❌❌ من کنجکاوم می شه کمکم کنید❌❌
ارسالها: 24568
#730
Posted: 17 Aug 2018 10:25
یادداشتی از شاهزاده رضا پهلوی
در تازهترین دور تظاهرات سراسری علیه جمهوری اسلامی، جوانی به نام «رضا اوتادی» به همسایگانش در خیابانهای کرج ملحق شد. آنها با هم شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور» و «آخوند باید گم بشه!». رضا سپس توسط دستگاه امنیتی رژیم شناسایی شد و در شب دوازده مرداد در حالی که به سمت خانه میرفت، نیروهای امنیتی رژیم، وی را به ضرب گلوله کشتند. او ۲۶ ساله بود.
اطلاعات زیادی درباره رضا اوتادی در دسترس نیست. میدانیم که مغازهدار بود و نامزد کرده بود. در صفحه توئیترش که فقط یک بار در آن توئیت کرد در روز اول خرداد نوشت: «تغییر رژیم ایران؛ برای آزادی، زندگی بهتر، آرامش، امنیت اقتصادی و روانی، خندههای بدون استرس.» در این تنها توئیتِ غمانگیز ولی مصمم، رضا اوتادی خواست اساسی یک ملت را ثبت کرد. او شاید این را میدانست و نیازی ندید که بیشتر از این بگوید.
تظاهرات اخیر در ایران، تازهترین فصل از یک تلاش تقریباً چهل ساله است. این تظاهرات بر خلاف آنچه بعضی طرفداران رژیم گفتهاند صرفا به خاطر مشکلات اقتصادی مثل «قیمت تخممرغ» نیست؛ بلکه حوزه گستردهتری را شامل میشود و اهداف آن بسیار عمیقتر از هر موضوع واحد اقتصادی و اجتماعی است.
جنبش اعتراضی ملی در ایران، بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زندگی زیر سایه جمهوری اسلامی را تشخیص میدهد و تقبیح میکند و آنها را نشانههای یک بیماری واحد میداند: جمهوری اسلامی؛ هم ایدئولوژی و هم ساختار آن. جنبش اعتراضی ایرانیان، ریشه این بیماری را هدف قرار میدهد و نه صرفا نشانههای آن مثل فساد یا سرکوب را. هممیهنان من به دنبال پایان دادن به جمهوری اسلامی هستند نه فقط به خاطر اینکه رژیمی اقتدارگرا، فاسد و بیکفایت است بلکه به این دلیل که رژیمی است غیر ایرانی و ضد ایرانی.
جمهوری اسلامی از همان آغاز به دنبال ویران کردن ایران با تبدیل آن از یک ملت به یک نهضت بود. جمهوری اسلامی پرچم کشور را که چندین قرن قدمت داشت عوض کرد؛ جلوی آموزش تاریخ و ادبیات ما را گرفت؛ از گرد هم آمدن مردم ما بر مزار قهرمانانشان مثل کورش کبیر و فردوسی در مناسبتهای خاص جلوگیری کرد؛ در نظام طبقاتی مبتنی بر آپارتاید مذهبی و جنسیتی خود، هر ایرانی را در جایگاه حقوقی و اجتماعی خاصی قرار داد به طوری که زنان و اقلیتهای مذهبی، شهروندان درجه دوم و سوم یا پایینتر شدند؛ و در سرزمینی که به خاطر شعر و موسیقیاش شهره است، هم شعر و هم موسیقی را سانسور و گاه به طرز وحشیانهای سرکوب کرد.
صبر ایرانیان به سر آمده است. در خیابانهای ایران و در شبکههای اجتماعی، شعار پرطرفدار "میمیریم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم" با حسی سرشار از عزم راسخ و فوریت، طنینانداز شده است. ایرانیان علاوه بر اینکه آزادی، عدالت و فرصت میخواهند، خواهان شکوه، افتخار و احترام برای کشورشان هستنند. آنها میخواهند جایگاه شایسته خود در جامعه جهانی را باز پس بگیرند. آنها میخواهند به خاطر خدمات بزرگ علمی و فرهنگی تمدن باستانیشان شناخته و تحسین شوند. آنها همچنان که اداره کشورشان را به دست میگیرند و راهی درخشان به سوی توسعه و نوآوری میگشایند، میخواهند دوستانی نزدیک و شریکانی قابل اعتماد شناخته شوند. در یک جمله، هممیهنانم میخواهند ایران را از جمهوری اسلامی پس بگیرند.
در بهمنماه گذشته، رژیم در حالی سی و نهمین سالگردش را «جشن» گرفت که هیچگاه تا این اندازه نامحبوب و غرق در بحران نبود. رژیم به طور همزمان با چندین چالش وجودی روبرو است که همه آنها را خودش به وجود آورده: یک اقتصاد آشفته، نابودی وسیع زیستمحیطی، جدا شدن نیروهای امنیتی، تظاهرات سراسری و اعتصابات کارگری بیسابقه، و مهمتر از همه، جمعیتی نترس که به طور فزاینده درگیر فعالیتهای روزانه مقاومت و نافرمانی میشوند.
همچون بسیاری از رژیمهای اقتدارگرا، جمهوری اسلامی با ترس از مردم حکومت میکند. رژیم به تازهترین موج تظاهرات، همان پاسخی را داد که همیشه میدهد: توهین، تهدید، زندان، شکنجه و کشتن ایرانیان بیگناه. رژیم همچنین در تلاشی برای جلوگیری از هماهنگی مردم، اینترنت و تلفن را در تهران، کرج، قم و شهرهای دیگر کُند یا قطع کرد تا معترضان نتوانند مبارزهشان و پاسخ وحشیانه رژیم را با جهان خارج به اشتراک بگذارند.
من برای دههها از برقراری یک دموکراسی سکولار در ایران دفاع کردهام و گفتهام که مسیر رسیدن به این هدف، با قبول دو واقعیت بنیادین شروع میشود: اول اینکه جمهوری اسلامی تهدیدی برای موجودیت ایران و ایرانیان است و دوم اینکه جمهوری اسلامی قابل اصلاح نیست. این مسیر به نافرمانی مدنی، تظاهرات عمومی و اعتصابات ملی نیاز دارد تا به سقوط ساختاری رژیم منتهی شود. این همان چیزی است که اکنون در ایران دارد اتفاق میافتد.
بعد از سقوط رژیم، این مسیر باید با برگزاری انتخاباتی آزاد و منصفانه برای تشکیل مجلس مؤسسان دنبال شود. و در نهایت، باید به یک همهپرسی ملی برای برقراری یک دموکراسی سکولار برسیم که در آن، حقوق انسانی یکایک شهروندان تضمین شده باشد.
مأموریت من این نیست که یک نقش رهبری شخصی را در حکومت آینده بر عهده بگیرم. بلکه، برای بیش از ۳۹ سال گذشته، ماموریتم این بوده و است که برای مردم ایران، منبع امید، صدایی برای اتحاد و وسیلهای برای تغییر باشم. وقتی هممیهنانم به نقطه عطف برگزاری همهپرسی ملی رسیدند، و وقتی ایرانیان توانستند برای اولین بار رهبرانی را که میخواهند انتخاب کنند، مأموریت من انجام شده است.
مانند انقلابیونی که ایالات متحده آمریکا را بنیان گذاشتند، رضا اوتادی در آرزوی «زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی» بود. جرم او تظاهرات مسالمتآمیز برای رسیدن به این آرزوها بود. مانند عده بیشمار دیگری که جمهوری اسلامی را در تقریبا چهار دهه گذشته به چالش کشیدند، رضا برای رسیدن به این آرزوها جانش را از دست داد. مثال او، ماهیت اعتراضات ایران را آشکار میسازد. ایران مملو از میلیونها رضا اوتادی است، و من مطمئنم که آنها به زودی کشورشان را پس خواهند گرفت و آن را دوباره خواهند ساخت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند