ارسالها: 1509
#32
Posted: 6 Jul 2013 10:46
تدوین یک مصحف واحد، بزرگترین افتخارات عثمان بن عفان است
قسمت اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
نخست: مراحل کتابت قرآن کریم
1- مرحله اول: در عهد نبی خدا صلی الله عليه وسلم
بدون شک و براساس دلایل محکم، خود رسول خدا صلی الله عليه وسلم امر به کتابت و نگارش آیاتی که بر ایشان نازل میشد میدادند. همچنین ایشان را کاتب یا کاتبانی بود که این امر را انجام میدادند. به عنوان مثال زید بن ثابت به کاتب پيامبر صلی الله عليه وسلم مشهور بود که به دلیل کتابت آیات قرآن بدین لقب شهرت یافت. امام بخاری نیز در صحیح خود و در کتاب فضائل القرآن، بابی را تحت عنوان «کاتب النبیص» به این امر اختصاص داده و در آن دو حدیث ذکر نموده است:
الف: ابوبکر صدیق رضی الله عنه به زید گفت: تو آیات وحی را برای رسول خدا صلی الله عليه وسلم کتابت میکردی.[1]
ب: از براء بن عازب نقل است که گفت: چون آیه «لایستوی القاعدون من المؤمنین... » نازل شد، رسول خدا صلی الله عليه وسلم فرمود:
«أُدعُ لی زَیداً وَ لیَجِیَء باللَّوحِ و الدَّواةِ و الکتفِ أو الکتفِ و الدواةِ».
(به زید بگویید که با خود لوح و دوات و کتف (یا کتف و دوات) بیاورد و نزد من آید).
رسول خدا صلی الله عليه وسلم در مکه و قبل از هجرت نیز به کتاب قرآن مبادرت میورزیدند که عبدالله بن سعد بن ابی سرح بدین کار میپرداخت، اما بعدها مرتّد شد و چون مکه به دست مسلمانان فتح شد بار دیگر اسلام آورد. معروف است که خلفای راشدین نیز کاتب قرآن بودند، شاید نیز آنان امر کتابت قرآن را در مکه انجام میدادند. از جمله روایاتی که نشان میدهد قرآن در مکه نیز مکتوب بوده است داستان اسلام آوردن عمر بن خطّاب میباشد که چون بر خواهرش وارد شد، صحیفهای را در دست او دید که سوره مبارکه طه بر آن کتابت شده بود، خداوند نیز در خود قرآن اعلام میدارد که قرآن، مجموعهای است از صحیفهها:
« رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً» البينة:۲
((و آن حجّت)، پيغمبري از سوي خدا است كه كتابهاي پاك (الهي) را (بر آنان) ميخواند (و قوانين و احكام آسماني را بديشان ميرساند).
بنابراین هنگام رحلت حضرت رسول خدا صلی الله عليه وسلم تمام آیات قرآن، آیات مکتوب بود اما بصورت پراکنده در اختیار صحابه قرار داشت. آیات قرآن، در آن ایام، بر روی شاخههای درخت نخل، سنگهای صاف و نازک کتابت میشد، و صحابه نیز آن آیات را از بر مینمودند. علاوه بر این، جبرئیل امین، هر سال، یک مرتبه قرآن را بر ایشان عرضه میداشت و در سال آخر حیات حضرت، دو بار این کار صورت پذیرفت.[2]
به نظر میرسد که چون حضرت رسول صلی الله عليه وسلم احتمال نزول آیات ناسخ تعدادی از احکام و تلاوتها را میدادند؛ از کتابت قرآن در یک مصحف واحد پرهیز مینمودند. اما با وفات آن حضرتص خداوند متعال انجام این امر خطیر را به خلفای راشدین الهام نمود، تا وعدهي او مبنی بر تضمین حفظ و صیانت قرآن از جانب خود او تحقق یابد.[3]
2- مرحله دوم: کتابت قرآن در عهد ابوبکر صدیق رضی الله عنه
پس از شهادت بسیاری از حافظان قرآن در نبرد یمامه، که با مسیلمه کذّاب صورت گرفت، ابوبکر، عمر را فراخواند و در این رابطه با او مشورت نمود، عمر به او پیشنهاد کرد که تمام آیات قرآن از میان پوستها، استخوانها و شاخههای نخل که آیات بر آنها کتابت شدهاند و نیز حافظان آن جمعآوری شود و در یک جا نگهداری گردد[4]
ابوبکر نیز این کار خطیر را به صحابی جلیل القدر، زید بن ثابت محول نمود. زید نقل میکند که: بعد از شهادت بسیاری از مسلمانان در یمامه، ابوبکر مرا فراخواند، چون نزد او رفتم، عمر را در کنار او یافتم، ابوبکر به من گفت: عمر نزد من آمده و به من گفته است که نبرد یمامه باعث مرگ حافظان بسیاری شده است و بیم آن دارم که دیگر جنگها نیز تمام حافظان را از ما بگیرد، در این صورت بیشتر آیات قرآن از دست خواهد رفت؛ به همین دلیل من تصمیم گرفتهام که شما به امر جمعآوری قرآن در یک جا مبادرت نمایی، من خطاب به عمر گفتم: آیا از من میخواهی کاری را انجام بدهم که رسول خدا صلی الله عليه وسلم آن را انجام نداد، عمر گفت: به خداوند سوگند که این کار، به حال مسلمانان بهتر است. بارها عمر با من در این رابطه صحبت میکرد تا سرانجام قبول کردم که این کار به صلاح اسلام و مسلمانان است. آنگاه ابوبکر گفت: زید! تو مرد جوان و خردمندی هستی و به تو شک نداریم تو برای رسول خدا صلی الله عليه وسلم آیات وحی را کتابت میکردی، پس برو و تمام آیات قرآن را جمعآوری کن. زید در مورد اهمیت این مأموریت چنین میگوید: به خداوند سوگند اگر مرا مجبور میکردند که کوهی را جابهجا کنم، باز این کار از مأموریت جمعآوری قرآن بر من سختتر و سنگینتر نبود؛ سپس به جمعآوری آیات قرآن از میان شاخههای نخل، تخته سنگها، پوستها، و کتف حیواناتی که آیات قرآن بر آنها کتابت شده بودند و نیز حافظان قرآن اقدام نمودم. من در این کار اهتمام بسیار نمودم، به نحوی که توانستم آخرین آیه سوره توبه را نزد ابن خزیمه انصاری بیابم که این آیه تنها نزد او بود و هیچ یک از صحابه آن را نداشتند. صحیفههایی که زید جمعآوری نمود تا زمان وفات ابوبکر نزد او ماند و چون ایشان رحلت فرمود، عمر آنها را نزد خود نگاهداشت و پس از فوت ایشان، حفصه دختر عمر، عهدهدار نگهداری و حفظ آن صحیفهها بود.[5]
مسايلی را که در رابطه با جمعآوری آیات قرآن در آن برهه از زمان میتوان استخراج ن
پس از مرگ تعداد زيادی از حافظان قرآن، ترس از میان رفتن آیات قرآن، مسلمانان را بر آن داشت تا به جمعآوری قرآن مبادرت نمایند. این خود، بیانگر یک واقعیت مهم میباشد و آن اينكه در آن ایام، حافظان قرآن و علمای دین، در راه اعتلای دین اسلام، افکار و راه و روش وسلاحهایشان را به خدمت میگرفتند و پیشاپیش دیگر مردمان در میادین عمل به دستورات دین و جهاد در راه خدا گام بر میداشتند به حقیقت آنان بهترین مردمان بودند که بر روی زمین زیستند و بر ماست که راه و روش آنها را دنبال نماییم.
جمعآوری قرآن براساس مصلحتی مرسله که در کتاب و سنت به طور صریح به آن نپرداخته است، صورت گرفت و بهترین دلیل آن جوابی است که عمر به ابوبکر داد که چون از عمر پرسید آیا میخواهی کاری را انجام دهم که رسول خدا صلی الله عليه وسلم انجام نداد، عمر پاسخ داد: این امر، خوب و مفید است. در روایاتی دیگر، عمر چنین جواب داد: این کار خوب و به مصلحت مسلمانان است و این جوابی بود که ابوبکر نیز به سؤال مشابه زید بن ثابت داد. به هر حال، چه عمر لفظ مصلحت را به کار برده باشد یا خیر، خود لفظ «خیر» که به معنای خوب و مفید است، همان مفهوم مصلحت مسلمین را میرساند؛ سپس براساس همان مصلحت مرسله، اجماعی بر این قضیه حاصل آمد و صحابه صراحتاً و یا به صورت ضمنی موافقت خود را با این اقدام اعلام نمودند. این ماجرا خود بر این اصل دلالت میکند که مصالح مرسله میتواند اساس اجماع بزرگان امّت باشد و از این طریق به صدور احکامی دست یافت.
با دقت در این ماجرا میبینیم که صحابه در محیطی کاملاً آرام و دوستانه، تلاش میکردند تا مصالح امت اسلام تأمین شود، و در همین راستا چون ایده و نظر درستی مطرح میشد، پس از بحثها و بررسیهای لازم آن را بدون هیچ نوع عناد و حسادتی میپذیرفتند و به دفاع از آن میپرداختند و به این ترتیب بود که آن مردان بزرگ توانستند در مورد مسايل مختلف به اجماع نظر رسیده و در زمینه صدور احکام شریعت به اجتهادی مهم دست یابند.[6]
خصوصیات و امتیازاتی که باعث شد زید بن ثابت مأمور این کار خطیر شود:
ابوبکر صدیق به دلیل خصوصیات و ویژگیهایی که در زید بن ثابت میدید، او را مأمور جمعآوری آیات قرآن نمود. این ویژگیها عبارتند از:
الف: جوان بودن زید که خود، عاملی میشد برای فعالیت هر چه بیشتر و بهتر او.
ب: صلاحیت و تواناییهای او نسبت به این کار بیشتر بود، و این یک واقعیت است که خداوند عزوجل به هر کس عقل و خرد بیشتری دهد، راه خیر و سعادت بر او نیز هموارتر خواهد شد.
ج: زید کاملاً مورد اطمینان و اعتماد صحابه بود و آنان نسبت به او هیچ شک و شبههای به خود راه نمیدادند و به همین دلیل ماحصل کار او مورد قبول آنان قرار میگرفت.
د: زید کاتب وحی بود و به همین دلیل، در این زمینه تجربه کافی داشت و نسبت به انجام این کار خطیر ناآشنا و غریب نبود.[7]
ه: همچنین زید جزو چهار نفری بود که در دوران نبی اکرم صلی الله عليه وسلم به امر جمعآوری قرآن پرداختند. از قتاده روایت است که از أنس بن مالک سؤال کردم که در دوران رسول خدا صلی الله عليه وسلم چه کسانی به جمعآوری قرآن پرداختند؟ او جواب داد که آنان چهار نفر از انصاریان بودند؛ آنان: ابی بن کعب، معاذ بن جبل، زید بن ثابت و ابوزید[8] بودند. روش زید در جمعآوری قرآن این بود که تنها مکتوباتی را قبول میکرد که در حضور خود رسول خدا صلی الله عليه وسلم نوشته شده بودند او به محفوظات صرف و بدون اتکا به مکتوبات اکتفا نمیکرد که بیم آن داشت آن محفوظات بر اثر اشتباه یا توهم دچار تغییر شده باشند؛ همچنین تنها مکتوبایتی را قبول میکرد که حداقل دو نفر شهادت میدادند که آن آیات در حضور خود رسول اللهص کتابت شدهاند. براساس همین روش، زید با دقت هر چه بیشتر به جمعآوری آیات قرآن پرداخت.[9]
تفاوت قرآن مکتوب عهد نبی خدا صلی الله عليه وسلم و عهد ابوبکر صدیق رضی الله عنه :
تفاوت قرآن مکتوب دوران رسول خدا صلی الله عليه وسلم با قرآن مکتوب عهد ابوبکر صدیق در این است که قرآن مکتوب دوران نبی خدا صلی الله عليه وسلم در میان صحیفهها، چوبها، شاخههای نخل و لوحها کتابت شده بود اما به صورت مجموعهای که به هم متصل شده باشند، نبود. بر خلاف قرآن مکتوب عهد ابوبکر صدیق که در صحیفههایی تدوین شده بود و هر صحیفه در بردارنده یک یا چند سوره میشد، آیات این سورهها براساس ترتیبی بود که خود حضرت رسول صلی الله عليه وسلم آن را بیان داشته بودند. در واقع وظیفه زید بن ثابت آن بود که آیات مکتوب دوران رسول خدا صلی الله عليه وسلم را در صحیفههایی گرد آورد و هر سوره را براساس ترتیب آیاتی که رسول خدا صلی الله عليه وسلم به صحابه گفته بودند، کتابت کند.[10]
3- مرحله سوم: کتابت قرآن در عهد عثمان بن عفان رضی الله عنه
انگیزه عثمان رضی الله عنه برای تدوین یک مصحف واحد:
أنس بن مالک روایت میکند که چون حذیفه بن یمانس از غزوات أرمنستان و آذربایجان به مدینه باز گشت، نزد عثمان رفت و او را از اختلافی که میان مردمان شام و عراق در خصوص قرائت قرآن پدید آمده بود با خبر نمود و به او گفت: یا امیر المؤمنین! بلایی گریبانگیر این امت شده است و چون یهودیان و مسیحیان در کتاب خود دچار اختلاف شدهاند. عثمان نیز با شنیدن این مطالب، افرادی را نزد حفصه دختر عمر فرستاد که صحیفههای ابوبکر صدیق را از او به امانت بگیرند تا از آن رونوشت برداشته و سپس آن را به او بازگردانند، حفصه نیز صحیفهها را نزد عثمان فرستاد، عثمان به زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشامس دستور داد تا از صحیفههای ابوبکر نسخههایی رونوشت کنند. همچنین به ابن زبیر، سعید و عبدالرحمن که از قریشیان بودند دستور داد در صورت اختلاف قرائت آنان با زید بن ثابت، قرائت قریشیان را برگزینند، زیرا قرآن با گویش ایشان نازل شده است. آنان نیز چنین نمودند. چون رونوشت نسخهها تمام شد، عثمان صحیفه را نزد حفصه باز گردانید و سپس از آن نسخهها چند رونوشت را به أقصی نقاط سرزمین اسلامی فرستاد و دستور داد تا دیگر نسخهها و صحیفهها را آتش بزنند.[11]
درسهایی که از این ماجرا میتوان گرفت:
الف: عاملی که باعث شد عثمان با وجودیکه صحیفههای ابوبکر صدیق موجود بودند، دست به تدوین یک مصحف واحد بزند اختلافاتی بود که مسلمانان در امر قرائت قرآن بدان گرفتار آمده و چنان مینمود که در آینده بر سر این قضیه دچار فتنهي بس خطرناک خواهد شد. قرآن نیز کتابی است که شریعت و دین بر آن استوارند و بنیانهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی مسلمانان بر آن نهادينه شده است، احتمال آن میرفت که فردا دستهای در برابر دیگری ادعا کند که قرائت او بهتر از قرائت دیگران است و بهمین خاطر حذیفه بن یمان را دچار بیم و هراس نمود و قضیه را نزد خلیفه و پیشوای مسلمانان مطرح نمود تا پیش از بروز چنان فتنه و مصیبت بزرگی، چارهای اندیشد و از تحریف قرآن ممانعت به عمل آورد و به سرنوشت یهود و نصاری گرفتار نیايد.
ب: این حدیث اثبات میکند که پیش از تدوین یک مصحف واحد در عهد عثمان، قرآن کریم در صحیفههایی کتابت و این صحیفهها به هم متصل شده بودند. امت نیز بر این اجماع نظر داشت که این صحیفهها خود قرآن هستند و همان آیاتی هستند که جبرئیل آنها را در آخرین سال حیات مبارک حضرت رسول صلی الله عليه وسلم بر ایشان عرضه نمود. این صیحفهها نزد ابوبکر ماندند تا او وفات کرد و بعد از او عمر بن خطاب عهدهدار صیانت از آن شد. هنگامی که عمر دانست که بزودی خواهد مرد چون هنوز جانشین برایش تعیین نشده و او شورایی از برگزیدگان صحابه را مأمور چنین امر مهمی کرده بود، به همین دلیل آن صحیفهها را به امانت نزد حفصه، دختر خود فرستاد.
عثمان نیز در تدوین مصحف واحد بر این صحیفهها اتکا نمود و براساس آن صحیفهها، به آن چهار نفر دستور داد تا مصحف واحد را کتابت کنند. در روایاتی دیگر نیز آمده است که عثمان این مأموریت را به دوازده نفر از قریش و انصار محول نمود و ابی بن کعب نیز جزو آنان بود.[12]
ج: همچنین با دقت در این داستان خواهیم دانست که فتوحات در عهد عثمان به اذن او و کاملاً تحت نظر ایشان صورت میگرفت. تمام تصمیمات مربوط به فتوحات و نبردها از مدینه صادر میشد و همهي ولایات و سرزمینهای تحت سلطه خلافت، در برابر تصمیمات و دستورات عثمان بن عفان سر تسلیم فرود میآورد. نیز بر ما روشن میشود که تمام صحابه و تابعینی که در اقصی نقاط بلاد اسلامی پراکنده بودند، خلافت عثمان بن عفان را قبول داشتند. حضور حدیفه بن یمان در مدینه و مراجعه او به عثمان در خصوص معضل بزرگی که امّت را تهدید میکرد خود، بیانگر آن است که مسلمانان در مسايل بسار مهم، به خلیفه مراجعه میکردند. در واقع در آن دوران همچنان دارالسنّه و محل تجمع برگزیدگان و فرزانگان صحابه بود.[13]
دوم: مشورت با جمهور صحابه رضی الله عنهم در خصوص تدوین مصحف واحد:
عثمان، مهاجرین و انصار را، که در میانشان بزرگان امت و فرزانگان صحابه و نیز شخصیتی چون علی بن أبی طالب حضور داشتند، فرا خواند و در مورد این مشکل و معضل بزرگی که دنیای آن روز اسلام را فرا گرفته بود با آن برگزیدگان امّت و پیشوایان ره یافته سخن بگوید و در خصوص حل این فتنه با ایشان به گفتگو پردازد، آنان هر یک دیدگاههای خود را بیان داشتند اما چون از ایده عثمان مبنی بر تدوین یک مصحف واحد و از میان بردن دیگر صحیفهها آگاه شدند، صراحتاً آن را مورد ستایش خود قرار دادند و به اجماع آن را پذیرفتند تا هیچ شک و شبههای در این رابطه نزد دیگر مسلمانان باقی نماند، به نحوی که همهي آنان در أقصی نقاط جهان اسلام از اتفاق نظر صحابه مطلع شدند تا امروز نیز هیچ کس با این اقدامات عثمان به مخالفت بر نخاسته و بر آن ایراد نگرفته است.[14]
عثمان در تدوین مصحف واحد، هرگز دچار بدعت نشد، زیرا پیش از او ابوبکر صدیق به جمعآوری قرآن و گردآوری آن در مجموعهای از صحیفهها مبادرت ورزیده بود. در ضمن اينكه عثمان این کار را نه با تصمیم و ارادهي شخصی خود بلکه با مشورت و موافقت جمهور صحابه انجام داد؛ صحابهای که چون از ایده و نظر عثمان در رابطه با تدوین مصحفی واحد آگاه شدند آن را مورد تمجید خویش قرار دادند.[15]
مصعب بن سعد از جمله صحابه رسول خدا صلی الله عليه وسلم که خود ناظر آتش زدن صحیفههای قرآن به فرمان عثمان بود، سالها بعد میدید، دستهای نادان از این اقدام او در شگفتند و در مورد صحّت آن دچار تردید می باشند.[16]
علی بن أبی طالب نیز در جواب آنانکه به خاطر این کار بر عثمان ایراد میگرفتند چنین میگفت: ای مردم! در مورد عثمان دچار غلو و اغراق نشوید و نسبت به او از سخنان ناروا و نادرست بپرهیزید و جز به نیکی از او یاد مکنید؛ به خداوند سوگند که اقدام او در خصوص صحیفههای قرآن در حضور ما و با اطلاع ما بود؛ به خداوند سوگند که اگر من جای او بودم همان کار او را انجام میدادم.[17]
به دلیل اينكه در مورد تدوین یک مصحف واحد و سوزاندن دیگر صحیفهها، بهترین مردمان دنیا اجماع نظر داشتهاند، هر فردی که عاری از هر نوع حسادت، نفرت و امیال و منافع نفسانی و دنیوی است میداند که باید نسبت به این اقدام عثمان رضایت کامل داشت.[18]
امام قرطبی در تفسیر بزرگ خود در این رابطه چنین نوشته است: بعد از اينكه عثمان صلی الله عليه وسلم مهاجرین و انصار و برگزیدگان و نخبگان امت را گرد هم جمع نمود، با آنان در خصوص جمع و تدوین یک مصحف واحد براساس قرائتی که از خود حضرت رسول صلی الله عليه وسلم تأیید شده و به دست آنان رسیده بود، مشورت نمود. آنان نیز این ایده و نظر درست را مورد تمجید و ستایش قرار دادند و آن را اقدامی صائب و درست دانستند. به واقع نیز این ایده، فکری بود به حق، درست و موفقیتآمیز که از نتایج عظیمی برخوردار گشت.[19]
سوم: تفاوت میان اقدام ابوبکر رضی الله عنه و اقدام عثمان صلی الله عليه وسلم در زمینه جمعآوری و کتابت قرآن کریم:
در این زمینه چنین گفته است: تفاوت میان اقدام ابوبکر و اقدام عثمان در مورد جمعآوری و کتابت قرآن کریم آن است که ابوبکر از این بیم داشت که بر اثر مرگ حافظان قرآن، و نیز به خاطر پراکنده بودن آیات آن، آیات و سورههایی از قرآن از میان بروند و به دست مسلمانان نرسد، به همین دلیل دستور دارد تا صحیفههایی گرد آورند و در آنها سورههای قرآن را براساس ترتیب آیاتی که از رسول خدا صلی الله عليه وسلم نقل شدهاند، کتابت شوند. اما عثمان بیم آن داشت که به خاطر کثرت زبانها و گویشها، در قرائت آن اختلافاتی پدید آید و به خاطر همین اختلاف قرائتها، مسلمانان یکدیگر را تخطئه نمایند و فتنه عظیم در میان آنان پدید آید. به همین دلیل او دستور داد تا نسخههایی از صحیفههای ابوبکر رو نوشت شود و در یک مصحف واحد و براساس ترتیب سورههای آن تدوین گردد. او در این اقدام، گویش قریش را به این دلیل که قرآن به زبان آنان نازل شده است بر دیگر گویشها ترجیح میداد. در سالهای نخستین ظهور اسلام، به خاطر بر طرف کردن مشکلات تلاوت و فهم قرآن، در مقابل قرائت آن به گویشهای مختلف چندان مقاومتی صورت نمیگرفت و بر آن ایراد وارد نمیکردند. اما در عهد عثمان این نیاز بر طرف شده و برای دفع خطری بزرگ به قرائت قرآن براساس یک گویش اکتفا نمود. ابوبکر باقلانی در این خصوص چنین میگوید: کار ابوبکر صدیق در جمعآوری صحیفههای خود این گونه نبود که میان دو لوح یکی را برگزیند بلکه او قصد داشت تا از میان قرائتهای متعدد قراءتی را برگزیند که با اسناد محکم به تایید حضرت رسول صلی الله عليه وسلم رسیده بودند و سپس بقیه نسخهها و قراءات را باطل سازد. او هر نوع تقدیم، تاخیر و تاویلی را که در مکتوبات با آیات قرآن ثبت شده بود حذف نمود و مصحفی را جمعآوری کرد که در آن نسبت به ترتیب سورهها و آیات و نیز خود کلمات قرآن تغییری صورت نگرفته بود و تنها قرآنی را کتابت نمود که به تایید رسول خدا صلی الله عليه وسلم رسیده بود.
او همچنین آیاتی را که تلاوت آنها منسوخ شده بود و با دیگر آیات قرآن کتابت شده بودند حذف نمود. در واقع علت این همه احتیاط و وسواسی که ابوبکر در جمعآوری صحیفههای خود به کار بست این بود تا از هر نوع شک و شبهه و نیز فساد در فهم قرآن ممانعت به عمل آورد. حارث محاسبی نیز چنین میگوید: نزد مردمان چنین مشهور است که عثمان جامع قرآن است و حال آنکه اینگونه نیست. در واقع عثمان برای پیشگیری از بروز فتنهای که بر اثر اختلاف مردمان شام و عراق در قرأئت قرآن در حال ظهور بود، پس از اجماع نظر مهاجرین و انصار، تصمیم گرفت مصحفی واحد براساس گویش قریش تدوین نماید و بقیه گویشهای قرائت را منسوخ سازد. قبل از این اقدام، نسخههای قرآن براساس گویشهای هفتگانهای کتابت میشد که قرآن با آنها نازل شده بود. اما باید دانست این ابوبکر صدیق بود که صحیفههای قرآن را یک جا جمعآوری نمود. علی در مورد این اقدام عثمان گفته است: اگر من به جای عثمان خلیفه بودم همان کار او را در مورد صحیفههای قرآن انجام میدادم.[20]
قرطبی نیز میگوید که: اگر سؤال کنند: چرا عثمان به تدوین یک مصحف واحد پرداخت حال آنکه ابوبکر پیش از او چنین کاری را انجام داده بود؟ باید گفت: عثمان بااین کار خود، قصد آن را نداشت که مصحفی را تدوین نماید تا مردم به دیگر صحیفههای مغایر با این مصحف رجوع نکنند. دلیل این قول آن است که او فرستادگانی نزد حفصه فرستاد و از او خواست که صحیفهی ابوبکر را به او امانت دهد تا نسخههایی از آن رو نوشت کنند. در واقع عثمان این کار را تنها به این دلیل انجام داد که میدید مردم در قرائت قرآن دچار اختلاف شدهاند و این امر سبب شده است که میان عراقیان و شامیان فتنهای بزرگ پدید آید.[21]
ادامه در پست بعدی:
ویرایش شده توسط: rostam91
ارسالها: 2554
#34
Posted: 18 Jul 2013 15:21
rostam91: مسلما شیعه معتقد به تحریف قرآن هست ولی اینو خودشون قبول ندارن چون کلمه تحریف رو فقط حذف کلمات و کم و زاید کردن اون میدونن _ که البته بسیاری از بزرگان و پایه های رجال شیعه اعتقاد کم شدن قرآن رو دارن و حتی برخیشون آیات قرآن رو در اصل بیش از ۱۷۰۰۰ آیه میدونن و اینقدر این مزخرفه که در عصر حاضر با تحریف همون کتاب تعداد آیات رو ۷۰۰۰ آیه دونستن_ اما تحریف در لغت یعنی هر گونه دست کاری در اصل ای زجمله کم یا زیاد کردن آیات و کلمات و جابجائی اونها از محل اصلی
با این تعریف میشه فهمید که همه شیعیان به نوعی تحریف قرآن رو قبول دارن تا جایی که حتی عوامشون هم بر این اعتقادند که:
این مطلقا ناشی از نا آگاهی شماست
شما سندی ارائه کن که در اون شیعه معتقد باشه که قران حذف یا اضافه شده
اینکه در قران چند ایه هست تعاریف زیادی داره جایی که کلینی اشاره به ۱۷۰۰۰ ایه در قران دارد در واقع اشاره به نشانه ها و معهجزات وجود خدا در قران است و همه میدونن ایه به معنی نشانه است
ضمنا صحت این روایات هم بایثد بررسی بشه
اهل سنت به واسطه نداشتن برهان متقن و عدم توانایی در علوم و تفسیر و نفهمیدن قران و روایان اجبارا دست به شیوه های نا جوانمردانه زدند
مسلما شیعه معتقد است که قران تحریف نشده و این اعتقاد در استفتا از تمام مجتهدان مشهور است
اما مهمترین و اولین سند تحریف مربوط به عایشه خانم است
ایشان بر اساس روایات صحیح و غیر قابل انکار گفته
برگه ای از قران نزد من بود که در آن به رضاع کبیر و رمی زناکار اشاره شده بود اما روزی بزغاله خانگی ام ان برگه را که در زیر تشکم پنهان کرده بودم خورد
لذا اکنون با توجه به اینکه ایه ایه ها در قران وجود نداره در نتیجه متوجه میشویم که عایشه معتقد است قران دارای کسری است و این تحریف قران است
حالا کی به تحریف قران معتقد است ؟؟؟؟؟
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#35
Posted: 18 Jul 2013 15:27
rostam91: سند این مطلبتون رو بیار
البته صد بار اوردم اما برای شما فایده نداره ولی بازهم بخون
عايشه مىگويد: كه آيه رضاع كبير (یعنی زنى جهت محرم شدن، پسر بزرگى و يا مردى را شير دهد!) و نيز آيه رجم (مراد از آيه رجم، مطابق آنچه كه اهل سنت گفتهاند و در پاورقى صحيح مسلم نيز آمده (كتاب الرضاع، ح 26) اين عبارت است: «الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما» و در بعض اقوال با اضافه كلمه «البته» يعنى: اگر پيرمرد و پيرزنى زنا كردند حتما آن دو را سنگسار كنيد.) در قرآن بوده و در ضمن صحيفهاى زير رختخوابم قرار داشت و چون ما به موت رسول خدا صلىاللهعليهوآله مشغول شديم، داجن (بره يا بزغالهاى كه در اطاق نگهدارى مىشد) آن را خورد! (1)
همچنین ابو يونس غلام عايشه مىگويد كه عايشه به من دستور داد تا مصحفى بنويسم و گفت: چون به اين آيه رسيدى:
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى (بقره/238) «بر تمامى نمازها مخصوصا نماز وسطى محافظت كن» مرا خبر كن. من هم چنين كردم. او اينگونه به من املاء كرد (همان آيه با اضافه كردن «و نماز عصر» و تتمه آيه را خواند) و گفت: من از رسول خدا صلىاللهعليهوآله اينگونه شنيدم. (2)
با اين حساب مطابق اين گفته عايشه، بايد كلمه «وصلاة العصر» از وسط آيهاى حذف شده باشد و اين معنايى جز تحريف قرآن ندارد.
اسناد:
(1) سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625، كتاب النكاح، باب 36، ح 1943. «عن عايشه قالت: لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الكبير عشرا ولقد كان في صحيفة تحت سريرى فلما مات رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم وتشاغلنا بموته دخل داجن فأكلها».
(2) صحيح مسلم، ج 1، ص 437، كتاب المساجد ومواضع الصلاة، باب 36، ح 207.
باز بیا بگو رجالش رو بیار عربی اش رو بیار و صد تا حرف دیگه
جالب اینه که وقتی شما از فلان ابن فلان که هیچکی نمیشناسدش بدون ذکر منبع نقل قول میکنی حرفت میشه وحی منزل
اما وقتی از صحیح و سنن برات روایت میاریم باز هم قانع نمیشی
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#36
Posted: 18 Jul 2013 16:00
rostam91: این دست افراد کسانی هستند که اصلا کلام خداوند رو قبول ندارند و در واقع مومن نیستند چون مسلمان مومن شکی در کلام خداوند به خودش راه نمیده !
ما شیعیان کلام خداوند را قبول داریم اما با کسانی که با خدعه و نیرنگ از قران بخواهند استفاده کنند مخالفیم
قران کتابی است مقدس اما سو استفاده از این مقدس کار پست ترین انسانهاست و البته کسانی که گول این خدعه ها را میخورند ساده لوح هستند و نمیتوانند مومن باشند
۱- ابوبکر و عمر در ابتدای خلافت اجازه خواندن قران را به مردم نمیدادند و با جمع اوری قسمتهای مختلف قران نزد مردم اجازه دسترسی مردم به قران را ندادند و حتی با اشاعه دهندگان قران برخورد کرده و مامورانی برای جمع اوری قرانهای موجود نزد مردم گسیل میداشتند
۲ با توجه به محدود بودن کاتبان وحی در هیچ یک از مراتب تکمیل قران از علی ع دعوت نکردند
۳-ابوبکر و همر و عثمان هم چون معاویه استفاده ابزاری از قران کردند و گفتن حسبنا کتاب الله مردم را به گمراهی کشاندند
دوستان عزیز بخاطر دلایل فوق و البته اسناد دیگر شیعه معتقد است که در قران مواردی پیش امده که ایات در مکان درست خهود قرار نگرفته اند مثالها فراوان است
که نشان میدهد که گرچه به قران کلمه ای اضافه و کم نشده اما با توجه به نزول تدریجی قران و اینکه قران در نزد مردم تکه تکه موجود بوده و البته نةر سوئ خلفا در هنگام جمع اوری ایات به ترتیب دقیق نزول مرتب نشده اند
اهل سنت بهانه های زیادی برای عدم اجازه قرائت و نشر قران در دوران خلافتشان میاورند مثل دوستمون رستم که میگه این کار رو برای حفظ قران میکرده ؟؟؟؟؟؟
البته یک نفر نیست بگوید مگر عمر از خدا داناتر و توانا تر بوده که میخواسته قران را حفظ کنه وقتی خوده خدا گفته قران رو حفظ میکنه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#37
Posted: 22 Jul 2013 08:58
Sardar021: بله بله کاملا تحريف شده من مدرک عقلى و علمى دارم
ارائه کنید لطفا
وسلمانان به تحریف قران معتقد نیستند البته اگر چه از هر دو گروه برخی افراد این شائبه را عنوان کردند اما جمهور علما و مومنین قائل به صحت قران هستند
از انجا که عمر و ابوبکر در ابتدای خلافت از نشر قران جلوگیری میکردن و ناشران قران را تنبیه میکردند و نیز نحوه جمع اوری قران که در ان از مهمترین کاتب وحی یعنی علی ع استفاده نکردند
و البته از انجایی که در قران در برخی مواترد ترتیب ایات و سوره ها از لحاظ معنایی و هارمونی به هم خورده و البته سوره هایی از قران که ترتیب ایات ان با زمان نزول منناسبت ندارد
شیعه معتقد است خلفا در هنگام جمع اوری قران برخی ایه ها را به قصد جابجا قرار داده اند که نمونه ان سوره مائده است تا به این وسیله معنای لازم از این ایات برداشت نشود
مهمترین ان سوره مائده و مسئله خلافت حضرت علی ع است در سوره مائده
خدا ابتدا به بر شمردن نعمت ها و البته پسنیدن اسلام برای مردم سخن میگه بعد ناگهان این مسئله مهم قطع میشه و چند ده ایه در مورد حرمت گوشت خوک و برخورد با کفار و ......گفته میشه و بعد از اون ناگهان دستور اکمال دین عنوان میشه
این ایات چه از لحاظ معنایی و ثبات و چه از لحاظ هارمونی قرانی تفاوت داره و مخصوصا با توجه به معجزه بودن قران تصور اینکه در قران پراکنده گویی بشه متصور نیست لذا این نمونه ای از نفاق و مکر خلفا است برای تحریف واقعیت
لذا شیعه معتقد است قران تحریف نشده یهنی کم و زیاد نشده ام ایاتی از ان توسط خلفا جابجا شده تا حقانیت علی رو از بین ببرن و نیز در مقاطعی برای خودشون مستمسک کنن
مقصود از از تحریف کم و زیاد شدن است توجه داشته باشید شما مانند یک پازل یا لگو که همه قطعات اون موجود باشه ولی کسانی که قراره اون رو کامل کنن بخاطر نیت های شوم یا نادانی و جهل همه قطعات رو درست نگذاشته باشن یر جاش لذا از همه جای قران نمیتوان به درستی استفاده و برداشت کرد و نیاز به مفسر و مشرح هست ابوبکر و عمر و عثمان به قصد برخی از آیات قران رو جابجا کردن تا خودشون رو در خلافت نگه دارن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 51
#39
Posted: 1 Aug 2013 23:16
اعتقاد اهل سنت به تحریف قرآن:
۱ـ ابن مردویه از عمر ابن خطاب نقل کرده که پیامبر گفت:
(( قرآن یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف است. هرکس آنرا با صبر و تحمل بخواند خدا به هر حرفی یک حورالعین به او خواهد داد. )) و این در حالی است که قرآن سیصد هزار و اندی حرف است.(1- الدرالمنثور ج 6 ص 422./2- مجمع الزوائد ج 7 ص 163./3-کنز العمال ج 1 ص 517 و541)
2-اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات سوره احزاب حذف شده اند:
از حذیفه چنین روایت شده که : ((عمر از من پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتم72 یا 73 آیه. گفت: اگر همه آن موجود بود به (( اندازه سوره بقره )) می شد و آیه رجم نیز در آن بوده است. )) و این در حالی است که حاکم این روایت را از جهت سند صحیح دانسته است.(1-کنز العمال ج 2 ص 480./مسند احمد ج 5 ص 132/مستدرک حاکم ج 2 ص415 و ج 4 ص 359/سنن بیهقی ج 8 ص 211)
3-اعتقاد اهل سنت به اینکه آیاتی از سوره توبه حذف شده اند:
از حذیفه روایت شده: (( آنچه از سوره برائت می خوانید یک چهارم آن است و شما آنرا سوره برائت می نامید در حالی که نام آن سوره عذاب بوده است. )) و سند این روایت نیز صحیح است.(1- مستدرک حاکم ج 2 ص 330./2- الدر المنثور ج 1 ص 105.)
4-اعتقاد اهل سنت به سه سوره خیالی (( خلع )) و (( حفد )) و یک سوره دیگر:
الف: طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می خوانده است.
ب: طبق روایت ابن ضریس در کتاب فضائل از حماد نقل شده که این دو سوره جزء مصحف ابی ابن کعب بود. در همین کتاب دو سوره فوق را دو سوره موجود در مصحف ابن عباس به قرائت ابی و ابی موسی دانسته است.
ج: همچنین محمد ابن نصر از ابن اسحاق روایت کرده که در مصحف ابی ابن کعب سوره های (( اخلاص و فلق و ناس و خلع و حفد و سوره دیگری )) هم وجودداشت. ( در انتها می آید )
د: محمد ابن نصر نیز از عطاء ابن سائب روایت کرده که ابو عبد الرحمان دو سوره خلع و حفد را برای او خوانده است.
ه: برخی نیز معتقد هستند که این دو سوره در مصحف خود عمر که نزد دخترش حفصه نگهداری می شده بوده است.
متن سوره خیالی خلع:
(( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انا نستعینک و نستغفرک و نثنی علیک و لا نکفرک و نخلع و نترک من یفجرک ))
متن سوره خیالی حفد:
(( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم ایاک نعبد و لک نصلی و نسجد و لک نسعی و نحفد و نخشی عذابک و الجد و نرجوا رحمتک ان عذابک بالکافرین ملحق))
و متن سوره ای که ابن اسحاق ادعا کرده در مصحف ابی ابن کعب بوده است.
(( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم لا تنزع ما تعطی و لا ینفع ذالجد منک الجد سبحانک و غفرانک و حنانیک اله الحق ))(1-کتاب کنز العمال ج 8 ص 74 و 75 و 78./- النهایه ج 4 ص 238./3-تاریخ مدینه ج 3ص 1009./4-کتاب الام ج 7 ص 147./5- المجموع تالیف نووی ج 3 ص 493.)
5-اعتقاد اهل سنت بر اینکه سوره های فلق و ناس زیادی هستند:
1-در روایات اهل سنت به مواردی برمی خوریم که این دو سوره را تنها دو تعویذ و دعا برای جلوگیری از چشم زخم و آسیب دیگران به افراد می دانند. احمد حنبل از زر چنین روایت می کند: (( به ابی ابن کعب گفتم برادرت (ابن مسعود) معوذتین را از قرآن حذف می کند و او انکار نکرد.)) به سفیان راوی حدیث گفتند: (( منظور او از برادر ابن مسعود است؟ گفت: (( آری. این دو سوره در مصحف ابن مسعود نبود زیرا او هیچ گاه نشنید که رسول خدا این دو سوره را در نماز بخواند. . ))همچنین احمد حنبل روایت کرده که ابن مسعود معوذتین را از صحیفه ها جمع می کرد و می گفت: (( ایندو از کتاب خدا نیستند. ))(1- مسند احمد ج 5 ص 130./2- تاریخ المدینه المنوره ج 3 ص 1101./3- مجمع الزوائد ج 7 ص 149.)
6-اعتقاد اهل سنت به خوردن آیه ای توسط بزغاله و نابودی آن:
از مطالب عجیبی که در روایات اهل سنت آمده است آن است که آیه ای از قرآن که درباره محرم شدن بزرگسالان با شیرخوردن نازل شده بود از قرآن حذف شده است و دلیل حذف آن را اینگونه بیان کرده اند که عایشه آن آیه را روی کاغذ نوشته بودو زیر بالش خود نهاده بود که بزغاله ای آن را خورد و از بین برد!!!!!!!!!!!!!
از عایشه چنین نقل شده است: (( آیه ای از قرآن نازل شد که 10 بار شیر خوردن را موجب محرم شدن می دانست و سپس آیه ای نازل شد که پنج بار را نیز کافی می دانست و اولی را نسخ نمود و تا زمان رسول خدا جزء قرآن بود و به عنوان قرآن خوانده می شد. ))(1- مسلم ج 4 ص /2- سنن دارمی ج 2 ص 157.)و باز از عایشه چنین نقل شده: (( آیه رجم و آیه شیر خوردن شخص بزرگسال نازل شد و من آن را در کاغذی نوشتم و زیر تخت گذاشتم. هنگام وفات رسول خدا سرگرم بودیم که بزغاله ای آمد و آنرا خورد. ))( سنن ابن ماجه ج 1 ص 625.)
لازم به ذکر است که برخی از فقهای سنی همچون شافعی به استناد این روایات فتوا داده اند که: (( پنج بار شیر خوردن موجب محرمیت می شود و از گروهی مانند سفیان ثوری و مالک ابن انس و عبد الله ابن مبارک و . . نقل شده است که شیر خوردن موجب محرمیت می شود حتی اگر کم باشد به شرط آنکه شیر داخل بدن شود. ))(سنن ترمذی ج 2 ص 309)
7-اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن:
از مسند عمر از مسوربن مخرمه روایت شده که عمرابن خطاب به عبدالرحمن بن عوف گفت: (( آیا قبلا آیه ای به این صورت نبود؟ ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما که آنرا پیدا نکردیم. )) و عبدالرحمن پاسخ داد: (( از قرآن حذف شده است. ))(کنزالعمال ج2 ص 567)
8-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( ان انتفائکم . . )) و آیه (( الولد للفراش . . )) از قرآن:
عدی بن عدی بن عمیره بن فروه از پدرش از جدش روایت می کند که عمر از ابی ابن کعب پرسید: (( آیا این آیه از قرآن نبود: ان انتفائکم من آبائکم کفر بکم ؟ )) پاسخ داد: آری. پرسید: آیا این آیه از قرآن نبود: (( الولد للفراش و للعاهر الحجر که با مقداری از آیات از بین رفته است؟ جواب داد: بله.(کنزالعمال ج 6 ص 208)
9-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( رجم و یک آیه دیگر )) از قرآن:
بخاری در کتاب خود ضمن حدیثی از ابن عباس روایت کرده است که عمر پس از آخرین حج خود و بازگشت به مدینه به منبر رفت و گفت: (( . . . من می ترسم زمانی بگذرد و طول زمان باعث شود عده ای بگویند به خدا قسم ما آیه رجم را در کتاب خدا ندیدیم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالی که رجم در کتاب خدا حق زنان و مردان متاهلی است که زنا کنند و بینه بر آن قائم شود یا خود اعتراف کنند یا زن از زنا حامله شود. یکی دیگر از آیاتی که در قرآن ما آنرا می خواندیم این آیه است.)) و سپس خواند: (( لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم او ان کفرا بکم ان ترغبوا عن آبائکم ))و نیز آورده که در این روایت عمر گفته است: (( اگر نمی گفتند که عمر به کتاب خدا اضافه کرده آیه رجم را با دست خودم می نوشتم. ))(1- بخاری ج 8 ص 25 و ج 8 ص 113این مطلب را محدثان دیگری همچون مسلم و ابن ماجه و ابوداوود نیز آورده اند و ترمذی نیز پس از نقل آن بر صحت آن تاکید کرده است./2-مسلم ج 5 ص 116./3-سنن ابن ماجه ج 1 ص 625 و ج 2 ص 835./4- سنن داوود ج 2 ص 343./5- سنن ترمذی ج 2 ص 442 )
10-اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( جهاد در آخر الزمان )) از قرآن:
از عبد الرحمان ابن عوف روایت شده که عمر درباره آیه (( و جاهدوا فی الله حق جهاده )) از وی پرسید: (( آیا این آیه را این گونه نمی خواندیم؟ جاهدوا فی الله حق جهاده فی آخر الزمان کما جاهدتم فی اوله ؟ )) عبد الرحمان گفت: آری! اما این آخر الزمان چه زمانی است؟ عمر گفت: (( زمانی که بنی امیه حاکمان و بنی مغیره وزیران باشند. ))در روایات دیگری آمده است که عبد الرحمان در پاسخ عمر گفت: (( این آیه در میان تعدادی از آیات قرآن حذف شد و از بین رفت.))(1-الدر المنثور ج 4 ص 371./2-کنز العمال ج 2 ص 567.)
11- اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( الا بلغوا قومنا . . )):
اهل سنت روایت کرده اند که آیه ای درباره شهدای بئر معونه ( گروهی که برای تبلیغ اسلام به نجد رفته بودند و بنی لحیان آنها را به شهادت رساندند ) نازل شد که چنین است: (( الا بلغوا قومنا قد لقینا ربنا فرضی عنا و ارضانا ))(1-بخاری ج 3 ص 204 و 208 و ج 4 ص 35 و ج 5 ص 42./2- مسلم ج 2ص 135./3- مسند احمد ج 3 ص 109 و 210 و 255 و 289./4- سنن بیهقی ج 2 ص199)
12-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( ذات الدین )) و (( وادی التراب )) از قرآن:
از ابی ابن کعب روایت شده است که رسول خدا فرمود: (( خداوند به من امر کرده برای تو قرآن بخوانم. )) و از جمله آیاتی که خواندند این دو آیه بود: (( لو ان ابن آدم . . . ))ترجمه: (( اگر فرزند آدم ذره ای از مال داشته باشد باز دومی را می خواهد و اگر دومی را بدست آورد سومی را می خواهد و شکم او را چیزی جز خاک پر نخواهد کرد. )) و آیه دیگر این بود: (( ان الدین عند الله الحنیفیه غیر الیهودیه و لا النصرانیه و من یعمل خیرا فلن یکفره ))(1-مستدرک حاکم ج 2 ص 224 و ج 7 ص 140/2-کنز العمال ج 2 ص 567.)
13-اعتقاد اهل سنت به حذف تسبیحات اربعه از قرآن:
ظاهر برخی از روایات اهل سنت آن است که تسبیحات اربعه جزئ قرآن است. به عنوان نمونه از سمره روایت شده است که پیامبر فرمود: (( چهار چیز از بهترین سخن هاست. و از قرآن می باشد. از هر کدام که می خواهی شروع کن. ))(( سبحان الله و الحمد لله و لااله الا الله و الله اکبر ))(1-مسند احمد ج 5 ص 11 و ج 5 ص 20./2-سنن نسایی ج 2 ص 143.)
14-اعتقاد اهل سنت به اینکه عبارات قرآن را می توان تغییر داد:
در روایات اهل سنت آمده است که شخصی نزد عمر قرآن خواند. عمر به او پرخاش کرد. وی گفت: (( من پیش پیامبر همین گونه خواندم و آن حضرت عکس العملی نشان ندادند.)) همگی نزد رسول خدا رفتند و آن حضرت قرآن آن شخص را تایید کردند ولی عمر ناراحت شد. از اینرو پیامبر به عمر گفتند(( عمر قرآن تمامش صحیح است. به شرط آنکه عذاب به مغفرت و و مغفرت به عذاب تبدیل نشود. ))و همینطور روایت کرده اند که پیامبر گفته: (( قرآن را بر هفت حرف بخوان. که تمامی آنها شافی و کافی است. به شرط آنکه رحمت به عذاب و عذاب به رحمت تبدیل نشود. مانند اینکه بگویی: (( تعال )) یعنی بیا و یا بگویی (( اقبل )) که همان معنی را می دهد و . . . ))(مسند احمد ج 4 ص 30 و ج 5 ص 41 و 51 و ص 124.)
این کاربر به زودی بن خواهد شد .
ویرایش شده توسط: bito065_z
ارسالها: 2554
#40
Posted: 2 Aug 2013 00:32
rostam91: مسلما شیعه معتقد به تحریف قرآن هست ولی اینو خودشون قبول ندارن چون کلمه تحریف رو فقط حذف کلمات و کم و زاید کردن اون میدونن
یک برداشت ازاد و استثنایی
دقت کنید مسلما شیعه به تحریف قران اعتقاد داره ولی این اعتقاد داشتن رو شیعیان قبول ندارن
اعتقادی که ادم قبولش نداشته باشه یعنی چی آخه برادر
ما خودمون زنده هستیم و حاضر و روشن و واضح میگیم در قرآن تحریف نشده اما در ترتیب ایات خلفا دستکاری کردن و برای این حرف مدارک زیادی داریم
در کتابی که معجزه اصلی پیامبر است و همه اعراب به فصاحت و ضراقت اون اعتقاد دارن مگر ممکن است در یک سوره ایات هیچ ربطی به هم نداشته باشن
مثلا سوره مائده
آیات اول راجب به اینکه خدا اسلام رو در اینروز برای انسانها پسندید
بعد ناگهان همچین حرف مهمی نیمه کاره رها میشه و ایات زیادی میره سراغه یهود و گوشت خر و خوک و شراب
باز دوباره ناگهان حرف حروم حلال قطع میشه و خدا شرط انجام رسالت پیامبر رو منوط به ابلاغ جانشینی علی ع میکنه
آخه کی باور میکنه خدا بی سرو ته حرف بزنه
اما تحریف به معنی کم یا زیاد هیچ شیعه ای اعتقاد نداره
اعتقاد ما بلاتشبیه مثل اینه که ما دیوان حافظ رو داشته باشیم اما جای بعضی ابیات عوض شده باشه
از اونجا که ابیات حافظ هر کدام به تنهایی هم معنی دارن و در کل شعر هم معنی دارن از این اشعار دستکاری شده میسه برداشت کرد اما نه اون برداشتی که شاعر انتظار داره بلکه برداشت ناقصی که اون شخص دستکاری کننده دلش میخواسته
با توجه به نحوه قران سوزی های خلفا و نحوه جمع اوری کردن اون بدون حضور علی ع به عنوان یکی از معدود کاتبان وحی شائبه خیانت خیلی به نظر وارد میرسه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"