ارسالها: 7673
#45
Posted: 20 Nov 2012 04:11
ادرار شتر انس روایت کرده است:
آب و هوای مدینه مناسب حال برخی از مردم نبود، پس پیامبر آنها را فرمان داد که چوپانش (و شترهای وی) را دنبال کنند و از شیر و ادرار آن داروها (بعنوان دارو) بنوشند. پس آنها را دنبال کردند و از شیر و ادرارشان نوشیدند تا سالم شدند. آنگاه چوپان را کشتند و شتر ها را راندند. وقتی خبر به پیامبر رسید، افرادی را بدنبال آنها فرستاد، آنها دستگیر شده، دست و پایشان بریده و چشمهایشان با آهنی داغ سوزانده شد.
صحیح بخاری 7.71.590
شیر و ادرار شتر بنوشید که داروهای خوبی هستند...
سنن ابن ماجه، 5.3503
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#46
Posted: 20 Nov 2012 04:13
سن عایشه از منابع اهل تسنن و کتابهای شیعی از عایشه نقل شده است:
رسول الله به من گفت «تو دوبار قبل از اینکه من با تو ازدواج کنم در رویاهای من ظهور کرده بودی. من فرشته ای را دیدم که ترا در تکه ای لباس ابریشمی حمل میکرد، من به او گفتم، لباسش را در بیاور و اورا نگاه دار، او تو بودی. به خود گفتم»اگر این از طرف الله است، پس این (لخت شدن عایشه) باید واقعا اتفاق بیافتند".
صحیح بخاری ۹٫۸۷٫۱۴۰
از عایشه نقل شده است:
وقتی پیامبر با من ازدواج کرد، مادرم نزد من آمد و مرا وادار کرد که به خانه پیامبر وارد شوم، و هیچ چیز موجب تحیر من نشد، مگر آمدن پیامبربه نزد من قبل از ظهر.
صحیح بخاری ۷٫۶۲٫۹۰
منقول است از عایشه مادر مومنان:
پیامبر اسلام وقتی با من ازدواج کرد که من شش یا هفت ساله بودم. وقتی ما به مدینه آمدیم، چند زن آمدند، ام رومان وقتی من در حال تاب بازی بودم پیش من آمد، مرا بردند، آماده و آرایشم کردند، بعد مرا نزد پیامبر خدا بردند، و او وقتی من ۹ ساله بودم با من جماع کرد. او مرا جلوی در نگه داشت و من از خنده در حال ترکیدن بودم.
سنن ابو داوود ۳۱٫۴۹۱۵ و ۳۱٫۴۹۱۶ , ۳۱٫۴۹۱۷
منقول است از عایشه: من در حضور پیامبر با عروسکهایم بازی میکردم و دختر بچه های دیگر که دوستان من بودند نیز با من همبازی میشدند. وقتی پیامبر خدا به مکان بازی من وارد میشد آنها (دوستان عایشه) پنهان میشدند، اما پیامبر آنها را صدا میکرد تا بیایند و با من بازی کنند. (بازی با عروسک و تصاویر ممنوع است، اما برای عایشه مجاز بود زیرا در آن زمان وی هنوز دختر کوچکی بود، و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود (فاتح البری ج.۱۳ ص.۱۴۳)
صحیح بخاری ۸٫۷۳٫۱۵۱
عایشه روایت کرده است که وقتی پیامبر با او ازدواج کرده وی ۷ سال داشته، و وقتی به خانه پیامبر وارد شده است ۹ سال داشته است، و عروسکهایش همراه وی بوده اند، و وقتی پیامبر اسلام فوت شد، وی ۱۸سال سن داشته است.
صحیح مسلم ۸٫۳۳۱۱
سومین (زنی که محمد با او ازدواج کرد): عایشه دختر ابی بکر (بود)، با او در مکه ازدواج کرد در حالی که 7 سال سن داشت و غیر از او با هیچ دختر باکره ای ازدواج نکرد، و در زمانی که او 9 سال سن داشت به او دخول (تماس جنسی Intercourse) کرد و این اتفاق 7 ماه بعد از وارد شدنش به مدینه بود، و (عایشه) تا زمان خلافت معاویه زندگی کرد.
بحار الانوار جلد 22 برگ 202
عائشه دختر ابو بكر، پيغمبر عايشه را در مكه تزويج كرد در حالى كه هفت سال بيش نداشت، حضرت رسول جز عايشه با زن بكرى نكاح نكرد، و درنهمين سال عمرش با وى زفاف كرد، و اين زفاف پس از هفت ماه اقامتدر مدينه انجام گرفت و عايشه تا دوران خلافت معاويه در دنيا بود.
زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام (ترجمه:إعلام الورى بأعلام الهدى)،شيخ طبرسى، مترجم: عزيز الله عطاردى،ناشر: اسلاميه،تهران:چاپ اول،1390 ق. برگ: 213
از اسماعیل بن جعفر منقول است:
همانا رسول الله در 10 سالگی به عایشه دخول کرد...
وسائل الشریعه، الی تحصیل مسائل الشریعه، محمد بن الحسین الحر العاملی ج 1 برگ 31، به نقل از فروع کافی ج 2 ص 351
شبی پیامبر بر من وارد شد و گفت رانهای خود را عریان کن، و من هردو ران خود را عریان کدم، پیامبر چانه و سینه خود را روی رانهای من گذاشت.
سنن ابو داوود کتاب 1 شماره 0270
هرگاه پیامبر خدا میخواست مرا نوازش کند، به من میگفت که ازار به تن کنم، سپس او مرا نوازش میکرد
صحیح بخاری پوشینه 1 کتاب 6 شماره 299
پیامبر گاهی فکر میکرد که بر من دخول کرده است، در حالی که در واقعیت اینکار را نکرده بود.
صحیح بخاری پوشینه 7 کتاب 71 شماره 660
هرگاه من آب منی خشک شده روی جامه رسول الله پیدا میکردم، آنرا با ناخنهایم میتراشیدم (تا پاک شود).
صحیح بخاری کتاب 2 شماره 572
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#47
Posted: 20 Nov 2012 04:13
سن عایشه از منابع اهل تسنن و کتابهای شیعی از عایشه نقل شده است:
رسول الله به من گفت «تو دوبار قبل از اینکه من با تو ازدواج کنم در رویاهای من ظهور کرده بودی. من فرشته ای را دیدم که ترا در تکه ای لباس ابریشمی حمل میکرد، من به او گفتم، لباسش را در بیاور و اورا نگاه دار، او تو بودی. به خود گفتم»اگر این از طرف الله است، پس این (لخت شدن عایشه) باید واقعا اتفاق بیافتند".
صحیح بخاری ۹٫۸۷٫۱۴۰
از عایشه نقل شده است:
وقتی پیامبر با من ازدواج کرد، مادرم نزد من آمد و مرا وادار کرد که به خانه پیامبر وارد شوم، و هیچ چیز موجب تحیر من نشد، مگر آمدن پیامبربه نزد من قبل از ظهر.
صحیح بخاری ۷٫۶۲٫۹۰
منقول است از عایشه مادر مومنان:
پیامبر اسلام وقتی با من ازدواج کرد که من شش یا هفت ساله بودم. وقتی ما به مدینه آمدیم، چند زن آمدند، ام رومان وقتی من در حال تاب بازی بودم پیش من آمد، مرا بردند، آماده و آرایشم کردند، بعد مرا نزد پیامبر خدا بردند، و او وقتی من ۹ ساله بودم با من جماع کرد. او مرا جلوی در نگه داشت و من از خنده در حال ترکیدن بودم.
سنن ابو داوود ۳۱٫۴۹۱۵ و ۳۱٫۴۹۱۶ , ۳۱٫۴۹۱۷
منقول است از عایشه: من در حضور پیامبر با عروسکهایم بازی میکردم و دختر بچه های دیگر که دوستان من بودند نیز با من همبازی میشدند. وقتی پیامبر خدا به مکان بازی من وارد میشد آنها (دوستان عایشه) پنهان میشدند، اما پیامبر آنها را صدا میکرد تا بیایند و با من بازی کنند. (بازی با عروسک و تصاویر ممنوع است، اما برای عایشه مجاز بود زیرا در آن زمان وی هنوز دختر کوچکی بود، و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود (فاتح البری ج.۱۳ ص.۱۴۳)
صحیح بخاری ۸٫۷۳٫۱۵۱
عایشه روایت کرده است که وقتی پیامبر با او ازدواج کرده وی ۷ سال داشته، و وقتی به خانه پیامبر وارد شده است ۹ سال داشته است، و عروسکهایش همراه وی بوده اند، و وقتی پیامبر اسلام فوت شد، وی ۱۸سال سن داشته است.
صحیح مسلم ۸٫۳۳۱۱
سومین (زنی که محمد با او ازدواج کرد): عایشه دختر ابی بکر (بود)، با او در مکه ازدواج کرد در حالی که 7 سال سن داشت و غیر از او با هیچ دختر باکره ای ازدواج نکرد، و در زمانی که او 9 سال سن داشت به او دخول (تماس جنسی Intercourse) کرد و این اتفاق 7 ماه بعد از وارد شدنش به مدینه بود، و (عایشه) تا زمان خلافت معاویه زندگی کرد.
بحار الانوار جلد 22 برگ 202
عائشه دختر ابو بكر، پيغمبر عايشه را در مكه تزويج كرد در حالى كه هفت سال بيش نداشت، حضرت رسول جز عايشه با زن بكرى نكاح نكرد، و درنهمين سال عمرش با وى زفاف كرد، و اين زفاف پس از هفت ماه اقامتدر مدينه انجام گرفت و عايشه تا دوران خلافت معاويه در دنيا بود.
زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام (ترجمه:إعلام الورى بأعلام الهدى)،شيخ طبرسى، مترجم: عزيز الله عطاردى،ناشر: اسلاميه،تهران:چاپ اول،1390 ق. برگ: 213
از اسماعیل بن جعفر منقول است:
همانا رسول الله در 10 سالگی به عایشه دخول کرد...
وسائل الشریعه، الی تحصیل مسائل الشریعه، محمد بن الحسین الحر العاملی ج 1 برگ 31، به نقل از فروع کافی ج 2 ص 351
شبی پیامبر بر من وارد شد و گفت رانهای خود را عریان کن، و من هردو ران خود را عریان کدم، پیامبر چانه و سینه خود را روی رانهای من گذاشت.
سنن ابو داوود کتاب 1 شماره 0270
هرگاه پیامبر خدا میخواست مرا نوازش کند، به من میگفت که ازار به تن کنم، سپس او مرا نوازش میکرد
صحیح بخاری پوشینه 1 کتاب 6 شماره 299
پیامبر گاهی فکر میکرد که بر من دخول کرده است، در حالی که در واقعیت اینکار را نکرده بود.
صحیح بخاری پوشینه 7 کتاب 71 شماره 660
هرگاه من آب منی خشک شده روی جامه رسول الله پیدا میکردم، آنرا با ناخنهایم میتراشیدم (تا پاک شود).
صحیح بخاری کتاب 2 شماره 572
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#48
Posted: 20 Nov 2012 05:30
ویژگیهای جغرافیایی و بهشتوگرافی حوض کوثر ساقى حوض كوثر
وصف حوض و منزلت امير مؤمنان عليه السلام در كنار آن
شيخ صدوق رحمه الله گويد:اعتقاد ما درباره حوض آن است كه آن حق است،و پهناى آن به فاصله ميان أيله و صنعاء (1) است،و آن حوض پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است و در آن جامهايى به تعداد ستارگان آسمان قرار دارد،و سرپرست و مسئول آن در روز قيامت امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام است كه دوستانش را از آن سيرابو دشمنانش را از آن دور مىسازد،هر كه جرعهاى از آن بنوشد هيچ گاه تشنه نخواهد گشت (2) .
1ـابو ايوب انصارى گويد:نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بودمو از آن حضرت درباره حوض سؤال شد،فرمود:اينك كه درباره حوض از من پرسيديد شما را از آن خبر دهم:حوض چيزى است كه خداوند از ميان پيامبران مرا بدان گرامى داشته است،عرض آن به فاصله ميان ايله و صنعاء است،دو نهر از آب در آن مىريزد،آبش از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر،بسترش از مشك خوشبوست و سنگريزههايش در و ياقوت است.پروردگارم شرط كرده است كه كسى به آنوارد نشود مگر آنان كه داراى نيتهايى درست و دلهايى پاكند،آنان كه در حال توانگرى و فراخ دستى حقوقى را كه بر عهده دارند مىپردازند و در حال نياز و تنگدستى حق قانونى خود را نمىگيرند،و پس از من تسليم وصى من خواهند بود.آن گاه وصى من غير شيعيان خود را از آن دور مىكند همان گونه كه آدمى شتر گر را از ميان شترهاى خود دور مىسازد. (3)
2ـعبد الله بن عباس گويد:چون سوره كوثر بر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد،على بن ابى طالب به آن حضرت گفت:اى رسول خدا،كوثر چيست؟فرمود:نهرى است كه خداوند مرا بدان گرامى داشته است.على گفت:اى رسول خدا،اين نهر شريفى است،آن را براى ما توصيف كن.فرمود:آرى اى على،كوثر نهرى است كه در زير عرش خدا جارى مىشود،آبش از شير سفيدتر،از عسل شيرينتر و از كره نرمتر،سنگريزههايش زبرجد و ياقوت و مرجان،گياههايش زعفران و خاكش مشك خوشبو،و اساس و بنيانش زير عرش خداست.آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست بر پهلوى على امير مؤمنان عليه السلام زد و فرمود:اى على،اين نهر از آن من و تو و از آن دوستان تو پس از من است. (4)
3ـرسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در حديثى طولانى فرمود:اى على،تو نخستين كسى هستى كه با من از زمين بيرون مىآيى[و تو نخستين كسى هستى كه با من برانگيخته مىشوى]،و تو نخستين كسى هستى كه با من از صراط مىگذرى،و پروردگار بزرگ من به عزت خود سوگند خورده كه كسى از گردنه صراط عبور نكند مگر آن كه سند ولايت تو و ولايت امامان از اولاد تو را همراه داشته باشد،و تو نخستين كسى هستى كه بر حوض من وارد مىشوى،دوستانت را از آنسيراب مىسازى و دشمنانت را از آن مىرانى،و تو يار و همراه منى آن گاه كه در مقام محمود (مقام شفاعت) بايستم،ما درباره دوستانمان شفاعت مىكنيم و شفاعت ما درباره آنان پذيرفته مىشود.وتو نخستين كسى هستى كه داخل بهشت مىشوى در حالى كه پرچم مرا به دست دارى و آن لواى حمد است كه هفتاد شكاف دارد و هر شكافىپهناورتر از خورشيد و ماه است،و تو صاحب درخت طوبى در بهشت هستى كه تنهاش در خانه تو و شاخههايش در خانه شيعيان و دوستان توست. (5)
4ـابو الأسود دئلى از پدرش روايت كرده كه گفت:از امير مؤمنان على بنابى طالب عليه السلام شنيدم كه مىفرمود:به خدا سوگند كه با همين دو دست كوتاه خود دشمنانمان را از حوض رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دور مىسازم،و دوستانمان بدان در مىآيند. (6)
5ـو نيز فرمود:من با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و خاندانم بر سر حوض قرار داريم،پس هر كه خواستار ماست بايد گفتار ما را بگيرد و مانند ما عمل كند،زيرا هر خاندانى برگزيدهاى دارد و ما را نيز برگزيدگانى است،و ما را شفاعتى است و دوستان ما را نيز شفاعتى است،پس براى ديدار ما بر سر حوض با هم رقابت كنيد،كه ما دشمنانمان را از آن مىرانيم و دوستان و اولياى خود را از آن سيراب مىكنيم،هر كه جرعهاى از آن بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد،دو نهراز بهشت در حوض ما سرازير مىشود،يكى از تسنيم و ديگرى از آب زلال و گوارا،بر لبه آن زعفران روييده و سنگريزهاش لؤلؤ است و آن كوثر نام دارد. (7)
6ـرسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:اى على،تو برادر،وزير وصاحب لواى من دردنيا و آخرت و صاحب حوض من هستى،هر كه تو را دوست بدارد مرا دوست داشته،و هر كه تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است. (8)
7ـعبد الرحمن بن قيس رحبى گويد:با امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام بر در قصر (دار الاماره) نشسته بودم كه نور خورشيد آن حضرت را وادار كرد تا در سايه ديوار قصر پناه گيرد،همين كه برخاست تا داخل شود مردى از قبيله همدان دامن حضرتش را گرفت و گفت :اى اميرمؤمنان،مرا حديثى جامع گو تا خداوند مرا بدان سودى رساند.فرمود:مگر درباره من حديث بسيارى وجود ندارد؟ (9) يا:مگر اين سودمندى در احاديث بسيارى نيست؟) گفت:چرا،ولى مرا حديثى گو كه خداوند بدان سودم رساند.
فرمود:دوستم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مرا فرمود كه:من و شيعيانم وارد حوض مىشويم و سيراب و روسپيد بيرون مىشويم،ودشمنانمان تشنه لب و روسياه وارد مىگردند .اين را داشته باش كه مشتى از خروار است،تو با همان كسى كه دوستش مىدارى خواهى بود و همان را كه به دست آوردهاى خواهى داشت،اى برادر همدانى رهايم ساز.اين را فرمود و داخل قصر شد. (10)
8ـمردى از منافقان به حضرت رضا عليه السلام گفت:برخى از شيعيان شما بىباكانه در كوچه و بازار شراب مىخورند!و ديگرى سر راه بر حضرت گرفت و گفت:برخى از شيعيان شما شراب مىخورند !چهره حضرت از روى شرم عرق كرد،سپس فرمود:خداوند گرامىتر از آن است كه گرمى شراب را با دوستى ما خاندان در دل مؤمن جمع آورد،آن گاه لختى صبر كرده و فرمود:و اگر يكى از آنها بدين نكبت گرفتار شد و چنين كرد بى شك پروردگارى مهربان،پيامبرىدلسوز،اما� �ى شناسا بر سر حوض و سرورانى براى شفاعت ايستاده را براى خود خواهد يافت. (11)
9ـرسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:پنج چيز درباره على به من داده شده كه از دنيا و هر چه در آن است نزد من بهتر است:1ـاو در برابر خدا دور دارنده (يا:در برابر خدا به رو در افتاده) است تا خداوند از حساب آفريدگان فارغ شود.2ـلواى حمد به دست اوست و از آدم گرفته به بعد همه در زير آن قرار دارند.3ـاو بر سر حوض مىايستد و هر كه را از امت من[به ولايت]بشناسد سيراب مىسازد.4ـاوست كه[پس ازمرگ]عورت مرا مىپوشاند و مرا به خداوند مىسپارد.5ـمن هيچ بر اوبيم ندارم كه بعد از ازدواج دامن بيالايد،و پس از ايمان به كفر گرايد. (12)
10ـاز على عليه السلام روايت است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:تو نخستين كسى هستى كه به بهشت مىروى.گفتم:اى رسول خدا،پيش از شما به بهشت مىروم؟فرمود:آرى،زيرا تو در آخرت پرچمدار منى چنانكه در دنيا پرچمدار من هستى،و هميشه پرچمدار پيشاپيش حركت مىكند.سپس فرمود:اى على،گويى تو را مىبينم كه پرچم مرا كه لواى حمد است به دست دارى و داخل بهشت شدهاى،و از آدم گرفته به بعد در زير آن قرار دارند. (13)
پىنوشتها:
1ـآيله شهرى است در ساحل بحر قلزم،و صنعاء نام دو جاست يكى در يمن و ديگرى در دمشق.بايد دانست كه اين تعبير براى نشان دادن بزرگى آن است نه اندازه دقيق آن.
2ـبحار الانوار 8/27 به نقل از رساله اعتقادات صدوق.
3ـبحار الانوار 8/ .28
4ـهمان/ .18
5ـبحار الانوار 39/ .211
6ـهمان/212.و نظير آن:همان/ .216
7ـتفسير صافى 5/ .301
8ـبحار الانوار 39/ .216
9ـبنا بر نسخهاى ديگر:مگر احاديث بسيارى در اختيار ندارى؟
10ـامالى شيخ طوسى 1/ .150
11ـعلم اليقين 2/ .603
12ـبحار الانوار 39/ .219
13ـهمان/217.و در ص 213 از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آورده است كه:آدم و همه خلق خدا در روز قيامت در سايه پرچم من قرار دارند.
امام على بن ابىطالب(ع) ص 567
احمد رحمانى همدانى
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#49
Posted: 20 Nov 2012 06:27
معجزات و خصلت های پیامبر پیامبر از راهی نمیگذشت مگر اینکه هر که از انجا عبور میکرد از عطر عرق آن حضرت پی میبرد که ایشان از انجا گذشته است.و به هر سنگ و درختی که می گذشت بر آن حضرت سجده میکرد.(بحار الا نوار 16/172 نقلا عن قصص الانبیاء مکارم الاخلاق:24)
سنن النبی صفحه 20
____________
رسول خدا سایه اش بر زمین نمیافتاد(سایه نداشت)(مناقب ال لبی طالب 1/124 ، روی اکثر هذه المعانی فی الخارئج ایضا ،راجع 221)
سنن النبی صفحه 21
____________
امام باقر فرمود: رسول خدا سه خصلت داشت که دیگران نداشتند: آنحضرت سایه نداشت. از راهی عبور نمیکرد مگر اینکه پس از سه روزکسانی که از آنجا میگذشتند از عطر خوش آن جناب متوجه میشدند که ایشان از آن محل گذشته است. آنحضرت بر هیچ سنگ و درختی نمیگذشتجز آنکه به آن حضرت سجده میکرد.(مکارم الاخلاق 18)
سنن النبی صفحه 366
____________
چون رسول خدا با کسی راه میرفت هر چند که آن کس بلند قد بود، آنحضرت یک سر و گردن از وی بلندتر بنظر میرسید.
____
لباس کوتاه و یا بلند به اندام رسول خدا اندازه بود، چون میپوشید اگر کوتاه بود بلند و اگر بلند بود کوتاه تر میشد، گویا برای آن حضرت بریده شده است.(بحارالانوار 28/160)
___
هنگامیکه رسول خدا بر زمین نرم قدم میگذاشت اثر پایش در آن ظاهر نمیشد و چون بر زمین سفت راه میرفت جای پایش معلوم میگشت.(مناقب آل ابی طالب 126/1)
سنن النبی صفحه 368
___________
پرنده بالای سر رسول خدا پرواز نمیکرد.(مناقب آل ابی طالب 124/1)
____
مگس بر آن جناب نمینشست و حشرات زهر دار و بی زهر به آن حضرتنزدیک نمیشدند.(مناقب آل علی 126/1، مجمع البیان 481/2، سوره آل عمران)
سنن النبی صفحه 369
___________
رسول خدا هرگز محتلم نشد!!(مناقب آل ابی طالب 125/1)
سنن النبی صفحه 370
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#50
Posted: 20 Nov 2012 06:27
عرق پیامبر یا عطر؟ سلیم(سلمه فرزند ام سلمه) گوید: روزی رسول خدا بر ما وارد شد و نزد ما به خواب نیمروزی فرو رفت. مادرم شیشه ای آورد و شروع کرد عرق رسول خدا را در آن جمع کردن. آنحضرت از خواب بیدار شد و فرمود:ای ام سلمه، چه میکنی؟ عرضه داشت : این عرق شماست که در عطریات خود داخل میکنیم و این از بهترین اقسام عطرهای ماست. آنحضرتفرمود: درست گفتی.(مجموعه ورام 23)
سنن النبی صفحه 368
مهر نبوت پیامبر یکی از معجزات پیامبر که اخبار متواتر بر آن دلالت دارد و کافر و مومن به آن اعتراف نموده اند مهر نبوت است که بر موهای متراکم میان دو کتف ان حضرت نمایان بود.(الخرائج و الجرائج 1/32 ح 29 ، و بحارلانوار 16/174 ،و کمال الدین و تمام النعمه 1/165 و فی کتاب عبدالملک :99)
سنن النبی صفحه 20
____________
علی در جواب پرسش رییس و بزرگ یهود فرمود: مهر نبوت میان دو کتف رسول خدا قرار داشت و بر آن دو سطر نوشته بود: سطر اول “لا اله الا الله” و سطر دوم ” محمد رسول الله”.(الخصال 599)
____
میان دو کتف آن حضرت مهر نبوت قرار داشت که نور آن بر نور آفتاب غلبه داشت و بر آن نوشته بود: ” خدایی جز خدای یگانه نیست که شریکی ندارد. هرجا خواستی برو که تو منصور و یاری شده ای.”(مناقبآل ابی طالب 124/1)
سنن النبی صفحه 362
____________
در محجه البیضا گوید: رسول خدا چهارشانه بود و مهر نبوت میان دو کتفآن حضرت نزدیک شانه ی راست او قرار داشت، در آن مهر خالی سیاه متمایل به زردی که اطراف آن را موهای متراکمی مانند یال اسب گرفته بود به چشم میخورد.(المحجه البیضا 156/4)
___
جابربن سمره گوید: مهر نبوتی که میان دو کتف رسول خدا قرار داشت برآمدگی سرخ رنگی به اندازه ی تخم کبوتر بود.(بحارالانوار 180/16)
سنن النبی صفحه 363
لذت پیامبر رسول خدا فرمود روشنی چشم من در نماز، و لذتم در زنان قرار داده شده است.(الکافی 321/5)
سنن النبی صفحه 144
پیامبران به پشت زنان نگاه نمیکنند! امام صادق در بیان داستان موسی پیامبر (که به دنبال دختر شعیب روان شد تا خدمت شعیب برسد) فرمود که موسی به وی گفت: پشت سر من حرکت کن و راه را به من نشان ده، زیرا ما (پیامبران) مردمی هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمیکنیم.(دعائم اسلام 201/2)
سنن النبی صفحه 146
ازدواج موقت، سنت رسول الله بکر بن محمد میگوید: از امام صادق درباره ازدواج موقت پرسیدم، فرمود: من دوست ندارم که مسلمانی بمیرد در حالی که سنتی از رسولخدا مانده باشد و او بدان عمل نکرده باشد.(الفقیه 463/3 و المستدرک 451/14 و بحار الانوار 305/103)
سنن النبی صفحه 147
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن