ارسالها: 572
#2
Posted: 15 Nov 2010 09:32
Ehsan_nice: از آنجا که بنابه تعریف خدا خالق همه جهان است، خالق زمان نیز می باشد. بنابراین، نمی تواند با ابعاد زمانی که خود آفریده است محدود شود پس می توان گفت که خدا آغازی ندارد
چرا خدا خالق جهان است اول لطف كن این تعریف و كه بهش استناد می كنیو اثبات كن بعد برو سراغ بقیش.
مگه نمیگن خدا از ازل بوده تا ابد هم خواهد بود؟ این یكی از تعاریفیست كه به خدا میدهند.
خوب كجا بوده؟اگه خدا وجود داشته پس باید جایی بوده باشه كه خدا اونجا بوده پس نتیجه می گیرییم كه مكان قبل از خدا بوده.
وقتی كسی یا چیزی جایی باشه پس زمان هم براش معنی پیدا میكنه نه اینكه اول كسی بوده بعد زمانو به وجود آورده؟ پس تغریبا میشه قبول كرد زمان هم قبل از وجود خدا معنا داشته. پس یعنی زمان و مكان حتما قبل از خدا بودن یعنی واجب الوجودن دیگه. پس خدا تنها واجب الوجود نیست مگر خدارو مكان و زمان بدونیم كه اینم دورست نیست چون به قول خدا شناسان خدا محیط نیست كه به مكان خاصی احتیاج داشته باشه ولی این مطلبو اثبات نمی كنن مثل بقیه تعاریف دیگشون. حالا آیا اگه خدا هم محیط نباشه و به مكان احتیاج نداشته باشه آیا واجب الوجود بودن مكان نقض میشه؟ آیا وجود هر كس به مكان و زمان بسته نیست اصلا وجود چیزی بدون مكان و زمان معنا پیدا می كند؟
ممكنه از تاثیر زمان و مكان بر هم چیزی وجود آمده و بعد از تاثیر زمان و مكان بر اون چیز جهان هستی به وجود آمده باشه و چون از اون چیز جهان به وجود آمده ما درهر چیز نگاه كنیم بتونیم اون چیزو ببینیم؟ حالا یكی به اون چیزه خدا میگه یكی خورشید میگه یكی ماده میگه و...
آیا خدا همان چیز است و از تاثیر زمان و مكان بر هم به وجود آمده؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 533
#3
Posted: 24 Nov 2010 22:04
چرا لقمه رو دور سرمون میگردونیم
قبل از پیدایش جهان قوانین (فیزیک شیمی ........) وجود داشته اند و همین نظم کنونی دنیا رو همین قوانین بوجود آورده اند
طبق قانون علت و معلول آغازی نداشته اند که احتیاج به علتی داشته باشد.
بله جهان (ماده) صد در صد آغازی داشته و حتما هم احتیاج به خالقی داشته ولی خالق این جهان همین قوانین حاکم بر جهان هستند آیا قوانین رو ما انسانها ساختیم یا خودشون از قبل بوده اند آیا شما جایی رو سراغ دارید قوانین در اون حاکم نباشند در تمامی سیارات و ستارگان قوانین حاکمه
ولی واقعا عجیبه که ما به این قوانین شکل و کالبد میدیم و اسمشو میذارین خدا و میگیم این خدا با ما آدم ها حرف میزنه ( پیامبران) اگر هم به حرفاش گوش ندی میری جهنم( اوف میشی)
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#4
Posted: 25 Nov 2010 22:44
Teermah: چرا مغالطه ميكنين؟
اين سوالو جواب بدين ميشه خود به خود از عدم چيزى بوجود بياد؟
تازه اين قوانين حاكم چى هستن كه بدونه اين كه كسى نظمى بهش بده بوجود مياد؟
خود اين قوانين رو كى بوجود مياره؟
مگه خود ماده ميتونه خالق باشه؟
ما مشكلمون اينه حتما بايد يه چيزيو ببنيم تا قبولش كنيم.
دوست عزیز قبل از نظر دادن اگر مطالب رو دقیق میخونی بد نبود
Teermah: تازه اين قوانين حاكم چى هستن كه بدونه اين كه كسى نظمى بهش بده بوجود مياد؟
این واژه كسی یعنی چه مگر خدا از عالم ماده است كه شما به اون كسی اطلاق میكنی
خدا یعنی خالق و وجودش وابسته به خلقتش هست و وابسته است به عالم ماده و وجودش با اون معنی پیدا میكند
اما قوانین لازم نیوده چیزی را خلق کنند تا خود را با آن توجیه کنند و هیچ گونه وابستگی به عالم ماده نداشته اند و قبل از پیدایش عالم ماده بوده اند ( در ماورای جو هم قوانین حاکمند) و در نتیجه قبل از خدا بوده و ازلی تر از خدا هستند
arezoo_khafan_xxx: بر اساس برهان اصالت وجد که ملا صدرا(ره) اور ثابت کردند ذات اشیا همون بهرهی انا از هستی و اینکه ذات خدا هستی محضه و اگه خدا نیازی داشته باشه باید اون رو از جایه دیگه ای بر طرف کنه و به جز هستی چیزی نیست مگر نیستی برای همین خدا نیازی به هیش چیز از جمله علت ندارد
sobheazadi: كل این كاعنات همینجوری پدید اومده؟
اولین انسان از كجا تولید شده؟
زمان و مكان در كالبد انسان معنا پیدا میكنه یعنی روح در یك جسم چرا وقتی خوابیدیم نه مكان نه زمان برامون معنا نداره؟
برای پاسخ به این سوالها به عقل رجوع كنید.
دكتر شریعتی میگه ما همه صفر هستیم و هرچی از ما صفر ها كنار هم باشیم ارزشی ندا ریم ولی وقتی یك بیاد اول ما صفر ها ارزش پیدا میكنیم.(كتاب: یك جلویش تا بینهایت صفرها)
پس ما برای اینكه ارزش داشته باشیم به یك واحد و تك نیاز داریم
Ehsan_nice: ظاهرا شما با كلمه خدا مشكل دارید.بر اساس دو برهان علیت و تسلسل هر چیز نیاز به خالقی دارد و اگر این سیر را ادامه دهیم و به ابتدا نرسیم تسلسل ایجاد شده و با استناد به دو قانون امكان وجود و واجب الوجود برای خلقت ابتدایی فرض میشود كه مطلق و بدون علت است حال شما به آن قوانین هستی،بیگ بنگ،و یا خدا بگویید مهم وجود خالقی است كه به عالم احاطه دارد
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#5
Posted: 27 Nov 2010 00:48
Teermah: شما اگه ميشه لطف كن جواب بده قانون بر اساس يه رفتار پيوسته هست يا نه؟
مگه ماده نبايد يه رفتارى داشته باشه
كه بشه اونو كشف كرد بعد اسمشو گذاشت قانون.
شما ميگى قانون از ازل بوده در صورتى كه قانون بواسطه رفتار اجزاست كه شكل ميگيره.
اگه اجزا منظم نباشن كه قانون بي معنيه.
وقتى قانون به وجود ماده بستگى داشته باشه پس ازلى نيست.
مگر اينكه بگيم قانونه كه ماده رو بوجود مياره؛قانون هم خودش به يه نظمى وابستس و نهايتا بايد بگيم نظم حاكم تماما خود به خوديه.
Ehsan_nice: اصول موضوع بر سر قانون،رفتارو یا روند شكل گیری موجودات نیست آیا مشخص كه واقعا چه قوانینی به چه صورت هستی را اداره میكند كه ما بر سر آن بحث كنیم.
اصل این است كه وجودی فراتر از ماهیت مخلوقات آنان را ادره میكند واین فعل از عدم تا ابد نیز باید ادامه پیدا كند
مشکل همین جاست (کشف کرد) یک اتم (الکترون پروتون نوترون) بر اساس یک قانونی شکل میگیره در سطح بالاتر یک مولکول اکسیژن در اثر قانون پیوند دو اتم اکسیژن بوجود می آید
دوست عزیز اینها صبر نمی کنند که ما رفتار اونها رو کشف کنیم بعد تشکیل بشوند
بعدش ما بیاییم اسمش رو بذاریم قانون
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#6
Posted: 28 Nov 2010 04:16
Teermah: سوال اولو جواب ندادى بازم سفسطه كردى
میشه بگی چه سفسطه ای
Teermah: عرض كردم ايا قانون يه رفتار پيوسته نيست بين اجزا و مواد؟قانون و نظم ارتباط طولى دارن قانون در طول نظمه.
اگر دقت كنی جواب سوالت رو دادم
1- مگر ماده و در مقیاس کوچکتر یک اتم فرتی کشکی بوجود آمده یا قوانینی در بوجود آمدن اون نقش داشتند (قوانین ماده را شکل میدهند)
2- مگر عالم ماده از همون اول دارای نظم بوده یا این نظم به صورت تدریجی بوجود آمده است نظم موجود در طبیعت تدریجی هست
برای مثال یک کهکشان زمانی که تشکیل میشود بر اساس یک قوانینی تشکیل میشود و شکل میگیره (کشکی که ساخته نمی شه) و بعد یک قوانینی به اون نظم میدهد و اگر اون سیستم نظم پذیر نباشه از بین میرود
انسان زمانی که یک شی را میسازد از همون اول باید به اون نظم بدهد و اینجا نظم تدریجی معنی ندارد ولی آیا ما می توانیم این رو بسط بدیم به آفرینش جهان مسلمه که نه اگر به همین طبیعت اطرافت نگاه کنی به وضوح نظم تدریجی رو میبینی (تکامل تدریجی)
نظم یه چیز کاملا نسبی است
برای مثال چرا توی تمامی سیارات حیات نیست چرا فقط توی منظومه شمسی فقط این زمینه که توی اون شکل پیچیده حیات هست چرا روز و شب در اثر چرخش زمین شکل میگیره و هزارتا چرای دیگر
تمامی این چراها جوابهای داره که حکایت از وجود قوانینی میکنه که دنیا بوجود آورده نظم داده و اداره میکنه( کشکی نبوده)
شايد شنيده باشيد که ميگن يه مجموعه رو اگر به حال خود رها کنيد خودبخود به سمت نظم پيش ميره يا نابود ميشه
حالا اطلاق شما از واژه خودبخود چيه اينجا منظور اينه بدون واسطه و بدون دخالت انسان يا موجودي به نام خدا خودبخود با قوانين حاکم به سمت نظم پيش ميره و اين قوانين خود به خود اون رو به سمت نظم پيش ميبرند (رابطه طولي قانون و نظم)
Teermah: قدرتى برتر از چيزى كه ما ميبينيم منظمشون كرده.
در مورد پیدایش شب و روز آیا میشه بگی خدا خودش نشسته اون بالا و داره زمین رو میچرخونه یا خدا خورشید رو خاموش روشن میکنه تا شب و روز بوجود بیاد مسلمه که نه چرخش زمین به علت قانون گرانش زمینه
اون خدایی که شما ازش دم میزنی وابسته به همین قوانین هست و می بایست دنیا رو با همین قوانین اداره کند و برخلاف اون نمی تونه عمل کنه وقتی خود قوانین به تنهایی قادر به تشکیل , نظم دادن و اداره کردن جهان هست چه دلیلی برای وجود داشتن موجودی به نام خدا می باشد. شاید شما بگید این قوانین رو کی بوجود آورده جوابش این که قوانین ماده نیست که کسی اون رو بوجود بیاورد ازلی هستند .
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#7
Posted: 29 Nov 2010 04:01
Teermah: پس شما ميگى نظم تدريجيه؟
شما تفاوت سن زمین با خورشید و دیگر سیارات را چطور توجیه میکنی شما تفاوت بین زمین امروزی با زمین در اوایل پیدایش رو چه جور توجیه میکنی شما تفاوت بین انسان امروزی با انسان عصر حجر از نقطه نظر اسکلت بندی قدرت تفکر و........ چه طور توجیه میکنی (تکامل تدریجی)
Teermah: مواد هم از اول نظم نداشتن بعد تدريجا نظم پيدا كرده
قانون از جنس نظمه پس چیزی رو که خلق میکنه بی نظم مطلق بوجود نمی آورد نظم یه چیز کاملا نسبی هست.
Teermah: شما كلمه ى تدريجى رو بجاى خود به خود استفاده كردى
منظور من از کلمه خود بخود یعنی بدون واسطه بدون کمک انسان یا موجودی و فقط توسط قوانین طبیعی به سمت نظم و کمال حرکت میکند.
Teermah: ما ميگيم خدا نظم داده مواد اوليه رو هم بوجود آورده
میشه منو توجیه کنی خدا این مواد اولیه رو از کجا آورده است ؟؟؟؟؟؟ مگر شما نمی گید هر علتی معلولی داره (مواد اولیه آشپزی رو از کجا آورده)
خدا یک واژه و یک اسمه و یک توهمه پس از الگویی تبعیت نمی کنه که بشه در موردش صحبت کرد ما انسانها ضعف خودمون رو از محیط پیرامونمون بسط میدیم به واژه ای به نام خدا و هر جا در حل مسئله ای عاجز میشیم دنبال علت و معلول نمی ریم سریع صورت مسئله رو پاک میکنیم میگیم خدا خواسته یا اراده خدا بوده است
دلیل پیشرفت کشورهای غربی همینه اونها به رابطه علت و معلول پی بردند و میگن هر علتی معلولی داره ولی ما تا در حل مشکلی عاجز میشم دنبال یک راه میابنر میگردیم اونم خداست (عجب توجیه کشکی ای)
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 66
#9
Posted: 20 Aug 2011 16:30
van_dizel: وقتی كه میگم بی سوادی برای اینه وگرنه به این شخص توهین نمیكردی
چرا توهین میکنید! شریعتی کلا شخصی مذهبی بوده با اینکه در بقیه موراد ممکنه روشن فکر اون هم نسبت به آخوندهای زمونش بوده باشه و البته بعضی جمله های فلسفی و اخلاقی بسیار خوبی داره ولی اعتقاداتش بر اساس اسلام شیعی بوده بوده. مثلا تو کتبش نوشته ایرانیان چون از ظلم طبقه پادشاهای به تنگ آمده بوده اند با آغوش باز! اسلام را پذیرفتند!
منبعشو اگه خواستید پیدا میکنم میگم تو کدوم کتابش آورده
حالا این دکتره یادش رفته اعراب با زور شمشیر چجوری در شوش و اصفهان و ... با خون مردم بیگناه حمام خون ساختند یا با آخرین مقاوم ایرانی ذر آذربایجان به نام بابک چه ها کردند! حالا میگه ایرانیها با آغوش باز استبال کردند و اصلا به این جنگها اشاره ای نمیکنه تا به اسلامش خدشه ای وارد نشه!
البته نمونه های زیادی هستش ولی چون به این تاپیک مربوط نمیشه نمیخوام زیاد کشش بدم
ویرایش شده توسط: mehransmart
ارسالها: 94
#10
Posted: 28 Feb 2012 09:30
Ehsan_nice
دوست عزیز احسان از مطلبی گذاشتی استفاده بردم ممنونم
ولی انچه که از خود مقاله بر میاد مادی گرا ها و در تعبیری منکران خدا همیشه حرفهای برای گفتن دارن و چه از در علم و چه از در فلسفه
بهترین نکته این است که ما عقلانیت و علم را در اثبات خدا کامل ندانیم چون علم ما هم اکثرآ از رو فرضیات است و مطلق نیست
کسانی مثل من ه خالق هستی را خدا میدانند در پی اثبات استددلالی نمیگردن از رو دل و معرفت قبول میکنند
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبی بس بی تمکین بود
اگر میشد به همین سادگی اثبات کرد اینهمه فلسفه جور واجور مادی قد علم نمی کردن
ولی در کل تایپیک خوبی ایجاد شده
از عالم شک تا به یقین یک نفس است
این یک نفس عزیز را خوش میدار
دریاب که عمر ما همین یک نفس است
با توجه به امضا این حقیر
ای هیچ، در هیچ، بر هیچ، سر هیچ، مپیچ