انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 5 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

شناخت و بررسی انقلاب های بزرگ جهان


زن

andishmand
 
پس از فروپاشی


تا اواسط دههٔ ۱۹۹۰، روسیه دارای یک نظام سیاسی منتخب چند حزبی بود. اما ایجاد یک دولت منتخب به دلیل دو مشکل ساختاری (مبارزه بین رئیس جمهور و پارلمان و نظام پرهرج و مرج حزبی) دشوار بود. اما یلتسین به این دلیل که خود را به عنوان یک دوکرات برای تضعیف گورباچف مطرح نموده بود و درک وی از مقام ریاست جمهوری بیشتر جنبه خودکامگی داشت، از سوی جهان خارج مورد تحسین قرار گرفت. او بدون توجه به آراء پارلمان، (تا ژوئن ۱۹۹۲) یا از سوی خود نخست وزیر تعیین می‌نمود و یا افراد مورد نظر خود را انتخاب می‌کرد.

انحلال مجلس روسیه

فراوانی احزاب کوچک و تنفر آنها نسبت به برقراری اتحادهای یکپارچه موجب آشفتگی در بخش قانونگذاری شده بود. فاصله گیری یلتسین از رهبری پارلمانی منجر به بحران قانونگذاری سپتامبر- اکتبر ۱۹۹۳ گردید.
جنگ قدرت میان بوریس یلتسین، رئیس جمهوری، و پارلمان که اعضایش در زمان اتحاد جماهیر شوروی انتخاب شده بودند بالا گرفت و موجب ایجاد بحران قانون اساسی در این کشور شد. یلتسین فرمان انحلال پارلمان را امضا کرد. در سوم اکتبر شماری از نمایندگان پارلمان با پشتیبانی شبه نظامیان مسلح، ساختمان‌های دولتی را در مسکو مورد حمله قرار داده و قصد داشتند ساختمان تلویزیون را تصرف کنند. فردای آن روز تانک‌ها ساختمان پارلمان را گلوله باران کردند و ده‌ها نفر کشته شدند.
بحران در ۳ اکتبر به اوج خود رسید، زمانی که یلتسین راه حلی رادیکال (افراطی) را برای حل و فصل مشاجراتش با پارلمان برگزید: او دستور داد تانکها اطراف کاخ سفید روسیه را محاصره نموده و به سوی مخالفین شلیک کنند.

نتیجه انحلال

از آنجایی که یلتسین یک گام غیر قانونی در جهت انحلال مجلس برداشته بود، روسیه بیش از هر زمانی دیگر از دوره انقلاب ۱۹۱۷ خود به درگیری جدی داخلی نزدیک شده بود. سپس یلتسین این آزادی را یافت تا قانون خود را با استفاده از اختیارات ریاست جمهوری تحمیل نماید که از طریق همه پرسی در دسامبر ۱۹۹۳ به تصویب رسید.
اما رای گیری ماه دسامبر دستاوردهای بارزی را برای کمونیست‌ها و ملی گرایان نیز به دنبال داشت، و دلسردی فزاینده‌ای را نسبت به هزینه‌های مربوط به اصلاحات اقتصادی نئولیبرال نشان می‌داد.

کارکرد یلتسین

اگرچه یلتسین برروی موجی از خوش بینی به قدرت رسید، اما هرگز محبوبیت خود را باز نیافت پس از تایید شوک درمانی ایگور گایدر در کنترل قیمت‌ها در پایان دوره شوروی (سابق)، کاهش‌های شدید هزینه‌های دولتی، و نظام تجارت خارجی باز در اوایل سال ۱۹۹۲ اصلاح اقتصاد روسیه در دهه ۱۹۹۰، اصلاحات فوراً استانداردهای زندگی را در بخش عمده‌ای از جمعیت تخریب نمود، به خصوص گروه‌هایی که از منافع حاصل از هزینه‌ها و قیمتهای کنترل شده دوران اتحاد شوروی سابق، یارانه‌های دولتی و برنامه‌های استحقاقی رفاهی برخوردار شده بودند. در دهه ۱۹۹۰، روسیه متحمل رکود اقتصادی به مراتب شدیدتر از آن شده بود که ۶ دهه پیش ایالات متحده یا آلمان در دوران رکود شدید اقتصادی به آن دچار شده بودند.

اصلاحات اقتصادی موجب انسجام یک نوع جرگه سالاری نیمه جنائی شد که در نظام سابق شوروی ریشه داشت. بنا براظهارات دولتهای غربی، بانک جهانی وصندوق بین‌المللی پول، روسیه به گسترده‌ترین و سریعترین عملیات خصوصی سازی دست زده بود که تاکنون جهان به خود دیده‌است. تا اواسط این دهه، خرده فروشی، تجارت، خدمات، و صنایع کوچک در دستان بخش خصوصی بود. بیشتر شرکت‌های بزرگ که دردست مدیران سابق خود قرار داشتند، یک نوع جرگه‌های روسی جدید ثروتمند به اتفاق گروه‌های مافیایی جنایتکار یا سرمایه گذاران غربی تشکیل می‌دادند.
در قعر (این مجموعه)، بسیاری از کارگران در اثر تورم، بیکاری، دچار فقر، فساد یا جنایت می‌شدند. ضمناً، دولت مرکزی کنترل حوزه‌های جغرافیائی، دیوانسالاری (اداری) و اقتصادی را از دست داده، و درآمدهای مالیاتی ازبین می‌رفت. اما در رکود شدید اقتصادی اواسط دهه ۱۹۹۰، اقتصاد روسیه بیشتر از ورشکستگی اقتصادی سال ۱۹۹۸ اسیب دید.
با این وجود، به نظر می‌رسید که بازگشت به یک نظام اقتصادی سوسیالیست که می‌توانست جایگزین متداول در غرب بوده باشد، تقریباً غیرممکن است. اقتصاد روسیه نیز تاحدودی از سال ۱۹۹۹ به بعد بهبود یافته‌است که این مدیون افزایش قیمت جهانی نفت و گاز بوده، و با این که روسیه بیشترین صادرات را داشته‌است اما از سطح برونده‌های دوران شوروی سابق فاصله دارد.

ویلادیمیر پوتین


پس از بحران مالی سال ۱۹۹۸، یلتسین در پایان دورهٔ زمامداری سیاسی خود قرار گرفت. درست چند ساعت پیش از آغاز اولین روز سال ۲۰۰۰، یلتسین در کمال شگفتی، استعفای خود را اعلام نمود، و دولت را به دست نخست وزیر کمتر شناخته شده خود ولادیمیر پوتین سپرد، که یک افسر سابق (کا. گ. ب) و رئیس سازمان جانشین (کا. گ. ب) پس از شوروی سابق بود. در ۲۶مارس سال ۲۰۰۰، رئیس جمهور تازه کار به سادگی رقبای خود را در انتخابات ریاست جمهوری شکست داد، و در اولین دور رای گیری پیروز شد. در سال ۲۰۰۴، او ٪۷۱ آراء را به دست آورد و متحدین وی نیزدر انتخابات پارلمانی پیروز شدند، اما بنا بر اظهارات ناظران بین‌المللی و داخلی آن را مخدوش اعلام کردند. ناظران بین‌المللی حتی نسبت به اقدامات اواخر سال ۲۰۰۴ بیشتر هشدار دادند که موجب تحکیم بیشتر نظارت ریاست جمهوری بر پارلمان، جامعهٔ نظامی و صاحب منصبان منطقه‌ای می‌شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
انقلاب چین


شرح وقایع انقلاب چین



ملیت های چین


چین کشوری کثیرالمله و دارای 56 ملیت و 1 میلیارد و 300 میلیون نفر جمعیت است . ملت های چین عبارتند از : هان ، مغول ؛ هوی ؛ تبت، ایغور، میائو ، ای ، جوان ، بو ای، کره ، من ، دونگ ، یائو ، بای، تو جیا ، هانی، قزاق، دای ، لی، لی شو، وای، شیه، گائو سان ؛ لا کو؛ شویی، دونگ شیان ، ناسی ، جین بو، قرقیز؛ تو ، داوور ، مولائو، چیانگ ، بولانگ ؛ سالا؛ مائو نان ، مائولائو ، سی بو، آچانگ ؛ پومی ، تاجیک ، نو؛ ازُبک ، روس، عونک ، شی که ، ده آن ، بائو آن ، یو گو ، جین ، تاتار؛ دو لون ؛ ار لن چون ؛ خه جه ، من با، گه با وجی نئو.

علاوه بر ملیت های نامبرده ؛ در چین همچنین افراد قلیلی وجود دارند که ملیت آنان مشخص نشده است. ملت "هان" تقریبا 92 درصد کل جمعیت چین و ملیتهای دیگر بیش از 8 درصد از جمعیت سراسر کشور را به خود اختصاص داده اند جمعیت این 55 ملیت از لحاظ تعداد در مقایسه با ملت "هان" کم است ؛ به همین دلیل آنان عموما اقلیتهای ملی خوانده می شوند و عمدتا در شمال غرب ، جنوب غرب و شمال شرق چین پراکنده اند.

از میان اقلیت های ملی بجز ملیت های "من" و"هوی" که مشترکا از زبان "هان" استفاده می کنند ، 53 اقلیت ملی دیگر همگی زبان خاص خود را دارند. سالهای متمادی ، 56ملیت در سرزمین 9 میلیون و 600 هزار کیلومتری چین تولید نسل و زندگی کرده و مشترکا تاریخ دیرینه و فرهنگ درخشان چین را خلق کرده اند.

1- درباره نظام فرهنگی و معیشتی چین

در قرن 19 میلادی(از 1800 تا 1899 میلادی)، دولت و ملت چین در یک هماهنگی دیرینه ای با یکدیگر همراه بودند. در آن زمان سه چهارم مردم چین کشاورز بودند و چهار پنجم درآمد ملّی از محل محصولات کشاورزی تامین می شد. در واقع اقتصاد چین سنتی مبتنی بر کشاورزی بود. به همین لحاظ امپراطوریهای مختلف چین، همواره اقداماتی را در جهت حفظ روابط نزدیک با روستاییان انجام می دادند و آن را برای بقای حکومت خود ضروری می دانستند. این حکومتها با آمادگی قبلی و مجهز بودن در مقابل خشکسالی و سیل، سیستمهای آبیاری و کنترل آب سیاستهای عمده و اصلی خویش را اعمال می نمودند. این نظام کشاورزی و حمایت دولتی باعث یک نوع تعادل در نظام معیشتی چین می شده بود. از لحاظ فرهنگی نیز آموزش و فرهنگ در آن زمان بر اساس آیین کنفسیوس قرار داشت که بیش از هر چیز بر هماهنگی با طبیعت تاکید داشت. اما در قرن 19 میلادی هجوم کشورهای خارجی این نظام هماهنگ را بر هم زد و اقتصاد کشاورزی چین را از هم پاشید.

۲- پیش زمینه های انقلاب

(اولین جنگ تریاک از 1839 تا 1842 میلادی/ دومین جنگ تریاک از 1856 تا 1860 میلادی)
قرارداد دانکن: رهن بنادر کانتون، فوچو، نیکپو ، شانگهای، آموی توسط انگلیس
سالهای بین 1839 میلادی، یعنی زمانی که هجوم کشورهای غربی به چین آغاز شد، تا سال 1949 میلادی(پیروزی انقلاب چین)، زمانی که چین به یک جامعه ی دیکتاتوری سکولاریستی ـ سوسیالیستی تبدیل گردید، را می توان دوران از هم پاشیدگی نظام قدیم و شروع نظام جدید دانست.

اولین بار در اوایل قرن 16 میلادی چین با کشورهای غربی ارتباط برقرار کرد. در آن زمان چینی ها، غربی ها را وحشی تلقی می نمودند و خود را « خواشیا » یعنی چینی و غربیها را « ایی دی » یعنی وحشی می نامیدند. چین یک جامعه ی مستقل بود چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ فرهنگی نیازی به کشورهای دیگر احساس نمی کرد و همین امر هم علت نفوذ ناپذیری چین از سوی غربیها بود چرا که آنها نسبت به کالاهای خارجی بی نیاز بودند. غربیها تنها از طریق صادرات کالاهای مورد نیاز چینی ها می توانستند به درون این کشور نفوذ کنند، و سرانجام راهی برای آن یافتند، یعنی کالایی که در کشور چین وجود نداشت و این کالا تریاک بود.

ورود تریاک به بنادر چین باعث رونق بسیار این تجارت در چین شده بود و بازرگانان غربی از تجارت این کالا سود فراوانی می بردند. دولت چین که به نوعی متوجه نفوذ بیگانگان از طریق این کالا شده بود، در سال 1839 میلادی ماموری به نام «لین زشو» را گسیل داشت تا تجارت تریاک در بندر کانتون را متوقف کند. او تمام انبارهای تریاک را تصرف کرده و آنها را به آتش کشید. هم بازرگانان انگلیسی و هم آمریکایی از این اقدام ضرر بسیاری دیدند و در این میان انگلیسیها دست به اعتراض و عمل متقابل زدند و جنگ تریاک در سال 1839 میلادی آغاز شد و تا 1842 میلادی ادامه یافت و با پیروزی قاطع بریتانیا همراه شد. نتیجه ی این جنگ سه ساله امضای قرارداد دانکن میان چین و انگلستان بود که بر طبق آن بریتانیا پنج بندر اصلی یعنی کانتون، فوچو، نیکپو ، شانگهای و آموی را در اختیار گرفت.

در طی صد سال بعد کشور چین همینطور امتیاز به دولتهای غربی از جمله آمریکا ، فرانسه ، اتریش ، مجارستان ، بلژیک ، ژاپن ، هلند ، روسیه ، اسپانیا و حتی پرو می داد. می توان گفت که در سال 1889 میلادی قدرتهای جهانی تمامی سواحل چین را در اختیار داشتند و طبق قراردادهایی به مدت زمان 25 الی 90 سال این سواحل را از دولت چین رهن (اجاره) نمودند.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
پویی آخرین امپراتور چین




دوران امپراتور چین (شهر ممنوعه، پکن، چین):
۲ دسامبر - ۱۹۰۸ - ۱۲ فوریه ۱۹۱۲
۱ ژوئیه ۱۹۱۷ - ۱۲ ژوئیه ۱۹۱۷
امپراتور منچو (کاخ سلطنتی منچو، چانگچون، چین) :
۱ مارس - ۱۹۳۴ - ۱۵ اوت ۱۹۴۵
نام کامل : ایزن جورو پویی
لقب(ها) امپراتور زوئین‌تانگ
امپراتور کانگد
آخرین امپراتور
زادروز : ۷ فوریه ۱۹۰۶
زادگاه پکن، دودمان چینگ
مرگ ۱۷ اکتبر ۱۹۶۷
محل مرگ :پکن، جمهوری خلق چین



پویی (به چینی: 溥仪) آخرین امپراتور چین، از خانواده سلطنتی ایزن جورو منچو و دوازدهمین و آخرین امپراتور دودمان چینگ بود.
از او به عنوان «امپراتور دست‌نشانده» دولت ژاپن در منچوری و هم‌چنین با عنوان «آخرین امپراتور» چین یاد می‌شود.
پویی در سه دوره زمانی سلطنت کرد. یکی از این دوران تنها ۱۲ روز به طول انجامید. وی سرانجام از تمام عناوین سلطنتی خلع شد و به عنوان یک «شهروند عادی» تا پایان عمرش زندگی کرد.

دوره اول سلطنت


پویی در تاریخ ۷ فوریه ۱۹۰۶ در خانواده سلطنتی ایزن جورو متولد شد و در تاریخ ۲ دسامبر ۱۹۰۸ و تنها در حالی که ۲ سال داشت، به عنوان دوازدهمین «امپراتور چین» از دودمان چینگ برگزیده شد. در تاریخ ۱۲ فوریه ۱۹۱۱ میلادی، انقلاب ۱۹۱۱ به رهبری سون یات سن به ثمر نشست و با اعلام «جمهوری چین»، دودمان چینگ سرنگون شد.[۲] با این وجود، با میانجی‌گری ژنرال یوآن شیک‌آی، پویی با حفظ القاب و مزایای سلطنتی از کلیه سمت‌های حکومتی محروم شد و تنها حق زندگی در شهر ممنوعه به همراه خانواده‌اش به او داده شد.
در این دوران اداره بقیه کشور در عمل به دست نیروهای خارجی و یا جنگ‌سالاران افتاد و فعالیت‌های کمونیستی در چین شدت یافت.
دوره دوم سلطنت
در تاریخ ۱ ژوئیه ۱۹۱۷ میلادی، ژنرال ژانگ زون که از طرفداران دودمان چینگ بود، با تصرف پکن، پویی را با عنوان «امپراتور چین» منصوب کرد، اما این دوره تنها ۱۲ روز به طول انجامید و نهایتاً در تاریخ ۱۲ ژوئیه ۱۹۱۷ میلادی، با دخالت ژنرال جنگ‌سالار دوئان گیرئی، پویی برای بار دوم از سلطنت خلع شد.[۴] در سال ۱۹۲۴ میلادی، جنگ‌سالار فنگ یوژیانگ، پویی، همسر و خانواده سلطنتی به هم‌راه مستخدمین‌شان را از شهر ممنوعه اخراج کرد.پس از اخراج از شهر ممنوعه، پویی به مدت یک سال و نیم در سفارت ژاپن در پکن اقامت گزید[۶] و سپس در سال ۱۹۲۵ میلادی، به ویلایی در بخش تحت نفوذ ژاپن در تیانجین نقل مکان کرد.

دوره سوم سلطنت

وی برای بازپس‌گیری سلطنت‌اش به کمک نیروهای خارجی و امپراتوری ژاپن متوسل شد.] کنجی دویی‌هارا، فرمانده کانتوگون از ارتش سلطنتی ژاپن پس از دیدار با پویی، وی را فردی مناسب برای فرمان‌روایی منطقه منچوری در شمال شرقی کشور چین که در اشغال امپراتوری ژاپن بود، تشخیص داد.
پویی با کمک امپراتوری ژاپن، در سال ۱۹۳۲ میلادی، به عنوان «حاکم» منطقه اشغال‌شده منچوری و در تاریخ ۱ مارس ۱۹۳۴ تحت عنوان «امپراتور منچوری» تاج‌گذاری کرد و دولت دست‌نشانده طرفدار ژاپن را تشکیل داد. سلطنت او بر منچوری تا تاریخ ۱۵ اوت ۱۹۴۵ میلادی و تا زمان اشغال منچوری توسط نیروهای ارتش سرخ ادامه داشت.

شهروند عادی

پویی، با اشغال منچوری توسط ارتش سرخ به اسارت اتحاد جماهیر شوروی درآمد و به یک آسایش‌گاه بیماران مبتلا به سِل در شهر چیتا در جنوب شرقی سیبری فرستاده شد.در سال ۱۹۴۶ میلادی، پویی در دادگاه نظامی بین‌المللی شرق آسیا، علیه ارتش سلطنتی ژاپن شهادت داد.با تشکیل جمهوری خلق چین به رهبری مائو تسه‌تونگ در سال ۱۹۴۹ میلادی، حکومت کمونیستی روسیه، پویی را به دولت چین تحویل داد.
پویی به یک «شهروند عادی» در جمهوری خلق چین تبدیل شد و به جرم «خیانت به کشور» و هم‌کاری با «اشغال‌گران ژاپنی»، به مدت ده سال به زندانی به نام مرکز مدیریت جنایتکاران جنگی فاش‌ئون فرستاده شد.
پویی، در تاریخ ۱۷ اکتبر ۱۹۶۷ میلادی، در پکن درگذشت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
عوامل شکست چین در جنگ تریاک

از جمله عواملی که باعث شکست چین در برابر انگلستان در جنگ تریاک بود، عبارتند بودند از:
- اول این که علت شکست امپراطوری «دانگ گوانگ» در جنگ تریاک، عقب ماندگی آنها از لحاظ فکری و تسلیحاتی بود. پیروی این حکومت از سنتهای دست و پاگیر و عدم اتخاذ سیاستهای اصلاح طلبانه و قبول تغییرات لازم در کشور باعث شکست نظام منچو گردید، در حالیکه غربیها اسلحه و ماشین آلات و تفکرات جدیدی داشتند، فرمانروایان چینی همچنان بر سنت ها دیرین خود تاکید داشتند.
- دوم وجود بوروکراسی عظیمی در چین بود که بر محوریت امپراطور قرار داشت. قدرت بیش از حد امپراطوران منچو که نمایندگان دولتی را خود شخصا انتخاب می کردند، و آنها را نوزای به معنی برده می خواندند، باعث بوجود آمدن ساختاری بسته گردید.
- و عامل سوم را می توان در نظام آموزشی چین جستجو نمود که بر مبنای آموزه های کنفسیوس قرار داشت و با دانش و بینش مدرن همخوانی نداشت.

3- شورش تایپینگ ها (1850 تا 1864 میلادی)


در دو دهه پس از جنگ تریاک، 6 شورش همزمان در سراسر کشور به وقوع پیوست. اولین شورش و مهمترین آنها در جنوب به وقوع پیوست و شورش تایپینگ ها بود که بین سالهای 1850 تا 1864 میلادی به وقوع پیوست و منجر به ایجاد حکومت تایپینگها شد.

در همین سالها شورش دیگری در شمال کشور توسط «نین» ها بین سالها 1853 تا 1898 میلادی برپا شد و چهار شورش هم از سوی مسلمانان چین در شمال غربی بین سالهای 1855 تا 1872 میلادی، جنوب غربی از سال 1862 تا 1873 میلادی، آسیای مرکزی بین سالهای 1862 تا 1876 میلادی و مجددا در آسیای غربی بین سالهای 1866 تا 1887 میلادی رخ داد.

شورش تایپینگها بر علیه نظام منچو (یا نظام چینگ)، ریشه در فقر مردم داشت. رهبری این شورش بر عهده « خونگ شی چوان» قرار داشت. او تحت تاثیر میسیونرهای پروتستان قرار گرفته بود و ادعا داشت که طبق فرمان الهی بر ضد حکومت امپراطوری قیام کرده است. او معتقد که برادر جوان عیسی مسیح و پسر خداوند مسیح، یهوه JHWH است و به ترجمه انجیل پرداخت. در سال 1848 میلادی او جامعه ای به نام «جامعه ی خداپرستان» را تشکیل داد و از طریق آن می خواست حکومت منچو(یا حکومت چینگ) را براندازد. این جنبش وسیعترین جنبش سیاسی و مذهبی قرن نوزدهم در چین بود. جنبش تایپنگها با شعارهای تقسیم عادلانه زمین، مالکیت اشتراکی، برادری و برابری زن و مرد آغاز گردید و توانست اکثریت مردم چین را با خود همراه سازد و در سراسر کشور توسعه یابد. این جنبش در سال 1853 میلادی نانکن و قسمت اعظم جنوب چین را تصرف کرد و برای مدت کوتاهی به نظر می رسید که پیروز خواهد شد چرا که آنها همه ی عوامل موفقیت را داشتند: ایدیولوژی پیشرفته ی مذهبی، افکار ملی گرایی سنتی، خلق استثمار شده، و حمایت کامل آنها از شورش، رهبری قدرتمند و اندیشمند، و بالاخره برنامه اصلاحی پیشرفته. در برنامه های اصلاحی آنها، عقاید مذهبی مسیحی و ایدیولوژی سنتی در هم آمیخته بود. تلاشهای زیادی برای مالکیت عمومی، تقلیل مالیات بر کشاورزان، ممنوعیت تریاک و رشوه خواری و ایجاد تقویم جدید و حمایت از ادبیات محلی(سنتی) در دوران قدرت تایپینگ انجام گرفت. برای مثال در برنامه ارایه شده توسط کادر رهبری شورش تایپینگ مقرّر شده بود که تا استقرار کامل «حکومت آسمانی» ، ازدواج و کشیدن تریاک به کلی در سراسر حوزه حکومتی تایپینگ ممنوع باشد. اما با این حال آنها نتوانستند در رویکرد انقلابی شان موفق شوند چرا که آنها افراد کاردان و توانایی را برای ایجاد حکومت اداری در مناطق تحت اشغال و ... در اختیار نداشتند. عامل دیگر ارتباط دولت منچو با کشورهای غربی بود که پس از چند قرارداد استعماری و استثماری بین دربار منچو و قدرتهای بزرگ غربی، بین سال 1858 تا 1860 میلادی، دولت منچو توانست حمایت دولتهای غربی را جلب کند و با کمک آن کشورها ، این جنبش مردمی را سرکوب نماید.

4- رفورم صد روزه کانگ یوی (پس از جنگ چین با ژاپن 1894 تا 1895 نیلادی)

پس از شکست چین از ژاپن در سال 1894 تا 1895 میلادی، برنامه «رفورم صد روزه» به اجرا گذاشته شد. که طی آن اصلاح طلبی به نام «کانگ یوی» که در راس یک گروه هزار و دویست نفری از روشنفکران چینی که همگی کاندیدای «ماندارین» یعنی امتحان دولتی بودند، خواستار انتقال پایتخت به منطقه ای امن تر در مرکز چین، عدم اجرای قرارداد چین و ژاپن و اصلاح کلی حکومت شد. او در واقع خواستار یک حکومت مشروطه شبیه حکومت «میجی» در ژاپن بود و در ضمن از امپراطور تقاضا کرد که نظام امتحانی برای کارمندان دولت را که بر پایه نظام سنتی استوار بود، از میان بردارد و یک نظام پیشرفته متکی بر علوم غربی و تجربی را در چین جایگزین آن کند و مواد امتحانی نیز بر پایه علم جدید استوار گردد. او خواستار استفاده از معابد بودایی به عنوان مدارس جدید شد و می خواست یک سازمان ترجمه آثار غربی را نیز ایجاد کند. برنامه های اقتصادی کانگ یوی شامل تشویق تجارت و توسعه خطوط راه آهن و ایجاد کارخانه های متعدد در چین بود. علاوه بر آن برنامه هایی نیز برای توسعه صنایع معدنی و کشاورزی ارایه داد. همچنین او سعی داشت که نظام حکومتی را تغییر داده و دربار را از بین ببرد.

اما برنامه های اصلاح طلبانه ی کانگ یوی با مخالفت شدید درباریان و کسانی که به نظام قدیم متکی بودند، روبرو شد که در راس آنها ملکه داوگار قرار داشت. ملکه جلوی این برنامه های اصلاحی را گرفت و کانگ یوی نیز پس از این ماجرا به خارج از کشور گریخت. در واقع نظام سنتی چین نتوانست این اصلاحات گسترده را در درون خود هضم نماید. در ادامه ی راه او دکتر «سون یات سن» توانست این جنبش رفورمیستی را تبدیل به انقلاب ملی کند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
سون یات سن پدر انقلاب چین و اولین رئیس‌جمهور جمهوری خلق چین



مشغول به کار
۱ ژانویه – ۱ آوریل
اطلاعات شخصی
تولد ۲۸ سپتامبر ۹۴۴ ‏(۱٬۰۶۹ سال)
گوانگ دونگ،
مرگ الگو:نرگ و سن
پکن
ملیت Flag of the People's Republic of China.svg چین
حزب سیاسی کومین تانگ
سونگ چینگ لینگ
همسر لو موژن
پیشه ، سیاستمدار
دین Congregationalist
امضاء
کنیه(ها) «پدر چین مدرن»

سون یات سن (به چینی: 孙中山) «پدر چین مدرن» سیاست‌مدار و رهبرانقلابی چین در براندازی دودمان چینگ در انقلاب ۱۹۱۱ بود.
در اوایل سال ۱۹۱۱ نیروهای انقلابی حزب ملی چین (کومین تانگ) به رهبری سون یات سن بر امپراتوری منچو پیروز شدند. وقتی جمهوری چین در ۱۹۱۲ تأسیس شد او اولین رئیس جمهور چین در سال ۱۹۱۲ بود. او بعداً هم حزب ملی چین((KMT)) را تأسیس کرد و تا سال ۱۹۲۱ رهبر این حزب بود.
سون یات سن در سال ۱۹۲۱ در گذشت. در سال ۱۹۲۱ حزب کمونیست چین در شانگهای سازمان دهی شد. در همان سال ۱۹۲۱ چیانگ کای شک بعد از مرگ سون یات سن سیاست‌مدار و رهبرانقلابی حکومت چین کنترل حکومت را به دست گرفت. عقاید چیانگ کای شک با خط مشی سون یات سن مغایرت کامل داشت و سال بعد کنترل ارتش ملی چین را به عهده گرفت. در سال ۱۹۲۷ چیانگ کای شک حکومت و عوامل آن را از کمونیست‌ها پاک کرد و افرادی که جزء حزب کمونیست بودند اخراج و زندانی شدند. حزب کمونیست چین دست از فعالیت نکشید و یک ارتش پارتیزانی را تشکیل داد. جنگ داخلی چین تخاصمی نظامی در کشور چین بین کومین تانگ و حزب کمونیست چین بود. این جنگ در ۱۹۲۷ با تصفیهٔ کومین تانگ از اعضای چپ و کمونیست توسط رهبر وقت آن، چیانگ کای شک، آغاز شد،
بعد از حمله ژاپن به چین حزب کمونیست چین، با ژاپنی‌ها و چیانگ کای شک مبارزات زیادی داشت و با پایان جنگ جهانی دوم توانست جمهوری خلق چین را در سال ۱۹۴۹ تأسیس و تثبیت نماید.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
سون یات سن و انقلاب سکولاریستی ـ بورژوایی سال 1911 میلادی
سون یات سن در مقایسه با کانگ یوی، نه تنها جمهوریخواهی انقلابی به شمار می آمد بلکه دارای شخصیتی مقتدر، سیاستمدار، انقلابی و مبارز بود و از طرفی تحت تاثیر دموکراسی سکولاریستی غربی قرار داشت. او از اوایل زندگی خود به سیاست عشق می ورزید و سرنگونی نظام فاسد منچو به وسیله جنبش انقلابی را در راس کارهای خود قرار داده بود. پس از شکست چین در جنگ با ژاپن سون یات سن، انجمن جدید چین را با عنوان «شین جونگ خوئی» تشکیل داد و در سال 1894 میلادی به طور علنی خواستار سرنگونی امپراطوری منچو شد. او اصولی را مطرح کرد که بعدها با عنوان سه اصل خلق از آنها یاد شد.
1- مین جو : اخراج منچوها از چین و استقرار حاکمیت مردم .
2- مین چوان : ایجاد جمهوری در چین با عنوان اصل حاکمیت مردم.
3- مین شنگ: تقسیم عادلانه زمین و ملی کردن مالکیت در چین با عنوان اصل بهزیستی مردم.

حزب ملی «گومین دانگ»


این بخش در نهایت به انقلاب سکولاریستی بورژوا دموکراتیک 1911 میلادی چین مبدّل شد و نظام امپراطوری 5 هزار ساله چین را برای همیشه از میان برداشت. در سالهای بعد سون یات سن انجمن «اتحاد مشترک» خود را تجدید سازمان کرد و آن را حزب ملی «گومین دانگ» نامید. حزب ملی، یک حزب دموکراتیک با عضویت آزاد بود. هدف سون یات سن از تشکیل این حزب فراهم آوردن زمینه هایی برای انجام برنامه سیاسی خود، تحت عنوان «سه اصل خلق» بود و معتقد بود که اجرای این اصول چین را از منجلاب فساد سیاسی نجات خواهد داد و مردم را به «حاکمیت بر خود» خواهد رساند.

از طرفی دیگر سون یات سن بسیار کوشید که با قدرتهای سکولار غربی ارتباط برقرار کند و با اتکاء بر اصول همزیستی مسالمت آمیز با این کشورها روابط حسنه داشته باشد، اما به دلیل این که قدرتهای سکولار غربی هر کدام از یکی از قدرت طلبان و نظامیان چین حمایت می کردند سیاست سون یات سن در این مورد شکست خورد. در نتیجه او به سوی شرق و شوروی سکولار سوسیالیست تمایل یافت.

سون یات سن در سال 1923 میلادی از مستشاران شوروی دعوت کرد که به حزب گومین دانگ سازمانی جدید داده و کادرهای آن را آموزش دهند. پس از مدت یک سال ، «گومین دانگ جدید» به پیروی از نمونه شوروی سازمان یافت و یک اکادمی نظامی در «وامپایو» برای آموزش نظامی به وسیله مستشاران نظامی شوروی ایجاد شد که چیان (چیانگ) کای جک به عنوان اولین رییس و چوان لای رئیس اداره ی سیاسی آن بودند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
- حزب کمونیست چین و انقلاب

حزب کمونیست چین یک حزب سیاسی پرولتری بود که در آن دوران بر پایه تئوری انقلابی و سبک کار مارکسیستی ـ لنینیستی بنا شده بود. از نظر آنها‏ پرولتاریا عظیم ترین طبقه تاریخ بشری است، که از نظر ایدئولوژیک و سیاسی، نیرومندترین طبقه انقلابی به شمار می آید. کمونیستها چنین اذعان داشتند که در جامعه کهن، این پرولتاریا بود که از ظالمانه ترین بهره کشی و ددمنشانه ترین ستم ها رنج می برد، آه در بساط نداشت، مالک وسائل تولید نبود و صرفاً از قبل فروش نیروی کار خود زنده بود. بدین جهت پرولتاریا بنا به موقعیت اقتصادی و سیاسی خود، عمیقترین نفرت ها را از طبقات استثمارگر به دل دارد و دارای وسیع ترین دید از موقعیت تاریخی خود می باشد. در آن زمان آنها معتقد بودند که پرولتاریای چین از یک ستم سه گانه رنج می برد: ستم امپریالیسم، ستم سرمایه داری و ستم فئودالیسم. اما این طبقه که بر سرنوشت جمعی خویش آگاه است در قالب حزب کمونیست منافع مشترک خویش را دنبال می کند. همچنان مائو در این رابطه اشاره دارد که "حزب کمونیست، حزبی سیاسی است که در جهت منافع ملت و خلق عمل نموده و مطلقاً هیچ هدف خصوصی را تعقیب نمی کند."

تاسیس حزب کمونیست چین در 1921 میلادی

در سال 1921 میلادی زمانی که حزب کمونیست چین تشکیل شد، چین با بحرانهای شدیدی روبرو بود. اضمحلال نظام امپراطوری چین در سال 1911 میلادی، دخالت و تجاوز خارجی (از سوی ژاپن، بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده)، اثرات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه، و نیز فعالیت قدرتمندان محلی و فئودالها و نیز اثرات جنگ جهانی اول که باعث ویرانی و اضمحلال مراکز صنعتی چین در شهرهای بزرگ شده بود باعث وخامت و نابسامانی شدیدی در اوضاع کشور گردیده بود. در چنین شرایطی حزب کمونیست و جنبش های کارگری فعالیت خویش را آغاز کردند.

حزب کمونیست چین در آغاز به منظور دست یافتن به پیروزی و جایگاه مردمی، اعلام کرد که «گومین دانگ» (حزب ملّی) باید از قدرت ساقط شود ولی هر گونه امیدواری به توطئه نظامی برای دستیابی به استقلال را امری واهی تلقی کرد. این حزب با وجود داشتن برنامه های مشخص، از گروه کوچکی از درس خوانده های سکولاریست از نوع کمونیستیش تشکیل شده بود و پایگاه توده ای(کارگری) نداشت. این حزب می کوشید هر چه زودتر با استفاده از هرج و مرج داخلی، موجودیت سیاسی خود را به دست آورد. در سال 1921 میلادی آنها دارای 57 عضو و در سال 1923 میلادی دارای 432 عضو بودند. با وجود محدود بودن اعضا این حزب در اعتصابات کارگری در اوایل دهه 1920 میلادی نقش فعالی داشت و باعث ایجاد اعتصاب بزرگ هنگ کنگ در سال 1921 میلادی شد. اما آنها در سال 1923 میلادی از کارفرمایان چینی شکست خوردند چرا که بدون تجربه کافی، امنیت نظامی و تضمین حقوق کارگران امکان پیروزی جنبش کارگری ممکن نبود. همچنین آنها در مبارزاتشان بر علیه کارفرمایان (چه چینی و چه خارجی) رقیبی همچون (حزب ملی) «گومین دانگ» را نیز پیش رو داشتند.

دولت شوروی که تا آن زمان حامی فعالیتهای «گومین دانگ» در چین بود می کوشید حزب کمونیست چین را به اتحاد با «گومین دانگ» ترغیب نماید. آنها به وضوح در بیانیه هایشان از گومین دانگ حمایت می کردند: «برای حزب ما این موفقیت فراهم شد که بتوانیم رهبری اولین انقلاب پرولتاریایی جهان را به عهده بگیریم ... ما ایمان داریم که گومین دانگ موفق خواهد شد همین نقش را در شرق ایفا کند». (انقلاب چین، بهزاد شاهنده، ص 30) بدین ترتیب در اواخر سال 1924 میلادی که جنبش بزرگ دهقانی سراسر چین را در بر گرفته بود، گومین دانگ که تحت حمایت دولت شوروی سوسیالیستی قرار داشت از حزبی متشکل از چند سیاست مدار قدرت طلب به حزبی که مدعی قدرت در سراسر چین بود، تبدیل شده بود. در این زمان جناح راست حزب که متشکل از برخی از مالکین و سرمایه داران بودند، رو به افزایش نهاد و قدرت بیشتری گرفت. همین رشد جناح راست حزب گومین دانگ بود که در ادامه باعث اختلافات و تنش های بیشتر آنها با حزب کمونیست که پیرو حقوق کارگران و ضعفا بود، شد.

7- جنبش سی ام ماه مه در شانگهای و مدیریت اعتصاب هنگ کنگ

جنبش سی ام ماه مه با تظاهرات کارگران چینی بر علیه کارفرمایان ژاپنی آغاز گردید و ریشه آن در این بود که یک کارفرمای ژاپنی یک کارگر چینی را به قتل رسانده بود. در مراسم سوگواری این کارگر ، 5 هزار نفر در شانگهای شرکت کردند و در سیم ماه مه در تظاهرات دیگری با حمله ی پلیس ده نفر کشته شدند و پنجاه نفر مجروح گشتند. این جنبش بعدها به تشکیل کمیته ی 13 نفری منجر شد که اعتصابات بعدی ای همچون اعتصاب هنگ کنگ را مدیریت کرد. اعتصاب و تحریمی که 15 ماه به طول انجامید و ضربه مهلکی بر اقتصاد هنگ کنگ وارد کرد. اعتصاب توسط کمیته ی 13 نفره ای هدایت می شد و به مسائلی چون غذا، مسکن، پوشاک کارگران و خانواده هایشان رسیدگی می کرد و از مراکز قمار و تریاک خانه ها به منظور خوابگاه برای کارگران استفاده می کرد. این کمیته ی اعتصاب با عنوان «دولت شماره ۲» لقب گرفت. آنها دشمن تجار بزرگ شهر کانتون به شمار می رفتند و به همراه گومین دانگ اداره ی شهر کانتون را بدست داشتند. این کمیته در حقیقت اولین شورای کارگری چین یا بهتر بگوییم اولین «حکومت شورایی کارگری» در چین بود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
قدرت گرفتن چیانگ کای جک




کودتا بدین ترتیب شکل گرفت که در بیستم مارس 1926 میلادی چیانگ کای جک با استناد به توطئه ای برای ربودن خود توسط چپ گرایان، اعلام حکومت نظامی کرد و مشاورین روسی و کمونیست خود را دستگیر کرد. همچنین او اعضای کمیته اعتصاب (دولت شماره 2) را دستگیر کرده و جنبش اتحادیه تجاری در چین را از بین برد. کمونیستها به علت پیروی از دستور العمل شوروی سوسیالیستی برای حفظ اتحاد خود با گومین دانگ رهبری مخالفان را در این طرح سرکوب گرانه به عهده نگرفتند و در واقع عقب نشینی کردند. آنها قول دادند که به اصول گومین دانگ وفادار بمانند و از هر گونه مخالفت با طرحهای چیانگ کای جک برای محدود کردن اعضای کمونیست شرکت کننده در گومین دانگ، پرهیز کنند. آنها سرانجام در یک بیانیه ی رسمی از هر گونه مخالفتی که قبلا با طرحهای چیانگ کای جک داشتند عذرخواهی کردند. ضعف کمونیستهای چین در این مرحله آشکار بود چرا که آنها نه از حمایت کمونیستهای شوروی برخوردار بودند و نه حمایت کارگری و دهقانی قدرتمندی داشتند. با این حال کمونیستها در بعضی جاها بر علیه ارتش گومین دانگ مقاومت می کردند و در شهرها و روستاها آشوبهایی بپا می کردند.

در واقع در سال 1926 میلادی نبرد قدرت میان «گومین دانگ» (حزب ملی) به رهبری چیانگ کای جک، کمونیستها و دولت شماره 2 یا همان کمیته اعتصاب در جریان بود. این سه نیرو در سه قسمت چین پراکنده بودند. کارگران و کمونیستها در هنگ کنگ، دولت شماره 2 در خوپه و خونان و گومین دانگ در شمال مستقر بودند.

در آن سال شکافی در گومین دانگ، بین قدرت نظامی مرکزی (تحت رهبری چیانگ کای جک در نانکن) و یک عده سیاستمدار غیرنظامی (مستقر در ووهان) ایجاد شد. کمونیستها به اتحادیه دولت ووهان دعوت شدند البته به شرط داشتن حقوق برابر با آنها، اما حکومت ووهان از قدرت حکومت نانکن برخوردار نبود. به هر جهت اتحاد کمونیستها با حکومت ووهان دیری نپایید و در ژوئیه 1926 میلادی پایان یافت و کمونیستها از گومین دانگ اخراج شدند.

بین سالهای 1926 و 1927 میلادی، تعداد اعضای حزب کمونیست از 57 هزار و 900 نفر به 10 هزار نفر تقلیل یافت و در فاصله ی بین آوریل و دسامبر 1927 میلادی، قریب به 38 هزار نفر از کمونیستها به قتل رسیدند و 32 هزار نفر به زندان افکنده شدند.

9- سرکوبی نهضت کارگری و نقش کمینترن (کمونیستهای بین الملل تحت رهبری حزب کمونیست شوروی)

بدین ترتیب نهضت کارگری در چین به شدت سرکوب شد. در واقع وفاداری کمونیسم بین الملل به گومین دانگ و اطاعت حزب کمونیست چین از کمونیسم بین الملل بود که این حالت را ایجاد کرد. کمونیسم بین الملل، به حزب کمونیست چین دستوراتی مبنی بر محدود کردن فعالیتهای آن حزب می داد و خواستار اطاعت کامل حزب کمونیست از حزب ملی بود. حتی زمانی که مسلم شده بود که حزب ملّی «گومین دانگ» در صدد نابودی حزب کمونیست است، شوروی با پنهان کردن این مطلب به یاری چیانگ کای جک شتافت چرا که منافع آنها اقتضاء می کرد که با گومین دانگ همراه گردند. در نتیجه گیری می توان اینطور عنوان کرد که حزب کمونیست چین تا سال 1927 میلادی در جهت بسط و تسلط گومین دانگ قدم بر می داشت و استالین و کمونیسم بین المللی مشوق آن بودند و این امر باعث تعویق افتادن انقلاب کمونیستی چین شد. پیروزی گومین دانگ در سال 1927 میلادی تمامی دستاوردهای کارگران و دهقانان چینی را که در دوره سه سال قبل از آن با تلاش و کوشش بسیار به دست آمده بود، از بین برد و باعث کاهش حقوق کارگران، بیکاری و تورم گردید. در این زمان حزب ملی «گومین دانگ» به اتحاد نامتعادل زورمندان محلی، سرمایه داران و مالکین بزرگ بدل شده بود که با سازش با امپریالیستها قدرت خود را حفظ کرده بود. در چنین موقعیتی با تایید و حمایت چیانگ کای جک، اتحادیه های تجارتی (که کمونیستها به آنها اتحادیه های زرد می گفتند) به عنوان نمایندگان کارفرمایان، اعتصاب شکنان، تجارت تریاک و به کار گرفتن بچه ها در کارخانه ها را براه انداخته بودند و اوضاع اقتصادی چین را مضمحل کرده بودند. در آن زمان حزب کمونیست چین همچنان به موضع ضعف خود در برابر ناسیونالیستهای سکولار «گومین دانگ» ادامه می داد. در این موقعیت متزلزل کمینترن نقش اساسی داشت چرا که از سال 1927 تا سال 1929 میلادی کمینترن رهبران جدیدی را که می خواستند برعلیه «گومین دانگ» به مخالفت برخیزند برکنار می کرد و بدین ترتیب باعث شد که حزب کمونیست بکلی توان ایستادگی خود را در برابر گومین دانگ از دست داده و پیروانش کاهش یافته یابد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
پارتیزانهای سرخ کیانگسی

در آن زمان تنها نیرویی که توانست در حملات بی وقفه ی ناسیونالیستهای سکولاریست(حزب ملی گومین دانگ) کاملا خود را حفظ کند، چریکها (پارتیزانها) بودند که در مناطق دور از شهرها فعالیت می کردند. در پاییز 1929 میلادی، کمیته مرکزی حزب کمونیست دیگر به این نتیجه رسید که نمی تواند تواما دستورات کمینترن را اجرا و در عین حال موجودیت حزب را تضمین کند، بدین جهت از شانگهای خارج شد و به پارتیزانها که در جمهوری کوچکی در «کیانگسی» مستقر بودند، پیوست. پارتیزانهای سرخ در این دوران اهمیت تازه ای یافته بودند چرا که حزب به این نتیجه رسیده بود که تنها با مبارزه مسلحانه می تواند جنبش توده ای در کشور برپا کند و پارتیزانها وسیله ای برای رسیدن به این هدف قلمداد می شدند. در طی این سالها در میان انقلابیون پارتیزان مائو جایگاه ویژه ای یافته بود. مائو در سال 1930 میلادی در این باره اظهار داشت: « فقط پس از نابودی واحدهای بزرگ دشمن و تصرف شهرهاست که می توان توده ها را برانگیخت و به یک قدرت سیاسی دست یافت...»( همان، ص 40) با این وجود پارتیزانهای سرخ از حمایت توده ای قدرتمندی برخوردار نبود به گفته ی مائو: «هر جا که ارتش سرخ قدم می گذاشت، با توده های بی اعتنا و از جهاتی بسیار محافظه کار مواجه می شد»(همان) بدین جهت مائو معتقد بود : «ارتش سرخ چین سازمان مسلحی است که وظایف سیاسی انقلاب را انجام می‌دهد. ارتش سرخ به ویژه در حال حاضر به هیچ وجه نباید کار خود را فقط به جنگیدن محدود سازد. ارتش سرخ علاوه بر عملیات جنگی جهت نابودی نیروهای نظامی دشمن، وظایف مهم دیگری برعهده دارد که به عنوان مثال عبارتند از: تبلیغ بین توده‌ها، سازمان دادن توده‌ها، مسلح کردن توده‌ها، کمک به توده‌ها برای ایجاد حکومت انقلابی و تشکیل سازمان‌های حزب کمونیست. جنگی که ارتش سرخ درگیر آنست، صرفاً به خاطر جنگ نیست، بلکه جنگی است برای تبلیغ بین توده‌ها، سازمان دادن توده‌ها، مسلح کردن توده‌ها و کمک به توده‌ها برای ایجاد حکومت انقلابی. بدون این هدفها، جنگ مفهوم خود را از دست می‌دهد و علت موجودیت ارتش سرخ نیز از بین می‌رود» (درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 ، آثار منتخب جلد ۱) اما از طرفی دیگر مسئله تامین غذا توسط ارتش سرخ بود که از حمایت روستائیان برخوردار نبود. چرا که تحریم اقتصادی حزب ملی «گومین دانگ»، مشکلات بسیار زیادی را برای روستاییان ایجاد کرده بود. با این حال در «شورای کیانگسی» پارتیزانها فرصت بسیار خوبی برای ایجاد یک منطقه اداری متعادل به دست آوردند و این امکانی بود برای آنها تا بتوانند در برابر ارتش ملی (گومین دانگ) مقاومت کنند. هر چند که ارتش گومین دانگ 5 بار به منطقه ی کانگسی حمله برد و سرانجام در آخرین حمله در سال 1934 میلادی مقاومت آن را درهم شکست. در این عملیات بیش از نیم میلیون سرباز توسط ارتش چیانگ کای جک به کار گرفته شده بود.

راهپیمایی بزرگ (1934 تا 1935 میلادی)

حزب کمونیست چین برای رهایی از نابودی کامل، تصمیم به مهاجرت از کیانگسی گرفت و 5 هزار کیلومتر مسافت را در طول یک سال طی کرد و به ایالت شنسی در شمال کشور پناه برد و در شهر «ین» به فعالیت خود بر ضد حزب ملّی «گومین دانگ» ادامه داد. بدین طریق داستان «راهپیمایی بزرگ» به وقوع پیوست. در این سالها (بین سالهای 1928 تا 1935 میلادی) مائو به تدریج رهبری قاطع حزب را به عهده گرفت.

حمله ژاپن

اما در این بحبوحه مسئله ی دیگری مزید بر علت شد و آن تهاجم کشور ژاپن به چین بود. در هفتم ژوئیه 1937 میلادی قوای چین و ژاپن در پل مارکوپولو با یکدیگر درگیر شدند و واقعه ی «پل مارکوپولو» رخ داد که طی آن حمله ی همه جانبه ی ژاپن به خاک چین اتفاق افتاد. قوای چیانگ کای جک به سرعت دست به عقب نشینی زدند و در ماه اوت 1937 میلادی ژاپن شهر شانگهای را به تصرف خود درآورد و در نوامبر همان سال، حزب ملّی گومین دانگ شهر تانکن پایتخت خود را تخلیه کرد. ژاپنی ها به نانکن وارد شدند و دست به قتل عامی زدند که در تاریخ معاصر کمتر یافت می شود. ضربه ای که از سوی حمله ژاپنی ها به حزب ملّی گومین دانگ وارد شده بود باعث شد که آنها استثمار مردم را افزایش دهند و فساد دولتی به اوج خود رسید. در این دوران افسران ارتش و کارمندان دولت به تجارت می پرداختند و دولت، خود به یک کارفرما تبدیل شده بود و اعضای دولت از این طریق مقادیر زیادی پول به دست می آوردند. پس از تخلیه نانکن و فرار قوای گومین دانگ به غرب، ارتش گومین دانگ نیروهای خود را از دست داد، بجای آن روستاییان را مجبور به خدمت در ارتش و کار در اردوگاه های راه آهن، راه سازی و ساختن فرودگاه می کردند. در مواردی برخوردهای شدیدی بین رژیم و مردم بروز می کرد و مالیاتها افزایش یافته، فساد و باج گیری رونق می گرفت. با این همه کمونیستها به حمایت خود از رژیم ادامه می دادند و حتی در شرایطی که خیانتها و جنایتهای رژیم محرز بود، سکوت اختیار کردند. این مطلب باعث شده بود که گومین دانگ سرکوب مردم را افزایش دهد و به اصطلاح پایه های حکومتی خود را قویتر کند که البته تضعیف مقاومت توده ای را هم در بر داشت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
قدرت گرفتن حزب کمونیست

اما سالهای جنگ جهانی دوم باعث شد که حزب کمونیست پایگاه توده ای خود را تقویت کند آن هم بدین جهت بود که برخی از مالکین که روحیه ضد ژاپنی داشتند با مائو همراه شدند. مائو نیز سیاست توازن بین طبقات را در پیش گرفت و در مقابل از کارگران خواست که از فعالیتهای افراطی برعلیه کارفرمایان و مالکان بپرهیزند: « ما به کارگران توصیه می کنیم که فقط تقاضاهای منطقی خود را عنوان کنند و از هرگونه افراط کاری و تقاضاهایی که امکان برآورده شدن آنها توسط مدیران کارخانه ها مشکل است، پرهیز نمایند.» در این دوران مائو بر وحدت میان طبقات تاکید می کرد و بارها اظهار داشت که مالکین بزرگ و سرمایه داران، قشر مهمی از مخالفین ژاپن را تشکیل می دهند و آنها نیز مثل کارگران و روستاییان طالب اصلاحات دموکراتیک هستند. حزب کمونیست پس از راهپیمایی بزرگ در شهر ینن قدرت بیشتری یافت. اعضای این حزب که در راهپیمایی به 20 هزار نفر کاهش یافته بود به 401 هزار نفر در سال 1937 و به 1 میلیون و 200 هزار نفر در سال 1950 رسید. البته کادرهای اصلی رهبری حزب کمونیست که توانسته بودند از سال 1930 تا 1945 میلادی از قتل عام «گومین دانگ» رهایی یابند ، تنها 800 نفر بودند.

جنگ داخلی ؛ پیروزی ارتش آزادیبخش خلق (اکتبر 1949 میلادی)

با پایان گرفتن جنگ علیه ژاپن هم حزب کمونیست و هم گومین دانگ بدنبال تصرف مناطقی که زمانی تحت اشغال ژاپن بود و حال آزاد شده بود، بودند. نخستین مرحله درگیری میان آنها با دخالت آمریکا در سال 1946 میلادی به پایان رسید اما درگیریهای آنها همچنان ادامه یافت. هر دو قدرت شوروی و آمریکا می کوشیدند ائتلافی میان کمونیستها و ملی گرایان(گومین دانگ) به نفع ملی گرایان بوجود آورند. استالین به طور خصوصی از حزب کمونیست خواست که به رژیم چیانگ کای جک بپیوندد و ارتش خود را منحل کند. پیروزیهای «ارتش آزادی بخش خلق» تا آخرین سالهای درگیری آنها با گومین دانگ در خبرنامه های شوروی درج نشد. حتی در ماه مه 1949 میلادی زمانی که بر همه روشن شده بود که ارتش آزادی بخش خلق پیروز خواهد شد، شورویها یکی از قراردادهای خود با گومین دانگ را تجدید کردند. وقتی نانکن در دوم فوریه 1949 میلادی سقوط کرد، روشین سفیر اتحاد شوروی تنها نماینده ی دیپلماتیک بود که با چیانگ کای جک به کانتون گریخت. و اینگونه بود که سرانجام در ماه مه 1949 میلادی بود که ارتش آزادی بخش خلق (کمونیستها) بر گومین دانگ پیروز شدند و کمونیزم چین شکل گرفت و در اول اکتبر 1949 میلادی در «میدان تین آن من» شهر پکن، یعنی «میدان صلح آسمانی» حکومت جمهوری خلق چین موجودیت خویش را اعلام کرد.

انقلاب دموکراتیک نوین


برنامه ی سیاسی مائو برای آینده ی چین تحقق انقلاب دموکراتیک نوین بود. او درباره ی این شیوه ی تازه جنبش انقلابی چنین تعریف می کند: «بالاخره خصلت انقلاب چین در مرحله کنونی چیست؟ آیا این یک انقلاب بورژوا دمکراتیک است یا یک انقلاب پرولتاریایی- سوسیالیستی؟ روشن است این انقلاب از نوع دوم نیست بلکه از نوع اول است... معذالک انقلاب بورژوا-دمکراتیک کنونی چین، دیگر انقلاب بورژوا -دمکراتیک معمولی طراز قدیم نیست که کهنه شده، بلکه انقلاب بورژوا -دمکراتیک طراز نوین و نوع ویژه ای است. این نوع انقلاب اکنون در چین و در تمام کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره گسترش می یابد و ما آنرا انقلاب بورژوا – دمکراتیک نوین می نامیم. این انقلاب دمکراتیک نوین جزئی از انقلاب پرولتاریایی -سوسیالیستی جهانی است، زیرا این انقلاب قاطعانه علیه امپریالیسم یعنی علیه سرمایه داری بین المللی مبارزه می کند. از نظر سیاسی، این انقلاب مبین دیکتاتوری مشترک طبقات انقلابی است و علیه امپریالیستها، خائنین و مرتجعین و بر ضد تبدیل جامعه چین به جامعه دیکتاتوری بورژوایی مبارزه می کند.
از نظر اقتصادی، مضمون انقلاب عبارت از این است که سرمایه های کلان و موسسات بزرگی که به امپریالیستها، خائنین و مرتجعین تعلق دارند، در دست دولت قرار گیرند و دولت آنها را اداره کند، زمینهای مالکان ارضی بین دهقانان تقسیم شوند، در عین حال موسسات خصوصی سرمایه داری بطور کلی حفظ می گردند و اقتصاد دهقانان مرفه از بین برده نمی شود. بهمین جهت این انقلاب دمکراتیک طراز نوین از یک طرف راه را برای سرمایه داری هموار می کند، ولی از طرف دیگر شرایط مقدماتی را برای سوسیالیسم فراهم می آورد. مرحله کنونی انقلاب چین مرحله گذار است که وظیفه آن عبارت است از پایان دادن به جامعه مستعمره، نیمه مستعمره و نیمه فئودالی و ایجاد جامعه سوسیالیستی، که جریان انقلاب دمکراتیک نوین را شکل می دهد. این جریان پس از جنگ اول جهانی و انقلاب اکتبر روسیه بود که آغاز شد و در چین با جنبش 4 مه 1919 میلادی شروع شد. انقلابی که ما آنرا انقلاب دمکراتیک نوین می نامیم، انقلاب ضد امپریالیستی و ضد فئودالی توده های وسیع خلق برهبری پرولتاریاست. تنها از راه این انقلاب است که جامعه چین می تواند به سوسیالیسم برسد، راه دیگری وجود ندارد.»

او همچنین ادامه می دهد که: «تمام وظیفه افتخارآمیز و خطیر انقلابی که در برابر حزب کمونیست چین فرار دارد، عبارت است از بانجام رسانیدن انقلاب بورژوا -دمکراتیک چین(انقلاب دمکراتیک نوین) و متحول ساختن آن به انقلاب سوسیالیستی زمانی که تمام شرایط لازم فراهم باشد ... انقلاب دمکراتیک بمنزله تدارک ضروری برای انقلاب سوسیالیستی است و انقلاب سوسیالیستی بطور اجتناب ناپذیر دنباله انقلاب دمکراتیک است. هدف نهایی همه کمونیستها عبارت از این است که با تمام قوا برای تحقق کامل جامعه سوسیالیستی و جامعه کمونیستی مبارزه کنند. تنها زمانیکه اختلاف بین انقلاب دمکراتیک و انقلاب سوسیالیستی تشخیص داده شود و همچنین به رابطه این دو انقلاب وقوف حاصل شود، می توان انقلاب چین را بدرستی رهبری کرد.»
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
صفحه  صفحه 5 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
سیاست

شناخت و بررسی انقلاب های بزرگ جهان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA