انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 28 از 29:  « پیشین  1  ...  26  27  28  29  پسین »

اسلام دین رحمانی؟؟؟؟ (توسط مدیر بسته شد)


مرد

 
تفاوت های ساختاری زن و مرد

این بحث، سابقه ای حداقل 2400 ساله دارد . افلاطون با اعتراف به ناتوان بودن نیروهای جسمی، روحی و عقلی زنان، این تفاوت ها را کمی دانسته، مدعی بود که زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان عهده دار می شوند و از همان اختیاراتی بهره مند گردند که مردان بهره مند می گردند . برخلاف وی، شاگردش ارسطو معتقد بود که نوع استعدادهای زن و مرد، متفاوت و وظایفی را که قانون خلقت به عهده هر یک از آن ها گذاشته و حقوقی که برای آن ها وضع شده است، در قسمت های زیادی با هم تفاوت اصولی دارد . (5)

پروفسور «ریک » ، روان شناس مشهور آمریکایی که سالیان دراز به تفحص و جست وجو در احوال زن و مرد پرداخته و نتایجی را به دست آورده است، می گوید: «دنیای مرد با دنیای زن به کلی فرق می کند . اگر زن نمی تواند مانند مرد فکر کند یا عمل نماید، از این رو است . . . . زن و مرد جسم های متفاوت دارند . علاوه بر این، احساس این دو موجود، هیچ وقت مثل هم نخواهد بود و هیچ گاه یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات، عکس العمل نشان نمی دهند . زن و مرد بنا به مقتضیات جنسی رسمی خود، به طور متفاوت عمل می کنند و درست مثل دو ستاره، روی دو مدار مختلف حرکت می کنند . آن ها می توانند همدیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند; ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و به همین دلیل است که زن و مرد می توانند با هم زندگی کنند، عاشق یکدیگر شوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت نشوند . . . (6) » .

خانم «کلیودالسون » می گوید: «به عنوان یک زن روان شناس، بزرگ ترین علاقه ام، مطالعه روحیه مردهاست . چندی پیش به من ماموریت داده شد که تحقیقاتی درباره عوامل روانی زن و مرد به عمل آورم; به این نتیجه رسیده ام: خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند . بسیار دیده شده که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند، بلکه گاهی در این زمینه از آن ها برتر هستند . نقطه ضعف خانم ها، فقط احساسات شدید آن هاست . مردان همیشه عملی تر فکر می کنند، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده بهتری هستند [و] بهتر هدایت می کنند» . به نظر ما این نقطه ضعف زنان نیست; بلکه هدف خلقت این تفاوت ها را ضروری ساخته است . دانشمند بزرگ، محمد قطب می گوید: اگر زنان بخواهند مادر باشند، باید احساساتی و عاطفی باشند و لازمه بقای نسل آدمی، وجود مادر و روابط جنسی زن و مرد و کارکردهای اختصاصی آنان است (7) ; پس برتری روحی مردان بر زنان به عنوان یک امتیاز ارزشی، به تفاوت های جسمی و روحی و کارکردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد; بلکه براساس ایمان و عمل که جامع آن ها تقوی است، مشخص می شود [و این] چیزی است که طراح آن طبیعت می باشد; هر قدر هم خانم ها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بی فایده خواهد بود . خانم ها به علت این که حساس تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگی شان احتیاج دارند . . . . کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته می کند . . .» (8) .

«اتوکلاین برگ » نیز با صحه گذاشتن بر تفاوت های جسمی و روحی و علایق زن و مرد براساس داده های روان شناسی، می نویسد: «زنان بیش تر به کارهای خانه و اشیا و اعمال ذوقی علاقه نشان می دهند و بیش تر مشاغلی را می پسندند که نیازی به جابه جا شدن در آن ها نباشد و یا کارهایی را دوست می دارند که در آن ها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری [به] خرج داد; مانند مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا . . . زن ها عموما احساساتی تر از مردان هستند
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
ملاک تفاوت های تشریعی میان زن و مرد

با توجه به برخی تفاوت های تکوینی زن و مرد که مؤید به عقل و نقل و وجدان عمومی و تحقیقات علمی روان شناسی است و نیز فطری بودن آن ها، به نحوی که ریشه در خلقت و آفرینش بشر دارند و مقطعی و منطقه ای نمی باشند، این مساله مطرح می شود که این اختلافات چگونه منشا برخی تفاوت های اجتماعی و حقوقی می شود؟ همه انسان ها با هم تفاوت هایی دارند . قانون گذار اگر بخواهد در مقام وضع قانون، همه اختلافات را در نظر بگیرد، کاری غیر عملی و ناممکن است و اگر بخواهد بی توجه به هر گونه تفاوت و اختلافی باشد، خلاف ضرورت تشریع و تقنین است و مصالح جامعه، آن طور که باید تامین نمی شود; زیرا تشریع باید مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد و قواعد و مقررات حقوقی اعتباری صرف نیستند . پس آن اختلافات و تفاوت های تکوینی که موجب اختلاف در مصالح و مفاسد واقعی شود، منشا تفاوت در حقوق و تکالیف می شود و این یک امر منطقی است; یعنی اگر احکام و تکالیف اجتماعی متناسب با واقعیت ها باشد و رعایت گردد، سعادت فرد و جامعه حاصل می شود و چون سعادت فرد و جامعه مطلوب است، پس باید احکام و حقوق و تکالیف مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی بوده، کاملا رعایت گردد . مناط در اختلافات و تفاوت هایی که مایه اختلاف در مصالح و مفاسد واقعی می شود، عبارتند از آن اختلافات تکوینی که دارای سه ویژگی ذیل باشند:

1 . دوام و ثبات از آغاز تا پایان عمر انسانی به مقتضای خصلت دائمی بودن قانون .

2 . عمومیت آن در قشر نسبتا وسیعی از مردم به مقتضای خصلت کلی بودن قانون .

قانون برای نوع افراد جامعه وضع می شود; نه افراد معدود . اصولا قانون گذاری برای یکایک افراد، به طور جداگانه ممکن نیست; اما در مقام عمل و اجرای قانون، باید شرایط و اوضاع و احوال افراد در نظر گرفته شود . شاید بسیاری از تفاوت های تکوینی که روان شناسان یا فیزیولوژیست ها و . . . بر شمردند، به طور صد در صد در بین تمام زنان و مردان شایع نباشد; اما اغلب چنین است که مثلا زن ها، احساساتی تر هستند و قانون برای نوع افراد وضع می شود . البته اگر در مقام اثبات آشکار شود که همان خصلت نوعی، علت تامه جعل یک حکم خاص بوده است، قهرا در موارد خلاف، قانون دیگری وضع می شود و در غیر این صورت می گوییم که «حکمت » وضع فلان قانون، این است . از این رو در موارد فقد شرایط، انتفا یا تغییر حکم را اقتضا نمی کند .

3 . آن اختلاف در کم و کیف و مشارکتی که برای برآوردن نیازهای جامعه ضروری است، مؤثر باشد; مثلا صرف رنگ پوست سیاه و یا سفید تاثیری در بازده کار ندارد و اگر تعیین دستمزدها صرفا براساس بازده کار باشد، ما نمی توانیم در تعیین دستمزد، بین کارگر سیاه و سفید فرق بگذاریم; اما چون نهاد قیمومیت مستلزم مدیریت و برخورداری از تعقل بیش تر است و یا لازمه حضانت، برخورداری از پشتوانه مالی است و این امور نوعا با مسؤولیت مردان سازگاری دارد، قانون گذار این تکلیف را برعهده آنان گذارده است . همان گونه که چون در سنین خردسالی کودکان و به ویژه دختران، نیاز بیش تری به عاطفه و سرپرستی محبت آمیز و شیرخوردن دارند، حضانت آن ها در این سنین با مادر می باشد . اما در سنین بالاتر که استقلال کودک، افزایش یافته و محتاج به تامین اقتصادی بیش تری است، مسؤولیت حضانت بر دوش پدر می افتد .

تفصیل و جزئیات اختلافات تکوینی و طبیعی زن و مرد و حدود تاثیر هر یک را ما در حوزه درک خود نمی توانیم دریابیم تا قوانین عادلانه و متناسب وضع کنیم و ناگزیر از مراجعه به وحی هستیم . اکثر تبیین ها در توجیه سر تفاوت احکام، با استفاده از داده های مختلف علوم عقلی، روان شناختی، فیزیولوژی و آناتومی نیز از باب حکمت است و نه علت; به عنوان مثال تبیین حکم حجاب، براساس این کشف روان شناسی است که می گوید:

«آستانه حس لمس و درد زنان از زمان تولد، پایین تر از مردان است; یعنی زنان به درد، حساس ترند; در عوض مردان، بینایی بهتری دارند . مردان بالغ به محرک های بینایی شهوانی، حساسیت بیش تر دارند . زنان به محرک های لمسی، حساسیت بیش تر دارند . این تفاوت حساسیت از همان اوایل و تحت تاثیر «اندروژن ها» شکل می گیرد . اصطلاح «چشم چرانی » که برای این ویژگی مردان به کار می رود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرک های بینایی شهوانی است
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
پرنسس شما چرا اینجوری هستین جایی كه جوابی نداری میگی مگه شما دیدی!!خودت خدارو دیدی؟/از معجزات باقی پیامبرا گفتم از اونا چیزی نگفتی از شق القمر پیامبر اسلام گفتم باز میگی مگه خودت دیدی!!/دوست من راه بحث كردن این نیست/ما هر چی بگیم شما بگی مگه شما دیدی!!! اول میگی من تا نبینم باور نمیكنم بعد میگم خدارو مگه دیدی جواب میدین برگ درخت رو نگاه كنی خدا رو توش میتونی ببینی خب درست چرا دوباره با دلیل مبرهان معجزه كه یكی از راههای اثبات پیامبری بوده وما اینجا اوردیم میگی خودت دیدی!!شما جایی كه صرف نداشته باشه براتون منكر میشید ومتم ایمان دارم اگه خدا رو هم بیاریم برای شما بازم منكر میشی مثل اون اعراب كه بعد دیدن معجزات پیامبر اسلام منكر پیامبری میشدن وایشون رو ساحر خطاب میكردن/ یا ساحران زمان حضرت موسی كه با وجود دیدن معجزات ایشون رو ساحر خطاب میكردن/دعا میكنم خدا به همه وسع دید عطا كنه
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  ویرایش شده توسط: kavehahangar2008   
مرد

 
قرآن کریم می فرماید: «خلقکم من نفس واحدة (11) » .

رسول اکرم (ص) می فرماید: «الناس کلهم سواء کاسنان المشط; مردم - اعم از زن و مرد - مانند دندانه های شانه با هم برابرند» ; اما لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، تشابه صددرصد آن ها در حقوق نیست . زن و مرد در حقوق عمومی و حقوق انسانی، برابرند; اما آیا با توجه به تفاوت های موجود و غیر قابل انکار و غیر قابل زوال، نباید هیچ گونه تقسیم کار و وظیفه و اختصاص کارکردی در میان باشد؟ تساوی، غیر از تشابه است . تساوی، برابری است و تشابه، یکنواختی . اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی و ارزشی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست; اما با توجه به تلازم حق و تکلیف، ممکن است به دلیل تکالیف بیش تری که به عهده مردان گذاشته است، اختیارات بیش تری نیز برای آنان قائل شده باشد . اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست; اما با تشابه و یکنواختی حقوق آن ها مخالف است . (12)

یکی از نکات مهمی که در ارزیابی نظام حقوقی نادیده گرفته می شود، این است که قواعد و مقررات حقوقی برای تنظیم روابط اجتماعی است و نه به منظور ارزش گذاری . استاد علی صفایی حائری می گوید: «تمامی درگیری ها و داد و فریادها، از این جا برخاسته که ما ارزش ها را فراموش کرده ایم و برای شغل ها عنوانی دیگر در نظر گرفته ایم و آن را ملاک افتخار می شناسیم . خیال می کنیم قضاوت یا خیاطی یا بقالی، با یکدیگر تفاوت دارند و در ارزش ها دخالت دارند . بینش اسلامی، برای شغل ها، به اندازه بینش ها و به اندازه نقشی که در پشت آن ایستاده، ارزش قائل است . . . . با این دید، شغل قضاوت یا ریاست جمهوری، خودش مبنای ارزش نیست و این کار، وابسته به استعدادهای بیش تر و ظرفیت و قاطعیت و سنجش دقیق تر است . . . . با این دید مساله تفاوت استعدادها و ناقص بودن زن ها هم مساله ای نیست; چون، تفاوت ها، ملاک افتخار نیست و در رسیدن به ارزش های بیش تر، استعدادها دخالت ندارند . فوز، اجر، فضل و بهره های عالی و لقاء رضوان الله، در رابطه با به کار گرفتن استعدادها است; نه مقدار آن ها . . . و این استعدادها نیز بر مبنای ابتلاء و امتحان است; نه اکرم و اهانت به افراد مربوطه (13) » .

یکی از ویژگی های مهم و ممتاز نظام حقوقی اسلام، کمال گرا بودن آن است . هدف آفرینش انسان، تکامل اختیاری است . انسان در پرتو اعمال و رفتار اختیاری خود، به قرب حضرت حق و لقاء او که کمال مطلق است، نایل می آید و خدای متعال از باب لطف و کرم خود، نه تنها به عنوان مولی، بلکه به عنوان مربی و مرشد و راهنمای مهربان، انسان را از هر چیزی که مانع این سیر و سلوک می شود، منع کرده است و به آن چه که نیل به این هدف را تسهیل یا امکان پذیر سازد، ترغیب نموده است . از این رو این امر و نهی - دستورات شرعی - مصونیت است نه محدودیت; محدودیت برای غرائز شهوانی و امیال طبیعی است و مصونیت بخشی آن، به بعد ملکوتی و هویت انسانی انسان مربوط می شود . آموزه هایی نظیر ضرورت پوشش بیشتر برای بانوان، نکوهش از حضور گسترده زن و به ویژه آن گاه که با اختلاط توام باشد، کاستن از تصدی مناصب اجتماعی - علاوه بر بعد تقسیم کار به لحاظ رعایت حریم عفاف و کمال شایسته انسانی است
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
. حق طلاق

این که حق طلاق به مرد داده شده، دلیلش این است که بالاخره یک زندگی جمعی نیاز به مدیر دارد و اسلام نیز کسی را که کم تر در مقابل عواطف و احساسات تحت تاثیر قرار می گیرد واز نظر مدیریت جمعی قوی تر است، به عنوان مسؤول اداره زندگی مشترک معرفی کرده و حتی نفقه و هزینه اداره این زندگی را هم بر او واجب نموده است . در این که نوع مردان نسبت به زنان، از نظر مدیریت، قوی ترند و انعطاف پذیری کم تری در برابر احساسات خام دارند، شکی نیست . به عبارت دیگر زندگی مشترک نیاز به مدیریت دارد و یکی از شؤون این مدیریت، مساله اجرای طلاق و انفکاک است که از چند حال خارج نیست:

1 . حق طلاق به دست مرد باشد .

2 . حق طلاق به دست زن باشد .

3 . هر دو به طور مستقل این حق را دارا باشند .

4 . این حق به دست هر دو به صورت اشتراکی باشد (یعنی طلاق زمانی ممکن است که هر دو به آن توافق کنند) .

5 . اصلا حق طلاقی وجود نداشته باشد .

فرض پنجم صحیح نیست; زیرا گاهی اوقات، جدایی و گسستن این رابطه، به صلاح طرفین است .

فرض چهارم هم معقول نیست; چون طلاق به عنوان یک حلال مبغوض و به منزله یک راه خروجی اضطراری است که نباید مسدود شود; بلکه باید در حد معقول، محدود شود; مثلا به این میزان که هوی و هوس و احساسات زودگذر باعث طلاق نشود . در این فرض اگر یکی از طرفین بخواهد لجبازی کند و باطلاق موافقت نکند، این راه اضطراری بسته خواهد شد . از این رو با حکمت جعل قانون طلاق منافات دارد; زیرا ممکن است یک نفر طالب طلاق و نفر دیگر طالب عدم آن باشد .

فرض سوم آمار طلاق را بالا خواهد برد و این مساله را بعضی از کشورهای غربی تجربه کرده اند .

فرض دوم هم باتوجه به احساسات و عواطف فراوان خانم ها، علاوه بر این که آمار طلاق را بالا می برد (زیرا از نظر آمار، غالبا خانم ها تقاضای طلاق را دارند)، باعث سستی کانون محبت خانواده نیز می گردد و محبت زن را در دل مرد کاهش می دهد . در نتیجه بهترین فرض، صورت اول است; اما محدودیت هایی برای مرد در اعمال این حق در شریعت و قانون در نظر گرفته شده که مانع از ضایع شدن حقوق خانم ها می گردد . علاوه بر این، در شرایطی نیز زن حق طلاق دارد که مانع ظلم به وی می شود; مانند طلاق وکالتی، طلاق قضایی و طلاق توافقی . بنابراین چنین نیست که راه به کلی برای زن بسته باشد .

نکته دیگر این که این مساله، از احکام امضایی صرف نیست و شارع در آن تاسیس هایی دارد و علاوه بر آن، احکام امضایی شارع نیز مانند احکام تاسیسی ثبات و دوام دارد و قابل تغییر نیست .
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
دوم . ارث

زنان غیر مسلمان از حق ارث محروم هستند .

در غرب، نه زن از شوهر ارث می برد و نه شوهر از زن .

در قسمت هایی از آفریقای شمالی که حقوق عرفی بربرها در آن جا کاملا حکم فرما است، زنان با محرومیت شدیدی مواجه هستند . در بین قبایل الجزایر ازدواج هنوز شبیه نوعی خرید و فروش است که در آن، شوهر مهریه را به پدر عروس می پردازد و با وقوع طلاق (که همیشه طلاق بائن است، مهریه اغلب از پدر عروس یا همسر بعدی آن زن، به شوهر مسترد می شود .

علاوه بر این در مراکش، زندگی تقریبا نیمی از جمعیت، تحت حاکمیت حقوق عرفی مبتنی بر پدر سالاری است که در محاکم خاصی اجرا می گردد و بر اساس آن، زنان از حق ارث محروم هستند . (14)

در مناطقی که اسلام حکم فرماست، زنان از کرامت و حقوق اجتماعی خاصی برخوردارند .

مساله ارث و دیه زن در نظام حقوقی اسلام، جزئی از کل است و نگاه به آن به صورت گسسته و بی ارتباط بادیگر اجزای این مجموعه، ناقض ا ندیشه و موجب برداشت های ناصواب می شود . بنابراین نمی توان این احکام را جدا از مجموعه نظام خانواده در اسلام مورد توجه قرار داد .

دیه وارث زن در همه موارد، کم تر از مرد نیست; بلکه در مواردی کاملا یکسان و در مواردی ارث زن بیش از مرد است; مانند موارد زیر:

1 . دیه زن در کم تر از ثلث با مرد برابر است .

2 . میراث پدر و مادر یا بستگان مادری، بین زن و مرد یکسان است . هم چنین در کلاله امی، طرف مادری برطرف پدری مقدم می شود و اگر زن نسبت به میت نزدیک تر از مرد باشد، چیزی به مرد نمی رسد .

3 . اگر در مواردی ارث و دیه زن، کم تر از مرد است، این مساله مبتنی بر مصالحی در نظام خانوادگی و روابط زن و مرد می باشد و در مقابل نه تنها به نیکوترین وجهی جبران شده است، بلکه اساسا حقوق زن در چنین نظامی، بسیار بیش از مرد و فراتر از چیزی است که در «فمینیسم » غربی وجود دارد . برای تبیین این مساله، به امور زیر توجه کنید:

الف) اسلام در شرایطی به زن حق ارث بردن داد، که به کلی زن از این حق محروم بود و نه تنها از مرد ارث نمی برد، بلکه خود همچون کالایی به ارث برده می شد .

ب) اسلام به زن استقلال اقتصادی داد و او را در تصرف دارایی خود استقلال بخشید .

ج) علاوه بر استقلال اقتصادی، اسلام در هیچ شرایطی زن را موظف به تامین نیازمندی های خود و خانواده نکرده است . بنابراین او دارایی های خود را در هر راه مشروعی می تواند صرف کند و در عین حال برای رفع نیازمندی های خود تامین جداگانه دارد; یعنی نفقه او در هر حال برعهده مرد است و اگر خودش نیز درآمد اقتصادی داشته باشد، مالک شخصی آن در آمدهاست و موظف نیست که آن ها را در جهت نیازمندی های خانواده و یا حتی نیازمندی های خود صرف کند; اما مرد در هر حال موظف است که نیازهای زن را تامین نماید . بنابراین، شرایط جدید زندگی، با احکام اسلام هیچ تعارضی ندارد .

ه) اسلام دو حق اقتصادی برای زن، برعهده مرد قرار داده است:

1 . مهریه; که افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن می باشد .

2 . نفقه; یعنی تامین مالی نیازمندی های زن در زندگی که آن نیز برعهده مرد است .

در کشورهای غربی که دارای نگرش فمینیستی هستند و در تبلیغات پرهیاهوی جهانی، خود را بزرگ ترین حامیان حقوق زن قلمداد می کنند، حقوق زن چگونه است؟

1 . در غرب چیزی به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است برای تامین معاش خود به تلاش و فعالیت بپرازد; در حالی که در حقوق اسلامی، زن اگر کاری هم بکند و درآمد بالایی نیز کسب کند، دارایی اش برای خودش محفوظ است و تامین نیازمندی های او برعهده مرد است .

2 . در جهان غرب، شخص می تواند با وصیت خود، شخص واحدی را وارث تمام دارایی خود بگرداند و حتی اندکی از آن را به زن ندهد و شگفت این جاست که در موارد متعددی دیده شده است که ثروتمندان بزرگی، تمام دارایی خود را طبق وصیت برای گربه یا سگ خود به ارث نهاده اند و تمام اعضای خانواده را از آن محروم ساخته اند; در حالی که در حقوق اسلامی، میراث میت، براساس حکم معین الاهی تقسیم و توزیع می شود و کسی نمی تواند زن و فرزند خود را از حقوق خود محروم سازد . بنابراین اگر مشاهده می شود که در مواردی در حقوق اسلامی دیه و یا میراث زن، نصف مرد می باشد، به این علت است که مرد باید دارایی خودرا برای زن به مصرف برساند; در حالی که چنین وظیفه ای برای زن مقرر نشده است . علامه طباطبایی در تفسیر گران سنگ «المیزان » می نویسد: «نتیجه این گونه تقسیم ارث بین مرد و زن، آن است که در مرحله «تملک » ، مرد دو برابر زن، مالک می شود; ولی در مرحله «مصرف » ، همیشه زن دو برابر مرد بهره می برد; زیرا زن، سهم و دارایی خود را برای خود نگه می دارد; ولی مرد باید نفقه زن را نیز بپردازد و در واقع نیمی از دارایی خود را صرف زن می کند» .
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
آزیتا جان ممنون میشم این سطور رو با دقت بخونی كه جوابی بر مدعای شماست امیدوارم تونسته باشم حق مطلب رو ادا كنم و عدم اطلاع شمارو برطرف كنم اگه صرفا جهت كسب اطلاع واشنایی با حقیقت باشه نه صرفا بهونه گیری ودشمنی كه دومی هیچ جوابی براش وجود نداره
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
RONIN: اگر كسي اين كارو در ميدان شهر انجام بده بايد به مركز روانشناسي منتقل بشه تا تحت درمان قرار بگيره و طبق قوانين حقوق به احتمال قوي داراي جنون است و اصلا مجرم نيست بلكه بيمار است
خود این دوست(از اقوام نزدیك پهلوی)عزیزمون جواب خودشو داده برای همین شرایطی انقد سخت برای اثباتش قرار دادن كه اگه شخصی تو اون شرایط مرتكب شد حكمش سنگساره اما معمولا این عمل زنای محصنه تو خلوت دو نفر انجام میشه كه با توجه به قانون اثبات این عمل نمیشه اونو ثابت كرد و در نتیجه سنگساری صورت نمیگیره(بگذریم از عملكرد نظام سیاسی این روزهای ایران كه همه چیز رو عوض كردن و بهونه دادن دست اقوام پهلوی مخلوع كه دین اسلام رو با عملكرد اینا بسنجن وتهمت دروغ بارش كنن)اسلام تو این موضوع اثبات سخت گیره برای جلوگیری از اضاعه فحشا در جامعه
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
مرد

 
عقیده ات رو با سند ومدرك معرفی كن فقط مداركت مثل قبلیا دروغی وجعلی نباشن یا بری از كسی سند بیاری كه تو هیچ مسلك اسلامی محلی از اعراب نداره/كلی گویی/فرار/سفسطه ممنوعععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععع
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  ویرایش شده توسط: kavehahangar2008   
مرد

 
پرنسس جان همین الانشم متاسفانه خانمایی هستن كه غیر رسمی دوتا همسر دارن شایدم بیشتر البته یكیشون حتما رسمی هستش/بستگی به طرف داره به عقیده و تقیدش به مسئول بودنش به وفادار بودنش هرچند كه این چیزا دیگه رنگ باخته امروز
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  
صفحه  صفحه 28 از 29:  « پیشین  1  ...  26  27  28  29  پسین » 
مذهب
مذهب

اسلام دین رحمانی؟؟؟؟ (توسط مدیر بسته شد)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA