ارسالها: 24568
#31
Posted: 28 Jan 2013 18:30
ترور آیت الله قاضی طباطبائی امام جمعه تبریز
سيد محمد علي قاضي طباطبايي فرزند آيت الله حاج ميرزا باقر، در سال ۱۳۳۱ (۳) ه . ق در تبريز و در يك خانواده مذهبی ديده به جهان گشود . او تحصيلات مقدماتي علوم ديني را از پدر و عمويش ، آيت الله ميرزا اسد الله در تبريز فرا گرفت و در سال ۱۳۴۷ ه . ق در هنگام قيام تبريز به اتفاق پدرش توسط رضاخان به تهران تبعيد شد . بعد از انقضاي مدت تبعيد در تهران،وی را به همراه پدرش براي يكسال ديگر به مشهد تبعيد كردند و در طول اين مدت به دستور رضا خان پهلوي خانه ايشان را با خاك يكسان كردند و به خيابان تبديل نمودند . آن انسان پس از ماه ها دوري از وطن، به تبريز مراجعت نمود . در سال ۱۳۵۹ ه . ق به حوزه علميه قم عزيمت نموده، مشغول ادامه تحصيلات ديني شد .. آيت الله قاضي طباطبايي پس از ده سال تحصيل علوم ديني در قم راهي نجف اشرف شد و در سال ۱۳۷۲ ق به ايران بازگشت و در تبريز اقامت گزيد . با اوجگيري نهضت اسلامي به رهبري امام خميني ، قاضي طباطبايي با حضور فعال خويش در صحنه هاي مبارزه با رژيم پهلوي، گام هاي مؤثري برداشت . همين فعاليت ها باعث شد كه رژيم شاه او را دستگير كرده و در زندان قزل قلعه محبوس و سپس به شهرهاي بافت كرمان و زنجان تبعيد نمايد . فشارهاي روحي و جسمي رژيم بر ايشان باعث شد كه شديدا بيمار شده و به مدت سه ماه در بيمارستان بستري گردد . او پس از بهبودي به عراق تبعيد شد و پس از پايان دوران تبعيد به ايران بازگشت و دوباره در تبريز سكونت اختيار كرد و هرگز دست از مبارزه و فعاليت نكشيد . پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آيت الله قاضي طباطبايي در مقام نمايندگي امام خميني در آذربايجان و امامت جمعه تبريز به فعالیت خويش ادامه داد . تا اينكه سر انجام در دهم آبان سال ۱۳۵۸ ش در روز عيد قربان. هنگامي كه نماز مغرب و عشاء را در مسجد شعبان به جا آورد و عازم منزل بود، به دست گروهك «فرقان » ترور شد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#32
Posted: 28 Jan 2013 18:45
گروه فرقان
فرقان نام گروهی مسلح مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران میباشد که عملیاتهایی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران انجام دادهاست. رهبر گروه فرقان شخصی به نام اکبر گودرزی بود که در روز ۱۸ دی ۱۳۵۸ خورشیدی دستگیر شد و در روز ۳ خرداد ۱۳۵۹ خورشیدی تیرباران شد.محمد عطریانفر در مورد رهبر این گروه میگوید: وی جوانی طلبه بود که برخی سرخوردگیهای تاریخی داشت و به واسطه این سرخوردگیها بود که بعدها هدایت چنان اقداماتی را عهدهدار شد. گودرزی در سال ۵۵ حدود بیست سال بیشتر نداشت و با این حال به تفسِر قرآن میپرداخت و خودش را در مقام مفسر قرآن معرفی میکرد و تفسیری انقلابی از قرآن ارائه میکرد و آیاتی از قرآن را انتخاب میکرد که به کار مبارزه بیاید.وی در مورد نحوه دستگیری اعضای این گروه گفت: در پی شناسایی یک خانه تیمی و مشاهده آتشباری شدید از آن معلوم شد که این خانه بایستی اهمیت زیادی داشته باشد. در نهایت پس از درگیری حدود هفتاد نفر از آن خانه دستگیر شدند که رهبر گروه یعنی اکبر گودرزی یکی از آنان بود.از افراد دستگیر شده بیست و پنج نفر اعدام شدند که رهبر گروه یکی از آنان بود. وی از آنچه انجام داده بودند به هیچوجه اظهار پشیمانی نکرد.محمدصادق مفتح، (نایب رییس اول اتاق بازرگانی تهران در سال ۱۳۸۶)، که پدرش محمد مفتح از ترورشدگان به دست گروه فرقان بودهاست، پیرامون ترورهای گروه فرقان چنین گفتهاست استعمار انگلیس که بیش از هشتصد سال در منطقه نفوذ کرده بود، پیروزی انقلاب ایران پایههای آن را متزلزل ساخت. لذا آنان تحلیل کردند که این انقلاب یک انقلاب فرهنگی است که در همه ابعاد تجلی پیدا کردهاست و علیه آنان است. لذا بر آن شدند برای مبارزه با این انقلاب ریشههای اصلی آن یعنی علمای مذهبی را از بین ببرند . اولین کسی که توسط گروه فرقان شهید شد، تیمسار قرنی و بعد استاد مطهری (ره) بود. پس از آن شهید مفتح (ره) را ترور کردند... توسط اسنادی که در لانه جاسوسی پیدا شدهاست معلوم شد که گروه فرقان به طور مستقیم توسط منافقین تغذیه میشد و چون در آن زمان سازمان منافقین در شرایطی نبود که وارد فاز نظامی شود لذا فرقانیها بازوی نظامی منافقین بودند تا موانع را از سر راه سازمان منافقین بردارند.
کتاب «چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی» پیرامون شخصیت خمینی در ناکامی گروه فرقان چنین آوردهاست گروهها و تشکلهای دیگری هم بود که با اسم اسلام دست به معارضه و مانع تراشی زدند مانند گروه فرقان و آرمان مستضعفین که با ترور مطهری و مفتح خود نمایی کردند ولی زود متلاشی شدند. از آن به بعد با توجه به شخصیت والای معنوی و فقهی امام کسی نتوانست در مقابل انقلاب اسلامی با پوشش دین بایستد.
ترورها
افرادی شاخصی که توسط این گروه ترور شدند عبارتند از:
محمدولی قرنی - رییس سابق ستاد مشترک ارتش - ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸
مرتضی مطهری - عضو شورای انقلاب - ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸
اکبر هاشمی رفسنجانی (ناموفق) - عضو شورای انقلاب - ۴ خرداد ۱۳۵۸
تقی حاج طرخانی - بازاری - ۱۷ تیر ۱۳۵۸
رضی شیرازی - روحانی - ۲۴ تیر ۱۳۵۸
محسن بهبهانی - مجری برنامههای مذهبی رادیو و تلویزیون در دوران پهلوی - ۳۰ تیر ۱۳۵۸
احمد لاجوردی (ناموفق) - رییس گروه صنعتی بهشهر - ۱۷ مرداد ۱۳۵۸
مهدی عراقی و فرزندش حسام - رییس امور مالی نشریه کیهان - ۴ شهریور ۱۳۵۸
حسین مهدیان (ناموفق) - مدیر موسسه کیهان - ۴ شهریور ۱۳۵۸
محمدباقر دشتیانه (ناموفق) - سرپرست کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۱۳ تهران - ۱۷ مهر ۱۳۵۸
هانس یواخیم لایب - رئیس حسابداری و معاون مدیرعامل شرکت داروسازی ایران مرک - ۲۲ مهر ۱۳۵۸
سید محمدعلی قاضی طباطبایی - امام جمعه تبریز - ۱۰ آذر ۱۳۵۸
محمد مفتح و دو محافظش جواد بهمنی و اصغر نعمتی - رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران - ۲۲ آذر ۱۳۵۸
عبدالکریم موسوی اردبیلی - دادستان کل کشور - ۲ دی ۱۳۵۸
فقیه ایمانی - روحانی - ۱۴ دی ۱۳
دو ترور نیز به دست گروه رهروان فرقان صورت گرفت:
شیخ قاسم اسلامی - روحانی - ۵ مرداد ۱۳۵۹
علی خامنهای - امام جمعه تهران و نماینده مجلس - ۶ تیر ۱۳۶۰
در ۱۸ دی ۱۳۵۸ رهبر گروه اکبر گودرزی به همراه ۳۵ نفر از اعضای گروه در خانهای تیمی در خیابان جمالزاده پس از ۸ ساعت نبرد مسلحانه بازداشت شد. پرونده گروه به دست عبدالمجید معادیخواه، علیاکبر ناطق نوری و محیالدین انواری (که سپس کنارهگیری کرد) سپرده شد. بازجویی نیز به دست لاجوردی و ذوالقدر صورت میگرفت. از اعضای گروه در ۱۳ اسفند ۱۳۵۸ امرالله الهی، حسن نوری، محمد نوری، کمال یاسینی، محمد کاشانی، غلامرضا یوسفی و سعید واحد، در ۳ خرداد ۱۳۵۹ اکبر گودرزی، عباس عسکری، سعید مرآت، علیرضا شاه بابابیگ تبریزی، حسن اقرلو، علی حاتمی(که در زندان خودکشی کرد) و در ۸ بهمن ۱۳۶۰ محمد متحدی و امیرمسعود تقیزاده اعدام شدند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#33
Posted: 30 Jan 2013 20:24
ترور محمد علی رجائی نخست وزیر و رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران
محمدعلی رجایی در ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. پدر او عبدالصمد نام داشت و از کسبه و بازرگانان قدیم قزوین و تهران بودند و چهار سال پس از تولدش در ۱۹۳۷ (۱۳۱۶) درگذشت. محمدعلی از این به بعد با مادر و برادرش زندگی میکرد.او تحصیلات ابتدایی را در قزوین تمام کرد و در ۱۳ سالگی به تهران رفت و از روی خودساختگی که در شخصیت او بود به کار و فروشندگی که در آن دوران بسیار مرسوم بود در نزدیکی محل کار برادر در جنوب شهر مشغول شد و بر خلاف دیدگاه عوام هیچگاه در فقر و تنگدستی زندگی نکرد. در ۱۷ سالگی به آموزشگاه گروهبانی نیروی هوایی رفت و در حین تحصیل با احزاب و گروههای سیاسی مخالف شاه (همچون فداییان اسلام) آشنا شد و در جلسات سید محمود طالقانی شرکت میکرد. او در این دوران از طرفداران محمود طالقانی بود و در ضمن حضور در ارتش، مخفیانه با فداییان اسلام فعالیت میکرد.رجایی پس از ماجراهایی از ارتش بیرون آمد و یک سال در شهرستان بیجار به معلمی پرداخت و سپس در سال ۱۳۳۵ برای ادامهٔ تحصیل به دانشسرای عالی رفت و در ۱۳۳۸ از آنجا فارغالتحصیل شد. وی با انجمنهای اسلامی دانشجویان هم همکاری داشت. در ۱۳۳۸(۱۹۵۹) پس از اتمام تحصیل در دوره کارشناسی ارشد آمار به قزوین بازگشت و در جریان فعالیتهای سیاسی و پخش اعلامیه دستگیر شد و ۵۰ روز را در زندان گذراند. رجائی با عضویت در نهضت آزادی ایران به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و در سال ۱۳۵۱ با تشکیل سازمان مجاهدین خلق بااین سازمان همکاری نمود و به دلیل این همکاری ۱۳۵۳(۱۹۷۴) رژیم شاه وی را دستگیر کرد و بدین سبب، چهار سال را در زندان گذراند و مورد شدیترین شکنجه های ساواک قرار گرفت. قراردادن او در قفس طوطی و کشیدن ناخن های پا تنها بخش کوچکی از زندگی رجایی بعنوان با سابقه ترین زندانی سیاسی زمان خود است که ساواک به جهت افشای نام و محل همرزمانش بر او وارد می نمود و او هیچ وقت بر خلاف اکثر زندانیان سیاسی که به سرعت پس از دستگیری و همکاری آزاد می شدند آزاد نشد.
[b]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
او چند ماه قبل از انقلاب ۵۷ از زندان آزاد شد. هنگام آمدن روحالله خمینی به ایران در کمیتهٔ استقبال مردمی از وی شرکت داشت. او مخالف ترورهای بازماندگان دوره پهلوی بود و رأفت اسلامی و عدالت اجتماعی را بعنوان یک روشنفکر دینی همیشه در رفتار و افکار او به روشنی مشاهده می شد و از همین رو مخالفینی از افراد مذهی تندرو در داخل حکومت داشت .پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، او سمتهای مختلفی را به عهده گرفت. رجائی پس از انقلاب به همراه مهندس عزت الله سحابی و ۱۱ نفر دیگر از اعضای نهضت آزادی ایران به دلیل تفاوت دیدگاههایشان با مهندس بازرگان و اعتقاد به برتر دانستن عدالت اجتماعی بر آزادی و دموکراسی، از نهضت آزادی استعفا دادند و بر خلاف تفاوت اندک دیدگاه های حزبی و مدیریتی با این همه از مهندس بازرگان بعنوان استاد مورد احترام خود یاد می برد . در ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) به وزارت آموزش و پرورش رسید، در ۱۳۵۸(۱۹۸۰) به نمایندگی مجلس رسید و در همان سال در کابینهٔ بنی صدر، به عنوان دومین نخستوزیر جمهوری اسلامی پس از بازرگان شرکت داشت. او در دورهای از ۱۱ مارس ۱۹۸۱ تا ۱۵ اوت ۱۹۸۱ ضمن نخستوزیری، وزارت امور خارجه را نیز به عهده داشت. او از طرفداران و مجریان انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران بود. پس از برکناری بنی صدر او مدت کوتاهی دومین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران بود. در این دوره محمدجواد باهنر نخست وزیر او بود.رجایی در ضمن سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نمایندگی از جمهوری اسلامی، با نشان دادن جاهای شکنجه روی پاهایش (از زندانهای زمان شاه) توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
رجایی در ۸ شهریور ۱۳۶۰ خورشیدی بعد از اینکه کمتر از یک ماه رئیس جمهور بود به همراه محمدجواد باهنر در انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ کشته شد که تا کنون از آن بعنوان پیچیده ترین و مرموزترین ترور در جمهوری اسلامی ایران نام برده می شود و تمامی افرادی که به نوعی با این پرونده در زمان ترور و بعد از آن به جهت بازگشایی پرونده ترور رجایی و کشف مسبب یا مسببین آن ارتباط داشتند که همگی از افراد رده بالای حکومت بودند ترور شدند تا اسرار این ترور که در حساس ترین روزهای حکومت ایران رخ داد همچنان در هاله ایی از ابهام باقی بماندپس از او با برگزاری انتخابات مجدد (انتخابات ریاست جمهوری دورهٔ سوم) سید علی خامنهای به ریاست جمهوری برگزید[/b]
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#34
Posted: 2 Feb 2013 10:44
ترور محمد جواد باهنر نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران
حجت الاسلام محمد جواد باهنر، در سال ۱۳۱۲ در يك خانواده پيشه ور ساده در شهر كرمان به دنيا آمد و خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را در مكتب آموخت و سپس به تحصيل علوم دينى در مدرسه معصوميه آن شهر پرداخت .همزمان ، تحصيلات ابتدايى و متوسطه را نيز ادامه داد و پس از اخذ ديپلم در سال ۱۳۳۲ به قم رفت و سطوح عالى علوم اسلامى را در حوزه علميه قم طى كرد. وى فقه را در محضر مرحوم آيت الله بروجردى ، فقه و اصول را در محضر امام خمينى و تفسير و فلسفه را نزد علامه طباطبايى فراگرفت .باهنر سپس به تحصيلات دانشگاهى رو آورد و حدود سال 1337 موفق به اخذ ليسانس در رشته الهيات و بعد از آن موفق به اخذ فوق ليسانس در رشته علوم تربيتى و سپس دكتراى الهيات از دانشگاه تهران شد.باهنر ضمن تدريس و ايراد خطابه و برنامه ريزى ، دينى ، به تاليف كتب درسى اشتغال ورزيد و حدود سى كتاب و جزوه تعليمات دينى را براى تدريس (از دوره ابتدايى تا دانشسرا) تاليف كرد؛ وى همزمان ، فعاليتهاى اجتماعى خود را نيز ادامه داد و در تاسيس ((دفتر نشر و فرهنگ اسلامى )) كانون توحيد و ((مدرسه رفاه )) نقش موثرى داشت .باهنر در سال ۱۳۴۱ همكارى خود را با نهضت اسلامى و سياسى روحانيت به رهبرى امام خمينى آغاز كرد و در اسفند ماه ۱۳۴۲ پس از ايراد سخنرانى هايى در مساجد، ((هدايت ))، ((الجواد)) و ((حسينيه ارشاد))، به مناسبت سالگرد حادثه ((فيضيه ))، دستگير شد و پس از آن متناوبا شش بار به زندانهاى كوتاه مدت محكوم شد و از سال ۱۳۵۰ ممنوع المنبر گرديد و بالاجبار در جلساتى كه به عنوان كلاس درس برپا مى شد، سخنرانى و به بيان نقطه نظرات اسلامى ، انقلابى خود مى پرداخت .وى در سال ۱۳۵۷به فرمان امام و به همراه چندتن از ياران ، مامور تنظيم اعتصابات شد و در همان سال نيز با فرمان امام به عضويت شوراى انقلاب اسلامى در آمد.مسئوليت نهضت سواد آموزى ، نماينده مردم كرمان در مجلس خبرگان ، نماينده شوراى انقلاب اسلامى در وزارت آموزش و پرورش ، نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى باهنر كه به سرنوشت آموزش كشور و آينده نونهالان انقلاب بى اندازه توجه داشت و مدام در فكر بهبود و پيشرفت آن بود، سرانجام در كابينه محمد على رجائى به سمت وزير آموزش و پرورش منصوب شد. پس از فاجعه بمب گذارى در دفتر حزب جمهورى اسلامى و ترور دكتر بهشتى ، باهنر به عنوان دبير كل حزب جمهورى اسلامى انتخاب شد و به دنبال انتخاب رجائى به سمت رياست جمهورى ، به عنوان نخست وزير جمهورى اسلامى به مجلس معرفى شد كه با راى قاطع مجلس به تشكيل كابينه خود پرداخت .سرانجام پس از سالها مبارزه ، به همراه يار ديرينه اش ((محمد على رجائى )) رئيس جمهور اسلامى ايران ، در هشتم شهريور ۱۳۶۰ در انفجار ساختمان نخست وزيرى كه به دست منافقين صورت گرفت در گذشت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand