انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 27 از 29:  « پیشین  1  ...  26  27  28  29  پسین »

اسلام دین رحمانی؟؟؟؟ (توسط مدیر بسته شد)


زن

 
kavehahangar2008: سلام ازیتا جان ممنون از نظرت باید به حضورت عارض بشم كه گلم اولا الله اكبر یعنی خدا بزرگه/عزیزم تا جایی كه ما میدونیم اره الله همون یهو/اهورا مزادا/گاد/.باقی اسامی خداوند هستش كه توی سایر ادیان اسمانی اومده/
درود آقا مهدی

دوست عزیز ترجمه كلمه جلاله الله غیر ممكنه الله یكی از خدایان قوم قریش بوده كه برایش بت نساخته بودند كلمه الله ساخته دین رحمانی اسلام نیست (دلیلش نام پدر حضرت محمد است)عبدالله یعنی بنده الله

kavehahangar2008: در مورد تهمت ازواج پیامبر با دختر بچه لطفا با ذكر سند باشه صحبت هاتون دوست من
مهدی جان لطف كن و بگو حضرت محمد درآخرین ازدواجش چه سنی داشته و عایشه اولین دختر از پدر و مادر مسلمان چه سنی داشته ؟
آیا ازدواج با اختلاف سنی حدود 40 سال از نظر تو عقلانی است !!

چون الله میگه دیه یك زن نصف یك مرد است.

چون الله ارث دختر و نصف پسر تعیین كرده.

چون الله ارث زن و یك / هشتم فرزند ذكور تعیین كرده.

چون الله برای حفظ خانه اش كه ساخته یه انسان است انسانها را قتل عام میكند
.
دین افساری است که به گردنتان میاندازند تا خوب سواری دهید و هرگز پیاده نمیشوند, باشد که رستگار شوید
     
  

 
azita: چون الله میگه دیه یك زن نصف یك مرد است.

چون الله ارث دختر و نصف پسر تعیین كرده
سلام عزیز جان چرا تمامی مسائل رو به هم ربط و مخلوطشون میكنید؟؟!
در این مورد كاملا واضحه چون مرد نفقه دهنده و زن نفقه گیرنده است مرد بار یك زندگی بر دوششه و خرج زندگی رو در میاره (((( البته این هم در چند سال اخیر خیلی كمرنگ شده)))) !!!
كمی تفكر در بعضی موارد خیلی از مسائل رو روشن می كنه به شرطی كه واقعا فكر كنید!
این كاربر به درخواست خودش بن شد.
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  ویرایش شده توسط: benyamin   

 
RONIN: البته اينكه ما انتظار داشته باشيم مشتي باديه نشين سوسمار خور و وحشي اين چيزا رو بفهمن انتظار زياديه
عزیزم این جمله بارها تكرار شده ومنظور خاصی داری از این جمله ات میتونی روراست بگی به كی بر میگرده این حرفت؟؟؟
RONIN: دين ما انسانيت و عدم تجاوز گري و احترام به حقوق ديگران است
چنین دینی هم وجود داره . به رهبریت و مرجعیت چه شخصی عزیزم؟؟
این كاربر به درخواست خودش بن شد.
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
پرنسس جان محبت میكنی سفسطه كردن رو بزاری كنار شما یه جایی میگی من تا نبینم چیزی رو باور نمیكنم خدا رو هم نمیشه دید پس چطوری باور داری بهش/كوروش/زرتشت خصوصا هم ندیدین وماهم ندیدیم پس چطوری باید باور كرد با توجه به اعتقاد شما/ در مورد توهین همین بسنده كنم كه دوست عزیز من كه متوجه نشدم بالاخره ایرانی كیه از نظرشما/محبت كن برو تو گول بنویس ایران وقتی سایت باز كردی متوجه میشی كه نوشته قومیت های ایرانی چی هستن اونوقت شما دارین به صراحت به اقوام ایرانی توهین میكنین تو سایت خصوصا اون دوستمون كه از اقوام پهلوی هستن اونوقت میگید نه توهینی نشده/اعراب ایرانی ساكن خوزستان وشهرهای جنوبی به نظر اونفقط زبونشون عربیه
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
ایران امروزه از اقوام زیادی از جمله :فارس، آذربایجانی، کرد، لر، بختیاری، بلوچ، مازندرانی، گیلک، قشقایی، عرب، لک، تالشی، ترکمن، خلج، آشوری، کلدانی، مندایی(صائبی)، تات، گرجی، سیستانی، ارمنی، و یهودی تشکیل شده‌است/نقل شده از ویكی پدیا
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
قوم عرب خوزستان



ویژگی‌ها

نژاد: اعراب خوزستان معمولاً سامی نژاد از نظر ظاهری سبزه با موهای سر پرپشت و در عین حال از نظر بدنی کم مو هستند. اما در میان ایشان سفید پوست چشم رنگی و موبور و حتی سیاهپوست نیز دیده می‌شود و این تفاوت رنگ‌ها مربوط به مبداء اصلی مهاجرت ايشان است .

مذهب: مسلمان-شیعه اثنی عشر

لباس محلی: مردان دشداشه می‌پوشند که لباسی یکسره و بلند تا مچ پا (بدون شلوار) و معمولاً سفید رنگ و در تابستان نیز خنک است. دشداشه را بیشتر قدیمی‌ها در روستا می‌پوشند و نسل امروزی معمولاً ترجیح می‌دهد با لباس‌های امروزی بگردند.

زبان: عربی محلی که با عربی حجاز تفاوت‌های بسیاری دارد و بیشتر به عربی محاوره‌ای عراق نزدیک است و تحت تاثير فارسی و گویشهای محلی خوزستان قرار گرفته است. البته عربی نواحی آبادان و خرمشهر با عربی نقاط دیگر خوزستان کمی تفاوت دارد و به اصطلاح صحیحتر است و کمتر تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است. مثلاً عبارت «یخ» که در عربی فصیح «ثلج» می‌شود در آبادان و خرمشهر و همچنین محاورۀ عراق «ثلِج» تلفظ می‌شود اما در دیگر نقاط خوزستان عربها اصطلاح فارسی آن (همان یخ) را به کار می‌برند. در عربی حجاز چهار حرف «گ»، «چ»، «پ» و «ژ» تلفظ نمی‌شود اما عرب‌های خوزستان تنها حرف پ را در زبانشان به کار نمی‌برند مثلاً فوگ (بالا)، چلِب (سگ)، باژگاه (باشگاه) البته این موضوع محدود به عربهای خوزستان و ایران نیست .

اگرچه عربی خوزستان به عربی محاوره‌ای عراق نزدیک است اما تفاوت‌هایی نیز با آن دارد. مثلاً حرف «ج» جای خودش را در بسیاری از عبارات به «ی» داده است مثل: «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» یا «تی‌یی» به جای «تی‌جی» (ترجع). عربی خوزستان بسیار تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است طوری که بسیاری از اصطلاحات، مخصوصاً لغات و اصطلاحات رایج امروزی به صورت فارسی تلفظ می‌شوند: مثل «بیمارستان» به جای «مستشفي»، «بادگان» (پادگان) به جای «ثکنة»، «سرگرد» به جای «رائد»، «گروهبان» به جای «عريف»، «روزنامه» به جای «جريدة».

تعصب: معمولاً عرب‌های خوزستان نسبت به عشیره و زبان خود بسیار تعصب دارند و گاهی این تعصب رنگ افراط به خود می‌گیرد.

شیخ: اعراب خوزستان قبایل مختلفی هستند که هر قبیله برای خودش یک شیخ دارد که به اصطلاح نماینده و رئیس آن قبیله است
قبایل
و عشایر عرب خوزستان

* اجود
* بنی اسد
* امازه
* اوس
* کوتی
* ادریس
* باوی
* بچاری
* بحرینی
* البوروایه
* آل بطاط
* بعیجات
* بغلانی
* بنده
* بهادل
* تفاخ
* ثامری
* جامع
* جبیرات
* جرفی
* جعافره
* جعاوله
* جلیزی
* جوابر
* جنابیان
* چاسبی
* حرادنه
* حردانی
* حزباوی
* حلاف
* حمادی
* حمودی
* حمیدی
* حناتشه
* حوافظ
* حیدری
* آل حویزی
* آل خاقانی
* خرسان
* خزاعل
* خسرجی
* خفاجی
* خمیسی
* خنافره
* خواجات
* دیلمی
* ذهبیات
* دوالم
* ربود
* بنی ربیعه
* آل ربیعی محسنی
* آل ربیعی
* رویشد
* زبیدات
* زرگان
* زغیبی
* زویدات
* زهیریه
* ساعد
* ساعدی
* ساکی
* سیلاوی
* سبتی
* بنی سعید
* سلامات
* سلیمان
* سواری
* سودانی
* شریفی
* صگور
* طالقانی
* بنی طرف
* عامری
* عساکره
* عطبی
* عباده
* عبوده السنایره
* بنی عبس
* عرب مارد
* عرب جراحی
* عچرش
* بنوالعلم
* عموری
* عوابدی
* عیدانی
* البو غبیش
* البو غضبان
* عبدالخانی
* عنافچه
* بیت غانم
* البو فرحان
* فاضلی
* فرطوسی
* فزاره
* فهود
* فیصلی
* الگطارنه
* قنواتی
* الگوام
* البو چاسب
* آل کثیر
* کرمی
* کعبی
* کعب منان
* کعب الحاجی
* کعب فرج الله
* کعب کرم الله
* چنانه
* کنعانی
* بنی لام
* محیسن
* مزرعه
* مطوری
* البو محمود
* بنی مره
* البو مسلم
* مشعشعیان
* مطرقی
* معاویه
* البو معبر
* معرفی
* منتفج
* منیعات
* مجدم
* میاحی
* نبهانی
* آل نصار
* نیسی
* نواصری
* ویسی
* هلالا

ت
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
الله

الله یکی از نامهای خداست. نامگذاری هائی که برای افراد و یا اشیاء می کنند گاهی از نوع علامت است و گاهی از نوع وصف.

در قسم اول گرچه اسماء خودشان دارای معانی هستند ولی معنای آنها منظور نظر نگردیده; بلکه تنها برای تشخیص و بازشناسی این اسم گذاشته شده است و لذا حکم یک علامت را بیشتر ندارد. چه بسا در اینگونه موارد معنای نام علاوه بر اینکه حکایتگر اوصاف صاحب نام نیست، ممکن است ضد آنهم باشد مثل آنکه نام غلامان سیاه را کافور می نهادند! (بر عکس نهند نام زنگی کافور)

در قسم دوم نام، حکایتگر شانی از شئون صاحب نام است و صفتی از صفات او را بیان می کند.

پروردگار متعال نامی که صرفا جنبه علامت داشته باشد، ندارد و تمام نامهای او، نمایانگر حقیقتی از حقایق ذات مقدس او است.

در قرآن کریم در حدود صد اسم برای خداوند آمده است که در واقع صد صفت است که نمونه آنها را در همین سوره ملاحظه می نمائید:الله، رحمن، رحیم، مالک یوم الدین، ولی هیچکدام جامعیتی را که این نام دارد، ندارند; چون آنها هر کدام یکی از کمالات او را نشان می دهند ولی این نام، نمایانگر ذات مستجمع جمع صفات کمالیه است.

کلمه الله در اصل الاله بوده است و همزه بخاطر کثرت استعمال حذف گردیده است.

درباره ریشه لغت الله چند نظر وجود دارد بعضی گفته اند این کلمه از اله مشتق است و بعضی دیگر گفته اند که از وله گرفته شده است و اله فعال بمعنای مفعول است مانند کتاب بمعنای مکتوب.

اگر از اله مشتق شده باشد یعنی ذات شایسته پرستش که کامل از جمیع جهات است. چون موجودی که خودش مخلوق دیگری است و یا دارای نقص است; شایسته پرستش نخواهد بود، پس همینکه گفته می شود الاله یعنی آن ذاتی که بگونه ایست که او را باید پرستش کرد و قهرا این معانی در این کلمه نهفته است، ذات مستجمع جمیع کمالیه و مبرا از هر گونه سلب و نقص.

و اگر از وله مشتق شده باشد، وله یعنی تحیر، واله یعنی حیران و یا بمعنی عاشق و شیدا است و از این جهت خداوند را الله گفته اند که عقل ها در مقابل ذات مقدسش حیران و یا متوجه و عاشق او و پناهنده به اویند.

سیبویه، از ائمه علمای صرف و نحو ادبیات عرب است و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری زندگی می کرده است. وی که در فن خودش نبوغ داشته و کتابش را که با الکتاب معروف است در این فن نظیر منطق ارسطو در منطق و مجسطی بطلمیوس در علم هیئت، شمرده اند و سخنش در ادب عربی سند محسوب می گردد و از طرفداران این نظر است که ریشه کلمه الله «وله » به معنای حیرت در مقابل عظمت و یا وله و عشق است:

مثنوی مولوی نظر او را نقل کرده و می گوید.

معنی الله گفت آن سیبویه یولهون فی الحوائج هم لدیه

گفت الهنا فی حوائجنا الیک و التمسناها و جدناها لدیک

مولوی آن حالتی را یاد آوری می کند که انسان دردی پیدا کرده و بیچاره گشته و بی اختیار بسوی نقطه ای روی می آورد وپناهنده می شود، او «الله » است!!

صد هزاران عاقل اندر وقت درد جمله نالان پیش آن دیان فرد

بلکه جمله ماهیان در موجها جمله پرندگان در اوجها

بلکه جمله موجها بازیکنان ذوق و شوقش را عیان اندر عیان (2)

تنها انسانها نیستند که در وقت نیاز بسوی او روی می آورند; ماهی های دریا در میان امواج و پرندگان در اوج آسمانها; بلکه همان موج های بیجان هم نالان در پیش الله هستند!!

و احتمال قوی دارد که اله و وله دو لهجه از یک لغت باشد، یعنی اول وله بوده و بعد آنرا بصورت اله استعمال کرده اند; و وقتی آنرا بصورت اله تلفظ نمودند معنی پرستش هم پیدا کرده است; بنابراین معنی الله چنین می شود: آن ذاتی که همه موجودات; ناآگاهانه واله او هستند و او تنها حقیقتی است که شایستگی پرستش دارد.
ترجمه الله

می توان گفت که در فارسی لغتی مترادف کلمه الله که بشود جای آن گذارد نداریم، و هیچکدام رساننده تمام معنی الله نیستند. زیرا اگر بجای الله «خدا» بگذاریم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف «خودآی » است و رساننده تعبیری است که فیلسوفان می کنند، یعنی «واجب الوجود» و یا شاید به کلمه غنی که در قرآن آمده است نزدیک تر باشد تا به الله. و اگر خداوند استعمال شود باز رسا نخواهد بود زیرا خداوند یعنی صاحب، و اگر چه الله خداوند هم هست ولی مرادف با خداوند نیت; خداوند یک شان از شئون الله است.
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
ازی جان خودت شما میخوای بگی الله چون ادامه عبدالله اسم پدر حضرت رسول بوده شده نام خدا در دین اسلام/عزیزم این بدترین تعبیری بود كه میشد بگی/گلم درمورد هر كلمه ای اول سراغ ریشه های اون كلمه میرن ببینن سنخیتی با صاحب اسم وصفاتش داره یا نه/نه اینكه بدون هیچ تحقیقی راست برن سراغ اینكه اسم پدرش بوده خب بگو اسم پدرش یعنی چی یعنی بنده خدا/عبد بنده/الله بازم میشه همون خدایی كه خود شما گفتی پس عزیزم سفسطه نكنیم بهتره وبه نظرم بدون قرض به قضایا نگاه كنیم بهتر باشه/ خدارو شكر شما وپرنسس رو از بعضی از فامیل های خانواده پهلوی منطقی تر سراغ داریم وبه بحثمون با شما بیشتر امیدواریم چون لطف میكنید ادب رو رعایت میكنید
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
با صرف نظر از این که زن و مرد در بسیاری از احکام و حقوق، همانند هستند و تنها در برخی از مقررات شرعی (اعم از احکام و حقوق) متفاوت می باشند، روح پرسش شما به فلسفه قانونگذاری بر می گردد . برای پاسخ به این سؤال، باید به ملاک های جعل یک حکم یا وضع یک قانون توجه داشت و به ویژه در مورد تفاوت حقوق زن و مرد باید به این ملاک ها توجه بیش تری کنیم تا روشن شود که چه مصلحت و مفسده ای بر این کار مترتب بوده است . آیا ما با عقل خود می توانیم همه آنچه را که به صلاح ماست و یا برای ما ایجاد مفسده می کند، تشخیص دهیم و یا آن که عاقلانه ترین راه این است که به دامن وحی پناه ببریم؟ آیا در همه جا تساوی; بلکه تشابه حقوقی - آن گونه که جنبش به ظاهر طرفداری از زنان (فمینیسم) ادعا می کنند - خوب است و یا آن که این ادعای خوش سیما، باطنی ویرانگر دارد . ما در دو قسمت ذیل به پاسخ پرسش شما می پردازیم:

1 . صفات و ویژگی های لازم برای یک قانون گذار شایسته .

2 . تشابه حقوقی زن و مرد .

نظام حقوقی اسلام، مشحون از مسائل و احکام اجتماعی و فردی است . اسلام، عقل را یکی از منابع استنباط احکام شرعی دانسته و حکم عقل و شرع را ملازم دانسته است; اما درعین حال قانون شایسته، قانونی است که مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد و این متوقف بر شناخت کامل تمام ابعاد جسمی و روحی، نیازها، غرائز، استعدادها، کمال لایق انسانی و راه رسیدن به آن است و حال آن که روز به روز با پیشرفت علم و تاملات فکری، جهل بشر، بیش تر مکشوف می گردد و لذا قوانین بشری، همواره دست خوش تغییر و تحول است . ویلیام جیمز، معلومات انسان در مقابل مجهولاتش را مانند قطره در برابر دریا می دانست و «آنیشتاین » تصریح می کرد که «انسان هنوز نتوانسته افسانه سر بزرگ (معمای خلقت) را حل کند و آن چه تاکنون از کتاب بیعت خوانده، تازه به اصول زبان، آشنا شده و در مقابل مجلداتی که خوانده و فهمیده، هنوز از حل و کشف کامل این معما، خیلی دور است; تازه آیا چنین حلی برای او وجود داشته باشد یا نه » (1) ؟

تنها خداوند است که مهربان، علیم و حکیم مطلق است (سوره سبا، آیه 3) و احکام و معارف اسلامی، مؤید عقل و یافته های علمی است و در ستیز با آن ها نیست; گرچه به دلیل قصور علم و عقل، احکام دینی گاهی فراتر از دسترس علم و دین است; زیرا انسان و مصالح و مفاسد او، در مادیات و تمنیات مادی منحصر نمی گردد . وظایف و حقوق بشر (و از جمله حقوق زن) با توجه به همه مصالح او در دنیا و آخرت جعل شده است و علمی بودن و معقول بودن احکام و حقوق، منافاتی با ناظر بودن آن به دنیا و آ خرت ندارد; بلکه ملازم با آن است . عقل به سه دلیل به طور قطعی حکم می کند که تدبیر زندگی اجتماعی و دنیوی را باید بر وحی مبتنی کنیم . این دلایل عبارتند از:

1 . انسان به صورت فردی یا جمعی، حتی «خود» را به طور کامل نمی شناسد و در انسان شناسی و جهان شناسی، مجهولات بسیاری دارد .

2 . انسان در وضع قوانین نمی تواند کاملا عاری از خودخواهی باشد; از این رو صلاحیت تام اخلاقی برای این کار ندارد و شناخت کاملی نیز از عدالت ندارد و ممکن است آن را علیه خود به کار گیرد .

3 . آفت غفلت، خطا و نسیان را در انسان نمی توان نادیده گرفت .

با پذیرش خداوند حکیم، علیم، مهربان و بی نیاز که از راهنمایی کوچکترین مسائل مورد نیاز بشر دریغ نورزیده است، در می یابیم که نظام حقوقی، سیاسی و اجتماعی شایسته، آن است که معقول و انسانی و مبتنی بر وحی و آورده های دینی باشد . (2) قرآن کریم می فرماید: «و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون » . (3)

براساس این اصل اساسی در قانون گذاری و با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد واقعی، تشریع و قانون گذاری، بایستی با ملاحظه واقعیات خارجی (عالم تکوین) باشد و یکی از این واقعیات، تفاوت ها و شباهت های زن و مرد در عالم آفرینش است
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
مشترکات تکوینی و تشریعی زن و مرد در قرآن

اسلام برخلاف آنچه در تاریخ و فرهنگ قرن های پیشین غرب و شرق گذشته است، زن و مرد را در امتیازات تکوینی و تشریعی یکسان دانسته است . چند نمونه از این موارد، عبارتند از:

1 . تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن (نساء، آیه 1; حجرات، آیه 13; اعراف، آیه 189و . .). .

2 . تساوی در راه تکامل انسانی و قرب به خدا و عبودیت (نساء، آیه 124; نحل، آیه 97; توبه، آیه 72; احزاب، آیه 35) .

3 . تساوی در امکان انتخاب جناح حق و باطل و کفر و ایمان (توبه، آیه 67و68; نور، آیه 26; آل عمران، آیه 43و . .). .

4 . اشتراک در اکثر - قریب به اتفاق - تکالیف و مسؤولیت ها; گرچه به لحاظ فرهنگ محاوره ای، گاهی به صیغه مذکر بیان شده اند (بقره، آیه 183; نور، آیات 2، 31و32; مائده، آیه 38 و . .). .

5 . استقلال اجتماعی، سیاسی و اعتقادی زنان و حق مشارکت (ممتحنه، آیات 10، 12و . .). .

6 . استقلال اقتصادی زنان; حال آن که غرب تا چند دهه پیش، زن را مالک هیچ چیز نمی دانست (نساء، آیه 33) .

7 . برخورداری مادران از حقوق خانوادگی مساوی با پدران; بلکه حق مادر با توجه به زحمات و تکالیف و مسؤولیت هایش، گاهی بیش تر است (عنکوبت، آیه 8; اسراء، آیات 23و24; بقره، آیه 83; مریم، آیه 14; انعام، آیه 151; نساء، آیه 36; لقمان، آیه 14و15; احقاف، آیایه 15) و ده ها مورد دیگر .

با وجود این همانندی، تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد قابل انکار نیست . از این رو مناسب است به تفاوت های ساختاری زن و مرد و تاثیر آن در قانون گذاری و نظام حقوقی و ملاک و معیار این تاثیرگذاری اشاره شود . دکتر «الکسیس کارل » باعمیق شمردن اختلافات آفرینش زن و مرد، می گوید: «به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می کنند که هر دو جنس می توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت یکسانی به عهده گیرند . . . . زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و سرشت خاص خویش، بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند . وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت، خیلی بزرگ تر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری بگیرند و رها سازند
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
صفحه  صفحه 27 از 29:  « پیشین  1  ...  26  27  28  29  پسین » 
مذهب
مذهب

اسلام دین رحمانی؟؟؟؟ (توسط مدیر بسته شد)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA