انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 9 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

communism | کمونیزم


زن

 
حزب دموکراتیک خلق‌ها در ترکیه



حزب دموکراتیک خلق‌ها، (به ترکی استانبولی: Halkların Demokratik Partisi)که به صورت مخفف به شکل ه د پ (به ترکی استانبولی: HDP) نگاشته می‌شود یک حزب سیاسی در ترکیه است. این حزب در اساسنامه اش، هدف خود را تأسیس یک دولت دموکراتیک مردمی عنوان کرده که به مردم فرصت زندگی شرافتمندانه، بدون سرکوب، استثمار و تبعیض را بدهد. این حزب مخاطب خود را تمام اقوام و مذاهبی عنوان کرده که تحت ستم و استثمار قرار دارند.این حزب در تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۱۲ از سوی کنگرهٔ دموکراتیک خلق‌ها و چپگرایان کرد شکل گرفت. تعدادی از اعضای برجستهٔ حزب آشتی و دموکراسی در اکتبر ۲۰۱۳ از این حزب استعفا داده و به حزب دموکراتیک خلق‌ها پیوستند و به طور کلی میان این دو حزب هم‌پوشانی بالایی وجود دارد. حزب دموکراتیک خلق‌ها قرار است در نخستین حضور سیاسی خود در انتخابات محلی ترکیه در مارس ۲۰۱۴ شرکت کرد.

حزب دموکراتیک خلق‌ها دارای دو رهبر، یک زن و یک مرد است و قصد دارد تا این شکل از ریاست را ترویج کند. در کنفرانسی در تاریخ ۲۷ اکتبر ۲۰۱۳ در آنکارا، ارطغرل کورکجو و صباحت تونجل به طور مشترک به ریاست حزب برگزیده شدند. با این وجود، از آنجا که در قانون احزاب ترکیه ریاست مشترک به رسمیت شناخته نشده است، تنها نام صباحت تونجل به نام رهبر حزب ثبت شده است. هم‌اکنون فیگن یوکسک‌داغ و صلاح‌الدین دمیرتاش ریاست مشترک حزب دموکراتیک خلق‌ها را بر عهده دارند.

در کمیتهٔ رهبری حزب، همچنین نمایندگانی از جنبش همجنسگرایان، جنبش گزی پارک، جنبش مردم در زندگی اجتماعی و نیز نمایندگان گروه‌های مختلف قومی و مذهبی عضویت دارند. حزب دموکراتیک خلق‌ها به سبب عضویت صباحت تونجل، ارطغرل کورکجو، سری ثریا اوندر و لونت توزل در مجلس ملی کبیر ترکیه، ششمین حزب مجلس به شمار می‌آمد

این حزب در انتخابات زودهنگام پارلمانی ترکیه در نوامبر ۲۰۱۵ توانست با کسب بیشتر از ۵ میلیون رای، نزدیک به ۱۱ درصد آرا را به خود اختصاص دهد که جایگاه این حزب را در مجلس ترکیه مستحکمتر کرد.
هم اکنون حزب دموکراتیک خلق‌ها، با ۵۹ کرسی در پارلمان ترکیه، دومین حزب مخالف در این کشور است.

بنیانگذاران حزب دموکراتیک خلق‌ها، چند تن از چپگرایان نزدیک به حزب آشتی و دموکراسی و نیز کنگرهٔ جامعهٔ دموکراتیک هستند که پلاتفورمی را شکل داده‌اند که سایر جریان‌های چپ، مانند حزب کارگران سوسیالیست انقلابی، حزب کار، حزب سوسیالیست ستمدیدگان، حزب دموکراسی سوسیالیستی، حزب سوسیالیست بازسازی و حزب سبز و چپ آینده نیز در آن حضور دارند.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
زن

 
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان

حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان، که پسوند مائویست را بعدها به اسم خود افزوده، حزبی زیرزمینی در افغانستان است. این حزب در حال برپایی جنگ درازمدت خلق (جنگ توده‌ای طولانی) علیه امپریالیسم و ارتجاع داخلی است( در صفحه ( 95 ) برنامه حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان در مورد " مقاومت ملی مردمی و انقلابی " به صراحت بیان گردیده است : " مقاومت ملی مردمی و انقلابی باید یک مبارزه همه جانبه و دارای اشکال گوناگون باشد . از آنجائیکه کشور تحت اشغال نیروهای نظامی امپریالیست‌های آمریکائی و متحدین شان قرار دارد، شکل مسلحانه این مقاومت عمده است و سائر اشکال این مبارزه تابع آ ن است . به عبارت دیگر جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی، شکل عمده این مقاومت است و اشکال مبارزاتی غیر جنگی، علی‌رغم اینکه غیر قابل انصراف اند، نقش تابع فرعی دارند . " ). این حزب علاوه بر افغانستان در ایران نیز طرفداران قابل توجهی دارد.

این حزب یکی از چندین تشکلی است که از جنبش شعلهٔ جاوید، منشعب شده‌اند. حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان، عضو سازمان "جنبش انقلابی انترناسیونالیستی" است. ارگان مرکزی این حزب نشریه شعله جاوید است. دولت فعلی افغانستان این حزب را به رسمیت نمی‌شناسد.



حزب کمونیست ( مائوئیست) افغانستان، در کنگره ی وحدت جنبش کمونیستی (مارکسیستی _ لنینیستی _ مائوئیستی) افغانستان، در اول می 2004 (= 11/2/83 ) در اروپا اعلام موجودیت کرد.

این حزب از به هم پیوستن چند گروه کوچک مائوئیستی و در طی بیشتر از دوسال بحث و گفت و گو، با میانجیگری حزب کمونیست ایران ( مارکسیست _ لنینیست _ مائوئیست ) ، و حمایت کمیته ی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی تشکیل شد. تلاش برای سازماندهی و وحدت مائوئیست های افغانستان آن طوری که در نوشته ی « گزارش به کنگره ی وحدت جنبش کمونیستی ( مارکسیستی _ لنینیستی _ مائوئیستی ) افغانستان » آمده است از نیمه ی دوم دهه ی شصت خورشیدی ( اواسط دهه ی هشتاد میلادی ) در جهت ایجاد حزب کمونیست به عنوان سلاح اساسی انقلاب کمونیستی در افغانستان آغاز شد. تحرک جدید مائوئیستها که از آن به عنوان جنبش نوین کمونیستی یاد کرده اند تحت تأثیر مواضع ایدئولوژیک ـ سیاسی و فعالیت های « کمیته ی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی » شکل گرفت و منجر به تأسیس گروه های جدید از درون جنبش مائوئیستی افغانستان و تغییر در مواضع ایدئولوژیک بعضی گروه های موجود گردید. این تحرک در وجود گروه های جدیدی بنام های « هسته ی انقلابی کمونیست های افغانستان» ، « کمیته ی تبلیغ و ترویج ( م . ل . م ) در افغانستان » ، « املا ـ بخش اندیشه ی مائوتسه دون» و « سازمان پیکار برای نجات افغانستان » که تغییر موضع داده بود انعکاس یافت. تلاش هایی برای وحدت این گرو ه ها صورت گرفت که منجر به تشکیل « کمیته ی انسجام و وحدت جنبش کمونیستی افغانستان» شد. در این کمیته در ابتدا دو گروه « هسته ی انقلابی کمونیستهای افغانستان» و « کمیته ی تبلیغ و ترویج م. ل. م در افغانستان »، عضویت داشتند و بعداً گروه « املا ـ بخش مائوتسه دون » و « سازمان پیکار برای نجات افغانستان »، نیز به آن پیوستند. کمیته ی انسجام و وحدت جنبش کمونیستی افغانستان، به دلیل اختلافات اعضای آن نتوانست در راه تأسیس حزب کمونیست واحد گام بردارد. این اختلافات را در سه مورد ذکر کرده اند : عدم توافق بر سر پذیرش تز « مارکسیزم - لنینیزم - مائوئیزم » به جای تز « مارکسیزم - لنینیزم - اندیشه ی مائوتسه دون» ؛ عدم توافق در باره ی عاجل و اظطراری دانستن تأسیس حزب کمونیست در افغانستان و دیدگاههای مختلف در مورد پیش شرط های تأسیس حزب کمونیست. پس از شکست کمیته ی انسجام و وحدت، گروه های هسته ی انقلابی کمونیستهای افغانستان و املا ـ بخش مائوتسه دون اندیشه، با هم متحد شده و « سازمان کمونیستهای انقلابی » را تشکیل دادند. این سازمان به عضویت « کمیته ی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی»، پذیرفته شد و با حمایت کمیته ی مذکور« حزب کمونیست افغانستان » را در سال1370 تأسیس کرد. چند ماه بعد « کمیته ی ترویج و تبلیغ م. ل. م افغانستان » نیز به حزب تازه تأسیس کمونیست پیوست. هم زمان با گروه های پیش گفته، بخشی دیگری از گرو های مائوئیستی نیز، به طور جداگانه در جهت سازمان دهی و وحدت این گروه ها فعالیت می کردند که منجر به تشکیل «کمیته ی وحدت جنبش کمونیستی م. ل. م افغانستان » شد. این کمیته که توسط سازمان پیکار برای نجات افغانستان و دو جناح انشعابی از گروه ساما، به نام های « محفل جوانان مترقی» و « مبارزین راه آزادی مردم » تشکیل شد حمایت خود را از کمیته ی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی اعلام کرد. گروه اتحاد انقلابی کارگران افغانستان هم نظریه ی مارکسیزم ـ لنینیزم ـ مائوئیزم را پذیرفته و حمایت خود را از جنبش انقلابی انترناسیونالیستی اعلام کرد. علاوه بر گروه های یاد شده گروه دیگری در اواخر دهه ی هفتاد خورشیدی ( اواخر دهه ی نود میلادی) به نام « هسته ی مارکسیستی - لنینیستی - مائوئیستی » و نیز گروهی بنام « سازمان پیکار برای نجات افغانستان (اصولیت انقلابی پرولتری)» با انتشار اعلامیه ها و نشریه هایی در اروپا اعلام موجودیت کردند. پس از تحولات پیش گفته بار دیگر فعالیت ها برای وحدت مائوئیست ها از سر گرفته شد و این بار حزب کمونیست افغانستان و کمیته ی وحدت جنبش کمونیستی م . ل . م افغانستان، جریان وحدت را پیگیری کردند. در تاریخ 7/2/1381 گروه اتحاد انقلابی کارگران افغانستان، با انتشار اعلامیه ای جریان جدید وحدت را مورد تأیید قرار داد. به دنبال آن با انتشار اعلامیه ای در 31 مارچ 2002 پیوستن گروه هسته ی مارکسیستی _ لنینیستی _ مائوئیستی به حزب کمونیست افغانستان اعلام شد. سازمان پیکار برای نجات افغانستان ( اصولیت انقلابی) هم در تاریخ 10/3/1381 با ارسال نامه های جداگانه به حزب کمونیست افغانستان و کمیته ی وحدت جنبش کمونیستی ... آمادگی خود را را برای شرکت در پروسه ی وحدت مائوئیست ها اعلام کرد. در چنین وضعیتی برای سرعت بخشیدن به پروسه ی وحدت مائوئیست ها و سازماندهی آنها کنفرانسی توسط جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در اروپا تحت عنوان « کنفرانس مشترک احزاب و ساز مان های مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست افغانستان و ایران در باره ی اوضاع فعلی جهان، منطقه و به طور اخص افغانستان» بر گزار شد. در این کنفرانس که در تاریخ 30/3/1381 (20 جون 2002) برگزار شد «کمیته ی وحدت جنبش کمونیستی (م. ل. م) افغانستان»، « حزب کمونیست افغانستان»،« اتحاد انقلابی کارگران افغانستان» و «حزب کمونیست ایران (مارکسیست _ لنینیست _ مائوئیست ) » شرکت داشتند. بعد از کنفرانس بر اساس توصیه ی قطعنامه ی آن گره های که با پروسه ی وحدت جنبش مارکسیستی _ لنینیستی _ مائوئیستی، موافقت کرده بودند کمیته ی مشترک کار روی برنامه و آیین نامه ی مشترک تشکیل دادند. کار این کمیته یک سال و نیم طول کشید و در جریان اختلافاتی بروز کرد که سر انجام به انحلال کمیته ی وحدت جنبش کمونیستی ... یکی از اعضای کمیته ی مشترک انجامید. کمیته ی مشترک مشمولین پروسه ی وحدت در پایان با شرکت حزب کمونیست افغانستان، سازمان پیکار برای نجات افغانستان، و اتحاد انقلابی کارگران افغانستان دوسال بعد از آغاز پروسه ی وحدت توانست با همکاری حزب کمونیست ایران و کمیته ی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی، برنامه و اساسنامه حزب واحد کمونیستی را جهت ارائه به کنگره تدوین نماید. بعد از این مرحله « کمیته ی مشترک مشمولین پروسه ی وحدت جنبش ... » به « کمیته ی تدارک برای تدویر کنگره وحدت جنبش کمونیستی ( مارکیسیتی _ لنینیستی _ مائوئیستی) » تبدیل شد و زمینه را برای تشکیل کنگره در تاریخ 11/2/83 فراهم ساخت. در کنگره برنامه و اساسنامه ی حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان به تصویب رسید و همچنین رهبری و اعضای هیأت رئیسه ی حزب انتخاب شدند.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
زن

 
حزب کمونیست عراق

حزب کمونیست عراق (عربی: الحزب الشیوعی العراقی / کردی: حزبی شیوعی عراق) حزبی است با بینش مارکسیستی، که از سال ۱۹۳۴ به بعد در عراق فعالیت می‌کند.



دبیرکل حزب از ۱۹۴۱ تا زمان اعدامش در ۱۹۴۹ یوسف سلمان یوسف، (ت. ۱۹۰۱) از اولین کمونیست‌های عراق بود. از ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۳ عزیز محمد (کرد) دبیرکل حزب بود، پس از وی مجید موسی جانشین وی شد.

در کودتای ضدسلطنتی ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ (۲۳ تیر ۱۳۳۷) ژنرال عبدالکریم قاسم نظامی چپگرای عراقی علیه فیصل کودتا کرد، و به حیات رژیم پادشاهی عراق خاتمه داد. حکومت عبدالکریم قاسم جهت‌گیری آشکاری را به سمت شوروی شروع کرد و مورد حمایت حزب کمونیست عراق واقع شد.

عبدالکریم قاسم در سوقصد دست راستی‌ها که با مدیریت سیا انجام گرفت کشته شد و نیروهای دست راستی روی کار آمدند. حزب بعث عراق به خاطر شرکت در رشته‌ای از اعمال تبهکارانه، در پایان سال ۱۹۶۳ ازائتلاف حکومتی عراق کنار گذاشته شد، اما حزب بعث مخفیانه به تدارک کودتا پرداخت تا سرانجام در کودتای سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷) قدرت را به دست گرفت.

کودتای حزب بعث عراق که در سال ۱۹۶۸ پیروز شد، تعداد قابل‌توجهی از اعضای حزب کمونیست عراق با مدیریت صدام حسین در قصر النهایه اعدام شدند. در سال ۱۹۷۸ صدام حسین مجدداً بسیاری از افسران و نظامیان کمونیست را بازداشت و اعدام کرد.

به نظر حزب کمونیست عراق: مردم عراق سالهای فاجعه‌بار را از ۲۰۰۳ تا کنون پشت‌سر گذاشته‌اند. وقت آن رسیده که به این فاجعه خاتمه داده شود. برای این کار باید الگوهای جدید و راه حل هائی که از دل حوادثچندین ساله بیرون می‌آیند جستجو شوند و حال این جستجو، کار پایه دولت آشتی ملی قرار گیرد. هیچ دولتی درعراق نمی‌تواند به «قدرت» به چشم یک «غنیمت» به چنگ آمده نگاه کند. این بزرگ‌ترین اشتباه است، چرا که خود موجب ادامه جنگ و انفجار و کشتار می‌شود. هیچ دولتی در عراق نمی‌تواند خود را مصون از پاسخگوئی دربارهٔ پولی شود که در سالهای گذشته معلوم نیست در کجا و چگونه هزینه شده و یا به جیب این و آن رفته است. ما اعتقاد داریم که ائتلاف جدید باید در جهت برپائی عراق دمکراتیک و پاسخگوئی دربارهٔ ثروت ملی گام بردارد. ما اعتقاد داریم که این خواست مردم قربانی شده، غارت شده و آواره عراق است.

مسئولان عراق در سال (۲۰۱۱) از موضعگیری حزب کمونیست عراق و حمایت نمودن حزب از تظاهرات مردم کشور ، ابراز عدم رضایت نمودند. حزب کمونیست عراق قبل از شروع تظاهرات مسئولان را مطلع نمود که از درخواستهای قانونی و طبیعی هموطنان حمایت می‌کند: همیشه از هموطنانی که برای درخواست حقوق قانونی و طبیعی خود به خیابان‌ها می‌ریزند حمایت می‌کنیم، زیرا آنها از احزاب نیز بزرگتر هستند. حزب بارها در اسناد کتبی تأکید نموده که باید اصلاحاتی در موسسات سیاسی صورت گیرد و از مردم دعوت به عمل آوردیم، حقوق خود را درخواست نمایند. حمید مجید موسی دبیرکل حزب تأکید نموده: حزب کمونیست عراق در تظاهرات مردمی مشارکت نمود و درخواست نمود اصلاحاتی صورت گیرد و به فساد اداری و مالی در موسسه‌های کشور خاتمه داده شود.

تحولات در عراق علی‌رغم همه دشواری‌ها گریز ناپذیراست. بر خلاف آنچه ادعا می‌کنند، جامعه درحال حرکت به جلوست. مردم با درد و رنج اعتراضات خود را بیان می‌کنند و نگران آینده‌اند. رقابت میان جناح‌های قدرت پنهان شدنی نیست. هرکدام امتیاز بیشتری برای خود می‌خواهند، و در این میان بازنده مردم عراق‌اند. این رقابت در ادامه جنگ در میهن ما نقش مهمی دارد. تنش میان این نیروها هرج و مرج و مجادله میان بلوک‌های سیاسی را تشدید می‌کند. در چنین شرایطی قرار است نیروهای آمریکائی خاک میهن ما را ترک کنند. ما نیز مانند شماری دیگر از نیروهای سیاسی از این اقدام خرسندیم و آن را پیروزی ملت عراق می‌دانیم

این حزب هم اکنون در عزاق فعالیت دارد و رهبر فعلی آن حمید مجید موسی میباشد

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
زن

 
حزب کمونیست سوریه


حزب کمونیست سوریه در سال 1944 تشکیل شد و در اصل بخشی از حزب کمونیست سوریه و لبنان بود که در سال 1924 تشکیل شده بود . در سال 1937 خالد بکتاش ( کرد سوریه) که از سال 1930 به حزب پیوسته بود به عنوان دبیر کل کمیته مرکزی انتخاب شد . در سال های 1954-1958 حزب کمونیست سوریه تقریبا در تمام ساختارهای دولت سوریه شرکت داشت اعضای آن حتی بالاترین پست های نظامی را داشتند. پس از اتحاد سوریه و مصر ناصری کمونیست های سوریه را سرکوب و تبعید کردند. تنها پس از ایجاد جبهه ملی پیشرو توسط حافظ اسد در سال 1972 حزب کمونیست سوریه توانست وضعیت حقوقی و قانونی خود را به دست آورد. از آن زمان به طور مداوم در جبهه ملی پیشرو و پارلمان سوریه که حزب بعث رهبری انرا عهده دار بود شرکت داشت. در سال 1986، بحث و جدل در رهبری حزب بین یوسف فیصل و خالد بکتاش بر سر مسئله پروستریکا در اتحاد جماهیر شوروی باعث ایجاد شکاف در حزب شد. هر دو جناح تا مدت های طولانی نام حزب کمونیست داشتند تا این که بعد از مدت ها حزب یوسف فیصل نام حزب کمونیست سوریه (متحد) را بر خود نهاد و حزب کمونیست سوریه با نام بکتاش باقی ماند. پس از مرگ بکتاش در سال 1995 همسر او در راس حزب کمونیست سوریه قرار گرفت و در حال حاضر پسرش عمار بکتاش رهبری حزب را به عهده دارد.



مانند دیگر احزاب کمونیست جهان، حزب کمونیست سوریه در دهه ۱۹۸۰ با ظهور اپورتونیسم گورباچفی دچار انشعاب شد. در سال ۱۹۸۶ جناح هوادار پروسترویکا، به‌رهبری یوسف فیصل، از حزب کمونیست سوریه انشعاب نمود، لنینیسم را در تئوری و در عمل کنار نهاد، و حزب دیگری تحت عنوان «حزب کمونیست سوریه» در مقابل حزب مارکسیست-لنینیست‌های سوریه تأسیس نمود. از سال ۱۹۸۶ تا مارس ۲۰۱۱ در سوریه دو حزب تحت نام «حزب کمونیست سوریه» فعالیت می‌کردند. از مارس ۲۰۱۱، حزب منشعب از مارکسیست-لنینیست‌ها، نام خود را به «حزب کمونیست سوریه (متحد) تغییر داد، این حزب از سال ۲۰۰۰ نشریه «النور» را منتشر می‌کند.

در آوریل سال 2015 حزب کمونیست سوریه (متحد) در ارتباط با وضعیت سوریه و خاورمیانه خطاب به کمونیست ها، کارگران و احزاب چپ وارد عمل شد .کمونیست ها یادآور می شوند که سوریه و مردم آن سال های زیادی در معرض بدترین و شناخته شده ترین تجاوزها به بشر توسط سازمان های تروریستی به رهبری تکفیری ها و فرقه گرا ها که به ترور مخالفان خود می پردازند بوده است. آن ها بر این باورند که اکثر کشورهای مسلمان و مسلمانان عادی اسلام را ترک کرده اند . در میان آنها مهاجرانی نیزاز سراسر جهان به دنبال از بین بردن دولت سوریه و نهادهای اقتصادی، مدارس و دانشگاه ها، و قتل عام مردم سوریه وجود دارند. این سازمان های تروریستی نمی توانستند این قتل عام ها را بدون حمایت نامحدود امپریالیسم آمریکا و شرکای اروپایی خود، به خصوص فرانسه و بریتانیا، و همچنین کشورهای خلیج فارس و ترکیه اردوغان انجام دهند. این ائتلاف نفی کننده تمام تلاش های داخلی و بین المللی برای پایان دادن به بحران از راه حل های سیاسی است.

سوریه به جامعه بین الملل در مورد پایان دادن به تروریسم، که به ریختن خون بی گناهان و از بین بردن میراث بشر دوستانه مردم، از جمله آثار تاریخی قرن های گذشته مشغول است هشدار داده بود. و این در سطح منطقه ای و بین المللی اتفاق افتاده و در حال گسترش به بسیاری از کشورهای اروپایی می باشد.

با وجود تصویب قطعنامه 2199 شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ 12 فوریه 2015 و منع تامین مالی سازمان های تروریستی و تجارت غیر قانونی نفت و محصولات نفتی در سرزمین سوریه و عراق ، قتل عام در سوریه به مرگ هزاران نفر از شهروندان منجر شده است. در روستای دیرالزور در شهرستان حلب، که در آن دانش آموزان کشته شدند و در نزدیکی شهر هساکا هم به قتل عام شهروندان سوری پرداختند. پس از آن هم تروریست ها در یک روستا در نزدیکی شهرستان ال امباوش، به قتل عام کردها که مشغول برگذاری جشن نوروز (تعطیلات سال جدید در تقویم خورشیدی مردم ایران و ترک) بودند پرداختند ، حدود 60 غیر نظامی کشته و ده ها تن ربوده شدند . همین طور هم ، شبه نظامیان مسلح شده که از ترکیه امده بودند به شهرستان ادلیب حمله ور شدند.

حزب کمونیست سوریه (متحد) همه کمونیست ها، کارگران و احزاب چپ و تمام نیروهای صلح دوست در جهان را به منظور بلند کردن صدای اعتراض خود به جنایات تروریست ها در سوریه و اعلام همبستگی با مردم سوریه، که هنوز هم پایدار و محکم مخالف تروریسم است دعوت می کند. با وجود قتل عام های گسترده مردم ، سوریه ای ها به آینده ای روشن ودموکراتیک که راه را برای گفتگوی ملی با مشارکت همه نیروهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی در کشور باز خواهد کرد باور دارند. ترور در سوریه باید متوقف شود.

یکی از رویدادهای غم انگیز اخیر در سوریه قتل یکی از اعضای دبیر خانه کمیته مرکزی و کمیته منطقه ای دمشق با نام موهناهانی جبار بود . به گزارش کمیته مرکزی حزب کمونیست سوریه او صبح روز 12 مارس 2015 در نزدیکی خانه اش به ضرب گلوله کشته شده است . او یکی از اعضای شورای ولایتی و مدافع کارگران و رفیقی ممتاز و با نظم و انظباط در حزب بود.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
زن

 
ارتش فدراسیون روسیه در سالگرد شکست دادن نظامیان مهاجم نازی در جنگ جهانی دوم، مراسمی ویژه برپا کرد.

در این مراسم یادبود، حدود ۵ هزار نظامی در لباس ارتش جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق شرکت داشتند.

این مراسم با رژه هزاران نظامی هر ساله در میدان سرخ مسکو برپا می شود.

هفتم نوامبر سال ۱۹۴۱ میلادی پس از برپایی رژه نظامیان روسیه در این میدان، نیروهای ارتش این کشور برای مقابله با ارتش نازی به مرز اعزام شدند.

در دوران حاکمیت کمونیسم در روسیه، هرساله در این روز به منظور گرامیداشت انقلاب بولوشیوکی ۱۹۱۷ مراسمی مشابه برپا می شد.


نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
زن

 
اطلاعیه نشریه «انقلاب» ارگان مرکزی حزب کمونیست انقلابی آمریکا :

یک فاشیست رذل رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شد

اطلاعيه
November 10, 2016

اطلاعیه نشریه «انقلاب» ارگان مرکزی حزب کمونیست انقلابی آمریکا



یک فاشیست رذل رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شد



اوضاع به سیاق سابق نخواهد بود. ذره ای توهم در این باره نباید داشت.

هر مهاجر و زنی، هر سیاه و لاتین آمریکایی، هر بومیِ آمریکایی، مسلمان یا دگر جنس گرا ... هر فردی که ذره ای دغدغه ی کره زمین را دارد، هر فردی در هر گوشه ی جهان که مقداری حسِ ابتدایی عدالت و شفقت دارد، باید آزرده خاطر شده و نگران آینده ای باشد که شباهتی به گذشته نخواهد داشت.

تمامیت آن چه را ترامپ نمایندگی می کند باید پایین کشید. از همین امروز، باید مقاومت توده ای شروع شود: علیه هر آن چه ترامپ نمایندگی می کند و ضد هر اقدام ارتجاعی که وعده داده است. زمان شجاعت است و نه ناامیدی. زمان مبارزه است و نه عقب نشینی، فرار یا سازش.

دونالد ترامپ وعده داده است «آمریکا را دوباره بزرگ» کند. هیلاری کلینتون جواب داد: آمریکا پیشاپیش بزرگ است. واقعیت آن است که: آمریکا هرگز بزرگ نبوده است. این کشور از ابتدای تاسیس یک کابوس بزرگ بوده است: با برده کردن آفریقایی ها و نسل کشی بومیان آمریکا، دزدیدن سرزمین از مکزیک و جنگ های بی انتها و تجاوز به کشورها و خلق های سراسر جهان و در خود آمریکا به وجود آوردن شرایط وحشتناک برای ده ها میلیون نفر. کابوس آمریکایی واقعی است و به حد وحشتناک تری رسیده است.

اما این نیز یک واقعیت است: ترامپ نماینده ی عجیب سیستمی است که اسم دارد: سرمایه داری- امپریالیسم. و این سیستم فقط یک معنی دارد: فلاکت و وحشت برای اکثریت بشریت. این دلقک خبیث از طریق فرآیند انتخابات به عنوان کاندیدای موجه این سیستم غسل تعمید یافت. سیستمی که این فرد فاشیستِ نژادپرست و ضد زن را موجه می داند، غیر موجه بودن خودش را آشکار می کند. هرگز نباید توهمی به خود راه داد و از هیچ توجیهی برای بی اهمیت جلوه دادن این واقعه استفاده کرد. و این واقعیت که دعوای درون هیئت حاکمه ابعاد حاد و کریه بی سابقه ای به خود گرفت نشان دهنده ی آن است که سیستم با چالش های جدی روبرو و درگیر بحران است. این اوضاع پتانسیل گشایش ها و فرصت های بزرگ برای مبارزه مردم و ایجاد یک جهان بنیادا متفاوت و جدید در بر دارد که باید آن ها را در هوا ربود.

ترامپ نماینده ی این سیستم است و تفاوتش در آن است که آشکارتر از بقیه جنایتکار است. حملات او علیه مردم باید با دیوار مقاومت توده ای مردم مواجه شود. اما نیاز جامعه، بازگشت به وضعیت سابق و ادامه ی همان سیستم بیرحم و جنایت ها و وحشت هایش نیست.

نیاز ما به وجود آوردن یک جامعه ی بنیادا نوین و یک دولت بنیادا متفاوت است؛ جامعه ای که راه را برای محو کلیه شکل های حاکمیت سرکوبگرانه و ستم گرانه و روابط سلطه و استثمار در سراسر جهان را باز کرده و آن را متحقق خواهد کرد. این جامعه ای است که در قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی تجسم یافته است. این قانون اساسی اثری راهگشا است که باب آواکیان برای جامعه ی آینده تدوین کرده است. آواکیان، معمار کمونیسم نوین و رهبر انقلاب واقعی برای سرنگونی هر چه سریعتر این سیستم است. بیانیه ی کمیته مرکزی حزب کمونیست انقلابی آمریکا از همین نکته اساسی شروع می کند:

« یک انقلاب واقعی به معنای تغییراتی در داخل این سیستم نیست بلکه به معنای سرنگون کردن آن و استقرار یک سیستم بنیادا متفاوت و بسیار بهتر است. سیستم سرمایه داری-امپریالیستی را نمی توان اصلاح کرد. در این سیستم، هیچ راهی برای پایان دادن به بیرحمی پلیس و کشتار مردم، جنگ ها و نابودی مردم و محیط زیست، استثمار، ستم و تحقیر میلیون ها نفر، از جمله زنان به عنوان نیمی از بشریت در اینجا و سراسر جهان وجود ندارد. همه ی این فجایع ریشه در تضادهایی دارند که بخش لاینفکی از کارکر این سیستم و روابط و ساختارهای آن هستند. فقط یک انقلاب واقعی می تواند تغییر اساسیِ ضروری را به وجود آورد.»

اکنون زمان جسارت است. همه باید در خیابان ها باشند و انقلاب را مورد بحث قرار داده و وارد آن شوند.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
زن

 
آنچه از چین امروز

نمی گذارند بدانیم


مصاحبه یونگه ولت با " اگون کرنتس" آخرین رهبر جمهوری دموکراتیک آلمان( آلمان شرقی سابق)





یونگه ولت- سفر شما در ماه اکتبر به پکن دومین سفر شما در سال جاری به این کشور بود. انگیزه شما برای سفرهای مکرر به آنجا صرفا ناشی از کنجکاوی است؟

کرنتس: پس از هر سفر بیشتر برای من روشن می شود که اطلاعات ما در اروپا در مورد چین تا چه حد ناچیز است. اطلاعاتی که ما از چین داریم اکثرا یک سویه، گاه غلط، و یا دست کم مغرضانه است. در این مدتی که من آنجا بودم ششمین اجلاس مجمع عمومی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین برپا بود. صبح روز افتتاح اجلاس- یعنی در ساعاتی که حتی خود اعضای کمیته مرکزی هم اطلاعات مشخصی از آنچه در پلنوم خواهد گذشت نداشتند، مفسر رادیو آلمان موسوم به "دویچلاند رادیو" که تفسیرش را از طریق اینترنت می شنیدم چنان تفسیر می گفت که گوئی از همه چیز باخبر است، تفسیری مبنی بر: حدسیات، ادعاهای بی اساس، حرف هائی در حد فال قهوه و کف بینی. با این شیوه کار نه برخوردی عادلانه به چین می شود و نه پاسخی عادلانه به نیاز های اطلاعاتی مردم آلمان داده می شود.

یونگه ولت: اجازه بدهید بگویم: نتیجه برخورد ایدئولوژیک همین است.

کرنتس- این ایدئولوژی نیست، هرچند که کلی افکار ضد سوسیالیستی و فضل فروشی های پرتفرعن هم قاطی آن هست. مسئله این جهان بینی اروپا محور است: همه چیز با ملاک آلمانی سنجیده می شود.

یونگه ولت: بجای آن باید با کدام ملاک سنجید؟

کرنتس- ما باید جمهوری خلق چین را با توجه به تاریخ آن، با توجه به پیشرفت آن، با توجه به توانائی های آن، با توجه به دستآوردهای آن و خواست های آن بسنجیم.

یونگه ولت: شما با این تغییر چشم انداز به چه نتایجی رسیدید؟

کرنتس: آنطور که من می بینم، در این عصر ناامن، در جهانی که چنین در هم ریخته است، تقریبا هیچ کشوری نیست که مانند چین تصوری روشن از چشم انداز سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود داشته باشد. این کشور برای فاصله زمانی امروز تا 2050 برنامه دارد. چین بپاخاسته و این را می توان دید. همکاری تنگاتنگ آن با روسیه قابل تحسین است که این برای حفظ صلح نیز حائز اهمیت است. مشخص بگویم: من در همان دو استانی بودم که در سال 1989 همراه با یک هیئت نمایندگی از جمهوری دموکراتیک آلمان از آن دیدار کردیم. این استانها چنان تغییر کرده که به دشواری می توان آن را باز شناخت. از آن زمان تا کنون همه جا دست به عمران زده اند: خانه سازی کرده اند، موسسات اجتماعی تاسیس کرده اند، خیابان ساخته اند. فقط با حیرت می توان به این تغییرات چشم دوخت و آفرین گفت.

یونگه ولت- نگاهتان کمی آرمان گرایانه نیست؟ چین هم بهشت روی زمین نیست.

کرنتس- اصلا قصد ندارم چین را چون آرمانشهر جلوه دهم. من ازشکست سوسیالیسم در اروپا این را نیز آموختم که نباید به دیگران و راه های دیگری که برای رسیدن به سوسیالیسم در پیش گرفته می شود بدیده تفرعن نگریست، یا بر این باور بود که ممکن است سوسیالیسمی بی نقصان پدید آید، که عملکردش بتواند تهی از تضاد ها باشد. کشوری چنین بزرگ با ملیت های فراوان و باقیمانده هائی از گذشته، پر است از دشواری ها و مسائل سیاسی و اجتماعی. اما آنچه از منظر من عمده است پیشرفتی است که این کشور تا کنون به آن دست یافته است و برنامه های واقع گرایانه ای است که برای آینده دارد. تصور من این است که رهبری چین به بهترین وجه می داند که یک پروژه تاریخی مانند سوسیالیسم با ویژگی های چینی که تا کنون در تاریخ نمونه ای نداشته، با چه دشواری ها و مخاطراتی روبروست.

تا کنون 800 میلیون نفر از فقر نجات داده شده اند. بهبود کیفیت زندگی خلق و ارتقاء سطح آن در کانون توجه قرار دارد. من بارها از رهبران در مدارج متفاوت حزبی پرسیده ام بنظر شما مهمترین وظیفه کدامست. آنچه مرا عمیقا تحت تاثیر قرار داد پاسخی بود که از اکثر آنها شنیدم: "برای همیشه بر فقر چیره شویم". هیچ سرمایه دار معمولی چنین واکنشی نشان نمی داد.

یونگه ولت: واژه تحریک آمیز سرمایه داری بمیان آمد.

کرنتس: من واژه غرض آلود رسانه های سرمایه داری را در باره چین نمی پذیرم. این یک واقعیت است که سوسیالیسم اروپائی در درجه اول به این دلیل از پای در آمد که نتوانست به تولید ضروری برای غلبه بر سرمایه داری دست یابد. این که امروز چین راه دیگری را در پیش گرفته ناشی از این ضرورت است که یک پایه نیرومند مادی- فنی برای سوسیالیسم با ویژگی چینی بوجود آورد. در سال 1949 که انقلاب در چین پیروز شد، چین یک کشور نیمه فئودال و نیمه مستعمره بود . تا کنون در هیچ کجای جهان پرش از فئودالیسم به سوسیالیسم با موفقیت روبرو نشده است. کشورهای امپریالیستی که چین را میان خود تقسیم کردند، در آن زمان مانع پیدایش مناسبات سرمایه داری در چین شدند.

یونگه ولت: و حالا بشدت به پیش رانده می شود؟

کرنتس: نه، به این سادگی نیست. من تلاش می کنم درک کنم سوسیالیسم با ویژگی چینی چگونه است. چین چگونه کشوری است؟ "هفتمین اجلاس جهانی سوسیالیسم" که آکادمی علوم اجتماعی ما را نیز به آن دعوت کرده بود، در پی یافتن پاسخی به این پرسش بود.

یونگه ولت: منظورتان از "ما" کیست؟

کرنتس: "رولف برتولد" که در سالهای دهه پنجاه در چین تحصیل می کرد و سالهای درازی سفیر ما در پکن بود و من. ما را بعنوان شاهدان دوران دعوت کرده بودند.

یونگه ولت: یعنی بیشتر صحبت از گذشته بود تا آینده.

کرنتس: کنفرانسی بود با شرکت 36 کشور- از آلمان هم نمایندگان بنیاد روزا لوکزامبورگ – در آن حضور داشتند- و بیش از 400 دانشمند و فعال حزبی از جمهوری چین. موضوع کنفرانس "مارکسیسم در قرن 21 بود". بنظر من آنچه حائز توجه است این است که حزب کمونیست چین، در دورانی که مارکسیسم منسوخ دانسته می شود، آن هم نه فقط از سوی ضد کمونیست ها، امروزی بودن اندیشه های مارکس، انگلس و لنین را در برنامه روز قرار می دهد. بنا بر این برخلاف حدس شما توجه کنفرانس به گذشته معطوف نبود.

یونگه ولت: پس کنفرانس چه نیازی به شاهدانی چون شما داشت؟

کرنتس: چینی ها در پی یافتن علل از پای در آمدن سوسیالیسم در اروپا هستند تا از آن برای حال و آینده خود نتیجه بگیرند. آنها فقط از اشتباهات خود درس نمی گیرند، بلکه از خطاهای دیگران – یعنی ما نیز می آموزند. معاون آکادمی در سخنانی که بعنوان خیرمقدم به حضار بیان کرد از جمله گفت: اینک هنگام آنست که با جدیت بیشتری در باره احیاء سوسیالیسم سخن بگوئیم تا در باره گذشته.

یونگه ولت: پس از مائو چه خبر؟

کرنتس: سخن از متفکران مارکسیست داخلی و خارجی می رفت. مائو هم یکی از آنهاست. بطور کلی آنچه چشمگیر بود این بود که حزب کمونیست چین به تاریخ خود توجه خاصی دارد. برغم ضرورت انتقاد از آن دوران تا 1978 نباید فراموش کرد که با وجود انقلاب فرهنگی در این زمان، پایه های پیشرفت های امروزی در آن زمان گذاشته شد. از این رو ضرورت دارد که نقش مائو مورد بررسی دقیق و ارزشیابی عادلانه قرار گیرد. افزون بر این من "واژه نامه فلسفی مارکسیستی" را که "آلفرد کوزین" فیلسوف جمهوری دموکراتیک آلمان به بررسی دوباره آن پرداخته است تقدیم به فوروم کردم و نشان دادم که دانشمندان جمهوری دموکراتیک آلمان که در سال 1990 از دانشگاه ها، مدارس عالی و آکادمی های جمهوری دموکراتیک آلمان اخراج شدند، بطور خصوصی کار خود را در عرصه پژوهش های مارکسیستی دنبال کرده اند. این امر مورد توجه ویژه قرار گرفت.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
زن

 
برگزاری هجدهمین اجلاس جنبش کمونیستی جهان در ویتنام
و
سخنرانی نمایندۀ حزب تودۀ ایران در این اجلاس




هیئت نمایندگی کمیته مرکزی حزب توده ایران در هجدهمین همایش حزب های کمونیست کارگری جهان در هانوی، ویتنام، شرکت کرد. نمایندگان حزب های کمونیست جهان به دعوت دبیرکل حزب برادر، رفیق نویِن فو ترونگ، در ساختمان مرکزی حزب کمونیست ویتنام در هانوی با او ملاقات و تبادل نظر کردند. در پایان هجدهمین همایش، حزب های کمونیست فراخوان عمل مشترک در یک سال آینده را متفقاٌ تصویب کردند. اجلاس درپایان کار بیانیه ای به شرح زیر با امضای شمار زیادی از شرکت کنندگان دربارۀ بحران سوریه منتشر کرد.

بیانیهٔ حزب‌های کمونیست و کارگری برای پایان دادن به جنگ، ترور، و فاجعهٔ انسانی در سوریه


ما امضاکنندگان زیر، حزب‌های کمونیست و کارگری حاضر در ۱۸مین نشست بین‌المللی حزب‌های کمونیست و کارگری در هانوی،‌ ویتنام، قاطعانه اعتقاد داریم که سیاست‌ها و عمل قدرت‌های امپریالیستی و متحدان ارتجاعی آنها فاجعهٔ سیاسی، اجتماعی، و انسانی بی‌سابقه‌ای در خاورمیانه به وجود آورده است. این منطقه اکنون در بحران جنگ و ویرانی عظیمی گرفتار است. این منطقه کانون تلاش‌های به‌دقَت هماهنگ شدهٔ امپریالیسم به سرکردگی آمریکا به منظور تحکیم سلطه و سرکردگی آن و تضمین کنترل بی‌رقیب جریان نفت، امکان غارت بدون مانع منابع منطقه، و بهره‌برداری از بازارهای این منطقه بوده است.
ما نگرانیم که اگر وضعیت کنونی ادامه یابد، خاورمیانه آینده‌ای جز جنگ‌های بیشتر، بی‌ثباتی، و سلطهٔ امپریالیستی در پیش رو نخواهد داشت. جنگ و ترور در سوریه، عراق، یمن، لیبی، و افغانستان، ادامهٔ اشغال فلسطین توسط اسرائیل، و بحران‌های سیاسی در لبنان و مصر، این منطقه را به خاک و خون کشیده است.
آنکه از وضعیت کنونی در این منطقه به‌واقع بهره می‌برد، امپریالیسم است که می‌تواند طرح‌های خود برای سلطهٔ اقتصادی، سیاسی، و ژئواستراتژیکی‌اش را ادامه دهد.
قدرت‌های بزرگ- آمریکا و اتحادیهٔ اروپا- در پی آنند که با تغییر مرزهای سوریه و عراق، چندین کشور کوچک‌تر بر پایهٔ تقسیم‌های قومی و فرقه‌یی به جای این دو کشور به وجود آورند. «طرح خاورمیانهٔ جدید» به‌سرعت در حال شکل گرفتن است.
در حال حاضر چندین کشور به صورت نظامی در مناقشهٔ سوریه درگیرند، که برخی از آنها را دولت سوریه به طور قانونی دعوت به شرکت نظامی در این مناقشه کرده است، ولی شماری از آنها برخلاف منشور سازمان ملل متحد وارد این مناقشه شده‌اند.
ما نگرانیم که مناقشهٔ جاری در سوریه به مناقشهٔ نظامی گسترده‌تری در سراسر منطقه بینجامد. از همان آغاز بروز بحران در سوریه، ما اعلام کردیم که این مناقشه راه‌حل نظامی ندارد، و از حل‌وفصل مناقشه از راه مذاکره، ضمن رعایت استقلال و یکپارچگی ارضی سوریه، دفاع و حمایت کردیم، و با هر گونه بروز مداخلهٔ خارجی مستقیم یا غیرمستقیم علیه حاکمیت ملّی کشور سوریه مخالفت کردیم.
به اعتقاد ما، بدون مبارزهٔ مردم و کارزار همبستگی توده‌یی با هدف حل‌وفصل مسالمت‌آمیز درگیری‌های موجود در منطقه، و در حمایت از ملّت‌ها، فاجعه فقط گسترده‌تر خواهد شد. تنها قربانی این وضع، زحمتکشان و تهی‌دستانی هستند که هیچ راه چارهٔ دیگری ندارند جز آنکه از روی استیصال و درماندگی دست به هر اقدامی برای بقای خود بزنند. قربانیان این وضع در تلاش ناگزیر برای فرار از جنگ و تروریسم و یافتن محلی امن برای خود، مجبور به ترک خانه و کاشانهٔ خود شده‌اند.
ما همهٔ طرف‌های اصلی این بحران را فرامی‌خوانیم که بی‌درنگ به میز مذاکره بر اساس مفاد منشور سازمان ملل متحد بازگردند. بر سر این میز مذاکره جایی برای هیچ سازمان تروریستی نباید باشد. حمایت، تأمین مالی، و مسلّح کردن سازمان‌های تروریستی باید محکوم، و بی‌درنگ متوقف شود. آیندهٔ سوریه و دولت آن را فقط مردم سوریه بر پایهٔ خواست و ارادهٔ آزادانهٔ خود باید تعیین کنند، و برکناری بشار اسد و دولت سوریه نباید پیش‌شرط پایان دادن به خشونت و برقراری صلح پایدار باشد.
ما وظیفهٔ خود می‌دانیم که:
گسترده‌ترین نیروهای ممکن را برضد ادامهٔ مداخله و تجاوز امپریالیسم در منطقهٔ خاورمیانه بسیج کنیم،
ارتباط جنبش‌های خود با اسرائیل و رژیم آپارتاید آن را قطع کنیم، و به هر طریق ممکن با مبارزهٔ مردم فلسطین همبستگی کنیم،
راه‌پیمایی‌ها و تظاهرات توده‌یی به سود صلح جهانی، و به‌ویژه صلح واقعی در منطقهٔ خاورمیانه را سازمان دهیم و به حرکت درآوریم،
علیه فروش تسلیحات جنگی به رژیم آپارتاید اسرائیل تلاش کنیم،
سمینارها و دیگر همایش‌های عمومی برای دفاع از صلح در منطقه سازمان دهیم.
امضاکنندگان:
۱. حزب مترقی زحمتکشان قبرس (آکل)
۲. حزب کمونیست کوبا
۳. حزب کمونیست پرتغال
۴. حزب کمونیست آفریقای جنوبی
۵. حزب کمونیست ونزوئلا
۶. حزب مردم فلسطین
۷. حزب کمونیست عراق
۸. حزب کمونیست اردن
۹. حزب تودهٔ ایران
۱۰. حزب کمونیست ترکیه
۱۱. حزب کمونیست اوکراین
۱۲. حزب کمونیست هند
۱۳. حزب کمونیست سریلانکا
۱۴. حزب کمونیست آلمان
۱۵. حزب کمونیست برزیل
۱۶. حزب کمونیست اسپانیا
۱۷. حزب کمونیست بریتانیا
۱۸. حزب کمونیست ایرلند
۱۹. حزب کمونیست فنلاند
۲۰. حزب کمونیست آمریکا
۲۱. حزب کمونیست استرالیا
۲۲. حزب ترقی‌خواه مردم گویان
۲۳. حزب کمونیست فیلیپین (PKP – ۱۹۳۰)
۲۴. حزب کمونیست سوئد
۲۵. حزب کمونیست پاکستان
۲۶. حزب کمونیست بوهم و موراوی (جمهوری چک)
۲۷. حزب کمونیست در دانمارک
۲۸. حزب کمونیست سودان
۲۹. حزب کارگران سوسیالیست کرواسی
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
مرد

 
سلام ، مرگ کاسترو خیلی ناراحتم کرد.نه اینکه طرفدار کمونیست باشم یا نه که واقعا هیچی هم ازش نمی دونم منتهی از نظر شخصیتی به نظرم آدم خود ساخته و قابل احترامی بود.
     
  
زن

 

فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا در سن ۹۰ سالگی در هاوانا، پایتخت، درگذشت.





فیدل کاسترو به همراه یارانی همچون ارنستو چه گوارا انقلاب کمونیستی کوبا را در سال ۱۹۵۹ میلادی به پیروزی رساند و تا زمان مرگش به آرمان ها و رویکرد و نگرش های خود خصوصا در قبال آمریکا وفادار و صادق باقی ماند.



کاسترو زمانی که دانشجو بود به یک گروه دانشجویی پیوست که علیه فساد سیاسی مبارزه می‌کردند. او در سال ۱۹۴۷ میلادی عضو حزب مردم کوبا شد که به حزب ارتدوکس هم شهرت داشت. وی سپس رهبر جناح چپ حزب شد و همان سال داوطلب عضویت در یک گروه مسلح برای مبارزه علیه نظام رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن شد. این گروه نتوانست از کوبا خارج شود.


فیدل در کنار ارنستو چگوارا

بارها فیدل کاسترو در طرح‌ریزی و اجرای نقشه‌های ضد امپریالیستی نقش داشت.

او در ۱۹۵۹ میلادی توانست، نظام فالگنسیو باتیستا را شکست دهد و حکومت کوبا را دست گیرد.



فیدل کاسترو ده سال پیش (۲۰۰۶ میلادی) بدلیل بیماری از قدرت کنار رفت و برادرش رائول کاسترو زمام امور را در کوبا در دست گرفت.

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
صفحه  صفحه 9 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
سیاست

communism | کمونیزم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA