انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 3 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

تاریخ روابط ایران با دولت های انگلیس ، روسیه و آمریکا


زن

andishmand
 
انگلیس و رژیم پهلوی دوم

پس از کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت محمد رضا شاه به ایران رابطه سیاسی بین ایران و انگلستان که در جریان ملی شدن صنعت نفت به حالت تعلیق و حتی قطع روابط منجر شده بود به حالت عادی بازگشت و راه برای توافق بر سر حل بحران نفت هموار شد
و نهایتا قضیه نفت ایران در قراردادی که بین امینی و پیچ طرف اول یعنی ایران شامل دولت و شرکت ملی نفت ایران و طرف دوم یعنی هفت شرکت نفتی خارجی معروف به هفت خواهران نفتی شامل پنج شرکت امریکایی هر کدام با هشت درصد جمعا چهل درصد و شرکت نفت بریتیش ، پترولیوم ( BP ) با چهل درصد و شرکت هلندی رویال دات شل با چهارده درصد بودند و البته خواهران هشتمی نیز برای آنها تحت عنوان شرکت نفت فرانسه وجود داشت که شرکت اخیر جزو شرکت های آنگولوساکسون محسوب نمی شد. در واقع این قرارداد حاصل سه سال و نیم مبارزه مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت را نادیده می گرفت.

به هر حال دهه ۱۳۳۰ در داخل تحت تاثیر کودتای ۲۸ مرداد و قرارداد کنسرسیوم نفتی و در عرصه نظام بین الملل تحت تاثیر دکترین « پاسخ انعطاف پذیر » امریکا در قطب غرب قرار داشت در واقع پس از این رویدادها تئوری « دائی جان ناپلئون » یا تئوری « توطئه » بیشتر نمود یافت که بر اساس این تئوری همان گونه که در فرانسه قرن ۱۹ هر اتفاقی را به نوعی مرتبط با انگلیس می دانستند این تئوری در ایران نیز با عنوان « کار، کار انگلیسی ها است » در میان دولتمردان ، سیاسیون و به طور عام کل مردم ایران رواج یافت و از این پس هر اتفاقی را مرتبط با نقش انگلیس می پنداشتند. در دهه ۱۳۴۰ که دولت ایران به بالاترین مرحله دست نشاندگی دست یافته بود و به تدریج ایجاد دولتی خودمختار را پایه گذاری می کرد.
این مطلب را نه تنها می توان از روند نوسازی اقتصادی و صنعتی کشور مشاهده کرد، بلکه در تغییر نام استراتژی سیاست خارجی از ناسیونالیسم مثبت به سیاست مستقل ملی نمود می یابد .

در اواخر دهه ۱۳۴۰ اتفاق مهم دیگری که غیر مستقیم در ارتباط با منافع ایران و رابطه ایران و انگلیس بود اعلام خروج ناوگان های انگلیس از خلیج فارس در سال ۱۳۵۰ بود که نقش ایران را در منطقه خلیج فارس گسترده تر می نمود گرچه پس از این واقعه ایالات متحده ناوگان خود را در این منطقه جایگزین ناوگان دریایی بریتانیا نمود به هر حال در یک تناسب با افزایش نفوذ و قدرت ایالات متحده در منطقه و ایران از نفوذ انگلستان کاسته می شد.

استقلال بحرین

البته درگیری میان ایران و انگلیس بر سر حاکمیت بر بحرین که در آن زمان بر عهده ایران بود در گرفت که در این قضیه طرح مجدد مسئله بحرین فرصت مناسبی برای ایران فراهم آورد تا باب چانه زنی با انگلستان را به منظور استقرار نیروهای خود در سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک باز نماید. به هر حال ادعاهای ایران بر بحرین در مخالفت با استقلال این کشور ، دعوا را به اوتانت دبیر کل سازمان ملل کشاند و ایران در اسفند ۱۳۴۹ ضمن درخواست از دبیر کل سازمان ملل متحد برای اعمال «مساعی جمیله» صراحتا اعلام نمود ، نتایج بررسی آن سازمان را به شرطی که مورد تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گیرد خواهد پذیرفت .

و نهایتا با گزارش سازمان ملل متحد و تصویب گزارش گی چار دی توسط شورای امنیت و پس از مبادله یادداشتهایی بین انگلستان و بحرین در ۲۴ مرداد ۱۳۵۰ استقلال بحرین رسما اعلام گردید.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
روابط انگلیس با جمهوری اسلامی ایران

وقوع انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ایران، از اینکه برخلاف پیش بینی ها و حد سیاست به وقوع پیوسته بود جهان را دچار شگفت و شوک نمود. بسیاری از قدرت ها متعجب از اتفاق مذکور، سردرگم و مستاصل در ایجاد رابطه ای جدید با جمهوری اسلامی ایران بر آمدند.

وقتی امام خمینی در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ مهندس مهدی بازرگان را به نخست وزیری موقت حکومت جدید تعیین کرد، اولویت نخست دولت او پایان دادن به اتحاد عملی و چاکر منشانه ی رژیم شاه با ایالات متحده و استوار ساختن مناسبات دو کشور بر پایه ی برابری بود. بازرگان سیاست خارجی خویش را بر پایه ی «توازن» استوار ساخت؛ اصلی که ریشه آن به سالهای ۱۲۲۷- ۱۲۳۰ باز می گشت؛ یعنی زمانی که برای نخستین بار میرزا تقی خان امیر کبیر در دوران کوتاه صدراعظمی خود این اصل را به جد در سیاست خارجی ایران معمول ساخت. هدف از این اصل، حفظ استقلال ایران در برابر انگلیس و روسیه از طریق در پیش گرفتن منش «بیطرفی» یا عدم تعهد بود

در واقع چهارچوب کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دوره ی نخست وزیری مهندس بازرگان را نه تنها با انگلیس بلکه با کل بلوک غرب و بلوک شرق را باید براساس «مصلحت محوری و یا واقع گرایی» دانست. در حالی که سیاست خارجی ایران در سالها بعدی و در دوران جنگ با عراق از این گفتمان فاصله گرفته و چهار چوب سیاست خود را براساس گفتمان «ارزش محور یا آرمانگرا» قرار داد که همین سیاست بیش از پیش موجب فاصله گرفتن از قدرتها و خاصه انگلیس گردید.

به هر حال طی این سالها نقش انگلیس در حوادث پس از انقلاب بیشتر براساس تئوری توطئه صورت گرفته بود تا براساس واقع بینی. انگلیس گرچه در طول سالیان متمادی و در عصر استعمار ظلم های فراوانی را به جامعه و مردم ایران تحمیل نموده بود ولی طی این سالها ضعیف تر از آن بود که بخواهد جزء ایفاکنندگان نقش اصلی در جریانات و تحولات جمهوری اسلامی ایران بازی کند ولی همچنان از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی بشمار می رود. کمک های مالی و تسلیحاتی به عراق در طول ۸ سال جنگ تحمیلی ، سنگ اندازی در شورای امنیت سازمان ملل برای دست یابی به مقصر اصلی جنگ و رای در صدور قطعنامه های نابرابر علیه جمهوری اسلامی ایران در جنگ با عراق تنها بخشی از سیاست های خصمانه انگلیس علیه مردم ایران بوده است.

البته طی این سالها باید سیاست انگلیس را در بعد کلان تر یعنی در ساختار اتحادیه اروپا نیز تحلیل نمود که به طور کلی در این سالها یعنی از پیروزی انقلاب اسلامی تا فروپاشی شوروی سیاست اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران؛ دوره سکوت و خاموشی بوده است. این بین معنی نیست که کشورهای اروپایی در این دوره هیچ سیاستی را در برابر ایران نداشته اند بلکه منظور این است که سیاست و استراتژی مشخصی در قالب اتحادیه اروپا در مقابل ایران وجود نداشت

آنچه که سردی روابط میان ایران و اتحادیه اروپا به طور اعم و انگلیس به طور اخص را در این دوره بیشتر به طرف انجماد روابط پیش می برد اتخاذ سیاست کشورهای اروپایی و فراخوانی سفرای کشورهایشان از ایران در سال ۱۹۸۹ در برابر اعلام فتوای حضرت امام (ره) در قضیه سلمان رشدی است.

به هر حال در این سالها رابطه ایران با انگلیس و با سایر کشورهای اروپایی با وجود منافع متقابل و زمینه های فراوان همکاری، فاقد ثبات و استحکام لازم بوده است.

در اوایل دهه ۱۳۷۰ گام های مثبت و موثری در بهبود روابط ایران و انگلیس و اتحادیه اروپا برداشته شد به طوری که سران جامعه اروپایی در سال ۱۹۹۲ (۱۳۷۱) و در پایان دوره ریاست انگلیس ، بیانیه ی ادینبورگ را صادر و علاقه مندی خود را به انجام گفتگوهای انتقادی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام داشتند

اما پس از اعلام رای سیاسی توسط دادگاه برلین ( ایجاد بحران میکونوس ) در ۱۹۹۶ ؛ تیره شدن روابط دو طرف را به مدت نزدیک به هفت ماه شاهد هستیم. و پس از کاهش شدت بحران میکونوس دور تازه ای از روابط تحت عنوان گفتگوهای فراگیر در روابط ایجاد شد.

یکی از اصول مطرح شده در سیاست خارجی از زمان روی کار آمدن سید محمد خاتمی در۲ خرداد۱۳۷۶ سیاست «تنش زدایی» است.

حمله به سفارت بریتانیا در تهران ( آذر ماه ۱۳۹۰)

این واقعه در سه‌شنبه ۸ آذر ۱۳۹۰ توسط عده‌ای به ظاهر بسیجی صورت گرفت. این افراد وارد ساختمان سفارت شدند، پرچم بریتانیا را پایین کشیدند و بعضی مدارک را از درون ساختمان سفارتخانه به بیرون پرتاب کردند . در اقدامی مشابه و در حمله به باغ سفارت بریتانیا در منطقه قلهک، ۶ کارمند انگلیسی به گروگان گرفته شدند که پس از چند ساعت و با حضور پلیس دیپلماتیک آزاد شدند
علی‌رغم حضور مأموران امنیتی تجمع‌کنندگان به ساختمان سفارت بریتانیا سنگ و کوکتل مولوتوف پرتاب نمودند و پس از هجوم به دفاتر سفارت، برخی مدارک را به پایین پرتاب کردند. دانشجویان پس از ورود به ساختمان سفارت بریتانیا در خیابان فردوسی تهران پرچم این کشور را پایین کشیده و آن را آتش زدند و به جای آن پرچم ایران را بر سر در سفارت بریتانیا به اهتزاز درآوردند

خبرگزاری‌های نزدیک به دولت جمهوری اسلامی از حمله کنندگان به سفارت بریتانیا با نام «دانشجویان دانشگاه‌های تهران» و «دانشجویان بسیجی» یاد کرده و حملهٔ آن‌ها را خودجوش و برنامه‌ریزی نشده می‌دانند. اما از سوی دیگر ناظران غربی معتقدند که با توجه به هم‌زمان بودن حمله‌ها به دو ساختمان دیپلماتیک بریتانیا در دو نقطهٔ متفاوت تهران، بسیار بعید است که این اقدام بدون اطلاع حکومت و در راستای حمایت از منافع سیاسی یا جناحی حاکمیت نباشد.
دانشجویان بسیجی اهدافشان را از این حرکت، «اعتراض به دست داشتن احتمالی دولت‌های غربی در مرگ مجید شهریاری» و حمایت از مصوبه مجلس جمهوری اسلامی ایران در کاهش سطح روابط دیپلماتیک، دانسته‌اند.

در هر صورت نوع رابطه ایران و انگلیس در این سالها براساس سیاست تنش زدایی قابل تحلیل است بنابراین گسترش روابط دوجانبه را نسبت به سالهای اولیه پس از انقلاب و قضیه ی سلمان رشدی شاهد هستیم.

پس از روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد با بحران هسته ای ایران وارد مرحله ی جدیدی از روابط ایران و انگلیس به طور مجزا و هم در قالب اتحادیه اروپا می شویم و به نوعی ما شاهد یک شیفت در روابط هستیم.

در این دوره به طور مشخص تر ایران بدنبال اولویت دادن به دستاوردهای اقتصادی و مالی متقابل و حذف مواردی که به زیان حاکمیت و ارزش های فردی دولت جمهوری اسلامی ایران ارزیابی می گردد؛ نظیر مشکلات حقوق بشری در داخل، سلاح های کشتار جمعی و حمایت از تروریسم و غیره که مد نظر انگلیس و اروپاییان می باشد، بوده است .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
تاریخ روابط ایران و روسیه

تاريخ روابط ايران و روسيه از سابقه اى بسيار طولانى برخوردار است و طى اين مدت، فراز و فرودهاى بسيارى را پشت سر گذاشته است. اولين ارتباط مهم بين دو كشور، به سال ۱۵۷۸ م. - يعنى زمان امپراتورى فرزند ايوان مخوف، فئودور اول - مقارن با حكومت صفويان بازمى گردد.

تلاش روس ها برای برقراری روابط بازرگانی با ایران


روس ها که خود شاهد سودهای سرشار تجاری دولت استعماری پرتغال بودند، بر آن شدند که به نوبه خود از منابع تجاری هند و ایران استفاده کرده و سود ببرند و نگذارند پرتغالی ها از راه های دوردست، از اروپا بیایند. برای نمونه محصولات ابریشم ایران را که بسیار مرغوب و موردنیاز غرب بود از شهرهای ساحلی دریای خزر یعنی گیلان که در همسایگی آن هاست، بخرند و به بازارهای اروپا ببرند و با سودهای سرشار به فروش برسانند. در نتیجه در اواخر دوران حکومت صفویه، علاوه بر دولت های اروپای غربی که با ایران روابط تجاری داشتند، روس ها نیز خواستار روابط بازرگانی و تجاری با ایران شدند و دولت روسیه در این راستا گام هایی برداشت.

دست رد طهماسب به روسیه
این کشور در سال ۱۵۲۶م/۹۷۴ق در زمان حکومت ایوان مخوف تلاش کرد که از طریق نماینده کمپانی تجاری مسکوی انگلیس با ایران ارتباط برقرار کند. اما شاه طهماسب اول صفوی به دلیل تعصبات مذهبی، به آن ها روی خوش نشان نداد و او ظاهرا دست خالی از ایران بازگشت. به طور کلی می توان گفت که روابط روسیه با ایران تا زمان شاه عباس دوم محدود به معاملات تجاری بین بازرگانان ۲ کشور بود.

آغاز روابط با اعزام ۸۰۰ تاجر روسی و ارمنی به ایران

بنابراین به نظر می رسد تا سال به تخت نشستن شاه عباس دوم (۱۵۶۲م/ ۱۰۵۳ق) بین ایران و روسیه، روابط سیاسی خاصی وجود نداشت.




تا این که در اوایل قرن هفدهم میلادی در سال ۱۶۱۳، روس ها برای خود تزاری به نام میشل رومانوف انتخاب کردند و روابط حقیقی دولت روسیه با ایران از زمان تزار آلکسی از این سلسله بود که آغاز شد. در سال ۱۶۶۴م، این پادشاه ۸۰۰ نفر از تجار روسی و ارمنی را به عنوان نمایندگان سیاسی به ایران فرستاد.

این بازرگانان به عنوان ماموران سیاسی، در قزوین به خدمت شاه عباس دوم رسیدند. پادشاه ایران در ابتدای امر با ایشان در کمال ملاطفت و مهربانی رفتار کرد. اما بعد که فهمید این هیئت تنها با هدف فروش کالاهای خود و به منظور معافیت از حقوق گمرکی و سایر مالیات های معموله و مرسومه در آن زمان، از راه حیله، به لباس نماینده سیاسی در آمده اند، خشمگین شد و دربار پس از اطلاع از این امر، دستور داد آن ها را از ایران اخراج کنند. این موضوع، موجبات دشمنی روس ها را فراهم کرد و منجر به تعرض قوای روس به سواحل بحر خزر شد. اما دولت ایران ایشان را شکست داد و آلکسی را از خیال تجاوز به ایران منصرف کرد. آلکسی، تزار روسیه بعد از آن تاریخ دیگر متعرض ایران نشد و سفیری به این سرزمین نفرستاد. به همین دلیل تا زمان روی کار آمدن پطر کبیر، بین ایران و روسیه روابطی جدی صورت نگرفت.



.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
اقدام پطر کبیر برای ارتباط با ایران

پطر کبیر، تزار روسیه برای این که به اهدافش یعنی تجارت و ترقی و پیشرفت سریع روسیه و دست اندازی به آب های گرم خلیج فارس و اقیانوس هند برسد، چاره ای نداشت جز این که با ایران روابط دوستانه برقرار کند. بنابراین برای این که روابطی بین دولت های ایران و روسیه ایجاد شود، در سال ۱۶۹۸ عده ای را به ریاست یکی از ارامنه به نام اوری نئی Urinei روانه ایران کرد. این سفیر با آن که از طرف شاه سلطان حسین به گرمی پذیرایی شد، پس از مراجعت به روسیه، پطرکبیر را به خرابی اوضاع داخلی ایران آگاهی داد. به دنبال اطلاع از این امر، پطر اول (کبیر) که چشم طمع به ایالات شمالی ایران دوخته بود، درصدد برآمد سفیر دیگری به دربار ایران بفرستد تا علاوه بر مسائل سیاسی و سرحدی، راه تجارت را برای اتباع روسیه در ایران باز کند. باید گفت پیش از آن، انگلستان و فرانسه و سایر ملل اروپایی هم سفیرانی به ایران فرستاده بودند. مثلا دولت فرانسه یک سفارت دائمی در اصفهان برقرار کرده بود. سفیری که پطرکبیر انتخاب کرد، یک ماجراجوی ارمنی به نام اسرائیل اوری Israeil Ori بود.

هنگامی که وی به شماخی در سرحد ایران رسید، در انتظار اجازه ورود ماند. علاوه بر نوکران و محافظان، تعداد زیادی تجار ارمنی نیز با او همراه بودند تا با استفاده از این فرصت، مال التجاره خود را در ایران به فروش برسانند. این فرد ارمنی، دارای فعالیت های تجاری و سیاسی و نظامی و به ویژه مرد حقه بازی بود و چنین شایعه کرده بود که از خانواده شاهان ارمنستان است. شایعه سفیر فرانسه نیز مبنی بر این که سفیر روسیه، جمعیت زیادی از افراد ارمنی را با خود به ایران می آورد تا در این جا به اتفاق ارمنیان ایران که تعدادی از آن ها در حومه پایتخت سکونت دارند و با پشت گرمی روس ها تخت و تاج ایران را تصاحب کنند، به تشویش خاطر دربار صفوی، به علت ورود او به عنوان سفیر روسیه، دامن زد. این شخص چون خود را از نسل خاندان شاهان ارمنستان خوانده بود، در اصفهان گفته می شد که خیال تشکیل سلطنت ارمنستان را دارد. پس خطر این فرد این بود که گرگین خان حاکم قندهار به او، یعنی در واقع به روس ها بپیوندد و به اتفاق ارمنی های تابع ایران، عصیان کنند.

وضعیت صفویه پس از شاه عباس بزرگ

در مورد وضعیت دربار صفوی و موقعیت سلطنت آن ها در این زمان به طور کلی باید گفت که پس از مرگ شاه عباس کبیر، دولت صفوی روز به روز به سوی ضعف و سستی می رفت. به طوری که در اواخر سلطنت شاه سلیمان اوضاع مغشوش شد و سر رشته امور از دست زمامداران بیرون رفت. در این موقع پادشاه و زمامداران با کفایتی لازم بود که نگذارند بنیان قدرت خاندان صفوی از هم فرو ریزد. ولی متاسفانه با روی کار آمدن شاه سلطان حسین، پسر و جانشین شاه سلیمان، به واسطه نفوذ شدید برخی افراد غیرمسئول دخالت حرم سرای دربار وی در امور سیاسی، سررشته امور از هم گسیخت و شاه هم که توانایی اداره امور را نداشت، اوضاع پیچیده تر و مغشوش تر شد و اسباب اضمحلال را بیش از پیش فراهم تر کرد.

در این زمان بود که خطرهای داخلی و خارجی که دولت صفوی را تهدید می کرد، شدت بیشتری یافت. سرکشی ایالات و ولایات تابعه از یک سو، تجاوزهای دولت های روس و عثمانی از سوی دیگر، روند تدریجی سقوط دولت صفوی را تشدید کرد و باعث انهدام زودرس سلسله صفوی شد. از گذشته های دور، دولت ایران برای حفظ تامین امنیت سرحداتش مجبور بود از حملات و تعارضات طوایف ترک و مغول جلوگیری به عمل آورد.

جاده ها و شاه راه های بازرگانی ایران به طرف هندوستان از راه هرات و کابل در افغانستان و راهی که به طرف چین می رفت از شهرهای خیوه مرکز خوارزم و خوفند مرکز فرغانه و بخارا و سمرقند، بازارهای قدیمی آسیای مرکزی، همه در دست فئودال های ترکمن بود. راه های بازرگانی عموما مورد عبور و مرور ارتش ها قرار می گرفت. در سال ۱۷۱۰ م قبایل افغانی ناحیه قندهار و کابل شورش و طغیان کردند. حوزه تاخت و تاز آن ها در آغاز به سرحدات شرقی ایران محدود بود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
هرج و مرج داخلی توجه روس ها را به ایران جلب کرد

ولی طولی نکشید که شورش افغانان و هرج و مرج داخلی ایران وسیله ای شد که نظر روس ها به جانب این کشور یعنی ایران جلب شود. حاجی طرخان از مدتی پیش، مرکز بازار بزرگی شده بود که تمام کاروان هایی که از ایران و هندوستان می آمدند، در آن جا متمرکز می شدند و راه بازرگانی که میان روسیه و ایران ایجاد کرده بود، نظر پطرکبیر را نسبت به ایران بیش از پیش جلب کرد. بنابراین در سال ۱۷۱۵ م معاهده ای بازرگانی با دولت ایران منعقد کرد.
ولی ۲، ۳سال بعد درصدد برآمد تا قوای نظامی خود را به شهر خیوه برساند. اما قوایش در آن جا به وسیله ارتش ایران در هم شکسته شد. در خلال این وقایع، شورش و تهاجم افاغنه نه تنها کاهش نیافت بلکه روز به روز بر شدت آن نیز افزوده می شد.

طایفه عثمانی که در قندهار و حوالی آن سکونت داشتند، پیوسته موجبات شورش و اغتشاش افاغنه را بر ضد ایران فراهم می کردند. حکامی که از جانب ایران صفوی به آن جا می رفتند از عهده دفع فتنه ایشان برنمی آمدند. شاه سلطان حسین برای دفع این غائله، گرگین خان (شهنواز خان) والی گرجستان را به حکومت قندهار فرستاد. او نیز میرویس را به اصفهان فرستاد تا برای حفظ امنیت آن جا تحت نظر باشد.

زیرا که آرامش و استقرار نظم در افغانستان منوط به نگهداری وی در اصفهان بود. ظاهرا این میرویس بود که به شاه ایران گوشزد کرد که تزار روسیه خیال تصرف گرجستان و ارمنستان را دارد و گرگین خان که تازه دین اسلام را پذیرفته است، در انجام این امر با دربار روسیه همراهی و مساعدت می کند و ماندن وی در افغانستان به منظور تحریک افاغنه به طغیان و شورش علیه دربار ایران است. از آن جا که گفته وی با اقدامات مخالفت آمیز پطرکبیر و اظهارات سفیر اخیرش که به ایران فرستاده بود مطابقت داشت، ذهن شاه را مشوب کرد. او بدون عزل گرگین خان از حکومت قندهار، میرویس را به همان شغل کلانتری مامور آن شهر کرد. بنابراین این میرویس بود که آتش فتنه را در سراسر قندهار مشتعل ساخت تا دولت صفوی را نابود کند. در هر حال در زمان شاه سلطان حسین صفوی، دربار ایران دچار فساد شده بود.

این پادشاه، مردی بی کفایت و دهن بین بود، ماموران دربار او مغرض و نالایق بودند. رجال و افسران لایق و کاری رانده شده و جای آن ها را مردمان بیکاره و رشوه خوار و خرافاتی گرفته بود. امور اداره کشور پراکنده و شاه به خواندن اوراد و ادعیه و تعویذ و دیدن فال و جفر و صحبت با خواجه سرایان حرم مشغول بود. در حالی که مردم ایران زیر بار کمرشکن مالیات ها و عوارض و مظالم عمال حکومتی و خوانین و ملاکان به ستوه آمده بودند و گفته میرویس «دولت ایران ضعیف شده، آماده سقوط بود." حاکی از این واقعیت آشکار بود که عمر دولت صفوی به سر آمده بود.

در این صورت آزاد شدن و رها شدن از سلطه این چنین حکومت و دولتی در نظر افاغنه کار سختی نباید بوده باشد. دولتی که از مدت ها پیش رو به فساد نهاده و الان به حد نهایی رسیده بود و مردم ایران از فساد دستگاه اداری به قدری متالم و منزجر شده بودند که حتی خودشان دست به شورش و اغتشاش می زدند. به همین دلیل ملت ایران که از مظالم و استبداد مطلق دولت صفوی به فغان آمده بودند، از دولت صفوی روی گردان شدند و سرنوشت شان را مثل خود شاه سلطان حسین به قضا و قدر سپردند تا این که بساط آن ها را توفان حوادث برچیند.

توسعه طلبی روس ها در زمانی که صفویه در حال سقوط بود


در مقابل، درست در زمانی که ایران رو به انحطاط می رفت، در روسیه، پطر کبیر گام های مهمی برای پیشرفت و ترقی این سرزمین برداشته بود و نقشه هایی برای توسعه طلبی در ایران و دست اندازی به آب های گرم خلیج فارس و اقیانوس هند در سر داشت و از هر جهت آماده می شد تا اهداف استعماری خود را در ایران جامه عمل بپوشاند و از ضعف های پیش آمده به نحو بهتر بهره برداری کند. پطر کبیر، تزار روسیه برای استفاده از وضع آشفته دربار صفوی و توسعه متصرفات خود در قفقاز و دست اندازی به ایران، به صلاح دید که در این برهه از زمان، با ایران روابط دوستانه بیشتری برقرار کند.


دیدار سفیر روسیه با شاه سلطان حسین

به همین خاطر در سال ۱۷۱۱م/۱۱۲۳ق نماینده ای به ایران فرستاد تا درباره انعقاد قراردادهای تجاری با شاه سلطان حسین مذاکره کند و در ضمن اطلاعات کافی درباره شهرهای ساحلی دریای خزر تهیه کند. شاه سلطان حسین این سفیر را نیز به گرمی پذیرفت. سفیر از طرف دولت خود تقاضا کرد که به تجار ارمنی دستور داده شود که بعد از آن مال التجاره های خود را به عوض این که از راه ازمیر یا طرابوزان به اروپا بفرستند، از راه سن پطرزبورگ به اروپا ببرند. به ویژه محصول ابریشم ایران که در آن موقع بسیار مورد توجه کشورهای اروپایی بود، از راه روسیه به اروپا فرستاده شود. ولی این تقاضا مورد قبول شاه سلطان حسین واقع نشد و نماینده روسیه بدون نتیجه، دست خالی به کشور خود بازگشت.

در سال ۱۷۱۵م/۱۱۲۸ق سفیر دیگری به نام آرتمی ولینسکی Artemi Volynski از طرف پطر کبیر به دربار شاه سلطان حسین فرستاده شد و وی را مامور بازخواست در موضوع تعرض ایرانیان به تجار روسی کرد. این سفیر درباره تعرضاتی که به تجار روسی در حدود بخارا شده بود، مراتب اعتراض دولت خود را ابراز داشت. ولی طرز تکلم و لحن او به اندازه ای شدید و بی ادبانه بود که شاه سلطان حسین به گفته های او توجهی نکرد و سفیر با اعتراض دربار را ترک کرد. این امر باعث کدورت و دشمنی بیشتر بین دو کشور و مقدمه ای برای پیدایش روابط خصمانه شد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
روابط ایران و روسیه در دوره قاجار

رابطه ایران با روسیه در دوره قاجار خصوصا در زمان زمامداری فتحعلیشاه خصمانه وحالت درگیری همیشگی داشت در زمان فتحعلی شاه دو دوره جنگهای طولانی بین ایران وروسیه اتفاق می افتد

علت جنگهای ایران و روسیه :

۱- هدف روسیه برای دست یافتن به دریای آزاد .

۲- دست اندازی روسها به خاک قفقاز که ساکنان آن طالب خود مختاری بودند و همچنین قفقاز مرکزی و جنوبی که جزئی از خاک ایران محسوب می شد و ساکنان آن هواخواه ایران بودند.

۳- مردم مناطق قفقاز شرقی یعنی گنجه ، شیروان ، طالش ، باکو مسلمان و ، هواخواه حکومت ایران بودند

۴- الحاقق گرجستان به روسیه ( گرجستان درزمان آقا محمد خان به تصرف ایران درآمده بود ) و تلاشهای فتحعلیشاه دربازگرداندن به ایران

۵-همه این عوامل بهانه ای شد برای روسها که سیاستهای توسعه طلبانه خود را درمرزهای ایران دنبال کنند.




دوره اول جنگهای ایران و روس

دوره اول جنگ‌های ایران و روسیه به جنگ‌های میان این دو کشور در سال‌های ۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ (۱۸۰۵-۱۸۱۳) گفته می‌شود که در آخر منجر به عهدنامه گلستان و در نتیجه از دست رفتن اراضی بزرگی از ایران در شمال رود ارس گردید.

به سال ۱۲۱۵ ه. ق گئورگی حاکم گرجستان رسماً تحت‌الحمایگی روس‌ها را پذیرفت. برادر گئورگی، الکساندر چون مخالف الحاق گرجستان به روسیه بود به دربار ایران پناهنده شد. تزار روس این امر را بهانه قرار داده فرمانده خود پاول سیسیانوف را مامور تصرف قفقاز کرد. سیسیاتف به تفلیس حمله کرد و آن شهر را تصرف کرد. در این زمان گئورگی خان مرد و یکی از فرزندان او تهمورث به دربار ایران پناهنده شد و شاه ایران را به جنگ با روس‌ها تشویق کرد. فتحعلی‌شاه که از الحاق گرجستان به روسیه ناراحت بود پناهنده شدن شاهزادگان گرجستانی به دربار ایران را بهانه کرد و فرمان حمله به گرجستان را صادر کرد. علت اساسی جنگ هم تمایل هر دو دولت ایران و روسیه بر به تصرف درآوردن گرجستان بود.
گنجه به سال ۱۲۱۸ ه. ق توسط سردار روسیه ژنرال پاول سیسیانف تصرف شد. به رغم دفاع مردانه حاکم ایرانی گنجه (جوادخان قاجار)، خیانت ارامنه و مایوس شدن حکام قره باغ و ایروان از فتحعلی شاه سبب شد خانات ایروان به تصرف نیروهای روسیه درآیند. با تصرف این شهرها نیروهای روسیه تا حدود ارس پیشروی کردند. به محض اطلاع فتحعلی شاه از تسخیر گنجه و تسلیم ایروان و قره باغ سپاهی به فرماندهی عباس میرزا نایب‌السلطنه که از همه برادران خود لایق تر بود فرستاد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
جنگ اچمازین (۱۲۱۹ ه. ق

عباس میرزا پس از مرتب کردن سپاه خود در آذربایجان برای سرکوب محمدخان قاجار که حکمرانی ایروان را به عهده داشت و تسلیم روس‌ها شده بود به آن شهر لشکر کشید. سیسیانف فرمانده روسی برای کمک به حاکم ایروان به حوالی اچمازین مرکز خلیفه ارامنه ایروان شتافت. فرمانده روسیه سه روز سپاه عباس میرزا را گلوله باران کرد چون از عهده آن‌ها برنیامد از ادامه جنگ به صورت مستقیم خودداری کرد.
در این بین محمدخان چون ضعف و ناتوانی فرمانده روسیه را از جنگ با عباس میرزا دید از عباس میرزا ولیعهد ایران تقاضای عفو و بخشش کرد. سیسیانف به صورت غافلگیرانه خواستار آن شد که بر سپاه ایران شورش کند و در صبح ششم ربیع‌الثانی ۱۲۱۹ در اچمازین برادر وی عباس میرزا ناگهان حمله برد و لشکریان ایران را از آن نقطه پراکنده کرد اما چون نیروی کمکی که از جانب فتحعلی شاه برای عباس میرزا فرستاده شده بود سیسیانف ژنرال روسی را شکست دادند و او ناچار عقب نشینی کرد و این جنگ به پیروزی ایران منتهی شد حکمرانی ایروان همچنان در اختیار محمدخان قرار گرفت و حکمرانی نخجوان با حکم فتحعلی شاه به کلبعلی خان سپرده شد.




عباس میرزا


جنگ سال‌های ۱۲۲۲-۱۲۲۰ و قتل سیسیانف

پس از پیروزی سپاه ایران در اچمازین فرمانده روس درصدد برآمد به سواحل گیلان لشکرکشی و سپس تهران را تسخیر کند و دولت ایران را تحت‌الحمایه روسیه کند. در این زمان حکمرانان شوشی و قره باغ تسلیم روسیه شدند. قتل ژنرال پاول سیسیانوف فرمانده کل ارتش روسیه در این جنگ‌ها در ماه ذی الحجه ۱۲۲۰ قمری با خدعه حسینقلی خان و ابراهیم خان صورت گرفت و سرش را با فرستاده مخصوص چاپاری به تهران آوردند. ارتش وی هم چاره‌ای جز آن نداشت که به پایگاه خود برگردد.
علت تسلیم شدن حاکمان شوشی، قره باغ و گنجه به سپاه روسیه خیانت جمعی از ارامنه ساکن در این شهرها بود. عدم مساعدت و همکاری‌ها و هماهنگی‌های اداری و حقوق دیوانی ارامنه توسط دولت ایران نیز از علل برگشتن ایشان از ایران بود. پس از این واقعه فتحعلی شاه به فرمانده خود دستور مقابله با نیروهای روسیه و تنبیه حاکمان قره باغ و شوشی را صادر کرد. مقارن رسیدن سپاه ایران به ساحل رود ارس نیروهای روسیه به عزم تسخیر گیلان راهی شدند. فرمانده روسیه در تسخیر گیلان به علت رو به رو شدن با مشکلات و تلفات و خسارت‌های زیاد ناموفق ماند.



علت شکست سیسیانف در جریان تسخیر گیلان

نبود بندر و لنگرهای خوب در گیلان باعث شد کشتی‌های بزرگ روسیه نتوانند تا ساحل پیشروی کنند و نیروی خود را در بندر انزلی پیاده کنند. ایستادگی مردم گیلان نسبت به ارتش روسیه و نبود علوفه، آذوقه و لوازم لشکری برای سپاه روسیه باعث شد روسیه نتواند به موفقیت دست پیدا کند

جنگ اصلاندوز (۱۲۲۸ ه. ق

با قتل سیسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گودوویچ افتاد (این دوران هم‌زمان است با فعالیت‌های ژنرال گاردان در تقویت نظامی ایران). گودوویچ در سال ۱۲۲۳ ه. ق به صورت غافل‌گیرانه به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت.
عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد. در سال ۱۲۲۵ه .ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روس‌ها شورش کرد و جمع زیادی از روس‌ها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه .ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیات نظامی انگلیسی به ایران است.

در این زمان روس‌ها خواستار صلح با ایران شدند که شرطشان این بود که مکان‌های متصرفه در تصرف آن‌ها بماند و نیز ایران به آن‌ها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را بدهد که دولت ایران این تقاضا را نپذیرفت. پس از ورود سر گور اوزلی به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند. عباس میرزا چون اصرار داشت جنگ ادامه یابد، جنگ ادامه یافت و سپاه ایران در محل اصلاندوز کنار رود ارس مقیم شدند.

در این هنگام روس‌ها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت تبریز شدند. فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمانان خراسان شورش کردند. شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسی بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد.

.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
دومین دوره جنگ‌های ایران و روس آغاز شد

تاریخ ایرانی: در روز ۲۸ آبان ۱۲۰۴ هجری شمسی، دومین دوره جنگ‌های ایران و روسیه، با تجاوز روس‌ها به مرزهای ایران آغاز شد و در مناطق باکو، شکی و شروان نبرد سختی در گرفت.

جنگ دوم ایران و روسیه که در دوره فتحعلی شاه قاجار بوقوع پیوست موجب شد قریب یکصد و شصت هزار کیلومتر مربع از اراضی حاصلخیز و پرجمعیت ایران که در قفقاز واقع بود از دست برود. این نبرد که در حقیقت ادامه دوره ده‌ ساله جنگ‌های اول ایران و روس بود دو سال و یک ماه بدون وقفه طول کشید و در پنجم شعبان ۱۲۴۳ قمری (۱۰ فوریه ۱۸۲۸ میلادی) با انعقاد پیمان ترکمانچای پایان یافت.

مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورش‌ها و ناامنی‌هایی که برخی از حاکمان از جمله حسین‌خان قاجار حاکم ایروان و ساکنان مرزی برپا کرده بودند، از علل اصلی شروع دوباره جنگ‌های ایران و روسیه بود. علت شورش حسین‌خان قاجار پس از انعقاد صلح بین ایران و روسیه (عهدنامه گلستان) این بود که او چون نمی‌خواست مالیات به دولت ایران بپردازد و برای اینکه عباس میرزا به این دلیل او را سرکوب نکند، مایل بود آتش جنگ را بین ایران و روسیه روشن و ولیعهد ایران را گرفتار کند. دست‌اندازی روس‌ها به قلمرو ایران از جمله بخش‌های ارس، گوگچه، قپان و نارضایتی بسیاری از حاکمان سرزمین‌های ایرانی که به تصرف روس‌ها درآمده بودند از جمله ابراهیم‌خان جوانشیر حاکم شوش و نگرانی‌های دولت ایران از جهت از دست دادن سرزمین‌های وسیع، ظلم و ستم‌های پی‌ در پی روس‌ها به مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک آنان از دولت ایران از عوامل اصلی شروع دوباره آتش جنگ بود.

هنگامی که فتحعلی شاه، عباس میرزا را به فرماندهی سپاه ایران منصوب و راهی نواحی تصرف شده کرد، چون روس‌ها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند. پس از این واقعه پاسکوویچ از سرداران معروف روسیه که به تازگی از جنگ‌های روس و عثمانی فارغ شده بود، فرماندهی سپاه روس در قفقاز را عهده‌دار شد و یرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکوویچ درصدد برآمد تمامی نواحی تصرف شده توسط ایرانیان را بازپس گیرد. ابتدا قره‌باغ و سپس ایروان را تصرف کرد، در جبهه‌های تالش و لنکران قوای ایران را شکست داد و با شتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا هم با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد موعد پیروزی ایرانیان نزدیک به نظر می‌رسید، اما به علت خیانت آصف‌الدوله صدراعظم جدید ایران در اعزام نیرو، در سپاه ایران بی‌نظمی به وجود آمد و تلاش‌های عباس میرزا هم برای نظم بخشیدن دوباره به امور نتیجه نداد. اینچنین بود که نیروهای ایرانی ناچار به عقب‌نشینی شدند و در نتیجه این عمل تلاش‌های ایرانیان در کسب فتوحات به خطر افتاد و باعث پیروزی کامل پاسکوویچ و سپاهیانش شد.

پس از تصرف گنجه و وارد آمدن تلفات سنگین به سپاه ایران سرانجام معابر ارس به دست روس‌ها افتاد. کشتی‌های جنگی روسیه در سواحل روسیه با ترکمان‌ها و ایلات یموت سازش کردند و حتی آن‌ها را به طغیان علیه دولت ایران ترغیب کردند. عباس میرزا هم آخرین نیرو‌های خود را در سردارآباد متمرکز کرد و به سال ۱۲۴۳ هجری قمری با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل شدن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد و قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. پاسکوویچ در تعقیب سپاه وارد آذربایجان شد و پایتخت ایران را مورد تهدید نظامی قرار داد. پس از آن عباس میرزا دسته‌های متفرق سپاه خود را به خوبی سازماندهی کرد و حفاظت از تبریز را به آصف‌الدوله سپرد اما با خیانت آصف‌الدوله، تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد. سپاه روسیه بدون مقاومت مردم وارد شهر شده و ذخایر و مهمات دولتی را به تصرف درآوردند. با تصرف تبریز نیرو‌های ارتش روسیه تا ده خوارقان پیش رفتند. در این هنگام بود که عباس میرزا، فتحعلی‌خان رشتی را نزد پاسکوویچ فرستاد و از وی تقاضای صلح کرد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 

شرایطی که پاسکوویچ برای عقد مصالحه جدید پیشنهاد کرد بسیار سنگین بود اما مک‌دونالد سفیر انگلستان در تهران که بیشتر از فتحعلی شاه از پیشروی سپاه روسیه می‌‌ترسید، در عقاید خود پافشاری کرد و شاه را به قبول شرایط صلح واداشت. این قرارداد که عهدنامه ترکمانچای لقب گرفت، در اثر بی‌لیاقتی فتحعلی ‌شاه و نرساندن وسایل لازم برای سپاه ایران به امضا رسید.

اینچنین بود که ارتش ایران از روسیه شکست خورد و تسلیم شد. پس از وساطت سفیر انگلیس، مجلسی در محل اردوگاه پاسکوویچ در قریه ترکمانچای، با حضور عباس میرزا، آصف‌الدوله و حاجی میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی تشکیل شد و عهدنامه‌ای در ۱۶ فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل نوشته شد و در تاریخ ۵ شعبان ۱۲۴۳ هجری به امضای نمایندگان ایران و روسیه رسید. به موجب این قرارداد ولایات ایروان و نخجوان از خاک ایران جدا شد، حق کشتیرانی در دریای خزر مجدداً به کشتی‌های روسی واگذار شد. دولت روسیه نیز ولیعهدی عباس میرزا را به رسمیت شناخت و از آن حمایت کرد

. همچنین کلیه اتباع روسی در ایران براساس عهدنامه ترکمانچای از حق کاپیتولاسیون یا همان قضاوت کنسولی برخوردار شدند.

روس‌ها با در دست داشتن امتیازات پیمان ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کرده و اعتبار بین‌المللی ایران را کاملاً مخدوش کردند. بعد از این قرارداد خزانۀ کشور خالی شده بود و صحنه سیاست از فقدان رجال و رهبران کار آزموده، وطن‌پرست و ضداستعمار رنج می‌برد. در واقع کشور در پرتگاه سقوط و تجزیه واقع شده بود.
بسیاری معتقدند اگر چهره‌ای چون امیرکبیر در عرصه سیاست ایران ظهور نمی‌کرد، ایران پس از تجزیه به طور کامل تحت استعمار قرار می‌‌گرفت. بعد از این واقعه دیگر میان روس و ایران درگیری مهم و برخورد دامنه‌داری، مگر در مورد آشوراده و چند پیشامد کوچک دیگر رخ نداد.

پس از اینکه انقلاب کمونیستی در شوروی به پیروزی رسید، لنین برای اثبات حسن‌نیت خود نسبت به ملل ضعیف جهان، الغای تمام امتیازات استعماری دولت تزاری پیشین را اعلام کرد. دولت صمصام‌السلطنه نیز از این فرصت استفاده کرد و در ۱۸ شوال ۱۳۳۶ در مصوبه‌ای الغای قرارداد ترکمانچای و دیگر امتیازات واگذار شده به دولت روسیه تزاری را اعلام کرد که این اقدام شامل لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای اتباع روسیه نیز می‌شد.
دولت ایران چند روز بعد مصوبه‌ای برای لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای کشورهای دیگر نیز صادر کرد چرا که چند کشور دیگر هم پیش از این بر اساس قراردادهایی تحت عنوان دولت کاملة‌الوداد از امتیاز کاپیتولاسیونی مشابه قرارداد ترکمانچای برخوردار شده بودند. با لغو قرارداد ترکمانچای منطقا این بخش از این قرارداد‌ها نیز باید ملغی می‌شد اما مصوبه دوم همانطور که انتظار می‌رفت توسط دولت بریتانیا رد شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 

مهمترین دلایل شکست سپاه ایران از روسیه دردوره دوم جنگ ها (۱۲۰۴ تا ۱۲۰۶ ش.)

دوره ي دوم جنگ های ایران و روسیه در سال ۱۲۰۴ هـ .ش / ۱۲۴۱ هـ . ق شروع شد ، در ابتدای جنگ، سپاه ایرن موفق شد اغلب مناطقي را که به موجب عهد نامه ي "گلستان" به روس تسلیم کرده بود، به کمک اهالی محل پس بگیرد . مردم مسلمان نشین قفقاز و کوه نشینان داغستان بر ضد روس ها قیام کردند و سربازان روسی را مورد حمله و کشتار قرار دادند.

چون فتحعلی شاه تجربه تلخی از ادامه ي جنگ با روس ها داشت، تصمیم گرفت از فتوحاتی که نصیبش شده بود استفاده كند و هر چه زودتر صلح نماید ، اما دولت روسیه حاضر به میانجی گری دولت های بی طرف و پایان جنگ نشد . بر خلاف پیروزی های اولیه سپاه ایران ، ادامه ي جنگ به نفع روسیه تمام شد . از مهم ترین دلایل شکست ایران در مقابل روسیه می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱) سواره نظام ایران توان مقابله با آتش توپخانه روس ها را نداشت ، برای نمونه در جنگ شمکور که اولین برخورد جدی بین دوطرف بود یک ستون دوهزارنفری روسیه یک سپاه پنج هزار نفری ایرانی تحت فرماندهی محمد میرزا فرزند ارشد عباس میرزا( محمد شاه بعدی)را از هم پاشید که علت آن نابرابری اسلحه دو طرف بود ، سربازان ایرانی از ترس آتش توپ ها فرار کردند ،حتی محمد میرزا نیز به دست قزاق های روس افتاد ولی بر اثر شجاعت یکی از رؤسای شاهسون نجات یافت .

۲) صمیمانه نبودن روابط فتحعلی شاه با ولیعهد ( عباس میرزا ) که سبب شد فرماندهی قسمتی از سپاه را به الهیارخان آصف الدوله صدراعظم سابق خود واگذار کند ، این فرمانده به محض مشاهده اولین علایم خطر با قوای تحت فرماندهی خود میدان جنگ را ترک و تا رود ارس عقب نشینی کرد و این اقدام وی سبب شد، سپاه عباس میرزا روحیه خود را از دست بدهد و متفرق شود .

۳) احضار یرمولف فرمانده روس ها از طرف تزار نیکلای اول و انتصاب ژنرال پاسکوویچ به فرماندهی نیروهای قفقاز . این ژنرال روسی در جبهه ی شرق اروپا و جنگ با عثمانی تجربه های زیادی کسب کرده بود .

۴) خودداری فتحعلی شاه از کمک مالی مناسب به عباس میرزا ـ ولیعهد و فرمانده جنگ ـ که باعث دلسردی ولیعهد شد.
عباس میرزا عده ای از سربازان چریک را به دلیل نداشتن اعتبار کافی مرخص کرده بود ، بنابراین شور و حرارت سابق را نداشت و مایل بود هرچه زودتر جنگ های ویران گر پایان يابد . سپاه بدون آذوقه و مهمات کافی نمی توانست کاری از پیش ببرد .

۵) عزیمت فتحعلی شاه از چمن سلطانیه به تهران برای دور ماندن از صحنه جنگ : روس ها به محض اطلاع از اختلاف میان شاه و ولیعهد فرصت را غنیمت شمرده، بر حمله های خود افزودند و ایروان را نیز تصرف کردند وباگذشتن از رود ارس ، تبریز را به علت نداشتن وسایل دفاعی و سنگر بندی، فتح کردند .

۶ ) تمایل حاکمان محلی شمال ارس به دولت روسیه پس از مشاهده موفقیت های سپاه آن دولت ، در حالی که عباس میرزا در دوره ي اول جنگ ها، با تدبیرهای لازم آنها را به ایران متمایل ساخته بود .

) تصرف تبریز به عنوان پایتخت دوم قاجار توسط ژنرال پاسکوویچ ،آخرین امیدهای عباس میرزا

برای ادامه ي جنگ را به نا امیدی تبديل كرد. زيرا با تصرف آن شهر،خط ارتباطي اردوي او با داخل ايران قطع شد.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
صفحه  صفحه 3 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
سیاست

تاریخ روابط ایران با دولت های انگلیس ، روسیه و آمریکا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA