انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 3 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Mohammad Reza Aali Payam | محمد رضا عالی پیام


مرد

 
سبز بودن چه جرم سنگینی ست

روز: محمدرضا عالی پیام، شاعر و طنزپرداز منتقد حکومت که به «هالو» تخلص دارد، عصر روز سه شنبه در منزل خود دستگیر شد. بر اساس گزارش ها بازداشت این شاعر مشهور توسط ماموران امنیتی و پس از نشان دادن حکم قضایی صورت گرفته است. ماموران پس از تفتیش منزل و ضبط نوشته‌ها و کامپیوتر شخصی عالی پیام، او را با خود بردند. از محل نگهداری یا اتهامات او هنوز اطلاعی در دست نیست و مسئولان قضایی و امنیتی هم تاکنون توضیحی در این خصوص ارائه نکرده اند.

محمدرضا عالی پیام یا هالو در سال های اخیر به دلیل شعرهای طنز و انتقادی خود که اغلب در انجمن ادبی امیرکبیر تهران می خواند، طرفداران زیادی پیدا کرد. اشعار صریح و تند او با تم ملی گرایانه، اغلب روحانیون و مسئولان حکومتی، محمود احمدی نژاد و دیگر مقام های حکومت را نشانه می رفت.

وی همچنین اشعار طنز زیادی در مخالفت با گشت ارشاد و حجاب اجباری، خرافات دینی و مذهبی و در نقد اظهارنظرها و عملکرد مسئولان دولتی و امامان جمعه دارد. دفاع از خلیج فارس و فرهنگ باستانی ایران یکی دیگر از محورهای اشعار اوست.

او پس از آغاز جنبش اعتراضی به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ به یکی از طرفداران این جنبش تبدیل شد. هالو غزلی هم با عنوان «سبز بودن چه جرم سنگینی ست» در حمایت از جنبش سبز خواند و آن را به پسرش تقدیم کرد. این غزل در شبکه های اجتماعی و اینترنت به طور گسترده ای منعکس شد

شعر در پست بعد
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
  بازگفت    
  
مرد

 
در پسین روزهای فصل بهار

برگها در هجوم پائیزند

رزدها روی شاخه می مانند

سبزها روی خاک می ریزند

جای عطر گل اقاقی و یاس

بوی خون در فضای این شهر است

گویی احساس سربلندی و اوج

با تمام درختها قهر است

از کف سنگفرش هر کوچه

خون ناحق لاله را شستند

غافل از اینکه در تمامی شهر

سروها جای لاله ها رستند

شب به شب روی شاخه هر سرو

قمری و چلچله هم آواز است

بانگ الله اکبر از هر سو

نغمه ساز است و نغمه پرداز است

هر دهانی که بوی گل می داد

دوختندش به نوک سوزن ها

بوی گل شد گلاب و جاری گشت

از دو چشم خمار سوسن ها

ناله پر شرار مرغ سحر

معنی اش ارتداد و بی دینی ست

در زمستان ذوق و اندیشه

سبز بودن چه جرم سنگینی ست

ساقه هایی که سبزتر بودند

سرخ گشته به خاک غلتیدند

باقی ساقه ها از این ماتم

برگهای سیاه پوشیدند

نخل را کنده بید می کارند

بید مجنون کجا ثمر بدهد

ای که بر روی ماه چنگ زدی

باش تا صبح دولتت بدمد
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
  بازگفت    
  
مرد

 
علی رغم خواندن چنین اشعار انتقادی تندی، دستگیری محمدرضا عالی پیام پس از آن صورت گرفت که وی به دنبال زلزله اخیر آذربایجان در صفحه فیسبوک خود از همه ایرانیان خواست «به جبران کم‌کاری رسانه‌های میلی» در خبررسانی زلزله آذربایجان، تا یک هفته از عکس‌ها و نمایه‌های مناسب این واقعه در پروفایل‌های فیسبوک شان استفاده کنند.

هالو همچنین یک دوبیتی هم با موضوع عملکرد مجموعه حکومت در ماجرای زلزله آذربایجان بر روی وبلاگ شخصی خود قرار داد:

کی گفته که ما دولت راحت طلبیم؟

در فکر گرفتاری خلق عربیم

این قدر نگویید اهر زلزله شد

فعلن که گرفتار دمشق و حلبیم

او در سال های اخیر چند بار از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی احضار شده و مورد بازجویی و تذکر جدی قرار گرفته است تا اینکه در نهایت دستگیر شد. عالی پیام در حالی دستگیر شد که یک روز پیش از آن در وبلاگ شخصی خود از تعطیلی انجمن ادبی امیرکبیر خبر داده بود.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
  بازگفت    
  
مرد

 
او در سال های اخیر چند بار از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی احضار شده و مورد بازجویی و تذکر جدی قرار گرفته است تا اینکه در نهایت دستگیر شد. عالی پیام در حالی دستگیر شد که یک روز پیش از آن در وبلاگ شخصی خود از تعطیلی انجمن ادبی امیرکبیر خبر داده بود.

او علت این مسئله را توضیح نداده اما به نظر می آید استقبال گسترده مردم از اشعار افرادی مانند عالی پیام در این انجمن و خوانده شدن اشعار انتقادی تند علیه حکومت در آن، دلیل تعطیلی انجمن ادبی امیرکبیر بوده است.

هم اکنون به جز محمدرضا عالی پیام، مصطفی بادکوبه ای از دیگر شعرای ملی گرای مخالف حکومت در زندان به سر می برد.

بادکوبه ای که نویسنده کتاب هایی مانند علل شکست ساسانیان از اعراب و زندگی نامه بسیاری از شعرای بزرگ تاریخ ایران است، پس از انتخابات ۱۳۸۸ به سرودن اشعاری در انتقاد از نظام جمهوری اسلامی، دولت احمدی‌نژاد و حمایت از کسانی که او در شعرهایش از آنان به عنوان «فتنه گران» یاد می کرد، پرداخت.

او سپس در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به سه سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از شعرخوانی در انجمن‌ها و سه میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. بادکوبه ای در فروردین ماه سال ۱۳۹۰ در منزلش در تهران توسط مأموران امنیتی دستگیر و روانۀ زندان اوین شد.

هیلا صدیقی دیگر شاعر حامی جنبش سبز بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شد و مدتی را در زندان سپری کرد. علیرضا روشن هم شاعر و روزنامه نگار دیگری بود که به این دلیل محاکمه و محکوم شد
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
  بازگفت    
  
مرد

 
شعر «چه عرض کنم» در ادامه می‌آید.

کار یک باره شد، چه عرض کنم

سنگ‌ها خاره شد، چه عرض کنم

شیخ آن کاره شد، چه عرض کنم

یار پتیاره شد، چه عرض کنم

آنکه دائم نماز شب می‌خواند

اسب تقوا به نفس خود می‌راند

تا فلک روی صندلیش نشاند

نفس، اماره شد، چه عرض کنم

دائمن ذکر بر لبش جاری

اهل تقوا و خویشتنداری

روز‌ها روزه شب به بیداری

حال می‌خواره شد، چه عرض کنم

گفته بودیم نهی از منکر

مهرورزی بود نه چیز دگر

حال آن پنجه‌ی نوازشگر

قمه قداره شد، چه عرض کنم

اولش اتحاد و یکرنگی

بعد شد دگمی و نظر تنگی

حال آن گفتمان فرهنگی

تیر و خمپاره شد، چه عرض کنم

رفته بودیم انقلاب کنیم

دل خوش را به قند آب کنیم

کی بنا بود «دس به آب» کنیم

خوشی آواره شد، چه عرض کنم

انقلابی که بود جانانه

رفت صادر شود به بیگانه

حال در پشت بام هر خانه

دیش و مهواره شد، چه عرض کنم

گاو کشتیم نذر آقا جان

گوشتش سهم بهتر از مایان

پهن و دم و سم و روده‌ی آن

سهم بیچاره شد، چه عرض کنم

پول نفت میان سفره‌ی ما

خرج شد، خرج، خرج اعطینا

یا انرژی هسته‌ای شد یا

بمب و طیاره شد، چه عرض کنم

رای دادیم و رایمان آری

خشت بر خشت خلق سالاری

حال ملت به جای هر کاری

پاک بیکاره شد، چه عرض کنم

می‌ل بالا نشینی‌اش در سر

رفت بالا و رفت بالا‌تر

آن قدر رفت و رفت تا آخر

مثل فواره شد، چه عرض کنم

هی نمودیم وعده درمانی

برق مجانی آب مجانی

زرد از وعده‌های مامانی

رنگ رخساره شد، چه عرض کنم

تا به سر قله‌ی رفاه رسند

شد مقرر که گام بردارند

گام هالو سریع بود و بلند

خشتکش پاره شد، چه عرض کنم
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
  بازگفت    
  
مرد

 
اولین شعر “هالو” از زندان اوین: این گونه زندان گشت، دانشگاه....

محمدرضا عالی پیام ملقب به “هالو” شاعر معترض و مردمی که روز ۲۸ مرداد توسط پلیس امنیت بازداشت و ۳۱ مرداد پس از آنکه توسط قناعت کار دادیاری شعبه سوم دادسرای شهید مقدس اوین به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی تفهیم اتهام شد به بند زندانیان سیاسی و امنیتی منتقل شد!...؟

علیرغم آنکه برای این شاعر مردمی که دلیل بازداشت او را سرودن شعرهای اعتراضی عنوان کرده اند، وثیقه سی میلیون تومانی صادر شده اما او کماکان در زندان به سر می برد.

محمدرضا عالی پیام عضو کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران، عضو شورای مرکزی و دبیر انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران، انجمن صنفی شرکت های تبلیغاتی و عضو دایمی آکادمی داوری خانه سینما، عضو چند انجمن ادبی هنری تهران مدیر عامل موسسه مینا فیلم و با حفظ سمت، مدیر مسئول موسسه تبلیغاتی دایره مینا است اما اما چند سالی ست که به شعر و شاعری روی آورده است.

اولین شعر این شاعر معترض که به خود لقب “هالو” داده است پس از ورود به اوین:

در بهمن پنجاه و هفت، این را

دارم به خاطر بین آن آشوب

بر روی دیوار اوین، شخصی

بنوشت این جمله به خط خوب:

“مردم بدانید این که خیلی زود

با سرنگونی رژیم شاه

با همت روحانیون، زندان

تبدیل می گردد به دانشگاه ”

بعد از گذشت سال های سال

همواره با خود کرده ام تکرار

پس کو؟ چه شد آن وعده های خوب

پس کی محقق می شود این کار؟

تا این که افتادم به زندان و

دیدم به چشم خویشتن اینجا

مملو دانشجو و استاد است

این گونه زندان گشت: دانشگاه...


نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
  بازگفت    
  
مرد

 
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
  بازگفت    
  
مرد

 

مالیات

چون که مأمور مالیات آمد
گشت دنیا خراب روی سرم
دفتر و دستک مرا هی جست
تا کشد مو ز ماست در نظرم
گفتمش: بی خودی تلاش مکن
چون هدر رفته کل خشک و ترم
آن چنان ور شکسته ام امسال
راست دیگر نمی شود کمرم
گفت: آن چه "درآمده" بنویس
من نوشتم "در آمده پدرم"
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
  بازگفت    
  
مرد

 

داماد آدم

دوش مادر زن به من پرخاش کرد
هیکلم با چوب آش و لاش کرد
گفت : ای داماد ، ای آدم نشو
حیف آن دختر که من دادم به تو
من نمی دانستم آدم نیستی
لایق لطف دمادم نیستی
هر کسی داماد شد در عمر خویش
بی گمان یا خر بود یا گاومیش
گفتمش : من اول آدم بوده ام
تاج گل بر فرق عالم بوده ام
بعد از روی جوانی خر شدم
پایبند خانه و همسر شدم
آدم اول کم کَمَک خر می شود
بعد از آن ناچار شوهر می شود
هر کسی کو زن گرفت از بی غمی
نام او دیگر نباشد آدمی
غیر شوی حضرت حوا ، که بود
شوهری «آدم» بر او صدها درود
حق تعالی نام او آدم گذاشت
چون که این داماد ، مادر زن نداشت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
  بازگفت    
  
مرد

 

توپ خالی

آن کسانی که کلاه زهد بر سر می کنند
گاه گاهی دُم به خُم مالیده لب تر می کنند
روز در انتظار مردم یرکعون و یسجدون
شب که شد هر آن چنان را آن چنان تر می کنند
گر حرام است این می خون رنگ در آیین شان
پس چرا خون دل ما را به ساغر می کنند
مردمان چون آتش در زیر خاکستر مدام
با دو دست خویشتن هی خاک بر سر می کنند
خر فقط یک بار پایش می رود در چاله ای
دوستان !؟ هر اشتباهی را مکرر می کنند
شاخ و شانه می کشند از بهر ما بیچاره ها
توپ خالی بهر ملت دمبدم در می کنند
ناهیان منکر از فرط شتاب روز حشر
این جهان ، کار نکیر و کار منکر می کنند
قاضیان از روی ظاهر حکم بر باطن دهند
پای خود را در میان کفش داور می کنند
زیر کرسی دوش با حافظ گرفتم فال حال
شاهد آمد قدسیان این شعر از بر می کنند :
«واعظیان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند»
گفتم ای حافظ سخن از قول هالو گفته ای
ورنه این مردم کجا این قول باور می کنند؟
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
  بازگفت    
  
صفحه  صفحه 3 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
سیاست

Mohammad Reza Aali Payam | محمد رضا عالی پیام

رنگ ها Bold Style  Italic Style  Center Image Link  URL Link   List Insert YouTube video   
:up2::laugh::tease::-(:up::handshake::winking::flowers:بیشتر...

 
 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA