صفحه 25 از 53: « پیشین 1 ... 24 25 26 ... 52 53 پسین »

آیا واقعا كسی نمی تواند کتابی مانند قرآن را بیاورد!؟

elena

کاربر

ارسالها: 350

#241 Posted: 11 Sep 2013 20:43

keivan58: نميتواند كتابي مثل حافظ يا سعدي بياورد مورد قبول نيست
سعدی میگه بنی ادم اعضای یکدیگرند حالا اگرگفته بشه شما یک مصرع مشابه این بیار اگربگیم بنی انسان اعضای یکدیگرند ازنظرزیبایی اشکال پیدامیکنه اگربگیم بنی ادم احشای یکدیگرند ازنظرمعنی مشکل داره اگربگیم اعضای یک پیکرند گفته میشه که فقط یک کلمه رو عوض کردین این حرف که توبوستان یا گلستان هست یه مصرعی بیارمثل این باشه و توبوستان نباشه عین همین ماجرارو توقران داریم که حاصل ودست پخت یک عده انسان نیرنگ بازه وگرنه بشرمیتونه بسادگی ایه های مثل قران بسازه یک دانش اموز میتونه به جای الله الصمد بگه الله الصنم دیگه ادیبان وزبانشناسان عرب که جای خود دارند البته به اونها هم باید مثل قران ۲۳ سال وقت داده بشه

keivan58

کاربر

ارسالها: 93

#242 Posted: 12 Sep 2013 19:50

اينطور كه برداشت كرديد هم فكر نميكنم منظور بوده باشد بدليل اينكه وقتي ميگويد كتابي مثل آن بياوريد يا سوره اي، شما بگويي پس اگر عين اون باشد كه خودش ميشود چيز جديدي نيست اگر هم تغيير كند كه عين آن نيست بلكه در مورد همين شعر بني آدم يك شاعر ميداند كه شعر ميبايست شور انگيز باشد سخني موزون باشد مطابق با قوانين شعر قافيه و عروض ووو پس ميشود شعري گفت در باب اين مفهوم كه مسايل انسانها همه بهم مربوط ميشوند و نسبت به دردهاي ديگران نبايد بي تفاوت بو د درعين اينكه اين مفهوم را بيان ميكني شعري با بكاربردن واژگان زيبا و از نظر وزن و غيره درست سرود كه از نگاه اهل فن و از نگاه مردم عامي با شنيدن آن تحسين بر انگيز باشد پس وقتي كتابي را مورد بررسي قرار ميدهي و آنرا بي نظير يا شاهكار ميخواني منظور جملات ساده و خبري نويسنده نبوده در آن كتاب كه بگويي در اين كتاب در مقدمه آورده مثلا تقديم به جويندگان حقيقت پس من هم يك جمله مينويسم تقديم به پويندگان دانش پژوه و بگويي اين كه كاري نداشت مثلش آوردم بلكه دلايل شاهكار بودن آنرا مورد بررسي قرار ميدهي كه من در خصوص اعجاز قرآن چند مورد را اشاره نمودم در بالا .حال كسي هست آياتي بگويد كه قرنها بعد دانشمندان به آن علم پيدا كنند و از اين قبيل وگرنه گفتن مثل قران كاري ساده است يك آيه بگويي مثلش مثلا بسم الله الرحمن الرحيم الج ذلك الكتاب لا ريب فيه

elena

کاربر

ارسالها: 350

#243 Posted: 12 Sep 2013 20:42

keivan58: كسي هست آياتي بگويد كه قرنها بعد دانشمندان به آن علم پيدا كنند
دل هرذره که بشکافی افتابیش درمیان بینی این مطلب رو هاتف اصفهانی بیش ازدوقرن پیش گفته اگر همین توقران بود ازاون به عنوان معجزه یاد میکردند ومیگفتند منظورش انرژی هسته ای بوده مساله اعجازقران هیچ مستند علمی نداره توهماتیست که براثردرک نادرست از زمانه ویا درک نا درست از مطلب علمی بوجود اومده

keivan58

کاربر

ارسالها: 93

#244 Posted: 12 Sep 2013 21:08

elena: دل هرذره که بشکافی افتابیش درمیان بینی
واژه اتم از زمان يونان باستان است به معناي ريز ترين جزء البته در آن زمان خود يونانيان چيزي در خصوص اتم به شكل امروزي نميدانستند يا در ميان كتب چين باستان مطالبي آورده شده كه همچنان مورد توجه است حتي در خصوص مسايل و انديشه هاي انساني مثل لائوتزو و غيره كه ميتوان آنرا انديشه عوامانه هم توصيف كرد اما قسم خوردن بفواصل ستارگان كه آنرا بزرگ ميشمارد بوضوح يا حركت خورشيد يا زوجيت گياه يا اشاره به اين ميكند كه چنان بر سينه هايشان فشار مي آيد كه گويي به آسمان رفته اند در حاليكه انديشه پرواز حتي در زمان لئوناردو داوينچي يك خيال ب شمار ميرفت چه برسد ب اينكه آدمي بداند فشار هوا در بالا طوري است كه ميتواند خلباني كه ايجكت نموده بيهوش كند و انسان را به فكر ساخت جيسوت در لباس خلبان بياندازد وضوح اينها و دلايل بيشتر با اين شمايل يك توهم نيست چون كپرنيك و گاليله نيوتون و بطور كل تاريخ علم به ما ميگويد كه آدمي از چه زمان توانسته به اين مطالب پي ببرد چون گرد بودن زمين و حركت زمين كه كپرنيك و گاليله را در قرنها بعد از حضور قرآن محكوم كردشايد اين كلام شاعر را بتوان به توهمات عوامانه تمثيل هاي برگرفته از روزگار عهد آن دانست و بگوييم خود شاعر هم با علم حقيقي اشاره به بقول شما انرژي هسته اي نداشته و خبري هم از آن نداشته ولي وقتي در قرآن ميگويد اين قسم بزرگي است اگر علمتان به آن احاطه پيداكند نشاندهنده اين است كه گوينده دقيقا ميدانسته راجع به چ چيز صحبت مينمايد

elena

کاربر

ارسالها: 350

#245 Posted: 12 Sep 2013 23:19

موضوع اسمان برای انسانها بسیارجالبتراز موضوع اتم بوده پس بالطبع وسعت دانش دراین مورد بیشتراز اتم بوده در سال 300 قبل از میلاد به فرمان بطلمیوس اول رصد خانه ای در اسکندریه ساخته شد . در سال 279 قبل از میلاد یک دانشمند یونانی به نام (( آریستارخوس )) اهل ساموس ( 310- 230 ق م ) نظریه گردش زمین به دور خورشید را عنوان کرد اما دیگر دانشمندان یونانی نظریه اورا رد کردند و بر نظریه بابلیان باقی ماندند . هیپارکوس ( 190 – 120 ق م ) اختر شناس ، ریاضی دان و جغرافی دان یونانی دایره را به 360 درجه تقسیم کرد . وی بعد های خورشید و ماه و فواصل آنها از زمین را اندازه گیری کرد و فاصله ماه تا زمین را 30 برابر قطر زمین بدست آورد که رقمی درست است
تمام مواردی که به عنوان معجزه درقران نام برده میشه رو میتوان رد کرد برای نمونه - كلمه "شهر" به معنی ماه، دقيقا 12 بار در قرآن به كار رفته

ا کلمه‌ی "شهر" در5 حالت کلی و جمعا 21 بار در قرآن آمده است:
الشهر (6 بار):
بقره/185 - بقره/194 (دو بار) - بقره/217 - مائده/2 - مائده/97 -.
شهر (4 بار):
سبا/12 (دو بار) - بقره/185- قدر/3
اشهر (5 بار):
بقره/197 - بقره/226 - بقره/234 - توبه/2 - طلاق/4.
الاشهر (1 بار):
توبه/5
شهرا (دو بار):
توبه/36 - احقاف/15.
شهرین ( دو بار):
نساء/92 - مجادله/4.
شهور ( یک بار):
توبه/36
آیه 17 سوره الرحمن : «رب المشرقین و رب المغربین»
گفته میشه که این ایه کروی بودن رو اثبات میکنه درصورتی که وقتی به این ایه وایات قبلش نگاه میکنیم میبینیم که همه رو به صورت مثنی اورده ومثل اینکه سوزن الله رو ۲گیرکرده دو دریا دوباغ و.. به هرحال قطب تما رو هرکجا بگذارید یک مشرق ویک مغرب رو بیشتر نشون نمیده حالا اگربپذیریم این توجیهات که وقتی جسم کروی باشه ساکنان اینطرف کره یک مشرق دارند وساکنان طرف دیگه یک مشرق بازهم این کروی بودن زمین رو ثابت نمیکنه چون مکعب یا استئانه هم همین خاصیت روداره که دارای ۲مشرق ودومغرب باشه ومیشه ازاین استدلال نتیجه گرفت که زمین استوانه یا مکعب هست به هرحال الله چرااینقدر به خودش زحمت داده میتونست مثل الان که مامیگیم کره زمین یه لفظ کره رو به ابتدای زمین اضافه میکرد و کاررو برای همه اسان میکرد

ویرایش شده توسط: elena

keivan58

کاربر

ارسالها: 93

#246 Posted: 13 Sep 2013 00:45

بيان اتم يك مثال بود در خصوص اون شعر كه از ذره حرف ميزد اينطور نيست كه بشر دانشش بيشتر به آسمانها بوده انسانها بسيار بيشتر از آسمان نياز به شناخت محيط اطراف خود داشتند تا بتوانند راحت تر زندگي كنند و از طرفي حس كنجكاوي در تمامي امور همواره بوده و دانش انسان نيز در تمامي حوزه ها توانست جوابها وقوانين را پيدا كند و پيشرفت در همه اين زمينه ها گواه اين مطلب است كه بشر در تمام اعصار بدنبال چرا جويي ها بوده و اينكه در گذشته در خصوص آسمانها مطالبي بيان شده درست و غلط اين خاصيت پويايي علم بوده ولي اگر دانش انسان در آن زمان انقدر گسترده بوده چرا در چندصد سال قبل همچنان بشر بر صاف بودن زمين يا مركزيت زمين و گردش خورشيد بدور زمين اصرار ميكرد و دانشمنداني كه خلاف آنرا گفتند محكوم كرد اين مغالطه آميز است كه بگوييم استوانه است هر چيز كه باشد در آن زمان عليرغم ديدن اجرام آسماني كسي ب ذهن خود راه نداد كه زمين هم ميتواند مثل ديگر اجرام آسماني باشد و جاذبه است كه موجودات را نگه داشته و اين در تمامي اين قرون فقط در زمان نه چندان دور توسط نيوتون و كپرنيك امثال آن كشف و بيان گرديد يا حركت خورشيد كه آنهم زمان زيادي نيست بر دانستن آن يا كشفيات جديد وويجر يك و دو كه تصاوير تازه اي ارسال نموده و دريافتهاي ما را درخصوص فضا دگرگون نموده چند مورد كوتاه به اشاره همه چيز نيست ميتوان كتابي نوشت و تمامي ادله خود را مربوط به تك تك دلايل اعجاز با استدلال علمي مورد بحث قرار داد و مثلا بگوييد خب اين مورد در چند صد سال قبل تر از اينكه قرآني بوده باشد در جايي توسط دانشمندي كشف و بيان گرديد و پيامبر از روي آن حرفهايي زده تا چهار صد سال پيش كه صحت آن بر چند نفر معلوم شد از طرفي در خصوص شهر نيز حال كسي در نظر خود بررسي نموده كلمه ماه بصورت مفرد دوازده بار بوده و بتعداد ماه هاي سال بوده آنرا بعنوان يك دليل مطرح كرده اين استدلال رو با جمع تمام كلمات مفرد و جمع نادرست پنداريد و آنرا به كل يك مجموعه نسبت بدهيد منطقي نميباشد خدا نيز صفاتي دارد كه خود انرا بيان نموده راهي به دوسوي براي بشر گسترد قران براي اين نيامد كه درس فيزيك بگويد يا ديوان شعر باشد پند انسان بود يك كتاب تذكر. اصل موضوع ما اين است كه كسي ميتواند كتابي بياورد كه چند صد سال ديگر بشر به آن برسد

keivan58

کاربر

ارسالها: 93

#247 Posted: 13 Sep 2013 01:23

خداوند چون ريسماني است كه افراد به واسطه آن يا به قعر چاه ميروند و يا به سمت نور و نجات هر دوراه در مقابل انسان قرار دارد و نيز اختيار، اگر كسي طالب هدايت باشد كافيست دل را خالي از قيل و قال دنيا و انديشه هاي باطل كند و با انديشه زيبا و پاك دل را بسپارد تا خود راه را به شما نشان دهد الذين جاهدو فينا ليهديننا سبلنا كسي كه در خداوند و رسيدن به آن تلاش كند راه ها رو برايشان نشان خواهد داد و اگر انسان بدنبال دوري از خدا باشد و لجاج ورزد بر پايه درستي نخواهد بود و به قعر ميرود و تاريكي آنرا از ديدن حقايق باز ميدارد صغري كبراي مطالبش روي زمين سست بنا ميشود واقعا براي اثبات بطلان اين مطلب دعوايي نيست كافيست آياتي آورد تا در ضمن بلاغت شيوايي حتي اشاره اي مبهم به مسايلي كرد كه در چند دهه بعد علم بشر به آن برسد و نيز محكم و استوار با آوردن آن كتاب خط بطلاني بر قرآن كشيد و در كتاب خود خداوند اين عالم را معرفي كرد و هدايت براي بشر آورد كه نياز به اين سوالات هم نباشد البته اگر كسي آياتي مي آورد و خداي عالم را معرفي ميكند پس بايد ابتدا به ساكن خداي حقيقي عالم را شناخته باشد و آيات را چه از طرف خود يا خداي عالم براي هدايت به درستي و حقيقت بياورد اگر من خدايي را نداشته باشم يا نشناسم چطور ميتوانم آياتي همانند قرآن بياورم زيرا قرآن مدعيست كه از طرف خدا براي بشر و هدايت آمده و چيزي را معرفي ميكند بعنوان خداي حقيقي آوردن آيه مثل قران مستلزم اين است كه به خود بگويم فرضا بتوانم خلق را متقاعد كنم اون خدا باطل است خداي من واقعيست آيا خود من هم اين حرف را باور ميكنم كه خدايي كه ساخته ام حقيقي است و آياتي كه گفته ام نظر اوست و راهي كه بيان كرده ام راه اوست يا خودم را فريفتم

hotcock

کاربر

ارسالها: 61

#248 Posted: 13 Sep 2013 01:28

ز صبح تا شب عربا قرآنی حرف میزنن .هاهاها این کسو شعر که کسی‌ نمیتونیه مثل قران بنویسه.داستان گفتن که چیز شاقی نیست که کسی‌ نتونه

hotcock

keivan58

کاربر

ارسالها: 93

#249 Posted: 13 Sep 2013 01:56

بجاي جنگيدن جهت اثبات بطلان چيزي ابتدا خود حقيقت را پيدا كنيم و آيات واقعيه خداي جهان را دريابيم باور هيچ انساني را نميشود تغيير داد مگر خود به مرور زمان در حركت جوهري خود به نتيجه برسدكه آنچه بدان معتقد است درست نبوده و سرگرداني و خلادر وجودش پديد آيد آنموقع آماده پذيرش باور جديد شود مادامي كه ما لبالب باشيم دگر گنجايش نخواهيم داشت تا چيزي را به خود بپذيريم و فرقي در ديندار و بي دين نيست اما اين عالم كثرت ومشوش نيست چون همگي در عين كثرت واحدند الوان و رنگها نيز خطاست در ديد ما همگي طيف هاي نور است كه بدليل خواص ذرات يك جسم آن را منعكس مينمايد تا بدان رنگ ديده و باور شود انديشه هاي پاك زرتشت عيساي مسيح لائوتزو كونفسيوس فرانكل و چوپرا ووو همه از قوانين جهانشمولي حرف ميزنند كه در واقع جملگي واحدند ومنافاتي ندارند در اصل بيان همان فرمولهاي حاكم بر جهان با زبانهاي متفاوت است و اين ميان تميز خوب از بد حق از باطل و انحراف نيازمنده طلب حقيقت بودن خالي از كينه و نفرت است و عرضه هر انديشه به منطق و عقل و تامل در چهار چوب اخلاق و انديشه پاك و گفتار نيك و كردار نيك است تا ما كردار ناپاك انديشه بد گفتار بد را پيشه نماييم نميتوانيم حقيقت را دريابيم چون در تاريكي و ظلمات چيزي ديده نميشود و حقيقت گام زدن در پاكي و پاك زيستن است كه مارا متوجه خوب و بد ميكند كور مفهومي از دنيا و رنگها را نميفهمد جز آنچه در باره اش شنيده و در ذهن خود پرورانده و راه درستي هم از همين مجرا بايد پيدا نمود كه ابتدا بايد نور را در زندگي پديدار كرد تا ببينيم و آنگاه كه به حقيقت دستيافتيم با ايستادن و تكيه بر جاي محكم باطل را رسوا نماييم و آرامش را حاكم از صفات خداوند نفاح است به معناي آرامش دهنده و مرتاح يعني در آرامش اگر آرامش دهنده نباشيم و نيز خود در تشويش و خلا زندگي كنيم از خدا دور شديم نفاح نميشيم مرتاحم نيستيم چون قيل و قال ما نتيجه اي براي ما ندارد و ديگران هم ب سرمنزلي نميرسانيم جز آنكه آنهاهم دچار خلا ياس و تشويش مينماييم صفات خدا بسيار است كه براي شروع بايد تمرين كردتا خدايي شد چون رحمن رحيم ودوديت يعني خواهان خير ديگران بودن قوي متين قدوس يعني پاك عليم دانشمند وووو تا خدايي نشويم و مسير را در اين راه دنبال نكنيم چون كوري هستيم كه پايمان بچيزي ميخورد فرياد ميزنيم و ميگوييم چه كار نادرستي است كه چنين چيزي اينجا قرار داده شده نميتوانيم بفهميم اين وسيله جاي درستيست و ما كور هستيم و درك نميكنيم و وقتي چشمانمان باز شد آرامش حاكم و حرفهاي باطل در نظرمان پوچ ميگردد

keivan58

کاربر

ارسالها: 93

#250 Posted: 13 Sep 2013 02:22

روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام در کمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم
با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم
خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این لطف‌ها کردی بتا تخفیف زحمت می‌کنم
زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تیر بلاست یاد دار ای دل که چندینت نصیحت می‌کنم
دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم
حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم

صفحه 25 از 53: « پیشین 1 ... 24 25 26 ... 52 53 پسین »

مذهب /

آیا واقعا كسی نمی تواند کتابی مانند قرآن را بیاورد!؟

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا