ارسالها: 24568
#11
Posted: 21 Mar 2014 15:18
اقدامات کمپانی رژی
پس از آنکه شرکت رژی حدود ۲۰۰ هزار از اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد، زنگ هشدار برای ایرانیان به صدا درآمد. چرا که با حضور آنها در حدود ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و ضمن بنای کلیسا در مناطق مختلف، دختران ایرانی را نیز به امور پرستاری در بیمارستانها و بیحجابی واداشتند. در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و کافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الکی پدید آوردند. علاوه بر این، انگلیسیها هر جا که میرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نیز میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسی ها در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به کار گرفته بودند.
از این رو اقدامات فوق عالمان دینی را به دلیل متزلزل شدن اساس دین و استقلال کشور توسط قدرت بیگانه و مغایرت امتیازات با قرآن مجید (قاعدهی نفی سبیل)، به تحریم تنباکو ترغیب نمود. در واقع دلیلی اصلی مخالفت علما با این امتیاز، افزون بر جنبهی تجاری آن و اختلال در نظام بازرگانی کشور، نگرانی از نفوذ تدریجی و سلطهی کامل بیگانگان بر ایران بود که از تجربهی کمپانی هند شرقی ناشی میگردید به همین سبب مردم مسلمان ایران با این اندیشه که انگلیسیها قصد دارند، کمپانی رژی را به کمپانی هند شرقی و ایران را همانند هند به مستعمرهی خود تبدیل کنند، به مخالفت گسترده پرداختند. در آن زمان معیشت بسیاری از مردم از طریق فروش توتون و تنباکو تأمین میشد و زارع و تاجر هیچ نوع اختیاری در تولید و فروش این محصول نداشتند. بنابراین رفته رفته موج اعتراضات در نقاط مختلف ایران خصوصاً شهرهای تهران، اصفهان، شیراز، تبریز... آغاز شد و برخی از تجار از فروش محصول خود به شرکت رژی خودداری کردند. در اصفهانو فارس که گفته میشود مرغوبترین تنباکوی ایران را داشت بعضی از تجار محصول خود را برای اینکه به دست بیگانه ندهند به آتش کشیدند .
علاوه بر ضرر اقتصادی خطر عمدهتری که جامعه اسلامی ایران را تهدید میکرد، حضور فرهنگ اروپایی در کشور اسلامی بود که حساسیتهای بسیاری را برمیانگیخت. همینطور هم شد، چندی نگذشته بود که نشانهها و مصادیق آشکار این هجوم فرهنگی هویدا شد. هجوم گروه بزرگی از اروپاییها به ایران، حتی شکل ظاهری شهر و بازار را تغییر داد و بسیاری را به این نتیجه رساند که گویی تاسیس شرکت و امتیاز انحصاری توتون و تنباکو فقط بخشی از ماجراست و هدف اصلیتر این است که فرهنگ اروپایی در ایران رواج یابد و ایران به تدریج به مستعمره بریتانیا تبدیل شود
تندیس میرزای شیرازی در خانه مشروطیت اصفهان
نخستین اعتراض ها
نخستین گام اعتراض را تجار، کسبه و دستاندرکاران صنعت تنباکو برداشتند. اولین اعتراضات از سوی شیراز بود. از هر شهری فریادی برخاست و فریادها رفته رفته سطح مملکت را فرا گرفت. پس از اوج گرفتن مخالفت و درگیری، اقشار مختلف مردم به علمای دینی در شهرهای مختلف رجوع کرده و کسب تکلیف نمودند؛ به طور مثال در اصفهان به آیتالله آقانجفی اصفهانی، در شیراز به سید علیاکبر فال اسیری، در تهران به شیخ فضلالله نوری و میرزا حسن آشتیانی، در تبریز به میرزا جواد مجتهد تبریزی متوسل شدند.
در اصفهان آقانجفی دست به ابتکاری زد و با فتوای خود و سایر علمای اصفهان، تنباکو را تحریم نمود. فتوای تحریم تنباکو در اصفهان موثر واقع شد و کمپانی در آن منطقه فلج گردید، بنابراین به دولت شکایت برددولت تهدید کرد که اگر علما تسلیم نشوند و مردم شورش کنند، خانههای مردم را به توپ خواهد بست. اما علما به جز یکی دو نفر، بقیه در مقابل این تهدیدها ایستادگی کردندسرانجام میرزای شیرزای حکم تاریخی خود را از سامرا صادر کرد: متن حکم میرزا چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجلالله تعالی فرجه است.» الاحقر ــ محمدحسن الحسینی
پس از کشمکش های فراوان سرانجام ناصرالدین مجبور شد، قرارداد رژی را ملغی کند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#12
Posted: 21 Mar 2014 15:20
امتیازنامه دارسی
بر اساس این امتیازنامه، دولت بریتانیا حق انحصاری اکتشاف و استخراج نفت در ایران را به دست آورد. این امتیازنامه نخستین قرارداد نفتی ایران بود
قرارداد دارسی یا امتیازنامه دارسی قراردادی است که ویلیام ناکس دارسی مصوب ۷ خرداد ۱۲۸۰ خورشیدی برابر با ۲۸ مه ۱۹۰۱ و برابر با ۹ صفر ۱۳۱۹ قمری در کاخ صاحبقرانیه به امضای مظفرالدین شاه رسید با دولت ایران امضا کرد تا به اکتشاف و استخراج نفت در ایران بپردازد.
از طرف ایران مظفرالدینشاه، امینالسلطان، میرزا نصرالله مشیرالدوله و مهندسالممالک قرارداد را امضا کردند.
شرکت نفت دارسی، پس از هفت سال، سرانجام در ۲۶ مه ۱۹۰۸ میلادی در منطقه مسجد سلیمان به نفت رسید.
