ارسالها: 12859
#261
Posted: 5 May 2017 08:09
مطلب جالبی از سید محمد بهشتی
روزگاری بود که مردم نمیدانستند؛ برخی بیشتر و برخی کمتر. سیاستمداران نیز بهناگزیر به فضای تاریکِ ندانستنِ جامعه خو کرده بودند و ایبسا سرمایهشان همین نادانستن بود. علیرغم توقعمان، حتی خیرخواهترین فعالانِ عالم سیاست، با رعایت «ندانستنِ» جامعه، از آن بهره میبردند؛ طبیعتا آنها که در اردوگاه شر بودند، مهمترین تکیهگاهشان همین ندانستن جامعه بود؛ برخی بیشتر و برخی کمتر. در طول یکی دو دهۀ اخیر، رفتهرفته از ندانستن کاسته و بر دانستن افزوده شد. اکنون مردم میدانند؛ بعضی بیشتر و بعضی کمتر. آن زمان که مردم نمیدانستند، راههای دانستن محدود و قابل مدیریت بود و کسانیکه نیاز به پشتیبانی مردم داشتند، میتوانستند مجاریِ دانستن را به نحوی مدیریت کنند که ایبسا بر ندانستن بیفزایند؛ گاهی بیشتر و گاهی کمتر. لیکن آن دوران سپری شده است، امروز دروازههایی که میتوان از طریق آن دانست، فراختر و غیرقابل مدیریتتر شده و اصلا همگان در معرضِ دانستن قرار گرفتهاند، حتی وقتی ارادهای نکردهاند که بدانند؛ برخی بیشتر و برخی کمتر.
حال که دانستن بر نادانستن غلبه یافته، هنوز هستند سیاستمدارانی که قصد دارند بر امواجِ نادانستنِ جامعه سواری کنند و به اوج بروند، ولی طبیعی است اگر مغلوب امواج دانستن جامعه شوند و زمین بخورند؛ برخی سختتر و برخی نرمتر! امروز کسانی موفق خواهند شد که بتوانند نمایندۀ دانایی جامعه باشند و نه جهلشان. کسانیکه از دانستن مردم خشنود باشند و هرقدر مردم بیشتر بدانند آنان احساس قدرت و آرامش بیشتری کنند. هرقدر خشنودتر، موفقتر! در این میان هستند مردمی که در عین قرار داشتن در معرضِ دانستن، خود اراده به ندانستن کردهاند؛ برخی بیشتر و برخی کمتر. گروهی که وانمود میکنند دستهایی در پشت پرده همه چیز را از قبل مدیریت کرده و آنان را در حاشیه تاریکِ ندانستن نگهداشته است. آنان باور ندارند که میدانند و بر این ندانستن پای میفشرند و سلاح دفاعی خود را عدم مشارکت در این نمایش میدانند تا مسئولیتی به گردنشان نیفتد. در فضای انتشار دانایی، چنین کسانی همچون موانعی کدر عمل میکنند که روشنایی را از خود عبور نمیدهند و برعکس بر انکسار و تردید دامن میزنند. برای همین خواسته یا ناخواسته، با بیعملیِ خود، پشتیبان سیاستمدارانی میشوند که سرمایهشان جهل جامعه است.
در این یک دههای که رسانههای دیجیتال و فضای مجازی، همه را مبتلای به دانستن کرده، بیش از پیش روشن شده است که همۀ اهل یک سرزمین و اساسا همۀ ساکنین جهان تا چه اندازه بر سرنوشت یکدیگر مؤثرند. بیعلت نیست که با وسواس انتخابات ریاستجمهوری امریکا را دنبال میکنیم، و چشمبهراه نتایج آن هستیم؛ و یا آرزو میکنیم که کاش ما هم میتوانستیم در رفراندوم قانون اساسی ترکیه شرکت و یا در انتخابات جاری فرانسه ایفای نقش کنیم. آیا این اندازه از جدیت در تعقیب این رویدادها، محضِ ارضای حس کنجکاوی و هیجان است، مثل وقتی که بازی بارسلونا و رئال مادرید را دنبال میکنیم؛ مسلما پاسخ منفی است.
این نتایج برایمان مهم است و اوقاتمان را تلخ و یا کاممان را شیرین میکند؛ گاهی بیشتر و گاهی کمتر. آرزو میکنیم که کاش در نظرخواهیها و انتخابات در هر جای دیگری، ما نیز سهمی داشتیم چراکه احتمالا به نتایج عقلاییتری دست مییافتیم و منافعمان بیشتر حفظ میشد. ما درحالی دستمان از این رویدادها کوتاه است، که تکتک آنها در سرنوشت ما مؤثر است. محرومیت مردم جهان از شرکت در انتخابات امریکا سرمایۀ ترامپ شد. وقتی فضای دانستن، برایمان آشکار میسازد که حتی ایفای نقش در انتخاباتِ سرزمینهای دور تا چه اندازه تمنای موجهی است، چگونه است که تمنای ایفای نقش در خانه خودمان در ما شعله نمیکشد. حاکمیت و چیرگیِ دانستن است که سبب میشود انتخابات را یک «بازی» بدانیم و نه یک «نتیجه». قرار نیست پس از انتخابات برنده و بازنده معین شوند که ما خود را از پیشباخته تصور کنیم و به این بهانه از مشارکت سرباز بزنیم. در وضعیت موجود که البته منحصر به کشور ما نیز نیست، بازی کردن یگانه راه بهبود بخشیدن اوضاع است؛ گاهی بیشتر و گاهی کمتر. در فضایِ چیرگیِ نادانستن، حضور در انتخابات بیشتر به انجام تکلیفی شرعی شبیه بود و نه کنشی سیاسی و فعالانه. با چیرگی دانستن است که دیگر بر همگان روشن شده که تغییر و تحول بهتدریج رخ میدهد همانقدر که جریان دانستن نیز تدریجی است. کسانیکه که از انتخابات و از رئیسجمهور انتظار معجزه دارند به نظر میآید که مقیم تاریکی ندانستن شدهاند. هرچند انتخابات سیاه و سفید نیست و درست است که برخی کمتر میدانند و برخی بیشتر؛ ولی مهم است که ما جزو آن دستهای باشیم که «بیشتر میدانند» و «کمتر نمیدانند».
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#262
Posted: 5 May 2017 09:25
اینهم مطلبی دیگر
یک زمانی غلام پیروانی خطاب ب تماشاچیای شیرازی ک موقع بازی تیمای شیرازی با تیمای سرخابی پایتخت، ب طرفداری تیمای استقلال و پرسپولیس می پرداختن میگفت آی آقایونی ک توو شیراز تیم شیرازی رو تنها میزارید و استقلال و پرسپولیسو تشویق میکنید یادتون باشه اگه برق و فجر حذف بشن از لیگـ دیگه استقلال و پرسپولیسمـ ب شیراز نخواهند اومد ک شما بخواید بازیاشونو از نزدیک ببینید چ برسه ک بخواید طرفداریشونو کنید توو استادیوم، زمان گذشت و برق و سپاسی شیراز از لیگ افتادن و پیش بینی پیروانی محقق شد و دیگه سالهاست تیمای سرخابی تهرانی ب شیراز نمیان، الانم منم بدوستانی ک در کارزار انتخاباتی و با استفاده از امکانات دنیای مجازی ب این دولت میتازن میگم یادتون باشه اگه این دولت معتدل رفت و دولتی دلواپس اومد دیگه دنیای مجازیی وجود نخواهد داشت تا شما ازش استفاده کنین چ برسه ک بخواید ب اصلاحات حمله کنین
نویسنده: ؟
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#263
Posted: 5 May 2017 10:42
باز هم مطلبی از تاجزاده نازنین
چقدر دوست داشتنی است این مرد در روزگار نامردی و نامرادی
✅ رأی دهندگان اصلی نه جماعت اقلیت فیسبوک و توئیتر هستند نه کسانی که از سخنان جهانگیری به هیجان آمدند؛ نتیجه انتخابات را مردم فقیر و بی پولی تعیین میکنند که یارانه برایشان مهم بوده ، هست و خواهد بود ؛
اگر فکر میکنیم «جمعیت گرسنه و بیکار» از حرفهای جهانگیری و روحانی خوشحال شدند و بخاطر بینش علمی درست ، «میفهمند» که شعارهای #قالیباف غیرعملی است ، سخت در اشتباهیم ؛
✅مردم روستاها و شهرهای دور چنان گرفتارند که نه توجهی به سخنان سنجیده هاشمی طبا میکنند و نه برایشان مهم است که جهانگیری نماینده اصلاحات است و قالیباف سردار گازانبری و رئیسی قبلا قاضی بوده، خیر ! لشگر بیکاران و تهیدستان، چنان طعم یارانه به دهانشان مزه کرده که محال است از وعده سه برابر شدن یارانه یا وعده 250 هزاری به جوانان بیکار بگذرند !
✅دقت کنیم ایران فقط تهران و شیراز و مشهد و اصفهان و تبریز نیست ؛ رأی دهندگان همان کسانی هستند که سال 84 در دور اول وعده 50 هزاری کروبی را جدی گرفتند و در دور دوم هم احمدی نژاد را با وعده «نفت بر سر سفره ها» پسندیدند .
جهانگیری اگر چیز خاصی هم در این مناظره نمیگفت ، هواداران روحانی باز به او رأی میدادند ، اما قالیباف میداند چطور با زبان مردم عادی کوچه و بازار و دهات و شهرستانهای دور سخن بگوید تا بفهمند و فیل شان یاد یارانه بیشتر کند ؛
✅برای بخش بزرگ و تعیین کننده شرکت کنندگان در انتخابات نه نقل قول قالیباف از سخن میرحسین مهم است و نه عاملان حمله به سفارت و نه مالیات ندادن آستان قدس؛ آنها بیکارند و گرفتار و گرسنه و «سهم» خود را از مملکت و پول نفت میخواهند ؛
✅این مردم همانهایی هستند که حاضر نشدند از دریافت یارانه انصراف دهند و برایشان نه قابل فهم است نه مهم که سه برابر کردن یارانه ها و ریختن پول نقد، وضع اقتصاد را بدتر خواهد کرد ؛ اشتباه مهلکی است اگر فکر کنیم رأی دهندگان حاشیه نشین در شبکه های اجتماعی هستند و سابقه مدیریتی قالیباف یا عدم سابقه دیگری را «سرچ» میکنند یا برایشان مهم است که میرحسین و کروبی در حصر هستند یا اساسا عامل گرانی 40 درصدی سال 91 ریشه در چه داشت یا مسکن مهر چه بلایی سر سرمایه بانکها آورد یا ...
✅ اکثریت رأی دهندگان چنان خشمگین و پرکینه اند که کاری به املاک نجومی و زنجانی و خیریه همسر قالیباف ندارند ، آنها همه را دزد میدانند(!) و «حق» شان را از یارانه ها میخواهند . طرفداران روحانی اگر میخواهند 30 اردیبهشت ، نتایج انتخابات غافلگیرشان نکند باید به زبان عامیانه و قابل فهم به مردم بگویند وعده پول نقد به نفع شان نیست در درازمدت ؛
✅طرفداران قالیباف هم اگر پیروزی میخواهند باید همچنان بر طبل یارانه بکوبند و بکوبند !
حواسمان باشد و هر کدام به سهم خود برای انتخاب روحانی بکوشیم. دست روی دست گذاشتن و غفلت در این پیچ تاریخی عواقب وخیمی برایمان خواهد داشت
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 14491
#264
Posted: 5 May 2017 18:51
کی خلاصه مناظره رو می ذارید
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#265
Posted: 5 May 2017 18:55
nazi220: کی خلاصه مناظره رو می ذارید
نازی جان . من از لیمو خواهش کردم که بتدریج دانلود برنامه مناظرات رو در تاپیک زیر بذاره
https://www.looti.net/10_1516_6.html
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 12859
#266
Posted: 6 May 2017 12:51
نظر سعید برزین (تحلیلگر سیاسی) در مورد شرکت در انتخابات
یک - اگر مبارزه سیاسی از طریق بستر انتخاباتی را رد کنیم جز براندازی (به معنای حذف طبقه حاکم دولتی) و اعمال خشونت راهی نداریم. اگر مبارزه انتخاباتی نباشد هیچ استراتژی بجز سرنگون کردن نهادهای حکومت (با خشونت های همراه آن) وجود ندارد و برای این باید بر طبل تنفر و تضاد و قهر کوبید.
دو - هیچ سازمان و گروهی که بخواهد یک «استراتژی غیرانتخاباتی» را رهبری کند وجود ندارند. وعده سر خرمن است که «یک گروهی پیدا خواهد شد». این اشتباه مطلق است. نیرویی پیدا نخواهد شد. ما همین است که هستیم. این ملت همین است که هست. نیروهای سیاسی همین است که هستند.
سه - تحریم انتخابات دست افراطیترین نیروها را در داخل حکومت باز میگذارد که به قدرت برسند و هر کاری که میخواهند بکنند. دیدیم هنگامی که اصلاحطلبان در انتخابات شوراها کمتوجهی کردند، شوراهای شهر را کاملا در اختیار تندروترین نیروها گذاشتند و خودشان چهار سال کنار ماندند.
چهار - ندیدن فرق میان نیروهایی مثل محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد و یا رئیسی سر در شن فرو کردن است. یعنی واقعا میان این دو گفتمان سیاسی تفاوتی نیست؟ آیا فرقی نیست میان تز «گفتگوی تمدنهای» آقای خاتمی که در سال ۲۰۰۰ توسط سازمان ملل به عنوان تز و تم برگزیده سال انتخاب شد، با زمانی که شورای امنیت سازمان ملل، تحریم پس از تحریم بر ایران تحمیل می کرد.
پنج - تحریم انتخابات توسط افراطیترین نیروهای سیاسی حمایت میشود. سازمانهایی که سالهاست تندروترین مشی مسلحانه را دنبال کردهاند و حاصل کارشان جز کشته شدن هزاران جوان بیگناه نبوده است، فعالانه از تحریم انتخابات حمایت میکنند و در این باره یارگیری میکنند.
شش - نه تمام ولی بخش بسیار مهمی از تحولات مهم سیاسی و اجتماعی چهار دهه اخیر از بستر انتخاباتی گذشته است، حتی جنبش سبز که شاید بزرگترین جنبش اعتراضی اخیر بوده است، از بستر انتخاباتی برخواسته است. کارنامه و تاریخ تحول فکر و فرهنگ سیاسی ایران در این چهار دهه از طریق مبارزه انتخاباتی بوده است. باید این سنت را حفظ و تقویت کرد.
هفت - باید با مهرههای موجود شطرنج بازی کرد. نمیتوانید بگویید «من خوشم نمیآید که رخ به خط مستقیم حرکت کند. میخواهم زیگ زاگ بزند.» این شدنی نیست. ما با واقعیتهایی روبرو هستیم و باید در چارچوب این واقعیتها بازی کنیم. شرایط ایران نماد کامل این واقعیتها هستند. اما انسانها تغییر میکنند. مثلا خیلی جوانهایی که چهل سال پیش مجاهد و فدایی بودند و حاضر میشدند جانشان را بر سر آن آرمانها بگذارند اما امروز میبینند که آن سازمانها و افکارشان سطحی بودهاند و کجاندیشی داشتهاند. اما همان جوانها امروز تغییر کردهاند. لیبرال و میانهرو شدهاند. از خشونت گریزانند. به دموکراسی گرایش دارند. آدمهای داخل حکومت هم میتوانند همینطور باشند. فقط تغییر در خودمان را نباید معقول بدانیم. آنها هم قابل تغییر هستند و آنها هم تغییر کردهاند. ما باید در صحنه واقعی سیاست راه برویم وگرنه راه بجایی نخواهیم برد.
به همین خاطر رای میدهم!!
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#267
Posted: 6 May 2017 18:37
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#268
Posted: 7 May 2017 16:52
فاجعه از آنچه فکر میکنید به شما نزدیکتر است.
شنبه ۳۰ اردیبهشت از خواب بیدار میشوی. تلگرام موبایلت را در رختخواب چک میکنی و خبر خیلی کوتاه است: «رئیسی رییسجمهور ایران شد». «این خبر چند واژهای چقدر میتواند زندگی من و فرزندانم را تحت تاثیر قرار دهد؟»
رئیسی رئیسجمهور ایران شده است و خیلیها سر از پا نمیشناسند. همانهایی که نهادهای بزرگ عمومی و غیردولتی را در اختیار، مانند آستان قدس، بینادهای تعاون اینجا و آنجا، ستاد اجرایی فرمان امام، خیلیها سر از پا نمیشناسند مانند سپاه و... هنوز چند روز نگذشته است که ترامپ به اظهارنظر پرداخته است. دوباره همه گزینهها روی میز رفته است؛ و برخی از گزینهها، گزینهتر شدهاند. واکنش حاجآقا اما این بار انقلابی است. حاج آقا رئیسی یک رئیسجمهور انقلابی است. پس پاسخش هم محکم است. تکبیرها با مشتهای گرهشده، هنوز دولت را تحویل نگرفته، به آسمان میرود. پامنبریهای حاجآقا در حال فریاد مرگ بر این و آن هستند؛ و تو کم کم احساس ناامنی میکنی. دوباره تحریم ها (ببخشید کاغذپاره ها) برقرار می شود. دارو نایاب می شود. شیرخشک دیگر یافت نمی گردد. هنوز یکی دو سال نگذشته پراید از مرز صد میلیون تومان می گذرد، سکه بهار آزادی ده میلیون تومان مبادله می شود. دلار از مرز ده هزار تومان می گذرد. به لطف تورم، بازار مسکن به ظاهر روبراه است، اما کو خریداری که قدرت داشته باشد در جنوب تهران آپارتمان را متری ۲۵ میلیون تومان بخرد...
قایق تندوریی نزدیک ناو آمریکایی میشود و ناو آمریکایی این بار شلیک میکند. ترامپ هم آخر انقلابی است. چند نیروی جوان ایرانی پر پر میشوند. مراسم باشکوه تجلیل و خاکسپاری از شهداء در سراسر کشور برای این جوانان شهید برگزار میشود. رئیسجمهور رئیسی فردی انقلابی است و کوتاه نمیآيد، پس در سحنرانی خاکسپاری شهداء به مردم قول میدهد که جبران کند. مشتهای گرهشده با فریاد مرگ بر آمریکا دوباره بالا میرود. رسانه ملی به وظیفه خود عمل می کند، در مصاحبه ها همه راضیند. همه دم از رونق اقتصادی می زنند! هم به فکر آنند که کاخ سفید را حسینیه کنند. بوی شهادت در جامعه می پیچد. عده ای کفن پوش در مساجد جمع می شوند. این بار فتح مکه را زمزمه می کنند. تلویزیون در حال پخش صحنههایی از جنگ از ایران و عراق است، بوی شهادت در جامعه می پیچد. بی شک جوانان این دیار با خون خود نخواهند گذشت تا وجبی از خاک ایران بهدر رود. اما به چه بهایی...
باز عده ای از جوانان، برادران و فرزندان من و تو بخاطر بازی سیاستمداران جانشان را فدا می کنند. بهرحال قدرت شیرین است و در قدرت ماندن اوجب واجبات، شاید صلح دوباره ای برقرار شود. اما این بار چه مانده؟ آیا با عقده هایی که استعمار پیر سالهاست در دل اقوام اصیل ایرانی تنیده، نقشه چون گربه می ماند؟ آیا با عربستان و اسرائیل و آمریکا یکجا میتوان جنگید؟
حتی اگر جنگی هم سرنگیرد، طعم ناخوش تحریم را چشیده ایم. دانستیم و فهمیدیم که تحریم کاغذپاره نیست. گرچه امروز رونق اقتصادی نیست، گرچه امروز هنوز وضعیت رضایت بخشی چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی پیدا نکرده ایم اما آوار برداری عظیمی شده است این خانه کهن. از چاه درآمده ایم گر چه هنوز در چاله ایم. حیف است دوباره آوارش کنیم. اندکی بیندیشیم، از تاریخ درس بگیریم، تاریخی که به چشم خود تجربه کرده ایم. آزموده را دوباره آزمودن خطاست. به پوپولیست ها و تندروها نه بگوییم
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#269
Posted: 7 May 2017 17:30
هشدار! پلنگ تورم از قفس آزاد نشود...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- یادمان نرفته که 4 سال پیش در چنین روزهایی جامعه یا دست کم بخش هایی از آن در انتظار ثبت نام هاشمی رفسنجانی ِفقید به سر می بُرد در حالی که او به دهه نهم عمر خود پا گذاشته و دو دوره ریاست جمهوری و یک بار کاندیداتوری موفق در مرحله اول در سال 84 و ناکامی در مرحله دوم همان انتخابات را تجربه کرده بود. اما وضعیت اقتصادی و سیاسی و آشفتگی و درهم ریختگی و بیم برخورد نظامی چنان بود که انگار تنها او می تواند کاری کند...
-یادمان نرفته که وقتی در پاسخ به تقاضاها شعری از مولانا را خواند که « گفت پیغامبر که گر کوبی دری/ عاقبت زان در برون آید سری» چه موجی درگرفت و سرانجام در واپسین دقایق روز پایانی ثبت نام کرد...
- یادمان نرفته که وقتی بر خلاف انتظار صلاحیت هاشمی فقید را تأیید نکردند با صبر و خویشتن داری او فضای یأس چندان نپایید و نگاه ها به جانب حسن روحانی دوخته شد و حالا همان هاشمی دیگر در این دنیا نیست تا تمام قد پشت روحانی بایستد...
- یادمان نرود که چهار سال پیش همه جا صحبت از نرخ دلار و تورم 40 درصدی و گرانی بود و امروز هر چند از رکود و بیکاری گفته می شود اما زنان خانه دار را در صف خرید دلار نمی بینیم و عطش خرید خانه و طلا و دلار به جای کار و سرمایه گذاری و الزاما نه به قصد سود که برای غرق نشدن در گرداب تورم فرو نشسته است...
- یادمان نرود که توافق هسته ای نوپاست و هم چنان باید اجرا شود و استمرار اجرای آن به خاطر روی کار آمدن ترامپ در آمریکا مهارت و ظرافت بیشتری می طلبد. همه ما وزیر خارجه روحانی و عاقد و مجری برجام را می شناسیم. وزیران خارجه آقایان اما چه کسانی اند؟
برجام را که اجرا کند؟ ظریف که نام او با برجام گره خورده یا آنان که سطح شهر را با تبلیغات ضد برجام پُر کردند و اگرحمایت رهبری از تیم مذاکرات هسته ای نبود بعید نبود انگ خیانت هم بزنند.
-یادمان نرفته که شعار«پول نفت در سفره مردم» به تورم 40 درصدی و سه برابر شدن قیمت دلار و چند برابر شدن قیمت خانه انجامید اگر هم پول نفت بر سفره ای نشست سفره 2.8 میلیارد دلاری بابک زنجانی بود و این 45 هزار و 500 تومان ها از قبض آب و برق و گاز تأمین می شود و شاید آیندگان را به خنده وادارد که قبوض خود را گران تر پرداختند تا یارانه را نقدا دریافت کنند.
- یادمان نرود که این همه «رکود، رکود» کردن ها به خاطر توقف رشد سرسام آور قیمت مسکن است و حالا به جز مناطقی از تهران که خانه های تجملاتی می سازند و کسانی که به دلیل تعلقات محلی نمی توانند از منطقه خود دل بکنند و به دلیل تکمیل مسکن مهر و افزایش عرضه بر تقاضا و با وجود تحمل اقساط وام و پاره ای تنگناها از حالت رؤیای دست نیافتنی خارج شده است.
- یادمان نرود که پراید 7 میلیونی ناگاه 21 میلیون شد. پراید البته دوباره 7 میلیون نشد چون حقوق و دستمزد و هزینه ها بالا رفته اما بازار خودرو رونق گرفته و حالا برندهای معتبر فرانسوی هستند که در ایران سرمایه گذاری می کنند نه آن که مردم ناگزیر از خرید خودروهای بی کیفیت باشند.
- یادمان نرود که اداره شهر از محل فروش تراکم با مملکت داری تفاوت دارد. در شهر می توان دو میلیارد دلار پای پروژه دو طبقه سازی یک اتوبان ریخت و هزینه آن را با واگذاری زمین و مجوز بلند مرتبه سازی و طرق دیگر تأمین کرد اما آیا مملکت را هم با این شیوه ها می توان اداره کرد؟
- یادمان نرود نفس های سینمای ملی به شماره افتاده بود و حالا فیلم هایی بالای 10 میلیارد تومان می فروشند.
- یادمان نرود بیش از 60 سال است که با لحنی سرزنش آمیز می شنویم مردم صبح 28 مرداد 1332 «زنده باد مصدق» می گفتند و بعد از ظهر «مرده باد» و اگر چه این روایت نادرست است زیرا آنان که مرده باد می گفتند عوامل شعبان جعفری و ملکه اعتضادی بودند نه مردم اما این افسوس باقی است که چرا تا پایان با مصدق نماندند. نه که نماندند در دل ماندند اما روز واقعه به سکوت و تماشا و حیرت گذشت...
- یادمان نرود که اگر یگانه وظیفه دولت «حمایت» بود نیاز به دستگاه عریض و طویل دولت نبود و کمیته امداد کفایت می کرد و کل بودجه انتخابات را هم می شد به نهدهای حمایتی اختصاص داد.
- یادمان نرود که 12 سال پیش عکس با ایرباس کهنه مایه افتخار و تبلیغ بود و امروز ایرباس های نو در راه اند... این سخن دنگ شیائو پینگ معمار توسعه چین را هم به یاد آوریم که «تورم، مانند پلنگ است. اگر از قفس آزاد شود نمی توان آن را دوباره به قفس بازگرداند». پلنگ تورم در ایران اما با زحمت و مرارت بسیار به قفس بازگشته است مباد که درهای قفس باز شود که این پلنگ این بار به تورم 40 درصدی بسنده نخواهد کرد...
Make the REST of your life, the BEST of your life