ارسالها: 24568
#11
Posted: 10 Jun 2014 14:14
پیمان آخال با روسیه
پیمان آخال (آخال-تکه) معاهدهای میان امپراتوری روسیه و ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی/۳۰ شهریور ۱۲۶۰ خورشیدی برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین شرق دریای خزر بسته شد.
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ اطراف آرال، سمرقند و تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ خاننشین بخارا را شکست قطعی داده و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، ایوان لازارف و کنستانتین کافمن علاوه بر اشغال خوارزم که در کنترل خاننشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای تَکه را با نام «سرزمین ماورای خزر» به خاک خود منضم کردند. روسها پس از شکست ۱۸۶۰ ایران و نیز با گسترش حضور بریتانیا در مصر، به چنین کامیابی دست یافتند.
ناصرالدینشاه برای عقد این قرارداد وزیر خارجهاش مؤتمنالملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه که هیچگاه نتوانسته بود ترکمنها را شکست دهد، حکومت روسیه را بر این مناطق به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای خزر با یکدیگر همسایه شدند.
پیمان آخال تأثیر دوگانهای بر ایران داشت. از یکسو ایران تا حدی از یورشهای ترکمنها رهایی مییافت؛ اما این امر به بهای گران از دسترفتن سرزمینهایی به دست آمد که ناصرالدین شاه ادعای سلطنت بر آنها را داشت.
همچنین خط مرزی کاملاً به نفع روسها طراحی شده بود. به گفتهٔ لرد کرزن «روسها در ضمن انعقاد قرارداد مرزی اولاً کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند، سپس سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.» علاوه بر این دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در امتداد رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای جدید ساخته شود یا اراضی زراعی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از حد آب مصرف شود .
پیمان آخال همچنین به ضرر ترکمنها بود و با مصالح سنتی قوم ترکمن همخوانی نداشت. میان آنان مرز کشیده شده و در دو کشور قرار گرفته و اتحاد آنان به هم خورد. یموتهای ایران که بر اساس موافقتنامه دو دولت هرسال برای چراندن گلههای خود به آن سوی مرز کوچ میکردند، باید به هر دو دولت مالیات میدادند و این موضوع مقامات روسی و ایرانی را در جمعآوری مالیات دچار مشکل کرده بود.
معاهده پاریس
معاهده پاریس در مارس ۱۸۵۷ میلادی پس از دومین نبرد انگلیس با ایران برسر مساله هرات جهت صلح بین دو کشور در پاریس منعقد گردید.
انگلیس با تصرف بخشهایی از جنوب ایران (بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب) ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به قبول پیمان پاریس (۱۸۵۶) کرد. بر طبق این پیمان ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت. در سال ۱۸۸۷ بلوچستان توسط انگلیسها به هند (تحت حکومت بریتانیا) ملحق شد.
قرارداد سن پترزبورگ،
درسال ۱۳۲۵ (قمری) (برابر ۱۹۰۷ (میلادی)) قرارداد ۱۹۰۷ میان کشورهای روسیه و بریتانیا در منطقهٔ سن پترزبورگ امضا شد. براساس این قرارداد ایران میان روسها و بریتانیاییها تقسیم شد. شمال ایران به اشغال روسها درآمد و پس از جنگ جهانی اول نیز بریتانیاییها با اشغال بوشهر به سوی شیراز پیشروی کرده و مناطق جنوبی ایران را به تصرف خود درآوردند.
نواحی تقسیم شده ایران بین روسیه (سبز) و بریتانیای کبیر (قرمز)، مناطق بی طرف (زرد)
پیماننامه آنگلو-روسی ۱۹۰۷ میان بریتانیای بزرگ و روسیه تزاری امضاء شد. بر این پایه بریتانیا پیشنهاد پاره کردن ایران به دو منطقه نفوذ را داد. منطقه شمالی به روسیه تزاری اعطا شد و منطقه جنوبی به بریتانیای کبیر. منطقه میانی باید به عنوان منطقه بی طرف کار میکرد.
پیمان نامه که ۵ بند داشت بدون آگاهی یا مشارکت دولت ایران در زمان اوج جنبش مشروطه امضاء شد؛ از این رو سرانجام با پاسخ تند مجلس شورای ملی رو به رو شد. پس در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۰۷ ایران را رسماً در جریان قرار دادند. پیمان نامه در سن پترزبورگ امضاء شد و سرنوشت افغانستان و چند کشور دیگر را نیز تعیین میکرد.
با وجود اعتراضات ایران به این قرارداد، مواد آن عملاً اجرا میشد و در زمان جنگ جهانی اول نیز به بهانه جنگ با عثمانی، مناطقی از ایران مدتی به اشغال روسیه و بریتانیا در آمده بود. روسها تا زمان انقلاب اکتبر بر حفظ منافع به دست آمدهشان از این قرارداد اصرار داشتند. پس از انقلاب اکتبر، در ۲۷ دی ۱۲۹۶ خورشیدی (۱۹۱۸ میلادی) این قرارداد عملاً ملغی شد. این پیماننامه با قرارداد ۱۹۱۹ چندان بی ارتباط نبود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#12
Posted: 10 Jun 2014 14:20
معاهده های معاصر ایران
پیمان نامه ۱۹۱۹ با انگلیس
پیمانی که در ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۸ خورشیدی) میان دولت بریتانیا با دولت وقت ایران پس از ۹ ماه مذاکره پنهانی با وثوق الدوله و با پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه منعقد شد. بر اساس این قرارداد تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت میگرفت. بر اثر مخالفتهای داخلی و خارجی و مغایرت آن با قانون اساسی مشروطه، این پیمان هرگز به اجرا درنیامد.
مذاکرات پیمان
در سرتاسر تابستان ۱۲۹۸ خورشیدی (برابر ماههای ژوئن – ژوئیه – اوت ۱۹۱۹) گفتگوهای مربوط به بستن پیمان، بر اساس مواد تنظیم شده از لندن، در ییلاق "پس قلعه" تهران که نقطهای دنج و آرام بود، با وزیرمختار بریتانیا و مشاوران سیاسی وی در جریان بود. محارم ایرانی این جلسات علاوه بر شخص احمدشاه قاجار عبارت بودند از: میرزا حسنخان وثوق الدوله (نخست وزیر)، صارمالدوله اکبر میرزا قاجار (وزیر دارایی، پسر شاهزاده سلطان مسعود میرزا ظلّ السلطان)، نصرتالدوله فیروز میرزا قاجار (وزیر دادگستری، پسر ارشد شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما) و میرزاعلیخان منصورالملک (رئیس ادارهٔ بریتانیا در وزارت امور خارجه- علی منصور که در قضایای سوم شهریور ۱۳۲۰ نخست وزیر ایران بو[نیازمند منبع])؛ اما شخص وزیر امور خارجه (علیقلی خان انصاری مشاورالممالک) که میبایست در تمام گفتگوهای مربوط به سیاست خارجی کشور شرکت داشته باشد، از همان آغاز کار به این جلسات دعوت نشده بود؛ در عوض روزنامهنگاری جوان (سیساله) و جاهطلب به نام سید ضیا الدین طباطبایی که مدیر روزنامه رعد و رابط اصلی سفارت بریتانیا و نخست وزیر بود، در تمام مراحل مذاکرات و در تمامی جلسات محرمانه شرکت داشت.
در طی این روزها جسته و گریخته اخباری در روزنامههای رعد و ایران منتشر میشد که چندان مهم جلوه نمیکرد، ولی پس از اعلام بستن قرارداد، که مشخص شد تمامی مذاکرات مربوط به آن در ییلاق پس قلعه صورت میگرفتهاست، اهمیت اینگونه خبرهای کوچک به ناگاه روشن شد. روزنامهخوانان تهران که این اخبار کوتاه را در روزنامههای رعد و ایران میخواندند، تصور میکردند که این آقایان در گرمای تابستان برای استراحت و استفاده از هوای خنک پس قلعه، به طور موقت به حومهٔ پایتخت رفتهاند، غافل از اینکه در پشت پردهٔ این رفتوآمدها، گفتگوهای بسیار مهم در جریان است.
مغایرت قرارداد با قانون اساسی مشروطه
تصویب این پیمان مغایر با قانون اساسی مشروطه بود و در مجلس شورای ملی و بیرون مجلس با چالش جدی روبرو شد. افرادی چون مشیرالدوله پیرنیا، محمد مصدق، حاج امام جمعه خویی، ممتازالدوله، محمود افشار یزدی، حاج میرزا یحیی دولت آبادی، عبدالله مستوفی، محمدعلی فروغی ذکاء الملک، مستوفی الممالک و بسیاری دیگر، نهضت ضدقرارداد که منتهی به الغای آن گردید را اداره کردند.
سید حسن مدرس از مخالفان قرارداد در مجلس شورای ملی گفت: «مثلاً آمدند قرارداد درست کردند. دستی از غیب بیرون آمد و بر سینه نامحرم زد. هرچه کردند نشد...».
لغو پیمان
این پیمان با فشارهای داخلی و بینالمللی که اولی توسط میهنپرستان و دومی به واسطه تحرکات دیپلماتیک دولتهای خارجی در عمل منفعل ماند؛ بهویژه که شوروی (روسیه) ایالت گیلان را اشغال کرد، مطبوعات و دستگاه تبلیغاتی فرانسه حملات شدیدی به این قرارداد و بریتانیا داشتند و سفیر آمریکا در تهران "لانسینک" اعلامیهای برضد قرارداد منتشر ساخت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#13
Posted: 10 Jun 2014 19:27
قرارداد وین درباره روابط سیاسی
قرارداد وین درباره روابط سیاسی یا کنوانسیون وین راجع به روابط دیپلماتیک مهمترین معاهده مربوط به حقوق دیپلماتیک است که با اعتقاد به این که یک قرارداد بینالمللی درباره روابط و مزایا و مصونیتهای نمایندگان سیاسی در بهبود مناسبات دوستانه بین کشورها هر چند طرز و اساس حکومت و اصول اجتماعی آنها تفاوتهایی با یکدیگر داشته باشند مؤثر خواهد بود.
این قرارداد در تاریخ هیجدهم آوریل ۱۹۶۱ مطابق با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ در شهر وین به امضای بسیاری از کشورها از جمله نماینده مختار دولت شاهنشاهی ایران احمد متین دفتری رسیده و مشتمل بر ۵۳ ماده و دو پروتکل میباشد.
در درازای تاریخ کشورهای مستقل دیپلماتها همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند. عملکرد آنان برای گفتگو درباره موافقتنامهها بین کشورها ملزوم مزایای ویژه میباشد. فرستاده از سوی یک ملت دیگر معمولاً به عنوان میهمان از وی پذیرایی میشود. گفتگوها و ارتباط با کشور پذیرنده سری است و آزادی آنها از قوانین کشور پذیرنده از لزومات نخستین است.
بستن چنین قراردادهایی در آغاز به سبب تفاوت قوانین در کشورهای مسیحی و کشورهای تابع اسلام قوانین بود. در کشورهای اسلامی قوانین شریعت برقرار بود که آن قوانین الهی و برآمده از کتاب وشریعت اسلامی بود و هست. در اروپا و کشورهای اروپایی قوانین توسط مردم یا مجلس یا پادشاهان آن کشور وضع شده بود.
بدین روی پرسشی که همواره وجود داشت این بود که اگر شخصی که تابعیت یک کشور مسیحی را دارد و به یک کشور مسلمان سفر میکند چه قانونی در باره وی صدق میکند و از آنجایی که این دو سیستم با یکدیگر مغایرت داشتند و دارند نخستین پیمان در دنیا که درباره موقعیت و وضعیت اتباع خارجی در ۲۰ مارس ۱۶۰۴ بین پادشاه فرانسه هنری چهارم و احمد اول سلطان عثمانی بسته شد. این قرارداد دوستانه دارای چند کاپیتول بودهاست.
مفاد کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی
کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی در تاریخ هیجدهم آوریل ۱۹۶۱ مطابق با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ برابر با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ در شهر وین به امضای نماینده مختار دولت شاهنشاهی احمد متین دفتری رسید و دارای ۵۳ ماده و دو پروتکل میباشد. قانون مربوط به قرارداد وین درباره روابط سیاسی در تاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ برابر با ۱۳ اکتبر ۱۹۶۴ در مجلس شورای ملی مورد تصویب نهایی قرارگرفته و به دولت ابلاغ شدهاست.
بر اساس کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی دولتها مسول حفاظت و تامین امنیت سفارتخانههای خارجی و دیپلماتها در کشور خود هستند. کنوانسیون وین برای روشن ساختن وضع خدمت ماموران دولتی در کشورهای دیگر تنظیم شدهاست و امتیازاتی که هر دولت به موجب آن به ماموران اعزامی از سوی سایر کشورها میدهد متقابل میباشد.
یعنی همان مزایا را عیناً در مورد ماموران اعزامی خود از سایر کشورها دریافت میدارد. براساس این کنوانسیون بطورکلی فرستادن افرادی از سوی دولت متبوعشان به مدتی کوتاه یا طولانی برای خدمت در کشورهای دیگر برای حفظ منافع و گسترش روابط کشورشان در زمینههای اساسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره با کشور محل خدمت «ماموریت» نامیده میشود
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#14
Posted: 10 Jun 2014 19:42
مفاد قرارداد وین
· در این کنوانسیون از سفیر به عنوان رییس ماموریت نام برده شده و سایر کارکنان ماموریت به سه گروه تقسیم شدهاند: کارمندان سیاسی، کارمندان اداری و فنی و خدمه ماموریت. گروه نخست که سفیر جز آنان است دیپلمات شناخته میشوند و دارای گذرنامه سیاسی هستند، از مصونیت سیاسی و امتیازات و مزایا برخوردار هستند. اعضای گروه دوم یعنی کارمندان اداری و فنی همانند ماشین نویس و اعضای گروه سوم یا خدمه ماموریت مانند راننده، غیر سیاسی به شمار میروند و گذرنامه خدمت در اختیار دارند و دارای امتیازات بسیارکمتری هستند که معمولاً به صورت متقابل بین دو کشور گیرنده و فرستنده تعیین میشود.
·دو ماده بعدی به اعزام هیات سیاسی و وظایف آنان میپردازد.
ماده سوم در پذیرش سفیر یا رییس ماموریت است و این که کشور پذیرنده میتواند رییس ماموریت را نپذیرد. هم چنین کشور فرستنده میباید شمار نمایندگان سیاسی را به آگاهی کشور پذیرنده برساند. کشور فرستنده در انتخاب کارمندان ماموریت آزاد است ولی بر اساس درخواست، کشور پذیرنده میتواند نام وابستههای نظامی، دریایی یا هوایی یا بازرگانی را پیشتر بخواهد.
·ماده هشتم و نهم و دهم به نابعیت کارمندان سیاسی میپردازد که تابعیت کشور فرستنده را دارند ملی با توافق با کشور پذیرنده میتواند از میان اتباع کشور پذیرنده باشد. کشور پذیرنده میتواند رییس یا هریک از اعضای سیاسی را رد کند. شمار، تاریخ ورود و بازگشت ماموران سیاسی و افراد خانواده آنان باید به آگاهی کشور پذیرنده برسد. *ماده سیزدهم استوار نامه رییس ماموریت است که با توجه به تاریخ و ساعت آن و تقدیم به وزارت خارجه کشور پذیرنده کار وی آغاز میشود.
· ماده چهاردهم رییس ماموریت را به سه دسته تقسیم میکند که سفیران و نمایندگان پاپ، فرستادگان و وزیران مختار کشورها و نمایندگان پاپ و کاردارها میباشند.
ماده های بعدی به طبقه بندی، تقدم و تشریفات پذیرفتن رییس ماموریت و کارمندان میپردازد. ·ماده نوزدهم در نبود رییس ماموریت، کاردار و در نبود کاردار یکی از کارمندان مسولیت را به عهده میگیرد.
·ماده بیستم در مورد برافراشتن پرچم بر فراز ساختمانهای ماموریت و اتومبیل ماموریت است.
· ماده بیست و یکم به محل ماموریت یا سفارتخانه و
·بیست و دو تا بیست و هشت به مصونیت آن و ارتباطات میپردازد که کشور پذیرنده موظف است که همه تدبیرها را بکار برد که مکانهای ماموریت مورد تجاورز و خسارت قرار نگیرند و این اماکن و اسباب موجود در آن و خودروهای متعلق به ماموریت مصون از تفتیش، مصادره، توقیف و یا اقدامات اجرایی خواهند بود. هم چنین اسناد و بایگانی ماموریت در هر زمان و هر مکان مصونیت دارند. کشور پذیرنده آزادی رفتوآمد در محلهای مجاز و آزادی ارتباطات ماموریت را تضمین میکند و هم چنین استفاده از تمام وسایل ارتباطی چون پیک سیاسی، پیامها و کد و رمزها. نامههای رسمی، کیسه پست سیاسی، بستههای سیاسی، پیک سیاسی و شخص پیک سیاسی دارای مصونیت تضمین شده از طرف کشور پذیرنده هستند. تنها نصب دستگاه فرستنده رادیویی باید با رضایت کشور پذیرنده باشد.
· ماده بیست و نه میگوید که شخص مامور سیاسی مصون است و نمیتوان او را به هیچ عنوان مورد توقیف یا بازداشت قرارداد. کشور پذیرنده با وی رفتارمحترمانهای که در شأن او است خواهد داشت و اقدامهای لازم را برای ممانعت از وارد آمدن لطمه به شخص و آزادی و حیثیت او اتخاذ خواهد کرد.
·ماده سی به مصونیت خانه و اسناد و مدارک مامور سیاسی میپردازد.
· ماده سی و یکم مربوط به مصونیت تعقیب جزایی است و از مصونیت دعاوی مدنی و اداری برخوردار است و مجبور به ادای شهادت نیست مگر در دعوای مال غیر منقول خصوصی و یا ارث و یا فعالیتهای حرفهای و یا بازرگانی خارج از وظایف سیاسی خود. مصونیت قضایی مأمور سیاسی در کشور پذیرنده او را از تعقیب قضایی کشور فرستنده معاف نخواهد داشت.
· ماده سی و دو میگوید دولت فرستنده میتواندانصراف خود را از مصونیت قضایی نمایندگان سیاسی و اشخاصی که بر طبق ماده ۳۷ از مصونیت برخوردار میشوند صریحااعلام نماید.
· ماده سی وسه و سی و چهرا مربوط به معافیت مامور سیاسی از مقررات بیمههای اجتماعی و هم چنین از پرداخت کلیه عوارض شخصی یا مالی یا مملکتی یا منطقهای یا شهری کشور فرستندهاست.
· ماده سی و چهار و ماده سی و پنج و سی و شش به معافیت مالیاتی، معافیت از خدمت خصوصی یا عمومی یا بیگاری برای کشور پذیرنده و معافیت گمرکی برای وارد کردن وسایل زندگی و غیره میپردازد.
· ماده سی و هفت از مصونیت بستگان مامور سیاسی که اهل خانه او هستند به شرط آنکه تبعه کشور پذیرنده نباشند از مزایا و مصونیتهای مندرج در مواد ۲۹ تا ۳۶ برخوردار خواهند بود
. کارمندان اداری و فنی ماموریت و همچنین بستگان آنها که اهل خانه آنها هستند به شرط آنکه تبعه کشور پذیرنده یا مقیم دائم آن کشور نباشند ازمزایا و مصونیتهای مندرج در مواد ۲۹ تا ۳۵ بهرهمند خواهند بود ولی مصونیت از صلاحیت مقامات دولت پذیرنده در امور مدنی و اداری موضوع بنداول ماده ۳۱ شامل اعمال خارج از وظایف آنها نخواهد شد. اشخاص مذکور همچنین از مزایای مندرج در بند الف ماده ۳۶ در موارد اشیایی که برایمنزل خود وارد میکنند استفاده خواهند نمود.
خدمه مأموریت اگر تبعه کشور پذیرنده یا مقیم دایم آن کشور نباشند نسبت به اعمال ناشی از اجرای وظایف خودمصونیت داشته و ازپرداخت مالیات و عوارض بابت مزدی که در قبال انجام کار دریافت میدارند معاف میباشند و همچنین از معافیت مذکور در ماده ۳۳ استفاده خواهندنمود. خدمتکاران شخصی اعضاء مأموریت که تبعه کشور پذیرنده یا مقیم دایم آن کشور نیستند از پرداخت مالیات و عوارض بابت حقوقی که در قبالانجام وظیفه دریافت میدارند معاف خواهند بود. استفاده آنان از مزایا و مصونیتهای دیگر فقط در حدودی که مورد قبول کشور پذیرنده باشد خواهد بود. معهذا کشور پذیرنده نباید حق حاکمیت خود را در مورد این اشخاص طوری اعمال نماید که به نحو بیتناسبی مانع انجام وظائف مأموریت گردد.
· ماده سی و هشتم از مصونیت قضایی مامور سیاسی تنها در پیرامون اجرای خدمت میگوید. مصونیتهای گفته شده در ماده سی و یکم تا سی و هشتم محدود به اعمال خارج از وظایف نیست و در همه مادهها توافق کشور فرستنده و پذیرنده اهمیت دارد.
· ماده سی ونه تا پنجاه و سه به مهلت استفاده از مصونیتها، پایان ماموریت، قطع روابط سیاسی، سند الحاقی و تصویب در سازمان ملل متحد میپردازد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#15
Posted: 10 Jun 2014 20:21
کنوانسیون وین در ایران
کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی برای همه سفارت خانهها و کارمندانشان و خانواده آنان و کارمندان سازمان ملل و دیگر سازمانهای وابسته به سازمان ملل معتبر است. بدین معنا است که کشور ایران نیز از چنین مزایایی و مصونیتهایی برای سفارتخانههای خود و کارمندان سفارتخانه و خانواده اشان و محل سفارت خانه استفاده میکند و همین مزایا را به تمام سفارتخانههای کشورهایی که با ایران روابط دیپلماتیک دارند میدهد
این امتیازها متقابل است و در کنوانسیون وین به جزییات توضیح داده شدهاست. کنوانسیون وین هم اکنون نیز در همه کشورهای گیتی از جمله ایران معتبر میباشد و اجرا میشود.
استفاده مستشاران نظامی امریکا از بند دو کنوانسیون وین
پروانه استفاده از بند دو کنوانسیون وین برای مستشاران نظامی امریکایی در ایران
کنوانسیون وین تنها شامل دیپلماتها و ماموران کنسولی است و شامل شهروندان عادی مقیم کشور خارجی نمیشود و از جمله شامل مستشاران آمریکایی که در استخدام دولت ایران (و نه سفارت آمریکا در ایران) بودند نمیشد.
در تاریخ ۱۹ مارس ۱۹۶۲ سفارت امریکا در تهران نامهای به وزارت خارجه ایران نوشت: که مستشاران نظامی امریکایی در ایران برای یک سال ماموریتشان تمدید شدهاست. و در این نامه متذکر شدند که وضعیت مستشاران امریکایی در ایران هنوز روشن نشدهاست و پیشنهاد کردند که برای این افراد پارگراف ۳۷ برای کارمندان اداری و فنی نیز شامل مستشاران امریکایی بشود.
دکتر علی امینی نخست وزیر وقت وقعی به این نامه ننهاد. در تاریخ ژوئیه ۱۹۶۲اسدالله علم نخست وزیر شد. علم نیز به این نامه توجهی نکرد. در ۱۱ مارس ۱۹۶۳ وزارت خارجه نامهای به سفارت امریکا نوشت که کسانی که پاسپورت دیپلماتیک دارند برای آنها کنوانسیون وین شامل میشود و برای اعضایی که در درجات پایین تر قراردارند راه حلی پیدا خواهد شد. در تاریخ ۱۵ ژانویه ۱۹۶۴قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین که برای کارمندان اداری و فنی نوشته شده بود به تصویب مجلس سنا رسید و به مجلس شورا ملی برای تایید فرستاده شد. در مجلس شورا درباره این قانون بحثهای بی شماری در گرفت زیرا نمایندگان حزب مردم علیه این قانون بودند. در ۱۳ اکتبر ۱۹۶۴ با ۷۴ بلی و ۶۱ نه به تصویب مجلس شورا ملی رسید
احمد میرفندرسکی که سمت معاون سیاسی وزارت خارجه در سنا و مجلس شورای ملی بود اعلام کرد که مستشاران نظامی امریکا در ۳۸ کشور خدمت میکنند کشورهایی مانند یونان و کشورهای عضو پیمان ناتو و در همه این کشورها کنوانسیون وین شامل آنها میشود یعنی ایران استثنا نیست. بند ۳۷ کنوانسیون وین جلوی آن را نمیگیرد که دادگاههای کشور میهمان یا پذیرنده سوال جزای برای فردی را، پرداخت غرامت، و غیره را روشن سازند زمانی که جرمی انجام یابد که در خارج از پیرامون خدمت نظامی آنها میباشد.
امیر عباس هویدا در این باره میگوید «... درباره مصونیت امریکاییها گفته شد که بله در دولت گذشته که من وزیر داراییش بودم و بنده معتقد بودم اگر میخواستند مستشار امریکایی ییاورند، عوض این که مصونیت بخصوص به مستشار امریکایی بدهند، مستشار امریکایی را عضو سفارت امریکا بکنند که میتوانست بطور دیپلماتیک مصونیت داشته باشد و مسلهای مطرح نشود...»
اجرای قانون استفاده مستشاران نظامی امریکا از بند دوم کنوانسیون وین و حمایت از جان مستشاران نظامی امریکا از جانب دولت ایران نتوانست انجام پذیرد بلکه با قتل مستشاران نظامی امریکا در خیابانهای تهران توسط مجاهدین خلق و جنبشهای چریکی در ایران شکست خورد. نکته در پیشنهاد این قانون آسیب به ایرانیان از جانب امریکاییها نبود بلکه بر عکس جلوگیری از حمله و آسیب از جانب ایرانیان به امریکاییها بودهاست و شاید به همین دلیل انصراف از استفاده از بند دو ماده سی و هفت کنوانسیون وین در مورد اعطای تمام مزایای و مصونیتهای پیشنهادی کارمندان اداری و فنی از جانب سفارت امریکا در تهران به دولت ایران داده شد.
پس از تصویب قانون استفاده مستشاران نظامی از بند دو کنوانسیون وین، دکتر مظفر بقایی کرمانی رهبر حزب کمونیستی زحمتکشان ایران که در سال ۱۳۲۶ به عنوان نامزداین حزب از کرمان به مجلس پانزدهم راه یافت، صورت مذاکرات مجلس را از اداره تند نویسی مجلس به دست آورد و با نوشتن قسمتهایی از آن در جزوهای، در تاریخ اول آبان ماه ۱۳۴۳ یعنی نزدیک به یک سال و نیم پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با عنوان «هست یا نیست» از زنده کردن کاپیتولاسیون سخن گفت و آن را خفت بارتر از عهدنامه ترکمنچای خواند و یک نسخه از آن را به سیدروح الله خمینی رسانید که بی تردید منبع سخنرانی سید روحالله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم این رساله بودهاست که در آن
خمینی فریاد همه گیری سر داد:
عظمت ایران از بین رفت، استقلال ما از دست رفت، عزت ما پایکوب شد، مگر ما مستعمره هستیم؟ مگر ایران در اشغال امریکاست؟
سیدروح الله خمینی اعلامیهای هم تنظیم کرده بود که هم زمان با سخنرانی وی منشتر شود، این اعلامیه چنین شروع شد بود:
آیا ملت ایران میداند که در این روزها در مجلس چه گذشت؟ میداند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ میداند مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضا کرد؟ اقرار به مستعمره نمودن ایران نمود؟...
وی سپس همه طبقههای جامعه را مورد خطاب قرار داد و از رجال سیاسی، بازرگانان، احزاب سیاسی، افسران ارتش، اساتید دانشگاه، جوانان دانشگاهی، دانشجویان کشورهای خارجی و غیره خواسته بود که: «در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید و اسارت کوشش کنند.»پس از این سخنرانی سید روح الله خمینی در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دستگیر و با پا درمیانی رییس ساواکوقت متعاقباً به ترکیه تبعید شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#16
Posted: 10 Jun 2014 20:31
اعلام انصراف سفارت امریکا از مصونیت قضایی مستشاران نظامی
همزمان با تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین این ماده واحده قانون اعطای مصونیتها و مزایای مربوط به کارمندان اداری و فنی مندرج در بند (و) ماده اول کنوانسیون وین به مستشاران نظامی امریکا، وزارت امور خارجه ایران در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۴۳ برابر با ۹ دسامبر ۱۹۴۶ در دو یادداشت شمارههای ۹۷۶۰ و ۹۷۶۲ مراتب را به اطلاع سفارت امریکا در تهران رساند.
سفارت امریکا در نامه زیر در پاسخ به دولت ایران صریحاً و رسماً اعلام داشته که چون هیچ جنایتی در دنیا وجود ندارد که سزاوار سرزنش نباشد انصراف سفارت امریکا از مصونیت سیاسی شامل تمام جنایات اعم از کوچک و بزرگ خواهد گردید.
شماره ۲۸۲ – تهران ۹ دسامبر ۱۹۶۹ سفارت امریکا در تهران، تشکرات و ارادت صمیمانه خود را تقدیم وزارت امورخارجه پادشاهی ایران مینماید و احتراماً دریافت یادداشتهای شماره ۹۷۶۰ و شماره ۹۷۶۲، هر دو به تاریخ ۹ دسامبر ۱۹۶۴ آن وزارتخانه و در پاسخ به یادداشت شماره ۲۹۹ مورخ ۱۸ دسامبر ۱۹۶۳ این سفارتخانه را به اطلاع میرساند و تایید ی نماید که یادداشتهای مذکور در فوق آن وزارتخانه در عین حال از سوی ما در حکم پاسخی مطلوب و پذیرفتنی محسوب میشود. در خصوص این تبادل یادداشتها و هم آهنگ با و بر اساس شرایط مندرج در ماده ۳۲ «کنوانسیون وین» این سفارتخانه خوشوقت است به اطلاع برساند که مقامات دولت امریکا از هر نوع درخواست مقامات دولت ایران برای چشم پوشی و صرف نظر از مصونیت سیاسی در موارد داری اهمیت ویژه از نظر مقامات دولت پادشاهی ایران، با علاقهمندی کامل استقبال خواهد نمود و تایید میشود که موارد دارای اهمیت ویژه در این خصوص، موارد مربوط به جنایات مشخص و واقعاً سزاوار جزا خواهند بود و لاغیر،سفارت امریکا در تهران از فرصت استفاده نموده یک بار دیگر عالیترین مراتب احترامات و ارادتهای خود را تقدیم آن وزارتخانه مینماید.
مخالفان این قانون دانسته و یا ندانسته آن را به غلط کاپیتولاسیون و سند خیانت محمد رضا شاه پهلوی نامیدند. این افراد عموم مردم را که محتوای کنوانسیون وین و بندهای آنرا نمیشناختند و مفهوم و بعد استفاده از مزایای کارمندان اداری و فنی برای مستشاران نظامی امریکایی را نمیدانستند را به شورش کشیدند و تنها از بند دو ماده سی و هفتم در مورد اعطای همه مزایا و مصونیتهای پیشنهادی «کارمندان اداری و فنی» را ذکر کردند و دیگر این که دولتهای آمریکا و ایران به استناد اختیار حاصله از بند یک ماده سی و دو که میگوید «دولت فرستنده میتواند از مصونیت قضایی نمایندگان سیاسی و اشخاصی که بر طبق ماده ۳۷ ازمصونیت برخوردار میشوند اعلام نماید» عملاً بطور متقابل از اعطای مزایا به کارمندان اداری و فنی یکدیگر خودداری کردهاند چیزی نگفتند.
شکستن کنوانسیون وین در ایران
قانون بینالمللی وین به تصویب رسیده در سازمان ملل متحد بااشغال سفارت امریکا و گروگانگیری کارمندان سفارت امریکا در تهران زیر پا گزارده شد:
ایالت متحده امریکا در برابر دیوان بینالمللی علیه اشغال دفاتر دیپلماتیک و گروگان گرفتن سی و پنج کارمندان دیپلمات امریکایی شکایت برد. دادگاه بینالمللی در ۲۴ ماه مه ۱۹۸۰ گفت:
ایران میباید بر اساس کنوانسیون وین رفتار کند. سفارت امریکا میباید به دولت امریکا برگردانده شود و کارمندان دیپلماتیک میباید از مصونیت کامل برخوردار شوند.
دادگاه بینالمللی دادگستری اهمیت کنوانسیون وین را در مورد بندهای ۲۲، ۲۴ و ۲۹ مربوط به مکان ماموریت، اسناد ماموریت، و دیپلماتها و کارکنان ماموریت را تایید کرد که میباید از مصونیت برخوردار باشند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#17
Posted: 10 Jun 2014 20:33
حقابه ایران از هیرمند
حقابه ایران از هیرمند، به دادخواست حقوقی ایران از آب رودخانه هیرمند در منطقه سیستان اشاره دارد. این رودخانه در گذشته در هر دو کشور افغانستان و ایران جاری بوده است. جدایی افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب معاهده پاریس و امتناع گسترده حاکمیت افغانستان از جاری ساختن رود هیرمند در خاک ایران، مسئله حقآبه رودخانه هیرمند را به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی دو کشور مبدل ساخته است.
کمیسیون دلتا
پس از شکست مذاکرات متعدد میان سران حکومتی ایران و افغانستان در سالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷، با مداخله سه کشور آمریکا، کانادا و شیلی و با رأی کمیسیون بررسی حقآبه هیرمند موسوم به کمیسیون دلتا، قراردادی در سال ۱۳۵۱ میان امیرعباس هویدا، نخست وزیر وقت ایران و موسی شفیق، نخست وزیر وقت افغانستان در کابل به امضاء رسید و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد.
علل و تبعات
علی رغم انعقاد قرارداد حقآبه هیرمند، از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش نزولات جوی و حاکم شدن شرایط خشکسالی بر سیستان، میزان ورودی آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون مرتباً کاهش یافت. حاکمیت نداشتن دولتی مقتدر در افغانستان، ساخت سد کجکی بر روی هیرمند، نصب و به کارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند جهت کشت خشخاش توسط کشاورزان افغان، خشک شدن دریاچه هامون که هفتمین تالاب بینالمللی جهان میباشد را در پی داشتهاست. این مساله موجب قطع شدن منبع معاش ۴۰۰ هزار سیستانی، کاهش قابل ملاحظه پرندگان بومی سیستان، رو به انقراض نهادن گاو سیستانی، بروز فقر و نا امنیهای متعاقب آن به واسطه فعالیت سوداگران مرگ و گروههای فعال تروریستی، مهاجرت گسترده سیستانیان به مناطق شمالی کشور و زوال روزافزون صنایع دستی سیستان شدهاست.
دیدگاه مخالفین علی رغم حکمیت صریح در خصوص مستحق دانستن ایران از آب هیرمند، محمداعظم سیستانی، سیستان پژوه و از چهره های اجتماعی افغانستان، این حکمیت را در راستای سیاست های استعمارانه بریتانیا (حفظ خاک ایران به منظور تسلط بر هندوستان در مقابل تهدیدات روسیه) و در جهت برقراری خصومت دائمی میان افغانستان و ایران دانسته است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#18
Posted: 11 Jun 2014 17:33
پیمان سعدآباد
زمینههای شکلگیری پیمان:
سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود. در همین راستا، میتوان نزدیکی ایران به آلمان را در دوره رضاخان تحلیل کرد؛ اما، این سیاست (یعنی استوار سازی موقعیت در مقابل دو قدرت بزرگ شوروی و انگلیس) تنها با نزدیکی به آلمان تحقق پیدا نمیکرد، به همین خاطر رضاخان برقراری روابط دوستانه با دولتهای همجوار و قدرتهای منطقهای را در دستورکار قرار داد و در ادامه همبن سیاست بود که پیمان سعدآباد منعقد شد.
کشورهای عضو پیمان (ایران، ترکیه، افغانستان، عراق):
ترکیه یکی از جمله کشورهایی بود که ایران به روابط دوستانه با او روی آورد. برقراری روابط دوستانه با ترکیه برای ایران دستاورد بزرگی محسوب میشد، چرا که در اثر همین برقراری روابط بود که آزادی مناطق شمالی ایران از سیطره کامل شوروی میسر میشد. ایران از طریق ترکیه دسترسی بیشتری به غرب پیدا کرد.
از دیگر عوامل نزدیکی ایران به ترکیه مسئله مشترک آنان در باب ناآرامی عشایر کرد، در مرزهایشان بود.
پس از استقرار این روابط دوستانه بود که رضاخان بنا به دعوت رئیس جمهور ترکیه (مصطفی آتاتورک) در خرداد ۱۳۱۳به این کشور سفر کرد.
افغانستان دیگر کشوری بود که ایران با توجه به سیاست مذکور با میانجیگری ترکیه بر سر رفع اختلافات مرزی، روابطش با ایران در سال ۱۳۱۳ به نحو چشمگیری بهبود یافت.
تلاشهایی نیز برای برقراری روابط با کشور عراق، علیرغم اینکه مشکلات و مسائل میان این دو کشور بیش از بقیه کشورها بود، صورت گرفت.
در مجموع سیاست حسن روابط با کشورهای همسایه در تیرماه ۱۳۱۶ با انعقاد پیمانی امنیتی میان کشورهای مذکور به نتیجه رسید که به پیمان سعدآباد معروف گردید. به مناسبت امضای پیمان مزبور، از طرف رضاخان تلگرافهای تبریکی در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۱۶ به محمدشاه پادشاه افغانستان، ملک غازی پادشاه عراق و مصطفی آتاتورک رئیس جمهوری ترکیه مخابره شد.
اهداف پیمان:
طی این قرارداد دولتهای عضو، ضمن تعهد در مقابله با خطر کمونیسم و همچنین تعهد بر عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، قید کردند که در کلیه اختلافات بینالمللی که با منافع آنها در ارتباط بود، مشورت بکنند و علیه یکدیگر، عملیات متجاوزانهای انجام ندهند.
نقش قدرتهای بزرگ در شکلگیری پیمان:
برخی این پیمان را ساخته و پرداخته دست بریتانیا دانسته و معتقدند که ایران در این دوره تحت نفوذ استعار انگلیس بوده و انگلیسی ها همواره از نفوذ روسها به کشورهای تحت سلطه خود هراس داشتند و به دنبال بستن راه نفوذ آنها در منطقه بودند؛ و به خاطر همین طرح انعقاد چنین قراردادی را در دستور کار قرار دادند. برخی دیگر نیز دست شوروی را در انعقاد این پیمان مشاهده میکنند و عدهای دیگر انعقاد پیمان سعدآباد را نتیجه ذکاوت و دوراندیشی دولتهای متعاهد دانستهاند.
فرجام پیمان:
در عمل، این پیمان راه به جایی نبرد، چرا که ایران در عمل تمایل به آلمانی داشت که شریک شوروی بود. کارشناسان آلمانی در بسیار از مؤسسات ایران، از جمله راه آهن، مخابرات، حمل و نقل و اسلحه سازی خدمت میکردند. از همین رو،ناکارآمدی پیمان مزبور در شهریور ۱۳۲۰ ظاهر گشت. چرا که ایران از سمت شمال و جنوب مورد تجاوز قدرتهای خارجی قرار گرفت و کشورهای هم پیمان نه تنها کمکی به ایران نکردند بلکه از اظهار تآسف هم خودداری کردند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#19
Posted: 11 Jun 2014 17:35
سازمان پیمان مرکزی که به سنتو تغییر نام یافت
سازمان پیمان مرکزی (به انگلیسی: Central Treaty Organization) (سنتو) (به انگلیسی: CENTO)
در دوران جنگ سرد و با هدف مبارزه با شوروی و نفوذ مارکسیسم تشکیل شد. جورج کنان سفیر ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۴۷ در مقالهای به دولت آمریکا پیشنهاد کرد برای مقابله با خطر توسعه طلبی شوروی، سیاست سد نفوذ را به دور شوروی به مرحله اجرا گذارد تا با گذشت زمان، نظام شوروی فروپاشد. پیمانهای ناتو، سیتو و سنتو بر اساس این راهکار بوجود آمدند. پس از فروپاشی بلوک شرق این سازمان فلسفه وجودی خود را از دست داد.
در فوریهٔ ۱۹۵۵ عراق و ترکیه این پیمان را بستند و اعلام کردند که کشورهای عضو «جامعهٔ عرب» و «دیگر کشورهای علاقهمند به صلح و امنیت خاورمیانه»- که آن دو دولت آنها را به رسمیت شناخته باشند- میتوانند به این پیمان بپیوندند. در ۱۹۵۵ ایران و بریتانیا و پاکستان به این پیمان پیوستند.
انگلستان و امریکا پیمان بغداد را در «حلقهٔ مالی» دفاع از خاورمیانه در برابر شوروی میدانستند. در مقابل و شوروی آن را ابزاری در دست تجاوزگرانی میدانست که «علاقهای به صلح و امنیت بینالمللی ندارند». در مه و ژوئن ۱۹۵۷ نمایندگان امریکا به عضویت کمیتههای اقتصادی و نظامی پیمان درآمدند، اما ایالات متحد خود به پیمان نپیوست.
عراق پس از انقلاب ژوئیهٔ ۱۹۵۸، د مارس ۱۹۵۹ از پیمان خارج شد و این پیمان در اوت ۱۹۵۹ «سازمان پیمان مرکزی» (سنتو) نامیده شد و مرکز آن را از بغداد به آنکارا بردند.
در آن سالها بیش از آنکه آمریکا از نفوذ شوروی در خاورمیانه نگران باشد، جمال عبدالناصر زبان مشترک اعراب، انگلستان را به وحشت انداخته بود. برای پیشگیری از نفوذ و گسترش نهضت مصر، ایران میبایست در رأس پیمان نظامی بغداد باشد.
پیمان بغداد متعاقب کودتای عبدالکریم قاسم در عراق ـ ۲۳ تیر ۱۳۳۷ ـ ضربه اساسی دید. قاسم که یک نظامی چپگرا بود به این پیمان روی خوش نشان نداد، در نتیجه مرکزیت پیمان به آنکارا انتقال یافت و بعدها با خروج بغداد از آن به پیمان سنتو شهرت یافت.
تفاوت پیمان بغداد با پیمان سعدآباد که در ۱۳۱۶ ش. میان ایران، ترکیه و افغانستان به امضا رسید در این بود که در آن پیمان این سه کشور متعهد شده بودند به خاک یکدیگر تعرض نکنند ولی در پیمان بغداد، همکاریهای متقابل نظامی پیشبینی شده بود.
پس از پیروی انقلاب در ایران، ایران از این پیمان خارج شد و به عضویت کشورهای غیر متعهد در آمد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#20
Posted: 11 Jun 2014 17:37
پیمان سنتو
مخفف : CENTO
تشکیل : ۱۹۵۵
انحلال :۱۹۷۹
نوع :intergovernmental military alliance
مرکز : آنکارا
منطقه : خاورمیانه و اروپا
عضویت : 5 states
با پايان جنگ جهاني دوم، جهان با بحران جديدي رو به رو گشت و عقايد کمونيستي به نحو غيرقابل باوري گسترش يافت. اين گسترش که از زمان پيروزي شوروي بر آلمان با ايجاد احزاب چپ کمونيستي شروع شده بود پس از جنگ، هفت کشور اروپايي را به سوي خود کشيد و حکومتهاي سوسياليستي را بر سر کار آورد. در فرانسه و ايتاليا احزاب کمونيستي نفوذ و قدرت فراواني يافتند و آمريکا به عنوان قدرت برتر پس از جنگ ناچار درصدد چاره جويي برآمد، علي الخصوص آنکه مناطق خاورميانه نيز در معرض خطر قرار گرفتند و هر لحظه امکان داشت يکي از نواحي مهم مرز شوروي به کام کمونيسم سقوط کند. بدين ترتيب دولت انگليس و متحد ديرينه اش آمريکا به فکر اجراي سياست سد نفوذ و مهار عقايد کمونيستي در مرزهاي طويل شوروي بر آمدند و زمينه اتحاد و وحدت منطقه اي را براي مبارزه با آن در پيش گرفتند.
اين اتحادهاي منطقه اي از طريق پيمانهاي دفاعي، سياسي و اقتصادي انجام شد و در اروپا به نام پيمان آتلانتيک، در آسيا پيمان بغداد و در خاوردور با عنوان پيمان سیتو مشغول به کار شد و کمربندي به دور مرزهاي شوروي کشيد.
شايان ذکر است که در آن زمان خاورميانه و ايرانيان هنوز با چهره جهانخوار آمريکا آشنا نشده بودند و به دليل حمايت از ايران در برابر نيروهاي شوروي در خروج از آذربايجان، در نزد ايرانيان مقبول بودند و گاه پاره اي از رجال يا سياستمداران چون قوام السلطنه در طول دوران زمامداري خود سعي نموده بودند از حضور آمريکا در کشور تا حدي از زياده خواهي ها و زورگويي هاي همسايگان شمالي(شوروي) و جنوبي(انگليس) بکاهند. البته آغاز سياست ايستادگي آمريکا در برابر گسترش کمونيسم در جهان را مي توان ايستادگي آن دولت در برابر شوروي در مورد تخليه ايران دانست.
اندکي بعد زياده خواهي هاي روسيه در مورد بغازهاي ترکيه و جنگ داخلي يونان در نهايت آمريکا را به حمايت از اروپا واداشت و به ايجاد پيمان آتلانتيک شمالي(ناتو) دست زد، تا با حضور نظامي خود در اروپا، وضعيت سياسي آنجا را تثبيت کند.) همزمان با تشکيل پيمان آتلانتيک، فکر ايجاد سازمان دفاعي خاورميانه و خاوردور نيز در محافل غربي مطرح گشت به طوري که در فوريه ۱۹۴۹ م(بهمن ۱۳۲۸ ش) نجم الدين صادق وزير امور خارجه ترکيه اظهار داشت: «دولت متبوع او ادامه و تکميل سيستم دفاعي آتلانتيک را از طريق يک پيمان مشابه در خاورميانه مورد مطالعه قرار داده است».
چندي بعد کنستانتين تسالداريس وزير امور خارجه يونان تأييد کرد و گفت: با انعقاد پيمان دفاعي بين ترکيه، يونان، مصر، عراق، لبنان، عربستان سعودي، اردن، ايران و پاکستان موافق است.
اين توافق که با ارسال اسلحه و جنگ افزارهاي مدرن به عراق و مصر و اردن و ترکيه کامل شد، در ۲۵ مه ۱۹۵۰ م منجر به اعلاميه مشترک انگليس و آمريکا گرديد که در آن اعلاميه سه دولت انگليس و آمريکا و فرانسه، ايجاد پيمان دفاعي خاورميانه را مد نظر قرار داده بودند. آنان در اکتبر سال ۱۹۵۱ م(مهر ۱۳۳۰ ش) در پايان کنفرانس آنکارا تأسيس فرماندهي نظامي خاورميانه را مفيد دانستند و يادداشتهايي به کشورهاي خاورميانه ارسال کردند و آنان را براي شرکت در يک پيمان منطقه اي تشويق کردند، اما از ارسال يادداشت به دولت ايران خودداري ورزيدند، زيرا در آن هنگام اختلاف ايران و انگليس بر سر مسأله نفت به اوج خود رسيده بود و اصولاً شرکت در پيمانهاي نظامي با سياست موازنه منفي حکومت دکتر مصدق تطبيق نداشت.
دولت مصر نيز به عنوان واکنش به اين يادداشت قرارداد ۱۹۳۶ م خود را با انگلستان به صورت يک جانبه لغو کرد. دولت شوروي هم يادداشت شديداللحني براي دول غربي و هشدارهايي به دولتهاي خاورميانه داد و آنان را از مشارکت در دسته بنديهاي نظامي ضد شوروي بر حذر داشت.
پس از کودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش و سقوط دولت ملي دکتر مصدق، جان فاستر دالاس وزير خارجه آمريکا و آنتوني ايدن وزير خارجه انگليس تلاش براي تأسيس سازمان دفاعي خاورميانه را که مي بايست مکمل پيمان آتلانتيک شمالي باشد از سر گرفتند.
آغاز گفتگوهاي الحاق رسمي ايران به پيمان سنتو همزمان با صدارت حسين علاء بود. فاستر دالاس دوست قديمي علاء در زمان سفارتش در آمريکا، که به تازگي به وزارت امور خارجه آمريکا رسيده بود، در يک ديدار رسمي در ايران، از الحاق ايران به پيمان اظهار خوشوقتي کرد و علاء نيز متذکر شد که حضور دولت آمريکا در اين پيمان و دوستي با آمريکا، ايران را در برابر خطر کمونيسم حفظ خواهد کرد.
در نهايت ايران در ۳۰ مهر ۱۳۳۴ ش( ۲۲ اکتبر ۱۹۵۵ م) به پيمان سنتو ملحق شد، اما دولت آمريکا به چند دليل از شرکت در اين پيمان خودداري ورزيد و فقط به شراکت در کميته هاي نظامي اکتفا نمود، چرا که نمي خواست مصر را از خود برنجاند و از همه مهمتر اينکه در آن تاريخ هنوز خاورميانه تحت نفوذ اختصاصي انگلستان بود و اين کشور مايل بود خود سرپرستي پيمان سنتو را بر عهده داشته باشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند