انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 1 از 12:  1  2  3  4  5  ...  9  10  11  12  پسین »

جمهوری آخوندی = جمهوری اسلامی


مرد

 
درود

درخواست ایجاد تاپیک در تالار سیاست را دارم

نام تاپیک: جمهوری آخوندی=جمهوری اسلامی(تاریخ ایران از سال ۵۷ تاکنون)


تعداد صفحات:بیش از ۶ صفحه

کلمات کلیدی: جمهوری اسلامی+جمهوری آخوندی+ایران+جنگ ۸ ساله+...


این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
انقلاب ۱۳۵۷ ایران
انقلاب ۱۳۵۷ ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی با مشارکت طبقات مختلف مردم، بازاریان، احزاب سیاسی مخالف حکومت پهلوی، روشنفکران، دانشجویان و روحانیون شیعه در ایران انجام پذیرفت، و نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری روحانی شیعه، روح‌الله خمینی را فراهم کرد. تفکرات و شخصیت‌های اسلامی، در این انقلاب ضدسلطنتی حضور برجسته‌ای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند. این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته می‌شود.

پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، محمدرضا شاه به تثبیت قدرت خود پرداخت و طرح‌های جنجال‌برانگیز موسوم به انقلاب سفید که محور اصلی آن‌را اصلاحات ارضی تشکیل میداد، به اجرا گذاشت. اجرای این طرح‌ها و افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، موجب توسعه اقتصادی و دگرگونی ساختار اجتماعی ایران و در عین حال افزایش اختلاف طبقاتی و تنشهای اجتماعی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ گشت. شاه با معطوف کردن اقدامات امنیتی و اطلاعاتی خویش بر سرکوب طبقه متوسط جدید و احزاب سکولار، خود را در مقابل روحانیون و تفکرات مبارز جدید اسلامی آسیپ‌پذیر ساخت. اصلاحات او و نیز جانبداری وی از دولتهای آمریکا و اسرائیل، با مخالفت روحانیون به ویژه خمینی روبرو شد. در این دوران شماری از روشنفکران ایران (از همه مهمتر علی شریعتی) بر احیای تفکر سیاسی شیعه تاثیری عمیق نهاده و تفسیری انقلابی از شیعه را به عنوان یک ایدئولوژی رهایی‌ساز، در اذهان مردم به ویژه محصلان و دانشجویان به جای گذاشتند. خمینی نیز در سالهای تبعید خود، اگرچه خواهان ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری فقها به جای سلطنت موروثی بود، بیشتر به طرح نقطه ضعفهای رژیم و مسائلی که توده مردم مسلمان ایران را خشمگین میساخت، میپرداخت. همچنین شماری سازمانهای چریکی مارکسیست و اسلام‌گرا شکل گرفتند که به مبارزه مسلحانه با رژیم پرداختند. نهایتاً با سیاست‌های نادرست حزب حکومتی رستاخیز در خصوص بازار و مذهب در اواسط دهه ۱۳۵۰، بازاریان و روحانیون محافظه کار و غیر سیاسی نیز به عنوان دو متحد تاریخی، به صفوف مخالفان پیوستند.

تنش‌ها و نارضایتی‌های مذکور، با بازتر شدن فضای سیاسی در سال ۱۳۵۶ که به دلیل فشارهای دولت آمریکا و نهادهای مدافع حقوق بشر صورت پذیرفته بود، خود را نشان داد و از پاییز و زمستان همان سال، به صورت تظاهرات خیابانی نمود یافت. معترضان برای برگزاری راهپیمایی، از سنت‌های شیعی چون مراسم چهلم جانباختگان اعتراضات، استفاده سیاسی به عمل آوردند. رویدادهایی چون فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، کشتار معترضان در برخی از تظاهرات‌ها (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه)، و امتیازهای دیرهنگام شاه به مخالفان، موجب تشدید اعتراضات و از دست رفتن امکان مصالحه شد. رکود اقتصادی به وقوع اعتصابات گسترده و پیوستن طبقه کارگر به تظاهرات‌ها و در نتیجه فلج شدن اقتصاد کشور انجامید. با پیوستن کارگران و همچنین تهیدستان شهری به تظاهرات‌ها، دامنه اعتراضات از ده‌ها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن رسید. سرانجام با خروج شاه از کشور، عدم موفقیت دولت شاپور بختیار، دو روز نبرد مسلحانه سازمان‌های چریکی و هزاران داوطلب مسلح با گارد شاهنشاهی و اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب به پیروزی رسید. سپس نظام «جمهوری اسلامی» در قالب حکومتی دینی برپایهٔ تفسیر خاصی از شیعه به نام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین گردید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
داریوش همایون:انقلاب اسلامی انتقام آخوندها از مشروطه بود
داریوش همایون در گفتگو با محمد محمدی (کیهان آنلاین) بهمن ۱۳۸۸

«۳۱ سال، ۳۱ پرسش» مجموعه گفتگوهای محمد محمدی است درباره انقلاب اسلامی در ایران که با هدف انتشار در یک کتاب گردآوری شد. این گفتگوها نخست برای انتشار در اختیار کیهان لندن قرار گرفت.
محمدی ـ نقطه ‌عطف یا سرآغاز انقلاب ۵۷ چه بود؟

همايون ـ آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، چه از نظر زدن ضربه کاری به شاهی که اراده مقاومت را از دست داد و چه از آن رو که رژیم پادشاهی با به گردن گرفتن عملی گناه آن جنایت، خود را به کلی بی‌اعتبار کرد.


محمدی ـ آیا رابطه‌ای‌ بین انقلاب مشروطه‌ با انقلاب ۵۷ وجود دارد؟

همايون ـ انقلاب اسلامی انتقامی بود که آخوند‌ها با همکاری گمراهانه چپ و مصدقی‌ها از انقلاب مشروطه گرفتند.


محمدی ـ آیا انقلاب ۵۷ یک انقلاب مدرن بود؟

همايون ـ انقلاب اسلامی یک انقلاب ارتجاعی بر ضد مدرنیته بودــ با شیوه‌های نوین بسیج توده‌ای بر زمینه مذهب و بهره‌گیری از تکنیک‌های چپ انقلابی به رهبری مراجع مذهبی و یک حکومت اسلامی که فراآمد ناگزیر یک انقلاب مذهبی در جامه امروزی بود. احمد شاملو می‌گفت ما مدرنیته را از میان بردیم.


محمدی ـ جامعه‌ای که‌ در آن انقلاب ۵۷ روی داد چگونه‌ جامعه‌ای بود؟

همايون ـ جامعه‌ای بود در مسیر نوسازندگی و توسعه با کاستی‌های بنیادی، مانند همه جامعه‌های رو به توسعه آن زمان، که بر خلاف دیگران زمان نیافت تا بسیاری از آن کاستی‌ها را برطرف سازد.


محمدی ـ خواست‌های اصلی مردمی که‌ انقلاب کردند چه بود؟

همايون ـ همان شعار معروف استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که هر کس هرچه دلش می‌خواست از آن می‌فهمید.


محمدی ـ نقش اقتصاد و جامعه‌ طبقاتی ایران در آن زمان در شکل‌گیری اعتراضات و پیروزی انقلاب را چگونه‌ ارزیابی می‌کنید؟

همايون ـ پرسش دراز مبهمی است. به زبان کوتاه، اقتصاد ایران هیچ جائی برای انقلابی که اساسا سیاسی و فرهنگی بود نمی‌گذاشت؛ اقتصاد شکوفانی بود، منتظر پاره‌ای اصلاحات سیاسی که جامعه در مسیر آن می‌بود. تفاوت‌های زننده طبقاتی در ایران آن روز هیچ بیشتر از کشور‌هائی که بعدا «ببر» نام گرفتند، یا چین و هند هم امروز که از آن مرحله نیز می‌گذرند نمی‌بود.


محمدی ـ نقش زنان در انقلاب ۵۷ را چگونه‌ ارزیابی می‌کنید؟

همايون ـ نقشی بسیار فعال و در خور یک اجتماع زنانه پویا که در شش هفت دهه پیش از آن از واپس‌ماندگی هزار ساله به در آمده بود؛ و نیز اقدام به خود‌کشی. حتا بیش از لایه‌های دیگر اجتماعی.


محمدی ـ قشرهای مختلفی که‌ در انقلاب شرکت و نقش تعیین‌کننده‌ داشتند کدام‌ها بودند لطفا اگر امکان دارد توضیح بیشتری بدهید؟

همايون ـ نخست، طبقه متوسط فراورده همان شش هفت دهه که بیشترین نقش را داشت. دوم طبقه زیر متوسط lower middle class ــ بیشتر، روستائیانی که به شهر ریخته بودند و شهر‌ها را روستائی می‌کردند. خود روستا‌ها نقشی نداشتند و کارگران دیر‌تر از همه به جنبش انقلابی پیوستند.


محمدی ـ مقایسه‌ استاندارد زندگی شهری و روستایی آن زمان با توجه‌ به‌ پیشرفت امکانات رفاهی مانند وسایل برقی، اتومبیل، بیمه‌ و... چگونه‌ بود؟

همايون ـ روستا‌ها به سبب سیاست گمراه راضی کردن و خریدن توده‌های شهری و سیاست یارانه، قربانی شده بودند و برای بهره‌گیری از امکانات رفاهی به شهر‌ها می‌ریختند.



محمدی ـ به‌ باور بعضی از کارشناسان اگر انقلاب رخ نداده‌ بود نهایتا شاه‌ مجبور می‌شد به‌ انتخابات آزاد تن بدهد،انتخاباتی که‌ در هر صورت حکومت سکولار را ضمانت می‌کرد، نظر شما در این باره‌ چیست؟

همايون ـ او از تابستان ۱۳۵۷ به همین نتیجه رسیده بود. با لابه و تمنا، با دادن امتیازات بزرگ، از مردم می‌خواست به او فرصت دهند که خودش پیام انقلاب آنها را عملی کند. اما حکومت در آن زمان عملا عرفیگرا بود؛ این جامعه بود که هرچه بیشتر مذهبی‌اندیش می‌شد ــ درست برعکس این دوران.


محمدی ـ آيا رژيم پهلوى ، «آلترناتيو» ديگرى به جز انقلاب باقى گذاشته بود؟ چرا انقلاب؟

همايون ـ جایگزین انقلاب، پیشبرد مبارزه مدنی می‌بود که با تظاهرات و اعتصابات به خوبی به پیروزی می‌رسید. اما نیرو‌های انقلابی غرق در کیش پرستش انقلاب، جز ویران کردن به قصد ساختن جامعه‌ای تازه نمی‌خواستند. همان‌ها که اصلاح جمهوری اسلامی را آرزو دارند اقدامات و ظرفیت اصلاحی رژیم پیشین را بس ندانستند و تنها وسیله رسیدن به انقلاب خود ساختند.

چرا انقلاب، حتا در شرایط سیاسی که رژیم تسلیم و پا به فرار بود؟ زیرا گروه‌های مخالف همه چیز را با چشمانی که یا از کینه کور شده بود و یا از ایمان، به موقعیت می‌نگریستند. از این جاست که می‌باید کینه و ایمان را در سیاستگزاری و سیاست‌ورزی کنار بگذاریم.


محمدی ـ آیا انقلاب ۵۷، انقلابی اسلامی با خواست‌های اسلامی و رهبری اسلامی بود که‌ سرانجام جمهوری اسلامی (ولایت فقیه‌) از دل آن بیرون آمد؟

همايون ـ پاسخ را از نیرو‌های انقلابی ذوب شده در کسی که تصویرش را هم بر ماه دیدند بپرسید که امروز نام انقلاب اسلامی را نیز می‌کوشند به انقلاب بهمن تغییر دهند. گویا مهم‌ترین ویژگی انقلاب ماه پیروزی آن بوده است.


محمدی ـ نقش چپ‌ها در انقلاب را چگونه‌ ارزیابی می‌کنید؟

همايون ـ مانند زنان نیرو‌های چپ نیز با توانائی‌های در خور یک طبقه متوسط فرهنگی و اقتصادی به میدان آمدند و همان اقدام به خودکشی را کردند، با پیامد‌های سنگین‌تر. گرایش چپ بزرگ‌ترین خدمتگزار و قربانی انقلاب اسلامی بود.


محمدی ـ به‌ باور بعضی از تاریخ‌نویسان در زمان انقلاب ائتلاف یا اتحاد موقت و ناسازگار، بین نیروهای مذهبی و غیر مذهبی با هدف سرنگونی حکومت شاه به وجود آمده‌ بود، نظر شما در این باره‌ چیست ‌؟

همايون ـ درست است. هر کس از ظن خود...


محمدی ـ نقش احزاب و تشکل‌ها در پیروزی انقلاب چگونه‌ بود؟

همايون ـ همه زود‌تر و دیر‌تر به انقلاب پیوستند. روحیه عمومی، استفاده از فرصت بود ــ همان فرصت‌طلبی که در قلب ضعف سیاسی جامعه ایرانی قرار دارد و اکنون نسل تازه‌ای از ایرانیان دارد از آن رها می‌شود.


محمدی ـ وضعیت حقوق بشر در زمان انقلاب چگونه‌ بود، با توجه‌ به‌ وجود ساواک و زندان‌های مخوفی چون قصر و ...؟ لطفا مقایسه‌ای با شرایط کنونی هم داشته‌ باشید.

همايون ـ حقوق بشر تنها در زندان‌ها خلاصه نمی‌شود و در دو سه ساله آخر شاه، شکنجه موقوف و در‌های زندان‌ها بر بازدید‌های صلیب سرخ گشوده شد. اما تا آنجا که به آزادی‌های شخصی و رواداری مذهبی مربوط می‌شود ایران از همه کشور‌های اسلامی پیش افتاده بود. مشکل حقوق بشر در ایران طبیعت استبدادی رژیم بود نه مذهب ایدئولوژی شده‌ای که پیام نهائی آن یا اسلام (تعبیر خودش) یا اعدام است و هر جا زورش برسد، مثلا در باره بهائیان و سنیان، به آن عمل می‌کند.


محمدی ـ دلایل مطرح شدن آقای خمینی در زمان انقلاب و رهبری وی چه بود؟

همايون ـ خمینی برای بی‌شمارانی پرچمدار بازگشت به ارزش‌های اصیل و جامعه بی‌طبقه توحیدی بود که گویا بهشت را به زمین می‌آورد و برای بی‌شماران دیگری پرچمدار ضد امپریالیسم یعنی دشمنی با غرب و آنتی سمتیسم [یهودستیزی] که چپگرایان و اسلامیان را با هم متحد کرد و اکنون در گرایش راست افراطی نیز بازتاب‌هائی دارد.


محمدی ـ اکثریت روشنفکران که‌ نقش بسزایی هم در انقلاب داشتند، خواستار آزادی سیاسی و آزادی بیان، حقوق شهروندی بودند، با وجود اینکه‌ همه‌ آنها هم با قوانین اسلامی آشنایی کامل داشتند، چرا بعضا تعداد بیشتری از آنها با حکومت اسلامی همراهی کردند؟

همايون ـ هر کس آزادی و حقوق شهروندی را برای خود و همفکرانش آرزو می‌کرد. ما تازه داریم معنی واقعی این اصطلاحات را در می‌یابیم. آشنائی چندانی هم با قوانین اسلامی در کار نمی‌بود و اگر هم می‌بود شانه‌ای بالا می‌انداختند و می‌گذشتند زیرا تنها به پیروزی در دسترس می‌اندیشیدند ــ حتا پس از خواندن ولایت فقیه خمینی. "بعضا تعداد بیشتر" هم نبود؛ تقریبا همه پشتیبانی کردند. آن درجه خود‌فریبی تنها یک بار دیگر در حمله اعراب از اشرافیت نظامی ایران دیده شده است.


محمدی ـ چرایی تسلط روحانیون بر انقلاب را در چه‌ دلایلی می‌بینید، با توجه‌ به کثرت احزاب چپ و دمکراسی‌خواه‌؟

همايون ـ دمکراسی‌خواه در برابر آزادیخواه هم اصصلاح نادرست و گمراه کننده‌ای است زیرا باز خودی و غیر خودی را ــ اگر چه هر دو دارای آزادی ــ در خود دارد، و هم در آن زمان بی‌معنی می‌بود. همه دنبال برقرار کردن تسلط خود می‌بودند. "روحانیان" از بقیه، هم زرنگ‌تر بودند، هم بهتر توده به هیجان آمده نا‌آگاه را دستکاری manipulate می‌کردند، و هم رهبری داشتند که چپ و راست به رهبری و امامت پذیرفته بودند. تسلط روحانیان از همان آغاز، تابستان 1357، چون و چرا نداشت.



محمدی ـ آیا انقلاب 57 انقلابی ضد امپریالیستی بود؟

همايون ـ بخش چپ نیروهای انقلابی با تسلیم محض به امپریالیسم شوروی جائی در این پرسش ندارد. بخش مذهبی اساسا نگران نفوذ ارزش‌های غربی در جامعه‌ای بود که به تندی از فضای سنتی بیرون می‌آمد ــ هجوم فرهنگی بعدی در تبلیغات حکومت اسلامی. رژیم پادشاهی از بستگی کامل به امریکا و غرب به طور کلی، در آغاز، اندک اندک به اسقلال عمل روی می‌نهاد. در آن اواخر مبارزه ضد امپریالیستی معنی واقعی نداشت. ایران بزرگ‌ترین قدرت منطقه‌ای با وزنه مثبت و آزادی عمل میان دو اردوگاه جهانی شده بود.


محمدی ـ دین‌سالاری تا زمانی که‌ قانون اساسی به‌ تصویب رسید هیچگاه‌ از زبان رهبران دینی بیان نشد،اما بعدها با تصفیه‌ نیروهای روشنفکر جامعه‌ آن را تحمیلا قانونی کردند. نقش مذهب در پیروزی انقلاب با توجه‌ به‌ اینکه‌ در زمان انقلاب مساجد مراکز اصلی سازماندهی اعتراضات بود، چگونه‌ بود؟

همايون ـ انقلاب پیروز دست کم تا مدتی دنباله شعارها و رهبری اصلی خود را می‌گیرد. وقتی تظاهر‌کنندگان طبقه متوسط از همان آغاز حرکت انقلابی حکومت اسلامی و به زودی جمهوری اسلامی می‌خواهند و به آخوند‌ها اقتدا می‌کنند و آخوندی را به رهبری می‌پذیرند که هر وعده‌ای می‌داد آن را مشروط به اسلام می‌کرد دین‌سالاری از همان آغاز جا افتاده است. در سرتا سر دوره شش ماهه انقلاب شعار‌ها و رهبری در دست آخوند‌ها بود و مقاومتی هم نشد. بعدا هم تا آخوند‌ها دیگران را پاکسازی نکردند نشد.


محمدی ـ اگر انقلاب رخ نمی‌داد از لحاظ اقتصادی با توجه‌ به‌ روابط دوستانه‌ ایران با غرب و گسترش صنایع پتروشیمی،نفت،اتومبیل سازی،ذوب آهن و صنایع مشابه‌ ایران می‌توانست حتی به‌ خود‌کفایی هم برسد،نظر شما چیست؟

همايون ـ ایران بی‌تردید یک "ببر آسیائی" دیگر شده بود و با رشد صنعتی ۲۲ در صد در سال از هیچ کشوری در سطح خود کم نمی‌آورد. خودبسندگی هدف آغازین انقلاب صنعتی ایران می‌بود ولی ایران با بلوغ تدریجی صنعتی خود می‌رفت که در اقتصاد بزرگ جهانی ادغام شود. خودبسندگی معنی ندارد.


محمدی ـ در رفراندم فروردین ۱۳۵۸، صدها هزار ایرانی تحصیل کرده دانشگاهی، رهبران سیاسی، حتی احزاب چپ مارکسیست و حزب توده ایران ، با آن سابقه طولانی مبارزاتی خود ، در صف اول رای دهند گان، به « جمهوری اسلامی» آیت الله خمینی رای دادند، چرا؟

همايون ـ این پرسش برای آنهاست که می‌کوشند تقصیر انقلاب را به گردن این و آن بیندازند و انقلاب را جبر تاریخ و اجتناب‌ناپذیر بدانند و بهانه‌هائی از گونه "جایگزین دیگری نبود" بیاورند.


محمدی ـ به‌ باور آقای خمینی شعار اصلی اکثریت مردم اسلام بود نه‌ دمکراسی. آیا مذهبیان در زمان حکومت شاه‌ به‌ خاطر مذهب‌شان تحت فشار بودند؟

همايون ـ یک کاستی بزرگ پادشاهی محمد رضا شاه تکیه‌اش به آخوند و مذهب بود، حتا هنگامی که با آخوند و در واقع مذهب به تعبیر آخوندی در می‌افتاد. او آن قدر در تضاد بهره‌برداری از مذهب و امتیاز دادن به آخوند و پیشبرد یک برنامه غیر آخوندی و گاه ضد آخوندی سرگردان ماند تا کارش به تبعید همیشگی رسید. رهبران مذهبی صرفا به دلائل سیاسی به زندان‌های راحت می‌افتادند و بسیاری‌شان نیز در رفاه کامل می‌بودند و همین بس که با ساواک و امثال آن به تفاهمی می‌رسیدند تا کار خود را زیر بینی حکومت پیش ببرند.


محمدی ـ شکست احزاب چپ و دمکراسی‌خواه‌ در تعیین مسیر درست انقلاب در چه بود؟

همايون ـ آن احزاب حتا "دمکراسی‌خواه" هم، به معنی دمکراسی آپارتاید، نبودند وگرنه از همان مراحل نخست، از هنگامی که پس از شکست شورش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بیعت کنان روانه نجف شدند، چنان مسیری را بر نمی‌گزیدند. همین بس که به تفاوت آنان با جنبش سبز، آن هم در رژیمی مانند جمهوری اسلامی با احزاب چپ و "دمکراسی‌خواه" آن روز‌ها بنگریم.


محمدی ـ آیا «قانون اساسی جمهوری اسلامی » رسمأ و عملأ به مفهوم فلسفه سیاسی امروزه، ملتی را بنام «ملت ایران » با حقوق و مسئولیت شهروندی‌اش رسمأ می‌شناسد یانه؟

همايون ـ قانون اساسی جمهوری اسلامی آمیزه‌ای از بسیاری تضاد‌هاست و اختیار نهائی را به آخوند‌هائی می‌دهد که با ملت ایران به عنوان ماهیتی تاریخی و مستقل از اسلام همان دشمنی پدران معنوی خود ــ قبایل عربی که اسلام را وسیله تاراج و کشتار و سروری کردند ــ دارد. ایستادگی مردم ایران بوده که نگذاشته است ملت ایران دوام نیاورد. اما حقوق شهروندی، میدان پیکار این ملت با جمهوری اسلامی است و از روی این حکومت و این فلسفه سیاسی خواهد گذشت.


محمدی ـ نظر شما درباره‌ این جمله‌ ایلین شولینو چیست: «آقای خمینی مظاهر متفاوتی برای انقلابگران متفاوت را داشت: برای روشنفکران و لیبرال‌های ملی نماد یک دموکرات، برای روحانیان یک رهبر با تقوی، برای بازاریان و تجار یک فرد معتقد به اقتصاد بازار آزاد (و غیر وابسته به دولت)، برای طیف چپ و کارگران نماد عدالت اجتماعی، برای خانواده‌ها نماد ارزش‌های اصیل، و نماد وحدت و استقلال برای کل کشور بود».

همايون ـ همان خودفریبی و "هر کسی از ظن خود." هیچ کس حاضر نبود از نزدیک به موضوع پرستش خود بنگرد. هیچ سخن منطقی پذیرفته نمی‌شد.


محمدی ـ اکثریت کسانی که‌ در راهپیمایی روزهای انقلاب شرکت می‌کردند تصور روشنی از آینده‌، حتی بعد از پیروزی انقلاب نداشتند چرا؟

همايون ـ در پاسخ‌های بالا به این پرسش پرداخته شده است.


محمدی ـ آیا انقلاب بعد از ۳۱ سال دارای کارنامه‌ قابل قبولی هست؟ آیا انقلابیان به‌ حداقل خواست‌های خود رسیده‌اند؟

همايون ـ حتا "روحانیت" پیروز نیز به این پرسش می‌باید پاسخ نه بدهد و هنگامی که نسل تازه فرماندهان سپاهی چنگال‌های آزمند و خون‌آلود خود را بر بقیه پیکره حکومت نیز استوار کردند چنان پاسخی را به بانگ بلند خواهد داد. آن روحانیت پیروز فرش را نه تنها از زیر پای خود بلکه اسلام در سیاست و حکومت نیز کشید.


محمدی ـ باتوجه‌ فرازو نشیب‌های طولانی ۳۰ سال گذشته‌، چرایی طولانی بودن عمر رژیم ملایان را در چه‌ مسائل و دلایلی می‌بینید؟

همايون ـ جامعه ایرانی دیر از خواب بیدار شد و هر کس تا نوبتش نرسید واکنش درخور نشان نداد و مبارزان در هر مرحله تنها ماندند و آنها که صحنه را پر می‌کردند در اکثریت بزرگ خود سرگرم پاک کردن حساب‌های دوره انقلاب و پیش از انقلاب بودند (بسیاری‌شان هنوز هستند.) از این گذشته قدرت و دامنه چنان انقلابی به آسانی فروکش نمی‌کرد. بر همه این‌ها می‌باید منابع پایان‌ناپذیر مالی رژیم و آمادگی‌اش را برای ماندن به هر بها و درس‌هائی که از سقوط شاه گرفته و تکنیک‌هائی که از نظام‌های توتالیتر کمونیستی آموخته است (با کمک فعال پاره‌ای از همان احزاب چپ) افزود. ولی امروز ما به هرحال در مراحل پایانی این تراژدی هستیم. جابجائی این رژیک با نظام سیاسی دمکراسی لیبرال، پس از گذشتن از مراحل چند، مسئله زمان است.


محمدی ـ تفاوت و تشاب‌هات جامعه‌ ایرانی ازلحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حقوق بشر در روزهای انقلاب با امروز چگونه‌ است؟

همايون ـ هر چه در این پرسش به حکومت و جمهوری اسلامی و نظام به اصطلاح الهی آخوند‌ها مربوط می‌شود در مقایسه با گذشته به مراتب بدتر است. ایران ده‌ها سال لازم دارد تا آثار پلید این رژیم را برطرف سازد. ولی عامل مردمی، فرهنگ سیاسی، آگاهی عمومی، زیستن در جهان امروز، درست همان است که ما آرزو داشتیم. سرانجام آن مردمی که می‌باید ایران را به مدرنیته برسانند ــ با همه گوناگونی و گشادگی که در این فرایافت هست، از کوره یک تاریخ تراژیک بیرون آمده‌اند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
نقش بیگانگان در انقلاب 57
چند پاراگراف از فصل 19 کتاب «نگاهی به شاه» نوشته «دکتر عباس میلانی»

از اواخر اکتبر 1978 (آبان 1357) سیاست هر دو کشور آمریکا و انگلیس در قبال شاه و ایران تغییر کرد. باید به خاطر داشت که هر دو قدرت غربی نگران نفوذ شوروی در ایران بودند. می خواستندبه هر قیمتی از بروز جنگی داخلی، که به گمانشان آب به آسیاب کمونیستها می ریخت، جلوگیری کنند. به همین خاطر، در اکتبر 78 جیمز کالیهان، نخست وزیر وقت انگلیس، از سرویس اطلاعاتی بریتانیا (انتلجنت سرویس) خواست که ارزیابی صریح خود را از توان شاه برای ماندن بر تخت سلطنت با دولت در میان بگذارد. در گزارشی که در سی ام اکتبر (8 آبان) تقدیم نخست وزیر انگلیس شد دستگاههای اطلاعاتی انگلیس به این نتیجه رسیدند که کار شاه تمام است و نجاتش از این بحران ممکن نیست. با تکیه بر همین گزارش نخست وزیر انگلستان در نامه ای به وزارت امور خارجه دستور داد که دولت باید در پی «یافتن بیمه دیگری» برای منافع انگلستان باشد. به دیگر سخن، شاه رفتنی است و انگلستان باید با مخالفان از در آشتی درآید. بیش و کم در همین زمان دولت کارتر هم به نتیجه ای مشابه رسید.

دولت آمریکا برای «یافتن بیمه دیگر» در واقع از چند جنبه وارد کار شد و از طرفی در فرانسه با آیت الله خمینی و اطرافیانش وارد مذاکره شد. به توازی در تهران نیز طرفداران آیت الله با مقامات سفارت آمریکا مذاکره و گفتگو می کردند. به علاوه، کارتر، هویزر را به ایران فرستاد که امرای ارتش را از انجام کودتای نظامی بر حذر دارد. مهم تر اینکه در تهران هویزر، به همراهی و همکاری ژنرال گست رئیس مستشاری آمریکا در تهران با سران ارتش در تماس بودند .... و در صدد بودند اسباب تماس امرای ارتش و نیروهای طرفدار خمینی را فراهم کنند. در واقع این تلاشها خود نتیجه تماسها و نتیجه گیریهایی بود که در پاریس و واشنگتن صورت گرفته بود. شاه که هویزر بی مشورت او به ایران آمده بود، از فعالیتهای ژنرالهای آمریکایی خبر دار بود. وقتی برخی از مشاورانش – از جمله اردشیر زاهدی – توصیه کردند که بلافاصله هویزر را از ایران اخراج کند، شاه حاضر نشد. حتی اعتراض رسمی هم نکرد.

تماسهای هویزر با ارتش و مذاکرات دولت آمریکا و سفارتش در تهران با مخالفان ادامه پیدا کرد. دولت آمریکا در آغاز بحران رغبتی به تماس با آیت الله خمینی نداشت. ولی وقتی سرنوشت شاه محتوم به نظر می رسید، آمریکا بر آن شد که به طور مستقیم با آیت الله تماس برقرار کند و از چند و چون نظراتش اطلاعاتی کسب کند. هم او در پاریس و هم طرفدارانش در تهران به سئوالاتی که آمریکایی ها طرح کرده بودند و بیشتر بر سبیل پرسش نامه بود پاسخ دادند. گرچه متن خود پاسخها هنوز در اسناد آمریکا قابل دسترس نیست، ولی جمع بندی مقامات آمریکایی از این پاسخها را سراغ می توان کرد. به گفته این مقام پاسخها «در حد پاسخهای متعارف جهان سوم» اند. در یک کلام، به توازی سخنان آیت الله خمینی در دوران پاریسش – که دائم وعده دموکراسی می داد – در پاسخ به پرسش های آمریکایی هم نشانی از ولایت فقیه ظاهرا نمی توان دید.

بیش و کم در همین هفته ها بود که سولیوان هم از تهران قرائت خود از تاریخ تشیع و چند و چون اندیشه سیاسی آیت الله خمینی را برای دولت آمریکا ارسال کرد. در گزارشهایش در این زمینه سالیوان نه تنها می گفت آمریکا باید «به باورنکردنی ها باور کند» بلکه باید به فکر ایرانی بدون شاه باشد.

البته شکی نمی توان داشت که جنبشی که شاه را برانداخت در جوهر خواستها و شعار هایش دموکراتیک بود. می گویند از 38 میلیون جمعیت آن زمان ایران یازده درصد (کمی بیش از چهار میلیون) در این جنبش مشارکت کردند. در مقابل در انقلاب فرانسه تنها 7 درصد و در روسیه 9 درصد جمعیت در انقلابهای آن دو کشور شرکت جستند. شعارها هم به شکلی غیر قابل شبهه دموکراتیک بود. بین 38 تا 50 درصد شعارها صرفا علیه شاه بود. 16 تا 30 درصد هم از شخص خمینی جانبداری می کرد. حداکثر 38 درصد از چیزی به نام جمهوری اسلامی جانبداری می کرد. حتی یک بار هم در آن زمان ولایت فقیه بسان خواست مردم مطرح نشد. شاید رایج ترین شعار همان «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود.*

در واقع درست در زمانی که مردم ایران در تلاش حرکتی دموکراتیک بودند و در ماههایی که آمریکا و انگلیس به فکر «یافتن بیمه» دیگری برای خود برخاستند، آیت الله خمینی، به ویژه در ماههایی که در پاریس بود، و توجه رسانه هایی بین المللی معطوف سخنانش بود، با انضباطی شگفت انگیز از ابراز نظرات واقعی خود در باره ولایت فقیه – بسان تنها نوع حکومتی که به گمانش برای اهل تشیع مشروعیت داشت – احتراز کرد. واقعیت این بود که او از همان نخستین کتابی که به فارسی نوشت – و کشف الاسرار نام داشت و در آن به مصاف نظرات انتقادی و اصلاحی کسروی و حکمی زاده، نویسنده کتاب اسرار هزار ساله رفته بود – به تصریح و تاکید گفته بود که حکومت روحانیون و ایجاد ولایت فقیه، به نیابت از امام زمان تنها شکل مشروع حکومت است. برا ی او تفاوت چندانی نداشت که حتی در میان فقهای شیعه مفهوم او از ولایت فقیه غریب و نادر بود. او به کرات بر صحت و صواب نظرات خود تاکید می کرد و آن چه او را در پنهان کردن مقاصد و اهداف واقعی اش کمک می کرد، این واقعیت بود که آثارش به ویژه بعد از 15 خرداد منع بود. ایرانیان کمتر فرصت بحث و نقادی این نظرات را پیدا کردند. به علاوه، به گمان طیف وسیعی از روشنفکران آن زمان، افکار مذهبی دیگر در عرصه تجدد، محلی از اعراب نداشتند و کتابی چون کشف الاسرار را مستحق نقادی نمی دانستند، چون «دوران تاریخی» این گونه دعاوی و نظرات به گمانشان به سر آمده بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
مقايسه خلق و خوي مردم در دوران قبل و بعد از انقلاب
متن ویرایش شده‌ی سخنان مهندس محمد توسلي در جلسه‌ی بيست و دوم هم‌اندیشی بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان(24 اسفند 1387)

سم‌الله الرحمن الرحيم. همان‌طوركه قبلاً‌ اعلام شده است صحبت بنده در مورد مقايسه رفتار و خلق وخوی مردم در دوران قبل و پس از انقلاب با تأكيد بر تجربه‌ي مديريت شهر تهران در دو سال اول انقلاب است. من فكر مي‌كنم با بحثي كه آقاي دكتر فراستخواه در دو جلسه اخير در ارتباط با نظريه‌ي مم‌ها داشتند و توضيحاتي كه اخيراً دادند، گزارش من از مشاهدات و تجربه‌هاي مدیریتی شهر تهران و نيز تحليل رفتار اجتماعی مردمان در این دوره، در واقع يك نوع ارزیابی نظريه‌ي مم‌ها در خصوص رفتار مردم است كه ما در آن دوران شاهد آن بوديم.

اين گزارش را با استفاده از برداشت و نظريه‌ي مرحوم مهندس بازرگان در كتاب «انقلاب ايران در دو حركت» آغاز می‌كنم. همه‌ي شما اين كتاب را خوانده‌ايد و با اين نظريه‌ آشنا هستيد؛ اين‌كه چگونه آن فرهنگ همكاري، هم‌سويي، هم‌دلي و هم‌گامي ‌كه به‌تدريج تا پيروزي انقلاب به‌وجود آمد و «همه با هم» بوديم و چگونه پس از پیروزی با تغيير برخي از رفتارها و گفتمان، اين وضع و رفتار تبديل به «همه با من» شد، و اين تحول چه پيامدهايي در رفتار شهروندان در جامعه‌ي ايران پدیدآورد.

مي‌دانيم كه انقلاب سال 57 پديده‌اي نبود كه دفعتاً به‌وجود بيايد؛ اين تحولات ريشه در تاريخ ما داشت. من نمي‌خواهم از انقلاب مشروطه شروع كنم؛ قطعاً انقلاب 57 ريشه در آن دوران و تحول داشت؛ اما لااقل تجربه‌ي سال‌هاي 30 تا 32 و حوادثي كه در كشور ما اتفاق افتاد و گفتماني كه در فضاي سياسي- اجتماعي ايران حاكم شد يك تحول دروني در ارزش‌هاي جامعه ما پديد آورد؛ نگاه جديدي در اين دوره به‌وجود آمد. انديشه‌اي مطرح شد كه مصدق مصداق و تبلور آن بود، و مردم پاسخ نيازهاي خودشان را در گفتمان او مي‌ديدند. بحث آزادي، كرامت انسان، حق مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خویش و استقلال سياسي و اقتصادي به صورت يك گفتمان عملی- بدون اينكه در مورد آن نظريه‌پردازي زيادي انجام شود- در برنامه‌ها مشهود و برجسته شد. مردم احساس كردند كه هويت ملي و ديني دارند. با شرايط پيراموني و مجموعه‌اي از علل و عوامل، متأسفانه اين گفتمان نتوانست تداوم پيدا كند و كودتاي 28 مرداد مانع نهادینه شدن و گسترش آن شد. اما آثار آن تحول اجتماعي و انباشت‌هاي فرهنگي و آموزه‌هايي كه در جامعه ما به‌وجود آمده بود، دست مايه‌ي ملت ما شد. تجربه‌ي نهضت مقاومت ملي و نيز تجربيات سال‌هاي 39 تا 42 و خود قيام خرداد 42 انباشت تجربه‌هاي ديگری براي ملت‌ ما بود و به‌‌طور خلاصه تحلیل و گفتمان جديد به‌وجود آمد. نسل جوان و متعهد ما به‌دنبال راهكار جديدي بود. در همين راستا بود كه حركت‌هاي مسلحانه در جامعه شکل گرفت. من نمي‌خواهم راجع به درستي يا نادرستي آن تلاش‌ها صحبت كنم، اما نفس اين گفتمان، تحول فرهنگي به‌وجود آورد. در بسياري از خانواده‌ها، جوان‌ها از خانواده‌هاي خودشان بريدند و این گفتمان جديد آنان را متاثر كرد. همين جا تأكيد كنم كساني كه وارد اين عرصه شدند بهترين فرزندانِ بهترين خانواده‌هاي جامعه ما بودند، اعم از سازمان مجاهدين خلق يا چريك‌هاي فدايي خلق يا حتي حزب ملل اسلامي. رهبر حزب ملل اسلامي، آقاي بجنودي بود؛ يك جوان 19- 20 ساله كه از عراق آمد و مبارزه مسلحانه عليه رژيم را آغاز كرد. امروز ايشان مديريت يك نهاد فرهنگي را برعهده دارد. آنها آدم‌هاي عادي نبودند كه وارد اين عرصه شدند.

تحولات سياسي در سال‌هاي 44 تا 54 خود موجب تحولات كيفي و فرهنگي در جامعه‌ي ما شد. با وجود اينكه اين حركت‌ها در ظاهر سركوب اما انباشتي فرهنگي در جامعه‌ي ما ايجاد كرد كه خود از جمله زمينه‌هاي تحقق و پيروزي انقلاب سال 57 شد. من در اينجا بايستي به نقش فرهنگ‌سازي دكتر شريعتي بين سال‌هاي 47 تا 52 نيز اشاره كنم. در همين حسينيه ارشاد، كلاس‌هايي شكل گرفت كه بيش از 5 هزار دانشجو در آن ثبت ‌نام مي‌كردند و آموزش مي‌گرفتند. مجموعه‌ي اين رويدادها و شرايط كه در 25 سال (حد فاصل كودتا تا انقلاب) در جامعه‌ي ما رخ مي‌داد زمينه‌ساز يك تحول فرهنگي بود. اگر ما بخواهيم رفتار امروز مردم را دنبال و تحليل بكنيم نمي‌توانيم اين پيشينيه‌ي تاريخي و سرمايه‌ي اجتماعي را- كه در جامعه‌ي ما به‌وجود آمد- ناديده بگيريم.

هم‌چنين تحولي‌كه در روحانيت به‌وجود آمد قابل‌توجه است. در سال 41 اولين بيانيه‌اي‌كه مراجع قم مي‌دهند مخالفت با شركت زنان در انتخابات و بحث اصلاحات ارضي است. اما آن گفتمان به يك گفتمان ضداستبدادي تبديل مي‌شود و ادامه پيدا مي‌كند، و روحانيت نقش مؤثري در تحولات اجتماعي ما به‌عهده مي‌گيرد.

مقدمه‌ي بحث را جمع‌بندي كنم؛ اگر در سال‌هاي قبل از انقلاب روحيه‌ي همفكري، همگامي، همدلي و حالت ايثار و فداكاري در ملت ما به‌وجود آمد، اين دقيقاً به خاطر پيشينه‌اي است كه لااقل از جنبش مشروطه و به‌خصوص از دهه‌ي 30 در ايران وجود داشت. در چه مقاطع تاريخي زمينه‌هاي اين انسجام و وفاق و همكاري‌هاي اجتماعي شكل مي‌گيرد؟ موقعي كه انسان‌ها ببينند به نيازهاي واقعي آنها پاسخ داده مي‌شود. خداوند انسان‌ها را آزاد خلق كرده است و آنها اختيار دارند نيازمند كرامت هستند و حقوق بشر براي آنها مطرح است. آنها مي‌خواهند بر سرنوشت خودشان تأثيرگذار باشند، نمي‌خواهند وابسته باشند. هر گفتماني كه بتواند به اين نياز طبيعي انسان‌ها پاسخ دهد خود به خود زمينه‌ي اين همگامي و همكاري و وفاق را فراهم مي‌كند. اگر بعد از 42 سال از درگذشت دكتر مصدق، نسل جوان ما- كه به لحاظ تاريخي ارتباطي با ايشان نداشته است- همان گفتمان را گرامي مي‌دارد، به‌خاطر اين‌ است كه مي‌بيند آن گفتمان و آن راه، پاسخگوي نيازي است كه امروز او هم احساس مي‌كند. مردم در اجتماعات و تظاهرات سال 57 چه شعارهايي مي‌دادند؟ آيا شعارهاي مردم، چيزي جز مطالبات آنها بود؟ چه عكس‌هايي در راه‌پيمايي‌ها بيشتر حمل مي‌شد؟ عكس كساني كه همين ارزش‌ها را به آنها ياد داده بودند و منادي آنها بودند.

همه به ياد داريم كه رهبر فقيد انقلاب چگونه هویت جمهوري اسلامي ايران را در پاريس معرفي مي‌كردند؛ تبييني كه به نوعي هويت ملي و هويت اسلامی انقلاب را فراگير و جهاني كرد. آيا جز اين بود كه آقاي خميني هم بر همين گفتمان و نيازهاي واقعي مردم تأكيد كردند و براساس همين پيمان و گفتمان بود كه مردم ايشان را به رهبري انقلاب انتخاب كردند و در 12 فروردین سال 58 به جمهوری اسلامی رأی دادند؟ اين فقط مربوط به نخبگان و روشنفكران نبود، بلكه كل جامعه ما براساس اين پيمان و گفتمان و مطالبات، رهبري ايشان را مورد تأييد قرار دادند. حتي احزابي كه اين گفتمان را قبول نداشتند (مثل حزب توده) آنها هم در شرايط انقلاب همين گفتمان را پذيرفتند. يادمان هست كه آقاي به آذین (اعتمادزاده) كه در واقع نماد حزب توده در داخل كشور بود، همان گفتمان را مطرح مي‌كرد و پيشنهاد جبهه‌ي ضداستبداد را عنوان کرد؛ همان پيشنهاد و نظري كه آقاي خميني و برخي از مراجع داشتند و حركت ضداستبدادی را شروع كردند. حتي آنها هم همين گفتمان را پذيرفتند؛ چرا كه گفتمان فراگير جامعه‌ي ما بود. در همين جا بايد به نقش «جمعيت ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر» در آن شرايط و تأثيري كه در تسهيل روند انقلاب و كاهش هزينه‌هاي آن داشت اشاره كنم؛ آنها هم همين گفتمان را مطرح كردند و تأثيرگذار بودند.

پس از اين مقدمه‌ي بسیار اجمالي و فشرده، حالا مشاهدات خود را از نوع رفتاري كه مردم در دوران انقلاب داشتند، به طور خلاصه بيان مي‌كنم.

همه‌ي ما به ياد داريم كه اولين واكنش را به اين گفتمان، طبقات متوسط جامعه ما داشتند. نخبگان و قشرهاي مرفه جامعه كه آگاهي بيشتري داشتند اين گفتمان را زودتر پذيرا شدند؛ توده‌هاي محروم جامعه آخرين اقشاري بودند كه به انقلاب پيوستند، آنها بيشتر به دنبال بهره‌برداري از گفتمان انقلاب بودند. رخدادهايي مثل مراسم چهلم‌هاي زنجيره‌اي (چهلم قم، تبريز، يزد) همسويي مردم را در نقاط مختلف كشور- نسبت به هر حادثه‌اي كه در كشور اتفاق مي‌افتاد- نشان مي‌داد و موجب گسترش انقلاب مي‌شد. ما در آن موقع سازماني يك‌پارچه و گسترده نداشتيم. يكي از ويژگي‌هاي انقلاب اين بود كه هسته‌های مبارز در این دوران كاملاً متكثر و در كل جامعه پراكنده بود و به همين علت هم قابل سركوب نبود؛ اما خود مردم با همان گفتمانی که در عرصه یاوجدان عمومي وجود داشت انسجام و هماهنگي خویش را با رهبری انقلاب به تدریج افزايش مي‌دادند.

در اينجا بايد از حادثه 17 شهريور و سركوبي كه در ميدان شهدا (ژاله) انجام شد ياد كنم؛ من خود در آنجا حضور داشتم و در اطراف ميدان شهدا شاهد بودم كه وقتي زخمي‌‌ها را از محل حادثه دور مي‌كردند درِ همه‌ي منازل- بدون استثناء- باز بود. به افرادي كه فرار مي‌كردند كمك مي‌نمودند و زخمي‌ها را مأوا مي‌دادند. هر چه را داشتند (پنبه، ملافه و وسايل درمان) در اختيار زخمي‌ها مي‌گذاشتند. يك نوع همدلي و وحدت يك‌پارچه‌ در آن منطقه (خيابان‌ ايران و کوچه عباس‌آباد و ميدان شهدا) شكل گرفته بود. از اين پديده نمي‌شود همين طور ساده گذشت. راهپيمايي‌هاي تاسوعا و عاشورا از ديگر جلوه‌هاي مشاركت گسترده و همدلي مردم بود كه با پيگيري و ابتكار جمعيت دفاع از آزادي و حقوق بشر برگزار شد. هرچند ستاد برگزاری راهپیمایی وجود داشت كه اين راهپيمايي‌ها را تدارك مي‌ديد و هماهنگ مي‌كرد، اما خود مردم به‌طور طبيعي و خودجوش، هماهنگي و سازمان يافتگي چنين راهپيمايي‌هايي را به عهده داشتند. اين وضع در مورد ستاد استقبال از امام نيز وجود داشت. اين ستاد توانست به صورت خيلي طبيعي بسياري از افراد را در سازمان ستاد استقبال، سامان دهد. بسياري از افرادي كه آن موقع در لايه‌هاي مثلاً دوم سوم و چهارم مشاركت داشتند، فكر مي‌كردند جزء كميته مركزي استقبال از امام هستند؛ يعني تا اين حد، مديريت مشاركتي اعمال شد و همه خودشان را به نوعي در اين رويداد شريك مي‌دانستند.

نمونه‌ي ديگر، رفتار طبیعی مردم در روز رفتن شاه (26 دي ماه) است؛ در اين روز، بدون اينكه از قبل اعلام شود و بدون اينكه سازمان‌دهي صورت‌گيرد، مردم چگونه رفتاركردند و چگونه در سراسركشور واكنش‌ هماهنگ نشان دادند؟ از اين پديده نمي‌شود گذشت، و بايد آن را به‌عنوان يك پديده اجتماعي مورد بررسي قرار داد.

اما چون وقت محدود است در اینجا مي‌خواهم تجربه‌ي مستقيم خود را در دوران مديريت دو سال اول انقلاب بيان كنم. همه يادتان هست كه شهرداري در آن سال‌ها يك سازمان خوشنام نبود؛ خود همكاران ما در شهرداري تهران مي‌گفتند، وقتي ما براي خواستگاري مي‌رفتيم عموماً با واکنش منفی خانواده‌ها روبرو می‌شدیم! يعني آنها تا اين حد به لحاظ اجتماعي خوشنام نبودند. با تصور و احساسي كه از انقلاب داريم طبيعي به‌نظر مي‌رسد كه مثل اين دوران- كه مديران اتوبوسي عوض مي‌شوند- بايد تعداد زيادي مدير را يك‌باره وارد شهرداري مي‌كرديم. درحالي‌كه در طول دو سال فكر مي‌كنم كه حدود 10 یا 11 نفر از افراد خارج از كاركنان شهرداري تهران در حوزه‌ي معاونان و برخی مدیران وارد شهرداري شدند. ما كوشش كرديم با سازوكاري از خود كاركنان شهرداري استفاده‌كنيم. استعدادهاي موجود در آنجا را شناسايي كرديم و به‌همان‌ها مسئوليت داديم و از اعتمادي كه در روند انقلاب به‌وجود آمده بود، سود جستيم. اين تجربه‌ي بسيار موفقي بود. با وجود برخي كارشكني‌ها و تلاش بعضي افرادكه مخالف حضور بنده در شهرداري تهران بودند و از بيرون سمپاشي مي‌كردند، چون هيچ امكاني جز گفت‌وگو نداشتيم، با برگزاري جلسات گفت‌ وگو، كوشش كرديم بر اين سمپاشي‌ها فائق آييم. با گفت‌‌وگو توانستيم مجموعه‌ي استعدادها را جذب كنيم و به‌ كاربگیریم و فضا را تلطيف كنيم.

در برنامه‌ي اولين افطار شهرداري تهران كه در سالن 12 هزار نفري استادیوم برگزار شد يكي از رخدادهاي خيلي زيباي شهر تهران شكل گرفت. در اين برنامه نمايندگان همه‌ي اقشار شهر تهران شركت داشتند؛ هم هيأت دولت در آنجا حضور داشتند، هم نمايندگان انجمن‌هاي محلي بيست‌گانه‌ي شهر تهران، هم نمايندگان كارگران و... و خلاصه نمايندگان تمام اقشار جامعه در آن مراسم حضور داشتند. مرحوم طالقاني نيز در آن برنامه سخنراني كردند؛ تمجيدي كه ايشان از تلاش‌ها و خدمات كاركنان شهرداري كردند، موجب تحول قابل توجهي در روحيه‌ي آنها شد. اين فضا در بسياري از كاركنان شهرداري تأثيرگذار شده بود؛ آنها مي‌گفتند كه نگاه مردم شهر تهران نسبت به كاركنان شهرداري متحول شده و تغيير كرده است.

شاخص ديگري كه به لحاظ رفتار مردم مي‌توانم در اينجا گزارش كنم، بحث نيروهاي داوطلب گسترده‌اي بود كه در جامعه آماده‌ي همكاري بودند و به مديران اعتماد داشتند. بخشي از آنان، دانشجويان خارج از كشور بودند كه درس و زندگي‌شان را رها كرده بودند و به ‌ايران آمده بودند، و ما از اين نيروها در بخش‌هاي مختلف - به‌صورت داوطلبانه- استفاده مي‌كرديم.

مطلب قابل اشاره‌ي ديگر، بحث قانون شوراها و زمينه‌سازي براي تشكيل شوراي شهر بود؛ ما خودمان را موقت مي‌دانستيم؛ فكر مي‌كرديم كه بايد مردم شوراي شهر را انتخاب كنند، و شوراي شهر، شهردار تهران را انتخاب نمايد. ما نيروهاي داوطلبي را كه در شهر تهران وجود داشتند در محلات (375 محله‌ در تهران شناسایی شده بود) سازماندهي كرديم، و انجمن‌هاي محلي به‌صورت داوطلبانه كار مي‌‌كردند؛ اينها نقش بسيار مؤثري در كمك به مديريت شهر تهران داشتند؛ همان برنامه ای كه پس از قريب 25 سال با عنوان شوراياري بر اساس ضرورت در سال‌های اخیر تشکیل شده است.

يكي از كارهايي كه به‌صورت داوطلبانه صورت گرفت، تشكيل شوراي گودنشين‌هاي جنوب شهر تهران بود كه جمعي از همين نيروهاي داوطلب در آنجا مستقر شدند، و ما اولين انتخابات شوراهاي گودنشينان جنوب شهر تهران را زيرنظر وزارت كشور انجام داديم. گودنشين‌هاي جنوب تهران در واقع پايين‌ترين لايه‌هاي اجتماعي هستند؛ اما تجربه نشان داد كه حتي در پايين‌ترين لايه‌هاي اجتماعي نيز مي‌توان بزرگ‌ترين كارهاي اجتماعي را انجام داد. يعني ما با كمك خود آنها و با حداقل هزينه توانستيم گودنشين‌ها را از گودها خارج كنيم و در نقاط ديگر اسكان دهيم. آن گود‌ها امروز به بوستان‌هايي در جنوب تهران تبديل شده است. من بايد از آقاي مهندس سعید حجازي كه مدتي در جنوب تهران مدير سازمان بهسازي جنوب تهران بودند و خدمات گسترده‌اي انجام دادند، ياد و تقدير كنم.

اولين تجربه‌اي كه ما با رفتار تحسین برانگیز مردم روبرو شدیم در همان اسفند سال 57 در آخرين جمعه‌ي سال رخ داد: طرح پاكسازي شهر تهران. ما از سنت قديميِ ايرانيِ خانه‌تكاني آخر سال استفاده كرديم؛ همه يادتان است كه تهران به شهري جنگ‌زده تبديل شده بود. در و ديوارهاي شهر پر از شعار بود و معابر شهر نیز نياز به‌پاك‌سازي داشت. شهرداري با نيروي انساني محدودش قادر به‌ انجام اين كار نبود. وقتي ما فكر پاك‌سازي را مطرح كرديم با يكي دو تا مصاحبه واكنش وسيع و گسترده‌اي در شهر تهران به‌وجود آمد. در آن روز، همه‌ي مردم جلوي خانه‌، كوچه‌ و خيابان‌شان را به‌صورت گسترده‌اي پاك‌سازي كردند؛ حتي مديران انقلاب از جمله مرحوم آيت‌الله طالقاني هم جارو دست گرفتند و در پاك‌سازي مشاركت كردند. وقتي اعتماد عمومي وجود دارد و آحاد جامعه‌اي، حكومت و مديران را از خودشان مي‌دانند، با تمام وجود همراه مي‌شوند و چنين صحنه‌‌هايي را می‌آفرینند كه باورش لااقل در شرايط كنوني شايد خيلي مشكل است.

من مثال ديگري را از رفتار مردم در آن مقطع، بيان مي‌كنم. يكي از طرح‌هاي ما، حل مشكل ترافيك تهران بود. از جمله طرح‌هاي كوتاه‌مدت، بحث حل مشكلات هسته‌ي مركزي شهر تهران و به‌ويژه مسأله‌ي ترافيك بود. براي اينكه اين مشكلات حل شود از همان اسفند 57 گروه كارشناسي كار كردند و در شهريور سال 57 اولين مرحله‌ي اين طرح اجرا شد. ما مي‌خواستيم 50 خيابان مركزي شهر را يك طرفه كنيم و خطوط ويژه ايجاد نماييم. پیامد ایجاد خطوط ويژه اين است كه در سمتي از خيابان كه خطوط ويژه واقع شده، ديگر نبايد پارك صورت گيرد، و اين، مزاحم كسب و كار و كاربري‌هاي تجاري است كه در آن سمت قرار دارد. كارشناسان ما در سازمان حمل و نقل ترافيك مي‌گفتند امكان ندارد بتوانيم اين طرح را اجرا كنيم. آنها مثال مي‌زدند و مي‌گفتند قبل از انقلاب دو خيابان تخت طاووس و عباس‌آباد (مطهري و بهشتي) را مي‌خواستند فقط يك طرفه كنند؛ دو ماه كار اطلاع‌رساني و آموزشي انجام دادند تا اين پروژه محقق شود. لذا تأكيد مي‌ كردند كه امكان ندارد اين كار انجام شود. ولي من به آنها اطمینان دادم كه شرايط انقلاب و اعتمادي كه مردم به مدیران انقلاب دارند سرمايه‌اي است كه ما با اين سرمايه مي‌توانيم طرح‌هايي را كه به‌لحاظ كارشناسي در شرایط عادی امكان‌پذير نيست اجرا كنيم. خطوط ويژه در سه شبانه روز، عملياتي و اجرا گرديد و طرح با موفقیت و استقبال مردم آغاز شد. حتي يك مورد تخلف و اعتراض مردم گزارش نشد.

آن حد از اعتماد و انسجام و پيوستگي مردم با مديران شهر، قابل تكرار نيست. در شرايط كنوني به‌نظر نمی‌رسد كه بتوان چنين طرح‌هايي را بدون واكنش مردم-‌كه درواقع با منافع‌شان در چالش است- محقق‌كرد. تأكيد مي‌كنم كه آن حد از ايثار و فداكاري و هماهنگي با مديران شهر و دولت تكرار ناشدني به‌نظر مي‌رسد و مثال‌زدني است.

اجازه دهيد نمونه‌اي ديگر را ذكر كنم. وقتي ما از همان اسفند 57 مشغول به‌ كار شديم، ده‌ها طرح (طرح‌هاي نسبتاً كارشناسي شده) را افراد مختلف براي ما فرستادند؛ من اينها را جم‌كردم و همه در اختيار كميته فني سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران قرار گرفت. محتواي ‌اين طرح‌ها مهم نيست؛ مهم مشاركت مردم در طرحي بود كه مورد توجه همه قرار گرفته بود.

همه‌ي شما خاطرتان است كه رفتار ترافيكي مردم در دوران پس از پيروزي انقلاب چگونه بود. در شرايطي كه نيروهاي انتظامي و راهنمايي و رانندگي تضعيف شده بودند، خود مردم مسئوليت‌ها را در خيابان‌هاي تهران و تقاطع‌هاي شهر تصدي مي‌كردند و اگر گره‌ي به‌وجود مي‌آمد خودشان راهنمايي مي‌كردند. مردم يك‌پارچه خودشان را متولي مديريت شهر مي‌دانستند و كاملاً با مسئولان هماهنگي داشتند. رفتار مردم را موقعي كه تصادف مي‌كردند به ياد بياوريد؛ چگونه به همديگر لبخند مي‌زدند و چگونه گذشت مي‌كردند و عبور مي‌‌كردند. امروز رفتار مردم در هنگام تصادف چگونه است؟ البته متأسفانه آن رفتارها در فرهنگ و اخلاقيات مردم نهادينه و مستقر نشد، چون اگر نهادينه شده بود به اين سادگي متحول نمي‌شد...

اعتماد مردم به اهداف و مديران انقلاب، يك سرمايه اجتماعي بود، و اين سرمايه اجتماعي مي‌توانست در ابعاد مختلف تأثيرگذار باشد. متأسفانه آن وضع و آن مشاركت يك‌پارچه و 98 درصدي در 12 فروردين سال 58 كه اولين نظرخواهي رسمي از مردم بود به‌تدريج رو به افول رفت و نقاط افتراق از گفتمان غالب، بيشتر شد. همان‌طوركه آقاي مهندس بازرگان در كتاب «انقلاب ايران در دو حركت» آورده‌اند- و در آنجا كار ميداني انجام گرفته و به‌صورت مستند بحث شده است- نخبگان جامعه اولين گروه‌هايي بودند كه خشت كج تفرقه را در جامعه گذاشتند. كساني كه شعار تداوم انقلاب را مي‌دادند؛ در حقيقت با طرح بحث تداوم انقلاب تأكيد مي‌كردند- به‌صورت غيرمستقيم- كه در آن هدف مشترك (سقوط شاه)، «همه با هم» بوديم؛ اين مهم، حاصل شده و حالا هر كسي دنبال هدف شخصي و گروه خودش برود و آن را در جامعه پياده كند. مخالفت با دولت موقت- كه به دولت امام زمان منتسب شده بود و دولت انقلاب بود- اولين گامي محسوب مي‌شود كه در همين راستا (انشقاق و اختلاف) برداشته شد و زمينه‌هاي تفرقه را در جامعه‌ ما فراهم كرد. البته توده‌ي مردم از نخبگان تبعيت نكردند، چرا كه با وجود تمام بدگويي‌ها و سمپاشي‌هايي كه مثلاً با اشغال سفارت آمريكا انجام شد در اولين انتخابات مجلس شوراي اسلامي، مرحوم مهندس بازرگان حدود 70 درصد آراء مردم شهر تهران را كسب كردند؛ اين رأي بالا نشان مي‌داد كه زمينه و تعلق خاطر اجتماعي به گفتمان ايشان- با وجود سمپاشي‌ها- كاهش پيدا نكرده است.

من چون فرصت نيست بحث‌ام را مختصر مي‌كنم. به‌قرائت اين آيه قرآن اكتفا مي‌نمايم‌كه مي‌فرمايد: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ». اين «حبل‌الله» در واقع «حبل‌الناس» است؛ همين محورهاي انقلاب و مطالبات تاريخي و خواست مردم بود كه انقلاب حول اينها شكل گرفت. متأسفانه اينها به‌تدريج نقض شد؛ قدرت‌طلبي برخي احزاب و گروه‌هاي سياسي و روحانيت- كه داعيه‌ي حكومت را داشتند- متأسفانه موجب شد كه زمينه‌هاي تفرقه در جامعه‌ي ما فراهم شود. شايد بعد از اختلاف‌هايي كه نخبگان جامعه‌ي ما ايجاد كردند و نتوانستند از فضاي به‌وجود آمده (فضاي آزادي) براي گفت‌وگو و مفاهمه و پيشرفت كشور بهره گيرند، زمينه‌هاي تفرقه و انحراف شكل گرفت. شايد پس از اشغال سفارت آمريكا، اولين خشت كج را تغيير قانون اساسي گذاشت. آن پيش‌نويس قانون اساسي را كه نوشته شده و قرار بود به رفراندوم گذاشته شود و رهبر فقيد انقلاب نيز آن را امضاء كرده بودند، تغيير كرد. برخي از مراجع اشكالات كوچكي راجع به آن داشتند كه آن‌ها هم برطرف شد. ولي وقتي مجلس خبرگان قانون اساسي تشكيل شد، آن قانون را كنار گذاشتند و قانون جديدي را تدوين كردند و اصول جديدي را به قانون اساسي اضافه نمودند كه با آن گفتماني كه رهبر فقيد انقلاب در پاريس مطرح كرده بودند، هماهنگ نبود. از اينجا به‌تدريج زمينه‌هاي نقض پيمان در جمهوري اسلامي شكل گرفت. طبيعي است
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
مقایسه وضعیت اقتصادی زمان شاه و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی(از نگاه فردی وابسته به جمهوری اسلامی)
وضع اقتصادي مردم در زمان شاه بيشتر بود يا اين انقلاب (اكنون) بدون در نظر گرفتن مسائل راديكال! مي خواهم مقايسه اي داشته باشم بين اين زمان و آن زمان چون خيلي ها حسرت زمان شاه رو ميخورن

در يک مقايسه دقيق و علمي لازم است در موارد متعدد و با استفاده از آمارها و شاخص هاي صحيح و با در نظر گرفتن الگوي علمي سنجش موفقيت يک نظام (کارآمدي نظام = اهداف + امکانات + موانع ) ، به تحليل و ارزيابي پرداخته شود ، در ادامه تلاش مي نمائيم تا برخي از مهمترين را مورد تحليل و ارزيابي قرار دهيم :
يكي از نكاتي كه در قضاوت افراد نسبت به وضع موجود تاثير منفي بر جاي گذاشته ، ارزاني قبل از انقلاب و گراني بعد از انقلاب است . اين مسئله از دو جهت بايد مورد توجه قرار گيرد .
الف)از جهت سياست هاي اقتصادي توسعه اي كشور ، اين سوال مطرح مي شود كه چرا قبل از انقلاب ، قيمت كالاها ارزان بوده و بعد انقلاب گران شده است ؟ بررسي ها نشان مي دهد يكي از عمده ترين دلايل این امر ، اعمال تعرفه هاي گمركي پايين از سوي دولت نسبت به كالاهاي وارداتي خارجي در قبل از انقلاب و افزايش اين تعرفه ها بعداز انقلاب بوده است . به عبارت ديگر در نتيجه اعمال تعرفه هاي گمركي پايين ، كالاهاي خارجي به وفور و با قيمت بسيار نازل در بازار يافت مي شد اين سياست اقتصادي نامناسب ، در جهت تضعيف توليدات داخلي ، افزايش وابستگي اقتصادي كشور به قدرت هاي صنعتي و تامين بازار براي آنان بوده است زيرا در چنين شرايطي توليد كننده نوپا و كم تجربه داخلي امكان رقابت با توليد كننده توانمند و مجرب خارجي را نمي يابد و به سهولت از صحنه رقابت خارج مي شود و حضور در عرصه توليد را مقرون به صرف نمي يابد .
به همين جهت است كه ارزاني كالاها (به معناي عرفي آن ) يكي از بزرگ ترين موانع رشد و توسعه اقتصادي در جوامع ، به خصوص در جوامع در حال در حال توسعه تلقي مي شود ؛ ارزاني غير معقول ، موجب تضعيف موقعيت توليد كننده و در نهايت ، تضعيف توليدات داخلي مي شود . از همين رو در اكثر كشورهاي پيشرفته اقتصادي ،گراني وجود دارد . براي مثال ،بانك جهاني براي چندمين بار ، توكيو پايتخت ژاپن را به عنوان گران ترين شهر جهان اعلام كرده است حتي در اين كشورها گاه با ارزاني مبارزه نيز مي شود ، زيرا با واقعي شدن قيمتها ست كه مي توان از توليد كننده داخلي حمايت كرد و حمايت از توليدكننده داخلي نيز در نهايت تامين منافع مصرف كننده داخلي را به همراه دارد .
ب) اين مسئله از جهت قدرت خريد اكثريت افراد جامعه نيز قابل تامل و توجه است . بسيار مي شنويم كه گفته مي شود در گذشته مثلا قيمت گوشت فلان مقدار بوده با قيمت تخم مرغ چنان بود و درمقايسه با قيمت هاي كنوني كه بسيار افزايش ياقته در اين گونه نتيجه گيري مي شود كه چون قدرت خريد مردم كاهش يافته ، وضعيت معيشت مردم بدتر شده است ؛
در پاسخ بايد توجه كرد كه هم ،مشاهده عيني وضعيت جامعه و هم آمارها ، نشان از بهتر شدن نسبي وضعيت معيشت اكثريت افراد جامعه دارد . به عبارت ديگر ، درست است كه در گذشته قيمتها پايين بوده ولي قدرت خريد مردم بسيار پايين تر از آن بوده است آمارها و بررسي هاي رسمي و غير رسمي گوياي آن است كه به غير برخي اقشار جامعه ؛اكثر مردم به خصوص صاحبان مشاغل آزاد از وضعيت معيشتي مناسب تري نسبت به قبل از انقلاب برخودار مي باشند . لكن به دلايل متعددي همچون تغيير الگوي زندگي (الگوي مسكن ، خوالك ، پوشاك و لوازم منزل ) و به تبع آن ،افزايش سطح انتظار آنها از زندگي ،ابراز نارضايتي و احساس محروميت در آنان افزايش يافته است .
به عنوان مثال امروزه الگوي مسكن عموم مردم نسبت به قبل اتز انقلاب و سال هاي اول انقلاب تغيير يافته است . در گذشته اكثر خانواده ها گسترده بودند ، اما اكنون هسته اي شده اند . مثلا در گذشته اگر عروس يا دامادي به خانواده اضافه مي شد ، در يكي از اتاقهاي همان خانه جاي ميگرفت ؛ اما اكنون عموما زوجهاي جوان به زندگي در مسكن مستقل روي مي آورند .
در خصوص الگوي خوراك نيز شاهد تغييرات اساسي در جامعه خودمان در سال هاي اخير هستيم. در حدود 30 سال پيش، قوت غالب خانوادههاي ايراني نان بوده و برنج غذاي اعياني محسوب ميشده در حالي كه امروز الگوي خوراك اكثريت جامعه تغيير يافته و عموما برنج در غذاي روزانه آنان جايگاه خاصي پيدا كرده است.
آمارهاي جهاني نيز گوياي بهتر شدن وضعيت رفاه مردم ما در سالهاي پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانك جهاني، 46 درصد مردم ايران در سال 1356 زير خط فقر بودند؛ اما اين رقم در سال 1378 به 16 درصد كاهش يافته يعني بيش از 8/2 برابر وضعيت رفاه جامعه بهتر شده است؛ البته در اين خصوص مباحث فراوان ديگري قابل طرح است كه پرداختن به آنها در اين مجال نميگنجد.
5. عوامل دخيل در قضاوت منفي افراد نسبت به وضع موجود
سوالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه چرا با وجود اين دستاوردها و تلاشهاي غيرقابل انكار از سوي كارگزاران نظام جمهوري اسلامي، عدهاي از مردم و حتي نخبگان از وضعيت موجود اظهار نارضايتي ميكنند؟
در پاسخ بايد گفت كه عوامل متعددي در اين قضاوت منفي دخيل بوده است. از جمله:
1. تغيير الگوي مصرف جامعه و بهتر شدن نسبي سطح زندگي مردم، به خصوص از دهه دوم انقلاب به بعد، كه به تدريج باعث افزايش سطح انتظارات آنان از زندگي شده است.
2. افزايش چشمگير سطح آگاهيهاي اجتماعي و اقتصادي افراد جامعه پس از انقلاب و در نتيجه، آرمانگرايي و توجه بيشتر آنان به نقاط ضعف و نارساييهاي وضع موجود به جاي توجه به نقاط قوت آن.
3. ترويج و حاكميت فرهنگ نادرست اجتماعي در جامعه در سالهاي اخير، به صورتي كه افراد، رفع تمامي مشكلات را تنها از حكومت و دولت- آن هم در كوتاه مدت- انتظار دارند.
4. انعكاس نيافتن مناسب دستاوردها و عدم ارائه آمارهاي دقيق، شفاف و تطبيقي از ابعاد اقدامات و تلاشهاي صورت پذيرفته از سوي كارگزاران نظام جمهوري اسلامي، به خصوص در مقايسه با قبل از انقلاب و كشورهاي منطقه.
5. عدم اطلاعرساني مناسب به مردم در خصوص مشكلات موجود از جمله كاهش شديد درآمد سرانه نفتي كشور و ورود خسارتهاي هنگفت به دليل جنگ تحميلي كه در كاهش توان و عملكرد كارگزاران نظام و كارآمدي آنان بسيار موثر بوده است.
6. توجيه نكردن مردم در خصوص سياستهاي اقتصادي دولت (همچون واقعي كردن قيمتها) كه در نگاه آنان، بيتوجهي دولت به مشكلات مردم، تداعي شده است. (كه البته اين سه عامل اخير به تنهايي بيانگر ابعادي از ناكارآمدي كارگزاران نظام – در تبيين عملكرد و توجيه وضعيت فراروي نظام- ميباشد)
7. فضاسازي و فعاليت گسترده تبليغاتي مخالفان داخلي و خارجي نظام در سياهنمايي وضع موجود و بزرگنمايي مشكلات.
8. افزايش سطح توقعات و مطالبات جمعيت روستايي كشور تحت تاثير رسانهها و برنامههاي تلويزيوني و بالا رفتن سطح معلومات و ارتباطات فراگير آنان با شهرها.
9. جوان بودن جمعيت كشور- 60 درصد جمعيت زير 30 سال- كه ايجاد نياز روزافزون جهت تخصيص بودجه و امكانات در حوزههاي آموزشي و تحصيلي- تفريحي و رفاهي، مسكن و به ويژه اشتغال و ازدواج را به دنبال دارد.
آنچه باعث تاسف ميشود اين است كه امروزه به هنگام اظهارنظر درباره وضع موجود كشور، جدا از برخي تحليلهاي مغرضانه و جهتدار دشمنان، بخشي از تحليلها و قضاوتهاي دوستان نيز منصفانه و واقعبينانه ارائه نميشود. موارد منفي بزرگنمايي شده و بسياري از اقدامات و دستاوردهاي مثبت ناديده گرفته ميشود؛ حتي تلاش جهتدار و معنيداري در خصوص القاي اين نكته به مردم و بخش بزرگي از فرهيختگان و خواص جامعه صورت ميگيرد تا وضعيت اقتصادي و درجه توسعه يافتگي كشور حتي در مقايسه با قبل از انقلاب نيز بدتر نشان داده شود ولي تامل واقعبينانه و تحليل علمي تحولات پس از انقلاب، به وضوح نشان ميدهد كه با توجه به شرايط و محدوديتهاي موجود، جمهوري اسلامي در مدت عمر خود توانسته ضمن مقاومت در برابر فشارها و تجاوزات بيگانگان، در اصلاح و بهبود وضعيت معيشتي و اجتماعي مردم خود نيز توفيقات فراواني به دست آورد.
و البته پرداختن به اقدامات مثبت نظام، به معني نفي يا ناديده گرفتن معضلات و نواقص موجود نيز نميباشد. مشكلات موجود، اكثرا محسوس و مشهود براي عموم مردم است اما ممكن است نگاه و ذهنيت آنها تنها از زاويه كمبودها و نواقص شكل گرفته باشد، بنابراين، در اين بحث، سعي گرديد به منظور تعديل و تصحيح نگرش افراد نسبت به وضع موجود، تلاشها و اقدامات انجام گرفته، مدنظر قرار گيرد و مواردي كه لازم است جهت قضاوت منصفانه لحاظ گردد، بيان شود.
در عين حال بايد اذعان كرد كه اگر مقصود و تعريف ما از كارآمدي، «تخصيص بهينه امكانات در جهت دستيابي به اهداف تعيين شده از سوي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي براي تحقق الگوي مطلوب از يك جامعه ديني، انقلابي و انساني برخوردار از حداكثر مواهب مادي و معنوي» باشد، در اين صورت، قطعا تا تحقق آن آرمان مطلوب و مدينه فاضله، فاصلهاي بسيار داريم و ضروري است براي رسيدن به آن وضعيت، ضمن نقد وضع موجود به علتيابي مشكلات و بررسي دلايل عدم تحقق برخي از اهداف و آرمانها بپردازيم و با ارائه راهكارها و پيشنهادها جهت رفع آنها اقدام كنيم.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
خدمات و فعاليت هاي نظام جمهوري اسلامي در ابعاد داخلي، گستره بسيار وسيعي دارد و مي توان آنها را به چند حوزه تقسيم كرد که عبارت اند از:
1_ خدمات نظام در حوزه اقتصادي
2_ خدمات و دستاوردهاي نظام در حوزه فرهنگي، علمي و اجتماعي
3_ خدمات و دستاوردهاي نظام در حوزه سياسي

به گوشه اي از خدمات بيشمار اشاره ميكنيم
1_ دستاوردها و خدمات اقتصادي
با اینكه ملموس ترين و گسترده ترين فعاليت هاي نظارت جمهوري اسلامي در حوزه اقتصادي است، امّا نظام تبليغاتي كشور نتوانست آن را به طور شايسته اي به افكار عمومي منعكس کند. مطالعه آمار و ارقام اين فعاليت ها مؤيد اين نكته است:
1_1_ نفت
صنعت نفت ايران نسبت به پیش از پيروزي انقلاب اسلامي با تحول عظيمي همراه بوده است؛ زيرا اكنون ايران اسلامي مالك منابع نفتي خود است و كارشناسان ايراني مديريت اجرايي عمليات صنعت نفت را در همه بخش ها اعم از: اكتشاف، حفاري، بهره برداري، ‌صادرات، پالايش و انتقال بر عهده دارند؛ اين امر در حالي است كه اين صنعت پيش از انقلاب به طور كامل وابسته بود.
از طرف ديگر، فعاليت هاي اكتشافي صنعت نفت پس از پيروزي انقلاب با جهش چشمگيری همراه بوده است.
2_1_ گاز
حجم ذخاير گاز طبيعي شناسايي شده ايران در آغاز سال 1385 حدود 6/26 تريليون متر برآورد شد كه اين ميزان معادل 17% از كل ذخاير جهان و 7/47% از ذخاير منطقه خاورميانه است.
پیش از پيروزي انقلاب اسلامي تنها پنج شهر، نعمت گاز داشتند؛ در حالی که اکنون نه تنها بیشتر مناطق شهری کشور از این نعمت بهره مندند، بلکه در مناطق روستایی نیز از این نعمت خدادادی به کشور استفاده می گردد.
طبق آخرين آمار مركز آمار كشور در پايان سال 1385، ميزان استخراج گاز معادل 464 ميليون مترمكعب در روز بوده است. همچنين تا پايان آن سال، از مجموع 1016 شهر كشور، ‌615 شهر (61%) گازرساني شد و 82 شهر در حال گازرساني بوده است.
3_1_ پتروشيمي
ميزان توليدات پتروشيمي در سال 1357، 7/4 ميليون تن بود كه با وجود تخريب آن به دست رژيم بعثي عراق در جنگ تحميلي، طبق آمارهای موثق درآمد كشور از اين راه، از صادرات گاز به بيش از 7 ميليارد دلار در سال 84 ‌رسیده است.
4_1_ فناوري هسته اي و انرژي هسته اي
جمهوري اسلامي به رغم تحريم هاي شديد امريكا و فشار به كشورهاي ديگر براي نداشتن همكاري در طرح هسته اي ايران، توانست چرخه سوخت هسته اي را با دستان دانشمندان داخلي به صورت چشمگیری افزایش دهد تا جايي كه تعجب جهانيان را برانگيزد. در اين خصوص، نظام جمهوري اسلامي توانست با كشف و استخراج اورانيوم طبيعي در يزد و فناوري آن در اردكان يزد و سپس تبديل آن به سه ماده: «هگزا فلورايد اورانيوم، «اكسيد اورانيوم» و «تترا فلورايد اورانيوم» را در «پايگاه هسته‌اي اصفهان»، بزرگترين گام هاي چرخه سوخت هسته اي بردارد و سپس با تأسيس پايگاه در «نطنز» با استفاده از دستگاههاي سانتريفوژ به غني سازي اورانيوم دست يابد. اين امر، ايران را به رديف دهمين كشور با فناوري هسته اي ارتقا داده است.
همچنین، طراحي رئاكتور آب سنگين در اراك و به مرحله نهايي رسيدن نيروگاه اتمي در بوشهر، گام هاي ديگري بود كه نشان داد مديريت انقلابي نظام جمهوري اسلامي را به كشوری پيشرفته تبديل می كند.
5_1_ برق
برق رساني را مي توان يكي از افتخارآميزترين فعاليت هاي اقتصادي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي قلمداد كرد.
پیش از پيروزي انقلاب اسلامي و در اوج فعاليت هاي رژيم طاغوت، تنها 1/3 ميليون مشترك برق - اعم از خانگي، عمومي، صنعتي و كشاورزي - وجود داشت؛ این در حالي است كه هم اکنون حتی بسياري از روستاهاي كشور و دورترين مناطق از نعمت برق است.
ميزان توليد ناخالص برق كشور در پايان سال 1385، بيش از 192 ميليارد كيلووات ساعت بود و تاكنون بيش از 50 هزار روستا در كشور از نعمت برق برخوردار شدند. همچنين، تعداد مشتركان برق مؤسسه های تابع وزارت نيرو در اين سال، حدود 20624 هزار مشترك بوده است.

1-6-صنايع نظامي
ايران كه قبل از انقلاب تقريبا تمام تسليحات نظامي خود را از خارج وارد ميكرده در زمره يكي از كشورهاي توليد كننده تسليحات پيشرفته نظامي در جهان قرار گرفته و در كنار كشورهايي چون هند، برزيل و يوگسلاوي مطرح شده است و توليدات خود را به بيش از 30 كشور جهان صادر ميكند. توليد محصولات الكترونيكي و راداري، ادوات و تجهيزات خاص از اين جمله است. اكنون ايران در زمينه صنايع زرهي و ساخت انواع نفربر در بين ده كشور برتر دنيا قرار گرفته است. به برخي از اقدامات انجام شده در صنايع نظامي اشاره ميكنيم:
ساخت هواپيماي جنگنده آذرخش، طراحي و ساخت لانچر (پرتابكننده) چهار موشكي با قابليت شليك همزمان و تكتك، ساخت چرخبال آموزشي و چرخبال دو موتوره، طراحي و ساخت تانك پيشرفته ذوالفقار و راهاندازي خط توليد انبوه آن، ساخت تانك مدرن ، طراحي و ساخت خودرو تانكبر (ببر 400)، ساخت انواع شناورها و يدككشها، ساخت زيردريايي و اسكله شناور، ساخت موشك فاتح 110 (از موفقترين موشكهاي زمين به زمين در جهان) و موشكهاي دوربر شهاب (با سرعتي سه برابر موشك اسراييلي)، راهاندازي خطوط تعميرات اساسي و بازسازي هواپيماي نظامي و خودكفايي در زمينههاي ساخت و يا تعمير بسياري از تجهيزات و قطعات نظامي كه در جنگ الكترونيكي كاربرد دارد.

1-7- صنايع
در بخش صنعت، كشوري كه قبل از انقلاب تقريبا تمام كالاهاي صنعتي خود را از خارج وارد ميكرده و معدود كالاهاي ساخت داخلش نيز عموما از كيفيت و مرغوبيت پاييني برخوردار بوده، هم اكنون در بسياري از زمينه ها به توليدكننده تبديل شده و توليداتش نيز در بسياري از موارد، از جهت كيفيت و استاندارد، قابل رقابت با مشابه خارجي ميباشد و در برخي از صنايع- همچون صنايع ساختماني- سالهاست كه به مرز خودكفايي رسيده است.
جمهوري اسلامي وارث صنعتي است كه ميزان وابستگي آن به خارج بسيار زياد بوده به همين سبب، صنايع كشور پس از انقلاب، به دليل محاصره اقتصادي و تامين نشدن مواد اوليه و واسطه اي، دچار ركود شديد شد. از سوي ديگر، صاحبان و مالكان اين صنايع كه آنها را با استفاده از اعتبارات بانكي تاسيس كرده بودند، از كشور گريختند.
دولت توانست پس از انقلاب در زمينه كاهش وابستگي شديد به مواد اوليه وارداتي، كالاهاي سرمايهاي خارجي، تخصصهاي فني و اطلاعات و دانش فني خارجي- كه تهديدي براي صنعت به شمار ميرود- اقدامات در خور توجهي انجام دهد. به همين علت پس از انقلاب اسلامي، ظرفيتهاي وسيعي در كشور پديد آمد و توليد مواد اوليه، ايجاد صنايع تبديلي، صنايع تكميلي و پر كردن حلقههاي مفقوده صنعت جدي گرفته و گامهاي بلندي در اين راه برداشته شد. تقويت و گسترش صنايع پتروشيمي را ميتوان در همين ارتباط ارزيابي كرد. ميزان توليدات پتروشيمي كشور كه در سال 1357 حداكثر 7/4 ميليون تن بوده در سال 1381 به 5/12 ميليون تن افزايش يافته است.
امروزه ايران در عرصه صنايع موشكي و مخابراتي به درجهاي از پيشرفت رسيده كه به توان ساخت ماهواره دست يافته و وارد باشگاه چند كشور محدود پرتاب كننده ماهواره گرديده است. اين موفقيت در حالي به دست آمده كه ما در زمينه محصولاتي كه قابليت استفاده در صنايع موشكي و الكترونيك نظامي دارند، در تحريم به سر مي بريم تا جايي كه حتي در برخي مواقع از يا چيپ ساده الكترونيكي به ما ممانعت به عمل ميآيد.
در زمينه سدسازي امروزه در بين 3 كشور برتر دنيا قرار داريم؛ به طوري كه پس از پيروزي انقلاب حدود 130 سد ساخته شده و يا در حال ساخت است. در صنايع كشاورزي، هماكنون، تراكتورهاي ساخت ايران به بيش از 30 كشور جهان صادر ميشود.
در صنايع نفت و گاز، پروژه صددرصد ايراني فاز يك منطقه عسلويه به عنوان بزرگترين پروژه نفت و گاز كشور در آبان 83 به بهره برداري رسيد كه با بهره برداري فازهاي ديگر آن سالانه حدود يك ميليارد دلار درآمد نصيب كشور خواهد كرد

1-8-وضعيت روستاها
فقر و نابساماني جوامع روستايي از مسائل و معضلات مهم و اساسي كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه به شمار ميرود. به همين جهت برخلاف رژيم گذشته كه تنها به توسعه و آباداني تهران و شهرهاي بزرگ اكتفا ميكرد، بعد از پيروزي انقلاب، توجه به روستاها و مناطق محروم كشور براي دولت و برنامهريزان از اولويت خاصي برخوردار شد. در اينجا به بخشي از شاخصهاي برخورداري روستاها در سالهاي پس از انقلاب اسلامي اشاره ميكنيم:
تعداد مراكز بهداشتي و درماني روستايي در سال 357، 1500 واحد بوده كه در سال 1381 به 7345 واحد رسيده تعداد خانههاي بهداشت از 2500 واحد در سال 1357 به 16561 واحد در سال 1381 افزايش يافته است.
برقرساني به روستاها و مناطق محروم و ايجاد تاسيسات زيربنايي از قبيل توسعه شبكه راههاي روستايي، مخابرات و... در اين مناطق از اقدامات موفقيتآميز پس از انقلاب به شمار ميرود.
تعداد روستاهاي برخوردار از برق از 4327 روستا در سال 1357 به 45359 روستا- بيش از 10 برابر – در سال 1380 افزايش يافته است. همچنين طي دوره 1357- 1317 تنها 8000 كيلومتر راه روستايي كشيده شده بود. اما اين رقم بعد از انقلاب به 86000 كيلومتر رسيده است (بيش از 10 برابر در مدتي تقريبا 10 ساله). تعداد روستاهاي بهرهمند از شبكه مخابرات از 312 روستا در سال 1357 به 10429 روستا در سال 1374- بيش از 30 برابر- افزايش يافته. تعداد واحدهاي پستي روستايي هم از 180 واحد در سال 1357 به 4912 واحد در سال 1374- بيش از 25 برابر- رسيده است.

1-9-2- كشاورزي و دامداري
بخش كشاورزي از مهمترين و استراتژيكترين بخشهاي اقتصادي كشور است. در حيطه كشاورزي و دامداري، طبق آمار رسمي دولت در سال 1356، دولت فقط توانايي تامين مواد غذايي مردم خود براي 33 روز در سال را داشت و مجبور بود باقي مواد غذايي را از خارج وارد كند. براي مثال مرغ را از فرانسه، تخممرغ را از اسرائيل، سيب را از لبنان، پنير را از دانمارك و... وارد ميكرد؛ هماكنون كشورمان به رغم دو برابر شدن جمعيت، به مرز خودكفايي رسيده است؛ به گونهاي كه با توجه به اينكه توليد گندم در سال 1356، 1/5 ميليون تن بوده و كشور ما سالها از بزرگترين واردكنندههاي گندم در دنيا محسوب ميشده در سال 83 با توليد بيش از 14 ميليون تن- بعد از چهل و اندي سال- توانست به خودكفايي در عرصه اين محصول استراتژيك دست يابد.
ميزان توليد شلتوك برنج در سال 1356، معادل 1/1 ميليون تن بود. اين رقم در سال 1379 به 7/2 ميليون تن افزايش يافت. توليد جو از 900 هزار تن به 3/3 ميليون تن و سبزيجات و محصولات جاليزي از 7/2 ميليون تن به 15 ميليون تن رسيد. در بخش دام نيز رشد قابل توجهي در توليد پديد آمده است؛ به گونهاي كه توليد تخممرغ از 215 هزار تن به در سال 1356 به 555 هزار تن در سال 1381 افزايش يافته است. توليد گوشت مرغ، از 63 هزار تن به 724 هزار تن، گوشت قرمز از 587 هزار تن به 947 هزار تن، عسل از 6 هزار تن به 28 هزار تن و شير خام از 620/2 ميليون تن به 877/5 ميليون تن رسيده است.
براساس گزارش سازمان خواروبار كشاورزي سازمان ملل متحد،- فائو- ايران در سال 2004 رتبه نخست صادرات كشاورزي را در ميان كشورهاي خاورميانه كسب كرده است.

1-10-آب
در سال 1357 ميزان توليد آب 5/1 ميليارد مترمكعب و تعداد انشعاب 7/2 ميليون بود، امّا اين رقم در سال 1377 به 976/3 ميليارد مترمكعب و 7 ميليون فقره انشعاب افزايش يافت.
آمارها در پايان سال نشان مي دهد كه انشعاب آب 650 شهر را در پوشش قرار داده است؛ يعني 43 ميليون نفر در پوشش مصرف آب شهري و روستايي قرار گرفته اند.
در سال 1385، بيش از 5 ميليارد و 94 ميليون مترمكعب آب در مناطق شهري شركت هاي آب و فاضلاب شهري و بيش از يك ميليارد مترمكعب آب در مناطق روستايي شركت هاي آب و فاضلاب روستايي توليد شده است.
در مناطق شهري، طول شبكه هاي توزيع آب، حدود 120 هزار كيلومتر و تعداد انشعاب آب، بيش از 10 ميليون فقره بوده است.
در مناطق روستايي،‌ طول شبكه هاي توزيع آب، حدود 120 هزار كيلومتر و تعداد انشعاب آب، بيش از 3 ميليون فقره بوده است.
1-11- توسعه مخابرات و تلفن
آمار دقيق تلفن هاي كشور در سال 1357، 850 هزار شماره بود؛ در حالي كه اين رقم در مرداد ماه سال 82 بالغ بر 599/13 ميليون شماره رسيد و تا آخر تابستان امسال بالغ بر 23419586 شماره بوده است.
توليد تجهيزات مخابراتي تا پيش از انقلاب، تنها به توليد سوئيچ هاي الكترونيكي EMD و دستگاههاي مخابراتي روميزي و برخي از دستگاههاي مخابراتي محدود بود، امّا پس از انقلاب - بخصوص پس از سال 68 - تغييرات شگرفي در فناوری توليد تجهيزات مخابراتي صورت گرفت.
شبكه فيبر نوري يكي از مهمترين تحولات است. در كنار توسعه و گسترش تلفن هاي واگذارشده تلفن همراه تا مرداد سال 1382 به 2521649 خط رسيد. اين تعداد تا پايان تابستان سال جاري به 20786880 خط رسيد كه انتظار مي رود تا پايان سال به 26000000 برسد.
همچنین، راه اندازي شبكه هاي اطلاع رساني و اتصال به بزرگراههاي اطلاعاتي – همچون: اينترنت - نيز از خدمات انقلاب در بخش مخابرات كشور است.
1-12-تحولات در بخش راه و ترابري
به اعتقاد كارشناسان، پيشرفت در صنعت حمل و نقل كشور، انقلابي در اين بخش محسوب مي شود؛ زيرا در 25 سال پيش از پيروزي انقلاب 90 هزار كيلومتر راه آسفالتی و شوسه روستايي و 76 هزار كيلومتر جاده و راه اصلي و فرعي در شهرهاي گوناگون احداث شد؛ در حالي كه در سال 57 مجموع راههاي اصلي و فرعي كشور حدود 36 هزار كيلومتر بود.
حال آنکه در پايان سال 1385 مجموع راههاي اصلي و فرعي كشور حدود 1007198 كيلومتر بوده است.
در شبكه ريلي كشور نيز در حال حاضر 6100 كيلومتر شبكه اصلي و بيش از 2000 كيلومتر شبكه فرعي راه آهن وجود دارد و در واقع به همت متخصصان داخلي سالانه 600 كيلومتر راه آهن احداث مي شود كه در آينده نزديك به 1000 كيلومتر امکان افزايش دارد و در بخش حمل و نقل هوايي نيز توسعه چشمگیری صورت گرفت. در سال 81 بالغ بر 20 ميليون و 200 هزار نفر از طريق فرودگاههاي كشور جا به جا شده اند؛ اين رقم در سال 1385 به 26111920 نفر رسيده است. دستيابي متخصصان داخلي به توانايي پيشرفته ترين سطح تعمير اساسي (اورهال) هواپيماهاي پهن پيكر يكي از موارد پيشرفت در صنعت هواپيمايي است.
ساخت هواپيماهاي ايران 140 با هزينه هر فروند 5/8 ميليون دلار و توانايي ساخت 12 فروند در هر سال، نمونه چشمگيري از پيشرفت هایی است که پس از پيروزي انقلاب اسلامي صورت گرفته است.
ساخت هواپيماهاي آموزشي، بالگرد و هواپيماهاي بدون سرنشين از هواپيماهاي 4 نفره «فجر-3» از ديگر عملكردهاي سازمان صنايع هواپيمايي است.
تأسيس فرودگاهها در مناطق دورافتاده و محروم كشور از امتيازهای كشور پس از پيروزي انقلاب است.
1-13-ميانگين رشد اقتصادي
دستيابي به ميانگين رشد اقتصادي بيش از 4% در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي با وجود فشارهاي خارجي، تحريم، جنگ تحميلي، تنش هاي منطقه اي و بين المللي و ...، موفقيت چشمگيری است. با آنكه برخي از كارشناسان براي كشور در حال توسعه اي همچون ايران، تحصيل رشد اقتصادي سالانه بيش از 6% براي يك دوره 20 ساله را ضروري قلمداد مي كنند تا آثار عقب افتادگي هاي گذشته جبران شود و مسير توسعه هموار گردد.
رشد اقتصادي ايران در نخستين برنامه پنج ساله توسعه اقتصادي به حدود 8% و در برنامه دوم به 5% رسيد.
انتظار مي‌رود در چارچوب چشم انداز 20 ساله مقام معظم رهبري، ميانگين رشد اقتصادي شش درصدي تحقق یابد؛ البته بايد توجه داشت كه با وجود پيشرفت هاي حاصل شده در عرصه هاي گوناگون علوم و فناوري، كشاورزي، صنعت، خدمات و ... برنامه اصلاح ساختار اقتصادي كشور - كه از اواسط دهه 70 به بعد به آن بيش از گذشته توجه شده است - همچنان با موانع جدي رو به روست كه بايد با تدبيري كارشناسانه به رفع آنها همت گمارد.
یکی از آنها، وابستگي شديد اقتصادي ملي به نفت و صادرات آن و ديگری در بخشهاي مديريتي و تصحيح زيرساخت هاي كلان اقتصادي است که بايد بيش از پيش در این زمینه كوشا بود.
دستيابي به آرمان هاي انقلاب بويژه در بخش اقتصادي، تنها در سايه عزم و بسيج ملي براي جهش صادرات غيرنفتي تحقق مي يابد كه تضمين كننده توسعه پايدار و حيات اقتصادي و عدالت اجتماعي است.

1-14-جمعيت
جمعيت ايران در سال 1356 بالغ بر 7/34 ميليون نفر بود. اين رقم در سال 1385 به 70495782 ميليون نفر رسيده است و نظام جمهوري اسلامي توانسته است پاسخگوی اين افزايش جمعيت باشد.
اگر تنها به ميزان خوراك، پوشاك، مسكن، مدرسه، بيمارستان و حمل و نقل آنها توجه کنیم، درمی یابیم كه چه خدمات گسترده اي انجام شده است.
1-15-توزيع درآمد
مطابق آخرين آمارهاي مربوط به توزيع درآمد در سالهای 1357-1356، میزان 10% از ثروتمندترين مردم ايران نسبت به 10% فقيرترين آنها به ترتيب 16/32 برابر و 60/24 برابر اختلاف درآمد داشتند كه شكاف آن بسيار است، امّا اين رقم با اقدام هایی که پس از پيروزي انقلاب اسلامي صورت گرفت، به 60/20 برابر در سال كاهش يافته است.
با اينكه پس از انقلاب شكاف درآمدي ثروتمندترين فرد با فقيرترين، 5/11 برابر كمتر شده است و البته اين موضوع توفيقی براي انقلاب محسوب مي شود، امّا از سوي ديگر، بيانگر اين است كه هنوز هم شكاف طبقاتي و درآمدي وجود دارد و متأسفانه پس از گذشت 29 سال از پيروزي انقلاب اسلامي به دليل وجود مشكلات متعدد، هنوز وضعيت توزيع درآمد در كشور مناسب نيست و فشار اصلی اين توزيع ناعادلانه درآمد در قالب فقر ـ كه بارها مقام معظم رهبري مسئولان را به مبارزه با آن فراخوانده اند ـ به قشر حقوق بگير و مستضعف جامعه وارد مي شود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
2_ خدمات و دستاوردهاي نظام در حوزه فرهنگي، علمي و اجتماعي
به موازات توسعه در بخش هاي اقتصادي، در حوزه فرهنگي، علمي و اجتماعي نيز اقدام های شايسته اي پس از پيروزي انقلاب صورت گرفته است كه در اين مقاله با رعايت اختصار مهمترین آنها را شرح می دهیم:/
1_2_ میزان سواد
میزان باسواد جمعيت 6 ساله و بالاتر كشور، از 7/28% در سال 1355 به 5/79% در سال 1375 و به بيش از 80% در سال 1380 رسيده است.
بر اساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1385، از ميان حدود 64 ميليون نفر جمعيت 6 ساله و بالاتر كشور، بيش از 54 ميليون نفر باسواد بودند؛ به این ترتيب، ميزان باسوادي در كشور بيش از 84%است.
از مجموع باسوادان كشور، 28 ميليون و 835 هزار نفر را مردان (7/88%) و 25 ميليون و 247 هزار نفر را زنان (3/80%) تشكيل داده اند.
همچنين، در آن سال، حدود 1 ميليون و 347 هزار سوادآموز در دوره هاي مختلف سازمان نهضت سوادآموزي مشغول به تحصيل بوده اند.
همچنين، پیش از پيروزي انقلاب اسلامي (سال تحصيلي 1357-1356) در كل كشور 7745825 نفر دانش آموز وجود داشت كه اين رقم در سال تحصيلي 1380-1379 به بالغ بر 18314 ميليون نفر افزايش يافته است.
در سال تحصيلي 1386-1385، حدود 15 ميليون نفر دانش آموز در كشور وجود داشت كه بيشترين تعداد دانش آموزان، مربوط به دوره ابتدايي با 5 ميليون و 827 هزار نفر دانش‌آموز است.
در اين سال تحصيلي، تعداد پذيرفته‌ شدگان مراكز آموزش عالي و دانشگاه آزاد حدود 610 هزار نفر بودند كه از اين تعداد، حدود 287 هزار نفر مرد و 322 هزار نفر زن بوده اند.
در سال تحصيلي 1386-1385، حدود 2829 هزار نفر در مراكز آموزش عالي، دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاه پيام نور در حال تحصيل بوده اند كه نسبت به سال تحصيلي گدشته 4/18% افزايش داشتند.
همچنين، از اين تعداد، 52% را زنان و 48% را مردان تشكيل داده اند. با بررسی این سال تحصيلي، 737 هزار نفر (1/26%) در مقطع كارداني، 1911 هزار نفر (6/67%) در مقطع كارشناسي، 118 هزار نفر (1/4%) در مقطع كارشناسي ارشد و 63 هزار نفر (2/2%) در مقطع دكتراي حرفه اي و تخصصي مشغول به تحصيل بوده اند.
جدول آمار دانش آموزان اعزامي به المپيادهاي بين‌المللي و مدال‌هاي به دست آمده توسط آن‌ها

تعداد افراد اعزامي به المپيادهاتعداد مدال‌هاي كسب شده
رياضي فيزيك كامپيوتر شيمي زيست طلا نقره برنز
2-2-مبارزه با مواد مخدر
از ديگر موارد قابل اشاره موفقيت بسيار چشمگير نظام جمهوري اسلامي در مبارزه با مواد مخدر و سوداگران مرگ ميباشد. طبق آمارهاي بينالمللي بيش از 80 درصد مواد مخدر مكشوفه در سطح جهان در مرزهاي ايران كشف و منهدم ميشود كه به همين جهت نيز ايران بارها از سوي مجامع جهاني مورد تقدير قرار گرفته است و كميته مبارزه با مواد مخدر سازمان بهداشت جهاني، مركز آموزش منطقهاي خود را ايران قرار داده است. البته بايد بالا بودن و بالا رفتن آمار معتادان كشور را يكي از نقاط ضعف عملكرد كارگزاران نظام محسوب كرد.

2-3-فرهنگ و هنر
در حوزه هنري و فرهنگي يكي از موارد قابل اشاره، سينماي ايران است كه قبل از انقلاب به اعتراف تمام صاحبنظران، به هيچ وجه در دنيا مطرح نبوده و به حساب نميآمده لكن امروزه، به عنوان سينمايي صاحب سبك و جذاب، در بين 10 سينماي برتر جهان مطرح ميباشد. در صنعت دوبلاژ نيز ايران جزء سه كشور برتر دنياست.
همچنين در اين حوزه ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1. رونق چشمگير صنعت چاپ و نشر و انتشار گسترده مطبوعات و كتب؛
2. توسعه گسترده شبكه هاي صدا و سيما و توليد وسيع برنامه ها خصوصا از سال 73 به بعد به گونه اي كه از دو شبكه سيما و چند شبكه صدا با ساعات محدود هم اكنون به ده ها شبكه داخلي و خارجي به صورت تمام وقت و شبكه هاي استاني گسترش يافته است.
3. توسعه و گسترش چشمگير شبكه هاي خبررساني و خبرگزاري داخلي و بينالمللي به گونهاي كه امروزه ديگر ما مجبور نيستيم براي كسب خبر- همانند گذشته- متكي به خبرگزاريهاي خارجي همچون: آسوشيتدپرس، رويترز، دويچله وله و امثال آن باشيم

2-4-بهداشت و سلامت
يكي از شاخصهاي متعارف توسعه يافتگي، كاهش نرخ مرگ و مير كودكان است. طي سالهاي اخير سازمان بهداشت جهاني دو بار ايران را به عنوان موفقترين كشور جهان در كاهش نرخ مرگ و مير كودكان مورد تقدير قرار داده است. به گونهاي كه مرگ و مير كودكان زير يك سال از 111 مورد در هر هزار تولد زنده در سال 1356 به 6/28 مورد از هر هزار تولد)( زنده در سال 1381 رسيده به عبارت ديگر بيش از چهار برابر كاهش يافته است.
از 237 نفر در هر 100 هزار (همچنين كاهش مرگ مادران ناشي از عوارض باروري تولد زنده در سال 1355 به حدود 37 نفر در سال 1380 رسيده يعني 5/6 برابر كاهش يافته است.
از ديگر شاخصها، افزايش سن اميد به زندگي است. در نتيجه اقدامات و آموزشهاي بهداشتي، اصليترين شاخص سلامت (سن اميد به زندگي) كه قبل از انقلاب در حدود 55 سال بوده و در سال 82 به مرز 4/71 رسيده است براساس آمار ديگري سن اميد به زندگي طي 20 سال (1360 تا 1380) 10 سال افزايش يافته، يعني در مورد مردان از سال 58 به 68 سال و در مورد زنان از 60 سال به 70 سال ارتقا يافته است.
همچنين سازمان بهداشت جهاني، ايران را در سال 2004 به عنوان موفقترين كشور آسيايي در كنترل و مقابله با ايدز معرفي كرد.

2-5-ساير موارد
_ پيشرفت كمي و كيفي شبكه هاي راديويي و تلويزيوني و تأسيس و راه اندازي شبكه هاي برون مرزي مانند: شبكه سحر، جام جم و صبا و پرسtv و العالم و...
_ گسترش مراكز هنري و فرهنگي
_ توسعه و رشد علمي مانند فناوري هسته اي، سلولهاي بنيادي جنيني و ...
_ گسترش تأمين اجتماعي و انواع بيمه هاي حمايتي

3_ دستاوردهاي سياسي
انقلاب اسلامي در حوزه سياسي تأثير و تحولات بسيار مثبتي را بر جاي گذاشته است؛ اگر چه اين آثار و نتايج مثبت در پشت ابرهاي جنجال هاي سياسي و تبليغات رسانه هاي بيگانه پنهان مانده است، امّا نمی توان آنها را رد و نفي کرد.
انسانها همواره قدر نعمت را در هنگام نبودن آن بيشتر درك مي كنند، امّا در عين حال يادآوري و تذكر آن ممکن است همان نتيجه را به ارمغان آورد.
امام عظيم الشأن و به تبع ايشان، مقام معظم رهبري همواره چنين خط مشي هایی داشته اند. در اين خصوص نتایج، پيامدها و آثار انقلاب را همانا تحول در نهادهاي سياسي-اجتماعي، آزادي، استقلال، گسترش مشاركت سياسي و جايگزيني ارزشهاي اسلامي و ... مي‌دانستند.
3-1-استقلال سياسي
يكي از مهمترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي، استقلال سياسي آن است؛ در حالي كه رژيم طاغوت به هيچ وجه از استقلال در همه سطوح برخوردار نبود.
همچنین، نظام جمهوري اسلامي در مقايسه با كشورهاي منطقه و بسياري از كشورهاي دنيا مستقل‌ترين كشور محسوب مي‌شود. سياست «نه شرقي، نه غربي»، ايران اسلامي را كه در دوران معاصر همواره در نفوذ قدرت هاي استعماري و بيگانه بود، به كشوری نفوذناپذیر و كاملا مستقل تبديل كرده است.
2_3_ قانون اساسي
«قانون اساسي» يكي از مهمترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي به شمار مي آيد. اهميت اين دستاورد از اين نظر است كه نحوه تعامل مردم و دولت، حقوق شهروندي و نقش مؤثر مردم در اداره حكومت در آن به طور واضح و كامل ديده شده است.
3_3_ تحول در نهادهاي سياسي-اجتماعي
در خصوص تحول در نهادهاي سياسي-اجتماعي، حضرت امام بيشترين تأكيد را بر پيدايش دولت خدمتگزار به صورت دستاورد عمده انقلاب اسلامي داشتند.
به نظر امام، ايجاد دولتی مردمي - كه مظهر اتحاد و همدلي و ملت به شمار مي آيد - از بركات انقلاب محسوب مي شود.
4_3_ ولايت فقيه
از آن جايي كه اساس نظام بر مبناي ولايت فقيه استوار شده است و با توجه به ويژگي ها و مختصات ولي فقيه، نظام جمهوري اسلامي امکانت خاصی دارد كه آن را ساير نظامهاي سياسي ندارند. از همين رو، امام راحل همواره تأكيد می کردند كه از ولايت فقيه پشتيباني كنيد تا به نظام آسيبي نرسد.
5_3_ آزادي
امام راحل، آزادي بيان، قلم، فكر و انديشه را از دستاوردهاي مهم انقلاب مي دانستند؛ در حقیقت نيز در هر قضاوت منصفانه در مقايسه با بسياري از كشورهاي دنيا، آزادي در ابعاد گوناگون، از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي است.
6_3_ مشاركت سياسي
يكي ديگر از نتایج انقلاب، مشاركت سياسي آحاد ملت در همه مسائل كشور است.
مردم ايران پس از انقلاب، همه نهادهاي سياسي را به طور مستقيم تعيين مي كنند و شركت آزادانه مردم در انتخابات و میزان مشاركت آنان - كه مردم در انتخابات مختلف داشته اند - بيانگر اهميت و جايگاه اين مسئله در نظام جمهوري اسلامي و شناسايي نقش مردم به صورت سرچشمه قدرت است.
7_3_ ساير موارد
_ ايجاد نظام مردم سالاري ديني
_ گسترش گروهها و احزاب سياسي
_ انتقادپذيري
_ تفكيك قوا
_ رشد سياسي و آگاهي هاي عمومي و حضور آنها در صحنه هاي مختلف
_ برابري همه آحاد ملت (مسئول و غيرمسئول) در برابر قانون
_ گسترش كمي و كيفي حوزه هاي علميه و مراكز ديني
_گسترش نشريات و كتب ديني




مقایسه وضعیت اقتصادی زمان شاه و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی(از نگاه فردی وابسته به جمهوری اسلامی)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
چهره‌های اصلی انقلاب
  • سید روح‌الله خمینی
  • علی شریعتی
  • ابوالحسن بنی‌صدر
  • محمود طالقانی
  • مهدی بازرگان
  • بیژن جزنی
  • یدالله سحابی
  • حسینعلی منتظری
  • سید محمد بهشتی
  • ابراهیم یزدی
  • صادق قطب‌زاده
  • مرتضی مطهری
  • اکبر هاشمی رفسنجانی
  • کریم سنجابی
  • سید علی خامنه‌ای
  • محمد جواد باهنر
  • مصطفی خمینی
  • صادق خلخالی
  • محمدرضا مهدوی کنی
  • میرحسین موسوی
  • سید محمدکاظم شریعتمداری
  • سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
  • داریوش فروهر
  • شاپور بختیار
  • نورالدین کیانوری
  • فرخ نگهدار
  • بهزاد نبوی

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
احزاب و جریان‌ها
  • جبهه ملی ایران
  • نهضت آزادی ایران
  • سازمان مجاهدین خلق ایران
  • حزب توده ایران
  • کنفدراسیون دانشجویان ایرانی
  • سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران
  • سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
  • سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر
  • حزب جمهوری اسلامی
  • موتلفه اسلامی
  • دفتر تحکیم وحدت

هادهای انقلابی
  • شورای انقلاب اسلامی
  • دولت موقت
  • کمیته انقلاب اسلامی
  • سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
  • شورای نگهبان قانون اساسی
  • شورای عالی انقلاب فرهنگی
  • جهاد سازندگی
  • بنیاد مستضعفان

رویدادهای مرتبط
  • انقلاب سفید
  • قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
  • اعتراضات تهران در اسفند ۱۳۴۸
  • آتش‌سوزی سینما رکس آبادان
  • جمعه سیاه
  • بازگشت روح‌الله خمینی به ایران
  • تصرف سفارت آمریکا
  • انقلاب فرهنگی ایران
  • کودتای نوژه

مکاتب انقلاب
  • اسلام سیاسی
  • ولایت فقیه
  • کمونیسم
  • ملی‌گرایی
  • سوسیالیسم

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 1 از 12:  1  2  3  4  5  ...  9  10  11  12  پسین » 
سیاست

جمهوری آخوندی = جمهوری اسلامی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA