ارسالها: 24568
#1
Posted: 10 Jun 2014 10:01
در این تاپیک بعد از شناخت واژه عهدنامه یا پیمان به بررسی عهدنامه های مهم ایران و همچنین قطعنامه ها و پیمان های مهم جهان در زمینه های سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی و اتحادیه های بین المللی و سازمانها و مجامع بینالمللی خواهیم پرداخت
عهدنامه - قرارداد - پیمان
معاهده یا عهدنامه یک توافقنامه بینالمللی است که میان کشورها یا سازمانهای بینالمللی منعقد شده و مشمول حقوق بینالملل میباشد. معاهده واژهای عام است و کنوانسیون، موافقتنامه بینالمللی، توافقنامه، پروتکل، پیمان، میثاق و... را در بر میگیرد. نامی که برای یک موافقتنامه انتخاب میشود فینفسه اهمیت ندارد و فاقد اثر حقوقی است.
هرچند کنوانسیون ۱۹۶۹ وین در مورد حقوق معاهدات معاهده را یک توافقنامه مکتوب تعریف کرده، اما گاه بیانیههای شفاهی نیز الزامآور تلقی شدهاند.
معاهده در عرصهٔ حقوق داخلی کشورها با قوانین مصوب مجلس قانونگذاری قابل مقایسه است. اما تفاوت مهم این دو آن است که مفاد معاهده نسبت به دولتهایی که با آن موافقت کردهاند قابل اجراست و معمولاً کاربرد عمومی ندارد. در واقع در حقوق داخلی افراد حق انتخاب و گریز از قانون را ندارند اما اعضای جامعه بینالمللی از این حق برخوردارند.
تعهدات انضمامی و اصلاحی بر معاهده
حق شرط
حق شرط اعلامیه یکجانبهایست که یک دولت به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق به یک معاهده صادر کرده و طی آن اعلام میکند که اثر حقوقی برخی از مقررات آن معاهده را نسبت به خود نمیپذیرد یا آن اثر را تغییر میدهد.حق شرط تنها نسبت به معاهدات چندجانبه اعمال میشود و در معاهدات دوجانبه قابل اجرا نیست.
درگذشته عقیده بر این بود که حق شرط تنها با موافقت تمام طرفهای معاهده قابل پذیرش است. با این حال با افزایش تعداد دولتها، پیچیدهتر شدن موضوع معاهدات و تشویق شمار بیشتر کشورها به پیوستن به معاهده، شیوه انعطافپذیرتری نسبت به حق شرط اتخاذ شدهاست. از جمله دیوان بینالمللی دادگستری در سال ۱۹۵۱ در نظریه مشورتی خود در قضیه شرطهای اعمال شده بر کنوانسیون منع نسلکشی اعلام کرد که وقتی دولتی شرطی را مطرح میکند که تنها یک یا چند عضو کنوانسیون با آن مخالفند، دولت مزبور میتواند طرف معاهده شمرده شود، مشروط بر اینکه این شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار باشد.
کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات نیز حق شرط را جز در مواردی که معاهده اعمال شرط را ممنوع کرده باشد یا صرفاً شروط خاصی را قابل اعمال دانسته باشد و یا شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار نباشد، جایز شمردهاست.
پروتکل
در حقوق بینالملل و در روابط بینالملل پروتکل عموماً، خود یک معاهده یا توافقنامهٔ بینالمللی است که به آن معاهده یا توافقنامه منضم میگردد. پروتکل میتواند معاهدهٔ قبلی را اجرا، اصلاح، تکمیل و تفسیر نماید و قیود اضافهٔ دیگری را بر آن معاهده بیافزاید. در حالتیکه پروتکل یک توافق الحاقی یا متمم معاهده باشد و توسط همان طرفینی که معاهده را تدوین کردهاند، نوشته شده باشد، پروتکل باید توسط طرفین اجرا شود اما در حالتی که پروتکل اختیاری است، طرفین ملزم نستند آن را امضا و تصویب کنند چراکه معمولاً حقوق و تعهداتی اضافی نسبت به معاهده یا توافقنامهٔ اولیه بر آنها بار میشود.
یک مثال بارز در این خصوص، پروتکل کیوتو ۱۹۷۷ است که به دنبال کنوانسیون ملل متحد در خصوص تغییرات جوی مصوب ۱۹۹۲ به تصویب رسید.
لازم الاجراشدن معاهده
شکل و تاریخ اجرای معاهده در خود معاهده یا با توافق طرفین شرکت کننده در مذاکره تعیین میشود . در معاهدات چندجانبه معمولاً معاهده پس از تصویب یا پیوستن تعداد معینی از دولتها به آن به اجرا در میآید. برای مثال کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها یک سال پس از تودیع شصتمین سند تصویب و کنوانسیون حقوق کودک ۳۰ روز پس از تودیع بیستمین سند تصویب یا الحاق اجرایی شدند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2
Posted: 10 Jun 2014 10:10
ایـــــران و عهدنامه و پیمان ها
معاهدههای ایران در دوره هخامنشی
صلح آنتالکیداس
پیماننامهای بود میان اسپارت از یک سو و آتن، کورینتوس، تبس و آرگوس از سوی دیگر، که به نبرد هشت ساله کورینتی در یونان باستان پایان داد.
اردشیر دوم هخامنشی که خود با کمک مالی به دشمنان اسپارت عامل اصلی آغاز جنگ بود، با میانجیگری میان طرفهای درگیر شرایط صلح را نیز بر ایشان تحمیل کرد و برای چند سال دست یونانیان را از آسیای صغیر کوتاه نمود.
در سال ۳۸۷ پیش از میلاد، پس از آن که اسپارت و شهرهای یونانی متحد ایران راه غله آتن را با ۸۰ کشتی از طریق تنگه بسفر بستند، متخاصمان نمایندگان تامالاختیاری به سارد فرستادند تا شرایط شاه ایران را بشنوند. تیریباز (ساتراپ سارد) مهر سلطنتی شاه را نشان داد و آنگاه منشی او چنین خواند:
اردشیر شاه سزاوار میداند که شهرهای آسیا، همچنین جزایر کلازومنای و قبرس متعلق به او باشد. دیگر شهرهای یونانی چه بزرگ و چه کوچک، مستقل میمانند مگر لمنوس، ایمبروس و اسکیروس که - همچون گذشته - به آتن تعلق خواهند داشت. هر یک از طرفهای درگیر که این صلح را نپذیرد، من - اردشیر - در کنار کسانی که با من همنظرند، با ایشان در دریا و خشکی، و با کشتی و با پول خواهم جنگید.
یونانیهای خسته از جنگ، به پذیرش شرایط اردشیر ناچار بودند. این پیمان ایشان را از مداخله آشکار در ایونیه باز میداشت و در برابر، زمینه نفوذ بیش از پیش ایران را در سیاست داخلی دولتشهرهای یونانی فراهم میکرد.اثر دیگر این صلح، تبدیل اسپارت به قدرت مسلط در صحنه سیاسی یونان بود.
پس از صلح یونان، دولت هخامنشی فرصت یافت تا بر سرکوب شورشهای آسیای صغیر، گشودن دوباره مصر و تصرف قبرس متمرکز شود
عهدنامه دوم ایران با یونان
پس از آنکه عهدنامه میلط بین داریوش دوم و تیسافرن از یک سو و اسپارت و متحدانش از سوی دیگر برقرار شد، اسپارتیان که از مفاد این عهدنامه نگران بودند متن کامل تری تهیه کردند که تیسافرن با آن موافقت نمود:
« موافقت نامه اسپارتیان و متحدان ایشان با داریوش شاه و پسران شاه و تیسافرن، صلح و دوستی بر اساس موارد زیر برقرار خواهد شد:
- علیه هر سرزمینی یا شهری که به داریوش شاه تعلق دارد یا به پدران و نیاکانش تعلق داشته است، اسپارتیان و متحدان ایشان اقدام به جنگ یا عملی خصمانه نخواهند کرد؛ و از این شهرها خراج وصول نخواهند نمود؛ و داریوش شاه و اتباع او نیز علیه اسپارتیان یا متحدان ایشان به جنگ یا هرگونه اقدام خصمانه نخواهند پرداخت
- هر گونه ادعای اسپارتیان یا متحدان ایشان در مورد شاه، یا شاه در مورد ایشان، از طریق مذاکره حل و فصل خواهد شد.
- جنگ با آتنیان و متحدان ایشان به طور مشترک و هر گونه صلح نیز مشترکاً برقرار خواهد شد؛ و در مورد عملیات جنگی در سرزمین شاه یا بنا به خواست شاه در هر جا شاه هزینه آن را بر عهده خواهد گرفت. اگر هر یک از شهر هایی که این موافقت نامه را با شاه امضا کرده اند به اقدامات خصمانه علیه شاه و سرزمین او بپردازند، دیگران با تمام قوا علیه آنها و برای دفاع از شاه اقدام خواهند کرد؛
- اگر کسی در سرزمین شاه یا از اتباع شاه مرتکب اقدامات خصمانه علیه اسپارتیان یا متحدان ایشان شود؛ شاه با تمام قوا به جلوگیری و دفاع در مقابل ایشان خواهد پرداخت.
عهدنامه کالیاس
عهدنامه کالیاس (یونانی: Ειρήνη του Καλλίου) یک عهدنامهٔ بسته شده در حدود ۴۴۹ سال پیش از میلاد میانِ اتحادیه دلوس و هخامنشیان بود که به جنگهای یونانی-پارسی (جنگهای ایران و یونان) پایان داد. این معاهده به عنوانِ نخستین معاهدهٔ سازش میانِ هخامنشیان و شهرستانهای یونان بود.
این صلحنامه با میانجیگریِ کالیاس که یک سیاستمدار آتنی بود انجام شد و به همین نام نیز شهره شد.
آگاهیهای ما دربارهٔ این صلح نامه از منابعِ سخنورانِ قرنِ چهارم پیش از میلاد همچون ایسوکراتس، دموستن و دیودور سیسیلی است.
مفاد عهدنامه میلط
عهدنامه میلط نخستین عهدنامه بین ایرانیان و یونانیان که در زمان داریوش دوم در ملط به امضا رسید.
به موجب این قرار داد بین شاه و تیسافرن از یک سو و اسپارت و متحدانش از سوی دیگر موارد زیر مقرر میشود:
« تمام سرزمینها و شهرهایی که شاه در اختیار دارد و پدران شاه در اختیار داشته اند متعلق به شاه است؛ و از این شهرها هر گونه پول یا کمک دیگری که معمولاً به آتن داده میشد، شاه و اسپارتیان و متحدان ایشان از این پس مانع ارسال پول یا هر چیز دیگر خواهند شد».
«شاه و اسپارتیان و متحدان ایشان مشترکاً جنگ با آتن را ادامه خواند داد؛ و هیچ گونه صلح جداگانهای با آن شهر برقرار نخواهند کرد. هر کسی که علیه شاه سر به شورش بردارد با اسپارتیان و متحدان ایشان در حال جنگ خواهد بود.»
مفاد پیماننامه مئاندر
در دوران داریوش دوم، عهدنامه سوم با یونانیان چون که تیسافرن می خواست در طی جنگهای پلوپونز ناوگان خود را در آنجا نگه دارد، عهدنامه سوم و کامل تری را این بار با فارناباز (فرناباز) و برادرانش که در قدرت با او سهیم بودند، منعقد کردند:
« در سال سیزدهم سلطنت داریوش شاه و حضور افورشیپ آلکسی پیداس در اسپارت، این عهدنامه در دشت مئاندر میان اسپارتیان و متحدان ایشان با تیسافرن، هیرامن و پسران فارناک منعقد میگردد ...
سرزمین شاه در آسیا به شاه تعلق خواهد داشت؛ و شاه در مورد سرزمین خود هر اقدامی که مایل باشد میتواند انجام دهد.
اسپارتیان و متحدان ایشان به هیچ اقدام خصومت آمیز علیه شاه، و شاه علیه ایشان دست نخواهند زد ...
تیسافرن هزینه نگهداری ناوگان کنونی را تا زمان رسیدن کشتیهای شاه فراهم خواهد کرد؛ پس از آن، اسپارتیان و متحدان ایشان اگر مایل باشند میتوانند کشتیهای خود را حفظ کنند؛ و اگر از تیسافرن بخواهند که هزینه نگهداری آنها را تقبل کند، او به عنوان قرض قابل بازپرداخت بدون بهره تا پایان جنگ این کار را انجام خواهد داد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#3
Posted: 10 Jun 2014 10:23
معاهدههای دوره صفوی
اتحاد ایران-هابسبورگ
نخستین تماسها
در زمان حکومت شاه اسماعیل مبادلاتی میان وی و کارل پنجم، امپراتور مقدس روم و لایوش دوم با هدف اتحاد علیه عثمانیان انجام شد. کارل که در آن زمان با عنوان کارل اول پادشاه اسپانیا بود بین سالهای ۸۹۵ تا ۸۹۸ خورشیدی فرستادهای را جهت ایجاد یک اتحاد نظامی به دربار شاه ایران ارسال نمود. لایوش نیز در همین زمان راهبهای سوری به نام پترس مونته لیبانو را با ماموریتی مشابه به دربار ایران فرستاد.
تلاش برای اتحاد ایران و هابسبورگ علیه عثمانیان اولین بار توسط شاه اسماعیل و کارل پنجم آغاز شد.
پاسخ این نامهها در تاریخ محفوظ نمانده است. اما شاه اسماعیل به سال ۹۰۲ خورشیدی توسط پترس مونته لیبانو نامهای به لاتین با هدف حملات هماهنگ علیه دشمن مشترک عثمانی برای کارل پنجم فرستاد.فرستادگان ایران در اسفندماه ۹۰۲ خورشیدی در بورگوس درخواست ایران برای اتحاد نظامی علیه عثمانیان را به کارل پنجم ارائه نمودند.[به نظر نمیرسد از این نامه نگاریهای اولیه نتیجه چندانی حاصل شده باشدکارل اتحاد نظامی را پذیرفت اما پیش از صورت گرفتن هرگونه اقدام نظامی مرگ شاه اسماعیل در خردادماه ۹۰۳ عملاً این اتحاد را باطل نمود.
تلاشهای بعدی
صفویان در جریان جنگهای ایران و عثمانی بارها با عثمانیان درگیر شده و هربار با وارد کردن ضربههای جدی و تضعیف عثمانی و گشودن جبههای جدید علیه آنها هنگامی که در جنگ با اروپا بودند کمک چشمگیری به اوج گیری هابسبورگها نمودند. تحقق یافتن اتحادی که شاهان پیشین ایران و هابسبورگ طرح ریزی نمودند تسکین بزرگی برای امپراتوری هابسبورگ بود.
پیمان آماسیه
پیمان آماسیه نام پیمانی است که بین شاه تهماسب صفوی و سلطان سلیمان اول در سال ۱۵۵۵ میلادی و در شهر آماسیه بسته شد. این پیمان با مشخص کردن مرز ایران و عثمانی پایانی بر جنگهای دراز مدت دو کشوربود. این پیمان ۲۰ سال آرامش را بین دو کشور به ارمغان آورد. این معاهده با اردوکشی مصطفیپاشا به قفقاز (۱۵۷۸) و شروع جنگ چلدر پایان پذیرفت.
قرارداد آماسيه اولين پيمان صلحی است که بين دولت ايران و عثمانی پس از جنگهای بيست ساله به امضا رسيد.
به موجب اين قرارداد ايالتهای آذربايجان، ارمنستان شرقی و گرجستان شرقی در اختيار دولت ايران قرار گرفت و گرجستان غربی، ارمنستان غربی و کشور عراق به دولت عثمانی واگذار شد.
در اين قرارداد سلطان عثمانی موافقت کرد که با پيروان مذهب شيعه با مدارا رفتار کند و از زوار ايرانی که عازم مکه و مدينه هستند، حمايت کند . به علاوه به فرماندهان مرزی نيز تأکيد شود تا از صدور هرگونه دستوری که موجب منازعات مرزی شود، خودداری کنند.
شاه طهماسب که پيوسته علاقمند بود بين دو کشور مسلمان روابط صلحآميز برقرار باشد، هم در زمان حيات سلطان سليمان و هم پس از فوت او، قرارداد صلح آماسيه را محترم شمرد و تا آخرين روز حيات خود از هرگونه اقدامی که موجب ايجاد اختلاف بين دو کشور گردد، خودداری کرد. علاقمندی شاه طهماسب به حفظ صلح باعث شد تا روابط دو کشور ايران و عثمانی، طی ۲۵ سال بدون برخورد نظامی ادامه يابد.
پس از یک دوره ناآرامی در ایران، روابط ایران و اتریش در سال ۱۰۰۱ خورشیدی (۱۵۹۳) بازیابی شد، گنگامی که رودلف دوم از پراگ از طریق سفر ایران در موسکو با شاه عباس صفوی مکاتبه نمود. کوشش های دیگری برای اتحاد از سوی جهانگرد انگلیسی، آنتونی شرلی به عنوان میانجی صورت گرفت. در سال های بعد اقدامات سیاسی متعددی جهت ایجاد اتحاد های نظامی علیه عثمانیان صورت گرفت که از جمله آنها میتوان سفارت ایران در اروپا (۹۷۸-۹۸۱) و سفارت ایران در اروپا (۹۸۸-۹۹۴) را نام برد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#4
Posted: 10 Jun 2014 10:55
عهدنامه فرهاد پاشا
عهدنامه فرهاد پاشا عهدنامهای میان امپراتوری صفوی و امپراتوری عثمانی بود.این عهدنامه پس از جنگی طولانی میان آنها از ۱۵۷۸ تا ۱۵۹۰ در تاریخ ۲۱ می ۱۵۹۰ منعقد شد.
این جنگ در قفقاز جنوبی رخ داد.در نبردی بنام نبرد چلدر، سپاه عثمانی موفق شد که سپاه ایران را در نزدیکی منطقه چلدر (در نزدیکی شهر قارص) شکست دهد و به بیشتر مناطق قفقاز جنوبی دست یابد.پس از چندی، سپاه ایران صقوی شروع به پسگیری مناطق از دست دادهاش کرد.در نتیجه سپاه عثمانی (که بیشتر متشکل از تاتارهای کریمه بود) بار دیگر به سمت ایران حرکت کرد و در سال ۱۵۸۳ در نبردی به نام نبرد مشعلها (که بخاطر اینکه نبرد در شب روی داد در آن از مشعلهای زیادی استفاده کردند و بهمین دلیل بدین نام نامیده شده) سپاه ایران از عثمانی شکست خورد و مناطق قفقاز جنوبی دوباره بدست عثمانی افتاد.در طی ۶ سال پس از این فتح، مهمترین اتفاق، فتح تبریز بدست عثمانیها بود.با توجه به دیگر مشکلات ایران نظیر جنگهای داخلی و جنگ علیه ازبکان، شاه عباس یکم مجبور شد تا عهدنامه را امضا کند.
عهدنامه
این عهدنامه به عهدنامه فرهاد پاشا یا عهدنامه استانبول (فرهاد پاشا، نام یکی از سرداران حکومت عثمانی بود) معروف است.در این عهدنامه ایران مالکیت عثمانی را به مناطق اشغالی پذیرفت (گرجستان، ارمنستان و محل کنونی جمهوری آذربایجان و بعلاوه بخشهایی از شمال غرب ایران نظیر تبریز).
پیامد عهدنامه
این عهدنامه، موفقیت بزرگی برای امپراتوری عثمانی به حساب میآمد.اما این شرایط خیلی دوام نیاورد و شاه عباس پس از اینکه توانست ازبکها را سرکوب کرده و مشکلات داخلی را حل کند، منتظر فرصتی مناسب میگشت تا زمینهای از دست داده را باز پس بگیرد.این فرصت مناسب هنگامی بدست آمد که حکومت عثمانی مشکلاتی داخلی داشت و شاه عباس اقدام به حمله به سرزمین عثمانی کرد و در نتیجه آن،۲۲ سال پس از قرارداد فرهاد پاشا، عهدنامه نصوح پاشا را به عثمانی تحمیل نمود.
عهدنامه نصوح پاشا
عهدنامه نصوح پاشا، عهدنامهای بود که میان امپراتوری صفوی و امپراتوری عثمانی پس از جنگ ۱۶۰۳ تا ۱۶۱۲ در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۶۱۲ منعقد شد.
نبرد ارومیه
شاه عباس یکم که قصد بازگردانی مناطق شمال غربی ایران و قفقاز که توسط عثمانی در سال ۱۵۹۰ در عهدنامه فرهاد پاشا را داشت، منتظر زمانی مناسب برای حمله بود. در سال ۱۶۰۳، سلطان احمد یکم عثمانی به تخت سلطنت صعود کرد و شاه عباس پس از آگاهی از این موضوع، تصمیم به حمله گرفت. در آن هنگام همچنین امپراتوری عثمانی درگیر جنگی هزینهبر با امپراتوری مقدس روم بود.
جنگ
شاه عباس و سردارش اللهوردی خان در سال ۱۵۹۰ حمله را بصورت غافلگیرانهای برای بازگردانی مناطق از دست رفته آغاز کردند. دولت عثمانی قادر نبود نیروی لازم برای مقابله را تامین کند بنابراین صدر اعظم نصوح پاشای عثمانی مجبور به امضای پیمان شد.
موارد قرارداد
- حکومت عثمانی پذیرفت تا سرزمینهای اشغال شده را به ایران بازگرداند.
- مرز میان دو کشور به همان مرز تعیین شده در پیمان آماسیه (۱۵۵۵) بازگشت.
- حکومت صفویان پذیرفت تا سالانه ۲۰۰ بار ابریشم (۵۹۰۰۰ کیلوگرم) را به عنوان خراج به عثمانی بدهد.
مسیر حج برای زائران ایرانی از عراق به سوریه گسترش یافت.
پیامدها
این عهدنامه نخستین عهدنامهای بود که در آن امپراتوری عثمانی حاضر به پس دادن زمینهای اشغال کرده شده بود. در واقع این عهدنامه موفقیت بزرگی برای شاه عباس به حساب میآید و شهرت صفویان را گستردهتر کرد. پس از آن در سال ۱۶۱۶ فتح تفلیس و نبرد گوگجه روی میدهد.
عهدنامه سراب
عهدنامه سراب عهدنامهای میان امپراتوری صفوی و امپراتوری عثمانی بود که در پایان سری دوم جنگهای ۱۶۰۳-۱۶۱۸ و در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۶۱۸ در پایان نبرد تبریز به امضا رسید.
با به امضا رسیدن عهدنامه نصوح پاشا در سال ۱۶۱۲، عثمانی مجبور شد که مناطق شمال غربی ایران و قفقاز را به ایران پس بدهد.در عوض امپراتوری صفوی پذیرفت که سالانه ۲۰۰ بار ابریشم به عنوان خراج به عثمانی بدهد اما شاه عباس صفوی در سال ۱۶۱۵ از پرداخت این خراج خودداری کرد.
نبرد تبریز
پس از این قضیه، عثمانی حملهای را بسمت ایروان ترتیب داد تا مناطقی را که بتازگی آنها را ترک کرده بود، دوباره تصرف کند.اما سرانجام از سپاه ایران شکست خورده و مجبور به پذیرفتن عهدنامه تحمیلی دیگری از سوی ایران شد.
موارد عهدنامه
بیشتر موارد این عهدنامه همان موارد توافق شده در عهدنامه نصوح پاشا بود ولی طبق این عهدنامه، صفویان از ارسال بار ابریشم به عثمانی صرف نظر کردند.
پس از عهدنامه
این عهدنامه ثابت کرد که زمینهای تصرف شده توسط هر یک از طرفین، مدت زیادی تحت حکومت آن قرار نمیگیرد.برای مثال در طول آن چند دهه جنگ میان ایران و عثمانی شهر بغداد چند دفعه بدست ایرانیان و شهر تبریز چند دفعه بدست عثمانی افتاد.ایران و عثمانی پس از آن تا چند صده هم با یکدیگر مبارزه کرده و مرزهایشان جابجا شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#5
Posted: 10 Jun 2014 11:29
عهدنامه قصرشیرین
پیماننامه قصر شیرین توافقی امضا شده میان صفویان ایران و امپراتوری عثمانی در ۱۷ می ۱۶۳۹ میلادی میباشد. این پیماننامه در واقع به جنگی که از سال ۱۶۲۳ آغاز شده بود و همچنین به مبارزات ۱۵۰ ساله دو کشور که بیشتر بر سر اختلافات ارضی صورت میگرفت، پایان داد. این پیمان با شرط پیوستن ایروان در قفقاز جنوبی به ایران و پیوستن تمام سرزمینهای میانرودان (دربرگیرنده بغداد) به عثمانی انجام گرفت. با این حال این پیماننامه پایان اختلافات مرزی میان ایران و عثمانی نبود. البته نشانه گذاری دقیق مرزهای این دو کشور در زمان تاسیس جمهوری ترکیه (پس از جنگ جهانی اول و از میان رفتن امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸) میان سه کشور ایران، ترکیه و عراق صورت گرفت.
پس از شاه عباس اول، نوه اش، شاه صفی، به سلطنت رسيد. شاه صفی به هنگام نشستن بر تخت پادشاهی هجده سال داشت و همه عمر خود را در حرمخانه شاهی گذرانده بود. وی بسيار درنده خو و بی رحم بود تا جايی که افراد ذکور خاندان سلطنتی را از دم کشت...
سلطان مراد چهارم با توجه به شکستی که از شاه عباس برای تصرف مجدد بغداد خورده بود، همچنين با اطلاع از اوضاع بسيار بد دربار و ميزان نفرتی که در نتيجه خونريزی های وحشتناک شاه صفی در دل مردم، به ويژه امرا و لشکريان، به وجود آمده بود، پاره ای از ايالات غربی ايران را مورد تجاوز قرار داد.
وی در سال ۱۶۳۵ از طريق ارزمروم به ايروان حمله کرد و آنجا را گرفت، در سال ۱۶۳۸ نيز به بغداد حمله کرد و با وجود مقاومت چهل روزه پادگان ايرانی، بغداد را تصرف کرد و دستور داد باقيمانده سپاهيان ايران و مردم غيرنظامی را قتل عام کردند.
پس از فتح بغداد توسط ارتش عثمانی، شاه صفی تقاضای صلح کرد که با قبول دولت عثمانی «معاهده زهاب» ميان وی و سلطان مراد چهارم در سال ۱۰۴۹ هجری قمری برابر با ۱۶۳۹ ميلادی بسته شد. به موجب اين قرارداد عراق به عثمانی واگذار شد و از آن تاريخ جز مدت ۳ سال (۱۷۷۶ ـ ۱۷۷۹) که صادقخان برادر کريم خان زند بصره را در تصرف داشت، تا جنگ جهانی اول تحت سلطه دولت عثمانی بر عراق ادامه داشت.
قرارداد زهتاب
قرارداد زهاب از يک نقطه نظر واجد اهميت خاص است، زيرا برای اولين بار از حدود مناطق مرزی دو کشور صحبت به ميان آمد هرچند مرز دو کشور به طور دقيق مشخص نشد.
معاهده زهاب از زمان بسته شدن تا حدود هشتاد سال، (تا زمان نادرشاه و کريم خان زند)، مورد استناد و پذيرش ايران و عثمانی بوده است. معاهده زهاب نه در آرشيوهای ايران موجود است و نه در عثمانی. هر کدام از منابع نيز به طور جداگانه و با تفاوت های بسيار آن را نقل کرده اند.
عهدنامه احمد پاشا
عهدنامه احمد پاشا قراردادی بود که میان امپراتوری صفوی و امپراتوری عثمانی در تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۷۳۲ میلادی منعقد شدهاست.
در قرن هفدهم جنگهای ایران و عثمانی با عهدنامههای سراب و قصرشیرین بپایان رسیده بود.پس از حکومت کوتاهمدت افغانیان هوتکی بر ایران، وضعیت مرزهای ایران مخصوصا در آذربایجان و قفقاز بسیار نا آرام شده بود.در این مواقع بود که پتر یکم، امپراتور روسیه، شروع به تصرف سرزمینهای ایران در قفقاز شمالی و آذربایجان نمود.عثمانیها هم برای رقابت با روسیه به تصرف شهر تفلیس دست زدند و این باعث آغاز جنگی طولانی میان ایران و عثمانی شد.
جنگ
بین سالهای ۱۷۲۳ تا ۱۷۳۰، عثمانیها توانستند که علاوه بر تفلیس، شهرهای قفقاز جنوبی مثل ایروان و گنجه را به تصرف خود درآورند.در جبهه جنوبی نیز شهرهای ارومیه، کرمانشاه، تبریز و همدان به تصرف عثمانی درآمدند.شاه تهماسب دوم که تازه به حکومت رسیده بود بناچار مجبور به پذیرفتن قرارداد صلح با عثمانی شد و به این طریق جنگ میان دو امپراتوری به مدت کوتاهی متوقف شد.
موارد قرارداد
طرف ایرانی این قرارداد محمد رضا قلی و طرف عثمانی آن احمد پاشا عثمانی بود. طبق این عهدنامه:
-سرزمینهای اشغال شده توسط عثمانی در غرب ایران به ایران بازگردانده شد.
-عثمانی حکومت بر قفقاز را بدست گرفت.
-رود ارس به مرز ایران و عثمانی در قفقاز جنوبی تبدیل شد.
پس از عهدنامه
اعتبار این عهدنامه مدت زیادی دوام نیاورد زیرا نادرشاه افشار مصمم بود که تبریز و قفقاز را بازگرداند.از طرف دیگر سلطان محمود یکم عثمانی هم تمایل نداشت این سرزمینها را به این راحتی از دست بدهد.بنابراین جنگی میان آن دو درگرفت و نادرشاه افشار موفق شد تا سرزمینهای اشغالی را به خاک ایران برگرداند.
قرارداد بین دولت صفوی و فرانسه
موریس اربت در پژوهشی که بر پایه اسناد بایگانیهای فرانسه انجام داده به چگونگی قراردادی که مسئولیت آن بر عهده محمدرضا بیگ بوده پرداخته و با توجه به آن، به رفتار ناشایست سفیر و جهل او نسبت یه مناسبات بینالمللی آن وقت جهان اشاره میکند.
محمدرضا بیگ در ۲۵ محرم ۱۱۲۵ – ۱۹ فوریه ۱۷۱۳ –به دستور شاه سلطان حسین به دربار لویی چهاردهم در فرانسه فرستاده شد تا برای بیرون راندن اعراب از خلیج فارس در عوض تسخیر مسقط با فرانسویان به مذاکره بنشیند که آنها علاقه زیادی به جنگ در مشرق زمین نداشتند و در عوض گسترش بازرگانی بین دو کشور را پیشنهاد میکردند و در و در عوض گسترش بازرگانی بین دو کشور را پیشنهاد میکردند و در این بین امتیازات زیادی از طرف ایرانی گرفتند.
محمدرضا بیگ از نخستین سفیران ایران در اروپا و سفیر حکومت صفویان به دربار لویی چهاردهم در فرانسه بود.
وی که در پاریس مبهوت ظواهر زندگی فرانسویان شده بود، در آنجا دوشیزهای ۱۷ ساله از او آبستن میشود که موجب فرار مخفیانه او با کشتی میشود و در راه برای وضع حمل همسرش مدتی توقف میکند و به دلیل تنگدستی بخشی از هدایای لویی چهاردهم را میفروشد. او هنگامی که فهمید که دولت ایران از اقدامات او در فرانسه و قرارداد مابین ناراضی است در ایروان در سال ۱۱۲۹ هجری قمری- ۱۷۱۷ (میلادی)- خود را مسموم کرد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#6
Posted: 10 Jun 2014 12:54
معاهدههای دوره افشاریان
عهدنامه رشت
عهدنامه رشت عهدنامهایست که در ۲۱ ژانویه ۱۷۳۲ میان ایران و امپراتوری روسیه به امضا رسید و طبق آن قرارداد روسیه متعهد شد که از آن پس بر سرزمینهای ایران ادعای ارضی نداشته باشد.
عهد نامه گردان
عهدنامه گردان عهدنامهای میان افشاریان ایران و امپراتوری عثمانی بود که در ۴ سپتامبر ۱۷۴۶ منعقد شد.
زمینه عهدنامه
در واپسین روزهای امپراتوری صفوی، عثمانیها قادر گشتند که برخی از مناطق غرب و شمال غرب ایران از جمله قفقاز را به تصرف خود درآورند. از طرف دیگر افغانها نیز حملاتی را به سمت مناطق شرقی ایران از جمله خراسان ترتیب میدادند؛ بنابراین شاه صفوی، مجبور به انتصاب نادر شاه افشار به مقام فرماندهی کل قوا شد. ایرانیان تحت فرماندهی نادر شاه افشار توانستند بسیاری از مناطق اشغالی را از سلطه عثمانی درآورند. پس از آنکه نادر شاه توانست پیروزیهای بسیاری کسب کند و بیگانگان را از خاکهای ایران بیرون ببرد، تصمیم به انحلال سلسله صفوی و تاسیس یک امپراتوری دیگر با نام افشاریان گرفت.
نادر پس از بدست آوردن مناطق پیشین ایران، تصمیم به حمله به مناطق شرقی عثمانی (شرق آناتولی و عراق) گرفت.او در پی این تصمیم به لشکرکشی به آن مناطق روی آورد و توانست پیروزیهای بسیاری بدست آورد و معاهده استانبول (۱۷۳۶) را به عثمانیها تحمیل کند. پس از مدتی از این عهدنامه، حکومت عثمانی در صدد پس گیری مناطق از دست داده در عهدنامه استانبول بود بنابراین حمله به مناطق مذکور را آغاز کرد. از طرفی نادر شاه (میان سالهای ۱۷۴۳-۱۷۴۶) به مناطق مذکور حملهای دوباره برد و همچنین پیشنهاد داد تا این دو مرکز اسلام (ایران به عنوان مرکز شیعه و عثمانی به عنوان مرکز سنی) با یکدیگر آشتی کنند. پس از آن او به عثمانیها فشار آورد که مذهب شیعه را به عنوان مذهب شرعی از اسلام به رسمیت بشناسند.
موارد قرارداد
این عهدنامه در نزدیکی شهر قزوین به امضا رسید.طرف صفوی مشارکت کننده حسن علی حاجی و طرف عثمانی آن مصطفی نظیف بود.
- خط مرزی میان دو کشور به همان خط مرزی تعیین شده در عهدنامه قصرشیرین (۱۶۳۹) بازگشت (همان خط مرزی میان ایران و ترکیه امروزی و ایران و عراق امروزی).
- عثمانی حکومت افشاریان را به عنوان حاکم ایران به رسمیت شناخت.
- عثمانی پذیرفت که به زائران ایرانی اجازه دهد که به مکه بروند.
- تبادل کنسولگری برای هر دو کشور اجازه داده شد.
- هر دو کشور پذیرفتند تا اسیران جنگی خود را مبادله کنند.
- عثمانی مذهب شیعه را به عنوان مذهب شرعی اسلام پذیرفت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#7
Posted: 10 Jun 2014 13:08
معاهدههای دوره قاجاریان
عهدنامه ارزروم با عثمانی
عهدنامه ارزروم به دو عهدنامه منعقد شده در سالهای ۱۸۲۳ و ۱۸۴۷ میان ایران و امپراتوری عثمانی گفته میشود.
نخستین عهدنامه
گرچه عهدنامه قصرشیرین در سال ۱۶۳۹ مرز میان دو کشور را تعیین کرد اما مناطق کوهستانی قصر شیرین تا دو قرن محل درگیریهای پیدرپی میان دو کشور شد. حملات عثمانی به شمال غربی ایران برای سرکوب قبایل شورشگر، پاسخ تلافیجویانه دولت ایران را در پی داشت. این اقدام باعث شد سلطان محمود دوم عثمانی در سال ۱۸۲۱ به ایران حملهای آغاز کند. عثمانی با ارتشی قدرتمند و با وضعیت برتری نسبت به ارتش ایران حملهای آغاز کرد اما ارتش فتحعلی شاه قاجار شکست سختی بر ارتش عثمانی وارد آورد. نخستین عهدنامه در ژولای سال ۱۸۲۳ منعقد شد اما بدلیل آنکه مرزهای تعیین شده در عهدنامه ۱۶۳۹ قصرشیرین را تثبیت کرد، نتوانست چارهای مناسب برای درگیریهای مرزی قبلی تعیین کند.
دومین عهدنامه
درگیریهای مرزی در دهه ۱۸۳۰ دوباره دو کشور را به جنگ هدایت کرد. با میانجیگری انگلستان و امپراتوری روسیه، دومین عهدنامه در ۳۱ می ۱۸۴۷ میان ایران و عثمانی به امضا رسید. طبق این عهدنامه، مناطق مورد اختلاف میان دو امپراتوری میان آنها تقسیم شد. اما بدلیل غیر دقیق بودن، انجام این اقدام تا سال ۱۹۱۴ بطول انجامید.
عهدنامه فینکنشتاین با فرانسه
عهدنامه فینکنشتاین (به انگلیسی: Treaty of Finckenstein) قراردادی دفاعیست که بین ایران و فرانسه امضا شد. این عهدنامه در ۱۳ اردیبهشت ۱۱۸۶ ه.خ. برابر ۴ مهٔ ۱۸۰۷ میلادی و مطابق ۲۵ صفر ۱۲۲۲ ه.ق.، در شهر فینکنشتاین در لهستان امروزی میان میرزا محمد رضا قزوینی نماینده ی فتحعلی شاه قاجار و ناپلئون بناپارت منعقد شد. این قرارداد در ۱۶ ماده و با هدف مدرنسازی ارتش قاجار بین طرفین به امضا رسیدهاست. عهدنامهٔ فینکنشتاین پس از امضا توسط فتحعلی شاه قاجار، توسط هیئتی دیپلماتیک به ریاست عسگرخان افشار ارومی به دربار ناپلئون بناپارت ارسال شد. نسخهای از این معاهده به زبان ترکی در موزه تاریخ فرانسه نگهداری میشود. نسخهٔ فارسی آن در ادارهٔ اسناد دیپلماسی وزارت امور خارجه بخش محرمانه موجود است.
میرزا محمدرضا قزوینی، فرستادهٔ ایرانی، در دیدار با ناپلئون بناپارت در کاخ فینکشتاین ۲۷ آوریل ۱۸۰۷ م. برابر ۶ اردیبهشت ۱۱۸۶ ه.خ. مطابق ۱۸ صفر ۱۲۲۲ ه.ق.
مواد مهم عهدنامهٔ فینکنشتاین، ۴ مهٔ ۱۸۰۷
*ماده سوم- آن که، جناب امپراطور اعظم ادای شهادت نمود که مملکت گرجستان ملک حلال موروثی اعلیحضرت پادشاه ایران میباشد و حقیقت مطلب بر جناب امپراطور مشخص و معلوم است.
ناپلئون تعهد کرد که در برگرداندن گرجستان به ایران و مجبور ساختن روسیه به واگذار نمودن آنجا تلاش نماید و برای اصلاح و تقویت سپاه ایران اسلحه و توپ و تفنگ و مهندس و معلم به ایران بفرستد.
از سوی دیگر فتحعلیشاه نیز متعد میشود تا با انگلستان اعلام جنگ کند و تمام اتباع بریتانیا را از ایران بیرون کند. به علاوه ایران تعهد میکند که افغانهای رعیت خود را به حمله به هند وادارد و در صورت ارادهٔ ناپلئون به لشکرکشی به هند از راه ایران به آنها اجازهٔ عبور بدهد و بنادر و سواحل بحر عجم خلیج فارس را در اختیار نیروی دریایی فرانسه قرار دهد.
*ماده هشتم- آن که، بنابر موافقت این دو دولت بهیّه، از جانب شوکت جوانب اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه جم جاه ممالک ایران از هر جهت قطع مکاتبه و مراسله با قرال انگلیس گردیده، از جانب دولت علیّه ایران متعهد شوند که بنای خصومت با ایشان گذاشته، بهجهت دفع آنها عساکر روانه نمایند و بنابراین مطلب ایلچی سرکار شوکتمدار پادشاهی که به جانب هند و انگلیس رفته به ارجاع و احضار او امر فرمایند و از جانب انگلیس و کمپانی آنچه بالیوز و وکلای قرال انگلیس در سواحل بنادر بحر عجم(خلیج فارس) و ولایات ایران اقامت نموده باشند آنها را مطرود و اموال و امتعه انگلیس ضبط شده، تجارت ایشان را برّاً و بحراً از جانب ایران مقطوع نمایند و فرمان قضاجریان پادشاهی در این خصوص از مصدر عزّ و شأن صادر گردد و در اثنای این مخاصمه از طرف انگلیس بهجهت سفارت یا بهانه دیگر، هر گونه سفیری که به جانب آستان فلکبنیان پادشاهی عزیمت نمایند ایشان را مطرود و مردود نموده، راه ندهند.
با این حال، فرانسه در جنگ دیپلماتیک در ایران شکست خورد و موفق به اجرای هیچ یک از مفاد عهدنامه نشد.
انگلستان در ۱۲ مارس ۱۸۰۹، با امضای عهدنامه مجمل و پس از آن در ۱۴ مارس ۱۸۱۲ با امضای عهدنامه مفصل، ایران را وادار به اخراج فرانسویها از خاک خود کرد. ناپلئون عهدشکنی کرد. او با امضای قرارداد تیلسیت با الکساندر اول امپراطور روسیه به هیچ کدام از تعهدات قبلی خود در قبال ایران و عثمانی عمل نکرد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#8
Posted: 10 Jun 2014 13:57
عهدنامه مجمل با انگلیس
پس از اختلافهای بین ایران و انگلیس و عدم نتیجهگیری از قراردادهای با فرانسه (عهدنامه فینکنشتاین)، سرانجام مذاکرات نمایندهٔ سیاسی انگلیس و مقامات ایرانی منجر به انعقاد عهدنامهٔ مودّت و اتحاد بین دو کشور در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۱۸۷ ه.خ. برابر ۲۵ محرم ۱۲۲۴ ه.ق. مطابق ۱۲ مارس ۱۸۰۹ م. گردید که به نام عهدنامهٔ مُجمَل معروف است.
برابر قرارداد یا عهدنامهٔ مجمل، بریتانیا حاکمیت ایران را بر کل خلیج فارس به رسمیت شناخت و متعهد شد کشتیهای انگلیس فقط از نقاطی که دولت ایران اجازه میدهد، حق عبور داشته باشند.
مطابق فصل پنجم-" اگر از سواحل هندوستان قشون و لشکر وارد بحرالعجم(خلیج فارس) (متن انگلیسی پرشن گلف) شده باشد و قبل از مجوز اولیای دولت علیّه ایران در جزیره خارک یا جای دیگر از سواحل عمّان نزول کرده باشند، به هیچ وجه من الوجوه دخل و تصرفی در آنجا نکرده و از تاریخ عهدنامه میمونه قشون مذکوره در تحت اختیار اولیای دولت ایران باشد." پس از معاهدهٔ مجمل عهدنامهٔ دیگری به نام عهدنامهٔ مفصل میان نمایندگان دو کشور امضا و به توشیح (مُهر و امضای) پادشاهان دو کشور رسید.
عهدنامه مفصل با انگلیس
پس از کدورتهای بین ایران و انگلیس و عدم نتیجهگیری ایران از قراردادهای با فرانسه (عهدنامه فینکنشتاین) و پس از امضای عهدنامه مجمل مذاکرات نمایندهٔ سیاسی انگلیس و مقامات ایرانی منجر به انعقاد عهدنامهٔ مودّت و اتـّحـاد بـیـن دو کـشـور در ۲۳ اسفند ۱۱۹۰ ه.خ. برابر ۲۹ صفر ۱۲۲۷ ه.ق. مطابق ۱۴ مارس ۱۸۱۲ م. گردید.
در متن فارسی عهدنامهٔ ۱۲ مادهای دولت ایران (قراردادمفصل) عباس میرزا با سر گور اوزلی (سفیر انگلیس) به سال ۱۲۲۷ ق. دارالخلافهٔ طهران، در فصل هفتم، بحر قلزم (دریای سرخ) و در فصل نهم، بحر العجم(خلیج فارس) و در متن انگلیسی پرشن گلف آمده است. این معاهده و قرارداد مجمل هر دو به امضای پادشاه دو کشور نیز رسیده است.
- فصل نهم- اگر در بحرالعجم اولیای دولت بهیّه ایران را امدادی ضرور شود، اولیای دولت بهیّه انگلیس بشرط امکان در آن وقت کشتی جنگ و قشون بدهند و اخراجات آنرا موافق برآورد آن وقت قطع و فصل نموده بازیافت نمایند کشتیهای مزبور بر آن خورها و لنگرگاهها عبور کند که امنای دولت علیّه ایران نشان (مجوز) بدهند و از جای دیگر بی رخصت و بدون ضرورت عبور نکنند. سواد امضای نایب السلطنه عباس میرزا: ۱۴ مارس ۱۸۱۲
عهدنامه گلستان با روسیه
معاهده گلستان(به روسی: Гюлистанский договор) (به انگلیسی: Treaty of Gulistan) در ۳ آبان ۱۱۹۲ (۲۵ اکتبر ۱۸۱۳) بین ایران و روسیه امضا شد. به دنبال این قرارداد، حکومت بخشهایی از شمال امپراتوری ایران شامل آذربایجان در شمال رود ارس، ارمنستان و ایالت های شرقی گرجستان یعنی کاختی و کارتلی از ایران صلب شد.
همزمان با فعالیتهای گاردان فرانسوی برای تقویت قوای نظامی ایران، به دنبال قتل تسی تسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گوداوویچ (Goudawitch) افتاد.
گوداوویچ در سال ۱۲۲۳ ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد.
در سال ۱۲۲۵ه. ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روسها شورش کرد. او گروه بزرگی از روسها را به اسیری گرفت و به تهران گسیل داشت. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه. ق) همزمان با خروج گاردان از ایران و ورود هیات نظامی انگلیسی به ایران است.
در این زمان روسها خواستار صلح با ایران شدند با این شرط که سرزمینهای متصرفه در تصرف آنها باقی بماند و نیز ایران به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را بدهد. دولت قاجاری ایران این درخواست را نپذیرفت.
پس از ورود سرگور اوزلی به علت پیوند دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود، بر آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند. وی خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند.
جنگ به اصرار عباس میرزا ادامه یافت و سپاه ایران در منطقه اصلاندوز، کنار رودخانه ارس استقرار یافتند. در این هنگام روسها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی ناگزیر به عقب نشینی به سوی تبریز شدند.
یکی از عللی که موجب شکست قوای ایران شد این بود که همواره دولت قاجار به یک دولت بیگانه اعتماد و دل میبست و انتظار داشت آن دولت از ایران حفاظت کند. گاهی به فرانسه اعتماد میکرد، گاهی به انگلیس و زمانی هم به روسیه. چون عباس میرزا در گذشته فتوحاتی کرده بود که انگلیس منافع خود را در خطر میدید انگلیسیها در صدد بودند که به نحوی جلوی به درازا کشیدن جنگهای روسیه و ایران را بگیرند.
بهمین دلیل با نیرنگهای گوناگون ضمن تهییج ایلات ایرانی آنها را به شورش واداشتند، از سوی دیگر اصرار داشتند که ایران قرارداد صلح با روسیه را امضا کند.
فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمنهای خراسان نیز سر به شورش گذاشتند. در این میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسیه بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد. انگلیسیها از یک سو با ایران قرار داد داشتند که در مواقع خطر سربازهای انگلیسی در لباس ایرانی با دشمن بجنگد. ولی پس از ورود سرگور اوزلی و رابطه دوستی که با روسها بوجود آورده بود و قراری که با روسها بسته بود سربازان خود را از جبههها فراخواند و ضعف قوای نظامی ایران، شورشهای محلی و نا بسامانی در آذوقه و مهمات فتحعلی شاه قاجار را مجبور به صلح با روسها کرد.
میرزا ابوالحسن ایلچی به عنوان نماینده ایران و سرگور اوزلی نیز به عنوان واسطه ازتهران عازم دهکده گلستان شدند. دولت روسیه نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری و کشمکش باناپلئون بناپارت بود از رسیدن سفیر روسیه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. این عهدنامه به وساطت و شفاعت سرگور اوزلی، نماینده روس ردیشچوف (ردیشخوف) در مقام فرماندهی نیروهای گرجستان و نماینده تهران میرزا ابوالحسن خان ایلچی به تاریخ ۲۹ شوال (۱۲۲۸ه. ق) در یازده فصل و یک مقدمه امضا شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#9
Posted: 10 Jun 2014 13:59
مناطق جدا شده از ایران طی عهدنامه ننگین گلستان
از جمله مناطقی که از ایران جدا شد عبارتاند از:
قره باغ
گنجه
شکی
شروان
قوبا
دربند
باکو
هرجا از ولایات تالش را که بالفعل در تصرف روسیه بود.
داغستان
ایالت های شرقی گرجستان یعنی کاختی و کارتلی
متن کامل عهدنامه
فصل اول
بعد از این، امور جنگ و عداوت و دشمنی که تا حال در دولتین علیتین روسیه و ایران بود به موجب این عهدنامه الی الابد مقطوع و متروک و مراتب مصالحه اکید و دوستی و وفاق شدید در بین اعلیحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم امپراطور مالک بالاستقلال کل ممالک روسیه و اعلیحضرت خورشید رایت، پادشاه دارا شوکت ممالک ایران و وارث و ولیعهدان عظام و میانه دولتین علیتین ایشان پایدار و مسلوک خواهد بود.
فصل دوم
چون پیشتر به موجب اظهار و گفتگوی طرفین قبول و رضا از جانبین دولتین شده است که مراتب مصالحه در بنای اسطاطوسکوادپریز ندیم یعنی طرفین در هر وضع و حالی که الی قرارداد مصالحه الحالیه بوده است از آن قرار باقی و تمامی الکای ولایات خوانین نشین که تا حال در تحت تصرف هر یک از دولتین بوده کماکان در تحت ضبط و اختیار ایشان بماند، لهذا در بین دولتین علیتین روسیه و ایران به موجب خط مرقومه ذیل سنور و سرحدات مستقر تعیین گردیده از ابتدای اراضی آدینه بازار به خط مستقیم از راه صحرای مغان تا به معبر یدٌی بلوک رود ارس و از بالای کنار رود ارس تا ایصال و الحاق رودخانه کپنک چای به پشت کوه مقری و از آن جا خط حدود سامان ولایات قراباغ و نخجوان از بالای کوههای آلداگوز به دره لکر میرسد و از آنجا به سرحدات قراباغ و نخجوان و ایروان و نیز رسدی از سنور گنجه جمع و متصل گردیده، بعد از آن حدود مزبوره که ولایت ایروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمس الدین لو را تا به مکان ایشیک میدان مشخص و منفصل میسازد و از ایشیک میدان تا بالای سر کوههای طرف راست طرق و رودخانههای حمزه چمن و از سر کوههای پنبک الی گوشه حدود محال شوره گل و از گوشه شوره گل از بالای کوه برفدار آلداگوز گذشته از سر حد محال شوره گل و میانه حدود قریه سدره وارنیک به رودخانه آرپه چای ملحق و متصل شده معلوم و مشخص میگردد و چون ولایات خوانین نشین طالش در هنگام عداوت و دشمنی دست به دست افتاده، لهذا به جهت زیاده صدق و راستی حدود ولایات طالش مزبوره را از جانب انزلی و اردبیل بعد از تصدیق این صلحنامه از پادشاهان عظام، معتمدان و مهندسان مأمور که به موجب قبول و وفاق یکدیگر و به معرفت سرداران جانبین، جبال و رودخانهها و دریاچه و امکنه و مزارع طرفین تفصیلاً تجدید وتمیز و تشخیص میسازند آن را نیز معلوم و تعیین ساخته آنچه در تحریر این صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبین باشد معلوم نموده، آن وقت خط حدود ولایت طالش نیز بر اسطاطوسکوادپریز ندیم مستقر و معین ساخته هر یک از طرفین آنچه در تصرف دارد بر سر آن باقی خواهد ماند و همچنین در سرحدات مزبوره فوق اگرچیزی از خط طرفین بیرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفین هر یک طرف موافق بیرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفین هر یک طرف موافق اسطاطوسکوادپریز ندیم رضا خواهد داد.
فصل سوم
اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم مالک بالاستقلال کل ممالک ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی که به اعلیحضرت خورشید رتبت، امپراطور کل ممالک روسیه دارند به این صلحنامه به عوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الآن موسوم به الیزابت پول است و الکای خوانین نشین شکی، شیروان، قوبٌه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الآن در تحت تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، کورنه، مینگرلی، آبخازی و تمامی الکا و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینه الحاله بوده و نیز آنچه از اراضی دریای قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آمپیریه روسیه می داند.
فصل چهارم
اعلیحضرت خورشید رایت، امپراطور قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالک ایران به جهت اثبات این معنی که بنابر همجواریت طالب و راغب است که در ممالک شاهانه ایران مراتب استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اکید مشاهده و ملاحظه نمایند، لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار مینمایند که هر یک از فرزندان عظام ایشان که به ولیعهدی دولت ایران تعیین میگردد هر گاه محتاج به اعانت و امدادی از دولت روسیه باشد مضایقه ننماید، تا از خارج کسی نتواند دخل در مملکت ایران نماید و به امداد و اعانت روس دولت ایران مستقر و محکم گردد، و اگر در سر امور داخله مملکت ایران فیمابین شاهزادگان مناقشتی دولت روس را در آن میانه کاری نیست، تا پادشاه وقت خواهش نماید.
فصل پنجم
کشتیهای دولت روسیه که برای معاملات بر روی دریای خزر تردد مینمایند به دستور سابق مأذون خواهند بود که به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیک شوند و زمان طوفان و شکست کشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت به آنها بشود. کشتیهای جانب ایران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود که برای معامله روانه سواحل روسیه شوند و به همین نحو در هنگام شکست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول گردد. کشتیهای عسکریه جنگی روسیه به طریقی که در زمان دوستی و یا در هر وقت کشتیهای جنگی دولت روسیه با علم و بیدق در دریای خزر بودهاند حال نیز محض دوستی اذن داده میشود که به دستور سابق معمول گردد و أحدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس کشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشد.
فصل ششم
تمام اسرایی که در جنگها گرفته شدهاند یا اینکه به اهالی طرفین اسیر شده از کریستیان و یا هر مذهب دیگر باشند میباید الی وعده سه ماه هلالی بعد از تصدیق و خط گذاردن در این عهدنامه از طرفین مرخص و رد گردیده هر یک از جانبین خرج و مایحتاج به اسرای مزبوره داده به قرا کلیسا رسانند و وکلای سر حدات طرفین به موجب نشر اعلامی که در خصوص فرستادن آنها به جای معین به یکدیگر مینمایند اسرای جانبین را باز دریافت خواهند کرد و آنانکه به سبب تقصیر یا خواهش خود از مملکتین فرار نمودهاند، أذن به آن کسانی که به رضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند داده شود که به وطن خود مراجعت نمایند، و هر کس از هر قومی چه اسیر و چه فراری که نخواسته باشد بیاید کسی را با او کاری نیست و عفو و تقصیرات از طرفین نسبت به فراریان اعطا خواهد شد.
فصل هفتم
علاوه از قرار و اظهار مزبوره بالا رأی بیضا ضیای اعلیحضرت کیوان رفعت، امپراطور اعظم روسیه و اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالک ایران قرار یافته که ایلچیان معتمد طرفین که هنگام لزوم مأمور و روانه دارالسلطنه جانبین میشوند بر وفق لیاقت رتبه امور، کلیه مرجوعه ایشان را حاصل و پرداخت و سجل نمایند و به دستور سابق وکلایی که از دولتین، بخصوص حمایت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفین تعیین و تمکین گردیده زیاده از ده نفر عمله نخواهند داشت و ایشان به اعزاز شایسته مورد مراعات گردیده و به احوال ایشان هیچ گونه زحمت نرسیده، بل زحمتی که به رعایای طرفین عاید گردد و به موجب عرض و اظهار وکلای مزبوره رضای ستمدیدگان جانبین داده شود.
فصل هشتم
در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در میان ممالک دولتین علیتیٌن اذن داده میشود که هر کس از اهالی تجٌار بخصوص به ثبوت اینکه دوست رعایا و ارباب معاملات متعلقه به دولت بهیه روسیه و یا تجار متعلق به دولت علیٌه ایران میباشند، از دولت خود یا از سر حدٌداران تذکره و یا کاغذ راه در دست داشته باشند، از طریق بحر و بر به جانب ممالک این دو دولت بدون تشویش آیند و هر کس هرقدر خواهد ساکن و متوقف گشته به امور معامله و تجارت اشتغال نمایند، و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتین مانع ایشان نشوند. آنچه مال و تنخواه از امکنه ممالک روسیه به ولایات ایران و نیز از طرف ایران به ممالک روسیه برند و به معرض بیع رسانند و یا معاوضه با مال و اشیاء دیگر نمایند، اگر در میان ارباب معاملات طرفین بخصوص طلب و غیره شکوه و ادعایی باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وکلای طرفین یا اگر وکیل نباشد نزد حاکم آنجا رفته امور خود را عرض و اظهار سازد تا ایشان از روی صداقت، مراتب ادعای آنها را مشخص و معلوم کرده، خود و یا به معرفت دیگران قطع و فصل کار را ساخته نگذارند تعرٌض و زحمتی به ارباب معاملات عاید بشود.
در باب تجٌار طرف ممالک روسیه که وارد ممالک ایران میشوند مأذون خواهند بود که اگر با اموال و تنخواه خودشان به جانب ممالک پادشاهانه دیگر که دوست ایران میباشند بروند از طرف دولت ایران بی مضایقه تذکرات راه به ایشان بدهند و همچنین از طرف دولت روس در ماده تجارت اهالی دولت ایران که از خاک ممالک روسیه به جانب سایر ممالک پادشاهانه که دوست دولت روسیه باشند میروند، معمول خواهد شد.
وقتی که از رعایای دولت روسیه در زمان توقف و تجارت در ممالک ایران فوت شده باشد اموال و املاک او در ایران بماند چون مایعرف او از مال رعایای دولت دوست است، لهذا میباید اموال مفوت به موجب قبض الوصول شرعی رد و تسلیم ورثه مفوت گردد و نیز اذن خواهد داد که املاک مفوت را اقوام او بفروشند، چنانکه که این معنی در ممالک روسیه و پادشاهان دیگر دستور و عادت بوده متعلق به هر دولت باشد مضایقه نمینمایند.
فصل نهم
باج و گمرک اموال تجار طرف دولت بهیه روسیه که به بنادر و بلاد ایران میآورند از یک تومان پانصد دینار در یک بلده گرفته از آنجا با اموال مزبوره به هر ولایت ایران بروند چیزی مطالبه نکرده و همچنین از اموالی که از ممالک ایران بیرون میآورند آن قدر گرفته زیاده به عنوان خرج و توجیه و تحمیل و اختراعات چیزی از تجار روسیه با شرٌ و شلتاق مطالبه نشود و به همین نحو در یک بلده باج و گمرک تجٌار ایران که به بنادر و ممالک روسیه میآورند و یا بیرون میبرند به دستور گرفته، اختلافی به هیچ وجه نداشته باشند.
فصل دهم
بعد از نقل اموال تجٌار به بنادر کنار دریا و یا آوردن از راه خشکی به بلاد سرحدات دولتین اذن و اختیار به تجٌار و ارباب معاملات طرفین داده شده که اموال خودشان را فروخته و اموال دیگر خریده و یا معاوضه کرده، دیگر از امنای گمرک و مستاجرین طرفین اذن نخواسته باشند، زیرا که بر ذمٌه امنای گمرک و مستأجرین لازم است که ملاحظه نمایند تا معطٌلی و تأخیر در کار ارباب معاملات وقوع نیافته، باج خزانه را از بایع یا از مبیع (یا از مشتری) هر نوع با هم سازش مینمایند بازیافت دارند.
فصل یازدهم
بعد از تصدیق و خط گذاردن در این شروط نامه، وکلای مختار دولتین علیٌتین بلاتأخیر به اطراف جانبین اعلام و اخبار مینمایند و امر اکید بخصوص بالمرٌه ترک و قطع امور عداوت و دشمنی به هر جا ارسال خواهند کرد. شرط این شروط نامه الحاله که بخصوص استدامت مصالحه دائمه طرفین مستقر و دو قطعه مشروحه با ترجمان خطٌ فارسی مرقوم و محرٌر و از وکلای مختار مأمورین دولتین علیٌتین مزبوره بالتصدیق و با خطٌ و مهر مختم گردیده و مبادله با یکدیگر شده است میبایست از طرف اعلیحضرت خورشید رتبت. پادشاه اعظم، امپراتور اکرم، مالک کل ممالک روسیه و از جانب اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه والا جاه ممالک ایران به امضای خطٌ شریف ایشان تصدیق گردد و چون این صلحنامه مشروحه مصدٌقه میباید از هر دو دولت پایدار به وکلای مختار برسد، لهذا از دولتین علیٌتین در مدت سه ماه هلالی وصول گردد. تحریرآ فی معسکر روسیه در رودخانه زیوه من محال گلستان متعلٌقه قراباغ به تاریخ بیست و نهم شهر شوال المکرم سنه یک هزار و دویست و هشت هجری نبوی مطابق دوازدهم ماه اکتوبر سنه یک هزار و هشتصد و سیزده عیسوی سمت تحریر رفت.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#10
Posted: 10 Jun 2014 14:07
عهدنامه ترکمانچای با روسیه
عهدنامه ترکمانچای قراردادی است که در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان، بین روسیه و ایران امضا شد. برای امضای این پیمان از سوی فتحعلی شاه پادشاه ایران میرزاعبدالحسنخان و آصفالدوله و از سوی روسیه تزاری ایوان پاسکویچ حضور داشتند.
مرز ایران و روسیه پیش از معاهده ترکمنچای به رنگ سیاه پررنگ
پس از پیمان نامه گلستان دوره دوم جنگهای ایران و روسیه آغاز شد. در این میان جنگ گنجه مهمتر از همه مینمود. عباس میرزا فرمانده سپاه ایران با حرکت به سوی گنجه در این منطقه سنگر گرفت. در این میان ایوان پاسکویچ فرمانده سپاه روس نیز خود را به این منطقه رساند. ابتدا عباس میرزا به دلیل برخی آشفتگیها در سپاه خود خواست که جنگی اتفاق نیفتداما تلاش او موثر نیفتادو جنگ وسیعی در این منطقه در گرفت. در پایان سپاه روس فاتح میدان شد. عباس میرزا سرانجام در ناحیه ترکمانچای خواست که جلوی پاسکوویچ را بگیرد اما در آنجا نیز شکست خورد و سرانجام مجبور شد که شرایط صلح را بپذیرد. در این میان پاسکوویچ که خود را مغرور از فتح جنگ میدید برای سپاه ایران ضرب الاجلی تعیین کرد و گفت چنانچه تا پنج روز تکلیف صلح مشخص نشود عازم تهران خواهد شد. در این میان شاه سرانجام تن به امضای عهدنامه ترکمانچای دادند.
طی این قرارداد قلمروهای باقیمانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد. بر طبق این قرارداد روسیه قول داد از پادشاهی ولیعهد وقت عباسمیرزا حمایت کند.
مفاد این عهدنامه
- واگذاری خانات ایروان و نخجوان به دولت روسیه و تخلیه تالش و مغان از سپاه ایران.
- پرداخت ده کرور تومان (پنج میلیون تومان) به طور اقساط از طرف ایران به روسیه به عنوان غرامت جنگی.
- اجازه عبور و مرور آزاد به کشتیهای تجاری روسی در دریای خزر.
- رضایت به انعقاد یک عهدنامه تجاری بین ایران و روسیه و حق اعزام کنسول و نمایندگان تجاری به هر منطقه از مناطق ایران که روسها لازم بدانند.
- حمایت روسیه از ولیعهدی عباس میرزا و کوشش در به سلطنت رساندن وی پس از مرگ شاه.
استرداد اسرای طرفین.
- اعطای حق قضاوت کنسولی به اتباع روسیه.
- علاوه بر امضای معاهده ترکمانچای زیر فشار روسها یک عهد نامه تجاری نیز با آنان به امضا رسید که تمام بازار ایران را بدون هیچ مانعی در اختیار روسها قرار میداد.
لغو قرارداد ترکمانچای
پس از اینکه انقلاب کمونیستی در شوروی به پیروزی رسید، لنین برای اثبات حسن نیت خود نسبت به ملل ضعیف جهان الغای تمام امتیازات استعماری دولت تزاری پیشین را اعلام کرد. دولت صمصام السلطنه نیز از این فرصت استفاده کرد و در ۴ مرداد ۱۲۹۷ (۲۷ ژوئیه ۱۹۱۸) در مصوبهای الغای قرارداد ترکمانچای و دیگر امتیازات واگذار شده به دولت روسیه تزاری را اعلام نمود که این اقدام شامل لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای اتباع روسیه نیز میشد. دولت ایران چند روز بعد مصوبهای برای لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای کشورهای دیگر نیز صادر کرد چرا که چند کشور دیگر نیز پیش از این بر اساس قراردادهایی تحت عنوان دولت کامله الوداد از امتیاز کاپیتولاسیون مطابق قرار داد ترکمانچای برخوردار شده بودند. با لغو قرارداد ترکمانچای منطقا این بخش از این قراردادها نیز باید ملغی میشد. مصوبه دوم همانطور که انتظار میرفت توسط دولت بریتانیا رد شد.
بازتاب این عهدنامه در کشورهای ذینفع
در حالیکه در ایران این عهدنامه «ننگین» تلقی میشود اما روسها از آن استقبال میکنند. بطوری که در ۱۷۵مین سالگرد امضای این معاهده، با همکاری سازمان دوستی ارمنستان و روسیه بر فراز «تپه پاسکویچ» در ایروان مجسمه ژنرال ایوان پاسکویچ فرمانده سپاه قفقازی ارتش روس و یکی از تدوینکنندگان این معاهده سرنوشتساز برای مردم ارمنی که محاصره و تصرف قلعه ایروان را فرماندهی میکرد، نصب شد.در ایران نیز سفارت خانه روسیه تندیسی از وی را نصب کرده و در سالگرد جنگ ارج مینهد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند