ارسالها: 7673
#51
Posted: 20 Nov 2012 06:33
ختنه زنان و مردان رسول خدا فرمود ختنه برای مردان سنت است و برای زنان کرامت.(مکارم الاخلاق 229، و الدعوات 283، و المستدرک 149/15، و تهذیب الاحکام 445/7)
سنن النبی صفحه 151
بدانكه در روز هفتم سنت مؤ كد است ختنه كردن پسران و اگر در روز هفتمنكند هم سنت است بعد از آن تا بالغ شدن طفل و بعد از بالغ شدن برخودش واجبست و بعضى گفته اند نزديك ببلوغ بر ولى طفل واجب است و ختنه كردن دختران نيز سنت است ومستحب است كه اندكى ببرند بسيار نبرند وسوراخ كردن نرمه گوش راست را وبالا گوش چپ از براى پسران سنت است
در چند حديث وارد شده است كه ختنه كردن در مردان سنت است و در زنانسنت نيست اما باعث اين ميشود كه نزد شوهران گرامى باشند و چه چيز از اين بهتر ميباشد.
در حديث معتبر منقول است كه چون زنان بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم هجرت كردند زنى آمد او را ام حبيب ميگفتند وزنان را ختنه ميكرد حضرت فرمود كه اى ام حبيب آن كاريكه داشتى هنوز دارى ؟گفت بلى يا رسول اللّه مگر آنكه نهى فرمائى و من ترك كنم حضرت فرمود كه نه بلكه حلال است بياتا تو را بياموزم كه چه بايد كرد چون ختنه كنى زنان را بسيار به ته مَبُر واندكى بگير كه رو را نورانى تر ورنگ را صاف تر ميگرداند و نزد شوهر عزيزتر ميدارد پس ام عطيه خواهر او آمد كه زنان را مشاطه گى ميكرد حضرت فرمود كه چون زنانرا مشاطه گى كنى براى جلا دادن پارچه هاى جامه بر روى ايشان ماليدن خوب نيست آب روى ايشانرا مى برد و موهاى ديگران را بموهاى ايشان پيوند مكن.
در حديث ديگر منقول است كه اول زنى را كه ختنه كردند هاجر مادر اسماعيل بود كه ساره مادر اسحق از روى غضب او را ختنه كرد و باعث زيادتى خوبى او شد و از آنروز سنت جارى شد كه زنانرا ختنه كنند.
حلیه المتقین، علامه مجلسی، باب چهارم، فصل دهم در ختنه كردن پسران و دختران و سوارخ كردن گوش ايشان و آداب هر يك.
پیامبران همیشه هشیار پیامبر فرمود:ما گروه پیامبران دیده هایمان میخوابد ولی دلهایمان نمیخوابد،و از پشت سر میبینیم چنان که از پیش رو میبینیم.(بصائر الدرجات:420 ،ح 8)
سنن النبی صفحه 20
__________
رسول خدا در خواب میشنید چنانکه در بیداری میشنید.(مناقب آل ابی طالب 124/1)
_____
رسول خدا از پشت سر نگاه میکرد چنانکه از پیش رو نگاه میکرد و از پشت سر میدید چنانکه از پیش رو میدید.(مناقب آل ابی طالب 124/1، بصائر الدرجات 420)
سنن النبی صفحه 369
سخنان علی در باب کودکی پیامبر فی نهج البلاغه:
علی فرمود: از هنگامیکه رسول خدا از شیر گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان را همراه آنحضرت قرار داد که شب و روز راه مکارم و بهترین اخلاق را به آنحضرت نشان میداد. من همیشه مانند کودکی که بدنبال مادر راه افتد از آنحضرت پیروی کرده و سایه به سایه ی او میرفتم . هر روز از اخلاق خود چیزی برایم آشکار میساخت و مرا امر میکرد تا از او پیروی کنم. در هر سال اوقاتی را در کوه "حرا" مجاور میشد و غیر از من کسی اورا نمیدید. هنگامیکه وحی بر آن حضرت نازل شد ناله ی شیطان را شنیدم. عرض کردم: یا رسول الله، این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که از پرستش شدن نا امید گردید.(ای علی) آنچه من میشنوم تو میشنوی، و آنچه من میبینم تو میبینی جز آنکه پیامبر نیستی...(نهج البلاغه 300 و 301)
سنن النبی صفحه 361
پیامبر و جبرئیل از امام صادق سوال شد: آن حالت غشوه و بیخودی که به رسول خدا دست میداد آیا هنگامی بود که جبرییل بر آنحضرات نازل میگردید؟ فرمود: نه جبرییل هنگامیکه نزد رسول خدا می آمد بدون اجازه داخل نمیشد و چون خدمت آن حضرت میرسید مانند بنده ای در حضور رسول خدا مینشست. بلکه آن حالت موقعی بود که خدای عزوجل بدون واسطه با آن جناب سخن میگفت.(کمال الدین و تمام النعمه 85، و بحارالانوار 256/18، علل الشرائع 7، و بحارالانوار 256/18، نقلا عن التوحید و العلل)
سنن النبی صفحه 374
_______________
ابن شهر آشوب گوید: بصورت شفاهی شنیدم که جبرییل شصت هزار مرتبه بر رسول خدا نازل گردید.(مناقب آل ابی طالب 44/1)
____
رسول خدا ضمن حدیثی فرمود: جبرییل هرسال همه ی قرآن را یک بار بر من میخواند، لیکن امسال (که سال آخر عمر من است) آنرا دوبار بر من خوانده است.(ارشاد القلوب 33)
سنن النبی صفحه 374
روح های رسول مفضل بن عمر گوید: از امام صادق در باره ی علم امام سوال کرده، گفتم: با اینکه امام در خانه ی خود نشسته و پرده ها انداخته شده چطور از آنچه در اطراف عالم اتفاق می افتد خبر دارد؟ حضرت فرمود: ای مفضل، خداوند در وجود رسول خدا پنج روح قرار داده بود: 1) "روح الحیاة" که با آن جنب و جوش داشت. 2) "روح القوة" که با آن کار و کوشش میکرد. 3)"روح الشهوة" که با آن میخورد و می آشامید و با همسران خود آمیزش میکرد. 4)"روح القدس" که بوسیله ی آن حامل نبوت گشته بود.هنگامیکه رسول وفات کرد "روح القدس" به امام انتقال پیدا کرد، و روح القدس خواب و غفلت و کار بیهوده و باطل ندارد اما این حالات به چهار روح دیگر دست میدهد، وامام بوسیله ی روح القدس آنچه را در عالم است میبیند.(الکافی 272/1، بصائر الدرجات 454، و نقله الحا عن الاختصاص 106/17)
سنن النبی صفحه 375
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#52
Posted: 23 Nov 2012 21:04
شب نیمه شعبان یکی از زنان پیامبر(ص) گوید: رسول خدا(ص) در شبی که نوبت من بود آهسته از رختخواب بیرون رفت به طوری که من نفهمیدم. پس از آنکه بیدار شدم غیرت زنانه مرا در گرفت و پنداشتم که در حجره ی یکیدیگر از زنانش رفته است، ناگاه چشمم به آن حضرت افتاد که مانند جامه ای که بر زمین افتاده باشد، روی انگشتان پا به سجده رفته و در حال سجده می گوید «اصبحت الیک فقیرا خائفا مستجیرا، فلا تبدل اسمی، و لا تغیر جسمی، و لا تجتهد بلائی، و اغفرلی» «پیوسته به تو فقیر و نیازمندم، و همیشه از تو ترسان و به تو پناهنده ام، پس نامم را از زمره ی نیکان برمگردان، و جسمم را تغییر مده، و به آزمون دشوارم میفکن و مرا بیامرز»
سپس سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت، شنیدم که این بار میگفت «سجد لک سوادی و خیالی، و آمن بذلک فوادی، هذه یدای بما جنیت علی نفسی. یا عظیم ترجی لکل عظیم. اغفرلی ذنبی العظیم، فانه لا یغفر الذنب العظیم الا العظیم» «جسم و شبح من هر دو برایت سجده کرده و دلم به آن ایمان آورده، اینک این دو دستم (که در پیشگاهت به خاک افتاده) در برابر آن جنایتی که بر خود کرده ام. ای خدای بزرگی که امید به انجام هر کار بزرگی به توست، گناه بزرگ مرا ببخش، که جز خدای بزرگ، گناه بزرگ را نیامرزد»
سپس سر از سجده برداشت و برای بار سوم به سجده رفت، شنیدم که می گفت «اعوذ بعفوک من عقابک، و اعوذ برضاک من سخطک، و اعوذ بمعافاتک من عقوبتک، و اعوذ بک منک. انت کما اثنیت علی نفسک، و فوق ما یقول القائلون» «از عذاب تو به گذشتت، و از خشم تو به رضا و خشنودیت، و از کیفر تو به عفو و بخششت، و از ذات مقدست به ذات مقدس خودت پناه می آورم، تو چنانی که خود ثنای خود گفته ای، و برتر از آنی که دیگران می گویند»
بعد سر از سجده برداشت و برای بار چهارم به سجده رفت و گفت «اللهم انی اعوذ بنور وجهک الذی اشرقت له السماوات و الارض، و قشعتبه الظلمات، و صلح به امر الاولین و الاخرین، ان یحل علی غضبک، او ینزل علی سخطک. اعوذ من زوال نعمتک و فجاة نقمتک، و تحویل عافیتکو جمیع سخطک. لک العتبی فیما استعطت، و لا حول و لا قوه الا بک» «خدایا، به نور و جهت که آسمانها و زمین با آن روشن شده و تاریکیها با آن زایل گشته و کار اولین و آخرین با آن به صلاح آمده پناه می آورم از اینکه غضبت بر من فرود آید؛ و یا عذابت بر من نازل شود. خدایا، از زوال نعمتت و از عذاب ناگهانیت و تغییر یافتن سلامتی دادنت و از هر خشم و غضبت به تو پناه می آورم. در حد توانم از تو عذر می خوام، و هیچ نیرو و توانی بر ترک و عمل نیست مگر به واسطه ی ذاتمقدس تو»
چون این حال را از آن حضرت دیدم او را رها کرده، به سرعت به منزل برگشتم به طوری که نفسم به شماره افتاد. رسول خدا(ص) به دنیال من رسید و فرمود: چرا نفست به شماره افتاده؟! عرض کردم: یا رسول الله، نزد شما و ناظر اعمالتان بودم. فرمود: آیا میدانی امشب چه شبی است؟ شب نیمه ی شعبان است که در آن اعمال آدمی معین، روزی ها تقسیم و عمرها نوشته می شود و خدای متعال گناه همه کس را می بخشد مگر مشرک و باجگیر(کینه ورز) و قاطع رحم و شرابخوار و کسی که اصرار بر انجام گناهی دارد و شاعر(بیهوده گو) و کسی که شغل کهانت و غیبگویی را انتخاب کرده است. (اقبال الاعمال 702، لم نعثر علیه فی الفائق)
ـــــ
مولف: مانند این حدیث از حضرت صادق(ع) نیز نقل شده، لیکن متن دعاها در آن نسبت به حدیث گذشته بسیار تفاوت دارد. زمخشری هم در کتاب «فائق» همان معنی را با حذف دعا روایت کرده است.
سنن النبی صفحه 326-329
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#53
Posted: 23 Nov 2012 21:05
پیامبر در شب معراج سلمان فارسی گوید: جبرییل به پیامبر گفت: سوگند به خدایی که تورا به نبوت مبعوث کرد، اینجا مقامی است که هیچ پیامبر مرسل و فرشته ی مقربی به آن قدم ننهاده است.(بحارالانوار 313/18)
سنن النبی صفحه 375
___________________
رسول خدا فرمود: (در شب معراج) سوار "براق" شدم و رسیدم به آن حجابی که بعد از آن خدای رحمان بود ( بین من و خدا تنها یک حجاب فاصله بود.)(صحیفه الامام الرضا 65، و بحارالانوار 378/18)
________
497- و فی تفسیر القمی: باسناده عن اسماعیل الجعفی، عن ابی جعفر
رسول خدا فرمود: (در معراج) پروردگارم را (به چشم دل) دیدم و میان من و او فقط جلال وی حائل بود.(تفسیر القمی 234/7، سوره ص، و بحارالانوار 373/18)
سنن النبی صفحه 376
___________________
رسول خدا در ضمن حدیث معراج فرمود: چون به آسمان هفتم رسیدم و تمام فرشتگان آسمان ها که همراه من بودند و جبرییل و فرشتگان مقرب از ادامه ی راه بازماندند و رسیدم به حجاب پروردگارم، در میان هفتاد حجاب داخل شدم که بین هر حجابی با حجاب دیگر حائلهایی از عزت و قدرت و بها و کرامت و کبریا و عظمت و نور و ظلمت و وقار قرار داشت. تا آنکه به حجاب جلال رسیدم و با پروردگار خود مناجات کرده، درحضور وی ایستادم...(الیقین 158، و بحارالانوار 398/18)
سنن النبی صفحه 377
تقسیم حروف الهی میان پیامبران امام صادق میفرمود: به حضرت عیسی در حرف (از علم الهی) داده شده بود و با آن دو حرف کار میکرد، و به حضرت موسی چهار حرف، و به حضرت ابراهیم هشت حرف، و به حضرت نوح پانزده حرف، و به حضرت آدم بیست و پنج حرف داده شده بود و خداوند متعال همه ی آنها را در وجود حضرت محمد جمع کرده بود. و اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است که هفتاد و دو حرف آنرا به رسول خدا اعطا کرد و یک حرف دیگر از اوپنهان داشت.(الکافی 230/1)
سنن النبی صفحه 378
تعویذ پیامبر در گرفتاری ها جابر گوید: رسول خدا(ص) چون دچار غم و ناراحتی میشد و یا از جانب مشرکین به مشکلی بر میخورد دست مبارکش را می بست و فشار میداد و می گفت: تنگ شو، باز شو. سپس رو به قبله می ایستاد و دست خود را بلند میکرد و می گفت «بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین. اللهم کف باس الذین کفروا. فانک اشد باسا و اشد تنکیلا» «به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ توانی و نیرویی بر ترک و عمل نیست جز به خدایوالا و بزرگ. بارالها، تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم. بارالها، قدرت و نیروی کافران را دفع فرما، که نیرو و قدرت تواز همه سخت تر است»
جابر گفت به خدا قسم دست مبارکش را باز نمی کرد مگر آنکه فرج می رسید. (کتاب المجتنی لابن طاووس 2)
سنن النبی صفحه 341-342
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#54
Posted: 23 Nov 2012 21:08
یزید و برخورد با امام سجاد روایت شده که چون علی بن الحسین(ع) را نزد یزید بردند، یزید تصمیم گرفت گردن آن حضرت را بزند، از این رو امام را در مقابل خود نگاه داشته، با او سخن می گفت تا او را به حرف آورد و کلمه ای از آن حضرت بشنود که بدان بهانه او را بکشد، امام زین العابدین (ع) به تمام سخنان یزید پاسخ می داد در حالی که تسبیح کوچکی را که در دست داشت با انگشتان می گردانید. یزید گفت: من دارم با تو سخن می گویم و تو در پاسخ من با بی اعتنایی تسبیح می گردانی؟! این چگونه رواست؟! حضرت فرمود: پدرم از جدم نقل کرد که چون از نماز صبح و تعقیبات آن فارغ می شد، با کسی سخن نمی گفت تا اینکه تسبیح را در برابر خود می گرفت و می گفت «اللهم انی اصبحت اسبحک و امجدک و احمدک و اهللک بعدد ما ادیر به سبحتی» «خدایا، صبح کردم در حالی که به اندازه ی گردش دانه های تسبیح خود تو را تسبیح و تمجید میکنم، و به گفتن حمد و ذکر تو می پردازم.» آنگاه دانه های تسبیح را گردش میداد و با مردم سخن می گفت بدون آنکه ذکر گذشته را تکرارکند و فرمود: با این کار به شماره ی گردش دانه های تسبیح برایش ذکر خدا حساب می شود و آن سبب حفظ و حراست اوست تا وقتی که به بستر خواب رود، و چون به بستر می رفت در آن هنگام نیز تسبیح را می گرفت و ذکر گذشته را تکرار می کرد و تسبیح را زیر سر خود می نهاد و با این کار تا صبح ذکر خدا در نامه ی اعمال او نوشته می شد. من نیز تسبیح را می گردانم تا اقتدا به عمل جدم کرده باشم. یزید پس از شنیدن پاسخ امام مکرر گفت: با هیچکدامتان سخن نمی گویم مگر اینکه پاسخی می دهد که به نفع او تمام می شود! بالاخره از کشتن آن حضرت منصرف شد و امر کرد تا بندها را از آن حضرت بردارند. (الدعوات 61، المستدرک 5/124)
ـــــ
دعا و تعویذ پیامبر برای دفع سحر ابن عباس گوید: لبید بن اعصم برای رسول خدا(ص) جادو کرد و آن را در چاه بنی زریق پنهان نمود. رسول خدا(ص) مریض شد، موقعی که آن حضرت خوابیده بود دو ملک آمده، یکی بالای سر و دیگری پایین پای حضرت نشست و حضرت را به وضع جادو خبر داده گفتند: جادو در میان جلدشکوفه ی خرما قرار داده شده و در ته چاه «ذروان» زیر سنگی نهاده شده است. رسول خدا(ص) از خواب بیدار شد و علی(ع) را با زبیر و عمار فرستاد تا آن را بیرون آورند. علی(ع) با همراهان آب چاه را کشیده سنگ ته چاه را بلند کردند و جادو را در زیر آن پیدا کرده، خدمت رسول خدا(ص) آوردند. در میان جلد شکوفه ی خرما مقداری از موی سر پیغمبر(که موقع شانه زدن ریخته بود) با چند دندانه از دندانه های شانه ی آن حضرت وجود داشت که به آنها یازده گره با سوزن دوخته شده بود. پس این دو سوره(قل اعوذ بربک الفلق و قل اعوذ برب الناس) بر حضرت نازل شد. رسول خدا(ص) هر آیه ای که خواند یکی از آن گره ها باز شد، پس از باز شدن تمام آنها رسول خدا(ص) سبک شد و مانند کسی که بند از او برداشته باشند، از جا جست. جبرئیل نیز شروع کرد آن حضرت را با این کلمات تعویذ نمودن «بسم الله ارقیک، من کل شی یوذیک، من حاسد و عین و الله یشفیک» «با نام خدا تو را از شر هر چه موجب آزار توست تعویذ میکنم، و خداوند تو را از شر هر حسود و چشم زخمی شفا و کرامت میکند» (بحارالانوار 95/129، مکارم الاخلاق 413، طب الائمه(ع)144 ، مجمع البیان 10/568، دعائم الاسلام 2/138)
سنن النبی صفحه 332-333
_____________
از امام حسن عسگری(ع) نقل است که فرمود: رسول خدا(ص) دست خودرا بر گوشت ذراع(دست گوسفند) که زنی یهودی آن را مسموم کرده بود کشید و گفت «بسم الله الشافی، بسم الله الکافی، بسم الله المعافی، بسم الله الذی لا یضر مع اسمه شی فی الارض و لا فی السماء، و هو سمیع العلیم» «به نام خداوند شفا بخش، به نام خداوند کفایت کننده، به نام خداوند عافیت دهنده، به نام خدایی که با یاد کردن نامش هیچ چیز در زمین و آسمان ضرر نمی رساند، و اوست شنواو دانا» سپس فرمود: بخورید با نام خدا. پس رسول خدا(ص) و همراهان همگی از آن خوردند تا سیر شدند و هیچ زیانی به آنان نرسید.(بشربن براء بن معرور پیش از اذن پیامبر(ص) از آن خورد و مسموم شد و از دنیا رفت / سیره ابن هشام 3/352، بحارالانوار 19/321)
سنن النبی صفحه 334
دعا و تعویذ پیامبر برای سردرد امام صادق(ع) فرمود: هر گاه کسالت یا سردردی به رسول خدا(ص) دست میداد، دستها را می گشود و سوره ی حمد و معوذتین(الفلق و الناس)را می خواند و دستها را به صورت می کشید، پس ناراحتیش برطرف می شد. (طب الائمه(ع) 39 «و فی المصدر عن احمد بن ابی زیاد»، بحارالانوار 95/7 ، الجعفریات 216)
سنن النبی صفحه 330-331
_________________
دعا و تعویذ آن حضرت برای تب و سایر دردها
رسول خدا(ص) در هنگام تب و سایر دردها خود را به این دعا تعویذ می کرد «اللهم انی اعوذبک من شر عرق نعار و من شر حر النار» «خدایا، من از شر رگی که خون به شدت در آن جریان دارد، و از شر سوزش آتش (دوزخ) به تو پناه می آورم.» (الدعوات 208، بحارالانوار 95/31)
_____
امیرالمومنین(ع) فرمود: رسول خدا(ص) به تب سختی دچار شد، جیرئیل آمد و او را با این دعا تعویذ کرد «بسم الله ارقیک، بسم الله اشفیک من کل داء یوذیک. و الله شافیک، بسم الله خذها فلتهنیک. بسمالله الرحمن الرحیم، و لا اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظیم، لتبران باذن الله عزوجل» «با نام خدا تو را تعویذ میکنم و پناه می دهم، با نام خدا برایت از هر درد که آزارت می رساند شفا میخواهم، وخداوند شفادهنده ی توست، به نام خدا این تعویذ را بگیر که تو را گوارا باد. به نام خداوند بخشنده ی مهربان، سوگند به جایگاه ستارگان که آن به حقیقت قسمی بزرگ است اگر بدانید، حتما به اذن خداوند بهبود خواهی یافت»
پس رسول خدا(ص) برخاست و از بند تب نجات پیدا کرد. آنگاه فرمود: ای جبرئیل، تعویذی بلیغ بود! جبرئیل عرضه داشت: آن از خزانه ای است که در آسمان هفتم است. (طب الائمه(ع)38 «و فی المصدر عن عمرو ذی قره و تغلبه الجمالی»، بحارالانوار 95/20، قرب الاسناد 46، الکافی 8/109)
سنن النبی صفحه 331-332
مولف: از ظاهر روایت برمی آید که مقصود امام زین العابدین(ع) از کلمه ی «جدم» رسول خدا(ص) بوده است.
سنن النبی صفحه 329-330
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#55
Posted: 24 Nov 2012 19:47
دعای پیامبر هنگام داخل شدن به دستشویی رسول خدا(ص) هر گاه می خواست به دستشویی (مستراح) وارد شود، می گفت: «اللهم انی اعوذ بک من الرجس النجس الخبیث امخبث الشیطان. اللهم امط عنی الاذی. و اعذنی من الشیطان الرجیم» «خدایا، از شیطان پلیدنجس خبیث ناپاک به تو پناه می برم. خدایا، ناراحتی را از من دور کن، و مرا از شیطان رانده شده پناه ده»
_____
و چون برای قضای حاجت می نشست می گفت «اللهم اذهب عنی القدی و الاذی و اجعلنی من المتطهرین» «خدایا ناراحتی و ناپاکی را از من ببر و مرا از پاکیزگان قرار ده.»
_____
و موقع خارج شدن مدفوع می گفت «اللهم كما اطعمتنيه طيباً فی عافيه فاخرجه منی خبيثاً فی عافیه» «خدایا، چنانکه در عافیت و سلامتی به من غذای پاکیزه دادی، فضولات آن را نیز در سلامتی از من دفع فرما»
_____
و گاهی دعای آن حضرت موقع داخل شدن به دستشویی این بود «الحمدلله الحافظ المودی» «حمد و ستایش خدایی راست که حافظ آدمی و برآورنده ی حاجات اوست»
سنن النبی صفحه 307
__________
و چون از آنجا بیرون می شد، دست روی شکم خود می کشید و می گفت «الحملله الذی خرج عنی اذاه ، و ابقی فی قوته، فیا لها من نعمه لایقدر القادرون قدرها» «حمد و ستایش خدایی راست که فضولات ناراحت کننده ی غذا را از من خارج ساخت و نیروی آن را در بدنم باقی نهاد. چه نعمت بزرگی که هیچ کس توانایی اندازه گرفتنش را ندارد.» (الفقيه 1/23 و 25 )
سنن النبی صفحه 308
پیامبر زیباتر بود یا یوسف؟ امام صادق فرمود: زلیخا از حضرت یوسف اجازه ی ملاقات خواست...یوسف به زلیخا فرمود: چه باعث شد که به آن کار ناروا اقدام کنی؟ گقت: زیبایی روی تو. یوسف فرمود: اگر پیغمبر آخرالزمان"محمد" را ببینی چه میکنی؟ او از من زیباتر، اخلاقش بهتر و سخاوتش بیشتر خواهد بود.(علل الشرائع55، عده الداعی 164)
سنن النبی صفحه 361
______________
رسول خدا فرمود: یوسف زیباتر از من بود، ولی من با نمک تر از اویم.(مناقب آل ابی طالب 218/1)
سنن النبی صفحه 362
احکام سکس با حیوانات در رساله حضرت امام مسئله 68 رساله آیت الله خمینی
بول و غائط (ادرار و مدفوع) حيوانى كه انسان آن را وطى كرده، يعنى با آن نزديكى نموده (يعني انسان آنرا زمين زده است)، و گوسفندى (يا بسيجي اي) كه استخوان آن از خوردن شير خوك، محكم شده است نجس است.
مسئله 351رساله آیت الله خمینی
اگر نعوذ بالله حيوانى را وطى كند يعنى با او نزديكى نمايد و منى از اوبيرون آيد (مني يعني شير موز) غسل (غسل يک نوع شستشوست) تنها، كافى است. و اگر منى بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطى وضو داشته باز هم غسل تنها كافى است، و اگر وضو نداشته، احتياط واجب آن است كه غسل كند، وضو هم بگيرد.
مسئله 2631رساله آیت الله خمینی
خوردن گوشت اسب و قاطر و الاغ مكروه است، و اگر كسى با آنها وطى كند، يعنى نزديكى نمايد، حرام مىشود، و بايد آنها را از شهر بيرون ببرند و در جاى ديگر بفروشند.
مسئله 2632 رساله آیت الله خمینی
اگر با گاو و گوسفند و شتر نزديكى كنند بول و سرگين آنها نجس مىشود و آشاميدن شير آنها هم حرام است و بايد بدون آن كه تاخير بيفتد آن حيوان را بكشند و بسوزانند و كسى كه با آن وطى كرده، پول آن را به صاحبش بدهد، بلكه اگر به بهيمه ديگرى هم نزديكى كند، شير آن حرام مىشود.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 531
#59
Posted: 20 Dec 2012 15:27
julien: اینجا نذاشته بوده خب.اگرم تکراری باشه خودم گزارش میدم به مدیران
ببخشید الون بوی گذاشته بودند.اینجا رو یه نیگا بندازید بد نیست
https://www.looti.net/11_5157_1.html
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است