انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 5 از 12:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  12  پسین »

جمهوری آخوندی = جمهوری اسلامی


مرد

 
گرایش سیاسی
در ابتدای انقلاب مخالف سرسخت نیروهای ملی از جمله نهضت آزادی و مهدی بازرگان بود. او از یاران نزدیک خمینی بود و پس از فوت وی منزوی شد. او پس از انشعاب در جامعه روحانیت مبارز تهران و ایجاد مجمع روحانیون مبارز به عضویت این جریان چپ گرا در آمد. گرچه در دوران اصلاحات سابقه‌اش منجر به دوری گزیدن اکثر احزاب دوم خردادی از وی شد و تنها انگشت شماری از اعضای مجمع روحانیون حمایت‌هایی از وی صورت دادند. از سویی خود او نیز به بی بی سی گفت از آنجا که قصد تبری جستن از گذشته و اعدامهایش را ندارد، از حمایت اصلاح طلبان صرف نظر می‌کند. او در انتخابات مجلس خبرگان در اعتراض به رد صلاحیت‌های گسترده از شرکت در انتخابات انصراف داد.

او در ابتدای دهه شصت خواستار برخورد حذفی با مرجع تقلید منتقد آیت الله سید محمدکاظم شریعتمداری بود و در ماجرای اتهام کودتای قطب‌زاده در زیر ورقه اعتراض نمایندگان مجلس اول نوشته‌بود: «اصل کار، خود شریعتمداری است که باید اعدام شود». اما در اواخر عمر همگام با اصلاح طلبان،با احترام از شریعتمداری در جلد دوم خاطراتش یاد کرد و اجازه‌نامه‌های خود از شریعتمداری را منتشر نمود. موضع وی نسبت به بازرگان نیز در طول زمان تغییر کرد و در سال‌های آخر عمرش به ثناگویی از مهدی بازرگان پرداخت و در تشییع جنازه وی گریست.


دیدگاه‌های تاریخی
وی کتابی با عنوان «کوروش دروغین و جنایتکار» نگاشته و به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در ۵۷ صفحه منتشر ساخت. در این رساله که برخی آنرا فُحشنامه خوانده‌اند، کوروش را «سفاک و خونریز» نامید و به لواط و بی‌بندوباری متهم کرد و طرح عظمت او در ایران را سیاستی استعماری و توطئه یهود دانست و از مفسرینی چون علامه طباطبایی که وی را مصداق ذوالقرنین دانسته بودند انتقاد نموده و درباره کوروش نوشته بود:
«به هر قومی که ظفر پیدا می‌کرد، از مجرمان ایشان می‌گذشت و عفو می‌نمود و بزرگان و کریمان هر قومی را اکرام و ضعفای ایشان را ترحم و مفسدان و خائنان را سیاست می‌نمود» را واعظان سلطنت و دربار نام نهاد. وی پیروزی‌های کوروش را نتیجه بخت او دانسته و مطالبی که در ستایش وی در تورات آمده‌است را ساخته یهودیان آزاد شده از بابل دانست.
سعیدی سیرجانی ادعای لواط کار بودن کوروش توسط خلخالی را ناشی از ناتوانی وی در فهم متون تاریخی و حتی خواندن ادبیات فارسی می‌داند:


«...این عبارت را در «تاریخ ایران باستان پیرنیا» خوانده بودیم که: «مورخ مذکور (کتزیاس) گوید: کوروش پسر چوپانی بود از ایل مُردها که از شدت احتیاج مجبور کردید راهزنی پیش گیرد.» و به علت درک ناقص و ذهن منحرف خویش گمان کرده بودیم که کوروش هم مثل بسیاری از سران قبایل و بزن بهادرهای روزگار در آغاز کارش بر کاروان‌های هجوم می‌برده و راهزنی می‌کرده‌است. و این را عیب چندانی برای سرداران و جهانگشایان آن روزگار نمی‌شمردیم. غافل از این واقعیت که «راهزنی پیش گیرد» را اولاً باید به این صورت خواند که «راه زنی پیش گیرد» و معنیَش را هم در محضر مبارک حضرت آیت‌الله آموخت که عین عبارت کتزیاس را در داخل پرانتزی گذاشته و در صفحهٔ ۲۷ تالیف منیف خویش آورده‌اند و با مدد طبع موشکاف و روح عفیف خویش مفهومش را هم داخل پرانتزی گذاشته و بدین صورت آورده‌اند:
«مورخ مذکور بنا به نوشتهٔ ایران باستان به قلم آقای مشیرالدولهٔ پیرنیا ص ۴۲۰ می‌گوید که کتزیاس می‌گوید کوروش پسر جوانی بود از اهل «مر» که از شدت احتیاج مجبور گردید راهِ زنی پیش گیرد (لواط بدهد)...» آری این است نص عبارت حضرتشان.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
تخریب مقبره رضاشاه و اقدام به تخریب آرامگاه فردوسی و تخت جمشید
در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، با وجود مخالفت دولت موقت بازرگان و بنی صدر آرامگاه رضاشاه به دستور حاکم شرع وقت صادق خلخالی توسط نیروهای سپاه طی بیست روز به کلی ویران شد.؛ این اقدام توسط روح الله خمینی تائید شد. زمین آرامگاه رضاشاه در حال حاضر به عنوان یک مدرسه مذهبی اسلامی استفاده می‌شود.

گزارش‌هایی موجود است که خلخالی سعی در تخریب آرامگاه فردوسی و تخت جمشید پارسه (تخت جمشید) هم داشته اما این با مخالفت دولت موقت (از جمله وزیر فرهنگ پرویز ورجاوند، استاندار فارس نصرت‌الله امینی و آیت‌الله طالقانی و مقاومت مردم مرودشت و پرسنل پارسه) در این امر ناکام ماند.



پایان صادق خلخالی
sinarv1: بابا کسی اصلا اون احمقو آدم حساب نمیکنه که بخواد به حرفاش گوش بده
من به خاطر اون کشت و کشتاری که راه انداخت بدم میاد ازش
داداش در مورد کشتار های وحشیانه ای که ترتیب داده به کنار اما با نوشته خلخالی ضد کوروش بزرگ خیلی های دیگه اومدن و تاریخ ایران رو خواستن زیر سوال ببرن که هنوزم ادامه داره البته رژیم جمهوری اسلامی هم چیزی نمیگه چون برای مقابله مثل با افرادی که طرفدار تاریخ باستان ایران هستن این حیله رو به کار برده
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
sepanta_7: داداش در مورد کشتار های وحشیانه ای که ترتیب داده به کنار اما با نوشته خلخالی ضد کوروش بزرگ خیلی های دیگه اومدن و تاریخ ایران رو خواستن زیر سوال ببرن که هنوزم ادامه داره البته رژیم جمهوری اسلامی هم چیزی نمیگه چون برای مقابله مثل با افرادی که طرفدار تاریخ باستان ایران هستن این حیله رو به کار برده
اره دیگه حرومزاده بازی رو به حدش رسوندن ...
     
  
مرد

 
از بهمن تا نوروز ۵۸ در دادگاه های خلخالی چه گذشت؟
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و درست از بيست و دوم بهمن ماه ، روند دستگيری مقام های کشوری و لشگری نظام پادشاهی و بلافاصله بعد از آن برگزاری دادگاه های انقلاب برای رسيدگی به اتهام های آنان کليد خورد، بطوريکه در يک سال نخست بنا بر آمار سازمان عفو بين الملل بيش از ۴۳۰ اعدام انقلابی در ايران رخ داد که بيشتر آنها با رای دادگاه انقلاب جنبه قانونی پيدا کرد. اين دادگاه به دستور بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران آيت الله خمينی و به رياست «محمد صادق صادقی گيوی» معروف به «شيخ صادق خلخالی» تشکيل شد.
شيخ صادق خلخالی از همان روزهای نخست انقلاب در کنار آيت الله خمينی بود و در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ با حکم او به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب منصوب شد.

او در کتاب خاطراتش (ايام انزوا، خاطرات آيت الله خلخالی، نشر سايه، ۱۳۸۰، ص ۲۸ و ۲۹) درباره نحوه انتخابش به عنوان حاکم شرع مينويسد: «خدا شاهد است که ما برای تصدی اين مقام کوچکترين تلاشی نکرديم. آقا سيد روحالله خمينی با شناختی که از روحيه انقلابی من داشتند عصر روز ۲۴ بهمن ۵۷ مرا به دفترشان احضار کردند و فرمودند: اين حکم را به نام شما نوشتهام. حقير پس از ديدن حکم به حضورشان عرض کردم که آقا اين حکم سنگين است. فرمودند: برای شما سنگين نيست. گفتم مخالفين و وابستگان به طاغوتيان عليه من تبليغ ميکنند. آقا فرمود: من پشتيبان شما هستم...»



چهار افسری که اولين‌ها بودند
درست ۴۸ ساعت پس از انتصاب حاکم شرع، صادق خلخالی کوشيد ۲۴ تن از وابستگان نظام پادشاهی را را اعدام کند که در نهايت و به گزارش روزنامه اطلاعات در روز ۲۷ بهمن ماه تنها موفق شد چهار ارتشبد سرشناش با نام های مهدی رحيمی، نعمتالله نصيری، منوچهر خسروداد و رضا ناجی را در پشت بام مدرسه رفاه تهران اعدام کند.

نکته ای که درباره اين دادگاه ها بيان شده، اين است که زمان صدور رای تا اجرای حکم کمتر از ۲۴ ساعت طول کشيده و متهمان از داشتن وکيل و لايحه دفاع نيز محروم بوده اند.

شيخ صادق خلخالی نخستين حاکم شرع پس از انقلاب در خاطراتش (ايام انزوا، خاطرات آيت الله خلخالی، نشر سايه، ۱۳۸۰، ص ۳۵۲) درباره اين چهار اعدام می نويسد: «اينجانب، پس از دريافت حکم، به محاکمه مجرمين درجه يک پرداختم، نخستين کسانی که در دادگاه محاکمه و به جزای عمل خود رسيدند، عبارت بودند از: نعمت الله نصيری، رئيس سازمان ساواک و خسروداد، فرمانده هوانيروز و ناجی، فرماندار نظامی اصفهان و رحيمی، فرماندار نظامی تهران و رئيس شهربانی کل کشور، اين چهار نفر در مدرسه رفاه اعدام شدند و حکم اعدام آنها را اينجانب صادر کردم. در آن شب، من تعداد ۲۶ تن را محکوم کرده بودم که به دليل دخالت ها، فقط دستور اعدام چهار نفر ياد شده را صادر کردم. آن ها در پشت بام مدرسه رفاه اعدام شدند و اين اوّلين اعدام ما بود. البته، من با خوردن خون دل، سرانجام توانستم همان ۲۵ نفر را به تدريج اعدام کنم. همه افرادی که در دادگاههای انقلاب محکوم به اعدام شدند، از مصاديق بارز «مفسد فی الارض» بودند و تحت همين عنوان هم اعدام شدند.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
نوبت به افسران ديگر می رسد
اما اعدام اين افسران نظام پادشاهی، سر آغازی بود بر اجرای احکام ديگر به طوريکه روزنامه اطلاعات در تاريخ ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ گزارش داد که دست کم بيست و دو تن ديگر از وابستگان به نظام پادشاهی در تهران در صف اجرای حکم اعدام قرار دارند.

پس از آن در تاريخ اول اسفندماه ۱۳۵۷ روزنامه اطلاعات در تيتر يک خود چنين نوشت: « تيرباران چهار ژنرال ديگر به اتهام کشتار مردم بيگناه».

ماجرا از اين قرار بود که در بامداد روز اول اسفند پرويز امين افشار، يکی از فرماندهان گارد جاويدان، نعمتالله معتمدی فرمانده تيپ زرهی قزوين، منوچهر ملک معاون تيپ زرهی قزوين و حسين همدانيان رييس سازمان اطلاعات و امنيت کرمانشاه، با حکم صادق خلخالی اعدام شدند.

پس از اعدام اين چهار افسر شاهنشاهی روزنامه اطلاعات در تاريخ ۱۴ اسفند ماه ۱۳۵۷ در تيتر يک خود نوشت: « تيرباران ۷ تن ديگر از عاملان کشتار مردم»

اين ۷ تن با نام های احمد بيد آبادی فرماندار نظامی تبريز، فخر مدرس رييس دادرسی ارتش، علی اکبر يزدجردی فرماندار نظامی مشهد، مصطفا زمانی رييس زندان قصر، عبدالله خواجه نوری رييس دادگاه های ارتش، جهانگير تارخ بازجوی سازمان اطلاعات و امنيت، سالار جاف نماينده پاوه در مجلس شورای ملی در در بامداد ۱۴ اسفند، به حکم حاکم شرع، تيرباران شدند.


تيرباران سه افسر ديگر
تا اينکه سه روز بعد در تاريخ ۱۹ اسفندماه ۱۳۵۷ روزنامه اطلاعات خبر از اعدام انقلابی سه افسر ديگر داد که در روز ۱۷ اسفند تيرباران شده بودند؛ جعفر قلی صدری رييس شهربانی کشور، ناصر قوامی افسر شهربانی، قاسم ژيان پناه افسر نگهبان در زندان قصر. اين سه افسرنيز به جمع تيرباران شده ها پيوستند.


اعدام به اتهام لواط
اما صدور و اجرای حکم اعدام انقلابی تنها به وابستگاه سياسی و نظامی نظام پادشاهی ختم نمی شد، به طوريکه روزنامه اطلاعات در تاريخ ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ نيز در تيتر يک خود از تيرباران ۷ تن به اتهام «لواط» خبر داد و نوشت که اين ۷ اعدام برای نخستين بار در تاريخ ايران و به حکم دادگاه انقلاب اسلامی رخ داده است.

درست در فردای آن روز يعنی در تاريخ ۱۶ اسفند ماه نيز، روزنامه اطلاعات در صفحه يک از تيرباران ۶ اغفال کننده کودکان به جرم اعمال غير مشروع خبر داد و حتی عکس يک خود را به لحظه تيرباران اين ۶ متهم اختصاص داد.




حکم مرگ برای يک نخست وزير
اما پس از اين اعدام ها که در کمترين زمان محاکمه تا اجرای حکم اتفاق افتاد و نخستين اعدام های پس از انقلاب نام گرفت، درست در روز ۲۳ اسفند ماه ۱۳۵۷ بود که رسانه های ايران از جمله روزنامه اطلاعات از اعدام ۶ تن از نظاميان وابسته به نظام شاهنشاهی در ديگر شهرستان ها و آغاز محاکمه امير عباس هويدا يکی از مهمترين نخست وزيران محمد رضا شاه پهلوی خبر داد.

روند برگزاری اين دادگاه و رای صادر شده برای امير عباس هويدا نخست وزير ۱۳ ساله ايران، در آن هنگام و پس از آن با مخالفت بسياری از مقام های سياسی کشورهای ديگر و وکلای دادگستری در ايران و جهان روبرو شد. اما اين انتقاد ها و مخالفت ها ره به جايی نبرد و به صدور حکم اعدام برای هويدا انجاميد، حکمی که اجرای آن به دليل فرارسيدن نوروز ۵۸ در ۱۸ فروردين سال بعد اجرا شد.

بدين سان با پايان سال ۱۳۵۷ خورشيدی و در روزهای پايانی آن هر چند که بنا بر درخواست دولت موقت مهدی بازرگان روند اعدام ها برای مدت کوتاهی متوقف شد، اما با آغاز بهار ۱۳۵۸ و استقرار نظام جديد سياسی در ايران اعدام ديگر وابستگان به نظام پادشاهی بدون پيمودن رويه های قانونی و حقوقی مشخص ادامه يافت و سرفصل تازه ای از برخورد با مخالفان سياسی را در ايران رقم زد.



پایان از بهمن تا نوروز ۵۸ در دادگاه های خلخالی چه گذشت؟
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
کاریکاتور اوایل انقلاب و فرار آرامگاه کوروش بزرگ


اين كاريكاتور که اندکي پس از انقلاب انتشار يافت ـ در روزهايي که گروههاي مختلف، هرکدام مدعي مالکيت انقلاب بودند ـ نشان مي دهد که گور كوروش پدر و بنيادگذار ايران هم بايد پا درآورد (و بمانند شاه و برخي ديگر) از كشور بگريزد و به وطن ديگران پناهنده شود!. اين کاريکاتور دو ماه و هشت روز پس از انقلاب، در صفحه پنجم شماره سي ام فروردين سال 1358 (شماره رديف 15834) روزنامه اطلاعات چاپ شده بود كه يك عمل ضد ميهني آشکار بنظر مي رسيد. روز بعد، تحريريه روزنامه انتظار داشت كه تلفن باران شود و همه اعتراض كنند، ولي حتي يك نفر جرات اعتراض كردن كه هيچ، تذكر دادن هم به خود نداد كه اين چنين به وطن (مادر مشترك) بي حرمتي شده بود. در آن روزها عادت براين بود كه اگر مطلبي مخالف يك گروه نوشته مي شد، دسته هايي به راه مي افتادند و در اطراف ساختمان روزنامه ها شعار مي دادند: ... اعدام بايد گردد و مرتكب اگر فرار نمي كرد و پنهان نمي شد، همان شب و يا روز بعد دستگير مي شد. در روز انتشار اين كاريكاتور براي هرچيز شعار داده شد، جز اعتراض به انتشار اين كاريكاتور (ضد ميهني) كه به قول «هگل» آلماني، در زير هر وجب از خاك ايران، مردي در خون خود خفته است تا موجوديت اين سرزمين پاسداري شود. طبق آمار منتشره، 27 سال بعد در نوروز 1385 بيش يك ميليون ايراني از همين گور كوروش كه در كاريكاتور (در حال فرار از وطن است) ديدن كردند و برغرورشان كه ايراني هستند افزوده شد. بايد ديد اين ايرانيان در سي ام و سي و يكم فرورديه 1358 كجا بودند؟، يك معما است كه بايد بررسي و كشف شود. اين صفحه از روزنامه اطلاعات در «تاريخ» باقي خواهد ماند تا حرف هاي خود را بزند. در آن زمان تيراژ روزنامه اطلاعات 850 هزار نسخه در روز و بيش از ده برابر سال 1385 (27 سال بعد) آن بود
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
کوروش بزرگ به روایت خلخالی: دروغین و جنایتکار، جاه‌طلب و عیاش


همزمان با دورانی که آخرین شاه ایران، «آریامهر» را تجسمی زنده از کوروش کبیر می‌خواند، طلبه‌ای جوان و تندمزاج به واسطه مخالفت با شاهِ حاضر در گوشه‌ای دیگر از ایران مقدمات نفی ایدئولوژیک و تاریخی مرجع ضمیر را فراهم می‌آورد چه آنکه دوره، دوره نفی سلطنت بود و سلاطین چیزی نداشتند جز از برای برانگیختن نفرت. اینچنین بود که شیخ صادق صادقی گیوی مشهور به خلخالی دست به قلم برد و جزوه‌ای نوشت که بعد از سال‌ها هنوز برخی به تمامی ۵۷ صفحه آن به دیده تردید می‌نگرند. تردیدی که ریشه در نفرت بی‌حد و حصر مردمان آن روزگار از اصل سلطنت دارد.


آغاز جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و باستان‌گرایی شاه
۲۰ مهر ۱۳۵۰ آغاز دور تازه‌ای از حکومت پهلوی دوم بود. روزی که محمدرضا پهلوی با قرائت خطابه‌ای در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، آغاز جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را اعلام کرد. این نمایش بزرگ که ظاهراً به بهانه بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران آغاز شده بود در عمل به تصویری از کیش شخصیت آخرین شاه ایران تبدیل شد و در شرایطی که متجاوز از نیمی از جمعیت ایران آن روزگار در روستا‌ها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی می‌کردند، شاه برای این مراسم بیش از سیصد میلیون دلار هزینه کرد تا چهره‌ای دیگر از حکومت خود به نمایش بگذارد. حکومتی در ادامه حکومت کوروش که به درست یا غلط نمادی از «تمدن بزرگ ایران» بود.


این حرکت شاه واکنش‌هایی در پی آورد. واکنش‌هایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی می‌گفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونه‌ای از موضع‌گیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسان‌سازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم می‌کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
مادر کوروش یهودی بود


صادق خلخالی در رساله خود، کوروش هخامنشی را زاده مادری یهودی خوانده و حمله وی به بابل را نیز در پی دستور مادرش برای آزاد کردن قوم یهود دانسته و نتیجه گرفته است: «نژاد یهود، امروز به تبهکاری و دشمن بشریت معرفی شده‌اند... تنها معرف کوروش به نیکی و نیکنامی نیز همین یهودند... فریاد که همین یهود، همین دلال‌های سیاست بین‌المللی، برای ملل دیگر تاریخ، پادشاه نامدار معرفی می‌کنند و مردم را وادار می‌کنند که جشن بگیرند، پول بدهند و شادی کنند و برای دایر کردن این جشن‌ها، کار‌شناس می‌فرستند و میلیون‌ها تومان پول را به این وسیله به غارت می‌برند.»



خلخالی تصویری خشونت‌بار از پادشاه هخامنشی ارائه می‌کرد. او تفاوتی میان کوروش و سایر پادشاهان تاریخ ندیده و نوشته است: «کوروش نیز مانند همه پادشاهان و زورمندان تاریخ که از موهبت‌های خدادادی فقط زور و شمشیر دارند و منطقی وحشیانه که به حکم زور باید دیگران را مقهور تسلیم امر و خواسته خود نمود، از تیره وحشی در ۲۵۰۰ سال پیش برخاست و در دستگاه بهمن پادشاه ایران به خدمت مشغول شد چون سودای جهانگیری در سر داشت با سپاه وحشی خود به جنگ با همسایگان پرداخت.»



خلخالی سپس به ریشه روایت‌های به عقیده وی "دروغ درباره تاریخ زندگی کوروش پرداخته"، "هرودوت" مورخ را دروغ‌پرداز دانسته و روایت گزنفون از کوروش را نیز برآمده از تخیلات وی نامیده بود و می‌گفت: «نوشته‌های هرودوت به صورت افسانه و برای نقال‌های قهوه‌خانه و درویش‌های سر کوچه‌ها هم به درد نمی‌خورد تا چه رسد که از آن یک حماسه کوروش کبیر بسازیم و بعد هم به آن افتخار کنیم.»



او حتی پرویز ناتل خانلری را نیز مهره ثابت صهیونیسم بین‌المللی می‌نامید، چه آنکه خانلری «با وجود تصریح مورخین شرق و غرب که هرودوت یا گزنفون دروغگو هستند... قلم به دست گرفته و از هر راه ممکن وارد شده، از کوروش کبیر قهرمان ساخته و لوحه او را به نام اولین لوحه حقوق بشر به مردم معرفی می‌کند.»



صادق خلخالی بدین ترتیب تا بدانجا پیش رفت که گرامیداشت روز تولد کوروش را سیاستی استعماری دانست، آنچنان که: «گاهی مردم را به تریاک و زمانی دیگر مردم را به می‌گساری و موسیقی و هنر و وقت دیگر آنها را به ورزش و میدان المپیک و بار دیگر آنها را به هیپی‌گری و درویشی و عرفان موهومی و سپس به لباس و مدپرستی مثل مینی‌ژوپ و ماکسی و میدی و غیره و بالاخره به وسیله سینما و تئا‌تر و تریا و کاباره و به وسیله مجلات و روزنامه‌های مزدور و عکس‌ها و فیلم‌های سـ. ک. سی و به وسیله رمان و تاریخ موهومی و روز تولد موش و سگ و گربه و یا کوروش کبیر مشغول کرده و می‌خواهند که ملت هیچگاه رشد فکری نداشته باشند.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رد تفسیر علامه طباطبایی از ذوالقرنین
صادق خلخالی توصیف کوروش را به تمامی از موضعی خصمانه و مبتنی بر نفی روایت‌های مثبت آغاز کرد و بدانجا رسید که سخن گفتن از عظمت دوران حکمرانی او بر ایران را «سیاست استعمار» و «توطئه یهود» دانست.



خلخالی این سخنان را از موضع یک دانش‌آموخته حوزه نوشته بود اما او با این رساله در برابر برخی بزرگان حوزه قرار می‌گرفت. از آن جمله علامه طباطبایی بود که کوروش را مصداق «ذوالقرنین» دانسته و نوشته بود: «به هر قومی ظفر پیدا می‌کرد، از مجرمان ایشان می‌گذشت و عفو می‌نمود و بزرگان و کریمان هر قومی را اکرام و ضعفای ایشان را ترحم و مفسدان و خائنان را سیاست می‌نمود.»



ذوالقَرنین یکی از شخصیت‌های ذکر شده در قرآن است. بر اساس آنچه در قرآن آمده است ذوالقرنین، فرمانروایی بود که سه لشکرکشی مهم داشت؛ نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت. او انسان یکتاپرست و مهربان بود و از طریق دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است.



هرچند علامه طباطبایی کوروش را‌‌ همان ذوالقرنین می‌داند، اما خلخالی بی‌توجه به تفسیر علامه، مفسرین و روحانیونی که کوروش را مصداق «ذوالقرنین» ذکر شده در قرآن دانسته بودند واعظان سلطنت و دربار معرفی کرد و نوشت: «مگر یک نفر انسان به تمام معنی جانی و منحط از نظر اخلاق عمومی و خصوصی می‌تواند ذوالقرنین باشد؟ حیف است که ذوالقرنین مقدس و محبوب، کوروش منحوس جاه‌طلب و عیاش و آدمکش باشد... فردی که زن خود را پس از باده‌گساری‌های بی‌حد به مردم عرضه می‌کند و در حالت مستی، فرمان قتل مردمانی را که ضد یهودند صادر می‌کند.»



این در حالی بود که به اعتقاد علامه طباطبایی و آنچنان که او در تفسیر آیاتی از سوره کهف می‌آورد، کوروش «به وحی و یا الهام و یا به وسیله پیغمبری از پیغمبران تایید می‌شده» و «از کسانی بوده که خداوند خیر دنیا و آخرت را برایش جمع کرده بود، خیر دنیا برای اینکه سلطنتی به او داده بود که توانست با آن به غرب و شرق برود و هیچ چیز جلوگیرش نشود... و اما آخرت، برای اینکه او بسط عدالت و اقامه حق در بشر نموده، به صلح و رفق و کرامت نفس و گستردن خیر و رفع شر در میانه بشر سلوک کرده.»



خلخالی اما پیروزی‌های کوروش را محصول بخت او و تمام آنچه را که در تورات در وصف کوروش آمده بود را ساخته و پرداخته یهودیان آزادشده بابل می‌دانست. او به آنچه درباره سدسازی ذوالقرنین در قرآن آمده است، اشاره کرده و با رد شباهت کوروش به آنچه از ذوالقرنین در قرآن تصویر شده، نوشته است: « با در نظر گرفتن کمی عمر کوروش و شهوت‌پرستی او و جنگ‌هایش در مشرق و مغرب، اصلاً نوبت آباد کردن برای او حتی در وسط مملکت خویش هم نماند تا چه رسد که سدی با آن عظمت را در شمال چین به وجود آورد که ممکن است با نبود وسائل ساختمانی در آن زمان متجاوز از یک قرن هم طول کشیده باشد.»



اشاره خلخالی به روایت‌هایی است که "سد" ذکر شده در قرآن را "دیوار چین" و "ذوالقرنین" را "کوروش" می‌دانند. خلخالی می‌نویسد: «البته ما هیچ شک و شبهه‌ای نداریم که ذوالقرنین سد را به وجود آورده و قرآن به آن معنی در سوره کهف اشاره فرموده و این را نیز یقین داریم که کوروش ذوالقرنین نیست و شما نیز کم و بیش به این امر پی برده‌اید؛ لکن از نظر اشخاصی که دلشان می‌خواهد همیشه مدارک خارجی و غیراسلامی را در این باب بیان کرده باشیم و خود این معنی هم یک نوع جنون غربزدگی است، ناچاریم از افراد غربی هم برای اثبات مطلب مؤید آورده باشیم.» وی سپس افزوده است: «افرادی که درباره کوروش و داریوش و شاهان هخامنشی مطالبی نوشته‌اند، مانند هرودوت، گزنفون و کتزیاس، هیچ‌کدام آن‌ها کوروش را سازنده کوچک‌ترین سدی در عالم معرفی نکرده‌اند. با اینکه این‌ها از زاییدن قاطر کره قاطر را و زاییدن مادیان خرگوش را و گرفتن آفتاب در آسمان و مزخرفات دیگر غلط اندر غلط را به نام سرگذشت شاهان هخامنشی نوشته و باقی گذاشته‌اند؛ لکن هیچ‌کدام آن‌ها راجع به سد کوروش و ساختمان آن در زمان حیات وی اشاره‌ای هم نکرده‌اند...»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
راهزنی یا راهِ زنی؛ مسئله این است (اوج کینه و غرض ورزی خلخالی نسبت به کوروش بزرگ)
یکی از عجیب‌ترین بخش‌های رساله خلخالی بخشی بود که او به فساد اخلاقی کوروش اشاره کرده بود. خلخالی در جزوه خود نوشت: «کوروش پسر جوانی بود از اهل "مر" که از شدت احتیاج مجبور گردید راهِ زنی پیش گیرد و لواط بدهد...» خلخالی این جمله را به نقل از کتاب "تاریخ ایران باستان" نوشته مشیرالدوله پیرنیا مطرح کرده بود، حال آنکه متن اصلی کتاب این‌چنین بود: «کوروش پسر چوپانی بود از ایل مرد‌ها که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد.»

این موضوع یکی از نقاط مهم مورد انتقاد منتقدان خلخالی از جمله سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی بود تا آنجا که بعضی وی را به بی‌دقتی در نقل مطالب و برخی دیگر او را به "تحریف" تاریخ متهم کردند. وی اما در سال ۱۳۷۷، طی گفت‌وگویی در پاسخ به این طیف از منتقدان گفته است: «از کلمات تاریخی می‌توان برداشت‌های متفاوت داشت.»

خبرنگار گفت: «رساله تحقیقی شما با عنوان کوروش دروغین و جنایتکار از سوی مورخین و اساتید تاریخ فراوان نقد و رد شده است. اساسا عبارتی را که شما از تاریخ ایران باستان اثر دکتر پیرنیا و نقل قول ایشان از کتزیاس در رساله‌تان آورده‌اید، تحریف شده است... در تاریخ ایران باستان، در کلمات کتزیاس می‌آید: "کوروش پسر چوپانی بود، از ایل مرد‌ها، که از شدت احتیاج مجبور شد راهزنی پیش گیرد." سه تحریف در نقل قول شما معنای مورد نظر مورخ را کاملا قلب کرده است. اول ایل مرد‌ها به اهل "مر" بدل شده است. دوم، پسر چوپان را شما پسر جوان نوشته‌اید و سوم، راهزنی که هجوم بر کاروان‌ها و هم در رای استاد باستانی پاریزی "راهداری" تلقی می‌گردد را با تغییر املاء کلمه به راه ‌زنی به معنای لواط دادن آورده‌اید. مورخان پیرامون تحریف در رساله شما درباره کوروش اجماع نظر دارند...»

خلخالی پاسخ داد: «از کلمات تاریخی برداشت‌ها متفاوت است. حالا چون بنده آخوند هستم و به راحتی می‌توانند ادعا کنند که سر از این مسایل در نمی‌آورم، قول آنها در نظر بسیاری معتبر است. اما مثلا باستانی پاریزی چون تیپ روشنفکر جماعت را به خود می‌گیرد، اجماع درباره صحیح بودن ادعایش سریع حادث می‌شود. تحقیقی را که من پیرامون زندگی کوروش کرده‌ام هیچ کدام از این به اصطلاح مورخینی که نام بردید، نکرده‌اند. این شبه روشنفکران نمی‌توانند ببینند که آخوند‌ها هم درباره تاریخ ایران باستان تحقیق می‌کنند و افرادی مثل من در برابر خیانت‌های تاریخی‌شان می‌ایستند. این‌ها فئودال مسلک‌ها و لائیک‌هایی هستند که می‌خواهند تاریخ مدح شاهان و طاغوتیان باشد. من در برابر مداحان دهخدا هم ایستاده‌ام و برای نخستین بار چهره خائنانه دهخدا را در مجله کیهان اندیشه تصویر کردم. با جرئت تمام اعلام کردم که لغت‌نامه دهخدا همچون تاریخ تمدن ویل دورانت برای اسلام و مسلمین خطرناک و خطرآفرین است. تمام نوشته‌های دهخدا توهین به مذاهب است و هیچ‌کس هم توان مقابله با آنها را نداشته است. اینجا هم تنها من بودم که مجاهدت به خرج دادم...»

پایان کوروش بزرگ به روایت خلخالی: دروغین و جنایتکار، جاه‌طلب و عیاش
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
صفحه  صفحه 5 از 12:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  12  پسین » 
سیاست

جمهوری آخوندی = جمهوری اسلامی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA