انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 2 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

شناخت و بررسی انقلاب های بزرگ جهان


زن

andishmand
 
انقلاب کبیر فرانسه




انقلاب فرانسه (۱۷۹۹-۱۷۸۹) دوره‌ای از دگرگونی‌های اجتماعی سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه و اروپا بود. این انقلاب، یکی از چند انقلاب مادر در طول تاریخ جهان است که پس از فراز و نشیب‌های بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری لائیک در فرانسه و ایجاد پیامدهای عمیقی در کل اروپا شد.
پس از انقلاب در ساختار حکومتی فرانسه، که پیش از آن سلطنتی با امتیازات فئودالی برای طبقه اشراف و روحانیون کاتولیک بود، تغییرات بنیادی در شکل‌های مبتنی بر اصول جدایی دین از سیاست، روشن‌گری، ملی‌گراییدموکراسی و حقوق شهروندی پدید آمد.

با این حال این تغییرات با آشفتگی‌های خشونت‌آمیزی شامل اعدام‎ها و سرکوبی‌ها در طی دوران حکمرانی وحشت و جنگ‌های انقلابی فرانسه همراه بود. وقایع بعدی که می‌شود آن‌ها را به انقلاب فرانسه ربط داد شامل: جنگ‌های ناپلئونی و بازگرداندن رژیم سلطنتی و دو انقلاب دیگر که فرانسه امروزی را شکل داد است.
برخی معتقدند که اولین جرقه انقلاب، یورش به باستیل بود و در آن زمان نیز مردم هنوز به براندازی سلطنت فکر نمی‌کردند و برخی آغاز آن را ماه مه ۱۷۸۹ (میلادی) می‌دانند. پایان آن را ۱۷۹۵ یا ۱۷۹۹ می‌دانند و برخی سال ۱۸۰۴ که ناپلئون اعلام امپراطوری نمودو گاهی تمام دوره ناپلئون را تا ۱۸۱۵ نیز در جزء انقلاب فرانسه می‌آورند ولی اغلب آغاز عصر ناپلئون را پایان دوره انقلاب می‌شمارند.

توکویل، از اندیشمندان هم‌عصر انقلاب، معتقد است که با وجود آن همه تلاش برای وقوع انقلاب، نتیجه کار دموکراسی نبود. شاید به همین دلیل است که وی برخلاف بسیاری، سال ۱۷۸۹ (شروع انقلاب) را سال پایان انقلاب می‌داند. با این حال به نظر بسیاری، انقلاب با سقوط زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ آغاز شد. شاه، لویی شانزدهم، در سال ۱۷۹۳ اعدام شد و سرانجام، در سال ۱۷۹۹ هنگامی که ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
پس از ناپلئون دوباره نظام جمهوری جایگزین شد تا این که ناپلئون سوم (برادرزاده ناپلئون)، کودتا نمود و امپراتوری دیگری به راه انداخت. پس از آن جمهوری‌های متعدد شکل گرفت. بدین ترتیب در کم‌تر از یک قرن، بر فرانسه به شکل‌های گوناگونی مانند جمهوری، دیکتاتوری، سلطنت مشروطه و دو امپراتوری متفاوت حکم‌فرمایی شد. تا به امروز که جمهوری پنجم بر فرانسه حکمفرماست.


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
زمینه‌های انقلاب

مورخین دربارهٔ طبیعت سیاسی و اقتصادی اجتماعی انقلاب فرانسه اختلاف نظر دارند. تفسیرهای متداول مارکسیستی مانند تفسیر ژرژ لوفور این انقلاب را نتیجه برخورد بین طبقه اشرافی فئودالی و اعضای سرمایه‌گرای طبقهٔ متوسط جامعه دانسته‌اند. بعضی از تاریخ‌دانان استدلال می‌کنند که طبقهٔ اشرافی قدیمی یه حکومت پیشین در برابر اتحادی از اعضای طبقهٔ متوسط جامعه و روستاییان آزرده و حقوق‌گیران شهری تسلیم شدند. با این حال تفسیری دیگر ادعا می‌کند که انقلاب نتیجه از کنترل خارج شدن حرکت‌های اصلاحی گوناگون اشرافی و مربوط به قشر متوسط جامعه بوده‌است. مطابق این نظریه این حرکت‌ها همزمان با حرکت‌های مردمی حقوق‌گیران شهری جدید و روستاییان ایالت‌نشین بودند. اما هرگونه اتحاد در بین قشرها تصادفی و اتفاقی بوده‌است . ما بسیاری از تاریخ‌دانان بسیاری از خصوصیات حکومت پیشین را از دلایل انقلاب دانسته‌اند. از دلایل اقتصادی آن می‌توان به دلایل زیر اشاره کرد:
لوئی پانزدهم جنگ‌های بسیاری کرده بود که فرانسه را به نزدیکی ورشکستگی رسانده بود و لویی شانزدهم در زمان انقلاب آمریکایی از مستعمره‌نشین‌ها حمایت کرده بود که وضع بد مالی حکومت را بدتر کرده بود و بدهی ملی را بالا برده بود. صدمه‌های اجتماعی حاصل از جنگ شامل بدهی سنگین جنگ با شکست‌های نظامی سلطنت و کمبود خدمات برای سربازان از جنگ برگشته بدتر شد.
داشتن سیستم اقتصادی بی‌کفایت و منسوخ که قدرت ادارهٔ بدهی ملی فرانسه را نداشت که هم نتیجه و عامل تشدید کنندهٔ آن سیستم مالیاتی ناتوان فرانسه بود.
کلیسای کاتولیک ٫بزرگ‌ترین ملک‌دار کشور، بر محصولات مالیاتی به نام دیمه وضع کرده بود. دیمه در حالی که شدت افزایش مالیات دولت را کم‌تر کرده بود، گرفتاری فقیرترین مردم را که روزانه با سوءتغذیه دست به گریبان بودند بیشتر کرده بود.
خرج‌های اشرافی و اشکار دربار لویی شانزدهم و ماری آنتوانت در ورسای با وجود فشار مالی بر مردم.
آمار بی کاری زیاد و قیمت بالای نان که باعث می‌شد مقداری بیشتری پول برای غذا خرج شود و به دیگر زمینه‌های اقتصادی نرسد.
قحطی و سوتغذیه گسترده که احتمال مرگ و مریضی را بیشتر می‌کرد.
نبود بازرگانی داخلی و موانع زیاد گمرکی.
دلایل اجتماعی و سیاسی زیادی هم وجود داشتند که بسیاری از ان‌ها نتیجهٔ برخاست ایده‌های عصر روشنگری بودند

مانند دلایل زیر:

خشم بر حکومت استبدادی سلطنتی .
خشم طبقهٔ حرفه‌ای و بازرگان بر امتیازات و تسلط اشرافان در و بر زندگی روزمره ٫ در حالی که با زندگی هم طبقه‌های خود در بریتینیای بزرگ و هلند اشنا بودند
خشم کشاورزان ٫ حقوق گیران و طبقهٔ متوسط بر امتیازات ارباب وار و سنتی اشرافان .
خشم بر امتیازات روحانیون (ضد روحانیت) و آرزوی ازادی اییادین
آرزوی ازادی و جمهوریت

خشم مردم بر شاه به دلیل اخراج جاکس نکلر و ترگت ٫ مشاوران اقتصادی ٫ عموما به عنوان نمایندگان مردم دیده می‌شدند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
لوئی شانزدهم




دوران ۱۰ مه ۱۷۷۴ - ۱۰ اوت ۱۷۹۲
زادروز : ۲۳ اوت ۱۷۵۴
زادگاه : کاخ ورسای، Flag of France.svg فرانسه
مرگ : ۲۱ ژانویه ۱۷۹۳ (۳۸ سال)
محل مرگ : میدان کنکورد، پاریس، Flag of France.svg فرانسه
آرامگاه : کلیسای سن-دنی
پیش از : لغو سلطنت
پس از : لوئی پانزدهم
همسر : ماری آنتوانت
دودمان : خاندان بوربون

لوئی شانزدهم (به فرانسوی: Louis XVI de France) یکی از پادشاهان فرانسه بود. مهمترین واقعه دوران او انقلاب کبیر فرانسه است که اندکی پس از این انقلاب، نظام سلطنتی از فرانسه برچیده می‌شود . به گفته تاریخدانانی چون آلکسی دو توکویل، از خصوصیات مثبت دوران این شاه، پایان رکود اقتصادی حاکم بر فرانسه بود که از اواخر دوران لویی چهاردهم بر اوضاع کشور سایه افکنده بود . به طوری که حجم بازرگانی فرانسه ظرف مدت حکومت هجده ساله او دو برابر شد و نکر، وزیر اقتصاد فرانسه در گزارش بودجه مینویسد که میزان مالیات بر درآمد، بدون افزایش درصد مالیات، سالانه دو میلیون لیور افزایش می یابد. و به گفته دو توکویل، یک بررسی آماری تطبیقی نشان میدهد که پیشرفت فرانسه در هیچ دهه ای به اندازه دو دهه آخر رژیم بوربون‌ها که مصادف با حکومت لویی شانزدهم می‌شود نبود .
سلطنت وی ۱۸ سال از ۱۷۷۴ تا سال ۱۷۹۲ دوام یافت و در سال ۱۷۷۰ با شاهزاده‌ای اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود.
در دوران لویی شانزدهم اصلاحات اقتصادی ای برای نجات اقتصاد رو به زوال فرانسه آغاز شد و با وزارت افرادی چون نکر این برنامه رو به پیشرفت بود؛ ولی دخالت اشراف و فساد و عقب ماندگی سیستم اداری فرانسه کم کم باعث اختلالاتی در برنامه‌ها شد . لویی برای ادامه اصلاحات، با اکراه، مجلس عمومی طبقاتی که مجلسی دارای نمایندگانی از سه طبقه اشراف، روحانیان و شهرنشینان بود را فراخواند؛ اگرچه در این کار تاخیر داشت، چراکه با این فراخوان، لویی به کم شدن قدرتش اعتراف کرده بود . مدتی بعد نمایندگان طبقه شهرنشین خود را مجمع ملی خواندند و خواستار تغییر یکسری قوانین، مانند معافیت مالیات اشراف و روحانیان شدند. لویی ابتدا قبول نمیکرد ولی پس از مدتی، با نطقهای آتشین چپگراها و مدتی بعد با فتح باستیل، موافقت خود را با انقلاب کبیر فرانسه اعلام کرد . گفته می‌شود روزی که شاه با انقلاب مردم موافقت کرد و پرچم سه رنگ انقلاب را - که امروزه این سه رنگ، پرچم فرانسه را تشکیل میدهند - بر تاج گذاشت؛ جمعیت مردم که شاهد این عمل بودند، فریاد زدند : «شاه ما، پدر ما!»
از اکتبر ۱۷۸۹ تا دو سال تمام شاه و ملکه در تویلری به سر بردند. به خانواده سلطنتی در طی این دو سال کوچک‌ترین اذیتی نرسید و ملت هنوز به آنها امیدوار بود و احترامشان می گذاشت.اما دیگر قدرت گذشته رانداشتند وتقریبا اسیر بودند چرا که از هر طرف مراقب آن ها بودند واین کاخ در محافظت سران انقلابیون بود واین موجب شد تا شاه وخانواده‌اش خود را زندانی بدانند وفکر فرار کنند بی ثباتی سیاسی و قدرت گیری گروههای چپ به رهبری افرادی مانند دانتون، مارا و روبسپیر دربار را به وحشت انداخت و باعث آغاز توطئه چینی دربار برای بازپس گیری قدرت مطلقه شد.
لوئی شانزدهم در سال ۱۷۷۰ م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال ۱۷۷۴ پادشاه فرانسه گشت . پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده‌اش سعی در فرار از فرانسه داشت چرا که خود رااسیر می دانست اما در آغاز که شاهزادگان پابه فرار گذاشتند وبه او گفتند تا اوهم این کار را کند او قبول نکرد وگفت آن جا ودرکنار مردم باقی خواهد ماند اما احساس اسارت او را در راه تغییر عقیده انداخت وبا زحمت از تویلری فرار کردند اما دیری نپاییدکه او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت.
در ۲۱ ژانویه ۱۷۹۳، در مکانی موسوم به میدان انقلاب (پلاس دولا رولوسیون) در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد . همسر او نیز نه ماه بعد در خلال دوران وحشت، که رهبری این دوران به دست کسانی چون روبسپیر و دوسن ژوست بود، اعدام شد.
با بازگشت بوربون‌ها به سلطنت فرانسه و به قدرت‌رسیدن لوئی هجدهم(برادرلویی شانزدهم)، جسد لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت به کلیسای سلطنتی سن‌دنُی منتقل و پس از طی مراسم تشریفاتی، در آن‌جا دفن شد.

با بازگشت بوربون‌ها به سلطنت فرانسه و به قدرت‌رسیدن لوئی هجدهم(برادرلویی شانزدهم)، جسد لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت به کلیسای سلطنتی سن‌دنُی منتقل و پس از طی مراسم تشریفاتی، در آن‌جا دفن شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
گاهشمار انقلاب

اگر آغاز انقلاب را دست بالا «ماه مه ۱۷۸۹» یعنی هنگامیکه شاه فرمان شروع بکار مجلس اصناف را پس از ۱7۵سال داد، بدانیم و پایان آن را «سال ۱۸۰۴»، سال امپراتوری ناپلئون، درینصورت می‌توان مروری اجمالی بر گاهشمار شمار انقلاب نمود:
مه ۱۷۸۹ (میلادی)
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، اعضای مجلس عمومی طبقاتی رابه کاخ ورسای فرا می‌خواند. این اولین نشست این مجلس پس از سال ۱۶۱۴ (میلادی)، در دوران لویی سیزدهم، است. و از آنها می‌خواهد تا بحران مالی کشور را مهار کنند.
ژوئن ۱۷۸۹ (میلادی)
۱۷ ژوئن: طبقه متوسط مجلس موسوم به طبقه سوم از مجلس اصناف، جدا می‌گردند و خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می‌نمایند. ۲۰ ژوئن: همهٔ اعضای مجمع ملی، بجز یک نفر، در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می‌کنند و قسم یاد می‌کنند تا قانون اساسی جدید را تدوین کنند.
۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ (میلادی)
صبح روز سه‌شنبه، اوباش و انبوه خشمگین مردم پاریس با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، سی هزار تفنگ سرپر را از زرادخانه سلطنتی در هتل اَنوالید، می‌دزدند و به زندان باستیل هجوم می‌برند.
اوت ۱۷۸۹ (میلادی)
۴ اوت: مجلس ملی حقوق فئودالی را لغو می کند. ۲۶ اوت: مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان فرانسه را تصویب می‌کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می‌گردد.
۵ اکتبر ۱۷۸۹ (میلادی)
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می‌یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می‌دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می‌کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به کاخ تویلری، در پاریس که بیش از یک قرن کسی در آن نبود، می‌برند.
نوامبر ۱۷۹۰ (میلادی)
2 نوامبر: دولت دارایی‌های کلیسا را مصادره می‌کند.
سال ۱۷۹۱ (میلادی)
۲۱ ژوئن: پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما در شهر مرزیِ وارن دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می‌شوند. هزاران تن از اشراف زادگان، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می‌گویند.
۱۴ سپتامبر: لویی شانزدهم، قانون اساسی جدید را امضا نموده و بدین ترتیب سلطنت مشروطه را می‌پذیرد.
آوریل ۱۷۹۲ (میلادی)
فرانسه علیه اتریش و پروس که برای حمایت از پادشاه فرانسه، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می‌کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال ۱۸۰۲ (میلادی) به مبارزه خود ادامه می‌دهند.
اوت ۱۷۹۲ (میلادی)
ژاکوبینها و انقلابیون افراطی پادشاه را عزل و دستگیر می‌نمایند. و پس از آن اعدام‌های انقلابی آغاز می‌گردد.
۲۲ سپتامبر ۱۷۹۲ (میلادی)
انتخابات بر پا می‌گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می‌رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می‌گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می‌شود. شروع تقویم انقلاب از ۲۲ سپتامبر است.
۲۱ ژانویه ۱۷۹۳ (میلادی)
در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و ۱۰ روز بعد اعدام می‌گردد.
۵ سپتامبر ۱۷۹۳ (میلادی)
آغاز دوره وحشت و ترور در فرانسه؛ ژاکوبین‌ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلیان روبسپیر، قدرت را در دست می‌گیرند. این دوره ۱۰ ماه بطول می‌انجامد.
۱۶ اکتبر ۱۷۹۳ (میلادی)
همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می‌گردد.
۲۸ ژوئیه ۱۷۹۴ (میلادی)
با اعدام روبسپیر و ۲۱ تن از یارانش دوره وحشت پایان می‌پذیرد و از آن به ترمیدور یاد می‌کنند.
سال ۱۷۹۵ (میلادی)
۲۲ اوت: قانون اساسی سال ۱۷۹۵ به تصویب می‌رسد. اکتبر: قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می‌رسد. یک دولت جدید به نام دیرکتوار (هیت مدیره) تشکیل می‌یابد. متشکل از پنج مقام اجرایی و دو حقوقدان عالیرتبه. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می‌آورد.
سال ۱۷۹۹ (میلادی)
ناپلئون بناپارت، یک ژنرال ارتش انقلابی، قدرت را در دست می‌گیرد. دولت به ناچار کناره گیری می‌کند. ناپلئون بسرعت امنیت را برقرار می‌سازد و خود را اولین کنسول می‌خواند.
سال ۱۸۰۲ (میلادی)
ناپلئون به عنوان کنسولاول مادام العمر، انتخاب می‌گردد.
۲۸ مه ۱۸۰۴ (میلادی)
ناپلئون خود را امپراتور فرانسه و همسرش ژوزفین را امپراتریس اعلام نمود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شروع انقلاب
آغاز انقلاب كبير فرانسه (1789م)

در اوايل سال 1789 میلادی لويي شانزدهم پادشاه فرانسه، با توجه به خالي بودن خزانه با اعلام نوعي حالت فوق‏العاده، نمايندگان همه طبقات كشور را در مجمعي به نام مجلس طبقات گرد هم آورد اما از حضور مردم عادي در اين اجتماع كه با حضور اشراف و وابستگان دربار تشكيل شد، جلوگيري نمودند. لويي شانزدهم در نطق افتتاحيه خود در 5 مه 1789م به جاي اينكه وعده اصلاحات و تغييراتي را به نمايندگان بدهد و آن‏ها را به طرح و ارائه پيشنهادات اصلاحي ترغيب نمايد فقط گفت كه وظيفه مجلس، مشورت و اظهارنظر براي حل مشكلات مالي كشور است و به ديگر سخن موظف است براي ماليات‏هايي كه از طرف دولت وضع مي‏شود به نام ملت صحّه بگذارد. هم‏چنين در اين مجلس، به آراء طبقه سوم و پايين اعتنايي نشد و اين امر باعث اجتماع ضدسلطنتي آنان گرديد. از اين‏رو، در تاريخ 20 ژوئن 1789م سوگند ياد كردند كه تا قانون اساسي فرانسه بر پايه‏هاي محكمي استوار نشده باشد از هم جدا نشوند. از اين تاريخ، انقلاب فرانسه وارد اولين مرحله خود شد و مجلس مؤسسان شروع به نوشتن قانون اساسي كرد. در اين ميان ظلم و ستم لويي شانزدهم باعث خشم مردم گرديد كه در نهايت سر به شورش برداشتند. آنان به مخازن اسلحه دولت حمله‏ور شده و مقداري توپ و تفنگ به دست آوردند و به طرف زندان باستيل كه محل زندانيان سياسي بوده رفته و آن جا را با خاك يكسان كردند. فتح باستيل كه آغاز اصلي انقلاب كبير فرانسه محسوب مي‏شود، ضربه مستقيمي بود كه توسط ملت بر حكومت استبداد وارد آمد. اين حوادث، تاثيرات متعددي در فرانسه و حتي ديگر كشورهاي مجاور ايجاد كرد به طوري كه اين انقلاب به عنوان مبداء تاريخ معاصر اين كشور به شمار مي‏آيد. گرچه انقلاب كبير فرانسه با شعار فريبنده آزادي، برابري و برادري آغاز شد ولي حاصل آن نه آزادي و نه عدالت بود و نه برادري و برابري. خفقان دوران حكومت رهبران انقلاب كبير فرانسه از هر دوراني در فرانسه بيشتر و دامنه ظلم و بي‏عدالتي از هر زماني گسترده‏تر بود. رهبران انقلاب فرانسه نه فقط آزادي و عدالت را براي هم وطنان خود به ارمغان نياوردند، بلكه از تحمل عقايد يك‏ديگر هم عاجز بودند و حتي سر بسياري از رهبران انقلاب به دست دوستان و همرزمان خودشان زير تيغه گيوتين رفت.


مجمع ملی


در ابتدا مجمع از روشنفکران تشکیل شده بود ولی به تدریج تندروها به آن راه یافتند و این زمینه ساز آغاز عصر ترور شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
سقوط زندان باستیل



ر روز 14 ژوییه سال 1789 میلادی مردم پاریس به قلعه و زندان مشهور باستیل حمله کرده و آن را فتح می کنند. با این که در آن زمان فقط چند نفر در آن زندانی بودند اما سقوط باستیل به عنوان نماد استبداد در فرانسه نقطه عطفی در تاریخ این کشور محسوب شده و انقلاب فرانسه وارد مرحله ای غیرقابل بازگشت می شود.

به گزارش جام جم آنلاین، 40 روز پیش از این تاریخ ، مجلس اتاژنرو در ورسای تشکیل می شود و نمایندگان که متوجه شده بود نقاط ضعف و مشکلات حکومت بیش از آن است که فقط با یک اصلاح مالیاتی حل شود ، خواستار استقرار نهادهایی در چارچوب یک قانون اساسی شدند. سپس در روز 9 ژوییه مجلس اتاژنرو در ورسای تشکیل شد و خود را «مجلس ملی موسسان» نامید.

این اقدام به مذاق لویی شانزدهم پادشاه فرانسه و بویژه اطرافیان درباری او خوش نیامد. در روز 12 ژوییه سال 1789 میلادی لویی شانزدهم ناظر کل امور مالی ژاک نکر را معزول می کند و بارون دوبروتوی جانشین او می شود.

با این که ژاک نکر بانکدار اهل شهر ژنو فقط موجب افزایش کسر بودجه کشور شده بود اما میان مردم کوچه و بازار محبوبیت داشت. سپس این شایعه رواج می یابد که شاه که از نافرمانی نمایندگان مجلس به خشم آمده ، می خواهد مجلس را منحل کرده و نمایندگان را به خانه هایشان بفرستد.

سقوط زندان باستیل، سرآغاز انقلاب فرانسه

در روز 13 ژوییه شایعه جدیدی در پاریس منتشر می شود که براساس آن نیروهای ارتش سلطنتی می خواهند وارد پاریس شوند و نمایندگان را دستگیر کنند.

صبح روز 14 ژوییه یک گروه از صنعتگران و پیشه وران برای جستجوی اسلحه به عمارت انوالید می روند.

سومبروی که وظیفه حفاظت از عمارت انوالید را داشت تسلیم شورشیان شده و در انبارهای سلاح را به روی آنها می گشاید.جمعیت به انبارها هجوم برده و 28 هزار قبضه تفنگ را غارت می کنند.

شورشیان پس از این موفقیت اولیه به سوی قلعه و زندان باستیل حرکت می کنند. براساس شایعات ، در باستیل مقدار قابل ملاحظه ای باروت انبار شده بود. مردم نسبت به این قلعه قرون وسطایی احساس نفرت می کردند زیرا همواره نماد قدرت استبدادی سلطنتی بود.

در آن زمان گارد محافظ باستیل از 82 کهنه سرباز سالمند تشکیل شده بود و در روز هفتم ژوییه یک واحد از گارد سوییس شامل 32 سرباز به آنها پیوسته بودند.

مارکی دولونای حاکم باستیل متوجه می شود که تا رسیدن قوای کمکی باید دست به دفع الوقت بزند. او به مهاجمان می گوید حاضر به مذاکره با سه نفر از نمایندگان آنها است و در ازای آن سه درجه دار را به عنوان گروگان نزد آنها می فرستد.

دولانوی با نمایندگان گفتگو کرده و آنها را به صرف غذا دعوت می کند. در حالی که صبر جمعیت خروشان در بیرون از قلعه باستیل به سر آمده بود.

یک گروه از شورشیان موفق می شوند از بخشی از دروازه قلعه بالا رفته و خود را به پل معلقی که حکم ورودی اصلی باستیل را داشت برسانند آنها تلاش کردند با ضربات تبر زنجیرهای نگهدارنده پل معلق را قطع کنند.

افراد گارد سوییس به سوی آنها شلیک کرده و آنها را به قتل می رسانند. در تیراندازی متقابل نیز تعدادی از نگهبانان قلعه به قتل می رسند.

دولونای تصمیم می گیرد انبارهای باروت را منفجر کند ، اما کهنه سربازان از او می خواهند با شورشیان مذاکره کند.

ستوان فلو فرمانده گارد سوییس فرمان توقف تیراندازی را داده و می گوید براساس قوانین جنگی حرمت آنها باید حفظ شده تا تسلیم شوند.

یک سرباز فرانسوی که به شورشیان پیوسته بود تقاضای او را پذیرفته و به طور مکتوب به آنها امان نامه می دهد.

پل معلق باستیل پایین آمده و گاردهای سوییس به عنوان زندانی به عمارت شهرداری برده می شوند اما ناگهان مهار جمعیت عصیان زده از دست رهبران شورش خارج شده و جمعیت خشمگین گاردهای سوییس و سایر اسرا را قطعه قطعه می کنند و سرهای آنها را بر سر نیزه زده و در خیابان ها می گردانند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
الغاء فئودالیته و پیش‌نویس قانون اساسی

۲۰ روز پس از سقوط باستیل، مجلس اصناف فرانسه، به منظور آرام‌سازی جنگ و آشوب داخلی، در شب چهارم اوت، نظام فئودالیته را برای همیشه ملغا نمود. مجلس اصناف، بیگاری کشیدن از رعیت را از نشان‌های فئودالیته دانست و عشریه کلیسا را نیز برداشت. بدین ترتیب امتیازات صدها ساله اشراف و کلیسا از میان برداشته شد. در روز چهارم اوت اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه
نوشته شد و بنا شد تا در مقدمه قانون اساسی بعدی گنجانده شود تا حقوق شاه و ملت را تعیین نماید.

راه پیمایی زنان در ورسای

در پنجم اکتبر، حدود ساعت نه، انبوه زنان کارگر و خشمگین پاریسی از بخش‌های فقیرنشین جلوی شهرداری گرد آمده و تقاضای نان کردند. آن‌ها به داخل ساختمان هجوم آورده و نگهبانان را خلع سلاح کردند و به جمع آوری اسلحه پرداختند. وقتی به آن‌ها گفته شد کمون نمی تواند به آن‌ها کمک کند، عازم ورسای شدند، در حالی که تعدادی از مردان به نشانه همدردی با آنان همراه شده بودند.جمعیت در حدود ساعت 5:30 به ورسای و تالار مجلس رسیدند. آنان شاه و اعضای خانواده سلطنتی را مجبور کردند، به پاریس بیاید. شاه با پشتیبانی گارد ملی، به کاخ تویلری در مرکز پاریس آمد. جایی که یک قرن کسی در آن ساکن نبود.
لویی شانزدهم و خانواده سلطنتی به اجبار از ورسای به تویلری نقل مکان کردند. آن‌ها در مدت اقامت خود در تویلری تحت بازداشت خانگی انقلابیون قرارداشتند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
فرار خاندان سلطنتی




شاه و ملکه ی زندانی متوجه شدند که لازم است برای نجات جان شان فرار کنند. در نتیجه، لویی نقشه ای طرح کرد.

ملکه و شاه تصمیم به فرار می گیرند :

روز دوشنبه 20 ژوئن خانواده ی سلطنتی تمام مدت به رفتار های عادی خود تظاهر می کردند.حتی در ساعت 4 بعد از ظهر ،ملکه مثل هر روز فرزندانش را برای گردش به پارک عمومی شهر برد. او در ساعت 9 شب طبق معمل به رختخواب رفت. اما در ساعت10 از جا بر خاست، تا نقشه اش را اجرا کند.

او نخست به ولیعهد ، یعنی پرنس لویی لباس دخترانه پوشاند تا ظاهش را تغییر بدهد . سپس خانواده ی سلطنتی مخفیانه به بخش متروک کاخ توالیه رفتند، و از آن جا شاهزادگان را به خارج از پاریس منتقل کردند.کنت اکسل فرسن که لباس یک درشکه چی را پوشیده بود و در آن جا انتظارشان را می کشید ، در را برایشان باز کرد.

پس از حرکت شاهزاده ها ملکه به محل اقامتش باز گشت ، یک لباس خاکتری ساده بر تن کرد و چهره ی شناخته شده ی خود را با رو بنده ای پوشانید. در هنگام خروج از اخ ، یکی از پاسداران انقلاب را دید که در کنار دروازه نگهبانی می داد. به محض آن که نگهبان پشتش را به ملکه کرد ، او به سوی محل ملاقات با راهنمایش دوید. در بین راه گم شد و ناچار مسیر را از رهگذران پاریسی سوال کرد و عاقبت ملکه را به کالسکه اش رساند.

در همین حال در کاخ با بر سر گذاشتن یک کلاه گیس بزرگ و یک کلاه گرد ساده تغییر قیافه داد وسوار بر کالسکه ی دیگری شد.

وقتی که شاه وملکه به محدوده ی شهر پاریس رسیدند ، ساعت 2 بامداد بود و بخت نیز همراهشان بود چون نگهبان ها جشن گرفته بودند و متوجه فراریان نشدند.آن ها هنگام سحر کاملا از پاریس دور شده بودند.

اما مردم آن ها را آن ها را در شهرک"سن منئو" شناسایی کردند و پاسداران محلی به تعقیب پرداختند. شاه و ملکه ی فراری به شهرک وارن رسیدند، اما راه مهمانخانه ای که قرار بود در آن ااسب ها را تعویض کنند، گم کردند.آن وقت دیگر حدود نیمه شب بود. شاه لویی از کالسکه پیاده شد و در نزدیک ترین خانه را زد . صاحب خانه در جواب فریاد زد :« گمشو!» ملکه هم تلاش کرد اما پاسخی بسیار گستاخانه تر دریافت کرد.

آن ها سپس ناچار به میدان شهرک بازگشتند، و در آن جا با ماسکت های پاسداان روبه رو شدند. بقالی به نام آقای سّس ، که فرمادهی پاسداان را بر عهده داشت ، از آن ها گذرنامه در خواست کرد ، ولی متوجه نش که برگه ها جعلی هستند. اگر به سبب عمل ابلهانه ی ماری آنتوانت نبود ، شاه و ملکه موفق به فرار می شدند . او قرار بود نقش یک مستخدم ساده را ایفا کند. اما در حالی که آقای سس مشغول وارسی گذرنامه ها بود ، او بر سرش فریاد زد :«بجنب دیگه!» همه می دانند هیچ خدمتکاری با اینلحن صحبت نمی کند. در نتیجه ، آقای سس آن ها را بازداشت کرد.

شاه و ملکه سه شنبه شب را در خانه ی آقای سس سپری کردند ، و شاهزاده ها هم در کنار فرزندان خانواده ی سس خابیدند.

فرمانده سس پرسید:«آیا شما شاه فرانسه هستید؟»

لویی هم در پاسخ به دروغ گفت :«مععلومه که نیستم!»

آقای سس قاطعانه گفت :«من دوستی دارم که در کاخ ورسای کار می کند. او را خبر می کنیم تا به این جا بیاید و شما را شناسایی کند.»

و وقتی دوست او از راه رسید ، بی دنگ در برابر شاه تعظیم کرد.آن گاه لویی اقرار کرد:«بله ،درست است. من شاه فرانسه هستم.»

آن روز عصر خانواده ی سلطنتی را به پاریس اعزام کردند. شنیده شد که لوئی با لب و لوچه ی آویزان گفت: «فرانسه دیگر پادشاه ندارد.»

کاملا صحیح است. خاندان سلطنتی با این کار به کشورشان خیانت کردند و لویی دیگر لیاقت حکومت را نداشت.پایان کار او نزدیک است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
محاکمه لویی شانزدهم



11 دسامبر سال 1792 میلادی محاکمه لویی شانزدهم ، پادشاه فرانسه که پس از خلع شدن از سلطنت توسط انقلابیون فرانسه لویی کاپه (نام جد اعلای سلسله بوربون) نامیده می شد در مجلس کنوانسیون که به دادگاه تبدیل شده بود ، آغاز شد.
به گزارش جام جم آنلاین، مجلس کنوانسیون که در سال های اول انقلاب فرانسه میانه روها و آزادی طلبان در آن اکثریت داشتند ، در آن زمان جولانگاه دیکتاتوری وحشتناک جناح چپ ژاکوبن ها و مونتایاردها شده بود.

ماکزیمیلیان دو روبسپیر به قدرت رسیده بود.روبسپیر در روز 3 دسامبر سال 1792 میلادی در یک سخنرانی در کنوانسیون پیشنهادی محاکمه لویی شانزدهم را داد.

هنگامی که محاکمه آغاز شد و لویی شانزدهم جو حاکم بر مجلس کنوانسیون را دید ، علی رغم دلگرمی دادن های مالزرب ، ترونشه و دوسز وکلای مدافعش متوجه شد نمی تواند جان سالم به دربرد.




لویی شانزدهم در این محاکمه که تا روز 15 ژانویه سال 1793 میلادی به طول انجامید متهم به انواع خیانت ها از جمله خیانت به کشور و خیانت به بشریت شده بود. اتهام خیانت به بشریت را روبسپیر عنوان کرده بود.

از روز 15 تا 19 ژانویه مجلس کنوانسیون برای صدور حکم به مشورت می نشیند ، سرانجام فقط با اکثریت یک رای حکم مرگ لویی شانزدهم به وسیله گیوتین تصویب می شود.

حکمی که بعدها تاریخ درباره آن قضاوت خود را اعلام کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
اعدام لویی شانزدهم

وقتی انقلاب شد و لويی شانزدهم به اتفاق خانواده اش در برج تمپل زندانی شدند٬اشراف و مردم عادی مورد قتل عام توسط انقلابيون خشمگين قرار می گرفتند....انقلابيون خواستار محاکمه خانواده سلطنتی شدند...اما سران حکومت با اين درخواست مخالفت می کردند...تا اينکه انتخابات مجلس ملی(مجلس انقلابی)انجام گرفت واولين منتخبين مردم وارد مجلس شدند...يکی از اين نمايندگان خود دکتر گيوتين بود...نخست مجلس با اکثريت آرا تصويب کرد که از اين به بعد اعدامها به وسيله گيوتين انجام گيرد...سپس تصميم گرفته شد که لويی شانزدهم در دادگاهی انقلابی که در مجلس!برگزار می شود٬محاکمه گردد...شايد لويی شانزدهم گناهکار بود..شايد بديهايی انجام داده بود٬اما اتهاماتی که به لويی شانزدهم نسبت دادند مسخره و بی منطقی بود....به هر حال تاريخ در اين مورد به خوبی قضاوت کرده است...ملت فرانسه به اين توجه نداشتند که ديدگاههای شخصی که در راس سلطنت هست با يک فرد عادی فرق دارد...يک پادشاه از بالا به مسايل نگاه می کند٬در حالی که فقط يه چيز جالبی که وجود داشت اين بود که دادگاه لويی شانزدهم يک شاکی خصوصی نيز داشت...جالبه٬ استاد گامن شاکی خصوصی لويی شانزدهم بود!!!...نمک خورد و نمکدان شکست!....طرز رای گيری هم بسيار جالب بود....افراد بايد به يکی از اين چهار گزينه رای می دادند:بی گناه٬تبعيد٬زندان ابد و اعدام....و هر رايی که بيشتر بود اجرا می شد....و لويی شانزدهم با کمی بيشتر از يک چهارم آرا و با ۱۰ رای بيشتر از بی گناه محکوم به مرگ شد!!!...کسی هم جرات اعتراض نداشت....و بدين گونه تاريخ بازی خود را نشان داد..لويی شانزدهم اولين کسی بود که به وسيله گيوتين اعدام شد....

مجلس اول فرانسه سرنوشت شومی داشت...نخست کسانی که حکم برائت لويی شانزدهم را صادر کرده بودند(آرا به صورت علنی اعلام شده بود)٬به اتهام خيانت به آرمانهای انقلابی به وسيله گيوتين اعدام شدند...سپس کسانی که حکم اعدام نداده بودند توسط گيوتين اعدام شدند....و در آخر وقتی روبسپير سقوط کرد بقيه افراد مجلس اول اعدام شدند...يعنی خود افرادی که گيوتين را تصويب کرده بودند به زير گيوتين رفتند.....دکتر گيوتين نيز توسط وسيله اختراعی خويش اعدام شد....گيوتين تبديل به يک ماشين مرگ شده بود٬به طوری که هر ۵ دقيقه سر يک نفر را قطع می کرد(در اوايل انقلاب فرانسه واقعا اين گونه بود!)... و اينجا بود که اين جمله معروف شد:انقلاب به فرزندان خويش نيز رحم نمی کند و آنها را می خورد!!!...و بدين ترتيب گيوتين به سازندگان خودش نيز وفا نکرد و به همه آنها سلام داد...سلام مرگ!

و در پايان جمله ای از دکتر گيوتين که در روز تصويب گيوتين در مجلس٬در وصف خوبيهای آن گفت:گيوتين وسيله ای است که مرگی بدون درد را به محکومين می بخشد و شايد فقط کمی احساس خنکی زودگذر به گردن انسان می دهد که لذت بخش است!!!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
صفحه  صفحه 2 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
سیاست

شناخت و بررسی انقلاب های بزرگ جهان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA