انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 139 از 141:  « پیشین  1  ...  138  139  140  141  پسین »

مهسا امینی، پرونده یک جنایت


مرد

 
تقدیم به روح ناپاک شاش قاسم

fuck
     
  
مرد

 
Streetwalker:
بزرگترین بدبختی ملت ایران جماعت روشنفکر دوزاری است.

بیشترین گناه در انقلاب (حمله جمهوری اسلامی به ایران) هم گردن همینا بود که مزدورِ بی مزد و منتِ چپ و روس ها شده بودن و علیرغم اینکه مثلا مارکسیسم و کمونیسم آزمایش خودش رو در شوروی سابق به بدترین شکل پس داده بود، به زور به خوردِ ایران میدادن و همدست خمینی و خمینی ها شدن!
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
Streetwalker

ماشاله با غلطک از رو تموم اپوزسیون داخل و خارج نشین رد شدی عزیز منم میگم ننگ و نفرین بر همه به وجود آوران فتنه 57 از تفاله های جبهه ملی تا چپ و چرک های عشق استالین و چه گورا از ملی منقلی های عزیز تا فوکل کرواتی های توهم زده ولی عزیز اینکه ملت تو سال 57 افتادن تو دام خمینی دو علت داشت یکی عدم سواد سیاسی که حاصل پدر سالاری و یکه تازی شاه فقید بود و‌ دوم حاصل ذوب شدگان در پهلوی دوم بود از اینها بگذریم اتاق فکرهای واجا و ساس سالهاست دارن چهره کلیه اپوزسیون رو چه در داخل و چه در بیرون مخدوش میکنن از نوریزاد بگیر تا طبرزدی و فاطمه سپهری و ... حالا هم پهلوی سوم که من هم میگم آلرناتیو مناسبی برای گذار از ج.ا نیست ولی چاره چیست آیا بهتر نیست به جای صرف انرژی در کوباندن همدیگه اونو صرف آخرین ضربه به دیوار موریانه زده و سست شده رژیم کنیم ؟!!
معیادگاه ما انسان و آبادی !

تاریخ آینده میدان آزادی ...

جانی & واکر
     
  

Streetwalker
 
چشمات
روزبه بمانی...




موندیم کنار هم چه چیزا از جنون دیدیم♩♬
ما هر دوتامون بعد هم داغ جوون دیدیم
من این تویی رو که تمام عمر کم دیدم♩♬
حالا برای دیدن تو چشممو میدم
هر بار که من گفتم آزادی تو خون بهاشو قبل من دادی♩♬
من سرزمینم هر کجا باشه چشمای تو زیباترین جاشه
موندیم و از مردن برای هم نترسیدیم♩♬

ما هردومون کی خواب این روزارو میدیدم♩♬
هر بار که من گفتم آزادی تو خون بهاشو قبل من دادی
من سرزمینم هر کجا باشه چشمای تو زیباترین جاشه♩♬
باب سکوتی و تصویر فریادی تو پای من انقد تبر خوردی که افتادی
از خاطرات ما پاییز میباره دنیا به ما یه زندگی خوش بدهکاره♩♬
هر بار که من گفتم آزادی تو خون بهاشو قبل من دادی
من سرزمینم هر کجا باشه چشمای تو زیباترین جاشه♩♬


💔تو زمستون داره چشمات...❤️‍🩹
     
  ویرایش شده توسط: Streetwalker   

Streetwalker
 
وقتی به یکسال قبل فکر میکنم اشکام در میاد.....
چقدر به سرنگونی اینا نزدیک شدیم.....
چقدر.....




قاسم افشار
ماه و بارون


بغض تو از رو تن پنجره پاک کن
پیرن خونیمون و تو باغچه خاک کن
شمعی روشن کن به یاد ماه و بارون
آسمونی ریخته رو کف خیابون
آسمونی ریخته رو کف خیابون
صبح فردا با نسیم لای موهات
خاک پاییز و بشور از روی چشمات
حیف ابرای سبک بالی که مردن
غنچه های نوجون سالی که مردن
شمعی روشن کن به یاد ماه و بارون
آسمونی ریخته رو کف خیابون
آسمونی ریخته رو کف خیابون
بعد فریادم من و محکم بغل کن
جوری که باور کنم زندم بغل کن
از همین اشکات که ریخته روی سینم
صبح فردا دشتی از لاله میچینم
شمعی روشن کن به یاد ماه و بارون
آسمونی ریخته رو کف خیابون
آسمونی ریخته رو کف خیابون
پشت این شبای غرق دود و آهن
روشنی های زیادی توی راهن
آرزومه با تو از گریه رها شم
شاهد لبخند زیبای تو باشم
شاهد لبخند زیبای تو باشم


لینک دانلود
💔تو زمستون داره چشمات...❤️‍🩹
     
  ویرایش شده توسط: Streetwalker   

Streetwalker
 
و به یاد بیاوریم اسیرانمان را،در بند ضحاک زمان،ملای مفعول،سفاک علی شاه خامنه ای

۲۰۹
آلبوم سیگما
شاهین نجفی


تو که میشناسی دردِ تو شعرامو
تو که میفهمی معنی ایهامو
تو که با رنج کشیدی بدن زخمیمو
تو که دیدی یه شبه برفِ رو موهامو
بدنم مَهلکه ی شیهه ی شلاق شد

من اگه خسته شبیه تنِ ایران بودم
من اگه لحظه ی پایانیِ انسان بودم
خاطراتِ تو منو زنده نگه داشته هنوز
وسطِ بی تو ترین نقطه ی زندان بودم
که به یادِ تنِ گرم تو، تنم داغ شد

با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن

تو که باشی پیش من خنده به دردا میزنم
حتی اون لحظه که از شکنجه ها جون میکَنم
تو دلیلِ سبزِ ریشه امی تو خاک این کویر
چرا خم شه قامتم، زرد بشه روح و تنم؟
که جواب موندنم، اَرّه سر ساق شد

اگه فردایی باشه من با تو می سازم
برد من وقتیه که به تو می بازم
توی این روزای شوم، شده کل آرزوم
روز آزادی بیاد حبس بشم تو بغلت
بین دستات برسم به اوج پروازم

با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشت مرز تن تو تا به ابد می مونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن

با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن

با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن.....


💔تو زمستون داره چشمات...❤️‍🩹
     
  ویرایش شده توسط: Streetwalker   

Streetwalker
 
یاد آر ز شمع مرده یاد آر



محمد! من به تو زیاد فکر می کنم. به تنهایی‌ات، به بی‌کسی‌ات، به غربت سیمانی آخرین اتاقک عمرت، به آن اذان واپسین، به سرمای انگشت‌هایت و باز به تنهایی‌ات...
به تنهایی غلیظ‌ ات، به این که کسی را نداشتی که بگویی "خداحافظ"

محمد من به این خداحافظیِ رهانشده‌ی شکسته در گلویت زیاد فکر می‌کنم. من به پدری که نیست، که نبود که بعد از تو کمرش بشکند، زانوهایش تا شود و باز نتواند دریای خون سینه را به اشک بدل کند فکر می کنم، به پدری که نبود که تو را، پیکر سرد تو را تحویل بگیرد، به پدری که نبود که بهش سفارش کنی "به مامان چیزی نگو"...

و مادری که نبود که نگران چیزی شنیدنش باشی... مادری که برایت سیاه بپوشد، ضجه بزند، صورت خراش دهد... مادری که عکست را قاب بگیرد، به سینه بچسباند و جگرش برای مظلومیت چشم‌هایت آتش بگیرد...

محمد! تنهایی‌ات لایه‌لایه دل آدم را می‌تراشد و خون می‌اندازد.
... و من فقط یک آرزو دارم.
کاش عشق را تجربه کرده باشی، کاش توی همین دو روز عمر، کاش توی همین زندگی کوتاهت، قلبت به عشق گرم شده باشد، کاش انگشت‌های کشیده‌ی دختری را لمس کرده باشی، کاش با هم قدم زده باشید، گوشه‌ی خیابان، زیر برف، آش داغ خورده باشید، کاش به این جمله که "ممّدها بگیراَند" یک دل سیر خندیده باشید و دلت از خنده‌اش غنج رفته باشد.

محمد! تنهایی‌ات بدجور به جانم نشسته. تنهایی‌ات دارد روانی‌ام می‌کند، بگو که دم آخر، لااقل توی دل، به کسی گفته‌ای "خداحافظ"... بگو...

برای تو، جدای همه، خاص، ویژه عزاداری می‌کنم، به جای خواهری که نبود که که برایت سیاه بپوشد و فدای قد و بالایت شود.
💔تو زمستون داره چشمات...❤️‍🩹
     
  
مرد

 
یاد تمامی قهرمانان جاویدنام وطن گرامی

اما

برای من مجیدرضا رهنورد یه اسطوره بی تکرار هست شبیه بغض فروخورده من و خیلی های دیگه بغضی که فریاد و خشم شد و بر سر دژخیمان آوار شد وقتی صحنه مبارزه شجاعانه شو با مزدوران رژیم نگاه میکنم احساس غرور میکنم بدون ترس و درست مثل یک فرمانده شجاع ولی تنها ...

وقتی آدم آخرین مصاحبه با کلی سانسورش رو از رسانه میلی نگاه میگنه که میگه بعد مرگم کسی شیون نکنه و همه شادی کنن هیچ‌واعظ و قاری مفت خوری نیاد ... به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم

یادشان گرامی و نامشان تا ابد جاوید
معیادگاه ما انسان و آبادی !

تاریخ آینده میدان آزادی ...

جانی & واکر
     
  ویرایش شده توسط: jhanmii   
مرد

 
Streetwalker:
محمد! من به تو زیاد فکر می کنم. به تنهایی‌ات، به بی‌کسی‌ات، به غربت سیمانی آخرین اتاقک عمرت، به آن اذان واپسین، به سرمای انگشت‌هایت و باز به تنهایی‌ات...
به تنهایی غلیظ‌ ات، به این که کسی را نداشتی که بگویی "خداحافظ"

محمد من به این خداحافظیِ رهانشده‌ی شکسته در گلویت زیاد فکر می‌کنم. من به پدری که نیست، که نبود که بعد از تو کمرش بشکند، زانوهایش تا شود و باز نتواند دریای خون سینه را به اشک بدل کند فکر می کنم، به پدری که نبود که تو را، پیکر سرد تو را تحویل بگیرد، به پدری که نبود که بهش سفارش کنی "به مامان چیزی نگو"...

و مادری که نبود که نگران چیزی شنیدنش باشی... مادری که برایت سیاه بپوشد، ضجه بزند، صورت خراش دهد... مادری که عکست را قاب بگیرد، به سینه بچسباند و جگرش برای مظلومیت چشم‌هایت آتش بگیرد...

محمد! تنهایی‌ات لایه‌لایه دل آدم را می‌تراشد و خون می‌اندازد.
... و من فقط یک آرزو دارم.
کاش عشق را تجربه کرده باشی، کاش توی همین دو روز عمر، کاش توی همین زندگی کوتاهت، قلبت به عشق گرم شده باشد، کاش انگشت‌های کشیده‌ی دختری را لمس کرده باشی، کاش با هم قدم زده باشید، گوشه‌ی خیابان، زیر برف، آش داغ خورده باشید، کاش به این جمله که "ممّدها بگیراَند" یک دل سیر خندیده باشید و دلت از خنده‌اش غنج رفته باشد.

محمد! تنهایی‌ات بدجور به جانم نشسته. تنهایی‌ات دارد روانی‌ام می‌کند، بگو که دم آخر، لااقل توی دل، به کسی گفته‌ای "خداحافظ"... بگو...

برای تو، جدای همه، خاص، ویژه عزاداری می‌کنم، به جای خواهری که نبود که که برایت سیاه بپوشد و فدای قد و بالایت شود.

     
  
مرد

 
jhanmii:
یاد تمامی قهرمانان جاویدنام وطن گرامی

اما

برای من مجیدرضا رهنورد یه اسطوره بی تکرار هست شبیه بغض فروخورده من و خیلی های دیگه بغضی که فریاد و خشم شد و بر سر دژخیمان آوار شد وقتی صحنه مبارزه شجاعانه شو با مزدوران رژیم نگاه میکنم احساس غرور میکنم بدون ترس و درست مثل یک فرمانده شجاع ولی تنها ...

وقتی آدم آخرین مصاحبه با کلی سانسورش رو از رسانه میلی نگاه میگنه که میگه بعد مرگم کسی شیون نکنه و همه شادی کنن هیچ‌واعظ و قاری مفت خوری نیاد ... به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم

یادشان گرامی و نامشان تا ابد جاوید

روانش شاد . پرچم شیر و خورشید روی دستش تتو شده بود.
     
  
صفحه  صفحه 139 از 141:  « پیشین  1  ...  138  139  140  141  پسین » 
سیاست

مهسا امینی، پرونده یک جنایت

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA