انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 83 از 150:  « پیشین  1  ...  82  83  84  ...  149  150  پسین »

بحث سیاسی روز بی تعارف


مرد

 
«صف‌های تشویش» در بازارهای جمهوری اسلامی


بازارهای گوناگون ایران، از سهام گرفته تا ارز و طلا و مسکن و خودرو، این روزها بیش از همیشه در تب و تاب به سر می‌برند و میلیون‌ها نفر از پس‌اندازکنندگان و سرمایه‌گذاران، برای گریز از خانه‌خرابی و مال‌باختگی، از بازاری به بازار دیگر کوچ می‌کنند. در ورای باندهای مافیایی و صاحب‌امتیازان نظام اسلامی که زیر عنوان محترمانه «بازارسازان» از مس، طلا می‌سازند، میلیون‌ها ایرانی تنها به امید حفظ دارایی‌های محدودشان از خطرهای گوناگونی که در کمین آنها نشسته، خود را به آب و آتش می‌زنند و در صف‌های خرید و فروش، که تشویش ویژگی عمده آنهاست، ردیف می‌شوند. سرگردان ماندن میان «بازارهای موازی» و نگرانی از باختن هست و نیست، همانند چهل سال گذشته، و بیش از چهل سال گذشته، بخش جدایی‌ناپذیر زندگی شمار نه چندان کمی از خانوارهای ایرانی است. چهار دهه زندگی در جمهوری اسلامی، توان درک مخاطرات اقتصادی و ژئوپولیتیک را در مردم ایران تقویت کرده است. سقوط ظرفیت‌های ارزی کشور، که فروریزی پول ملی پیامد محتوم آن است، واقعیتی است که ایرانی‌ها آن را هر روز با گوشت و پوست خود احساس می‌کنند.

زمانی که نرخ دلار در بازار آزاد ارز تهران به مرز ۲۷ هزار تومان می‌رسد، ترس از پیشروی آن به سوی مرزهای تازه، که در گذشته‌ای نه چندان دور غیر قابل تصور به نظر می‌رسید، خواه ناخواه ذهن ایرانی‌ها را رها نمی‌کند. مگر نه آنکه صادرات نفتی، مهم‌ترین سرچشمه درآمدهای ارزی کشور، به حداقل رسیده و هر گونه ابتکاری از سوی بانک مرکزی برای تزریق ارز در بازار به منظور جلوگیری از سقوط باز هم بیشتر پول ملی، دشوار و دشوارتر می‌شود؟ مگر نه آنکه پا به پای اوج‌گیری نرخ ارز، بهای بسیاری دیگر از کالاهای مورد استفاده در زندگی روزمره مردم افزایش می‌یابد؟ اقتصاد ایران به گونه‌ای چشمگیر دلاریزه شده، خریداران و فروشندگان در ذهن خود کالاها و خدمات را با دلار محاسبه می‌کنند و در بخش‌هایی از پایتخت، مالکان پول اجاره را از مستأجران خود به دلار مطالبه می‌کنند.

در حالی که در بخش بزرگی از جهان واژه تورم از زندگی مردم رخت بربسته و نسل‌های جوان «ثبات قیمت‌ها» را یک پدیده عادی می‌دانند، ایرانیان زندگی خود را با «تورم موجود» منطبق می‌کنند و آینده نزدیک‌شان را بر پایه «تورم انتظاری» سازمان می‌دهند. در گذشته‌ای نه چندان دور سیل درآمدهای نفتی به جای ایجاد رفاه برای مردم، به موتور محرکه تورم بدل می‌شد. امروز اما، این خشکیده شدن مهم‌ترین سرچشمه درآمدهای ارزی کشور است که بیش از هر چیز از راه تورم بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد. در هر دو حال، بخش بسیار بزرگی از مردم ایران بازنده بوده و هستند.

در واقع ارز حاصل از صادرات نفت مهم‌ترین منبع مستقیم و غیرمستقیم درآمدهای بودجه عمومی ایران است و در حال حاضر نبود این درآمد ارزی کل ساختار سند مالی سالانه کشور را به چالش می‌کشد. تصادفی نیست که برای بودجه عمومی ۱۳۹۹، یک کسری ۵۰ درصدی (معادل ۲۵۰ هزار میلیارد تومان) پیش‌بینی می‌شود که عمدتاً از نبود درآمدهای حاصل از نفت منشأ می‌گیرد. تأمین بخش بزرگی از این کسری سرانجام به استقراض از بانک مرکزی (ولو به شکل غیرمستقیم) منجر می‌شود که پیامد طبیعی آن اوج‌گیری باز هم بیشتر نقدینگی است، آنهم در شرایطی که نرخ رشد کشور برای چندمین بار در دهه ۱۳۹۰ زیر صفر نوسان می‌کند و اقتصاد ایران کوچکتر می‌شود. نقدینگی شتابنده، با رشدی در مرز ۳۵ درصد در سال، همزمان با کاهش حجم کالاها و خدمات موجود در بازار، طبعاً زمینه‌ساز اوج‌گیری تورم است که از چشم مردم پنهان نمی‌ماند. ترس از همین «تورم انتظاری» یکی دیگر از عواملی است که مردم را، در جستجوی حفاظت از دارایی‌های خود، از بازار سهام به بازار ارز و از آنجا به دیگر بازارهای موازی می‌کشاند. تأکید دوباره بر این نکته ضرورت دارد که در اینجا به سفته‌بازان و بازیگران حرفه‌ای بازارهای گوناگون نمی‌پردازیم که اغلب با سرمایه‌های کلان به میدان می‌آیند و از رانت اطلاعاتی نیز برخوردارند. سخن بر سر صدها هزار نفر از صاحبان پس‌اندازهای کوچک است که دیروز در صف فریب‌خوردگان صندوق‌های قرض‌الحسنه و دیگر کلاهبرداران مالی بودند و امروز در صف فروشندگان سهام خون جگر می‌خورند.


آیا مردم منتظر در صف‌های خرید و فروش ارز و طلا و مسکن و سهام و خودرو را می‌توان سرزنش کرد؟ آیا متهم کردن آنها به رفتارهای متکی بر حرص و آز منصفانه است؟ از دیدگاه ما آنچه در این «صف‌های تشویش» می‌گذرد، رفتار عقلایی مردمی را به نمایش می‌گذارد که با چنگ و دندان از پس‌اندازشان دفاع می‌کنند و، در واقع، برای بقای خود و خانواده‌شان به فکر چاره‌اند. منتظران در «صف‌های تشویش» می‌بینند که پول ملی‌شان چون برف در آفتاب زمستانی آب می‌شود و رها شدن از این «دارایی شوم» در صدر اولویت‌های آنهاست. ریال از چشم مردم ایران افتاده و به ویژه از انجام یکی از وظایف اصلی پول، که حفظ ارزش و وسیله پس‌انداز است، محروم شده است. سال‌های سال است که ریال دیگر وسیله پس‌انداز نیست، بلکه بر باددهنده پس‌انداز است. تورم ارزش داخلی ریال را از میان برده و سقوط نرخ برابری‌اش در برابر ارزهای خارجی، اعتبار آن را در سطح بین‌المللی بر باد داده است.

در این شرایط چه باید کرد؟ آیا ابتدایی‌ترین منطق اقتصادی حکم نمی‌کند که صاحب پس‌انداز، برای حفظ دارایی به دست آمده با خون جگر، هر چه زودتر خود را از چنگ این پول در هم شکسته و بدون آینده رهایی بخشد و، در جستجوی یک ارزش جانشین، به بازارهای موازی رو آورد؟ این راه چاره‌ای است که صدها هزار ایرانی برگزیده‌اند. روی آوردن آنها به بازارهای موازی (سهام، ارز، طلا، مسکن، خودرو...) تنها واکنش منطقی به اقتصادی است که سکان آن از کنترل خارج شده و مقصد آن نا پیداست. تلاش برای بقا و حفظ منابع فردی نیرومندترین موتور محرکه جوامع انسانی است و مهم‌ترین دستاورد جوامع لیبرال به کار گرفتن این غریزه ذاتی در راستای تأمین رفاه عمومی است. در عوض سرکوب این غریزه با تکیه بر انگیزه‌های اخلاقی و معنوی به فجایعی انجامیده که تازه‌ترین نمونه‌های آن را در جوامع کمونیستی و دین‌سالار می‌بینیم.

می‌دانیم که تأکید بر منفعت‌طلبی فردی و «پول‌پرستی» انسان‌ها و قبول نقش اجتماعی و اقتصادی این «صفات رذیلانه»، آنهم به گونه‌ای چنین قاطع، برای شماری از خوانندگان این سطور دل‌آزار است، به ویژه آنهایی که با ستایش قناعت و تحقیر «جیفه دنیوی» (جیفه به معنای لاشه و مردار) پرورش یافته‌اند. راست است که جریان‌ها و انسان‌هایی در سراسر جهان، از راهبان بودایی گرفته تا عرفای اسلامی، پول و «نعمت‌های این جهانی» را تحقیر می‌کنند و گاه صادقانه به این تحقیر پایبندند. ولی تأثیر این جریان‌ها بر سیر تاریخ و گذران زندگی واقعی جهان ناچیز بوده و هست. زبان مشترک حاکم بر جهان امروز، چه بخواهیم و چه نخواهیم، پول و منافع و معامله است و در سراسر جهان، از شانگهای تا دبی، با همین زبان سخن می‌گویند. با استفاده از این زبان می‌توان سوئیس و آلمان و ژاپن و سنگاپور را به وجود آورد.

در عوض ایدئولوگ‌هایی را می‌شناسیم که با نفی این زبان به قدرت رسیدند، ولی پول و منافع و معامله را به زشت‌ترین صورت ممکن بر کشورهای خود حاکم کردند. کافی است به آنچه «خلوص انقلابی» کاسترو برای کوبا به ارمغان آورد بیندیشیم، و یا صف‌های تشویشی که «حکومت صالحان» در جمهوری اسلامی به راه انداخته است. به کسانی که امروز در جمهوری اسلامی در صف‌های دلار و سهام و طلا و خود رو به انتظار ایستاده‌اند، نباید به دیده تحقیر نگریست. اینها به حکم غریزه طبیعی‌شان برای بقای خود تلاش می‌کنند. مسئول واقعی نظامی است که به جای بسیج این غریزه در خدمت ساختن ایرانی آباد، آن را در «صف‌های تشویش» به بطالت می‌کشاند.

فریدون خاوند
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
خامنه‌ای در نقطه‌اوج رهبریِ یکه‌سالارانه


سخنان خامنه‌ای در دیدار مجازی با نمایندگان مجلس یازدهم فراتر از اتفاقات جاری حاوی حرف‌های مهمی بود. رمزگشایی و تجزیه و تحلیل این حرف‌ها در گمانه‌زنی پیرامون چشم‌انداز آیندهٔ نظام جمهوری اسلامی ایران، جایگاه نهاد ولایت فقیه و موقعیت روانی شخص خامنه‌ای مفید است.

قدرت به تعبیر فوکویی ماهیت سیال و دگرگون‌شونده دارد و در هر موقعیت نتیجهٔ موازنهٔ شکنندهٔ کانون‌های کوچک و بزرگ قدرت‌ساز است که در چندگونگی روابط نیروهای فعال در کنه و ساختار جامعه متبلور می‌شود. قدرت در روابط است که معنای فرادست‌آمدهٔ خود را می‌یابد و در مالکیت و انحصار هیچ فردی نیست. ساختار قدرت حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی هندسهٔ قدرت در سطح گفتمانی، سیاسی و اجرایی را به‌گونه‌ای سامان داده که ولی فقیه، به‌اعتبار نهادهای دراختیار، تعریف‌کننده و تنظیم‌گر روابط قدرت است.

حال به نظر می‌رسد آقای خامنه‌‌ای بعد از ۳۲ سال رهبری که در اکثر اوقاتِ آن در موقعیت مسلط قدرت قرار داشته و در قامت یک رهبر قاهر و خودکامه بر حکومت و جامعه اعمال قدرت کرده، خود را در اوج اقتدار می‌بیند. سخنان او در دیدار تصویری با نمایندگان مجلس در حمایت صریح از تصمیم شورای نگهبان در غربالگری سختگیرانهٔ انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری کمترین تردیدها را زایل کرد که او آمر و تعیین‌کنندهٔ محدودهٔ رقابتی انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ است که دیگر کمترین اختلاف‌نظر گفتمانی و سیاسی در بین مدعیان ریاست قوهٔ مجریه را برنمی‌تابد.

او در بخشی از سخنانش گفت: «من شنیدم گفته شده که نامزدها در مناظرات و در گفتگوها نظر خودشان را در باب فضای مجازی بگویند یا در باب سیاست خارجی بگویند. نه آقا، مسئلهٔ اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست، مسئلهٔ اصلی مردم چیزهای دیگر است. مسئلهٔ اصلی مردم بیکاری جوان‌هاست. مسئلهٔ اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است. مسئلهٔ اصلی مردم مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را می‌شکند. مسئلهٔ اصلی مردم سیاست‌های غلطی است که فلان جوان مبتکر را که می‌تواند کار انجام بدهد مأیوس می‌کند.» این سخنان از عامل اصلی «عدم احراز صلاحیت» افرادی چون علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان و دیگر کاندیداهای اصلاح‌طلب و اعتدالی پرده برمی‌دارد که نظام حتی در سطح حرف هم هیچ‌گونه تجدیدنظرطلبی و داشتن زاویه با مواضع رهبری را تحمل نمی‌کند.

رهبر جمهوری‌اسلامی صریح‌تر از قبل دیکته می‌کند که مسئولان نظام چه باید بگویند و چه خطوط قرمزی را رعایت کنند. از این رو وجه مشترک هفت نامزد احراز صلاحیت‌شده تأکید و تمرکز بر مسائل اقتصادی، پذیرش سیاست‌زدایی، بی‌اعتنایی به آزادی‌های سیاسی و اجتماعی و رضایت دادن به شأن تدارکاتچی رئیس‌جمهور در نظام ولایی است. تا پیش از این، در نظام، التزام عملی رئیس‌جمهور به ولی فقیه مطرح بود. آن‌هایی که در حوزهٔ نظری اختلاف دیدگاه داشتند، مقرب نهاد ولایت فقیه نبودند، اما امکان مشارکت در رقابت‌های انتخاباتی را پیدا می‌کردند مگر آن‌که چون اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۹۲ مصلحت نهاد ولایت فقیه اجازهٔ احراز صلاحیت او را نداد. اما حال هستهٔ سخت قدرت هر نوع شکاف بین نظرات رئیس‌جمهور آینده و رهبری و حتی نقد سیاست‌های نظام در فضای تبلیغات انتخاباتی را به مصلحت نمی‌بیند و آن را برای بقای نظام در شرایط نابودی مشروعیت و شکاف گستردهٔ ترمیم‌ناپذیر حکومت-ملت خطرناک تلقی می‌کند.

اکنون خامنه‌ای خود را در اوج اقتدار می‌بیند و ابایی از طرد و تنبیه کارگزاران وفادار به خود چون علی لاریجانی ندارد و انتظار دارد تا آن‌ها هم «نجیبانه» حاشیه‌ای شدن نقش خود را بپذیرند. خامنه‌ای به‌لحاظ گفتمانی و سیاستگذاری، با گسترش اختیارات نهاد انتصابی مجمع تشخیص مصلحت، قوای مقننه و مجریه را از سیاستگذاری در حوزه‌های سیاست داخلی و خارجی دور ساخته و فضا را به‌گونه‌ای مدیریت کرده تا کسانی در نهادهای انتخابی فعالیت کنند که پذیرفته باشند کار ویژهٔ آن‌ها پرداختن به مسائل اقتصادی و اجرایی است و تکلیف سیاست‌های کلان کشور در نهاد ولایت‌ فقیه تعیین می‌شود.

حال منصوبان خامنه‌ای چون محسن اراکی (عضو مجلس خبرگان) به‌صراحت اعلام کرده‌‌اند که وظیفهٔ مردم در انتخابات‌ها «فرمانبری از ولی ‌فقیه» است. این نگاه تضاد بیشتری با انتخابات واقعی و در چارچوب موازین آزاد و منصفانه در مقایسه با نظر جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم در انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی دارد. آیت‌الله خمینی پیشنهاد آن‌ها را مبنی بر این‌که مردم تنها امکان رأی دادن به فهرست انتخاب‌شده از سوی آنان داشته باشند رد کرد. دیدگاه یادشده حتی مشابه بیعت نیست؛ در بیعت افراد مختارند صلاحیت فرد مدعی برای حکمرانی را بپذیرند یا نه، اما در نگاه اراکی که با ادعای خامنه‌ای در خصوص تعلق انتخابات به مردم تعارض دارد، رأی دادن یک تکلیف است و افراد حق تصمیم‌گیری و گزینش بر اساس نظر خود را ندارند و صرفاً باید دنباله‌رو رهبری باشند.

آن‌چه در غربالگری شورای نگهبان و فضای بعد از آن رخ داد، که هیچ‌یک از کاندیداهای شاخص تأییدنشده به اعتراض و نافرمانی مدنی روی نیاوردند، نشانگر دورهٔ جدیدی از حیات جمهوری اسلامی است که مستقل از ملاحظات مربوط به دورهٔ گذار به ولی ‌فقیه سوم، تشدید اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی را نمایان می‌سازد؛ این‌که ارادهٔ شخصی ولی فقیه حاکم مطلق است و کارگزاران و جناح‌های داخلی نیز مرعوب و تسلیم او شده‌اند. البته، به‌موازات، جامعه به سمت تقابل و نافرمانی در حال حرکت است.

دلایلی که باعث شده تا خامنه‌ای این چنین یکه‌تازی کند، در وهلهٔ نخست محصول محافظه‌کاری و عقب‌نشینی‌های پیاپی اصلاح‌طلبان و جناح تجدیدنظرطلبِ نظام است. اصلاح‌طلبان در دهه‌های هفتاد و هشتاد به درجاتی از مقاومت در برابر رهبری مطلقهٔ خامنه‌ای باور داشتند. اکبر هاشمی رفسنجانی نیز بعد از دورهٔ دوم ریاست‌جمهوری که شکاف بین وارثان قدرت بعد از درگذشت آیت‌الله خمینی ایجاد شد، به درجاتی از ایستادگی روی آورد. اما در دههٔ نود همهٔ آن‌ها سپر انداختند.

در همین دورهٔ انتخابات، علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری بدون هرگونه اعتراضی تسلیم شدند و به خداوند پناه بردند! درحالی‌که در تئوری ولایت فقیه از شرّ نمایندهٔ خداوند و مدعی مجری احکام الهی نمی‌توان به خداوند پناه برد! دیگران نیز سکوت کردند. محمود احمدی‌نژاد و مصطفی تاج‌زاده نیز که به‌طور نسبی در بین رد صلاحیت‌شده‌ها مواضع رادیکال داشتند، به نظام اعتراض نکردند. احمدی‌نژاد شورای نگهبان را طرف خود دانست و تاج‌زاده نیز به تعبیر ذهنی و مبهمِ «حاکمیت پادگانی» روی آورد. درحالی‌که روشن است که اعضای شورای نگهبان تصمیم‌گیر نبودند بلکه محدودهٔ انتخاب آن‌ها قبلا در بیت رهبری تعیین شده بود. این برخوردها اعتمادبه‌نفس کاذب خامنه‌ای را تقویت کرده و بدون نگرانی از واکنش‌ها وپیامدها مداخلاتش را افزایش داده و محدودهٔ معتمدان و خودی‌ها را کوچک‌تر کرده است.

غلط نیست اگر گفته شود هیچ‌وقت هرم توزیع قدرت در جمهوری اسلامی چنین شیب عمودی بالایی نداشته است که امور تصمیم‌گیری در دفتر رهبری متمرکز باشد و همهٔ مقام‌های کلیدی نظام را نیروهای سیاسیِ کاملاً دراختیار و همسو تشکیل دهند.

از زاویهٔ دیگر، تشدید خودکامگی خامنه‌ای متأثر از کهولت سن و افزوده شدن بر شمار سال‌های رهبری مطلقه است که به‌لحاظ روانی خودخواهی و عدم تحمل را تشدید می‌کند. بررسی تاریخ سیر فعالیت رهبری‌های خودکامه در ایران و جهان نشان می‌دهد که آن‌ها در سالیان آخر رهبری تمایل بیشتر به انحصار قدرت، کنش‌های غیرعقلانی و حساسیت نسبت به تغییرات داشته‌اند و تحمل و شکیبایی‌شان در برابر مخالفت‌ها در درون و خارج بلوک قدرت به‌نحو ملموسی کاهش یافته است. حال به نظر می‌رسد خامنه‌ای برخلاف تصور کنونی‌اش و اعتمادبه‌‌نفس کاذب در مهار مخالفان و تحمیل تبعیت بر جناح‌های مختلف نظام، موقعیت شکننده‌ای پیدا کرده و نظام را بیش از همیشه در برابر کنش‌های ساختارشکنانه آسیب‌پذیر کرده است.

توجه به مدلی که هانا آرنت در مورد مراحل پیدایش و زوال نظام‌های ایدئولوژیکِ تمامیت‌خواه طرح می‌کند، در این خصوص روشنگر است. او فاز سوم و نهاییِ این نوع از نظام‌های سیاسی را این‌چنین شرح می‌دهد: «در این مرحله متولیان تمامیت‌خواه سعی می‌کنند از خشونت عریان استفاده کنند، از بین همفکران سابق هرکس را که با آن‌ها کوچک‌ترین زاویه‌‌ای داشته باشد از دایرهٔ خودی‌ها می‌رانند، تصفیه‌های گسترده شروع می‌شود و دایرهٔ خودی‌ها کوچک و کوچک‌تر و ناکارآمدی‌ها عمیق‌تر و تعداد مخالفان بیشتر و بیشتر می‌شود و نهایتاً سیل اعتراضات می‌آید و همه‌چیز را با خود می‌برد.»

حال جمهوری اسلامی با نقش‌آفرینی ویژهٔ آقای خامنه‌ای در این مسیر در حال حرکت است و یا دست‌کم فضا را برای فروپاشی نظام و شکل‌گیری جنبش انقلابی مساعد ساخته است. بنابراین خامنه‌ای در نزدیکیِ نقطه‌اوج منحنیِ رهبریِ یکه‌سالارانه‌اش قرار دارد و انتظار می‌رود که روند نزولی در افق زمانی آینده شروع شود. این نزول یا می‌تواند میهمانی ناخواسته بر سر ضیافتِ عزرائیل باشد یا استیصال نظام در حل و مهار ابرچالش‌های متعدد کشور که منجر به فروپاشی از درون می‌شود و یا این‌که سیر تحولات سیاسی طی‌شده در ۲۴ سال اخیر در ایران به نتیجهٔ طبیعی گذارِ انقلابی منتهی شود.

علی افشاری
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  

 
یادش بخیر چه خبر بود یه زمانی اینجا اندیش .مهدی .لیمو.سلام .همش اینجا بحث میکردیم
حیف لوتی شده قبرستون
     
  
مرد

 
اقدام فروش اموال عمومی و ملی و مردمی ایران از طریق مزایده یه نشونه خیلی بزرگ برای پایان این رژیم و حکومت دیکتاتوری برای بستن بارو بندیلشون هست
برای ارتباط از طریق ایدی تل یا پیام خصوصی در خدمتم
wscvhi@
     
  
مرد

 
حمله ی وحشیانه ی گروه تروریستی حماس و رفتار خشونت آمیز و جنایتکارانه ای که با شهروندان غیر نظامی از جمله زنان و کودکان و سالخوردگان از خود نشان دادن و تعداد بالای کشته ها و زخمی ها و گروگان ها و مهمتر از همه پوشش تصویری زنده و گسترده از این رفتارهای به شدت دلخراش .. همگی حکایت از این داره این یه ترفند به شدت کثیف و ناجوانمردانه برای اطمینان از حمله ی متقابل اسرائیل به مواضع حماس و به جاگذاشتن تلفات غیر نظامی فلسطینیان هست و دلیلی جز برهم زدن تلاش های اخیر کشورهای منطقه در مسیر برقراری صلح بین اعراب و کشور اسرائیل نمیتونه داشته باشه.

امیدوارم اسرائیل شدت حملاتش رو کم کنه و یکبار برای همیشه هزینه ی بالای تشکیل یک ائتلاف بین المللی از کشورهای حافظ صلح و دیگر کشورهایی که از بابت این ناآرامی ها و تداوم جنگ دارن آسیب می بینن رو تقبل کنه و این سرزمین رو از وجود همه ی شبه نظامیان تروریست پاک کنه. فایده ی دیگه ی این ائتلاف نمایان شدن بیشتر و غیر قابل انکار حمایت های تسلیحاتی ایران به این گروه های تروریست و سنگ اندازی های عامدانه ش در راه رسیدن به یک صلح پایدار و تشکیل کشور مستقل فلسطین هست.
To Live Is To Die
     
  
مرد

 
متاسفانه جهان داره به سمت جنگ ودرگیری کشیده میشه وامیدوارم این بحران ها هرچه زودتر حل بشن
قبلا موضوع اوکراین بود و حالا فلسطین واسرائیل
در مورد اوکراین وروسیه میشه برنامه هائی برای صلح داشت به طور مثال اوکراین تضمین بده عضو ناتو نمیشه وروسیه هم تضمین بده که به اوکراین حمله نظامی نمی کنه و سرزمینهای اشغال شده رو هم به اوکراین بر می گردونه
در مورد فلسطین واسراییل فعلا چیزی به ذهن نمیاد
شاید امروز نه

اما سرانجام همه چیز درست خواهد شد
     
  
مرد

 
در مورد اسرائیل نباید باهاش جنگید ونباید هم بهش رو داد
هم ایران وحماس که می‌جنگند راه اشتباهی رو میرن وهم اعرابی که به اسرائیل رو میدن و مشخصه ک هیچکدوم هم نتیجه نگرفتن
شاید امروز نه

اما سرانجام همه چیز درست خواهد شد
     
  ویرایش شده توسط: Amirrr89   

Streetwalker
 
خوب،ارتش اسرائیل اعلام کرد که جسد بی سر شانی لوک دختر آلمانی رو پیدا کردند و او قبل از مرگ لحظات بسیار دردناک و وحشتی باورنکردنی را تجربه کرده است....
این دختر بیگناه را ربودند،به او تجاوز گروهی کردند،بدن برهنه اش را پشت وانت چرخاندند و به بدن نیمه جانش تف کردند و سر انجام او را سر بریدند...
این است اسلام رحمانی علی شریعتی و خمینی گجستک....








[alignC]


https://youtu.be/nAkSPgSprIE?si=0hXtrA77EAxnmcQ9
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...
❤️‍🩹
     
  ویرایش شده توسط: Streetwalker   

Streetwalker
 
خون بیگناه هرگز پایمال نمیشود...
قاتل آرمیتا گراوند هم شناسایی شد...


💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...
❤️‍🩹
     
  ویرایش شده توسط: Streetwalker   

Streetwalker
 
خانواده های بیگناهی که سلاخی شدند.آدمهای مظلومی که عزاداری نداشتند...
دردناکتر آن است که با پول من و تو این جنایتها را سازماندهی میکنند و از دید جهانیان ما هم مسئول این وحشی گری ها هستیم...




وقتی در قرن ۲۱ اینگونه رفتار میکنند در زمان حمله به ایران با پدران و مادران ما چه کرده اند؟ در تاریخ آورده اند که در شهری تمام مردم را گردن زدند تا با سیل خون اجداد ما آسیاب آبی به کار افتاد و گندم آرد کردند و برای سردار عرب نان پختند....



همانا ویرانی و قتل و غارت و جنایت و برده و کنیز کردن دیگران از ارکان اسلام عزیز است،چه اسرائیل باشد چه ایران....
...
...
...
پرچم فلسطینو بکن تو کونت.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...
❤️‍🩹
     
  
صفحه  صفحه 83 از 150:  « پیشین  1  ...  82  83  84  ...  149  150  پسین » 
سیاست

بحث سیاسی روز بی تعارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA