ارسالها: 1131
#1
Posted: 9 Dec 2014 12:49
خسته نباشید
من با دو کلید واژه ی تهاجم فرهنگی و تئورى توطئه جستجو کردم و تاپیکی ندیدم. باز هم احتمال میدم تاپیکی در مضمون بحث راجع به این موضوع وجود داشته باشه!
تهاجم فرهنگی، توهم یا واقعیت
و به نظر شما دولت های غربی برای تخریب فرهنگ ما برنامه ای دارند؟
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#2
Posted: 11 Dec 2014 12:50
با توجه به اینکه این روزها مسئله ی تهاجم فرهنگی از تورم و رکود و مشکلات معیشتی مردم کشورمون مهم تر هستش، و کل دنیا نشستن و دارن واسه ما برنامه می چینن که چطور ما رو از این رفاه و آسایش جمهوری اسلامی جدا کنند! خواستم نظر دوستان درباره این استکبار جهانی رو بدونم.
به نظر شما کاربرهای لوتی اینکه تمام دنیا برای ما نقشه میکشن منطقیه؟ یا فقط توهم مسئولان ماست؟ یا شاید یه بهانست برای اینکه ما همیشه با دنیا قهر باشیم؟
نظر شخصی خود من اینه که تهاجم فرهنگی باید دو هدف رو دنبال کنه:
مادی
معنوی
به این صورت که یا میخوان اون دنیای ما رو خراب کنند در حالیکه خودشون میگن این دنیا رو بچسب و اون دنیا باشه یا نباشه مهم نیست، یا میخوان این دنیای ما رو خراب کنند در حالیکه از این بدتر دیگه ممکن نیست! به قول شاعر آب که از سر گذشت قورباغه ابوعطا میخونه.
اگه نظرات دیگه ای هم هست خوشحال میشم دوستان بر نظراتشون بحث کنند.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 3525
#3
Posted: 15 Dec 2014 22:49
blick: معلومه که توهمه.
این خامنه ای مردک مالیخولیا داره همه رو به چشم دشمن میبینه.میاد سخنرانی میکنه از ده تا کلمه ای که میگه هشت تاش دشمنه دو تا دیگشم فتنه.
بعد بهش میگن چرا پس رفتی سر میز مذاکره میگه نرمش قهرمانانست!
از نظر من تهاجم فرهنگی یه جور بهونست تا جلوی یسری چیز ها که باعث هوشیاری مردم میشه رو بگیرن مثل ماهواره و اینترنت که البته در مورد ماهواره که کلا شکست خورد در مورد اینترنت هم زیاد نتونستن موفق بشن و فیلتر کردنشون به درد عمشون می خوره.
در کل دیگه دوران این جور چیزا تموم شده و نمیتونن با این حرف ها سر مردم رو کلاه بزارن.
=============================
فعلا که تهاجم فرهنگی از جانب عرباست که بهمون رو آورده.کل فرهنگ و زبان و دین و... رو دارن ازمون میگیرن اونم از طریق همین ٰرژیم جمهوری اسلامی
ویرایش شده توسط: nisha2552
ارسالها: 1131
#4
Posted: 20 Dec 2014 12:12
nisha2552: فعلا که تهاجم فرهنگی از جانب عرباست که بهمون رو آورده.کل فرهنگ و زبان و دین و... رو دارن ازمون میگیرن اونم از طریق همین ٰرژیم جمهوری اسلامی
موافقم!
مثلا" کلمات انگلیسی که وارد زبان فارسی میشن رو دارن نابود میکنند ولی چند وقت پیش حداد عادل اعلام کسی حق نداره جای جمعه بگه آدینه یا جای چند کلمه ی عربی دیگه چیزای دیگه!
بهونشون اینه که عربی به مرور در زبان جا افتاده و کاریش نمیشه کرد. خب انگلیسی هم به مرور جا میفته!
کلا" غرب ستیزی دارند، عرب دوستند!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#5
Posted: 22 Dec 2014 18:19
ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻣﻌﺎﻧﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﻈﺎﻡﻫﺎﯼ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺩﻭﻃﺮﻓﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﯾﮕﺮ، ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﻧﻈﺎﻡ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺍﺭﺯﺵﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﮐﻨﺪ، ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺻﻮرت ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ . ﺑﺮﺧﻼﻑ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻈﺎﻡﻫﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽﺗﺎﺑﻨﺪ؛ ﺩﺭ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺍﺭﺯﺵﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﻫﺮ ﻧﻈﺎﻡ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻈﺎﻡﻫﺎﯼ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ.
ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎﯼ ﻣﻬﺎﺟﻢ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﻭ ﺁﺳﯿﺐﭘﺬﯾﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﮕﺮ، ﺍﺯ ﺭﻭﺵﻫﺎﯼ ﺟﻮﺳﺎﺯﯼ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻏﺮﺏﺯﺩﮔﯽ ﺭﺍ ﻋﻤﻮﻣﺎً ﻧﻤﻮﻧﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﺳﯿﺐﭘﺬﯾﺮﯼ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.
نقل از ویکی پدیا
در تعریف فوق از تهاجم فرهنگی با نکاتی روبروییم که از این قرارند:
اول آنکه تهاجم فرهنگی را میان دو نظام فرهنگی تعریف می کنند که با نوع رفتار اعضای یک نظام متفاوت است. به این معنی که مثلا" اگر مردم یک نظام سکولار گرایش به بروز رفتارهای کمونیستی نشان بدهند، تبدیل فرهنگی از نظام سکولار به کمونیسم رخ نداده است- مگر در صورتی که تنها نظام سکولار موجود همان یک جامعه باشد و اغلب اعضا همین شرط را پذیرفته باشند.
دوم آنست که این تهاجم باید به وسیله ی ابزار خصمانه صورت بگیرد. مصداق ههی تهاجم فرهنگ غرب به ایران، مثلا" ماهواره و مد هیچکدام خارج از حیطه ی اختیار و انتخاب مردم نبوده اند و این ابزار به میل قلبی و رضایت باطنی وارد خانه ها و اتاق های آنها شده است.
از طرفی دولت و نظام فرهنگی آمریکا و غرب بارها بر مسئله ی تشکیل نظم نوین جهانی تأکید کرده اند و هدف از اعمالی که بعضا" تحت عنوان تهاجم فرهنگی از آنها یاد می شود، کسب و تحصیل همین نظم است که محدود به جغرافیای خاصی، مثلا" ایران یا نظام خاصی مثلا" اسلام نمی شود. غرب بارها در عمل نشان داده است که با همه ی نظام غیر خودی مشکل دارد ولی سعی در فروپاشی آنها نکرده است. می توان گفت عمل فرهنگی غرب به نوعی دعوت و تبلیغ شبیه تر است.
عبارتی نزدیک به تهاجم فرهنگی، جنگ نرم است که بد نیست درباره ی آن هم کمی توضیح داده شود. امروز از سه نوع جنگ سخن به میان می آید که از این قرارند:
جنگ سخت
جنگ نیمه سخت( استعمار)
جنگ نرم
مصداق های هر کدام از عناوین فوق اینگونه اند که جنگ های کلاسیک و نبردهای زرهی را جنگ سرد، نفوذ نیروهای نظامی به مرزهای جغرافیایی و استفاده از منابع طبیعی را جنگ نیمه سخت و نفوذ نیروی فکری و فرهنگی به مرزهای ارزشی را جنگ نرم می نامند.
البته نگفته چیداست که اگر مرزی ضعیف بود و یا منطقه ای پذیرای نیروهای دوگانه بود، نمی توان بر کسی خرده گرفت. اگر در جنگی وضعیت میزبان به گونه ای باشد که خود تن به شکست دهد، نمی توان بر کسی ادعا داشت.
برای مثال گفته می شود که در فتح ایران به شمشیر اسلام تجاوز و تعدی صورت نگرفته است چرا که جامعه ی آن روزگار ایران خود مایل به تغییر فرهنگ سست خود از تمدن پادشاهی به فرهنگی خدا محور که جزا و پاداش در اعمال داشته باشد را داشته است.
جنگ نرم اصطلاحی بسیار نزدیک به تهاجم فرهنگی است که به لفظ جنگ می توان دریافت که انتخاب یک سری ارزش ها به عنوان چهارچوب و قاب روش زندگی با تهاجم و جنگ متفاوت است. به عبارت صریح تر استفاده از عباراتی چون مسخ و تهاجم و جنگ درباره ی فرهنگ پذیری انسان ها در قرن تکنولوژی و شعور و علم نوعی توهین به انتخاب و اختیار و توهین به تفکر و تعقل افراد محسوب می شود.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#6
Posted: 23 Dec 2014 03:07
تهاجم فرهنگی در نگاه مسئولين نظام جمهورى اسلامى
رهبر فعلی جمهوری اسلامی نظر خود را درباره ی مسئله ی تهاجم فرهنگی اینگونه بیان می کند که؛
ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻣﺠﻤﻮعه ﺳﻴﺎسی ﻳﺎ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺑﺮﺍی ﺍﺟﺮﺍی ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺧﺎﺹ ﺧود ﻭ ﺍﺳﻴﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﻣﻠﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﻴﺎﻧﻬﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺁﻥ ﻣﻠﺖ ﻫﺠﻮﻡ ﻣﻲ ﺑﺮﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﭼﻴﺰﻫﺎﻱ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﻳن ﻛﺸﻮﺭ ﻭ ﻣﻠﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺟﺎﻳﮕﺰینی ﺁﻧﻬﺎ با ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎی ملی ﺁﻥ ﻣﻠﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺗﻬﺎﺟم ﻓﺮهنگی ﺍﺳﺖ.
خب، در تعریف فوق که از هر نظر مهم ترین تعریف درباره ی تهاجم فرهنگی دانسته می شود ذکر شده است که تهاجم فرهنگی به قصد و هدف صورت می گیرد. اهداف به دو دسته ی کلی تقسیم شونده اند:
یک- اهداف مادی: این مقاصد بالفعل و در این دنیا قابل دسترس اند و مثلا" کسب نمره ی بالا در امتحانات از این نوع اهداف هست. مقاصد مادی تهاجم فرهنگی سلطه بر اذهان یک نظام یا مسخ فکری اعضای یک سیستم فکری و کاربرد آنها در جهت دلخواه است. مضمونی که اگر واقع بینانه بنگریم در بین جوانان ما به چشم نمی خورد و اغلب آن دسته از جوانان که به دنبال مد و ماهواره هستند؛ طبقه ی متوسط رو به پایین یا در نهایت خوش بینی قشر متمول جامعه را در بر می گیرند و قشر آگاه و به دنبال توسعه و پیشرفت خود وقعی بر این ابزار نمی گذارد و البته استفاده ی صحیح را از این مکانیزم پی گرفته اند. باری؛ حتی اگر جوانان کوشای ما نیز در جهت مسخ و تهاجم فرهنگی نکنند آیا بستر پیشرفت را در جامعه ی خود مهیا می بینند تا انگیزه ای برای غرب نزدگی و مسخ نشدگی بیابند؟
دو- اهداف معنوی: مقاصد نامحسوس و غیر ملموس که بر رخدادهای تقریبا" متافیزیک بنا شده اند و این ها معمولا" بالقوه هستند تا زمانی که به نتیجه ای برسند. مثلا" رسیدن به حوری و شراب در بهشت در ازای دوری و پرهیز از زنا و شراب بر زمین. دست اندازی به اهداف متافیزیک توسط غرب به خودی خود مردود است زیرا در تفکر غرب که عموما" اومانیسم است جایی برای اندیشه های فراطبیع و متافیزیک نیست.
اما جنبه ی قابل تأمل تعریف آیت الله خامنه ای در تعریف مذکور، اینست که او به این نکته قائل است که در نتیجه ی تهاجم فرهنگی، تازه هایی برای طرف مدافع نیز هست که البته نیک و شر این تازه ها مشخص نیستند. آنچه مهم است این می تواند باشد که طبق این تعریف، تهاجم فرهنگی در ذیل و دامن نوعی تبادل فرهنگی رخ می نماید و در ابتدای امر خالی از شبهه و شک خود را افتان و خیزان تا ذهن سیستم پیش می برد. اما زمانی که ضربه ی نهایی به پیکره ی بی جان فرهنگ زده شد، به تازگی می فهمد که جسم بی جان همسر را در آغوش کشیده و عروسکی پشت پرده در کار نیست.
ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﺎﺭﺯ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺑﻲ ﺑﻨﺪ ﻭﺑﺎﺭﻱ ﻭ ﺑﺪ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﻱ ﻛﺎﺭ ﺩﻭلت ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻑ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﻓﺖ . ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻓﺘﺢ ﺑﺎب ﮔﻔﺘﮕﻮﻱ ﺗﻤﺪﻥ ها ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﻲ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ضد ﺩﻳﻨﻲ ﺗﺴﺎﻫﻞ ﻭ ﺗﺴﺎﻣﺢ ﺗﻮﺳﻂ ﻭﺯﻳﺮ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﻛﻠﻴﺪ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ، ﻣﻮﺍﺿﻊ ﺩﻟﺴﻮﺯﺍﻧﻪ ﻋﻠﻤﺎﻱ ﺩﻳﻦ ﻭ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻏﻠﻂ مانع ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ تا هشت ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺷﺪ ﻭﻟﻨﮕﺎﺭﻱ ﻫﺎ ﻭ ﺑﻲ ﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﻱ ﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻀﻞ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺣﺠﺎﺏ ﺩﺭ ﻇﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺧﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﻨﻲ ﺍﺳﺖ . ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﺷﺎﺭﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﺁﻳﺎ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻫﺎﻱ ﻋﻠﻨﻲ ﻭ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻉ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻻﺍﺑﺎﻟﻲ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻫﺎﻱ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﺰﺍﻳﺪ ﺍﺳﺖ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻝ ﺍﻳﻦ ﻣﻠﺖ ﺍﻧﻘﻼﺑﻲ ﺍﺳﺖ؟
نقل از روزنامه رسالت، شماره 6971، 8/2/89 ،صفحه دوم
در متن از نظر گذشته مطالبی به چشم می خورند که طرح برخی از آنها جای بحث و گفتگو دارد. اول آنکه اشاعه ی موارد فساد چون بی بند و باری و بدحجابی به کدام فرهنگ لطمه وارد کرده است؟ فرهنگ ملی_میهنی که از تاریخ آن نمی گویم یا فرهنگ ملی_مذهبی که از فرهنگ مزبور نصف است؟ اگر حجاب و جلوگیری از بی بند و باری راه سعادت بود که امروز عربستان سعید و مستعد ترین کشور جهان باید می بود. اندیشه ی اصول گرایانه و خشک مقدس بودن در متن فوق که به قلم عباس پناهی نگاشته شده است، حاکی از روایت تلخیست که خواهم گفت؛ تفکر چارچوب دار و انتقاد ناپذیر اصول گرایی می گوید که تنها راه سعادت فرهنگ اسلامیست، آمار رفاه بلاد کفر، آمار بالای اعتیاد در ایران، توسعه ی اقتصادی ایالات متحده، سرانه ی مطالعه چند صفحه کتاب در سال برای ایرانی ها و همه ی آمار های حاکی از فساد در دل همین به اصطلاح جمهوری اسلامی خطای دید است و انگلیسی و آمریکایی در توهم فکر می کنند خوشبخت هستند!
دوم آنکه فرهنگ صحیح مورد تهاجم قرار گرفته، جوانان خود را لاابالی و ولنگار خطاب می کند و انتظار دارد که جوانش رفتار عقلایی و منطقی بروز دهد. این در حالیست که جوان ایرانی اگر کمی انگیزه یابد به سند تاریخ بهترین و موفق ترین ادیب، ریاضی دان، فیلسوف، دانشمند و حتی بهترین مبلغ دین و الهیات خواهد بود.
سوم آنکه ایده آل های انقلاب اسلامی از آغاز هم توسعه و پیشرفت اقتصادی یا صنعتی نبوده است و تنها به چادر و روابط محدود افراد ختم می شده است و حال درگیر نوعی تضاد گشته که خودش به دنبال مقصر، موانع بیرونی می تراشد و به دنبال این مانع قلعه ی گوشه گیری خود را مستحکم تر می سازد تا از هر نفوذی در امان باشد.
در سطور پیش رو صحبت هایی از آیت الله خامنه ای ذکر می گردد که نشان می دهند، خود مسئولین هم بعضا" به مسئله ی تهاجم در فرهنگ بی اعتنایند یا حتی آن را باور نمی کنند:
ﻣﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻛﺮﺩﯾﻢ؛ ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ ﺍﺻﻞ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﺭﺍ ﻣﻨﻜﺮ ﺷﺪﻧﺪ؛ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻪ ﺗﻬﺎﺟﻤﯽ؟ ﺑﻌﺪ ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ [ﻓﻘﻂ] ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﯿﻢ، ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻏﺮﺑﯽ ﻫﻢ ﻣﺴﺌﻠﻪﯼ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮهنگی ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯿﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﻏﺮﺑﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ؛ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻛﺮﺩﻩ! ﻻﺑﺪ ﺩﯾﺪﻩﺍﯾﺪ، ﺧﻮﺍﻧﺪﻩﺍﯾﺪ ﻛﻪ [ ﮔﻔﺘﻨﺪ] ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎﯾﯽ، ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎﯾﯽ ﭼﻪ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽﺍﯼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ . ﺑﻌﺪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯿﻜﺮﺩﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ! ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﯾﻚ ﻭﺍﻗﻌﯿّﺘﯽ ﺍست.
نشست با دانشجویان، سال پیش
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#7
Posted: 23 Dec 2014 15:21
دلایل طرح بحث
از مهم ترین دلایلی که مسئولین را وادار به طرح بحث تهاجم فرهنگی می کند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) ﺟﻤﻮﺩ ﻋﻘﻠﯽ ﻭ ﺭﮐﻮﺩ ﻓﮑﺮﯼ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻣﺮﺍﮐﺰ ﻋﻠﻤﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ؛
2) ﻧﺎﻻﯾﻘﯽ ﺳﯿﺎﺳﺖﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﺷﺪﯾﺪ؛
3) ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﮔﯽ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﻪ ﻣﺬﺍﻫﺐ ﻭ ﻣﻠﯿﺖﻫﺎ؛
4) ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﺍﺳﻼﻡ؛
ﻭ 5) ﺷﯿﻮﻩ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻏﺮﺑﯽ.
مسئول چون که این ایرادات را در پیکره ی نظام فکری اسلامی می بیند مجبور است که مقصری بیابد تا همه ی این اشکالات را بر او واگذارد. بدیهی است که اگر توهم تهاجم از سوی غرب آن هم از نوع فرهنگی در ذهن منجمد افراد شکل بگیرد بناچار بایستی راه مقابله با آنها را نیز گوشزد بکند. رویکردهای ارائه شده در مقابل جنگ نرم از سوی مطرح کنندگان اینهاست:
یکم- استرتژی رد
بنا بر این نظر هر گونه رابطه با کشور متهاجم از انواع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی باید از بین رود و کشور مورد مخاصمه نباید هیچ مراوده ای با کشور متخاصم داشته باشد. این نوع استرتژی تا جایی پیش می رود که حتی ایجاد ارتباط حسنه با کشور مقابل نوعی ضعف تلقی می شود و این نوع طرز فکر را در اذهان عمومی بنا می نهد که سلام یا خداحافظی کردن به زبان کشور مقابل نوعی ضد فرهنگ است. در زاویه ی نگاه دیگر این طرز فکر تنها می کوشد تا با اعتقادات، مناسبات و اتفاقات فرهنگی کشور متهاجم مخالفت کند و در واقع هیچ گونه راه حلی برای مبارزه یا مقابله در اختیار اعضای سیستم قرار نمی دهد.
دوم- استراتژی تسلیم
این رویکرد بسیار محتاطانه است و توسط نظام های عقب مانده و ضعیف اجرا می شود. رویکرد تسلیم، در اصل رویکردی است که می توان به گونه ای زیرکانه هم بر آن نگریست. برخی از سیستم های فرهنگی با استفاده از استراتژی تسلیم می کوشند تا اعتماد سیستم متهاجم را جلب کنند و در عین حال به روشی زیر پوستی و بسیار مکار نه تنها از مزایای تهاجم بهره می برد که با فرصت کافی درباره ی روش های مقابله با تهاجم و برای احیای فرهنگ سست بنیان پیشین می کوشد.
سوم- استراتژی دفاع یا اقتباس
بهترین نوع مقابله با تهاجم است که در آن دولت های مورد مخاصمه می کوشند پاتک فرهنگی بر تهاجم دشمن روانه کنند. عملا" کشورهای جنوب شرق آسیا و هند در مقابل تئوری توطئه ای که توسط دولتشان مطرح شده است، این رویکرد را پیش گرفتند. در این نوع تقابل سیستم مهجوم می کوشد که نه تنها از مزایای فرهنگ مهاجم بهره برداری کند، بلکه می کوشد تا در مقابل این هجمه، خود نیز هجمه ای بر فرهنگ مخالف روانه کند. این رویکرد مستلزم ابزار فرهنگی قدرتمند و در اختیار داشتن فرهنگی همه پسند است. برای مثال در قرن بیست و یکم که مسئله ی آزادی- درست یا غلط- در همه ی دنیا مطرح است، حجاب اجباری نمی تواند روش صحیحی برای مقابله با فرهنگ مهاجمی که ترویج آزادی بی حد و مرز را می دهد، باشد.
به نظر نگارنده رویکرد نظام جمهوری اسلامی در برابر هجمه ی فرهنگی که خود از غرب تعریف می کند، از نوع استراتژی رد است که ناکارآمدترین روش میان هر سه استراتژیست. در دو نوع دیگر، مبارزه با خریدن فرصت برای یافتن راه های مقابله صورت می پذیرد اما در نوع اول که همان رویکرد رد است، تفکر به قطع روابط با جهان و دیگران و گوشه نشینی در دنیای ارتباطات می انجامد و این فرصت را از سیستم مورد تهاجم می گیرد تا بتواند بهترین راهکار ها و رویکردها را در مقابل هجمه فرهنگی دشمن اتخاذ بکند. اینگونه عملکرد در برابر تهاجم فرهنگی تنها به شکست منجر می گردد.
نکته ی دیگری که در میان کلام اشاره به آن بد نیست آنست که حاصل اتخاذ راهکار اول در مقابل تهاجم فرهنگی این می تواند باشد که کشور مورد هجمه تمام ابزار، رفتار و گفتار مهاجم را به نوعی مقابله با فرهنگ خود تلقی می کند و حتی تا جایی پیش می رود که نحوه ی تعامل و ایجاد ارتباط با دیگر نظام ها را معلول نابسامانی ارتباط با خود می داند. مثلا" مسئولین جمهوری اسلامی بر این مسئله قائل اند که رابطه ایالات متحده با اسراییل، معلول رابطه ی خصمانه با ایران است.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1264
#8
Posted: 21 Apr 2016 06:50
وقتی بحث دهکده جهانی مطرح شده پس در هم امیختگی فرهنگها و نزدیک شدن اونها به همدیگه یک امر طبیعیه . حالا این وسط شاید شیطنتهایی هم بشه . بطوز کلی با سه مسئله مواجهیم : تبادل فرهنگی ، تداخل فرهنگی و از همه کمتر تهاجم فرهنگی . در مملکت ما برای حفظ فرهنگ استحماری و بهره کشی از روحیات مذهبی مردم هر سه مورد رو با نام تهاجم فرهنگی یاد میکنند که به نظر من اشتباهه.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من