بطور کلی از آغاز استخراج نفت، انگلیسیها بر منابع نفتی ایران تسلط داشتند و در این زمینه نیز قراردادهایی بین ایران و انگلستان بسته شد.
که اولین امتیاز در این بحث رویتر که در زمان ناصرالدین شاه و دومی قراردادی که در حقیقت پایه قرارداد ۱۹۳۳ گردید، قرارداد دارسی بود که در سال ۱۹۰۱ میلادی ( ۱۲۸۰ هجری خورشیدی) در زمان مظفرالدین شاه به ویلیام دارسی تعلق گرفت.
تعهدات
در این میان ویلیام دارسی سرمایه دار انگلیسی، در اواخر قرن نوزدهم از وجود نفت در ایران مطلع گردید و در سال ۱۹۰۱ م نمایندگانی جهت امضای قرارداد نفتی و دریافت امتیاز از ایران به تهران گسیل داشت. براساس این قرارداد، امتیاز استخراج و بهره برداری از نفت در سراسر ایران به استثنای ایالات شمالی شامل گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربایجان برای مدت ۶۰ سال به دارسی واگذار گردید.
حذف مناطق شمالی ایران از چارچوب قرارداد، برای پیشگیری از عكسالعمل و یا مخالفت روسها انجام شده بود. همچنین بر اساس این قرارداد، دارسی متعهد گردید ظرف دو سال، شركت و یا شركتهایى برای بهرهبرداری از این امتیازات تأسیس نماید و سالیانه مبلغ ۲۰ هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شركت و نیز 16درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.
سرانجام
شركت نفت دارسی، پس از هفت سال، سرانجام در ۲۶ مه ۱۹۰۸ م در منطقه مسجد سلیمان به نفت رسید. با این حال از آن جا كه پس از مشروطه و تدوین قانون اساسی، دادن هرنوع امتیاز، به تصویب مجلس نیاز داشت، مجلس اول مشروطه به بحث درباره قرارداد دارسی پرداخت اما نه امتیاز نفت دارسی را تأیید كرد و نه آن را رد نمود. این امتیازنامه به نوعی دیگر در زمان رضاخان به تصویب مجالس رسید كه البته مفاد آن بیشتر از گذشته، به ضرر ایران بود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#13
Posted: 21 Mar 2014 15:24
تقسیم ایران از نظر دولت انگلیس
در تاریخ ۳۰ اوت ۱۹۰۷ میلادی (۹ شهریور ۱۲۸۶ خورشیدی)، معاهدهٔ تاریخی «تقسیم ایران» بین روسیه تزاری و بریتانیا در منطقه سن پترزبورگ به نام معاهده سن پترزبورگ امضا رسید. قرارداد سن پترزبورگ ۳ بند داشت و بدون آگاهی محمدعلی شاه قاجار و دولت وقت ایران و در زمان اوج جنبش مشروطه به امضاء رسید. قرارداد سن پترزبورگ، همچنین سرنوشت افغانستان و چند کشور دیگر را نیز تعیین میکرد.
بر پایهٔ بند نخست، سرزمین افغانستان در حوزهینفوذ انگلستان قرار گرفت. طبق بند دوم، سرزمین تبت جزو حوزهٔ نفوذ روسیه شناخته شد. سرانجام برپایهٔ بند سوم، ایران به سه بخشتقسیمگردید:
۱ـ بخش شمالی، یعنی از خط فرضی میان قصر شیرین، اصفهان، یزد، خواف و مرز افغانستان (نقطهیتقاطع دو خط سرحدیروسوافغانستان)، منطقهینفوذروسیهشناختهشد.
۲ـ بخش جنوبی، یعنی از خط فرضی که از مرز افغانستان و بیرجند و کرمان به بندرعباس میپیوست وبرای دفاع از هندوستان دارای اهمیت حیاتی بود، در منطقهٔ نفوذ انگلستان قرار گرفت.
۳ـ بخش مرکزی، در حیطهٔ نفوذ دولت ایران قرار گرفت. در حقیقت، بخش مرکزی، حد فاصلی بود میانمناطق نفوذ دو دولت روسیه و انگلستان، به منظور جلوگیری از برخورد احتمالی آنان در این بخش از جهان.
روز ۲۴ سپتامبر ۱۹۰۷ (اول مهرماه ۱۲۸۶ خورشیدی) سفارت انگلیس در تهران طی یادداشتی به طوررسمی دولت ایران را از قرارداد "تقسیم ایران"، آگاه کرد.
بستنشینی مشروطهخواهان در سفارت بریتانیا در تهران
یکی از معروفترین وقایع تاریخی مربوط به سفارت «بستنشینی» در سفارت در ماههای ژوئیه و اوت ۱۹۰۶ میلادی (تابستان ۱۲۸۵ خورشیدی) و در طی مبارزات منتهی به انقلاب مشروطه بود.
در این زمان بین ۱۲ تا ۱۶هزار نفر از ساکنین تهران و علمای شیعه در محل سفارت بریتانیا «بستنشسته» و بدین ترتیب زندگی شهر را مختل نموده و مظفرالدین شاه را به صدور فرمان مشروطه و ایجاد مجلس ملی در روز ۵ اوت ۱۹۰۶ (۱۴ مرداد ۱۲۸۵) وادار ساختند
نقش مثبتی که سفارت بریتانیا در تهران در حمایت از آزادیخواهان مشروطهطلب ایفا کرد و بستنشینی مشروطهخواهان در سفارت، نام نیکی از پادشاهی متحده را در میان مردم تا پیش از قرارداد ۱۹۰۷ باقی گذاشت و مراوده و مکاتبه روحانیون ایرانی و رهبران مشروطه را با سفیر و سفارت، عادی و معمولی ساخت؛ کاری که به نوشته دنیس رایت، سفیر پیشین بریتانیا در تهران، «سرمایه بزرگ و جاودانهای برای دولت فخیمه فراهم آورد .
قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۶–۱۲۹۸)
فاجعه قحطی سالهای (۱۹۱۹-۱۹۱۷میلادی) مقارن با (۱۲۹۸-۱۲۹۶ هجری شمسی) که در سراسر کشور به وقوع میپیوندد و طی آن هزاران ایرانی در اثر سیاستهای بریتانیا کشته میشوند
قحطی، زمانی اتفاق میافتد که سراسر ایران در اشغال نظامیان انگلستان است. درست زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی ناشی از جنگ و اشغال نابود میشدندارتش بریتانیا مشغول خریدمقادیرعظیمی غله ومواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب میشد و هم مردم ایران را از این آذوقه محروم میکرد. طبق اسناد آمریکایی، در سال ۱۹۱۴ جمعیت ایران ۲۰ میلیون نفر بود که در سال ۱۹۱۹ به ۱۱ میلیون نفر کاهش یافت، یعنی حدود ده میلیون نفراز مردم ایران از گرسنگی و بیماریهای ناشی از کمبود مواد غذایی وسوءتغذیه مردند. چهل درصد از مردم ایران طی دو سه سال قلع و قمع و نابودشدند و ۳۶ سال بعد یعنی سال ۱۹۵۶ بود که ایران توانست مجددا به جمعیت ۲۰میلیونی سال ۱۹۱۴ برسد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#14
Posted: 23 Mar 2014 10:29
رابطه ایران با انگلیس در دوران پهلوی
استنادات نقش انگلستان در به قدرت رسیدن رضاخان
امروزه ديگر، با آشكار شدن اسناد و مدارك موجود، ترديدي در نقش عوامل بريتانيايي در راهاندازي و پيشبرد اهداف كودتا وجود ندارد. در اين ميان خاطرات ژنرال آيرونسايد و نيز وصيتنامهي محرمانهي اردشير جي ريپورتر و دیدگاه مورخین و محققین تاریخ معاصر ایران، آشكارا و به وضوح از نقش عوامل بريتانيا در تمهيد كودتاي سوم اسفند۱۲۹۹ پرده بر
ميدارد.
الف: دیدگاه جان فوران:
جان فوران در كتاب مقاومت شكننده در مورد كودتاي سوم اسفند و حد و حدود نقش بريتانيا در آن ميگويد: بي آنكه به راه افراط و تفريط برويم بريتاينا نقش مهمي در كودتا داشته است. شواهد موجود مؤيد آنند كه وزارت خارجهي بريتانيا نقش چنداني در كودتا نداشت امّا مقامهاي برجسته ي نظامي و پرسنل سفارتخانه بريتانيا در ايران در تدارك كودتا نقش تعيين كنندهاي داشتهاندچرا كه رضاخان با حمايت آيرونسايد در زمستان ۱۲۹۹به مقام فرماندهي فوج قزاق رسيد، آيرونسايد در خاطراتش مينويسد: يك ديكتاتور نظامي ميتواند مشكلات ايران را حل كند و ما امكان پيدا ميكنيم بي هيچ دردسري قوايمان را از ايران بيرون ببريم
در روز ۲۵ بهمن ۱۲۹۹ آيرونسايد به بغداد فراخوانده شد و به رضاخان يادآور شد كه از آن پس او فرمانده قواي قزاق است و ميتواند هر طور مناسب ميداند عمل كند و تنها از رضاخان قول گرفت كه احمدشاه را از سلطنت خلع نكند.
آيرونسايد در ۴ اسفند ۱۲۹۹در خاطرات خود مينويسد: رضاخان در تهران كودتايي ترتيب داده است اما صادقانه به من قول داده است كه كاري به كار شاه نداشته باشد و به او وفادار بماند
عصر روزي كه كودتا به وقوع پيوست سرتيپ هيك از سفارت بريتانيا به فرمانده سوئدي ژاندارمري تهران گوشزد كرد مقاومت در برابر قزاقان بيفايده است و روز بعد از وقوع كودتا هرمن نورمن وزيرمختار بریتانيا كه در قبل از كودتا در جريان كودتا بود به احمدشاه توصيه كرد به خواست كودتاگران تن در دهد. بعد از وقوع كودتا نرمن به دولت متبوع خود توصيه كرد از رژيم جديد حمايت كند زيرا براي منافع بريتانيا مناسبترين دولتي است كه ميتوانست پديد آيد
ب: جواد شیخ الاسلامی:
شیخ الاسلامی معتقد است هر محقق يا مورخ بيغرضي كه كمترين آشنايي با جريانات سياسي اين دوره از تاريخ ايران داشته باشد ميداند كه طراح و نقشه كش حقيقي كودتاي سوم اسفند كسي جز آيرونسايد نبوده است. ملاقاتهاي تاريخي وي با رضاخان در قزوين و تشويق كردن او به انجام كودتا در اغلب اسناد سياسي معتبر اين دوره از جمله در خاطرات خود آيرونسايد به وضوح تمام منعكس است. وي كه در اين تاريخ قرار بود براي تصدي پست مهمي عازم بغداد گردد يك هفته پيش از ترك ايران تمام تعليمات و ترتيبات كودتا را داده بود و همان روزي (اول اسفند، ۱۲۹۹) كه قرار بود قواي نظامي رضاخان از قزوين به تهران حركت كنند. آيرونسايد نيز با يك هواپيماي دو موتوره ي نظامي قزوين را به قصد بغداد ترك كرد
ژنران آيرونسايد در ذيل حوادث مربوط به ۲۳ فوريه ي ۱۹۲۱ م پنجم اسفند ۱۲۹۹ در يادداشتهاي خود چنين مينويسد «اطلاع پيدا كردم كه رضاخان نقشه ي كودتا را با موفقيت در تهران اجرا كرده است. وي به آن قولي كه در قزوين به من داده بود كه متعرض شاه نشود مردانه عمل كرده و اخلاص خود را به مقام سلطنت نشان داده است... تصور ميكنم همه مردم ايران بر اين عقيده باشند كه نقشه ي كودتا را من كشيده و اجراي آنرا پشت پرده نظارت كردهام و اگر راست مطلب را بخواهم بنويسم حقيقت هم همين است.
در نهايت بنابر پيشنهاد آيرونسايد رضاخان فرمانده لشكر قزاق گرديد و در آستانه ي تصرف تهران سفارت انگليس با ژاندارمري و گروههاي مسلح تماس گرفت كه در مقابل تصرف تهران مقاومت نكنند و به يگانهاي ژاندارمري كه مأمور پيشگيري شدند اسلحه كافي داده نشد و ضامن توپها را نيز بسته بودند. نورمن سفير انگليس ضمن ملاقات با شاه و دادن خبر كودتا، ضرورت آنرا براي برقراري امنيت يادآور شده بود
آيرونسايد در خاطرات خود مينويسد: آنچه ايران ميخواست يك رهبر بود. من در اين كشور تنها يك نفر را ديدم كه توانايي رهبري را داشت. او رضاخان بود. مردي كه در رأس تنها نيروي مسلح كارآي كشور قرار ميگرفت .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#15
Posted: 23 Mar 2014 10:40
البته ناگفته نماند كودتای سوم اسفند بدون مساعدت و حمايت نيروهاي داخلي و خاصه كميته زرگنده و اعضاي آن كه همواره با سفارت انگليس مرتبط بودند محقق نميشد. ميرزا كريم خان رشتي كه يكي از مرموزترين اعضاي كميته زرگنده است، صريحا به نقش واسطهگري خود ميان سفارت انگليس و رضاخان اشاره كرده است
بدين ترتيب براي صاحب منصبان انگليسي تقاضاي ده قطعه نشان شير و خورشيد و براي ژنرال آيرونسايد نيز نشان درجه اول شير و خورشيد با حمايل سبز تقاضا ميشود كه دولت به پاس عملي شدن كودتا به آنها اعطا نمايد
همچنین امیل لوسوئر در تأييد و اثبات نقش انگليسيها در راهاندازي كودتاي ۱۲۹۹ مينويسد: «قزاقها از قزوين كه مهمترين پايگاه نيرهاي نظامي انگليس در شمال ايران است، به راه افتادند. در اين شهر كه همه چيز، حتي نام خيابانها انگليسي است، به چه كسي ميخواهند بقبولانند كه مقامات ايراني و صاحبان قدرت از حركت بيش از ۲۵۰۰ نفر نظامي مسلح و مكمل بيخبر بودهاند.؟ و يا از نيات واقعي ايشان اطلاع نداشتهاند؟ و يا اين كه نتوانستهاند جلوي اجراي نقشههاي ايشان را بگيرند؟ از اين مهمتر و جالبتر اينكه چند روز پيش از حركت شورشيان به سمت تهران سه هزار سرباز انگليسي به قزوين فراخوانده شده بودند تا خلاء ايجاد شده از حركت قزاقها را پر كنند. ديكتاتور به گرفتن دستورالعمل از سفارت انگليس ادامه ميدهد. او هيچ چيز را پنهان نميكند...
زمینه ها و اهداف انگلستان در راه اندازی کودتا در ايران
1. تأمين امنيت هندوستان: يكي از اساسيترين اهداف منطقهاي انگلستان تأمين امنيت هندوستان بود كه در سيطره كمپاني هند شرقي قرار داشت. اين منطقه كه توسط رژيم بلشويكي مورد تهديد قرار گرفته بود انگلستان را در انديشه ايجاد خط حائلي در مقابل نفوذ شوروي به اين منطقه فرو برد. بنابراين با وجود دولت مقتدر و قوي در ايران دولت انگلستان ميتواند در حفظ و نگهداري هندوستان آسايش خاطر داشته باشد.
2. حفظ موقعيت انگلستان در خليج فارس بخاطر وجود منابع نفتي در اين منطقه و به ويژه ايران كه با دولت انگلستان قرارادادهاي نفتي داشت.
3. حل مشكلات ناشي از حضور مستقيم سربازان انگليسي كه افزون بر هزينههاي سنگين نگهداري و تأمين آنها به تنفر عمومي و بدبيني مردم را نيز به دنبال داشت. در نتيجه آنها گاهي از سوي مردم مورد تعرض واقع ميشدند و از طرف ديگر افكار عمومي مردم انگلستان نيز فشار ميآورد. بنابراين دولت انگلستان براي حل اين وضعيت ناگوار و در انديشه يك نيروي جايگزين مقتدر كه حفاظت از منافع اين كشور را به عهده بگيرد، تمهيدات كودتا را در ايران فراهم ساخت
روز بعد از كودتا احمد شاه با فشار انگليسيها و نظاميان، طي دست خطي، سيدضياءالدين طباطبایي را به رياست وزرايي منصوب ميكند و رضاخان رئيس ديويزيون قزاق نيز با اعلام حكومت نظامي، اولين بيانيهي خود را صادر ميكند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#16
Posted: 26 Mar 2014 11:24
نقش انگلیس در سقوط رضاشاه
وقتی جنگ جهانی دوم درگرفت رضاشاه برای خلاصی از فشاری که انگلیسیها بر او وارد میکردند، تصمیم گرفت به هیتلر بپیوندد تا از قیمومیت خفقان آور بریتانیا خلاصی یابد. ولی نفت برای ماشین جنگی انگلستان ضروری بود و چنین شد که انگلیسیها و روسها در سال ۱۳۱۸ ش ( ۱۹۴۱ م) بدون اینکه با مانعی برخورد کنند به ایران حمله کردند، در مقابل شانزده سال سلطنت دیکتاتوری رضاشاه، پانزده لشگر ارتش ایران به فاصلهي چند ساعت بوسیله دو لشگر انگلیسی و روسی تار و مار شدند. رضاشاه با استقبال و رضایت عموم مردم از سلطنت کناره گیری کرد و به آفریقای جنوبی تبعید گردید و پس از رضاشاه پسر ارشد او محمدرضا با موافقت انگلستان به جای او نشست.
چرچيل و روزولت در کنفرانس تهران ( ۱۳۲۰) دربارهي رضاشاه چنين گفته اند: خودمان او را آورديم و خودمان او را برداشتيم
رضاشاه چند روز قبل از برکناری خود با شنیدن خبر تصمیم متفقین مبنی بر اشغال پایتخت گفته بود: معلوم است آنها (متفقین) با من حساب خورده دارند و هدفشان از اشغال پایتخت جز استعفای من نیست.
در خلال روز بیستم تا بیست وچهارم شهریور ۱۳۲۰ وقایع مهمی در پس پرده گذشته بود که جز فروغی نخستوزیر و شخص رضاشاه کسان دیگری وارد مذاکرات نبودند. مذاکرات شاه و فروغی در پیرامون استعفای رضاشاه از سلطنت و تفویض آن به ولیعهد بود و فروغی به رضاشاه رساند که منظور اصلی روس و انگلیس همانطور که اعلیحضرت پیشبینی کردهاند استعفا از سلطنت است
بنابراين در ادامه ي جنگ جهانی دوم پس از آنکه آلمان به روسیه حملهور شد، انگلستان با روسیه متفق گردید و رضاشاه هم که متمایل به آلمان شده بود با روسیه مواجه گردید. از طرفی هم با توجه به اینکه رضاشاه قبل از این انگلستان را برای بالا بردن درآمدهای نفتی در بحبوحه جنگ تحت فشار قرار داده بود، بنابراین انگلستان در صدد تلافی برآمد و پا را در یک کفش کرد که باید رضاشاه از سلطنت برکنار گردد. بهطوری که در اسناد سیاسی این عصر ملاحظه میشود شاید روسیه آنقدرها هم اصرار نداشت که فعلا رضاشاه برکنار شود ولی انگلستان مصر بود که باید حتما رضاشاه برکنار گردد
اشرف پهلوی در "برگهایی از تاریخ" مینویسد: انگلیسیها وقتی دیدند برای پدرم پایگاهی در میان مردم نمانده و بردن او هیچ مقاومتی در مردم بوجود نمیآورد، تصمیم گرفتند او را وادار به استعفا کنند.... یک علت کینه برادرم نسبت به انگلیسیها که او را وادار ساخت خود را به دامن آمریکاییها بیندازد همین بود. برادرم همیشه میگفت اگر انگلیسیها ایران را اشغال و پدرم را با آن وضع بیرون نمیکردند انتقال قدرت در ایران میتوانست به آرامی صورت گیرد و سلطنت دچار خطر نمیشد
نویسنده کتاب "تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس در دوره رضا شاه" معتقد است انگلیسیها که از دیرباز باعث و بانی روی کار آمدن رضاشاه محسوب میشدند، حال که شاه به نحو روزافزونی منفور عامه قرار میگرفت هرگونه همکاری بریتانیا با او تنها میتوانست به خرابتر شدن وجهه بریتانیا نزد ایرانیان منجر شود، شاید که با کناره گیری شاه از صحنهي قدرت، بریتانيا میتوانست دولت دستنشاندهای را در تهران بر سر کار آورد که پارهای از اصلاحات را مجری ساخته و از حمایت مردم برخوردار گردد.
در این زمان دولت بریتانیا و در کنار آن شوروی به این نتیجه رسیده بودند که هرچه شاه زودتر برکنار گردد بهتر است. بنابراین دولت بریتانیا تصمیم گرفت که با تهدید به اشغال تهران شاه را سرنگون سازد و آلمانیها را از تهران بیرون کند، هنگامی که شاه از این مساله آگاه شد در مورد کناره گیری خود با فروغی که از هواداران اساسی این اندیشه بود به مشورت نشست و در ۲۵ شهریور استعفای خود را نوشت و پادشاهی را به پسرش تفویض کرد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#17
Posted: 26 Mar 2014 11:30
تاسیس بخش فارسی رادیو بیبیسی
در تاریخ ۲۹ دسامبر ۱۹۴۰ میلادی (۸ دی ۱۳۱۹ خورشیدی]، بخش فارسی رادیو بیبیسی برای رقابت با رادیو برلین آغاز به کار کرد. اولین گوینده این رسانه، حسن موقر بالیوزی نام داشت.
ملی شدن صنعت نفت ایران
پس از اشغال ایران توسط انگلیس و شوروی و سپس آمریکا در جنگ جهانی دوم، رقابت استعمارگران بر سر منافع، خصوصا نفت، تشدید شد. دولت ایران بعد از مواجهه با تقاضای شرکتهای نفتی هر سه کشور، اعلام نمود که دادن هرگونه امتیاز باید به بعد از جنگ موکول شود، زیرا در زمان حاضر و به دلیل وجود جنگ، وضعیت اقتصادی کشورها روشن نیست. در نتیجه تقاضای هر سه دولت رد شد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، انگلیس و شوروی موظف بودند ظرف مدت شش ماه پس از خاتمه جنگ، نیروهای خود را از خاک ایران تخلیه نمایند، اما شوروی نه تنها از خاک ایران خارج نشد، بلکه به نیروهای دیگری هم وارد نقاط شمالی ایران کرد. در این زمان قوام، نخست وزیر ایران بود، در نتیجه سیاستی که وی در قبال شورویها اتخاذ نمود، نیروهای شوروی خاک ایران را ترک کردند.
یکی از اقدامات قوام، عقد قراردادی بود که بین دولت ایران و سفیر شوروی در تهران به امضا رسید. براساس این قرارداد، نیروهای شوروی میبایست ظرف یک ماه و نیم خاک ایران را ترک کنند و قرار شد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی ایجاد شود و اساسنامه آن ظرف هفت ماه برای تصویب به مجلس پانزدهم پیشنهاد گردد. در سیام مهرماه ۱۳۲۶ نمایندگان مجلس شورای ملی ماده واحدهای را به تصویب رساندند که منتفی شدن قرارداد نفت ایران و شوروی هدف اصلی آن بود. همچنین در این ماده واحده تاکید شده بود که دادن هرگونه امتیازی به خارجیها ممنوع است و دولت مکلف است که به منظور استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب اقدام کند.
تحرکات انگلیس و قرارداد گس - گلشاییان
دولت انگلستان از تصویب این ماده واحده ناراضی نبود، زیرا این طرح موجب شده بود که دست شورویها از منابع نفتی ایران کوتاه گردد. اما دولت انگلستان به منظور حفظ سلطه خویش بر نفت جنوب و جلوگیری از استیفای حقوق ملت ایران با مقامات کشور وارد مذاکره شد تا قراردادی را به تصویب برساند که قرارداد ۱۹۳۳ را مورد تایید و تاکید قرار دهد.
در پی این قرارداد که به قرارداد "گس- گلشاییان" یا قرارداد الحاقی (الحاقی به قرارداد ۱۹۳۳) مشهور گشت، مخالفتها و اعتراضهای شدیدی از سوی بعضی از نمایندگان و همچنین از سوی بخش آگاه جامعة ایران بالا گرفت. قرارداد الحاقی در تاریخ ۲۶ تیر ماه ۱۳۲۸، به عنوان ضمیمه قرارداد اصلی، یعنی امتیازنامه ۱۹۳۲ به امضای گلشاییان نماینده دولت ایران و وزیر دارایی وقت و «گس» نماینده شرکت نفت رسید.
به رغم اینکه برخی از مواد قرارداد به نفع ایران بود، اما در واقع این دولت بریتانیا بود که طبق قرارداد توانست به اعتبار قانونی قرارداد دارسی که به تصویب مجلس نرسیده بود، بیفزاید و همچنین تمدید ۳۳ ساله آن را تایید و تقویت کند. بر اساس قرارداد گس – گلشاییان سلطه انگلیس بر منابع نفتی ایران تا سال ۱۳۶۱ شمسی تضمین می شد.براساس ماده ده قرارداد الحاقی، مقررات قرارداد ۱۹۳۳ در کمال اعتبار و قوت خود باقی بود و دولت ایران براحتی نمیتوانست آن را لغو نماید.
اما گفت و گوهای مقدماتی و پیرامونی آن به مردم ایران آگاهی بخشید و مبارزه برای دفاع از حقوق اساسی ایران را از حالت پارلمانی به یک جهاد ملی تبدیل کرد.
آیت الله کاشانی تلاش کرد تا مبارزه را هدفدارتر نماید. وی اعلامیه شدید اللحنی علیه شرکت نفت صادر کرد و در آن خواهان لغو امتیاز شد. طرح لغو امتیاز نفت در بین مردم، برای انگلیس و رژیم بسیار گران بود و برای خود آیتالله کاشانی هم تبعید به لبنان را در پی داشت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#18
Posted: 26 Mar 2014 11:40
تشکیل مجلس شانزدهم و نخست وزیری رزمآرا
مجلس شانزدهم در ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ آغاز به کار کرد و دولت ساعد به دلیل عدم رای اعتماد در ۲۷ اسفند ماه همین سال ساقط شد و علی منصور به خواست سفارت انگلیس بر شاه تحمیل و مامور تشکیل کابینه گردید. منصور برای جلب رضایت نیروهای مذهبی از آیتالله کاشانی که در لبنان در تبعید به سر میبرد دعوت کرد تا به ایران بیاید؛ ورود آیت الله کاشانی نه تنها به نفع منصور نبود، بلکه تظاهرات خود جوش مردمی را نیز درپی داشت.
آیت الله کاشانی یک هفته پس از ورود، در ۲۸ خرداد ماه پیامی به مجلس شورا فرستاد که توسط دکتر مصدق در صحن مجلس قرائت گردید. این پیام در واکنش به طرح درباره قرارداد الحاقی در مجلس شورا، توسط منصور بود.
منصور که از یک طرف با از دست دادن پشتوانه خود، یعنی انگلیس مواجه شد و از طرف دیگر با مخالفتهای پی در پی آیتالله کاشانی روبرو گردید، به ناچار در پنجم تیرماه ، پس از سه ماه حکومت، مجبور به استعفا شد و رزم آرا جایگزین وی گردید و به نخست وزیری رسید.
مساله مهمی که رزم آرا مامور آن شد، تصویب لایحه الحاقی گس– گلشاییان بود که در زمان منصور به مجلس تقدیم شده و در کمیسیون نفت تحت بررسی بود. کمیسیون موظف بود قرارداد الحاقی را بررسی و نظرات خود را به مجلس اعلام کند. پس از بحثهای فراوان، کمیسیون در ۱۹ آذر ماه، گزارش و نتیجه کار خود را به این شرح به مجلس تقدیم کرد: «چون قرارداد الحاقی کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد.»
سرانجام روز ۲۶ آذر ماه، گزارش کمیسیون در مجلس طرح شد و مجلس به آن رای مثبت داد و بدین ترتیب قرارداد گس – گلشاییان از دور خارج شد.
ملی شدن نفت
نمایندگان در کمیسیون نفت در خلال بحثهای خود، از ملی شدن صنعت نفت سخن به میان میآوردند. هنگام تصویب گزارش کمیسیون نفت طرحی با امضای یازده نفر، مبنی بر ملی شدن صنعت نفت به مجلس تقدیم شد، اما چون امضای کافی نداشت، مطرح نشد.
از سوی دیگر رزم آرا تلاش میکرد تا راهحلی برای خروج از بنبستی که کمیسیون نفت برای او به وجود آورده بود، به دست آورد، بنابراین سعی میکرد با تمام توان از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند. وی پس از مصوبه ۲۶ آذر ماه مجلس، در سوم دی ماه، در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت علیه ملی شدن نفت، سخن راند و در پایان با صراحت تمام گفت: " ملی کردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است." دو روز بعد، وزیر دارایی، غلامحسین فروهر به مجلس آمد و ضمن مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، لایحه قرارداد گس- گلشاییان را مسترد کرد.
روز ۸ دی ماه به دعوت آیت الله کاشانی و برخی احزاب جبهه ملی، جمعیتی چند هزار نفری در میدان بهارستان تجمع و در خاتمه قطعنامهای صادر کردند که در آن به استرداد قرارداد الحاقی اعتراض شد.
پس از کارشکنیهای مداوم و شگردهای توطئهآمیز رزم آرا، رهبران نهضت ملی شدن نفت به این نتیجه رسیدند که در این برهه ، مانع اصلی، شخص رزم آرا ست. در آن زمان نهضت مردمی به رهبری آیت الله کاشانی، جبهه ملی به رهبری دکترمصدق به همراه برخی از نمایندگان مجلس و فداییان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی برای ملی شدن نفت تلاش میکردند. نواب صفوی و فداییان اسلام تصمیم گرفتند تا با یک اقدام انقلابی، سد راه نهضت ملی، یعنی رزم آرا را از میان بردارند.
پس از رزمآرا دیگر هیچ یک از نمایندگان وابسته به انگلیس را یارای مقابله با نهضت ملی شدن نفت نبود؛ از اینرو کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را پذیرفت و طرح زیر را به مجلس تقدیم کرد." نظر به اینکه ضمن پیشنهادهای واصله به کمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید مینماید. بنابر این ماده واحده ذیل را با قیود دو فوریت برای تصویب، تقدیم مجلس شورای ملی مینماید.ماده واحده: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۳۲۹/۱۲/۱۷ کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت مینماید
تبصره ۱) کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت نماید و مورد استفاده قرار دهد.
تبصره ۲ ) آقایان نمایندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون حق حضور داشته باشند.
سرانجام ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز ۲۴ اسفند در مجلس شورای ملی مطرح شد و به اتفاق آرا به تصویب رسید. و بالاخره در ۲۹ د اسفند ۱۳۲۹ مجلس بر ملی شدن صنعت نفت صحه گذاشت و گزارش پیشنهادی کمیسیون نفت را به شرح زیر تصویب نمود:
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور تامین صلح جهان، امضاءکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری، در دست دولت قرار گیرد.»
با ملی شدن نفت هیئت خلع ید به جنوب عزیمت نموده و تابلوی" ریاست شرکت" از سر در دفتر مرکزی خرمشهر کنده شد و به جای آن "هیئت مدیره موقت " نصب گردید. از آن پس کلیه تاسیسات و ادارات شرکت زیر نظر هیئت مدیره جدید بود؛ کارکنان خارجی که از این رویداد ناراضی بودند، در تاریخ دهم مهرماه ۱۳۳۰ همگی ایران را ترک نمودند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#19
Posted: 26 Mar 2014 12:49
در هر صورت در پی ملی شدن صنعت نفت ایران، دولت انگلیس آمادگی خود را برای امضای قرارداد مبتنی بر تقسیم مساوی سود با ایران اعلام و در ضمن تهدید کرد در صورت عدم مصالحه بر سر این شرایط و یا ارجاع موضوع به حکمیت دعوی خود را به دیوان دادگستری بین المللی در لاهه ارائه خواهد کرد.
در طول مبارزات ملی شدن نفت و طی تماسهایی که میان حکومت مصدق با دو کشور امریکا و انگلستان و مجامع بین المللی صورت گرفت،
پنج پیشنهاد برای حل اختلاف نفت به شرح ذیل مطرح شد :
۱) پیشنهاد جکسون،
۲) پیشنهاد استوکس،
۳) پیشنهاد بانک جهانی،
۴) اولین پیشنهاد مشترک انگلستان و امریکا،
۵) دومین پیشنهاد مشترک انگلستان و امریکا،
که تمامی پیشنهادهای فوق از سوی دولت مصدق رد شد و اینکه چرا و به چه دلایلی دکتر مصدق پیشنهادهای پنجگانه فوق را و طرح های دیگر پیشنهادی خارجیان و ایرانیان برای حل و فصل بحران نفت را رد کرد، جای بحث بسیار دارد که از موضوع این گفتار خارج است.
در هر حال مصدق در پیام رادیوی خود در بعد از ظهر۳۰ خرداد ۱۳۳۰ ضمن اعلام خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران خطاب به ملت ایران می گوید : « امروز روزی است که ما ایرانیان می توانیم صفحه جدید و مقدسی در حیات سیاسی – اجتماعی خود باز کنیم و پس از ۵۰ سال سلطه انگلستان دوره نوینی را در برابر جهانیان و نسل آینده آغاز نماییم.
در روز ۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ محمد رضا شاه تحت تاثیر افکار عمومی، مخصوصا نیروهای آگاه جامعه، دکتر مصدق را بر خلاف میل باطنی خود اجبارا به نخست وزیری منصوب کرد. پس از تصویب قانون ملی کردن صنعت نفت، نخست وزیری مصدق دومین شکست فاحش و تعیین کننده سیاست خارجی انگلستان در ایران محسوب می شد و این در حالی بود که این کشور تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از به قدرت رسیدن مصدق انجام داده بود.
در مجموع از تصویب قانون ملی کردن صنعت نفت تا سقوط مصدق، ایران در روابط با انگلستان به ترتیب چهار مرحله را پشت سر گذارده است :
۱ ) مرحله ملی کردن صنعت نفت در سراسر ایران؛
۲ ) خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران و به عهده گرفتن اداره دستگاه عظیم صنایع نفت جنوب؛
۳ ) پیروزی در سازمانها و دادگاه های بین المللی علیه دعاوی شرکت نفت ایران و انگلیس؛
۴) تلاش برای صدور نفت به خارج و شکستن حلقه محاصره اقتصادی بین المللی علیه ایران
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#20
Posted: 26 Mar 2014 12:50
کودتای ۲۸ مرداد و نقش انگلیس :
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به چه دلایلی صورت گرفت. دانشمندان علوم اجتماعی و تاریخ نگاران بر نقش عواملی چند تاکید کرده اند. ذبیح و آبراهامیان بر نقش عوامل داخلی مثل اهمیت اشتباههای مصدق یا تقویت روزافزون محافظه کاران داخلی مخالف مصدق انگشت نهاده اند. کرمیت روزولت ( یکی از دست اندرکاران سیا در کودتا ) و گازیوروسکی بر نقش عوامل خارجی تاکید کرده و گفته اند کودتا بدون مداخله امریکا امکان موفقیت نداشت. معدودی از صاحبنظران مثل کدی، کاتوزیان و به درجه کمتری کاتم، بر اهمیت عوامل داخلی و خارجی – هر دو - تاکید کرده اند.
در این برهه زمانی رقابت بین انگلستان و امریکا در دو زمینه روز به روز تشدید می شد؛ یکی در سیاست و بویژه رقابت بر سر نفوذ در الیگارشی سنتی سیاسی و دیگری در منابع و صنایع نفت ایران در همین حال، دو کشور در خصوص جلوگیری از گسترش نفوذ شورویها در ایران به توافق رسیده بودند و سیاست مشترکی را در مقابل اتحاد شوروی دنبال می کردند
باید به این موضوع توجه نشان داد که نوع رابطه امریکا و انگلیس در قبال دولت مصدق بستگی به تحولات نظام بین الملل نیز داشت . حفظ ایران به دلایل ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی در هر صورت برای بلوک غرب لازم می نمود؛ بنابراین تصمیم گیری درباره کودتا پس از مباحث و گفتگو های درون بلوکی به نتیجه رسید در اردوی کودتا گران ، بریتانیا ، ایالات متحده امریکا و جمعی از عناصر محافظه کار ایرانی، طرح و اجرای یک رشته عملیات را بر عهده گرفتند، عملیاتی که به سقوط مصدق انجامید. طرح اول را سازمان جاسوسی انگلستان و وزارت امور خارجه آن کشور در ژوئن ۱۹۵۱ تهیه کردند.
انگلیسی ها در پاییز سال ۱۳۳۰ درصدد حمله به آبادان بودند اما ترومن حاضر به حمایت از اقدام آنها نشد و در عوض بریتانیا را به مذاکره با ایران تشویق کرد. طرح مشترک و جدی کودتا توسط دو دولت بریتانیا و ایالات متحد امریکا در اواخر سال ۱۳۳۱ تهیه شد. که کارکنان سفارت بریتانیا وادار به ترک ایران شدند و آیزنهاور به جای ترومن به کاخ سفید رفت. مقامهای دو کشور بریتانیا و امریکا دیدار کردند و در مورد سرنگونی دولت مصدق و انتصاب فضل اله زاهدی به نخست وزیری به توافق رسیدند، نام رمزی عملیات « پاکسازی» را آژاکس نهادند.
به رقم همه فعالیتهای حساب شده انگلیسی ها و امریکایی ها و با وجود اینکه امیدواری زیادی به پیروزی کودتای ۲۵ مرداد می رفت، طرح نخستین عملیات آژاکس با ناکامی روبرو شد، چراکه هم حکومت و هم مردم از اقدام سرنگونی اطلاع یافته بودند به هر حال روزولت مجری اصلی عملیات آژاکس در ۲۸ مرداد توانست کودتای شکست خورده را به کودتای پیروز تبدیل کند و حکومت مصدق را بر اندازد .
در مجموع از طرح و اجرای عملیات آژاکس و نقش انگلیس می توان به این نتیجه دست یافت که فکر دخالت نظامی در ایران از اینتلیجنس سرویس انگلستان سرچشمه می گرفت و تغییر حکومت در دو کشور انگلیس و امریکا موجب برطرف شدن اختلاف نظرها شد، به صورتی که دو کشور در براندازی دکتر مصدق با یکدیگر کاملا همکاری داشتند. از سویی همبستگی و اتحاد بین این دو بازیگر نظام بین الملل و سکوت و بی اعتنایی شوروی نمی تواند به تنهایی عملیات آژاکس را توجیه کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند