ارسالها: 647
#32
Posted: 21 Dec 2010 18:17
nedalعزیز تمامه حرفایی كه زدی درست من قبول دارم تواون لحظه یهوعصبانی شدمو اینارو نوشتم ولی عصبانی نه ازدست توعصبانی ازبعضی ازاین مداحا كه به جای اینكه بیان مداحیشونو بكننو مردمو با واقعیت متاثركنن نه هی با حرفای حاشیه ای والكی می خوان جو مصنویی ایجاد كنن بعدشم می گی مدرك نمی خواد شما ببین فقط تو این چند صفحه دارن ازدرستیه مطالبشونو منطقی بودنش حرف میزنن وظیفیه منو شما اینه كه فقط واسه امام حسین گریه كنیمو سینه بزنیم؟ آقافقط توكربلا مظلوم بود؟ به خدابا این تهمتایی كه بش می زنن الان مظلوم تره به هرحال همونطور كه گفتم جواب تك به تك ادعاهاشونو آماده كردم ولی خودت میدونی كه تایپش كارمیبره ایشالا دراولین فرصت انجامش میدم ازشمام واقعا عذر میخوام امیدوارم به حساب بی ادبی نذاری
عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
ارسالها: 647
#33
Posted: 24 Dec 2010 02:18
سلام دوستان اولا اینوبگم من خودم به خاطر مسایل سكسی اومدم تو این سایت ومطالب سكسیم داشته باشم واسه بچه هامیذارم ولی این هیچ ربطی به این نداره بیای ببینی تمامه اعتقادادتو به مسخره گرفتن.من وظیفه خودمو میدونم ازاعتقاتی كه دارمو واسم مهمه دفاع كنم درضمن اینوبگم تمام مخاطبای من تواین دفاعیات شخصیه كه اینارو گفته نه اون كسی كه تو این تاپیگ قرار داده.ثانیاًً متأسفم که انتقال دهنده ی این اخبار میادو اینا رو خیلی منطقی و در کمال انصاف نشون می ده ، سوماً بسیار بسیار متأسفم واسه ی کسانی که خودشونو مسلمون و کشته مرده ی امام حسین نشون می دن ولی با همون منطقی که اینجا ازش استفاده می شه نمی تونن جواب این دروغ های فاحشو بدن ، حالا من می خوام یک به یک جواب این ادعا های دروغو با منطق بدم ، ضمناً اگه کسی می خواد جواب منو بده کلی گویی نکنه مثل من جزء به جزء بگه با کلی گویی هیچ نتیجه ای حاصل نمی شه :
اول راجع به جنگی که تو کربلا اتفاق افتاده بگم : وقتی که امام حسین و خانواده ی ایشون نزدیک کوفه می رسند عمر سعد راه را با لشکر بزرگش به روی ایشون می بنده امام با ناراحتی می گن : خودتون با هزاران نامه از من دعوت کردید حالا بر روی من شمشیر می کشین؟ با این حال بازم ایشون می گن خیلی خوب من از اومدن به کوفته منصرف شدم ، حداقل راه را به روی من و خانواده ام باز کنید تا به جای دیگه ای برم ولی اونا به هیچ عنوان راه را به روی امام باز نمی کنن تا ایشون مجبور می شن در صحرای کربلا اسکان پیدا کنن.
shahab6677: همانطور که میدانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده.
جایی که امام در کربلا بودن همه می دونن مسافت زیادی با رودخانه ی فرات فاصله داشته و وقتی می گن آب را بر روی امام حسین بستن کدوم عقلی می تونه باور کنه که کسی بتونه یه رودخونه ای مثل فرات را ببنده متأسفانه از اول به ما فقط گفتنن اب را بر روی امام حسین و لشکریان ایشون بستن و ما فقط گریه کردیم ، هیچ وقت کسی نپرسیده مگه می شه آب اون رودخانه ی بزرگ را بست الآن مهندسای سد سازی با پیشرفته ترین ابزارا هم سخت می تونن این کار را بکنن اصل قضیه اینه ، جایی که حضرت و یاران ایشون بودن ، نهری بوده به نام نهر الغمه ، این نهرم آبش قابل شرب بوده و یکی از کانالای رود بزرگ فرات بوده خوب مسلماً خیلی راحت این نهرو میان می بندنو اونا رو اسیر بی آبی می کنن .
shahab6677: در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان
بی آب و علف باشد
مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید.
واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.
تو این نکته گفته شده که هر جا رودی باشه اونجا سر سبزی و جلگه و آب و هوای خوبو اینا هست ، عجب! پس مردم خیلی بی عقلی داریم که بلند می شن واسه ی تفریح می رن شهرای شمالی ، خوب بیان برن جنوب کنار رودخونه ی کارون از سر سبزی و آب و هوای خوب و مناظر طبیعی لذت ببرند یکی نیست به این آقا بگه یه کمی برو به جای جغرافی شناسیت هوا شناسیتم خوب کن ، عزیز من هر گردی که گردو نیست داری از صحراهای عربستان و عراق و کربلا حرف می زنی ، شدت شرجی بودن و گرمی هوا به قدریه که تخم مرغ رو زمین آب پز می شه ، چه برسه رطوبت هوایی بمونه واسه آبادانی و سر سبزی یا آب زیر زمینی ( اونم 4 متر ) بمونه واسه کندن.
shahab6677: از طرفی بر طبق گفتار شیعیان این رویداد در تابستان و هوای گرم و جهنمی رخ داده ولی با مراجعه به این http://www.fourmilab.ch/documents/calendar/ و وارد کردن تاریخ 10 ام محرم
سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic Calendar در می یابید که عاشورا در روز چهارشنیه 21 مهر ماه بوده است.البته 21 مهر نیز هوای کربلا آنچنان خنک نیست ولی آن تابستان جهنمی هم
که شیعیان میگویند نیست.
اکنون می گویند شرایط آب و هوایی 1400 سال پیش با امروز فرق دارد.
نخست اینکه در یک پریود 1400 ساله آن تغییر آب و هوایی که در ذهن مسلمانان است نمی تواند رخ دهد و دوم اینکه اگر هم تغییری باشد مطمئنا هوا خنک تر نشده بلکه دما بالاتر هم رفته است.
یعنی 1400 سال پیش نسبت به امروز خنک تر بوده.
در این موردم که واقعاً من موندم چی بگم ! ؟ تو کشور خودمون نه جنوب که گرماش معروفه همین شهرهایی مثل یزد و کرمان و شیرازو .... دوست دارم نه تو ماه مهر ، تو آبان ساعت 3 بعد از ظهر برین بیرون خونه بایستین ، اگه از شدت گرما و عرق کرن و تشنگی دووم اوردین، یا سرما خوردین بدنتون داره از گرمای ذوب کننده ی خورشید لذت می بره یا چاقین می خواین لاغر بشین . تو همین شهریور، خدا شاهده من توی مکه بودم ساعت 1 شب دماسنج بزرگ مسجد الحرام داشت 40 درجه رو نشون می داد یا تو همین مهر و آبانی که می گم ، ظهر برید تو دشت کویر یا کویر لوت ببینید چه خبره؟ اینا که صحرا های ایرانین وای به صحراهای عربی .
shahab6677: در داستان هایی که از واقعه ی عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده ، یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. مسلما کاروان برای سیر کردن خود علف نمی خورده.
پس این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود، مثلا گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز میتوانستند از شیر همین
حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده ، عربzaبه خوردن شیر شتر علاقه ی بسیار دارند ، میتوانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند.
از نظر علمی اصولاً بدن در مقابل گرسنگی می تونه چندین برابر تشنگی تحمل کنه اینو همه می دونن . با توجه به اشاراتی که راجع به گرما و عطش آوری فروانی که داره کردم ، اصلاً گرسنگی به چشم آدم نمی یاد اونم یه عده زن و بچه ی بی طاقت که دارند از تشنگی هلاک می شن . آقا اونایی که روزه می گیرین اونم فقط چند ساعت تو خونه زیره کولر ، آب نمی خورین ، چه حالی بهتون دست می ده؟ بعدشم غذای مردم اون زمان که چلو کباب نبوده یا نون جو بوده یا نون گنم یا خرما یا شیر ، پس واسه همین با خرما یا نون می تونستن خودشونو سیر کنن ، کلهم 100 نفرم نمی شدن یه نخلستون خرما یا یه نونوایی نمی خواستن اونم واسه 10 روز. این که می گین با شیر رفع عطش می کردن اولاًٌ می خوام بپرسم شما تشنت می شه می ری شیر می خوری ؟ رفع تشنگی می کنه ؟ و حالا که به قول شما مجبور بودند شیر بخورند تا شاید کمی از تشنگیشون بر طرف بشه آیا اون حیوونای بدبختی که دارند از تشنگی شبانه روز وسط بیابون کربلا له له می زنن خون تو بدنشون مونده که شیر داشته باشند ؟ حالا گیرم شیر داشته باشند چند کیلو می تونن شیر بدند ؟ چند نفرو در روز با این وضعی که گفتم می تونن ساپرت کنن ، عزیز من یه روز آب یه خونه قطع می شه تمام زندگی آدم مختل می شه از دستشویی رفتن ، دست شستن ، حمام رفتن ، آب خوردن و هزاران کاری که آدم با اب داره ُ بعد شما خیلی راحت می گین اونا تو این وضعی که داشتند می رفتن شیر می خوردن.
shahab6677: هارون الرشيد را در حالى پشت سر گذاشتم كه قبر حسين عليه السلام را خراب كرده و دستور داده بود كه درخت سدرى را كه آنجا بود به عنوان نشانه قبر براى زوار، و سايهبانى
براى آنان قطع كنند. (تاریخالشیعه،محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار،ج 45،ص 39
قبر شريف آن حضرت مورد تعرضو دشمنى متوكل عباسى قرار گرفت.او به توسط گروهى از
لشكريانش قبر را احاطه كرد تا زائران به آن دستريس نداشته باشند و به تخريب قبر و كشت و كار در زمين آنجا دستور داد.. (اعیان الشیعه،ج 1،ص 628،تراث کربلا،ص 34;بحارالانوار،ج 45،ص 397)
سال 236 متوكل دستور داد كه قبر حسين بن على و خانههاىاطراف آن و ساختمانهاى مجاور را ويران كردند و امر كرد كه جاى قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آنجا جلوگيرى كردند. (همان)
از این دست نقل قول ها بسیار است که تنها به سه مورد اشاره کردم. در بیابان بی آب علف و صحرای جهنمی کشت و کار کرده اند و بذر افشانده اند؟
من کلاً به واسطه ی تهمت هایی که به واقعه کربلازده شده اقدام به جواب دادن کردم ،راجع به این حوادثیم که بعد از واقعه عاشورا اتفاق افتاده اطلاعاتی ندارم و اینو کسی باید بگه که در این زمینه اطلاعات کافی داره ولی کلهم تا تو تاریخ بوده و هست حکومت های ظالم با امامای ما که مشکل داشتن هیچ ، با بعد از شهادتشونم مشکل داشتن چون می دونستن خونشون که به نا حق ریخته می شه، همیشه تو حکومت های ظالمانه شون گریبان گیرشون هست .
shahab6677: مادرش میتواند به نوزاد شیر بدهد
مادری که با اون وضع جنگ نابرابر و استرس و ناراحتی وگرسنگی و تشنگی هست ، به نظر شما شیر داره که به بچش بده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
shahab6677: نخست آنکه نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد.اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است
چه جالب بچه هایی که تو خانواده ی ایشون به دنیا می یان گردن ندارن !!!!!! غذا که بهش می دن از دهنش مستقیم میره تو سینه و شکمش ، بعد که بزرگ شده از یه جای نا معلوم یهو گردن در میاره ؟؟؟؟؟!!!!!!! برین بچه های 6 ماهه ی فامیلتونو ببینید چقدر گردن دارن ؟؟گردن ازبالای جناق سینه شروع میشه تا لب چونه، اصولاً اگه به سر تیر نگاه کرده باشین نوک تیر اندازش شاید 3 الی 4 میلیمتر باشه، پس اژدر نیست که گردن رستم بخواد بعدشم تو تاریخ گفته شده که این تیر سه شقه بوده یعنی سه سر ، حساب کنید وقتی این تیره 3 سر فرود میاد به گردن یک بچه چه اتفاقی می افته ؟
مطمئناً یکی از سرهاش گردنو سوراخ می کنه ، یکیش بالاتر از گردن و یکی دیگرش پائین تر گردن رو سوراخ می کنه تا جایی که شاید این سه سوراخ سر کوچک و ضعیف نوزاد را از بدنش جدا کنه ولی متأسفانه تو روزه ها فقط شنیدیم یه تیر خورده تو گردن علی اصغر ، کجا و چه جوریشو، نه .
shahab6677: دوم آنکه فاصله دو سپاه در هنگام نبر معمولا 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی المپیک با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمیتواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند.شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد به تیر و کمان.
shahab6677: سوم آنکه برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعا هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت بکند؟
چه جوریه که می گی امام اومدن با سپاه حرف بزنن ولی در فاصله ای بودن که با تیر نمی تونسته نشونه گیری کنه بچه را بزنه پس چه جوری صدای او ن حضرت را می شنیدن که چی می گن ؟ ! حتماً لب خونی بلد بودن ، بعدش واسه هوا خوری که نرفته بودن ، مطمئناً مثل تمام جنگجوهای اون زمان زره پوشیده بودن ، سپر داشتن به این راحتی نمی تونسته ایشون را با تیر بزنه یا لا اقل اگه می تونسته بزنه به حدی نبوده که بتونه شهید کنه چون میگم هم زره داشتنن و هم سپر و هم می دیدن که تیر داره می یاد بالاخره آدم می توه یه تکونی بده خودشو و تا جایی که می تونه از تیر فرار کنه حالا مطمئنم که فکر می کنیین پس چه جوری نتونستن علی اصغر رو از تیر خوردن نجات بدن ، چون امام وقتی علی اصغر را بالای دستاشون گرفته بودن و داشتن حرف می زدن از دست و پا زدن علی اصغر متوجه می شن اون نامردا به این طفل 6 ماهه هم رحم نکردن . حضرت اومده بودن به اینا بگن اگه منو مسلمان نمی دونین و می خواین بکشین این طفل 6 ماهه چه گناهی داره که باید رنج بکشه و تشنه بمونه مگه یه نوزاد چقدر آب نیاز داره واسه سیراب شدن و این مطلب که چرا امام حسینو نزدن به جای علی اصغر که جنگ تموم بشه و از این همه سختی نجات پیدا کنن ، کدوم سختی : لشگر 30000 نفر به 100 نفر خیلی سخته ؟ اینا خودشونم می دونستن که چه غلطی دارن می کنن که فرزند پیامبرو دارن می کشن بعدشم عمر سعد دید عجب قدرتی را امام حسین رو دستاش برده بالا که الان این طفل شیر خواره ی تشنه را لشکریانش ببینن ، مطمئناً خیلی بار روانی بدی پیدا می کنن ، سریع دستور داد بزننش که اصلاً امام از آوردن این بچه پشیمون بشه و برگرده که بیش تر از این رو سپاه دشمن تأثیر نذاره .
shahab6677: این داستان آب آوردن ابوالفضل بی سر و ته ترین افسانه عاشوراست. به اندازه ای این داستان مسخره ساخته شده که گمان می کنم با یک بار مرور آن دیگر نیازی به تجزیه نباشد.
داستان از این قرار است که آقا ابوالفضل که مسلمانان ماشین شان را بیمه ایشان می کنند برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند.
حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند.
لطفا یکی برای من توضیح بدهد که حضرت چگونه مشک را از دستی که قطع شده میگیرد؟ آیا حضرت از اسب پیاده شده و می رود مشک را که همراه دست قطع شده اش روی زمین افتاده بر می دارد و دوباره سوار اسب می شود و می رود؟
دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟
یا اصلا هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آنکه دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با آن یکی دست گرفته اند و به دنبال آن دوباره مشک را به هوا پرتاب کرده و این بار با دندان می گیرند؟ مگر حضرت هنرمند سیرک بوده؟
شما ها یه روز با خانواده می رین بیرون از شهر برای گردش ، به علتی خاص آب در دسترس نباشه به بزرگای خانواده تون چه احساسی دست می ده ؟ آیا تو خودشون ناراحت نیستند که واسه شماکه از خونشونین آب تهیه کنن؟ حالا حساب کنین حضرت ابا الفضل چندین روز می بینه زنها و بچه های خانواده اش دارن جلوش پر پر می شن و نمی تونه قطره ای آب بهشون بده چه حالی بهش باید دست بده؟ مسلماً با اون غیرتی که داشتند می زنن به دل سپاه، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست اصلاً خودشونو همه آماده کرده بودند واسه شهادت ولی حالا کل داستانو می خوام با منطق براتون بگم نه اینطور که ایشون تو تخیلاتش پرورونده و به خورد بقیه می ده حضرت اباالفضل با اسب و یک مشک خالی می رن که ببین به یه طریقی می شه اب اورد یا نه ، خودشونو می رسونن کنار نهر و مشک رو پر از اب می کنن و سوار اسب می شن این تا اینجا حالا از این به بعد ببینید داستان چیه و ایشون چه جوری منحرفش کرده ، وقتی افراد سوار اسب می شن اصولاً هر وسیله ای که ادم داره می ذاره جلوی زین اسب و شروع می کنه به حرکت کردن و تا جایی که می شه با پاهاش اون وسیله رو کنترل می کنه که نیفته خوب مسلماً حضرت هم مثل بقیه وقتی سوار اسب می شن مشک پر آبو می ذارن جلوی زین اسب و حرکت می کن دشمن که این صحنه ها رو دیده بوده حضرتو سریع محاصره می کنه چرا ؟ به دو دلیل : اول اینکه اب به خیمه ها نرسه که اگه می رسید یه جان تازه ای به کاروانیا و جنگجوها می داد دلیل دومشم این بود که اینا جرأت نداشتن بیان با عباس زاده ی علی با اون شجاعت و قدرتش رودر رو و تک به تک بجنگن بهترین راهو این دیدن که همون مثل معروفو اجرا کنن : چند نفر به یه نفر !!!!! خوب مسلماً حمله می کنن و حضرت رو اسب، با اینا شروع به جنگیدن می کنن با ضربه های شمشیر حمله هاشونو دفع می کردنو از این قبیل کارای جنگیدن اینا وقتی می بینن با این اوصاف برتری نفری هم نمی تونن از پس عباس بر بیان وقتی که حضرت مشغول جنگیدن مثلاً با 2 ،3 نفرشون بودن یکی از اونا می یاد با یه ضربه ی سریع یکی از دستای حضرت رو قطع می کنه کسی نمی گه که قطع شدن دست درد نداره یا خیلی شدید آدمو بی حال نمی کنه ولی تو اون لحظه ایشون جونشون کف دستشون بوده بازم با همه ی رمق و توانی که داشتن شروع می کنن به جنگیدن ولی با قدرت خیلی کمتر دیگه معلومه خیلی راحت اون دستشونو هم قطع می کنن تو این زد و خوردا خیلی آدم این ور و اون ور می شه مشک بهش ضربه می خوره ممکنه بعضی جاها بخواد بیفته ( قبل از قطع کردن هردو دست ) ایشون مانع افتادنش می شدن اینکه اینجا می گین سریع دستو قطع کردن بعد اون یکی دستو قطع کردن هی از اسب پیاده شدن مشکو برداشتن دوباره سوار شدن این توهمات چیه مگه فیلم جومونگه که این کارا رو بکنن در اخر ایشون وقتی هر دو دستشون قطع می شه با اون یه ذره جونی که تو بدنشون بوده مشکو با دندونشون نگه می دارن و یه امید کوچکی داشتن که مشکو به تشنه ها برسونن چون تمام زن و بچه های کاروانشون فقط امیدشون به آب آوردن حضرت عباس بوده ولی با اون خونی که از بدنشون رفته بوده در حال شهادت بودن تو همون لحظه هم با عمود سنگین آهنی بر سر ایشون می زنن و ایشونو به شهادت می رسونن. این که ایشون میگه مگه خون حضرت بیشتر از بقیه بوده نه ولی اینا که گفتم شاید تو 10 دقیقه هم اتفاق نیفتاده یه جنگ با چند نفر 10 ساعت که طول نمی کشه اونم چندین نفر به یکی. در آخر حرفام بگم به قول خود امام حسین : اکر دین ندارید لا اقل ازاده باشید اگه قبول ندارید، نظرتون مال خودتون،چرا میاین مسخره می کنین و اهانت می کنین
عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
ارسالها: 647
#35
Posted: 24 Dec 2010 04:59
elena: کسی نگفت که اونجا بهشت بوده که برن تفریح منظوراین بوده که اون جهنمی که غلوشده نبوده اینم ازعکس اون منطقه[imgs= https://www.looti.net/shared_files/storage/other/karbala.zip][/imgs]
واقعا خودتونو به کوچ علي چپ مي زنين يا واقعا بازم قصد منحرف کردن مطلب؟من نگفتم واسه تفريح ميرم خوبه اينهمه راجب گرماي بيش از هد مناطق عربي گفته شده بازم انکار ميکني؟اين لينکيم که گذشتي 1نقشس چيزيو نشون نميده
elena: درستش القمه هست
اولا هم الغمه نوشته ميشه هم القمه بعدشم اينجانهضت سواد آموزي نيست با اين همه تايپ بالاخره آدم اشتباه مي کنه مثه کوفه که نوشتم کوفته يا روضه يا روزه
elena: این
نشون میده که امام حسین اصلا راضی به شهادت نبود
خدا اززبونت بشنوه کي گفته امام حسين راضي بوده خودشوخانوادشو قتل عام کنن؟ولي وقتي ميبينه حکومت فاسد يزيدداره اسلامو نابود ميکنه به خاطرحفظ دينش حاضرميشه خون خودشوخاندانشودراين راه فداکنه
elena: اینم یه مساله دیگه اونا چه جوری دستشویی میرفتن
اينم ازاون سوالاستا؟مگه من گفتم دسشويي نمي رفتن؟منظورم اينه که واقعا بدون آب کارا واسه آدم سخت ميشه،من احکام اسلاميه اينکه وقتي آب نباشه واسه دسشويي رفتنو نميگم چون ميدونم بعضي آدما بي ظرفيتن ميان مسخره مي کنن
elena: من خودم تودوتاازاین شهرها یعنی یزد وشیراز بودم مهرماش اصلا گرم نیست مثل هوای اوایل خرداده
خدارو شکر تواين زمينه کاملا منظوره من مشخص بود شما همه مطلبو ول کردي چسبيدي به ابو هواي اين 2تا شهردرصورتي که همه مي دونن تواين شهرا چه غوغاييه از گرما
elena: اقا جون اینم عکس بچه شش ماهه نگاه کن ببین گردنش هنز رشد نکرده واصلا پیدانیست یا به آواتارnedalروببین[imgs= https://www.looti.net/shared_files/storage/other/ali_asghar.zip][/imgs]
والا تواين عکس تاجايي که من دارم ميبينم گردن مشخصه، آواتارnedalبچه سرش به طرفه پايينه داره مي خنده چونش اومده نزديکه گردنش،همونطورکه گفتم گردن از بالاي جناق سينه شروع ميشه تانزديک چونه
عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
ارسالها: 647
#37
Posted: 24 Dec 2010 15:55
elena: اینطوری نوشته بشه سوادادموزیرسوال میبره
بحث سوادنیس گفتم،آدم داره تند تندتایپ میكنه حواسش نیس ولی شما فقط به جای اینكه به اصل مطلب بپردازی هی گیرمیدی به غلط املایی مثل تاپیك ابن ملجم كه فقط به جای جواب دادن ازبچه هاغلط میگیری
elena: داستانی که شماگفتی یعنی اینکه بذارید من برم بعدازاون نیتی بوده که شما میگیدداشتند شما میگید برای اینکه میبینه یزید فساد میکنه حاضر میشه خودش وخانواده رو فدا کنه اونوقت بعدش میگیدکه گفتند راه روبرای من بازکنید که خانوادهام یا خودم برم
من كی گفتم امام حسین به نیت جنگ اومده بودن؟همونطور كه قبلا گفتم ایشون به دعوت اهل كوفه اومده بودن،دارم میگم كه عمرسعد بالشكرش به زور راهو بر،ایشون بست.امامومجبور به جنگ كردن،اینكه ایشون میگن راهو بازكنین تابه جای دیگه ای برم قبل ازوادار كردن ایشون به جنگ بوده
elena: حتما برای شما اونجا هواگرمه برای ماکه ساکن این دوشهربودیم وهستیم گرمای هواغوغا نمیکنه شاید شمااهل مناطق سردسیریا مناطق شمالی هستی شایدم تهران بهرحال برای کسایی که یه عمریه جازندگی میکنند با هوای اونجا سازگاری پیدامیکنند حالا خوبه حسین وخانوادهاش اهل عربستان بودند که به مراتب خیلی گرمترازکربلاست بعدشم خودت این شهرهارومثال زدی
چه جالب شما درآنه واحدساكن 2شهرهستین؟اونم دقیقا همین 2شهری كه من میگم؟من اگه این 2شهروواسه مثالم انتخاب كردم واسه این بوده كه ببینین این دو شهر كه به قول شما اونطور گرم نیس چجوریه وای به حال كشورای عربی،عزیزمن مقرخلافت حضرت علی وزندگی خانواده ایشون عراق بوده نه عربستان.بعدم عادت داشته باشن تمرین بی آبیو تشنگیو فشارشدیدجنگ نابرابراونم باكلی زنو بچه داشتن؟
elena: این تعریف ازگردن روتوهیچ فرهنگ لغاتی نمیشه پیداکرد
منم نگفتم توفرهنگ لغت نوشته شده ماشالا همه آدمایی كه میان اینج آدمای عاقلو بالغین،میتونن گردن خودشونو با توضیحی كه من دادم ببینن.
عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
ارسالها: 647
#39
Posted: 24 Dec 2010 17:45
elena: اینهمه که میگن حسین قیام کرد تااسلام رانجات بده حرف درستی نبوده چون بعدازاونم که عباسیان اومدن وبعدش خلفای زورگوی دیگر واصلا اسلامی نجات نیافت وحسین مجبوربه جنگ شده قیلمی درکارنبوده
نه واقعا شما خودتو زدی كوچه علی چپ،امن باچه زبونی باید بگم امام به دعوت اومده بودن،بعداز به زور واردكردنشون اونم با اون وضع مجبوربه قیام باظالم شدن چون یزید به ابن زیاد دستورداده بودبایدحسینوبكشی. elena: گردن بچه ششماهه منظوربوده نه گردن یه آدم بالغ که گردن خودشونوببینند
خوب عزیزم مقایسه كنی اون تكامل یافته گردن كودكه elena: اینطورکه معلوم ما داریم اینجارو به یک مناقشه خصوصی تبدیل میکنیم که فکرکنم هیچ سودی برای خودمون وبقیه نداشته باشه من آنچه شرط بلاغت بودگفتم حالا هرکه میخواد پند بگیره هرکه ملال ماباید به چیزهایی که سودی برای جامعه داره وقت بگذاریم مباحث 1400سال پیش به کارکسی نمیاد اینم از کارهاییه که که این حکومت اسلامی دستمون داده والا دوران حکومت های قبلی کسی به دین کسی کارنداشت
درود به شرفت عزیزم كه حقیقتو فهمیدی چیه بله هیچكی نمیاد این ایرادای حاشیه ای كه نمیدونم آبوهوای یزدكرمان چجوریه ،بچه گردن نداره وازاین جور حرفابزنه من اون دلایلی كه داشتمو گفتم فكرمیكنمم حق مطلبو ادا كرده باشه.
عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
ارسالها: 376
#40
Posted: 10 Jan 2011 20:42
shahab6677: مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید.
نمیدونم شما كجا درس خوندی !
ولی یع مثال برات میزنم همین بعل كوشت توی ایران اهواز رود پر آب كارون از اونجا داره میگذره ولی زمینش حاصلخیز نیست
توی گرمای تابستون هم كه اگر جرات داری كیمی پیاده روی كن توی خیابونهاش
البته شباهت منطقه اهواز رو با كربلا مد نظرت باشه كعه نگی این به اون چه
shahab6677: از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسید.
اینی رو هم كه داری میگی به فرض محال هم كه درست باشه كه نیست (چرا كه اگر راست میگی یه نمونه بیار كه توی كربلا چاه آب زده باشن) پس باید میومدن با شما مشورت میكردن كه بهشون بگی بیلو كلنگ و تیشه و از این قبل لوازم یا ما شین حفاری با خودشون میبردن كه بشه كاری كرد 
shahab6677: منطقه کربلا را بنگرید، اینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟
توی عمرت چند بار رفتی كه با این اطمینان حرف میزنی ؟
اگر هم منظورت شهر كربلاست كجای تاریخ گفته شده اونموقع شهر كربلا وجود داشته همه خوب دارن داد میزنن كه بیابون و صحرا بوده
shahab6677: سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic Calendar در می یابید که عاشورا در روز چهارشنیه 21 مهر ماه بوده است.البته 21 مهر نیز هوای کربلا آنچنان خنک نیست ولی آن تابستان جهنمی هم
که شیعیان میگویند نیست.
عزیز من شما مناطق گرمسیر رو با مناطق سردسیر ایران مقایسه نكن شما توی تهران اگر زندگی میكنید توی مهر حق با شماست ولی مناطق جنوبی و گرم سیر اینطوری كه نیست مثلا همین امثال تا آبان ماه هوای اهواز و خوزستان جهنمی بوده مگه این منطقه چقدر با خوزستان فاصله داره آبو هواش مشابه هستن وقتی میگن هوا گرمه یعنی گرمه باور كن باورت هم نمیشه مهر آینده بیا خوزستان مهمون ما خوزستانی ها باش شاید اونوقت متوجه حرف من بشی
shahab6677: نخست اینکه در یک پریود 1400 ساله آن تغییر آب و هوایی که در ذهن مسلمانان است نمی تواند رخ دهد و دوم اینکه اگر هم تغییری باشد مطمئنا هوا خنک تر نشده بلکه دما بالاتر هم رفته است.
یعنی 1400 سال پیش نسبت به امروز خنک تر بوده.
به این حرف ها هم كار ندارم چون تغیرات جوی گیتار نیست الك الكی رخ بده گرم بشه یا سرد بشه
shahab6677: در داستان هایی که از واقعه ی عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده ، یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. مسلما کاروان برای سیر کردن خود علف نمی خورده.
پس این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود، مثلا گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز میتوانستند از شیر همین
حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده ، عربzaبه خوردن شیر شتر علاقه ی بسیار دارند ، میتوانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند.
اینو بهت قول میدم كه توی گرمای بالای 50 تا شصت درجه بغیر از آب و تشنگی شما نمیتونیبه هیچ چیز دیگه ای فكر كنی
چون تجربش نكردی نمیتونی باور كنی توی اون دما هر 5 دقیقه شما باید آب نوش جان كنی و بجر آب هیچ چیز دیگه ای عطش شما رو فروكش نمیكنه
shahab6677: باز هم نکته ای دیگر، سه نقل قول در مورد مقبره حسین:
هارون الرشيد را در حالى پشت سر گذاشتم كه قبر حسين عليه السلام را خراب كرده و دستور داده بود كه درخت سدرى را كه آنجا بود به عنوان نشانه قبر براى زوار، و سايهبانى
براى آنان قطع كنند. (تاریخالشیعه،محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار،ج 45،ص 39
میگم این بحار الانوار ور زیاد جدی نگیر خود مسلمونا هم زیاد باش حال نمی كنن حرف الكی زیاد نوشته توش
shahab6677: از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه شما بگویید.
در ظاهر تراژدی واقعا دردناکیست ولی با کمی تامل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان می ابیم.
توی داستان عاشورا به حرمله میگن بچه رو بزن حالا خواسته بزنه توی گلوش خورده بالای سینش یا بیخ گلوش بهر حال به بچه خورده و داستان واقعیه چون توی روایات سنی و شیعه به یك شكل اومده
shahab6677: چهارم که از همه نیز جالبتر است آن است که اصلا کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟ نوزاد چندین ماهه شیر می نوشد و نه آب و مادرش میتواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد. در ضمن شیر آن حیوانات اهلی که پیشتر گفتم نیز موجود بوده.
تا مادر آب نخوره كه نمیتونه شیر بده خوب شیر یه ماده به شكل مایع هست توش باید آب باشه دیگه شیر این مادر خوشك میشه خوب
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفته‌ست بر وی به سرانجامی
صفحه 4 از 38