ارسالها: 10767
#1
Posted: 5 May 2014 01:05
درخواست تاپیک در تالار سیاست
نام تاپیک: ساواک
موضوع : همه چیز در مورد ساواک تاریخچه و تاسیس این نهاد (تاریخچه . تاسیس)
کلمات کلیدی: ساواک+شکنجه+دوره شاهنشاهی+ امریکا+نهاد
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#2
Posted: 7 May 2014 00:15
ساواک
ساواک سر واژهٔ عبارت سازمان امنیت و اطلاعات کشور که معمولاً به اختصار خوانده میشود، از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ سازمان اصلی پلیس امنیتی و اطلاعاتی ایران در زمان سلطنت محمدرضاشاه پهلوی بود که قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی افراد داشت. این سازمان به ویژه در سالهای دهه ۱۳۵۰ و قبل از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، «نفرتانگیزترین و مخوفترین» نهاد حکومتی در بین مردم بهشمار میآمد.
مقر سابق ساواک در خیابان خواجه عبدالله انصاری تهران قرار داشت.
تاریخچه و عملکرد ساواک
ساواک در اوسط دهه ۱۹۵۰ میلادی (اواسط دهه ۱۳۳۰ شمسی) با و همکاری مشترک موساد و سیا در ایران شکل گرفت و هدف از آن تاسیس یک نیروی پلیس مخفی در ایران بودهاست. بنیانگذاران این سازمان سازمان سیا را الگوی شکلگیری اولیه آن تعیین کرده بودند. کارشناسان سیا و سپس موساد در ایران به طور فعال به آموزش متدهای خبرچینی و جمعآوری اطلاعات مربوط به مخالفان حکومت شاه، به اعضای ساواک پرداختند. سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) در ایران]، دانشنامه ایرانیکا</ref> همچنین کتابی که پس از انقلاب ۵۷ توسط حسین فردوست، یکی از مقامات بلندپایه این سازمان نگاشته شدهاست نیز، بر نقش بارز عوامل اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل در شکل گیری ساواک تاکید میورزد.
مقامات و ماموران آن عمدتاً از ماموران فرمانداری نظامی و رکن دو ارتش و شهربانی تأمین میشدند و وظیفه اصلی این سازمان شناسایی و نابود کردن کلیه کسانی بود که به نحوی با حکومت شاه به مخالفت بر میخاستند و طبق منابع موثق غربی، ساواک برای این منظور از هر ابزاری از جمله شکنجه استفاده مینمود. طبق گفته یک کارشناس سابق سازمان اطلاعاتی آمریکا، سیا با نام «جسی جِی لیف» (Jesse J. Leaf)، تکنیکهای شکنجه توسط سیا به اعضای ساواک تعلیم داده میشد. پس از انقلاب و سرنگونی استبداد شاهنشاهی در سال ۵۷، یک حلقه فیلم در رابطه با این سازمان پیدا شد که توسط سازمان سیا برای آموزش ساواک در نحوه شکنجه دادن زنان ساخته شده بود.
نخستین رئیس این سازمان، تیمور بختیار در سال ۱۳۴۰ به دلیل احساس خطر شاه در اقدام وی به کودتا از کار برکنار شد و به یکی از مخالفان حکومت تبدیل گشت. وی بعدها در سال ۱۳۴۹ با دستور مستقیم شاه و به دست یکی از مأموران ساواک در عراق به قتل رسید.
ساواک نخست به منظور شناسایی و بازداشت اعضای حزب توده تاسیس شد، اما فعالیتهای خود را بسط داد و به جمعآوری اطلاعات و زیر نظر گرفتن هرگونه مخالفان حکومت پهلوی، دانشجویان دانشگاهها، اتحادیههای کارگری و همینطور روحانیون شیعه و نویسندگان، ژورنالیستها و شخصیتهای ادبی به منظور اعمال سانسور پرداخت. این سازمان همچنین عملکردهای برون مرزی خصوصاً در خبرچینی و تحت نظر قراردادن دانشجویان ایرانی مخالف حکومت در خارج از کشور هم داشت.
در واقع از سال ۱۳۴۲ به بعد بود که شاه به سازمانهای امنیتی خویش از جمله ساواک توسعه بخشید، بهطوریکه از ۵۳۰۰ مامور تماموقت و تعداد بسیار اما نامعلومی از خبرچینان پارهوقت تشکیل میشد.
ساواک در سرکوبی عناصر ضد نظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشتهاست. این سازمان به عنوان عامل شکنجه و اعدام مخالفین به ویژه انقلابیون ایران شناخته میشود چنانکه بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵، ۳۶۸ تن از چریکهای مخالف حکومت را به قتل رسانده و در بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ (قبل از سرنگونی حکومت شاهنشاهی) حدود ۱۰۰ زندانی سیاسی را اعدام نمودهاست.
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#3
Posted: 7 May 2014 00:21
ابزار کشیدن ناخن زندانیان که توسط بازجویان ساواک مورد استفاده قرار میگرفته است.
شکنجه
تکنیکهای شکنجهگری ساواک شامل: واردآوردن شوک الکتریکی، شلاقزدن، کتکزدن، داخل نمودن خردهشیشه و یا آب جوش در مقعد، بستن وزنههای سنگین به بیضه و کندن و کشیدن دندان و ناخن میشد.
سرانجام
با اوج گیری ناآرامیهای قبل از انقلاب در ایران، بختیار که تازه نخست وزیر شده بوده در یکی از اولین اقدامات دستور انحلال ساواک را داد و رئیس پیشین ساواک تیمسار نصیری که در آن زمان سفیر ایران در پاکستان بود به ایران فراخوانده شد و به زندان افتاد، که این اقدامات نتیجهای در بر نداشت. با پیروزی انقلاب، نصیری دادگاهی شد و در نهایت دادگاه انقلاب رای به اعدام وی داد. اما با این حال آنان به همراه بسیاری از اعضای ردههای میانی و پایینی سابق ساواک در تشکیل وزارت اطلاعات و سازماندهی آن با جمهوری اسلامی همکاری کردند.
رؤسای ساواک
تیمور بختیار
حسن پاکروان
نعمتالله نصیری
ناصر مقدم
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#4
Posted: 7 May 2014 00:36
۱- تیمور بختیار
تیمور بختیار نظامی، سیاستمدار و بنیانگذار ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) و اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی بود.
تیمور بختیار
تیمور بختیار
اولین رئیس ساواک
پادشاه محمدرضا شاه پهلوی
نخست وزیر علی امینی
پیش از سرلشکر حسن پاکروان
اطلاعات شخصی
تولد ۱۲۹۳ خورشیدی
شهرکرد، ایران
مرگ ۱۶ مرداد ۱۳۴۹
منطقه دیاله، عراق
ملیت ایران
محل تحصیل دانشکده نظامی سن سیر فرانسه (۱۳۱۵-۱۳۱۲)
پیشه سیاستمدار
دین اسلام
خدمت نظامی
درجه تیمسار
زندگی
تیمور بختیار در جریان جنگ اول جهانی، در ۱۲۹۳ خورشیدی در شهرکرد در چهارمحال بختیاری چشم به جهان گشود. پدرش فتحعلی خان بختیاری از خوانین بزرگ بختیاری و نوه لطفعلی خان امیر مفخم بود. تیمور تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با پسر عمویش شاپور بختیار برای ادامه تحصیل به بیروت رفت. وی سپس راهی فرانسه شد و در مدرسه نظامی سن سیر تحصیل کرد و دو سال بعد این مدرسه را با درجه ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت. تیمور پس از مدتی برای ادامه خدمت به زاهدان منتقل شد. مقارن جنگ دوم جهانی وی به اصفهان منتقل شد و سپس در ۱۳۲۱ با درجه سروانی به تهران بازگشت و در ۱۳۲۵ ش. به فرماندهی هنگ رسید.
تیمور بختیار در سال ۱۳۲۵ از فرماندهان هنگ سوار حمله بود . وی در ۱۳۲۶ وارد دانشگاه جنگ شد. در نخستین سالهای خدمتش بترتیب، فرمانده دسته، آجودان هنگ، رئیس رکن چهارم ستاد لشکر، فرمانده سواران و رئیس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی بود.
تیمور بختیار در اول مهر ۱۳۳۵ به درجه سرلشکری رسید و سوم مهرماهِ همان سال معاون نخست وزیر و رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور شد و در ۱۳۳۸ به درجه سپهبدی ارتقاء یافت. وی در ۲۴ اسفند ۱۳۳۹ با انتصاب سرلشکر پاکروان به ریاست ساواک، برکنار شد و در اول مهر ماه سال .۱۳۴ بازنشسته شد و در ششم بهمن همان سال ایران را ترک کرد.
سرانجام در ۱۶ مرداد ۱۳۴۹ توسط یکی از دوستان مورد اعتماد خود که از تطمیع شدگان ساواک بود، در یک شکارگاه منطقه دیاله، نزدیک بغداد ترور شد. ضارب ۴۸ ساعت پس از ترور توسط ماموران عراقی دستگیر، شکنجه و نهایتاً اعدام شد
شخصیت بختیار
حسن علوی کیا ،از بنیانگذاران ساواک در مورد او میگوید:
بختیار خصوصیات مردانگی و جوانمردی داشت. یک افسر بسیار شجاع و جسور بود... یک مرد خانزاده و لوطی و باگذشت و فوق العاده دست و دل باز و وطن پرست و جاه طلب. برای از بین بردن دشمنش از هیچ چیز مضایقه نمیکرد... آدم منطقی و وطن پرستی بود... در جلسات بینالمللی و کنفرانسهای ۳ جانبه با ترکیه و اسرائیل و ایران... آدم خوشش میآمد و خوشحال میشد از آن شخصیت و پرستیژ قابل قبول بختیار... تا روزی که سر کار بود نسبت به شاه وفادار و علاقهمند به مملکت بود
فساد سیاسی
تیمور بختیار در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در سرکوب طرفداران مصدق نقش فعالی ایفا کرد و دو روز پس از کودتا به فرماندهی لشکر ۲ زرهی رسید. او پادگان مرکز ۲ زرهی را به مرکزی برای شکنجه تبدیل کرد. در این محل با انداختن خرس های تربیت شده به سلول زنان و دختران به آزار و اذیت مخالفان می پرداختند. مهدی بازرگان در این مورد می گوید:«خودم در زندان لشکر 2 زرهی خرسی را که در حمام مخروبه و تاریک به جان دخترها می انداختند، دیده بودم»
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#5
Posted: 7 May 2014 00:44
عکسهایی از اولین رئیس ساواک تیمور بختیار
پرتره تیمور بختیار در دوران ریاست ساواک
تیمور بختیار به همراه فرزند خردسالش در سال 1333
تیمور بختيار پس از بازداشت دکتر حسین فاطمی
تیمور بختیار در جمع مقامات وقت ایران
تیمور بختیار در حال آموزش تیراندازی به پسرش اسفندیار بختیار
تیمور بختیار در دفتر کار خود
تیمور بختیار در کنار نواب صفوی پس از دستگیری
تیمور بختیار و مهدیقلی علوی مقدم سوار بر اتومبیل روباز هنگام عبور از مقابل گارد احترام جهت شركت در مراسم افتتاح دوره هجدهم مجلس
سرلشگر تیمور بختیار به اتفاق یكی از امرای ارتش هنگام شركت در مراسم سلام رسمی در كاخ گلستان
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ویرایش شده توسط: rajkapoor
ارسالها: 10767
#6
Posted: 7 May 2014 18:56
۲- حسن پاکروان دومین رئیس ساواک
سرلشکر حسن پاکروان (زادهٔ ۱۲ امرداد سال ۱۲۹۰ در تهران) رئیس رکن دو ارتش، معاون کل و دومین رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) بین سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۴، وزیر اطلاعات امیر عباس هویدا و سفیر دولت شاهنشاهی ایران در پاکستان و فرانسه بود.
زندگینامه
حسن پاکروان در سال ۱۲۹۰ ش در تهران به دنیا آمد. پدر او فتحالله پاکروان از دولتمردان زمان رضاشاه و در واقعه مسجد گوهرشاد مشهد، استاندار خراسان بود. مادرش امینه پاکروان استاد زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهران بود. پاکروان پس از پایان تحصیلات ابتدایی، همراه پدرش راهی مصر شد و در دبیرستان فرانسویها در اسکندریه تحصیلات متوسطه را به پایان برد. سپس راهی فرانسه شد و از دانشکدههای نظامی «پوآتیه» و «فونتن بلو» در رشته توپخانه فارغالتحصیل گردید. پاکروان در آن کشور قصد داشت با دختری فرانسوی ازدواج کند ولی به دلیل مخالفت پدر و مادرش با این ازدواج، با شلیک چند گلوله دست به خودکشی زد ولی از مرگ نجات یافت. پاکروان در سال ۱۳۱۲ ش به ایران بازگشت و به مدت هشت سال به عنوان مربی دانشکده افسری به تدریس پرداخت. در سالهای ۱۳۲۰ـ۱۳۲۲ ش افسر ستاد ارتش بود. سپس به مدت دو سال فرمانده پادگان بوشهر و افسر انتظامات بنادر جنوب شد. پاکروان دو سال هم به عنوان افسر رکن دوم ستاد ارتش خدمت کرد. سپس با درجه سرهنگی به مدت دو سال به عنوان وابسته نظامی ایران به پاکستان رفت. پاکروان بعد از بازگشت به ایران به ریاست رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد. در ۱۷ دی ۱۳۳۰ نشان افتخار لژیون دونور از طرف سفارت فرانسه در تهران، برای تلاش وی در توسعه روابط ایران و فرانسه به پاکروان اهدا شد. پاکروان سال بعد مدتی به عنوان وابسته نظامی به فرانسه رفت. در زمان نخستوزیری محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پاکروان ریاست رکن دوم ستاد ارتش را به عهده داشت و پس از کودتا به عنوان وابسته نظامی ایران راهی هند شد. پاکروان در سال ۱۳۳۵ ش پس از تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) معاون عملیاتی این سازمان شد. چهار سال بعد که تیمور بختیار رئیس ساواک قدرت زیادی پیدا کرد و شاه را به وحشت انداخت، و نیز روی کار آمدن دموکراتها در امریکا با ریاست جمهوری جان اف کندی (۱۹۶۱ـ۱۹۶۳ م/ ۱۳۳۹ ـ ۱۳۴۲ش) و فشار آن کشور برای ایجاد تغییرات سیاسی ـ اجتماعی در ایران، باعث شد که شاه در ۲۴ اسفند ۱۳۳۹ سرتیپ حسن پاکروان را که فردی خونسرد، اهل مطالعه و مخالف تندی و شدت عمل بود به ریاست ساواک بگمارد. هر چند او میدانست پاکروان به درد ساواک نمیخورد. در زمان ریاست پاکروان بر ساواک پنج نخستوزیر (جعفر شریف امامی، علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا) روی کار آمدند. از حوادث مهم این دوران میتوان به برگزاری رفراندوم انقلاب سفید در ۶ بهمن ۱۳۴۱، حمله کماندوهای رژیم شاه به مدارس فیضیه قم و طالبیه تبریز در ۲ فروردین ۱۳۴۲، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تبعید خمینی به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ و ترور حسنعلی منصور در اول بهمن ۱۳۴۳ اشاره کرد.
در روز ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ پس از شورشهای خمینی علیه انقلاب شاه و مردم به دستور اسدالله علم نخست وزیر وقت خمینی در منزلش در قم دستگیر شد و به تهران آورده شد. وی نخست به باشگاه افسران و سپس به پادگان عشرت آباد برده شد. سرلشکر حسن پاکروان در این هنگام رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود. علم در یک مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی گفت پانزده نفر از پیشوایان مذهبی به زودی تسلیم دادگاه نظامی می شوند. با کمک پاکروان و پیشنهاد دکتر مظفر بقایی کرمانی رهبر کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ایران و با امضای پنج روحانی از جمله آیتالله شریعتمداری خمینی آیتالله و در نتیجه غیرقابل توقیف (اعدام) شد. سرلشکر پاکروان در روز ۱۱ امرداد ماه به دیدار خمینی در پادگان عشرت آباد رفت و به وی گفت که آزاد است و وی را به ویلایی مجهز در منطقه داودیه منتقل کرد و آزادی و رفاه و آسایش وی را فراهم آورد. پس از کناره گیری علم از پست نخست وزیری و در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۴۲ حسنعلی منصور نخست وزیر شد. منصور کوشش کرد که با روحانیون سازش کند و آیتالله خمینی را در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۴۳ به قم بازگرداند. خمینی به سرلشکر پاکروان قول داد که:
من دیگر در سیاست بدان معنی که شما تعبیر میکنید دخالت نخواهم کرد
پس از سخنرانی سید روحالله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم علیه تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین نوشته شده در بند دوم کنوانسیون وین خمینی دستگیر شد.
سرلشکر پاکروان نامه ای به دولت ترکیه نوشت و از آنها تقاضا کرد که خمینی را به آنجا راه بدهند و دولت ترکیه موافقت کرد. در تارخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آیتالله خمینی به ترکیه تبعید شد.پس از چندی خمینی نامه ای بسیار با احترام به پادشاه نوشت و تقاضا کرد که محمد رضا شاه پهلوی به وی اجازه دهد به نجف برود و در آنجا به یادگیری فقه ادامه دهد
حسن علوی کیا در مورد او می گوید: «پاکروان هم یک شخصیت پژوهشگر و محقق بود، یک استاد، یک انسان... هرچند افسر توپخانه بود، اما مسلط به ادبیات فرانسه بود... زیاد کتاب میخواند. کتابهای مختلف که در مورد سیاست در دنیا منتشر میشد را فوراً مطالعه میکرد... به زبان انگلیسی و فرانسه هم مسلط بود و این زبان دانی و مطالعه باعث شد که در همه رشتهها اطلاع داشته باشد... اکثراً جراید مهم جهان را میخواند و خبرها و تحلیلهای مختلف سیاسی را دنبال میکرد... در کنفرانسها یک شخصیت ممتاز بود... برای مُلک و مملکت یک پرستیژ بود و نمونه یک فرد باسواد ایرانی و شخصیت و منش و دانش او همه را تحت تاثیر قرار میداد... اعلیحضرت هم وی را خوب میشناخت و چندین سال هم در رکن دوم کار کرده بود حتی مدتی هم رئیس رکن ۲ ارتش بود و من هم معاون او بودم و بعد با هم به ساواک آمدیم. پاکروان پس از جریان ۱۵ خرداد و غائله خمینی، یواش یواش کنار گذاشته شد و ۱۵ خرداد هم مبنای عوض شدن پاکروان بود... که مثلاً پیشگیری نکرده و بعد هم به خیال خودشان یک آدم گردن کلفتتر و قویتر از وی آوردند... چون پاکروان یک آدم دمکرات و نرم بود و به درد این کارها نمیخورد و به این جهت برکنارش کردند.»
اعدام
سرلشکر حسن پاکروان چند روز پس از سقوط رژیم پهلوی در روز ۲۷ بهمن سال ۱۳۵۷ دستگیر شد . وی یکی از ۴۳۸ نفر از مقامات لشکری و کشوری است که پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در سال ۱۳۵۸ اعدام شدند. این اعدامهان در گزارش اسفند ۱۳۵۸ سازمان عفو بینالملل اعلام شدهاست سر لشکر پاکروان روز ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ در زندان قصر تهران به اتهام خیانت و مفسد فی الارض بودن تیرباران شد.
وی در روز ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ و در ۶۸ سالگی به دستور صادق خلخالی اعدام شد.
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#7
Posted: 7 May 2014 19:00
سومین رئیس ساواک نعمتالله نصیری بود
ارتشبد نعمتالله نصیری (مرداد ۱۲۸۹ سمنان، ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ تهران) سومین رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) در زمان پادشاهی محمدرضا پهلوی بود.
ارتشبد نعمتالله نصیری، فارغالتحصیل ممتاز دانشکده افسری بود. پدرش محمد نصیری (عمیدالممالک) و مادرش زرین تاج خانم نام داشت. نصیری فرماندهی هنگ یک از لشکر گارد شاهنشاهی و فرماندهی گارد سلطنتی را بر عهده داشت.
وی در خلال کودتای ۲۸ مرداد، محاصره خانه محمد مصدق و ابلاغ فرمان محمدرضا پهلوی مبنی بر عزل محمد مصدق از نخست وزیری را برعهده داشت.
به تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۵۰، همزمان با جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، به درجهٔ ارتشبدی ارتقاء پیدا کرد و در شهریور ۱۳۵۷، پس از برقراری حکومت نظامی در تهران و تغییر کابینهٔ دولت، هنگامی که سفیر ایران در پاکستان بود به تهران احضار و به زندان اوین روانه شد. وی پس از انقلاب ۱۳۵۷، علیرغم مخالفت[نیازمند منبع] دولت موقت انقلابی مهدی بازرگان، مخفیانه و به حکم سید روحالله خمینی بر پشتبام مدرسه رفاه اعدام گردید.
مسئولیتها و فعالیتها
مشاغل وی به ترتیب عبارت بودند از: فرمانده دسته مسلسل سنگین، فرمانده دسته و گروهان دانشکده افسری، معاون دانشکده تکمیلی، فرمانده گردان ۲ هنگ ۱۸ کرمان، فرمانده گردان مستقل سیرجان، فرمانده گردان پیاده دانشکده افسری، فرمانده دوره تکمیلی و معاون رسته پیاده دانشکده افسری، رئیس ستاد دژبان مرکز، فرمانده دانشکده پیاده، در سال ۱۳۲۹ ابتدا به فرماندهی هنگ پیاده پهلوی و سپس با درجه سرهنگی به فرماندهی گارد شاهنشاهی منصوب شد.
وی مدتی رییس شهربانی بود، و پس از آن به ریاست سازمان ساواک منسوب شد.
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#8
Posted: 7 May 2014 19:14
ارتشبد نعمتالله نصیری
محل تولد سمنان
تاریخ تولد امرداد ۱۲۸۹
۱۹۱۱
محل مرگ پشت بام مدرسه رفاه تهران
تاریخ مرگ ۲۶ بهمن ۱۳۵۷
۱۶ فوریه ۱۹۷۹
درجه تیمسار ارتشبد
فرماندهی رییس شهربانی کل کشور
سومین رئیس ساواک
کارهای مهم سفیر ایران در پاکستان
همسر پروین نصیری
زلیخا خلوتی
فرزندان محمدرضا، زرین ناز
ماجرای عزل مصدق
هنگامی که محمدرضا به همراه ثریا، همسرش در رامسر بود حکم برکناری مصدق را امضاء کرد.
در ۲۲ مرداد ۱۳۳۲، نصیری با سمت فرمانده گارد شاهنشاهی، مأموریت یافت که فرامین شاه را مبنی بر انفصال دکتر محمد مصدق از نخست وزیری و انتصاب سرلشکر زاهدی به آنها برساند. بنابراین نصیری از رامسر وارد تهران شد و نخست فرمان انتصاب سرلشکر زاهدی را به وی داد و آنگاه فرمان عزل مصدق را به وی ابلاغ نمود ولی به هنگام بازگشت از منزل دکتر مصدق، سرتیپ ریاحی که در آن زمان رئیس ستاد ارتش بود وی را توقیف و روانه زندان کرد.
زندان رفتن نصیری، پلکان پیشرفت او شد تا بعدها به سمت رئیس ساواک رسید. وی ابتدا سرهنگ بود اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت شاه سپهبد فضلالله زاهدی به وی درجه سرتیپی داد که این کار موجب ناراحتی شاه شد زیرا دادن درجه را شاه مختص به خود میدانست .
ریاست بر ساواک
نصیری بیش از ۱۳ سال ریاست سازمان ساواک را (تا آخرین ماههای حکومت پهلوی) بر عهده داشت. وی مستقیماً با شخص شاه در ارتباط بود. عملکرد وی از جمله ایجاد فضای رعب آور امنیتی در کشور، دستگیری و شکنجه شدید هزاران نفر در سراسر ایران و برخورد آهنین ساواک را یکی از دلایل انقلاب ۵۷ دانستهاند.
در دوران مدیریت وی بر ساواک ، «کمیته مشترک ضد خرابکاری» برای هماهنگ کردن اقدامات امنیتی ساواک، ارتش، شهربانی و ژاندامری وقت در محل زندان ویژه، واقع در خیابان فردوسی، کوچه شاهچراغی که بعد از انقلاب به زندان توحید تغییر نام یافته و مورد استفاده قرار گرفت و نهایتاً در سال ۸۱ تعطیل گردید، تشکیل شد.
اتهام فساد مالی و دستگیری
وی جزو اولین مقاماتی بود که برای فرو نشاندن خشم مردم در انقلاب ۵۷ ابتدا از ریاست سازمان ساواک برکنار و بعنوان سفیر به پاکستان فرستاده شد و سپس در شرایطی که محمد رضا پهلوی هنوز ایران را ترک نکرده بود، در شهریور ۱۳۵۷ توسط دولت ازهاری با اعزام یک هواپیمای اختصاصی به ایران بازگردانده و بازداشت شد.
روزنامههای تهران به نقل از مقامات، اتهام فساد مالی از جمله دریافت وامی به ارزش ۷۴۳ میلیون دلار ( با بهره ۳ درصد ) را از دیگر اتهامات و دلایل بازداشت وی بر شمردند.
لیموزین نصیری در موزه عبرت
انقلاب و حکم اعدام
با اوج گیری انقلاب ۱۳۵۷، شاه دستور انحلال ساواک را داد و نصیری که در آن زمان سفیر ایران در پاکستان بود به ایران فراخوانده شد و به زندان افتاد. با پیروزی انقلاب، دادگاهی انقلابی برای محاکمه وی تشکیل شد.
نعمتالله نصیری که در زندان دژبان جمشیدیه به سر میبرد، سرانجام در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بدست انقلابیون دستگیر و پس از ضرب و شتم در دادگاه انقلاب به ریاست صادق خلخالی گیوی به اعدام محکوم شد. وی در ساعت ۲۳:۴۵ روز پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ در پشت بام مدرسه رفاه در تهران تیرباران شد و در بهشت زهرا (قطعه: ۸۲، ردیف: ۲۹، شماره: ۳۶) به خاک سپرده شد.
زندگی شخصی
نصیری پس از طی تحصیلات مقدماتی و عادی در اول مهر ۱۳۱۳ با درجه نایب دومی از مدرسه صاحبمنصبی فارغالتحصیل و از بین چهل و دو نفر، شاگرد هشتم شد. نصیری در طول اشتغال ۶۰ نشان داخلی و خارجی دریافت کرد. وی دو بار ازدواج کرد که همسر نخست او پروین خواجوی مازندرانی و همسر دوم زلیخا خلوتی نام داشت. از نصیری دو فرزند به نامهای محمدرضا و زرینناز بر جای ماندهاست.
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#9
Posted: 7 May 2014 19:22
عکسهایی از نعمت اله نصیری سومین رئیس ساواک
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
ارسالها: 10767
#10
Posted: 7 May 2014 19:32
ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک
ناصر مقدم
معاون نخستوزیر ایران
پادشاه محمدرضا شاه پهلوی
چهارمین رئیس کل ساواک
مشغول به کار
اواسط خرداد ۱۳۵۷ – بهمن ۱۳۵۷
پس از نعمتالله نصیری
پیش از انحلال پست
اطلاعات شخصی
تولد ۳ تیر ۱۳۰۰
تهران، ایران
مرگ ۲۲ فروردین ۱۳۵۸
تهران، ایران
ملیت ایران
پیشه سیاستمدار
دین اسلام
خدمت نظامی
درجه سپهبد
دستورات رئیس رکن دو ارتش
(اداره اطلاعات و ضداطلاعات ارتش)
سپهبد ناصر مقدم (زاده ۳ تیر ۱۳۰۰ - درگذشته ۲۲ فروردین ۱۳۵۸)، سیاستمدار ایرانی دوره پهلوی
ناصر مقدم فرزند یعقوب در سال ۱۳۰۰ متولد شد، تحصیلات نظامی خود را در دانشکده افسری و دانشگاه جنگ و فرماندهی عالی و ستاد مشترک به پایان رسانید و علاوه بر تحصیلات نظامی در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به ریاست اداره سوم ساواک منصوب شد که پیگیری فعالیتهای روحانیون و مبارزان مذهبی را نیز به عهده داشت. مقدم تا پایان سال ۱۳۴۹ در این سمت باقیماند. در سال ۱۳۵۰ از ساواک به ارتش بازگشت و به عنوان رئیس اداره دوم ستاد مشترک ارتش، مسئولیت امور «اطلاعات و ضد اطلاعات» ارتش را به عهده گرفت و تا درجه سپهبدی پیش رفت. سپهبد ناصر مقدم در اواسط خرداد ماه ۱۳۵۷ به جای نعمتالله نصیری به ریاست ساواک منصوب شد. پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) دستگیر و تحویل دادگاه انقلاب اسلامی شد و علیرغم کوششهایی که توسط مهدی بازرگان نخستوزیر دولت موقت انقلاب برای جلوگیری از محاکمه وی به عمل آمد، جزو اولین گروه از مقامات نظام پیشین بود که محکوم به اعدام شد و حکم اعدام وی در بامداد ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ به اجرا درآمد.
خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...