انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 33 از 53:  « پیشین  1  ...  32  33  34  ...  52  53  پسین »

آیا واقعا كسی نمی تواند کتابی مانند قرآن را بیاورد!؟


مرد

 
bito065_z:

وقتي فعل ثلاثي مجرد، را به بابهاي ثلاثي مزيد مي بريم، هدف، ساختن معني جديدي است.زماني كه امري ميان دو يا چند نفر در جريان است، از يكي از دو باب ( مفاعله و تفاعل ) استفاده مي كنيم، كه بيان كننده مشاركت هستند.:
كاتبتُ صديقي ( با دوستم مكاتبه كردم )

تقاتَلَ الخصمانِ ( هر دو دشمن با هم جنگيدند )

تعاونَ النّاسُ لِبناءِ المسجدِ ( مردم در ساختن مسجد با هم همكاري كردند. )

كاتَبَ عليٌّ محمداً ( علي با محمد نامه نگاري كرد )

يا أيّها النّبيّ جاهدِ الكفارَ و المُنافقين ( اي پيامبر با كافران و منافقان مبارزه كن )

در باب مفاعلة مشارکت یک طرفه است وبه همین دلیل با حرف (با) ترجمه میشود ودر باب تفاعل مشارکت

2طرفه است وبه همین دلیل باعبارت (بایکدیگر ) ترجمه میشود .

کاتبَ عليٌ حسناً . علي با حسن نامه نگاري کرد . تکاتـَبَ عليٌ وحسنٌ . علي وحسن با يکديگر نامه نگاري کردند .

قاتلواالذين كفرو با كفار بجنگ نه كه بگه كفار و مسلمانها با همديگر بجنگيد خداوند در اين آيه اگر ميخواست بگويد بكش ميگف قتلو بلكه اين مشاركت است كه ميگويد ب مسلمانها قاتلوا بجنگيد اما ب كفار نبايد بگه شما هم بيا بجنگ چون خدا نميخواست اونها بر عليه مسلمانها صف بكشند و مسلمانها رو وادار ب جنگيدن كنند اگر مشاركت دوطرفه مي بود ايراد بزرگي بود يعني خدا هم ب كفار هم ب مسلمانها امر ميكنه با هم بجنگيد خب پس كفار ب امر خدا ميجنگيدند با مسلمانها و مسلمانها هم ب امر خدا ميجنگيدند با كفار در حاليكه امر ب جنگه با اين افرادي كه نزديك شما ب جنگ با شما اومدن مشاركته يعني طرف مقابل هم ب جنگ اومده كه خدا ب باب مفاعله برده وليكن اين امر فقط ب مسلمانها داده شده كه بجنگ درحاليكه كفار ميبايست دست از جنگ و خونريزيشان بر ميداشتند تا مسلمانها مجبور ب جنگ نشوند

قاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»(25)؛
همگی با مشرکان بجنگید ، چنانکه آنان همگی با شما می‏جنگند و بدانید که خدا با پرهیزکاران است

وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

و اگر به صلح گراييدند تو [نيز] بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى داناست (۶۱)

به هر سوي اين مشاركته و امر هم طرف مسلمان رو ميگه آيات ديگر هم بروشني مشخص نموده تكليف رو كه منظور چ كسايي هستند اونا كه با شما ميجنگند نميدونم شما اون آيات ديگر رو نميخواي ببيني فرض كن خدا گفت اصلا بكش خب كي منظور بوده منظور اون كسي كه قصد جون تو رو كرده بهت حمله كرده و در ثاني لزومي ب دانستن عربي نيست علاوه بر اينكه آيات ديگر ب صراحت همه چي رو بيان داشته و براي شما قبلا بيان كردم كافيه تو همين لغتنامه هاي آنلاين مراجعه كني از مترجم گوگل تا مابقي بزن قاتلوا برات معني ميكنه جنگ خب اين رو همه عربها ميدونن نكنه ميخواي بگي همه اين ديكشنريا اشتباه گفتن تو راست ميگي اگه خيلي اصرار داري اين يعني بكش خودتا سريع ب يه مسلمونه افراطي كه در اين موضوع با شما اختلافي نداره معرفي كن تا تو رو بكشه انقد بحث نكني پسرم اون آيات كه ميگه دوست باش اگه كسيا بكشي انگار همه دنيا رو كشتي ووو رو چرا ناديده ميگيري
     
  ویرایش شده توسط: keivan58   
مرد

 
قاتلوا (قاتل - وا) از ريشه قتل گرفته شده حالا قاتل يعني چي به قول شما رفته توي باب ثلاثي مزيد و معنوي شده يا به قولي رفته لاي زرورق و معناي جنگ يا قتال گرفته ولي ماهيتش همون قتله.
قتال يعني قصد کشتن کسي رو بکني که قصد کشتنت رو داره اينجا يه مسئله پيش مياد اين قصد اون فرد بالقوه است يا بالفعل
فردي قصد کشتن منو داره و اينو ابراز کرده ولي تا زماني که سعي در عملي کردن قصدش نداشته باشه قصدش بالقوه است يعني فقط سرجنگ دارند و اگر من حمله بکنم و اونو بکشم تهاجم تلقي ميشه(يکطرفه)
ولي وقتي اون فرد سعي در عملي کردن قصدش داشته باشه ميشه بالفعل و اگر من با او وارد جنگ بشم دفاع تلقي ميشه(يکطرفه)
در ميدان جنگ هم هر دو قصد جان يکديگر را دارند هر دو بالفعله و هر دو به سمت هم حمله ميکنند (دوطرفه)
اولین آیات قتال:
در ايه 190 سوره بقره امده است
وَ قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَکُمْ
و در راه خدا با كسانى (مشرکان مکه) كه با شما مي جنگند بجنگيد
در اينجا دو منظور رو ميشه برداشت کني يا جنگ دوطرفه يا دفاع
اما در ابتداي ايه 191 آمده
وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ
مشرکين را هر جا يافتيد بکشيد
وقتي ميگه هر جا يافتيد بکشيد !! يعني منظور ميدان جنگ(جنگ دو طرفه) نيست و قصد مسلمانان بالفعله(حمله ) و تهاجميه .
اما بعضي از مفسران براي ماله کشيدن واژه ثَقِفْتُمُوهُمْ را به معناي هر کجا يافتيد قبول نداشته اين واژه را آماده جنگ معني کرده اند
يعني مشرکان براي جنگ امده اند و ما هم مجبوريم انها را بکشيم (دفاع)
در صورتي که اکثر ترجمه ها و آیه ۵ سوره توبه خلاف اين حرف را اثبات ميکند.
http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=2&AYID=191&TPIV=T1
و در ايه 5 سوره توبه
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (5)
پس چون ماه‏هاى حرام سپرى شد مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند راه برايشان گشاده گردانيد زيرا خدا آمرزنده مهربان است (5)
در اين آيه مثل آيه 191 نميگه حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ که بشه ماله کشيش کرد اينجا ميگه حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ يعني هر کجا انها را يافتيد بکشيد پس اين نشون ميده حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ هم به همين معنا است نه اون معنايي که ماله کشان سعي در القاي اون به مخاطب داشته اند .
این ایه براستی مصداق آیه لا اکراه ...... در دین هیچ اجباری نیست می باشد (پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند راه برايشان گشاده گردانيد وگرنه مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد ) و اصلا اشاره ای به توحش و تهاجم مسلمانان ندارد چون بهترین دفاع حمله است .
در ادامه ایه ۱۹۱ بقره امده است
َالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ
فتنه [=شرك] از کشتار بدتر است
وقتی منطق اسلام این باشه که فتنه(شرک و بت پرستی ) از کشتار هم بدتر است پس ما مطابق همین اصل امروز میتونیم هر چی بودایی هست رو بکشیم .
محمد تا زمانی که در مکه بود سعی میکرد با منطق وعقل فتنه(شرک و بت پرستی) رو نابود کنه ولی زمانی که به مدینه فرار کرد منطقش منطق شمشیر و زور شد و سعی کرد با کشتار فتنه(شرک و بت پرستی) رو از بین ببرد.
در آخر ايه 191 سوره بقره امده است .
لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى يُقاتِلُوکُمْ فيهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ
در كنار مسجد الحرام با آنان جنگ مكنيد مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند پس اگر با شما جنگيدند آنان را بكشيد.
در مقابل کلمه جنگ يا قتال واژه اقتلوا کشتن رو اورده است که قاعدتا بايد ميگفت بجنگيد نه اينکه بکشيد و اين در تناقض با وَ قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَکُمْ که در مقابل کلمه جنگ جنگ را اورده است .
اين موارد نشون ميده ايه 191 در تناقض با ايه 190 است و يا به اصطلاحي آيه 191 آيه 190 رو منسوخ کرده است .(ناسخ و منسوخ)
این کاربر به زودی بن خواهد شد .
     
  ویرایش شده توسط: bito065_z   
مرد

 
bito065_z: قصد اون فرد بالقوه است يا بالفعل
فكر كنم هيچكدوم از مطالب قبل رو نخوندي و اصلا در موردش فكر هم نميكني ضمن اينكه همه آيات رو ب وضوح آوردم باز هم ميگي فيل ناودونه ايناها دست بزن اولا ابتداي اسلام كي شكنجه كرد كي كشت كي بيرون كرد كي محاصره كرد تا از گرسنگي بميرند رسم خداوند در تمام تاريخ همين بوددر ابتدا با نصيحت و صبر و تذكر و وقتي كه افرادي دست برنداشتند از فساد و جنايت و قتل و شكنجه يا به عذاب آسماني يا با فرمان جنگ براي پاك كردن جامعه انساني از اين پليدي ها و بازگشت امنيت در مقابل اين نوع رفتار اقدام كرد
bito065_z: محمد تا زمانی که در مکه بود سعی میکرد با منطق وعقل فتنه(شرک و بت پرستی) رو نابود کنه ولی زمانی که به مدینه فرار کرد منطقش منطق شمشیر و زور شد و سعی کرد با کشتار فتنه(شرک و بت پرستی) رو از بین ببرد.
چرا فرار كرد چرا افرادي كه در مكه مسلمانها رو ميكشتند و شكنجه ميدادند دست از فساد و كشتن و جنگ برنداشتند بقول شما هرچي محمد بهشون منطقي گفت منطق سرشون نشد آيا فرار و بعد جنگ در مقابل اينگونه افرادغير منطقي بعد از اينهمه آزار و جنايت كه انجام دادند كار غلطيه كه شما به دفاع از آنها نشستي دست بر نداشتند درحاليكه آيه اي كه درپيام بالا براي تو گذاشتم بخون كه بازم ميگه اگه صلح كردند تو هم بكن ولي نكردند ول كن نبودند قتل طبق اون آيه كه برات گفتم فقط در برابر كسي كه آدم كشته يا فاسد و تبهكاره و دست بردار نيست مجازه اگر قتل مطلقا بده پس چرا مرغ و گوشت گوسفند ميخوري كي به تو گفته جان يك حيوان رو بگيري و بقتلش برسوني براي خوردنت نبايد از فردا گوشت بخوري حق نداري از زرتشت كه خواهان از بين رفتن اين افراد بي ايمان و فاسد بود دفاع كني حق دفاع از كورش رو نداري چون اونم قاتله حق دفاع از خودت رو نداري وقتي يه حيوان بهت حمله كرد يا حق اعتراض نداري وقتي يك مشت تبهكار به فساد و قتل و آزار و زورگيري و شكنجه مشغولند و هيچ چيز سرشون نميشه هر بلايي سرت آوردن خانوادتو كشتند خودتا آزار دادند شما انسان باش مهربون باش بذار اونا با شما كار خودشون رو بكنن مبادا اجتماعشون رو بهم بريزي جايي پيداشون كردي كه ب كثافت كاريشون ادامه بدن كاريشون داشته باشي قتل بده بذار راحت باشن
bito065_z: وقتی منطق اسلام این باشه که فتنه(شرک و بت پرستی ) از کشتار هم بدتر است
اين شرك وبت پرستي داخل پرانتز تفكر مترجمه جاي ديگه تو همون لينك شما داخل پرانتز منظور از فتنه رو شكنجه گفته شان نزول آيات ب كنار آيات ديگه كه بوضوح منظورشو گفته كيا رو مد نظر داره ب كنار شما خودت فكر كن كه چرا افرادي كه در مكه با منطق حرف ميزدن بايد كشته شن شكنجه شن فرار كنن و اموالشون غارت شه و باز هم ب سمتشون حمله ور شن و مسلمونا حق هيچ اعتراض نداشته باشن حق جنگ نداشته باشن همش بايد فرار كنند دست از شمشير بكشن و فقط بذارن حق زندگي و حيات و امنيت و اعتقادشون مورد حمله باشه تا اونا كه اعتقادي ندارن مبادا خط بردارن تا شما امروز انقد ناراحت نشي و ب اسلام حمله نكني كه چرا خدا گفته جنگ اين معنيه ديگه حرف شماست من چنين منطقي رو ندارم و همون آيه كشتن قاتل و جنايتكار رو مجاز دونسته اونهم اگر توبه كنه دست برداره صلح كنه بحث ديگه ايه پيامبر هند رو كه قاتل عمويش بود بخشيد با اينكه علاقه زيادي به حمزه داشت بازم اگه ميخواي اينهمه مشرك رو مبرا كني باز بگي نخير مسلمانها قاتلن تو درست ميگي برو خوش باش اگرم واقعا دنبال حقيقتي همه آيات رو كنار هم ببين معلوم ميشه چ كسايي دوست چ كسي دشمنه چ كسيا ميشه كشت چ كسيا ن ناسخ ومنسوخم كه ديگه مغلطه قديميه كه منسوخ شده مثال امام حسين رو برات زدم جوابا به قدر كافي روشنه
     
  ویرایش شده توسط: keivan58   
مرد

 
elena: فقط یه مورد بیا اینجا به من بگو.
شما برو با همون اتل متل توتولت حال کن
من حرفی ندارم با کسیکه انقدر کوته بینه ...
اهان حتما تکرار ت نشون میده که معناش فصله یا اون یکی ماهه
نمیدونم بچه ها بعضیا انگار یه چیزی خوردنا!!!

من میگم خود کلمه یوم یا شهر انقدر تکرار شده
تو میگی ت و ل؟
خوب بگو من کتاب پیدا نکردم
گفتم هروقت پیداکردی بیا بگو
یعنی چی. هر کتابی به کامپیوتر بدیم اینارو درمیاره

شما سعی کن یه نمونه بیار
آفرین

یه کتاب کامل متوجه شدی کامل. نه دو صفحش که خودت یه طوری جور میکنی به هزار زحمت یکیش دربیاد
منتظریم
     
  
مرد

 
این دوستان فکر میکنن دین اسلام اینه که هرکیو گیر اوردن خلاف اونا اعتقاد داره بکشن!!!!
واقعا با این همه توضیحات و این همه آیات که به وضوح میگه با کیا بجنگین و اگه صلح کنن شمام صلح کنین دیگه نمیدونم چه حرفی هست.

نه شما انتظار داری کسایی که شمارو آواره کردن، خونوادتو کشتن اموالتو مصادره کردن بگی عزیزم آفرین خوب کاری کردی بازم ادامه بده بیا منو هم بکش . عیبی نداره ها!!!!!
حالا مسلمونا اونا رو گرفتن اسیر کردن، اگه بر طبق رفتار اونها باشه که اونها مسلمونارو بدون هیچ دلیلی فقط بخاطر اعتقاداتشون به بدترین وجهی شکنجه میکردن و می کشتن باید اوناهم میکشتن دیگه حالا بجاش جزیه میگیرن شما میگی نه جزیم نگیرن حلوا حلواشونم بکنن بهشون خونم بدن!!!
در مورد اسیر زنانم گفتن که رضایت مهمه و البته اگه اون زن ازدواج کنه به نفع خودشه چون خرج خودش درمیاد و گرنه شوهرش که مرده!!!
     
  
مرد

 
lonely_guy: البته اگه اون زن ازدواج کنه به نفع خودشه چون خرج خودش درمیاد و گرنه شوهرش که مرده!!!
البته نوشته زنان شوهردار نه زنان بیوه (آیه ۱۴ سوره نساء) lonely_guy: نه شما انتظار داری کسایی که شمارو آواره کردن، خونوادتو کشتن اموالتو مصادره کردن بگی عزیزم آفرین خوب کاری کردی بازم ادامه بده بیا منو هم بکش . عیبی نداره ها!!!!!
اگراین ملاک باشه که کسی باهاش مشکلی نداره مساله یه چیزدیگه اس به جرم دگراندیشی کفته میشه کفار ومشرکان نه ستمگران مگردرکشتارقبیله یهودی بنی قریظه کسی به اونها تجاوز یا ا.واره کرده بود به یهودیان گفتند یا مسلمان بشین یا جزیه بدین وپیمان بستند بعدهم یهودیان به خاطر شکستن پیمان حدود ۸۰۰تا۹۰۰ نفر قتل عام شدند
     
  
مرد

 
elena: به جرم دگراندیشی کفته میشه کفار ومشرکان نه ستمگران مگردرکشتارقبیله یهودی بنی قریظه
اجماع مورخان بر این است که پیامبر در این کار دخالتی نکرد بلکه ب ایشان گفت شما قبلا با سعد هم پیمان و دوست بودید و حکم شما را به ایشان واگذار میکنم و ایشان قبول نمودند سعد در جنگ خندق با مشرکان زخمی شده بود و با بنی قریظه جنگی نداشت برخلاف دروغ هايي كه به وي نسبت ميدهند نسبت به ایشان کینه ای هم نداشت و قبلا هم رییس قبیله خزرج بود و با بنی قریظه دوست بودند و روابط نزدیکی داشتند و وقتی پیامبر ایشان را بعنوان حکم قرار داد یاران سعدبهش سفارش کردند که پیغمبر نمیخواهند ایشان کشته گردند و مخصوصا شما را بعنوان حکم قرار داد که با ایشان دوست بودی از طرفی پیغمبر بنی نضیررا آزاد نمود در حكم خود يك نفر هم نكشت و در فتح مكه همه رو بخشيد در حنين اسرا رو آزاد كرد و قاتل عموي خود را بخشيد در اين مورد هم سعد را با رضايت خود بني قريظه حكم قرار داد و ايشان هم حكم داد فقط كساني كه در وسط جنگ كه دشمنان مدينه رو محاصره كرده بودندخيانت كردند و به مشركان گفتند ما با شما هستيم و گفتند شما از خارج ما از داخل حمله ميكنيم و شروع به جنگ كردند و سعد گفتند اينها بايد كشته بشوند و خود يهودي ها در پيمان خود با مسلمانها گفته بودند كه اگر ما خيانت كنيم حكم قتل ما صادر گردد و اموالمان مصادره شود و باز پيامبر حكم را بدست كسي سپرد از سر رحمت از طرفي در قوانين يهود و تورات چنين آمده است که : هنگامي که به قصد نبرد آهنگ شهري نمودي نخست ايشان را به صلح دعوت نما ؛ و اگر آن ها از در جنگ وارد شدند ، شهر را محاصره کن و وقتي بر شهر مسلط شدي مردان را از دم تيغ گذرانده و زنها و کودکان و حيوانات و هرچه در شهر موجود است را به غنيمت بگير يهود بني قريظه با خود فکر مي کردند که بعد از اينكه حمله به مدينه عملي شد ، تمامي مردان را اعدام کرده و زنان و کودکان به اسارت مي گيرند و اين عمل سعد دقيقا مطابق با طرحي بود که ايشان براي مسلمانان داشتند آنهم با فرض قبول اصل واقعه ليكن

لازم است قرآن كریم را به عنوان تنها منبع معتبر و معاصر در برابر مصادر متأخر و مشكوك و راویان متروك قرار دهیم . چنان كه پیش تر گفته شد قرآن به گونه ای بسیار مختصر در آیه 26سوره احزاب به این حادثه اشاره كرده ، فقط از كسانی كه مستقیماً در نبرد شركت داشته اند سخن می گوید . اگر كشته شدگان در این حادثه 600 تا900 نفر بودند،رویدادی مهم تلقی و در قرآن به صورت روشن به آن اشاره می شد كه از آن درس و عبرت گرفته شود.

گزارش های مربوط به واقعه، بسیار متاخر از اصل واقعه و همچنین غیر قابل اعتماد است و بررسی درباره آنها صورت نگرفته ،قرآن اشاره ای به كشتار جمعی نكرده است. دلایل دیگری در ردّ این موضوع می توان به شرح زیر بیان نمود:

الف: حكم اسلام در چنین واقعه ای آن است كه تنها مسئولان فتنه مجازات شوند، چنان كه تعداد و اسامی آنان در متن واقعه ذكر شده است . كشتن چنین رقم بالایی از افراد ،با عدل اسلامی و مبانی اساسی قرآن به خصوصآیه «لا تزر وازره وزر اخری» سازگار نیست .
ب: داستان كشتار بنی قریظه با حكم قرآن در خصوص اسیران جنگی مخالف است كه می فرماید: منت گذاشته آزادشان كنید یا از آنان فدیه بگیرید ( سوره محمد آیه 4)

ج: بسیار بعید است بنی قریظه كشته شوند در حالی كه با مجموعه های قبلی یهود كه پیش یا پس از آنان تسلیم شدند، با رفق و مدارا برخورد شده و اجازه كوچ به آنها داده شود. ابوعبید بن سلام در كتاب الاموال (ص 247) نقلمی كند : وقتی خیبر به دست مسلمانان فتح شد برخی گروه ها یا خاندان ها بودند كه در دشمنی با رسول الله افراط می كردند' با این حال پیامبر فقط با این كلمات آنان را خطاب كرد كه چیزی بیش از توبیخ نبود: ای خاندان ابوحقیق، دشمنی تان را با خدا و رسولش می دانم اما این باعث نمی شود بیش از آنچه با دوستانتان رفتار كردم با شما هم رفتار كنم .... حضرت این سخن را پس از غائله بنی قریظه فرموده است.

اگر این مطلب درست باشد كه صدها نفر در بازار كشته شده و گودال هایی برای این امر حفر كرده باشند ، چرا آثاری از آن یا كم ترین علامتی كه بر این واقعه اشاره كند وجود ندارد؟! اگر چنین كشتار عظیمی رخ داده بود فقها آن را به عنوان یک مبنا مورد استناد قرار می دادند، در حالی كه برعكس' مبنای آنان بر اساس آیه «لا تزر وازره وزر اخری» است. نمونه آن گزارشی است كه ابو عبید در الاموال - كه كتابی فقهی و نه تاریخی است - نقل می كند:
زمانی كه عبد الله بن علی، حاكم شام، گروهی از اهل كتاب را قلع و قمع كرد، دستور داد به محل دیگری كوچ كنند؛ اوزاعی فقیه معاصر ابن اسحاق زبان به اعتراض گشود كه آشوب از سوی همه آن افراد نبوده تا همه مجازاتشوند، و حكم الهی آن است كه گروه زیادی به خطای چند نفر مجازات نمی شوند بلكه برعكس است.

اگر اوزاعی داستان بنی قریظه را پذیرفته بود بر اساس آن حكم می كرد.
در این جریان دیده می شود از اشخاص معینی نام برده شده و سپس همان ها كشته شده اند، بخصوص كه برخی از ایشان به دشمنی شدید علیهمسلمانان وصف شده اند. نتیجه منطقی آن است چند نفر كه رهبری ماجرا را بر عهده داشته اند مجازات شده باشند نه همه قبیله.
مطالعه جزئیات رویداد بنی قریظه نشان می دهد كه قتل و كشتار میان خود یهودیان مطرح شده و سپس به عنوان كار پیامبر (ص) تلقی شده است. موضوعاتی چون مشورت سران قبیله هنگام محاصره و سخن كعب بن اسد و پیشنهاد كشتن زنان و كودكان برای جنگیدن جدّی با مسلمانان، مطالبی است كه نسل بنی قریظه برای ستایش پیشینیان خود نقل كرده باشند. همان گونه كه بازماندگان مسلمانان مدینه هم در صدد تجلیل بزرگان خود بوده و موضوع قضاوت سعد بن معاذ علیه بنی قریظه و حمایت رسول خدا (ص) از او كه فرمود «حكم الهی را در مورد آنان بیان كردی» از فرزندان سعد نقل شده ، طبیعی است كه برای بزرگداشت پدران و تبرئه ایشان قصه هایی توسط نسل بعدی ساخته و پرداخته شود و ابن اسحاق هم آنها را نقل كند.

مطالب دیگری نیز دراین گزارش هست كه پذیرش آن را مشكل می نماید مانند اینكه گفته می شود صدها نفر از بنی قریظه پیش از اعدام در خانه زنی از بنی نجار زندانی شدند.

به طور كلی تاریخ قبایل یهودی پس از ظهور اسلام كاملاً روشن نیست، چنان كه كوچاندن جمعی آنان از مدینه هم نیاز به تجدید نظر دارد. ابن حزم در كتاب جمهره انساب العرب به یهودیانی اشاره می كند كه همچنان در مدینه می زیسته اند، ( نیز بنگرید : نسب قریش، تحقیق عبدالسلام هارون، ص 340) یعنی از آنجا اخراج نشدند . واقدی (مغازی: 2/634، 684) هم در دو مورد گزارش كرده است كه وقتی رسول خدا (ص) آماده نبرد خیبر می شد - و این زمانی است كه ادعا می شود گروه های سه گانه یهودی از مدینه تبعید و اخراج شده اند - هنوز یهودیانی در مدینه حضور داشته اند . در گزارش اولسخن از 10 یهودی مدینه است كه در مسیر خیبر به مسلمانان پیوستند و گزارش دوم می گوید یهودیانی از مدینه كه با رسول خدا (ص) پیمان داشتند، هنگام بسیج نیرو علیه خیبر بسیار ترسیده بودند. واقدی همچنین نقل می كند كه این یهودیان در صدد بودند مسلمانانی را كه به یهودیان بدهكار بودند از مقابله با خیبریان منع كنند. ابن كثیر تنها به اقدام عمر در اخراج یهودیانی از خیبر كه پیمانی با رسول خدا (ص) نداشتند اشاره می كند و توضیح می دهد كه در سال سیصد هجری، یهود خیبر ادعا كردند قراردادی در اختیار دارند كه رسول خدا(ص) آنان را از دادن جزیه استثنا كرده است . به هر حال منبع واقعی داستان نادرست كشتار بنی قریظه، فرزندان یهود مدینه اند كه ابن اسحاق از ایشان اخذ كرده و مورد اعتراض شدید علما و مورخان قرارگرفته و مالك او را دجال دانسته است. بنابرین مصادر قصه بسیار مشكوك و جزئیات آن با روح اسلام و احكام قرآن ناسازگار است به گونه ای كه نمی توان آن را تصدیق كرد. چون راویان مورد اعتماد بر آن خرده گرفته اند و قرآن هم آن را تایید نمی كند. به نظر می رسد تأیید آن ناممکن باشد. نه راویان موثقی آن را نقلکرده اند و نه ادله آن را تأیید می کند و این نشان از آن دارد که این داستان واقعا مشکوک است.

از سوی دیگر باید توجه داشت كه این، داستانی مشابه و نمونه ای در تاریخ قدیمی یهود دارد كه می توان این گزارش را نسخه ای از همان نقل کهن دانست. در آن حادثه گفته می شود انقلابیون یهود علیه رومیان قیام كردند، اما پس از تخریب معبد آنان در سال 73 میلادی و فرار متعصبان (الغیوریین = Zealots) و افراطی های (السکاری = Masada) آنان از آنان به قلعه صخره در ماسادا (masada ) ماجرا به قتل عام ایشان پس از محاصره شان انجامید .
آنگاه برخی از آنان از واقعه جان سالم به در بردند و به جنوب گریختند .بنا به یك نظریه همان ها به یثرب آمدند و در آنجا ساكن شدند و آنان که ماندند گزارش آن را به نسل های بعدی منتقل کردند.

كسی كه در واقعه ماسادا حضور داشته و آن را ثبت كرده ، فلافیوس جوسیفوس(flavius josephus است كه سمتی در روم داشته اما یهودی بودنخود را پنهان می كرده است. جزئیات این واقعه شباهت زیادی به داستان بنی قریظه و مقاومت آنان در جنگ دارد مثلاً اسكندر، هشتصد یهودی را دستگیر کرد و در مقابل زن و فرزندشان كشت. چنان كه عده فراوان دیگری از یهودیان،در ماجراهای دیگر كشته شدند. آنچه جلب توجه می كند تشابه شمار كشتگان است. در ماسادا كشته شدگان را 960 نفر گفته اند كه 600 نفرشانانقلابیون یهود بودند.
تشابه دیگر اینكه وقتی از محاصره به تنگ آمدند، بزرگ آنان الیعازر مانند آنچه كعب بن اسد در میان بنی قریظه پیشنهاد كرد، از دوستان خود خواست كه زنان و كودكان خود را بكشند تا بدون دغدغه آنان، به سختی مبارزه كنند یا حتی پیشنهاد شد به كشتن همدیگر دست زنند.
تشابه میان این دو گزارش آن هم در جزئیات، جلب توجه می کند. مشابهت تنها در خودکشی دسته جمعی نیست بلکه در اعداد و ارقام نیز هست. اینها تقریبا برابر است. برجستگی نام اشخاص و تشابه نام هایی هم که در آن داستان ها آمده محل توجه است.
به نظر می رسد اصل داستان بنی قریظه از این واقعه گرفته شده ، فرزندان یهود كه به یثرب آمدند، آن را حفظ كرده و آن را با داستان بنی قریظه آمیخته اند . بسا كسی كه تاریخ قدیم و جدید یهود در این واقعه را به هم آمیخته، همان كسی است كه ابن اسحاق از او نقل كرده و مورخان مسلمان بدون توجه و بررسی آن را آورده اند.
     
  ویرایش شده توسط: keivan58   
مرد

 
elena: البته نوشته زنان شوهردار نه زنان بیوه (آیه ۱۴ سوره نساء)
سوره نساء۱۴:

وَمَن يَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۱۴﴾
و هر كس از خدا و پيامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرر او تجاوز نمايد وى را در آتشى درآورد كه همواره در آن خواهد بود و براى او عذابى خفت‏آور است (۱۴)
     
  ویرایش شده توسط: keivan58   
مرد

 
keivan58: بسیار بعید است بنی قریظه كشته شوند در حالی كه با مجموعه های قبلی یهود كه پیش یا پس از آنان تسلیم شدند، با رفق و مدارا برخورد شده
بنی قینقاع اولین قومی بودند از یهود که نقض سید علیه السلام کرده بودند.... پیامبر آنها را محاصره کرد و آنها بدون هیچ شرطی تسلیم شدند....و از منافقان که با سید علیه السلام بودند، یکی عبدالله (بن) ابی (بن) سلول بود، و او هم سوگند یهود بنی قینقاع بود. ایشان چون از قلعه فرود آمدند، سید علیه السلام، خواست که ایشان را همه بکشد، و عبدالله بن ابی (بن) سلول بیامد پیش سید، علیه السلام، و شفاعت کرد و گفت: یا رسول الله، ایشان را بمن ببخش (زیرا آنها از هم پیمانان خزرج بودند) . سید، علیه السلام، روی از وی بگردانید، و عبدالله بن ابی بازگردید و باز برابر وی ایستاد و الحال (خواهش) بسیار بکرد، چنانکه دامن زره پیغمبر، علیه السلام، بدست فرو گرفت (و چهره پیامبر از خشم سیاه شد، پیامبر به او گفت، مرا رها کن) و (ابی بن سلول) گفت: یا محمد، تو را رها نکنم تا سیصد مرد که سوار باشند و (زره) پوشیده باشند ایشان مرا بخشی و چهارصد مرد پیاده (منظور مردان بنی قینقاع است)، (و از او پرسید که آیا آنها را صبحگاهان خواهی کشت؟)، پیامبر گفت برو که بخشیدم. سیرت پوشینه دوم برگ 633
اما از غرض و قصد محمد چه برداشتی میکنیم؟ او به چه آسانی متقاعد شده بود که نسبت به آنها از ترحم خویش خرج کند؟

وقتی عبدالله به میانجیگری برخاست و بر آن اصرار ورزید، محمد بسیار خشمگین شد، و این کار عبدالله، یعنی به خطر انداختن جانش، خبر از شجاعت بسیار وی میدهد، زیرا او حتی به زور متوصل میشود و سعی میکند او را از قتل عام تمامی قبیله بازدارد. این نشان میدهد که محمد از ابتدا قصد داشت تمام بنی قینقاع را نابود بکند، و این دیگران بودند که باعث نیافتادن این اتفاق شدند. محمد به آسانی از خیال و هدف خود دست بر نمیداشت، و منصرف کردن او از این عمل به تلاش زیادی نیاز داشت
درحمله به بنی نظیرهم حتی درختان ونخلهارواتش زدند سوره حشر آیه 5

مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ6 وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ

هر درخت خرمايی را که بريديد ، يا آن را بر ريشه اش باقی گذارديد ، به فرمان خدا بود تا نافرمانان خوار گردند
گروهی رو ازخانه وکاشانه بیرون کردند روبه رفق مدارا تفسیرکردن بی انصافیست
     
  
مرد

 
keivan58: سوره نساء۱۴:
عذرخواهی میکنم اشتباه نوشتاری بود آیه ۲۴ سوره نسا بود که اشتباها ۱۴ نوشته شده بودhttp://parsquran.com/data/show.php?sura=4&ayat=%DB%B2%DB%B4&user=far&lang=far&tran=2 keivan58: اگر این مطلب درست باشد كه صدها نفر در بازار كشته شده و گودال هایی برای این امر حفر كرده باشند ، چرا آثاری از آن یا كم ترین علامتی كه بر این واقعه اشاره كند وجود ندارد؟!
آثار؟ این چه جوراستدلال عاقلانه ایست؟ چاهی کنده شده وکشتگان رودراون دفن کردند وروشو باخاک پرکردند مگرمعدن طلابوده یاگنبد وبارگاهی برا یشان ساختند که اثارش باقی بمونه ؟براین اساس بخوایم قضاوت کنیم باید منکرکشته شدگان درهرجنگی بشیم keivan58: اگر اوزاعی داستان بنی قریظه را پذیرفته بود بر اساس آن حكم می كرد.
خمینی برهمین اساس کشتارزندانیان سیاسی رو توجیه میکند "ما میخواهیم اسلام را ... چیز بکنیم، یکی از اینها آمده بود گریه میکرد که چرا بعضی از اینها را میکشند، نه این آخری ها را، آنهایی را که آقای خلخالی کشته اند؛ اینها باز توجه ندارند که اسلام در عین حالی که یک مکتب تربیت است، لکن آنروزی که فهمید قابل تربیت نیست، 700 نفرشان را در یکجا در یهود بنی قریظه را میکشند، گردن میزنند به امر رسول الله. اینها همین حرفهای غربی را میزنند که ما باید اول اصلاح کنیم، اول همه را اصلاح کنیم، بعد حد بزنیم."
     
  ویرایش شده توسط: elena   
صفحه  صفحه 33 از 53:  « پیشین  1  ...  32  33  34  ...  52  53  پسین » 
مذهب
مذهب

آیا واقعا كسی نمی تواند کتابی مانند قرآن را بیاورد!؟

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA