انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 22 از 38:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  37  38  پسین »

نگاهی متفاوت به داستان ظهر عاشورا


مرد

 
این هم از دیدگاه قران در مورد سوگواری

یک ایه صریح بتونی بیاری کافیه

اقای رستم تا دیروز میگفتی هر کس به مشاهبهات بپردازد در دلش مرض است حالا خوئتون دست به دامن تفسیر و استدلال شدید

سوگواری یعقوب ـ علیه السّلام ـ در فراق یوسف ـ علیه السّلام ـ :

«یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِیمٌ»[سوره یوسف،‌آیه 84.

ای اندوه من بر فراق یوسف! و در حالی كه اندوه خود را فرو می‌خورد، چشمانش از اندوه سفید شد.
حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوری كه سالیان درازی در غم یوسف ـ علیه السّلام ـ اشك ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان یعقوب یعنی برادران یوسف، از بسیاری گریه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُ تَذْكُرُ یُوسُفَ تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِینَ»[14] به خدا سوگند ـ تو ای پدر ـ همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمی‌بری و دست از او برنمی‌داری، تا حدّی كه خود را مشرف به هلاك كنی!
این آیات، گریه طولانی حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ را از ویژگی‌های مهم زندگی آن حضرت یاد كرده است چنانكه برخی روایات نیز گریه فراوان یعقوب را به عنوان ویژگی خوب ایشان قلمداد نموده است.
زمخشری روایت كرده است كه حضرت یوسف از جبرئیل مدت اندوه و گریه پدر را جویا شد، پاسخ داد: هفتاد سال به طول انجامید و درباره پاداش گریه او سؤال كرد، پاسخ داد: پاداش گریه او برابر هفتاد شهید دارد.[15]
طبری درباره مدت زمان گریه حضرت یعقوب، از حسن بصری روایت كرده است: «كان منذ خرج یوسف من عند یعقوب الی یوم رجع ثمانون سنه لم یفارق الحزن قلبه یبكی حتی ذهب بصره و قال الحسن و الله ما علی الارض یومئذ خلیفه اكرم علی الله من یعقوب»[16]؛ از هنگامی كه حضرت یوسف از نزد پدر بیرون رفت تا زمانی كه مراجعه نمود هشتاد سال طول كشید و در این مدت همواره اندوه قلبی او را فراگرفته بود و گریه می‌كرد تا بینایی خود را از دست داد. حسن بصری گفته است در آن روزگار در روی زمین خلیفه‌ای بزرگوارتر از حضرت یعقوب در پیشگاه خداوند متعال وجود نداشت.
از آیه‌ای كه بدان اشارت شد چنین می‌توان نتیجه گرفت كه گریه و اندوه هر چند سالیان درازی طول بكشد مانعی ندارد بلكه مشروع و از ویژگی‌های مثبت به شمار می‌آید.
مؤید آنچه گفته شد تمسك و استدلال امام سجاد ـ علیه السّلام ـ است كه در پاسخ به كسانی كه به گریه آن حضرت اعتراض می‌كردند، فرمود: «مگر شما از گریه و عزاداری یعقوب اطلاع ندارید؟ او سالیان طولانی در فراق یوسف گریست تا بینایی خود را از دست داد؛ در صورتی كه فرزندش حیات داشت و تنها از جلوه چشمانش ناپدید شده بود اما من با چشمان خود دیدم كه پدرم و 17 تن از اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را شهید كرده و سرشان را از تن جدا نمودند!»[17]
با نظری به آیات و روایات مزبور، به راحتی می‌توان استنباط كرد برپایی مجالس عزا و اقسام گوناگون عزاداری، نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری ندارد بلكه از مصادیق شعایر الهی، مودّت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مبارزه با ظلم و ستم می‌باشد.
ممكن است كسی اشكال كند كه این آیات مخصوص به موارد خاصی است و هیچ ربطی به عزاداری‌های یاد شده ندارد و ارتباط آن با آیات روشن نیست.
در پاسخ باید گفت: قرآن كتابی است كه دستورات آن مخصوص یك عصر و زمان خاصی نیست، اگر در آغاز نزول، موارد ویژه‌ای را نقل و بر موارد خاصی منطبق شده به معنای آن نیست كه مخصوص آن عصر یا آن مردم می‌باشد؛ از این رو علما گفته‌اند حكم آیات را نمی‌توان منحصر به همان مورد ذكر شده در آیه نمود و هرجا موضوع آن محقق شود حكم نیز مترتب می‌گردد چنان كه در بسیاری از احكام و موضوعاتی كه پس از صدر اسلام پدید آمده، مراجعه به آیات قرآن، زمینه استدلال شده است؛ نظیر اثبات حجیّت اجماع به آیه «وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدی وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ»[18]. صرف نظر از این كه، از آیه مورد اشاره، مسأله اجماع را می‌توان استنباط كرد یا نه، به طور یقین می‌توان گفت: در زمان نزول آیه مسأله‌ای به نام اجماع وجود نداشته است بلكه در زمان‌های بعدی به آن استدلال شده است. بر همین منوال می‌توان نمونه‌های بسیاری را جستجو كرد كه در آنها به آیاتی این چنین استدلال شده است. در مسأله عزاداری نیز با توجه به ویژگی‌هایی كه برای آن یادآوری شد به خوبی روشن می‌شود كه عزاداری تا آن حدی كه با اصول كلی اسلام و دستورات صریح آن مخالف نباشد، از مصادیق روشن این آیات به شمار آمده و ممدوح قرآن كریم می‌باشد.

[15] . تفسیر كشاف، زمخشری، چ2، ص497 و تفسیر كبیر،‌فخر رازی، ج18، ص193،‌ذیل آیات 84و85.
[16] . همان.
[17] . مناقب آل ابیطالب، علی بن شهر آشوب، ج4، ص179،‌باب فی كرمه و صبره و بكائه و وسائل الشیعه، ج2، ص923، باب جواز البكاء علی المیّت.
[18] . سوره‌نساء آیه 115.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: ای اندوه من بر فراق یوسف! و در حالی كه اندوه خود را فرو می‌خورد، چشمانش از اندوه سفید شد.
حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوری كه سالیان درازی در غم یوسف ـ علیه السّلام ـ اشك ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان یعقوب یعنی برادران یوسف، از بسیاری گریه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُ تَذْكُرُ یُوسُفَ تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِینَ»[14] به خدا سوگند ـ تو ای پدر ـ همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمی‌بری و دست از او برنمی‌داری، تا حدّی كه خود را مشرف به هلاك كنی!
این آیات، گریه طولانی حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ را از ویژگی‌های مهم زندگی آن حضرت یاد كرده است چنانكه برخی روایات نیز گریه فراوان یعقوب را به عنوان ویژگی خوب ایشان قلمداد نموده است.
مگه حضرت یوسف مرده بود و یعقوب براش سوگواری میکرد؟ حضرت یعقوب باور داشت که یوسف رو گرگ نخورده و اینکه او مرده است دروغی بیش نبود و حزن و اندوه (نه سوگواری) یعقوب بخاطر دوری از فرزندش بخاطر علاقه فراوانش به او بود به یک انسان زنده و حی و حاضر در دنیا، برای همین از هر کاروانی که از کنعان عبور میکرد سراغ پسر گمشدش رو میگرفت
تا جائی که حتی زمانی که بنیامین هم دستگیر شد یعقوب به فرزندانش چنین گفت:
آیه ۸۷ سوره یوسف
يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ
اي فرزندانم ! برويد و به دنبال يوسف و برادرش بگرديد و از رحمت خدا نااميد مشويد ، چرا كه از رحمت خدا جز كافران نااميد نمي‌گردند .
پس این آیه نشون میده یعقوب هیچگاه از زنده بودن یوسف مایوس نشد و حزن و اندوه اون بخاطر فرزند دلبند گمشدش بوده نه برای سوگواری بخاطر مرگ فرزندش!
     
  
مرد

 
rostam91: مگه حضرت یوسف مرده بود و یعقوب براش سوگواری میکرد؟
مگریعقوب علم غیب داشت ؟؟؟؟

اگر داشت که اعتقاد کل سنی ها بر باد رفته که میگن علم غیب فقط مال خداست و اگرنداشت از کجا میدونست یوسف زنده است


البته ما میگیم داشت چون پیامبر بود و خدا خواسته بود و این ازمایش اوبود

آیات قران مربوطبه یک برهه نمیشه وبرایهمه و همیشه قابل استناده

یعقوب در فراق یوسف میگریست و این کلیت داره


البته امید به بازگشت او داشت اما اینکه ۷۰ سال گریه کرد خودش دلیل اینه که در فراق از دست رفته گریستن رواست

البته نه برای هر کسی

شیعه هم تاکید داره در از دست دادن عزیزان صبرکنید وشیون وفریاد نکنید و این صبراجر خواهد داشت

اماطبق دستور خدا

«لايحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم»[سوره نسا ۱۴۸] خداوند متعال فرياد زدن به بدگويي را دوست ندارد جز براي كساني كه مورد ستم واقع شده اند.

نشون میده هم میشه ظالمان رومورد یدگویی قرار داد و هم اینکه فریاد در مورد کسانیکه مورد ظلم قرار گرفتن اشکال درش نیست


ما هم امروز بر مظلومیت امامان معصوم و در فراق یوسف زهرا فریاد میکنیم ومیگرییم


خلاصه اینکه از سیره قران عمومیت استفاده میشه نه خاص بودن ماجرا مثلا مگر در این دنیا چند نفر بچه شون ۷۰ سال گم میشه که خدا ایه در مورد اونها بفرسته که اجازه دارن گریه کنن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: مگریعقوب علم غیب داشت ؟؟؟؟

اگر داشت که اعتقاد کل سنی ها بر باد رفته که میگن علم غیب فقط مال خداست و اگرنداشت از کجا میدونست یوسف زنده است

خیر ، علم غیب نداشت اما چون فهمید خونی که روی پیراهن یوسف ریخته خون آدم نیست و سخنان اونها به دروغ میمونه بر این باور بود که یوسف زنده هست! یه نوع احساسی که پدر و مادر نسبت به فرزندانشون دارن!

mohan1978: البته ما میگیم داشت چون پیامبر بود و خدا خواسته بود و این ازمایش اوبود
اگه داشت که باید میفهمید پسرش شده عزیز مصر و داره دین خدا رو تبلیغ میکنه و در راحتی و آسایشه و دیگه نیازی به گریه کردن در اون حد نبود ،میرفت پیشش و اونو ملاقات میکرد و نهایتش اگه نمیتونست اونجا بمونه بر میگشت!

mohan1978: البته امید به بازگشت او داشت
پس این امید نشون میده که اون فکر نمیکرده یوسف مرده ، اما گریش بخاطر این بود که نمیدونست پسرش در چه شرایطی بسر میبره و مخصوصا در کودکیش فکر میکرد با سن کمکش در رنج و گرفتاریه!

mohan1978: اما اینکه ۷۰ سال گریه کرد خودش دلیل اینه که در فراق از دست رفته گریستن رواست

البته نه برای هر کسی
اولا یعقوب نه به سر و کله خودش زد نه قمه زد
در ثانی پیامبر هم پسرش ابراهیم رو در ۶ سالگی از دست داد اما شما یه روایت بیار که پیامبر در فراق پسرش عزاداری کرده باشه یا در فراق همسرش خدیجه یا دو دخترش! راه و شیوه پیامبر الگوی خوبی برای ماست همون عملی که ما بهش میگیم سنت رسول الله و شما اونو با عترت پیامبر میشناسین!

mohan1978: اماطبق دستور خدا

«لايحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم»[سوره نسا ۱۴۸] خداوند متعال فرياد زدن به بدگويي را دوست ندارد جز براي كساني كه مورد ستم واقع شده اند.
پس اونی که باید بد گوئی میکرد حسین و زینب بودند و علی که مورد ستم واقع شدند که نکردند حالا شما که به نظر خودتون در اوج شکوفائی شیعه هستین و ظلمی الآن بهتون نمیشه چرا بدگوئی میکنین خلاف اونچه خدا فرموده!
در ضمن آیه بعدیش رو هم دقت کن که میگه
إِن تُبْدُواْ خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُواْ عَن سُوَءٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوّاً قَدِيراً ‏
اگر ( كردار و گفتار ) نيك را آشكار يا پنهان سازيد ( مُجاز خواهيد بود ) و يا اگر از ( كردار و گفتار ) بد چشم‌پوشي كنيد ( و دهن خويش را به دشنام نيالائيد و گذشت نمائيد ، كار خداپسندانه‌اي نموده‌ايد و همچون ذات باري ، عفو پيشه كرده‌ايد ) چرا كه خداوند بسيار باگذشت و بس توانا است .‏


mohan1978: خلاصه اینکه از سیره قران عمومیت استفاده میشه نه خاص بودن ماجرا مثلا مگر در این دنیا چند نفر بچه شون ۷۰ سال گم میشه که خدا ایه در مورد اونها بفرسته که اجازه دارن گریه کنن
فقط اینو بهت میگم که بهتره بجای هوی نفس سیره و سیرت رسول الله رو بخونی و ببینی که ایشون چند بار به سر و سینه خودش زده و عزاداری کرده همینطور دیگر ائمه!
     
  
مرد

 
تعزیه ومراسم عزاداری

بسم الله الرحمن الرحیم
تعزیه درلغت به معنی دلجویی وارام کردن کسی است که مصیبتی براو وارد شده ودراصطلاح امربه صبرکردن وخویشتن وامیدوار نمودن صاحب عزا باجر وبرحذر داشتن اوازبیقراری زیادکه موجب گناه واز بین بردن اجر مصیبت خواهدشد وهمچنین طلب امرزش برای مرده همراه بااحترام ویاداوری اعمال حسنه واخلاق پسندیده او میباشد تعزیه وتسلیت گفتن به بازماندگان مرده سنت است امام شافعی می فرماید تعزیه مرده به مدت سه روز سنت است وبعد از ان کراهت داردمگر اینکه معزی ویامعزی درایام تعزیه غایب باشدبنابراین پس ازسه روز پایان می یابدودیگرجایزنیست کسی به عنوان تسلیت گفتن مراجعت نماید وزخم التیام یافته مصیبت زدگان راتازه کند وبران نمک بپاشد وفقط کسانی که درمسافرت یازندان بوده اند پس ازبازگشت وازادی اگرعرفادیرنشده باشد می توانند به مصیبت دیدگان تسلیت بگویند واگرهم دیرشده باشدباایشان اظهارهمدردی نمایند اصل تعزیه قبل ازاجماع سنت حضرت رسول[ص]می باشد چنانکه می فرماید:مامن مسلم یعزی اخاه بمصیبه الاکساه الله من حلل الکرامه یوم القیامه تاج الاصول جلداول ص380هرمسلمانی که برادردینی خودرادرمصیبت واردشده تعزیت وتسلیت گویدخداوند اورادرروزقیامت خلعتهای بزرگواری وکرامت می پوشاند ونیز می فرمایدمن عزی مصابا فله مثل اجره تاج الاصول کسی که دلجویی کند وتسلیت گویدوتسلیت گویدبشخصی که مصیبت براوواردشده است دارای اجروپواب مصیبت زده می باشد چون فضل وکرم خداوند متعال واسع وبی پایان است که باتاکید می غرماید انما تجزون ماکنتم تعملون تحریم7محققا هراعمالی دردنیاانجام دهیداجروپاداش ان دراخرت به شماداده می شود پیامبر بزرگوارمی فرماید من عزی پکلی بردا فی الجنه فیض القدیر جلدششم ص178کسی که تسلیت گوید به زنی که فرزندش راازدست داده است واوراصبروشکیبایی وادارکند درروزقیامت لباس اهل بهشت به اوپوشانیده می شود بخاطراجروثواب تسلیت گفتنش ولکن جایز نیست مرد نامحرم وبیگانه به زن جوان تعزیت وتسلیت بگوید مگرمردی که محرم باشد محدثین روایت کنندکه ذوالقرنین هنگام مرگش درمسافرت بود نامه ای به مادرش نوشت ودران نامه به مادرش توصیه نمود وتذکردادکه بعداز مرگش زنان شهررادعوت کند وبه انها غذا و طعام بدهد ولکن هنگام صرف غذاقبل خوردن به انهابگویدکسی که فرزندش مرده است ازاین غذانخوردوهیچکدام غذانخوردندوگفتند کسی که فرزندش نمرده باشد درمیان مانیست مادرذوالقرنین دراین هنگام متوجه قضیه شد وگفت انالله وانا الیه راجعون اکنون فهمیدم که هدف پسرم ازعنوان کردن این مطلب ونوشتن این نامه دلجویی ودلداری وتسلیت بمن بوده است حضرت رسول می فرماید التعزیه مره تعزیه وتسلیت گفتن یکباراست یعنی تکراراوجایز نیست وبراین اساس درمذهب امام شافعی وحنفی وحنبلی هر گاه درایام عزاداری یکباربه مصیبت زده تسلیت گفته شدکراهت دارد مرتبه دوم به اوتسلیت گفته شودولکن مذهب مالکی تکرار تعزیت وتسلیت گفتن راجایز شمرده وان راکراهت نمی داند ولکن درتمام مذاهب اربعه باتفاق اراءمراسم اول شب جمعه ودوم شب جمعه وهفتم وسرچله وسرسال ونوعید وغیره بطور یقین مذموم وکراهت داردوبلکه حرام است زیرااین اعمال بدعت سییه است ودرصدراسلام سابقه نداشته است وان حضرت صلی الله علیه و سلم می فرماید:کل بدعه ضلاله وکل ضلاله فی النارهربدعتی گمراهی است وهرگمراهی درمیان اتش دوزخ است وبهترین کلامی که هنگام تسلیت گفتن ودلداری نمودن ودلجویی ازمصیبت زده گفته شود کلام مبارک ان حضرت است که می فرماید:ان لله مااخذوله اعطی وکل شی عنده باجل مسمی تاج الاصول:جلداول ص379محققا برای خداست انچه که می گیرد وانچه که می بخشدوهر چیزی درنزداواجل ووقت معینی داردکه دران وقت تعیین شده به هیچ عنوان تعجیل وتاخیر وجودنداردوالبته غالبااین کلام بعداز جمله هایی ازقبیل اعظم الله اجرکم واحسن عزایک وغفرلمییتک گفته می شود یعنی الله اجر وپاداش ترابزرگ داردوصبوری وارامشت رابوجه بهترونیکوحاصل گرداند ومرده ات رابیامرزد امام شافعی به یکی ازدوستانش که پسرش راازدست داده بودچنین نوشت واورابه این دوبیت تسلی داده بود که می گوید:

انی معزیک لاانی علی ثقه من الخلود ولکن سنه الدین

فماالمعزی بباق بعدمیته ولاالمعزی ولوعاشاالی حین

یعنی همانامن ترادلجویی کرده وترابه ارامش دعوت می نمایم نه بعنوان اینکه همیشه باقی بمانی لکن این برنامه وروش دین اسلام است پس مسلما نه صاحب عزاباقی می ماند بعدازمرده اش ونه گوینده تسلیت اگرچه هردومدتی زیادزندگی کنند تاج الاصول

گفتن تسلیت وشرکت درمراسم عزاداری بایدبااحترام ودلسوزی ومحبت همراه باشد بنحویکه بارغم واندوه مصیبت زدگان سبک تروکمترشودوکم کم ازبی تابی وبی قراری دست بردارند ومصیبت رافراموش کنندوبایددرانجام مراسم عزاداری اخلاق اسلامی واداب شرعی کاملارعایت شودبنابراین نبایدازحدادب خارج گردندونبایدسعی کنند که اشخاص رابگریه اندازند وباحالت گریه اورادراغوش بگیرندویاخودرادراغوش انها بیندازندهمچنانکه گاهی بعضی اشخاص نااگاه این اعمال راانجام می دهندکه بسیارزشت وناشایست است وانسان مومن بایدجداازاین قبیل کارهای خلاف شرع ومروت اجتناب ورزد.

تعزیه همانطورکه بیان گردیدسنت وشرعا معمول استانعقادمجلس ختم نیزجهت پاسخگویی به تعزیه کنندگان عرفالازم وضروری است وخلاف عرف مرسوم که درچهارچوب شریعت اسلام باشدجایزوصحیح نیست وافراط وتفریط درانجام وبرگزاری مراسم عزاداری وانحراف ازمبانی شرع وعرف حرام ونادرست است یعنی همچنانکه تجدیدمراسم عزای شب جمعه وچله وسرسال ونوعید حرام ونادرست است همچنین نفی انجام مراسم تعزیه بطور کلی یعنی فقط بتکفین وتدفین میت اکتفاکردن واورابکلی فراموش نمودن ناجایز وخلاف سنت پیغمبراستچون حدیث التعزیه مره تاج الاصول نص صریح است که بعد از مرگ یک بارتعزیه صحیح وجایزاست پس نفی ان خلاف سنت رسول اکرم است علاوه براین خداوند متعال درتمام کتب اسمانی گروه بنی ادم رااشرف مخلوقات به پیغمبران معرفی فرمودهمچنانکه می فرماید:ولقدکرمنا بنی ادم ...وفضلناهم علی کثیرممن خلقناتفضیلااسرا72ومحققاگرامی داشتیم وبزرگ ساختیم بنی ادم را...وافزونی وبرتری دادیم ایشان رابربسیاری از انچه افریده ایم برتری وافزونی دادنی شایسته وارزشمند به اوعطاکردیم دراین ایه شریفه ازدوفعل کرمنا وفضلناهم دوصفت تکریم وتعظیم ازمواهب الهی مشهودواشکارمی باشدکه گروه انسان راممتاز نموده است وحق تعالی برای بنی ادم ارزش وامتیازخاصی قایل گردیده وبدین وسیله انان رااز سایرموجودات زنده ممتازگردانیده است پس باتوجه به مفهوم ایه قران وباتوجه به عرف معمول مجلس یادبود وگرامیداشت انسان لازم است وبلکه ضرورت دارد که انسان باید هنگام مرگ عزیزازدست رفته اش جلسه تکریم وگرامیداشت رابه احترام اومنعقدوبرگزارنمایدوبه نیکی وخوبی ازاویادکند همچنانکه حضرت رسول اکرم ص می فرماید اذکروامحاسن موتاکم وکفواعن مساویهم تاج الاصول 358ذکروبیان کنید نیکی های اموات خودرایعنی اعمال نیک وصفات حسنه انها وهمچنین هنگام غسل وتکفین خنده وتبسمی ازایشان مشاهده کنید درمجلس برای دیگران بیان کنیدکه روح مرده ازیادصفت خود شادمان وخوشحال میگرددوهم برای اطرافیان اسوه حسنه والگو قرارمی گیرد وازذکربدیها واعمال زشت انها خودداری کنیدزیرابیان کردن گناهان ایشان روح انان رامعذب ومتالم ورنجور می نماید بنابراین عدم انعقادمجلس تعزیه وگرامیداشت میت ومنع نمودن مجلس یادبود اوخلاف سنت است واین حدیث عام است یعنی اختصاص به محاسن حالت غسل است زیرامقیدنیست پس مشروعیت مجلس گرامیداشت ومراسم عزارادربردارد.

گریستن براموات

گریه کردن انسان برشخص بیمار چه درحال مرگ وچه بعدازمرگ ودفن اوجایز استبدلیل اینکه درکتب حدیث روایت کرده اند که:روزی یکی ازدختران پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم که پسرش درحال مرگ بوده به ان حضرت پیغام می فرستد که نزداوبیایدوپیامبرهمراه سعدبن عباده ومعاذبن جبل وابی بن کعب وزیدبن ثابت به منزل دخترش می روند ووقتی که ان حضرت کودک رادرحال مرگ مشاهده می کند اشک ازچشمان مبارکش جاری می شود دران لحظه سعدبن عباده به ان حضرت می گوید:یارسول الله ماهذا ای پیغمبرخدااین گریه شماچیست حضرت درجواب فرمود هذه رحمه جعلها الله فی قلوب عباده وانما یرحم الله من عباده الرحماءتاج الاصول این اشک رحمتی است که از سرچشمه رحم جاری می شود که خداوند متعال رحم رادرقلوب بندگانش قرارداده است ومححققا حق تعالی ازمیان بندگانش به کسانی که دارای رقت قلبند رحم می کند وخداوند انسان رقیق القلب ودل نرم رامی بخشدوهمچنین ان حضرت پسرش ابراهیم رادرحال مرگ بغل گرفت واورابوسیددرحالیکه اشک ازچشمانش جاری گردیدعبدالرحمان بنعوف به اوگفت وانت یارسول الله فقال ص فقال یاابن عوف انهارحمه تاج الاصول ص345ثم اتبعها باخری فقال ان العین تدمع والقلب یحزن ولانقول الامایرضی ربناوانابفراقک یاابراهیم لمحزون وتووگریه ای رسول خداپس ان حضرت درجواب اوفرمودای پسرعوف این اشک براثر رحم ورقت قلب است سپس گریست وفرمود براستی چشم گریه می کند وقلب محزون وغمگین است ولکن ماجزانچه که خداراضی خشنودبگرداند نمی گوییم وبراستی ای ابراهیم ماازفراق وجدایی توغمگینیم

البته گریه طبیعی وارام بطور کلی جایزاست زیراگریه های که بدون اختیاراشک ازچشمان انسان جاری گرددازاحساسات پاک وطبیعت سالم سرچشمه می گیردونمی توان طبیعت راکنترل کردوانرا تغییردادواما نوحه خوانی که همراه باذکر مناقب وفضایل میت باشد منهی عنه وحرام است وهمچنین وای وای گفتن ودادوفریادکشیدن ورجزخوانی حرام است چون این قبیل اعمال ازاداب ورسوم عصر جاهلیت است یعنی دوران نفهمی مردم ازقبل ازاسلام که حضرت رسول باصراحت ان راحرام فرموده است وهمچنین خاک وخاشاک برسرکردن وخودرابه گل گرفتن وسربرهنه کردن وازحجاب دررفتن وسروسینه کوبیدن وگریبان دریدن وموی برکندن وامثال انها حرام وطبق حدیث صحیح انجام دهنده هریک ازمواردفوق الذکرملعون است وحضرت رسول می فرماید لیس منا من ضرب الخدود وشق الجیوب ودعا بدعوی الجاهلیه تاج الاصول ص342ازامت وملت مانیست کسی که بصورت خود می زند وگریبان خودراپاره می کند وبه شیوه مردم نفهم قبل ازاسلام بانگ وفریاد برمی اوردوهمچنین درموردزنان نوحه گرمی فرماید:النایحه اذالم تتب تقام یوم القیامه وعلیهاسربال من قطران ودرع من جرب زن نوحه گر اگرتوبه نکند وبمیرد روز قیامت برانگیخته می شود درحالیکه پیراهنی ازمس گداخته وزره ای ازبیماری گری برتن دارد واگرمیت وشخص مرده به چنین برنامه هایی وصیت نکرده باشدگناه اجرای مراسم سوءوخلاف شرع برنامه های عزاداری بحساب اونوشته نمی شودچون خداوند متعال می فرماید:ولاتزروازره وزر اخریف فاطر16هیچ گناهکاری بارگناه دیگران رابرنخواهدداشت واگردرصورتی که شخص میت درحال حیاتش به افرادخانواده چنان تفهیم کند که این قبیل مراسم خلاف شرع بعداز مرگ اودرایام عزاداریش اجراگردد شدیدا گنهکارومعذب خواهدشد زیرا پیامبرمی فرماید ان المیت یعذب ببکاءاهله علیهمحققا مرده عذاب داده می شود به سبب گریه کردن کسانش براوونیز می فرمایدکومن سن سنه سییه فعلیه وزرهاووزرمن عمل بها الی یوم القیامه وهرکس راه ورسم بدی رامعمول گرداند براواست گناه کسانی که ان اعمال بدراانجام می دهند تاروز قیامت زیرااین عمل بدعت سییه است که شرعا:بدعت وبدعت گزارمستحق اتش دوزخندوهرملتی برای خوداداب ورسوم خاصی داردوملت اسلاتم که دارای ارزنده ترین مکارم اخلاقی وسنن واداب نبوی است بایدبرای ملتهای دیگر وجوامع بشری الگوقرارگیرد وبرای انان نمونه انسان کامل باشد نه اینکه بدون توجه به موازین شریعت اسلام مجذوب خرافات بشود وبدعت بیافریندزیرااسلام مکتب علم قرانی واخلاق نبوی است وامرالهی درمورد مصایب وارده صبروشکیبایی وشکروبردباری ورضابقضای حق تعالی می باشدوانسان مومن متقی بایددرمقابل قضاوقدرالهی کاملا مطیع وراضی باشد ودرغیر این صورت گنهکار وعاصی محسوب خواهدشدزیراحضرت رسول فرمود:حق تعالی می فرمایدمن لم یرض بقضایی فلیطلب ربا سوایی فیض القدیر جلدششم ص224کسی که به قضای من راضی نباشد پس پروردگاری جزمرابجویدوخدای دیگرراطلب کند بنابراین مسلمانان بایدمکتبداران ومعلمان مهربان انسانها ومروجان روحانی علم واخلاق نبوی وضدخرافات واباطیل درهرعصروزمان باشندواین رابدانیدکه خرافات وآداب خلاف شرع درزمان ومکانی رشد می کند وقدرت می گیرد که علم واخلاق ضعیف وناتوان شده باشدهمچنانکه میکروب مرض سل درجایی رشدمی کند وناتوان شده باشدهمچنانکه میکروب مرض سل درجایی رشد می کند وتقویت می یابد که نور افتاب بران نمی تابدخداوند متعال خطاب به ملت اسلام می فرماید:وکذلک جعلناهم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا بقره143وبدین سان شماملت مسلمان راامتی میانه روقراردادیم تااینکه نمونه والگو وگواه باشددراین ایه حق تعالی صفت امه وسطا راخصلت برتروفضیلت بیشتربرای ملت مسلمان وبیان می فرماید ومیانه روی راازصفات حمیده مسلمانان بشماراورده وان حضرت نیز می فرمایدخیر الاموراوسطهابهترین کارها میانه رویست که خداوند متعال نیز به ان اشاره کرده ومی فرماید قال اوسطهم ن28گفت بهترین ایشان ومیانه روترینشان پس مسلمان حقیقی ومومن متقی کسی است که همیشه ودرهمه حال درمقابل سختیها وناگواریها ودربرابر الام و مصایب وارده ارام وباوقارباشد وازافراط وتفریط اجتناب ورزد که حق تعالی خط مشی ایشان راچنین تعیین می فرماید:ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر واولیک هم المفلحون ال عمران 104وباید گروهی ازشماباشد که مردم رابه نیکوکاری دعوت کنند وبه انان امرکنند که کارنیکووپسندیده انجام دهند وانها رااز ارتکاب کاربد که خلاف شرع باشد منع کنند وفقط ان گروه فیضاب ورستگارهستندوپیامبرنیز می فرماید :من رای منکم منکرافلیغیره بیده فان لم یستطع فبلسانه فان لم یستطع فبقلبه وذلک اضعف الایمان اگرکسی ازشماکارزشت وخلاف شرع رادید پس بایدبقدرت دست خودان راتغییر دهد پس اگر بزور بازونتوانست اورامنع کند دردل خود ازاومتنفرباشدواورادوست ندارد واین ضعیف ترین ایمان است پس امربه معروف ونهی ازمنکر بهرنحوازانحاءممکنه ازحق دفاع کند وازصلاح ونیکی مردم جانبداری نماید وازباطل وفساد وزشتکاری جلوگیری وممانعت بعمل اوردکه نظم جامعه طبق ایین قران وشریعت اسلام برقرارگردد وجامعه اسلامی بانحراف وفساد وتباهی کشیده نشودالله تعالی خطاب به امت اسلام می فرمایدکنتم خیرامه اخرجت للناس تامرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتومنون بالله ال عمران 110شمابهترین امتی هستید بیرون اورده شده است برای هدایت مردم امرمی کنیدبکارپسندیده ونیکوکاری ومنع می کنید کارناپسندوزشتکاری راوبخداوندایمان راسخ داریدمفسرین گویند:خیریت امت اسلام دراین سه صفت است امربه معروف نهی ازمنکروایمان به خداکه ایمان به خدامتضمن ان است که ایمان داشته باشندبهرچه ایمان بدان لازم است زیراایمان بخداوقتی تحقق پیدامی کند که بهر چه که رسول خداص فرموده است ایمان داشته باشیدوبه ان عمل کنیدواگرگذشتگان بدعت افریده اند پیروان شریعت نبایدچشم بسته ازان بگذرندتاایندگان ازان لغزشگاه عبورنکنند وبه دره بدعت وبازگشت به دوره جاهلیت سقوط ننمایدواگرمسلمانان بدون توجه به قوانین اسلامی پیروی ازبدعت گذاردن راادامه دهند ویاخود بدعت بیافرینندبرعلمای اسلامی ووعاظ وسخنرانان مذهبی واجب است که بازبان وقلمهای خودبدعتهای ایجادشده راتقبیح کنند وضرروزیان ان رابعناوین مختلف به مردم تفهیم نمایند واگربازهم بدعت ادامه داشت متنفذین وحکام وقت راوادارنمایند که بااستفاده ازنفوذ وقدرت خودجلوبدعت رابگیرندوانرامحوونابودنمایند

شرکت درمراسم تشییع جنازه وتکفین وتدفین میت بزرگترین تسلیت وتعزیت است واجروثواب بزرگی داردزیرادراین مراسم سنت موکده است همچنانکه ان حضرت می فرماید:من شهدالجنازه حتی یصلی علیها فله قیراط ومن شهدها حتی تدفن فله قیراطان هرکس برجنازه ای حضورپیداکند تااینکه نمازبران گزارده می شود ثواب یک قیراط طلاواگرتاپایان دفن اوحضورداشته باشدپواب دوقیراط به اومی رسدقیل وماالقیراطان قال:مثل الجبلین العظیمین به ان حضرت گفته شد:دوقیراط چقدراست فرمودبمانند دوکوه بزرگ اجروثواب داردسنت است درشبانه روز اول تعزیه بعدازدفن میت همسایگان ونزدیکان جهت افرادخانواده اوخوراک وغذاببرند وبامهربانی ومحبت واحیانابااصرارغذارابه ایشان بخورانندهمچنانکه پس ازشهادت حضرت جعفرابن ابی طالب که درغزوه موته شهیدشدپیامبرفرموداصنعوالاهل الجعفرطعامافقدجاءهم مایشغلهم تاج الاصول ص380 برای خانواده جعفرغذابسازید زیرابسبب مصیبت وارده نمی توانند بخودبپردازندوبه اهل بیت خودامرفرمودند که به کمک خانواده جعفربشتابیدچونکه ایشان ماتم زده وعزادارنداین واقعه شهادت حضرت جعفردرسال هشتم هجری اتفاق افتادوازان تاریخ این سنت دربین مسلمین معمول گردیده است واز حیث صله ارحام وروابط اجتماعی بسیارمفیدوارزشمندمیباشد جمع شدن مردم برای تسلیت گفتن بطوری که برای خانواده میت زحمت ایجادکند وعزاداران مجبورشونداکثراوقات درمقابل انان به قیام وقعود بپردازند وبه احترام ایشان همیشه هم وغم پذیرایی ازواردین باشدحرام است همچنانکه امام احمدبن حنبل وابن ماجه به اسنادصحیح ازجریرابن عبدالله روایت می کند کنا نعد الاجتماع علی اهل المیت وصنعهم الطعام من النیاحه ماهمیشه گردامدن واجتماع نمودن برخانواده میت وساختن طعام وتهیه غذابرای تعزیه کنندگان راجزونوحه گرایی که حرام است بشماراورده ایم لذاتحمیل هرگونه مخارج وضرروزیان وایجادهرنوع مزاحمت بهرعنوان مخصوصا بعنوان عزاداری برمصیبت دیدگان حرام وازحدود ومقررات شرع اسلام خارج است زیراخوردن مال مردم بدون سبب شرعی غصب الحیاوشکستن سنت است وایجادبدعت بهرنحوی که باشدحرام وتمردازامرالهی ودستورحضرت نبوی است که خداوند متعال می فرماید:ومن یعص الله ورسوله فقدضل ضلا مبینااحزاب36وهرکه عاصی شود ودستورخداورسول اورااطاعت نکند وازحکم کتاب سنت بگذرد وپیروی نکند پس محققا گمراه شود گمراهی ظاهر واشکار وهمچنین دعوت خانواده میت ازمردم برای صرف شام وناهار بدعت است وپذیرفتن ان نیز اعانه به بدعت وخلاف شرع وجایزنیست مگراینکه میت درحال حیات خودبه دعوت وپذیرایی ازمردم وصیت کرده باشددراین صورت پذیرفتن دعوت وخوردن غذای صاحب عزاجایزوحلال استدرصورتی که اولا:مخارج وصیت میت ازیک سوم اموال ودارایی اوتجاوز نکند ثانیا:میت اولادصغیرنداشته باشدکه ازخانه وظروف واسبابی که صغیربعنوان سهم الارث دران ذی سهم است استفاده شودزیراحق تعالی می فرماید:ولاتقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده واوفوا بالعهدان العهدکان مسیولااسرا34وهرگزنزدیک نشویدبه مال ودارایی یتیم مگربه نحوی که نزدیک شدن به ان بهتروبه صلاح اوباشدنگهداری ومحافظت ازاموال اوبنحوشایسته تاوقتی که یتیم بحدرشدوبلوغ برسدووفاکنیدبعهدی که خداوند متعال بشمابسته است ازتکالیف شرعیه که بعهده شمامحول فرموده است مسلماصاحب عهدوپیمان موردپرسش وبازجویی قرارخواهدگرفت وازنقص ان وفابدان خواهند پرسید بارها دیده شده است که بواسطه تحمیل مخارج سنگین وهزینه ناروای مجالس تعزیه مصیبت زدگان وصاحبان عزاعزیز ازدست رفته خودرافراموش می کنند ودرفکرواندیشه بهبودجراحاتی هستندکه به وسیله مهمانان تازه واردبرپیکرنیمه جانشان واردشده وشکنجه وعذاب روحی انان ان قدر سخت وسخت ترمی گردد که درداصلی درخاطردردمندان نخواهدماند مصیبت افرینی این چنین مصیبت زده رابخاک مذلت می نشاند واورادردین ودنیابدبخت وبیچاره می کندهمچنانکه خداوندمتعال می فرماید خسرالدنیا والخره ذلک هوالخسران المبین حج11دردنیاواخرت ضررکردواین ضرردنیوی واخروی زیانی است ظاهروهویداکه جبران ناپذیراست وانسان مسلمان نسبت به مسلمانان مصیبت دیده بایدمصیبت زداباشدنه مصیبت زاوباید جراحات صاحب عزاراالتیام بخشدنه اینکه انراعمیق ترکندونمک بران بپاشدفامیل وخویشاوندان نزدیک نسبی وسببی میت بخاطر اینکه ازاعضاخانواده مصیبت دیده بشمارمی ایند ولازم است درمراسم عزاحضورداشته باشندوناچارنددرمدت سه روزه عزاداری درمجلس تعزیه حضوریابندبایدحداقل باندازه کفاف خودشان معادل مخارج وهزینه هایی که بصاحب عزای اصلی تحمیل می شودبنحوشایسته ومحترمانه بخانواده مصیبت دیده کمک کند تاازطرفی بسبب شرکت نکردن درمراسم تعزیه موردسرزنش قرارنگیرند وازطرف دیگرمرتکب بدعت نشوند وضرروزیانی همبصاحب عزاواردنکنند روایت کنند که ابن عمررض هنگام مرگ پسرش خندید باوگفته شدایامی خندی گفت خواستم دماغ شیطان رابه خاک بمالم واورامایوس کنم ونیزابو علی رازی گفت سی سال هم صحبت فضیل بودم ودراین مدت اورامتبسم وخندان وگشاده روندیدم جزروزی که پسرش مردوان روز بسیارخوشحال وگشاده روبودعلت این احوال راازاو پرسیدم فرمود:محققا خداوندمتعال این مصیبت رابرمن دوست داشته است پس من هم ان رادوست دارم وبانهایت خوشحالی ورضایت قلبی ان رامی پذیرم پیغمبراکرم صلی الله علیه وسلم فرمود هرکس هرنوع مصایبی براوواردشد ازقبیل مردن افرادخانواده اش ویانقص وجودش ویاازبین رفتن اموال وداراییش باید بارضاورغبت کانل همیشه بگویدانالله وانا الیه راجعون چون خداوند متعال وعده درودورحمت وهدایت ورستگاری داده است به کسانی که هنگام واردشدن مصیبت ان رابگویدهمچنانکه می فرماید ولنبلونکم بشی من الخوف والجوع ونقص من الاموال والنفس والثمرات وبشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیب
     
  
مرد

 
پست شما طولانی بود و من نخوندمش

ولی تعزیه به اون معنی هایی که شما گفتی نیست دقیقا

تعزیه به معنای متعارف، نمایشی است که در آن واقعهٔ کربلا به دست افرادی که هر یک نقشی از شخصیت‌های اصلی را بر دوش دارند، نشان داده می‌شود.[۱] این نمایش نوعی نمایش مذهبی و سنتی ایرانی-شیعی و بیشتر دربارهٔ کشته‌شدن حسین بن علی و مصائب اهل بیت است.




تعزیه (یا تعزیت) به معنی سوگواری، برپایی یادبود عزیزان از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر و پرسیدن از خویشان درگذشته،[۲] خرسندی دادن و در برخی مناطق ایران مانند خراسان به معنای مجلس ترحیم است.[۳] اما آنچه به عنوان تعزیه مشهور است گونه‌ای از نمایش مذهبی منظوم است که در آن عده‌ای اهل ذوق و کارآشنا در جریان سوگواری‌های ماه محرم و برای نشان دادن ارادت و اخلاص به اهل بیت، طی مراسم خاصی بعضی از داستان‌های مربوط به واقعهٔ کربلا را پیش چشم تماشاچی‌ها بازآفرینی می‌کنند.[۴] در تعزیه چون اهمیت خواندن هنرمندانهٔ اشعار بیش از روش اجرا و نمایش واقعه‌هاست، آن را — در قیاس با روضه‌خوانی — تعزیه‌خوانی نیز گفته‌اند.[۵]


ضمنا شما هیچ آشنایی با مراسم و نحوه تهیه و و ....نداری اظهار نظر بدون شناخت هم کار درستی نیست
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: پست شما طولانی بود و من نخوندمش
پس نخونده قضاوت نکن
در ضمن کسی که تاپیکی با نام "سکس ضربدری فانتزی با مدیوم و سافت سوینگر" ایجاد میکنه فکر نمیکنم بتونه شخص مناسبی برای دفاع از تفکر شیعه باشه
یا پستهای مختلفی در تاپیکهای سکسی داره معلومه که بیشتر به فکر زیر شکمشه تا عقیده و آخرتش
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
rostam91: در ضمن کسی که تاپیکی با نام "سکس ضربدری فانتزی با مدیوم و سافت سوینگر" ایجاد میکنه فکر نمیکنم بتونه شخص مناسبی برای دفاع از تفکر شیعه باشه
زندگی همه بعدی داره و البته خوشحالم شما به اونجا ها هم سر میزنی ضمنا شما که با نیت مصلح بودن اومدید شاید من رو هم اصلاح کردید؟؟؟؟


ضمنا دقت کنید من از اون تاپیک توبه کردم مثل مثلا عایشه که شما میگی گناه کردو با علی ع جنگید و توبه کرد

و همونطور که جناب عایشه از سکس هاش با پیامبر نوشته منهم دوست داشتم از تنوع های سکسی بگم

rostam91: یا پستهای مختلفی در تاپیکهای سکسی داره معلومه که بیشتر به فکر زیر شکمشه تا عقیده و آخرتش
غنای ادب و نوع تربیت شما مشهوده

این آماره پستهای منه و معتقد نیستم یک مسلمون باید فقط از دین و آیین بگه زندگی یک وجهی نیست و همه چیز رو با دین نمیشه بدست اورد

مذهب 1,173
شوخی و سرگرمی 671
شوخی و سرگرمی سکسی 377
... 318 شعر و ادبیات
... 227 ورزش
... 188 گفتگوی آزاد
... 174 گفتگوی آزاد سکسی
... 164 ایران
... 144 سیاست
... 95 کل کل

شما در جایگاهی نیستی که بخوای در مورد من فکر کنی و فکرتون رو اعلام کنید

من همه جا اعلام کردم ادم دینداری نیستم و خیلی وقته به دین جور دیگه ای نگاه میکنم البته وظایفم رو انجام میدم
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
rostam91: اینجور تاپیکها برای کسانی خوبه که صیغه و لواط قانعشون نکرده تو فکر بازی هم زمان با ناموس خودشون و ناموس دیگران هستن
الحمدولله و ان شائ اله همیشه خوشبخت باشید و سعادتمند

متلک خودتون رو گفتین اما به حرف منم گوش بدید

تو این سایت یک تاپیک هم بنام سکس ضربدری هست اونجا خیلی ها میرن ثبت نام میکنن و تقاصای دوستی ئبرای این سکس میدن برخی ها میان میگن ما انجام دادیم و خوب بوده بعضی ها که کم هم نیستن میان و میگن بعد از تجربه اون زندگیشون به هم ریخته

برای من زندگی و شان یک انسان از دین و هر چیزی بالاتره

خواستم با عنوان کردنه این مسئله و اینکه بجای انجام سکس ضربدری زوجها رو به طرف فانتزی کردن این کار بکشم تا یک مرتبه تحت تاثیر هیجان سکس نکنن و بعد زندگیشون بپاشه

توضیح دادم که اگر کسی میخواد اینکار رو بکنه مرحله به مرحله بره

من یقین دارم سکس ضربدری با فرهنگ ایرانی ها نمیخونه و وقتی ااینجوری ته این کار رو قبل انجام میبینن پشیمون میشن

یکی از فرقهای ما اینه

شما میگی یا ازدواج یا تقوا

ولی من واقعیت ها رو نگاه میکنم که تقوا جواب نمیده

جامعه سلایق مختلف داره و هر انسان بخواد ارشاد کنه باید همه لایه ها رو ببینه

بکسی که دلش سکس ضربدری میخواد نه تقوا حالیش میشه نه موعظه با اون باید به زبون خودش حرف زد و کم کم متقاعد کرد

شما برو کسی که سکس حروم دوست داره رو به تقوا دلالت کن ....حتما مسخره میکندت

اما با زبون خودش به اون نزدیک بشی و تاثیر بذاری موفق تر خواهی بود


ما با واقعیت ها سر و کار داریم


یکی از مشکلهای بزرگ اسلام عدم تطابق پذیری اونه

اسلام میخواد بالا بشبنه و دستوربده اکه همه باید اینجئوری بشینن پاشن بخورن و بخوابن و عبادت کنن و .....

اما مردم سالهاست این روش رو نمیپسندن

مردم امروز حتی به مشارکت هم قانع نیستن

دیدی مرسی رو انتخابش کردن اما تا پاش رو کج گذاشت همه ریختن کف خیابون تا دنیا بفهمن مردم میخوان در متن باشن نه در حاشیه و قبول ندارن ۴ سال یکبار بیان تو متن

واقعیت رو ببین

بازم برات امیدوارم همیشه در کنار خانواده ات سلامت و خوشبخت باشی و هیچ گزندی و اذیتی به شما نرسه

مشکل منو شما اعتقادیه دست اخرش هم مسخره است من شاید یک روز شما رو ببینم و دوستهای هم بشیم چون همین الان هم تو خواب و تربت جام و تایباد چند ده تا دوئست خیلی خیلی خوبه سنی دارم
نه اونها از دین به من چیزی میگم نه من از دین چیزی میگم

من در ۱۸ سالگی ازدواج کردم ۳ تا بچه هم دارم و خوب و خوش هم هستم نه تا حالا صیغه کردم نه احتیاجی داشتم اما این باعث لوث شدن قانون مثبت صیغه برای افراد مشکل دار نمیشه

و خدا لعنت کنه هر کس رو که از قوانینش سو استفاده کنه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
سخن اميرالمؤمنين علی رضی الله عنه در مورد امارت معاويه رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

سفيان بن ليل مي‌گوید: هنگامي كه حسن بن علي رضی الله عنه به كوفه آمد، به او گفتم: اي خوا‌ركننده‌ي مؤمنان! وی در پاسخ گفت: اين سخن را مگو؛ زیرا من، از پدرم شنيدم كه فرمود: دیرزمانی نخواهد گذشت که امارت، به دست معاويه رضی الله عنه خواهد افتاد. من نيز از اين سخن پي بردم كه آنچه خداوند مقدر كرده، حتماً روی خواهد داد؛ از اینرو برایم ناخوشایند بود كه ميان من و او، خون مسلمانان ریخته شود».[1] در روايتي آمده كه علي رضی الله عنه فرمود: امارت معاويه رضی الله عنه را ناپسند ندانيد؛ به خدا سوگند كه اگر او را از دست بدهيد، سرهاي مردم، هم‌چون حنظل،[2] بريده و افكنده خواهد شد.[3] اين سخن علی رضی الله عنه بر توانمندی و شایستگی معاويه رضی الله عنه در امارت دلالت دارد؛ چنانچه روشی كه وي در گفتگو و مذاکره با حسن بن علي رضی الله عنه اختيار كرد، سهم به‌سزايي در استقرار صلح و جلوگیری از جنگ و درگیری داشت. هرچند حسن بن علي رضی الله عنه نقش اصلي را در ايجاد صلح ايفا ‌نمود، اما بدون ترديد شخصيت معاويه رضی الله عنه و نیز بلندانديشي، سعه‌ي صدر و جوانمردي‌اش، در ايجاد اين صلح بي‌تأثير نبود. معاويه رضی الله عنه همواره نسبت به حسن بن علي رضی الله عنه عرض ادب مي‌نمود و ضمن آنکه او را گرامی مي‌داشت، به‌ ذكر فضایل اهل بيت مي‌پراخت و اين، نشانگر آن است كه علي‌رغم نزاعي كه رخ داده بود، معاويه رضی الله عنه همچنان حق را بیان مي‌کرد و بدان اذعان مي‌نمود.[4]

احمد بن حنبل رحمه الله در مسند خويش روايت نموده که معاویه رضی الله عنه فرموده است: «رسول اکرم صلی الله علیه وسلم زبان و لب‌هاي حسن بن علي رضی الله عنه را مي‌مکید؛ همانا خداوند متعال، هيچ‌گاه زبان یا لبي را که رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، آن را مکیده است، عذاب نمی‌کند».[5] معاويه رضی الله عنه با خود، روراست بود و به گناهان خويش، اعتراف مي‌نمود و ضمن آنکه به رحمت و حلم خداوند عزوجل امید داشت، از وي طلب آمرزش مي‌كرد. مسور بن مخرمه مي‌گويد: باري نزد معاويه رضی الله عنه رفتم؛ معاويه رضی الله عنه پرسيد: اي مسور! چرا بر ضد حکام خویش طعن و سرزنش نمودی؟ مسور پاسخ داد: اين مسأله را مطرح مكن و در مورد آنچه نزد تو آمده‌ايم، به ما احسان نما. معاويه رضی الله عنه فرمود: «باید دلیل بدگويي مرا بگويي». مسور مي‌گوید: آن قدر اصرار کرد که هر چه در مورد او در دل داشتم، بر زبان آوردم؛ معاويه رضی الله عنه فرمود: «من، خودم را از گناه بدور نمي‌دانم، اما آيا تو، آن‌ خدمات و اصلاحاتي را كه من در جهت منافع عمومي انجام داده‌ام، به فراموشي مي‌سپاري و تنها به ذكر عيوب و گناهانم مي‌پردازي؟ من، به گناهان خویش در پیشگاه خداوند، اعتراف مي‌کنم، ولی آيا از خودت گناهاني سر نمي‌زند كه به خاطر آنها از خداوند (و عذاب او) ترس داشته باشي؟» مسور گوید: گفتم: آري. فرمود: «پس چه چيز باعث شده كه تو، خويشتن را بیش از من سزاوار آمرزش و مغفرت الهي بداني؟ به خدا سوگند كه اصلاحات و اقدامات اصلاحي من، به مراتب بيش از اقدامات توست و چنانچه ميان خدا و غير خدا مختار مي‌شدم، خداوند را بر غیر او برمی مي‌گزیدم؛ وانگهی من، پیروِ آیینی هستم كه در آن، اعمال نيك پذیرفته مي‌گردد و در قبال نيكي، به نيكوكار پاداش داده مي‌شود. مسور مي‌گويد: بدین سان متوجه شدم که معاویه رضی الله عنه ، مرا مغلوب کرد. عروه مي‌گويد: از آن پس، هرگاه نام معاويه رضی الله عنه به ميان مي‌آمد، مسور، برايش دعا مي‌كرد[6]

اینک به ذکر حكايتي مي‌پردازيم كه بيانگر تقوا و خداترسی معاويه رضی الله عنه مي‌باشد. هرگاه در مجلس معاویه رضی الله عنه حدیث ابوهريره رضی الله عنه از رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم روايت مي‌شد كه: نخستين كساني كه از امت محمدص در روز قيامت توسط آتش گداخته، عذاب مي‌شوند، قاريان، انفاق‌كنندگان و مجاهدان رياكار هستند،[7] معاويه رضی الله عنه مي‌گفت: وضعیت اینها، این‌چنین است، پس کسانی كه هنوز زنده‌اند، چه وضعیتی خواهند داشت! راوي مي‌گويد: آنگاه معاويه رضی الله عنه به‌قدری گریست كه گمان كرديم هر لحظه ممكن است از شدت گريه، هلاك گردد. و سپس سرش را بالا گرفت و دستی بر صورتش كشيد و گفت: چه راست گفته‌اند خداوند عزوجل و رسولش‌ كه:

« مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ (15) أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآَخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (هود:15ـ16)

«كساني كه (تنها) خواستار زندگي دنيا و زينت آن باشند (و چشم‌داشتي به آخرت نداشته‌ باشند، برابر سنت موجود در پيكره‌ي هستي، پاداش دسترنج و) اعمالشان را در اين جهان بدون هيچ‌گونه كم و كاستي، به تمام و كمال مي‌دهيم و هیچ حقی از آنان ضایع نمي‌گردد. آنان كسانيند كه در آخرت بهره و نصیبی جز آتش دوزخ ندارند و آنچه در دنيا انجام مي‌دهند، ضايع و هدر مي‌رود (و بي‌اجر و پاداش مي‌شود) و كارهايشان پوچ و بي‌سود مي‌گردد. (هرچند كه اعمالشان، به‌ظاهر انساني و مردمي و عبادي باشد)».[8]

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین


[1]- تاريخ دمشق (12/105).

[2]- هندوانه وحشی و کوچک بیابانی را گویند که به راحتی از بوته اش جدا می شود.

[3]- همان (12/105).

[4]- النهاية عن طعن اميرامؤمنين معاويۀt، ص57.

[5]- مسند احمد (16848). سند اين روايت صحيح است.

[6]- سير اعلام النبلاء (3/392). اين حديث در مباحث بعدی، به تفصيل بيان خواهد شد.

[7]- عبارت عربي اين حديث اين‌گونه است: (يا اباهريرۀ! اولئك الثلاثۀ أول خلق الله تسعر بهم النار يوم القيامۀ). ترمذي و حاكم، اين حديث را روايت كرده‌اند و آلباني، اين حديث را صحيح دانسته است. (ش1713).

[8]- النهايۀ في الفتن و الملاحم (2/52).
     
  
صفحه  صفحه 22 از 38:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  37  38  پسین » 
مذهب
مذهب

نگاهی متفاوت به داستان ظهر عاشورا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA