ارسالها: 1264
#1
Posted: 16 Nov 2016 11:08
با سلام خدمت مدیران محترم
درخواست ایجاد تاپیکی را در تالار سیاست دارم.
عنوان : تاریخچه ی احزاب چپ در ایران
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#2
Posted: 16 Nov 2016 12:55
سلام به همه ی دوستان گرامی
و با سپاس از مدیر گرانقدر تالار سیاست
پیش از شروع کار باید بگم که خودم گرایش چپ نداشته و ندارم . انتقادات بسیاری هم بر این جریانات وارده
ولی بر این باورم که اکثریت هموطنانم که پا در این راه گذاشتند هدف پاکی داشتند و اون نجات و رستگاری مردم ایران بوده
از طرفی منصفانه نیست که زحمات و مبارزات و حونهای ریخته شده در این راه ، نادیده گرفته بشه
از پیشنهادات و انتقادات دوستان هم با کمال میل استقبال میکنم
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#4
Posted: 16 Nov 2016 13:51
majidbt
ممنون از راهنماییتون
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#5
Posted: 16 Nov 2016 17:10
اولین آشنایی ایرانیان با مفاهیم سوسیالیستی
آشنایی اولیه ایرانیان با مفاهیم سوسیالیسم، مارکسیسم و کمونیسم از دو طریق انجام شد؛
نخست از طریق مقالات و گزارشهایی که درباره این مفاهیم در روزنامههای فارسیزبان به چاپ میرسید. ظاهراً نخستينبار روزنامه اختر چاپ استانبول درباره مسلک سوسیالیسم مقالهای نوشت که چندی بعد در سال 1880 میلادی (1259 شمسی) در روزنامه ایران تجدید چاپ شد. (طبری، ایران در دو سده بازپسین، ص266)
و دوم از طریق ایرانیانی که با خارج در ارتباط بودند.
این گروه دو دسته بودند؛ نخست بازرگانان و یا افرادی که با خارج ارتباط تجاری وغیر ازآن داشتند
و دوم و مهمتر از دسته نخست، از طریق کارگران ایرانی که در معادن نفت قفقاز بهکار اشتغال داشتند. کار در مؤسسات و معادن نفت و ارتباط با انقلابیون روس که در آن ایام در کار مبارزه علیه رژیم تزاری و برپایی اعتصابات کارگری بودند موجبات آشنایی این کارگران با مفاهیمی همچون انقلاب، سوسیالیسم و... را فراهم آورد. با آمد و شد این کارگران به داخل کشور این مفاهیم نیز به میان مردم راه یافت.
مهاجرت ایرانیان جویای کار به قفقاز از نیمه دوم حکومت ناصرالدین شاه آغاز شد. بنا به یک برآورد فقط در سال 1905 میلادی برابر با 1285-1284 شمسی بیش از 300 هزار ایرانی به صورت قانونی و غیرقانونی به روسیه رفته بودند. این ایرانیان در روسیه در زمینههای گوناگون و ازجمله باربری، عملگی، کارگری فصلی در زمینهای کشاورزی، دورهگردی، کار در معادن و از همه مهمتر به کار در صنایع نفت و... مشغول بودند.
حضور کارگران ایرانی در منطقه قفقاز که از نیمه دوم قرن نوزدهم به این سو شاهد حضور و فعالیت روشنفکران و انقلابیون روس بود موجب شد تا این کارگران نیز با حقوق اولیه خود همچون حداقل دستمزد یا حق اعتصاب و... آگاهی یابند. کارگران ایرانی در اعتصاب معروف دسامبر 1904 کارگران صنعت نفت در قفقاز حضور فعال داشتند.
گفتهاند كه بیش از نیمی از كارگران صنعتی باكو، كه تعدادشان در حدود 60000 تن بود، ایرانی بودند. این كارگران غالباً در برابر سختترین كارها كمترین دستمزد را دریافت می كردند.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#6
Posted: 19 Nov 2016 18:08
گروه همت
افزایش آگاهیهای طبقاتی و لزوم مبارزه با ستمهایی که بر طبقه محروم و کارگران میرفت و نیز ارتباط با انقلابیون حرفهای روس و ازجمله سوسیال دموکراتهای روس، بهتدریج لزوم گردهمآمدن نیروها و ایجاد تشکل سیاسی را مطرح ساخت. از سوی دیگر سوسیال دموکراتهای روسیه نیز ضرورت متشکلساختن کارگران مسلمان را برای همراه ساختن آنان در مبارزه علیه رژیم تزاری دریافته بودند. این نیاز دوطرفه موجب شد تا درآغاز راه چند تن از اعضای حزب سوسیال دموكرات روسیه به همراه افرادی همچون محمدامین رسولزاده، عباس کاظمزاده وحاجینسکی گروه مطالعهای را تشکیل دادند. این گروه پس از چندی اقدام به انتشار روزنامهای مخفی به نام «همت» کرد که به زبان ترکی منتشر میشد. این روزنامه از مهر ماه تا اسفند سال 1283 که از سوی پلیس توقیف شد شش شماره منتشر شد .گردانندگان همت در دی ماه همین سال «گروه سوسیال دموكرات مسلمان، همت «را در باکو بنیان گذاشتند. رهبران این حزب عبارت بودند از نریمان نریمانوف، عزیز بگوف، محمدامین رسولزاده، افندیاف و...
گروه همت بعد از چندی نام خود را به «حزب سوسیال دموكراتیک مسلمان- همت» تغییر داد. هدف از تشکیل این حزب چنانچه از اسناد بهجا مانده از آن برمیآید متمرکزساختن کارگران مسلمان قفقاز برای مبارزه علیه دولت تزاری و پایانبخشیدن به نزاع میان مسلمانان و ارمنیها بود. رهبران همت باوجود آنکه با حزب سوسیال دموكرات روسیه در ارتباط بودند و به لحاظ تشکیلاتی کمکهایی نیز از آن دریافت میداشتند ولی جریان یکدست و واحدی نبودند و گرایشهای فکری مختلفی در درون آنها وجود داشت. برخی از آنها مارکسیست نبودند و بیشتر تحتتأثیر جنبش روشنفکری قرن نوزدهم اروپا «دموكراتهای انقلابی» محسوب میشدند و با هدف مبارزه علیه ستم طبقاتی و نیز ظلم و جور و تبعیضهای بیحد و حصری که بر کارگران مسلمان در قفقاز میرفت اقدام به تأسیس این حزب کردند. عدهای از آنها نیز بعد از فشارهای پلیس روسیه در سالهای 1907- 1905 که منجر به تضعیف حزب شد به تشکیل احزاب ملیگرا نظیر «مساوات» روی آوردند. درباره دیدگاههای «همت» سهراب یزدانی مینویسد: «صمداُف مورخ شوروی در تحلیل مطالب آن روزنامه[همت] نتیجه گرفت که مقالهها از دیدگاه غیرمارکسیستی نوشته میشدند، در عوض آشکارا جنبه ملیگرایی داشتند. این گفته را چنین تفسیر نکنیم که همتیها از مارکسیسم تأثیر نپذیرفته بودند، آنها شعار مبارزه طبقاتی سر میدادند، بر ضد طیفهای محافظهکار به ستیز قلمی میپرداختند و میکوشیدند به دام تعصب قومی فرو نيفتند .اما مارکسیسم آنها از نوع روسی سختآیین نبود. آنان به صورت مستقیم به باورهای مذهبی حمله نبردند» (یزدانی، صص85-84).
حزب همت تا بعد از انقلاب اکتبر شوروی نیز وجود داشت ولی عملاً از سال 1907 به بعد منشأ اثر خاصی بهویژه در ارتباط با ایران نبود.
محمد امین رسولزاده از رهبران گروه
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#7
Posted: 21 Nov 2016 17:14
اجتماعیون ـ عامیون
۱
تشکیل هسته ی اولیه ی اجتماعیون در قفقاز
در همین دوران و درحالیکه از یکسو اعضای «همت» تلاش داشتند تا به داخل ایران نفوذ کنند و از سوی دیگر در داخل ایران جنبش مشروطه آغاز شده بود، حزب دیگری در باکو اعلام موجودیت کرد. این حزب «اجتماعیون ـ عامیون» نام داشت. نامی که ترجمه فارسی «سوسیال دموکراسی» روسیه بود. اجتماعیون ـ عامیون از سوی ایرانیان مقیم قفقاز و بهمنظور:
۱- ایجاد یک سازمان ایرانی و مسلمان
۲- تأثیرگذاری بر تحولات مشروطهخواهی در داخل ایران
۳- با همیاری و همفکری ایرانیان عضو حزب سوسیال دموكرات روسیه و بدون وابستگی تشکیلاتی به آن حزب، در مهر ماه 1284 شمسی در باکو تشکیل شد و در صحنه سیاسی ایران در جریان انقلاب مشروطه نقشآفرین شد.
کسروی در خصوص بنیانگذاران «اجتماعیون- عامیون» نام سيزده نفر را ذکر کرده است (کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج1، ص192) در رأس این گروه نریمان نریماناف، یک ایرانی ساکن باکو قرار داشت. بنا به نوشته یزدانی تا چند سال اعضای کمیته مرکزی حزب اجتماعیون و حزب همت مشترک بودند. وي درباره ترکیب اجتماعی اعضای اجتماعیون و همت برخلاف احسان طبری که معتقد به ترکیب کاملاً پرولتری آنها بود (طبری، ایران دردو سده واپسین، ص 269)، حضور اقشار مختلفی همچون روشنفکران و خردهبورژوازی را در میان مؤسسان و رهبران آن یادآور میشود. به عنوان مثال نورالله یکانی یکی از سيزده نفر اعضای مؤسس اجتماعیون به نوشته کسروی یک زمیندار بود. به نوشته یزدانی: «اجتماعیون قشرهای سوداگر، روشنفکران سنتی و جدید، دکانداران و پیشهوران را در بدنه خود گرد آوردند. به داوری بلووا فرقه اجتماعیون عامیون در حکم جناح انقلابی خردهبورژوازی بود.» (یزدانی، ص160)
خواستهها و برنامههای «اجتماعیون ـ عامیون» بیش از آنکه رنگ و بوی مارکسیستی داشته باشد، جنبههای دموكراتمآبانه داشت: «آنها در برنامه خود که بیشتر ترجمهای از خواستهای دموكراتهای مکتب روسی بود،
حق تشکل و اعتصاب برای کارگران،
هشت ساعت کار روزانه،
حقوق بازنشستگی،
تدوین یک نظام مالیات بر درآمد،
توزیع زمین بین کسانی که روی آن کار میکنند،
تهیه مسکن برای افراد بدون مسکن،
مدارس رایگان،
کاهش مالیات بر مصرف،
آزادی بیان ، قلم ، گردهماییهای عمومی
و مدارا با همه مذاهب مورد قبول شریعت را خواسته بودند.» (آبراهامیان، ص99)
احسان طبری نیز بعدها درباره ماهیت اجتماعیون ـ عامیون، نوشت: «باید تصریح کرد که نمایندگان سوسیال دموكرات (اجتماعیون- عامیون )، مارکسیست به معنای واقعی کلمه نبودند و در بینش خود تصور احساساتی و رمانتیک درباره دموکراسی، مردم و انقلاب داشتند و شیوههای پارلمانی، وعظ روحانی و ترور انقلابی افراد را دنبال میکردند.» (طبری، کژراهه، ص 15)
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#8
Posted: 22 Nov 2016 14:31
اجتماعیون ـ عامیون
۲
تشکیل شعبه های تهران تبریز رشت مشهد انزلی و ...
اجتماعیون در جریان جنبش مشروطه و پس از آن تا بعد از استبداد صغیر و بازگشت دوباره مشروطه به صورت فعال در حوادث شرکت داشتند. آنان در اواخر سال 1284و سال 1285 شعبههای حزب خود را در تهران، تبریز، رشـت، انزلی، ارومیه، مشهد، خوی و اصفهان تشکیل دادند. این شاخه ها خود را شعبه ایالتی میگفتند .
در شعبه تهران، سه گروه در تشکیل اجتماعیون حضور داشتند:
گروهی از اعضای انجمن ملی،
گروه حیدرخان عمواوغلی
و چند تن از نمایندگان مجلس.
از جمله اعضای برجسته شعبه تهران میتوان به ملکالمتکلمین، سیدجمال واعظ، تقیزاده و... اشاره کرد.
در شعبه تبریز کسانی همچون کربلایی علی موسیو، حاجرسول صدقیانی، میرزا علیمحمد تربیت، حاجعلی دوافروش و... در رأس امور حزب قرار داشتند.
در رشت نیز افرادی همچون سیداشرفالدین حسینی (نسیم شمال)، میرزاحسین کسمایی، معزالسلطان، میرزا کریمخان رشتی و... بودند.
فعالیتهای اجتماعیون
بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، فعالیت اجتماعیون ـ عامیون از چند طریق دنبال شد. آنان با انتشار روزنامههایی مانند نسیم شمال در رشت، مجاهد در تبریز، صوراسرافیل و مساوات در تهران به نشر عقاید خود پرداختند. اگرچه هیچ یک از این نشریات ارگان حزب محسوب نمیشدند
زمینه دیگر فعالیت اجتماعیون، مجالس سخنرانی بود که در میان آنها مجلس سخنرانی مانند ملکالمتکلمین و سیدجمال واعظ برجستگی خاصی داشت. عرصه دیگر فعالیت اجتماعیون حضور در مجلس شورای ملی بود. چند تن از اعضای اجتماعیون که در مجلس شورا حضور داشتند همچون سیدحسن تقیزاده، به همراه سایرین توانستند یک گروه 25 نفره را در مجلس متشکل کنند که به گروه «آزادیخواهان» شهرت یافتند. تلاش این گروه از نمایندگان بر کاهش نفوذ قوه مجریه و بهویژه قدرت شاه، آزادی مطبوعات و دفاع از استقلال کشور استوار بود.
در صحنه دفاع از مشروطه بهویژه در دوره استبداد صغیر و بازگشت مشروطه اعضای اجتماعیون در رشت و تبریز گروههای فدایی نقش بسزایی داشتند. این گروهها به توصیه «نشست مشهد» که جنبه کنگره حزب را داشت و در مهر ماه 1286 برگزار شد، تشکیل شده بودند.
درباره نقش اعضای اجتماعیون در دفاع از مشروطه، مهدی ملکزاده مینویسد: «عده قلیلی از آزادیخواهان قفقاز که بیش از پنجاه نفر نبودند تکتک برای یاری به مشروطهخواهان به تبریز آمده و تحت فرماندهی ستارخان قرار گرفتند... موجب امیدواری مشروطهخواهان شدند و اطمینان پیدا کردند که آزادیخواهان قفقاز که از طرف کمیته مرکزی حزب سوسیال دموكرات روسیه الهام میگرفتند به آنها کمک و مساعدت خواهند کرد (ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت، ج 5، ص22).
در رشت نیز اجتماعیون از طریق شعبه تفلیس اجتماعیون با سوسیال دموكراتهای گرجی ارتباط برقرار كردند و خواستار کمک شدند و با کمک آنها توانستند بر مستبدین غلبه کنند و برای آزادی تهران حرکت کنند. (یزدانی، ص279)
علاوه بر اینها اجتماعیون و مشخصاً «هیئت مدهشه» که بخشی از شعبه تهران حزب بهشمار میرفت و تحت رهبری حیدر عمواوغلی قرار داشت چند فقره بمبگذاری و ترور نیز انجام داد که پرتاب بمب به سوی ماشین محمدعلی شاه و نیز ترور امینالسلطان صدراعظم از آن جمله بود.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#9
Posted: 22 Nov 2016 14:40
اجتماعیون ـ عامیون
۳
فعالیتهای دیگر اجتماعیون
تکاپوی سیاسی ـ اجتماعی دیگر اجتماعیون در زمینه متحدکردن کارگران و ایجاد اتحادیه کارگران و نیز حمایت عملی و نظری از جنبشهای دهقانی صورت گرفت.
در سال 1286 اتحادیه کارگران چاپخانه در تهران و اصفهان، کفاشان، درشکهچیها و کارگران تراموای شهری تهران، قالیبافان کرمان، باراندازان و قایقرانان در انزلی ایجاد شد.
با توجه به نبود پیشینه چنین فعالیتهایی گریزی از پذیرش این نظر نیست که جز اعضای اجتماعیون که با چنین فعالیتهایی آشنایی نظری و عملی داشتند جریان و نیروی دیگری در ایجاد آنها نقش نداشته است. این اتحادیهها در بهوجودآوردن اعتصابهای صنفی در آن دوران نقش عمده ایفا کردند.
اعتصاب ماهیگیران انزلی، کارگران چراغ برق تهران، از جمله آن اعتصابات بود. علاوه بر آن اجتماعیون از جنبشهای روستائیان علیه مالکان در گیلان، کردستان و آذربایجان نیز در مجلس و نیز نشریات وابسته به خود حمایت کردند. به نوشته یزدانی در سرمقالههای شمارههای 17 تا 30 نشریه صوراسرافیل به مسئله زمین و روابط زمینداری در ایران پرداخته شده بود: «راهحلی که مقاله ارائه میداد چنین بود که رعیت مالک بخشی از دسترنجش شود، یعنی بخشی از زمینی که بر آن کار میکند به مالکیتش درآید... شورش روستائیان گِسلان منادی آن بود که رعیت ایرانی از حقوق خود آگاه شده و اگر مجلس و دولت او را از حق مالکیت زمین برخوردار نکنند، حق خود را به زور خواهد گرفت... اما نویسنده در تنگنای این اصلاحات ارضی نیمبند نمیماند. او میگفت که این تقسیم زمین گام نخست برای پیشبرد جامعه بهسوی سوسیالیسم است که اولین مقصود بزرگ دنیا و آخرین اصل اطمینان آزادی حقیقی بشر است....»(یزدانی، ص218)
در این دوران یک هسته تئوریک مارکسیستی نیز در تبریز فعال بود که به بررسی تئوریهای مارکسیستی و تطبیق آن با شرایط ایران میپرداخت. از فعالین این حوزه که اغلب گرجی یا ارمنی بودند میتوان از «واسو»، «مگهلادزه»، «کاراخانیان» نام برد. به نوشته طبری: «این حوزهها در سال 1908م (1287ش) با پلخانف و کائوتسکی وارد مکاتبه شدند و یک سلسله مسائل تئوریک را مطرح کردند. مهمترین مسئله این بود که آیا در ایران شرایط عینی و ذهنی برای پیدایش پرولتاریا بهوجود آمده و آیا پرولتاریا باید در انقلاب مستقل عمل کند یا با قشرهای خردهبورژوازی همراه باشد...».(طبری، ایران در دوسده واپسین، ص 269)
==================================
اجتماعیون ـ عامیون
۴
پایان کار اجتماعیون و شکل گیری احزاب جدید
بعد از فتح تهران در سال 1288 ه . ش دستهبندیهای جدیدی در نیروهای سیاسی بهوجود آمد و احزاب جدیدی در صحنه سیاسی شکل گرفتند و ازجمله حزب اجتماعیون ـ اعتدالیون و حزب دموكرات ایران تأسیس شدند. در همین شرایط مرکز حزب اجتماعیون در قفقاز نیز با صدور اطلاعیهای اعلام داشت که با تعطیل شعبات خود در کلیه شهرهای ایران به فعالیتهای خود پایان میدهد.(یزدانی، ص 282) و بدینسان پس از نزدیک به چهار سال فعالیت، حزب اجتماعیون ـ عامیون بهکار خود در ایران پایان داد.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#10
Posted: 25 Nov 2016 19:40
اجتماعیون عامیون شاخه ی تبریز
مرکز غیبی
با یادی از قهرمان علی مسیو پیشوای گمنام انقلاب مشروطه
1
پیش از این گفتیم که اجتماعیون _ عامیون در ایران و قفقاز شعبههایی داشتند. در راه تشکیل سازمان سراسری آن در ایران، کربلایی علی مسیو به اتفاق دو پسرش، و به همراهی حیدر خان عمو اوغلی و برخی دیگر مانند بشیر قاسموف، حسین سرابی، سوچی میرزا، قره داداش، تلاشی بسیار کرده ونقش اصلی را داشتند. در کتاب نهضت مشروطیت و نقش آزادیخواهان جهان، در مورد پیوندهای مرکز غیبی وهمت چنین نگاشته شده: "حزب سوسیال دمکرات (انقلابی) ایران که اغلب به نام کمیته غیبی خوانده میشود از حزب همت الهام میگرفت، این حزب همکاری نزدیک و موثری با مرکز حزب در روسیه را آغاز کرد وهمکاری آنها تا به آنجا رسید که لنین اعلامیههای خود را که نام گولپن داشت، از راه تبریز برای یاران خود و انقلابیون روسیه به آن کشور میفرستاد. " علی مسیو با همکاری گروهی از یاران وهمفکران خود مانند رسول صدقیانی و حاج علی دوا فروش، حوزههای اجتماعیون _ عامیون را با نظم خاصی سازماندهی کرد
بعلاوه با تلاش پیگیرانه او مرامنامه سوسیال دموکراتهای کارگری روسیه به فارسی ترجمه و در اختیار انقلابیون ایرانی قرار گرفت، که بر مبنای آن مرکز غیبی، دستههای مسلح مدافع انقلاب مشروطه به نام مجاهد و فدایی را بوجود آورد. زنده یاد احمد کسروی در این باره در اثر ارزشمند خود، تاریخ مشروطه ایران نوشتهاست:
"در تبریز شادروان علی مسیو، حاج علی دوافروش ورسول صدقیانی همان مرامنامه را به فارسی ترجمه و دسته مجاهدین را پدید آوردند... که رشته کارهای دسته را در دست خودمی داشت و آن را راه میبرد. " علی مسیو بی شک از نبوغ خارق العادهای درامر سازماندهی بویژه فعالیت پنهانکاری برخوردار بود. مرکز غیبی برای عضو گیری، در بدو امر افرادی از روشنفکران آزاد اندیش و زحمتکشان مستعد را به خود جلب میکرد و با آنها تماس انفرادی بر قرار میساخت و پس از آن، طی آزمایشهای گوناگون، فرد مورد نظر را به حوزهها (حوزههای خصوصی و عمومی) مرتبط مینمود.
علی مسیو
در کلیه منابع تاریخی قید شده که مرکز غیبی به شدت اصول کار پنهانی را رعایت میکرد. در این باره از جمله آمدهاست که مرکز فعالیت اجتماعیون _عامیون ناشناخته وکاملا مخفی بود. بطوری که نام آن را مرکز غیبی میگفتند. مرکز غیبی به رهبری علی مسیو، جلسات و برنامههایی را در جهت انجام آموزش و تعلیمات مهم تدارک میدیدند. پس از مرکز، مسئولین حوزهها بودند که هر یک ۷ تا ۱۱ نفر تحت مسئولیت در هر حوزه داشتند، این اعضا مدت مدیدی، جز در تاریکی (برای اینکه شناخته نشوند) با یکدیگر روبرو نمیشدند، هر ۷ یا ۱۱ نفر دستور حزبی را از مسئول همان حوزه دریافت میکردند. خطرناکترین دستورات کمیته مرکزی بدون جزئی تخلف به موقع اجرا گذارده میشد.
از آن سو ارتجاع شامل دربار، فئودالها وروحانیونی که از سفره فئودالها تغذیه میکردند اعضای اجتماعیون _ عامیون را، بی دین، منکر خدا، طبیعیون (ماتریالیست) و بابی مینامیدند و به این وسیله قتل آنها را مجاز میشمردند. در تبریز به لحاظ رویارویی عریان انقلاب و ضد انقلاب این امر به وضوح دیده میشد. گزمگان دولتی، فراشهای محلات که توسط فئودالها وروحانیون وابسته به آن حمایت میشدند، دستور اکید داشتنداعضای حزب بویژه اعضای مرکز غیبی را دستگیر، شکنجه و اعدام کنند.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من