siavash_khob: دانستن و میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن چه ربطی به هم دارن..لااقل تعاریفی از فطرت ارائه میکردی که مفاهیمش به هم نزدیک باشه .. اشتراک همه شون همین که در فطرت انسان جای میگیرن siavash_khob: اگر این حس خداجو باشه باید منتج به خدا بشه نه ستاره و خورشید و بت و توتم نه هزاران خدایی که بشر خلق کرده که خدای شما هم یکی از اون خداهاست این حرف شما اصلا قابل قبول نیست نمیدونم دقیقا شا هم گفتید یا نه ولی بزرگان بی خدا ها گفتن که مثلا اگر خدا هست چرا خودش رو پنهون میکنه .....یا چرا همه رو هدایت نمیکنه تمام فلسفه وجودی خلقت به همینه ...ازادی در فکر و عقیده خدا به انسان عقل داده و او رو فقط درگیر غریزه نکرده همین عقل که در قران دائما به پرورش اون توصیه میکنه و به تفکر ادمهای مختلف با سطوح مختلف پرورش یافتگی عقل برای هر کاری راههای مختلف زو در پیش میگیرند اگر خدا مانند یک امپراطور دیده میشد و صفاتش هم همه قابل لمس بودند ...مثلا همه جا بود و هر که گناه میکرد میدید و همونجا هم عقوبت میکرد و....واقعا فکر میکنی اونوقت دنیا چی میشد ؟؟؟همه به خدا ایمان داشتند و هیچکس هیچ کار بدی نمیکرد چون مثلا اگر دروغ میگفت همونجا گرز رو میزدن تو سرش همه زندگی به تفاوتهای اونه در مقابل بدی خوبی معلوم میشه و.... siavash_khob: .. اگر این حس خداجوست پس اینها هم همه خدا هستند که جوئیده شدن برای اینکه پرورش یافتگی عقل در انسانها متفاوت است و همه زیبایی خلقت در همینه بت پرستی که بعد از یک عمر هدایت میشه و به بلوغ فککری میریسه و موحد بودن رو انتخاب میکنه زیباترین ایه خلقت است siavash_khob: .از کجا معلوم که همین استنباط اشتباه انسانها باعث پیدایش حس خدا جویی نشده .. شرمنده شما مفاهیم رو درست کتوجه نشدیداستنباط احساس های حقیقی رو درست نمیکنن احساس پایه استنباط ها رو میزاره مثلا ایا میشه با استنباط ادم یه حس مثل بویایی درست کنه؟؟؟؟ولی بویایی باعث هزاران استنباط در انسان میشه فطرت هم با احساسات متفاوته برادر .....استنباط نمیتونه فطرت زا باشه هزار تا استنباط هم نمیتونه یک ادمی که فطرتا مهربان است رو تبدیل با ادمی نامهربان کنه هر چقدر هم سعی کنه بد باشه فط داره بر خلاف فطرت خودش عمل میکنه ....ولی نمیتونه اون رو تغییر بده
در تعریف خدا در لغتنامه این است: "آفریننده و خالق فراطبیعی و ناظر جهان" در این تعریف شامل همه خدایان، الهه ها و موجودات فراطبیعی است. از آغاز تاریخ ثبت شده بشر که با اختراع نوشتن توسط سومری ها در حدود ۶۰۰۰ سال پیش آغاز شده، تاریخ نویسان بیش از ۳۷۰۰ موجودات فراطبیعی، که ۲۸۷۰ از آنها را در فهرست خدایان در نظر گرفتند.پس بار دیگر اگر کسی به من می گوید که به خدا باور دارد به او خواهم گفت: "آه، کدام یک؟ زئوس؟ (پادشاه خدایان و در رومی ژوپیتر) هادس؟ (فرمانروای مردگان و دنیای زیرزمین) مارس؟ (ایزد رومی جنگ) اودین؟ (خدای خدایان در اساطیر نوردیک) ثور؟ (خدای آذرخش در اساطیر اسکاندیناوی=نوردیک) کریشنا؟(کریشنا ظهور ویشنو در پنج هزار سال پیش در جنگی بزرگ به نام کوروکشترا بودهاست) ویشنو؟(ویشنو دومین ایزد از ایزدان سهگانه هندو و جنبه نفوذگر و حفاظتگر خداوند است) راع ؟ (مهمترین خدای مصر باستان و تجسم شخصت آفتاب یا نیمروز) اگر او بگوید: "فقط خدا، من تنها به خدای یگانه باور دارم." من اشاره کنم که آنها تقریبا به اندازه من خداناباور هستند. من به ۲۸۷۰ خدا و الهه باور ندارم و آنها به ۲۸۶۹ تای آن. (تنها یکی کمتر)
shah2000: فرید واسم سواله خودت به این چیزی که کپی پیست کردی اعتقاد داری؟ آرهواقعا این همه خدا رو میخوایم چیکار کنیم از نظر من به تعداد هر انسان میتونه خدا وجود داشته باشه
nisha2552: آرهواقعا این همه خدا رو میخوایم چیکار کنیم از نظر من به تعداد هر انسان میتونه خدا وجود داشته باشه به نظر من که خدا وجود داره اونم از نوع یکیش همه ملت ها و اقوام هم یه اسمی واسش گذاشتن ولی منظور همون یکیه و فرقی در اصل موضوع نمیکنه
nisha2552: ولی قوانین الهی متفاوت زیاد داره خب قوانین در سال های متمادی تغییر میکنن بسیاری از این تفاوت ها به خاطر مبلغان مذهبی که از دین واسه خودشون کیسه دوختن و اونو تحریف کردن البته این نظر منه منبع یا همچین چیزی ندارم
shah2000: خب قوانین در سال های متمادی تغییر میکنن بسیاری از این تفاوت ها به خاطر مبلغان مذهبی که از دین واسه خودشون کیسه دوختن و اونو تحریف کردن خب دیگه دین نباشه نمیان ابزار قرارش بدن اونوقت همه چی رو محور انسان میچرخه،یعنی بهانه ای به نام دین ندارن shah2000: البته این نظر منه منبع یا همچین چیزی ندارم درستش اینه منبع هم از یک انسان مثل ماست مهم اینه ما قبول داشته باشیم چه از ذهن من چه ذهن دیگری
nisha2552شاید من نتونم بهت ثابت کنم خدا وجود داره ولی توام نمیتونی بهم ثابت کنی که خدا وجود نداره همیشه همینطور بوده من اینو تو این دو سالی که اینجا بودم فهمیدم همیشه اینطور بوده و اینطورم خواهد بود...
shah2000: شاید من نتونم بهت ثابت کنم خدا وجود داره ولی توام نمیتونی بهم ثابت کنی که خدا وجود نداره همیشه همینطور بوده من اینو تو این دو سالی که اینجا بودم فهمیدم همیشه اینطور بوده و اینطورم خواهد بود... دقیقا همین طوره ولی این ذهن انسان لامصب هی انگولک میده
siavash_khob: شما چطور استنباط کردی حسی به نام حس خداجویی درونت وجود داره ؟ با عقل استنباط کردی این حس درونی حس خداجوئیه یا با احساست استنباط کردی این حس درونی حس خداجوئیه ..یا شاید دیگران جای شما برای شما استنباط کردن و شما فقط تقلید کردی .. دقیقا ابتدا همین بود اما ز حدود سن ۲۰ سالگی برام مشکلاتی در زمینه اسلام و کم کم خدا پیش اومد و کلا همه رو گذاشتم کنار من در یک خانواده کاملا مذهبی کار خیلی سختی داشتم که مثلا از چشم پدر افتادن و مشکلات مالی و......جزوش بود بعد از ازدواج کم کم دوباره تمایل پیدا کردم و تصمیم گرفتم جدای از همه حرفها و شنیده ها برای خودم خدا و اعتقاد داشته باشم نظرات خیلی ها رو خوندم و نتیجه برای من اینه خدا وجود داره .....ادیان وجود داره ....اسلام از همه ادیان جامع تره ......در این میان به مشکلات مذهبم توجه کردهمن اینجا سعی در ارشاد شما ندارم چون اصلا وظیفه من نیست ....من همواره سعیم اینه که استدلال عقیده خودم رو تشریح کنم هر کس حق داره هر دین و آیین و حتی بیخدایی رو انتخاب کنه و به اون چیزی برسه که وجدانش و کلیت زندگیش با اون ارامش داره ولی برای بقیه احترام قائل بشه اخلاق تعریف شدنی است و اسلام ربطی و کاری به حکومت نداره دین شخصی است برای خوده من و ربطی به بقیه نداره و بالعکس siavash_khob: من به شما میگم این حس خداجویی نیست ..حس پناه جوییه ..حس ترس از طبیعت .. حس خیال پردازی بشره . شما نمیتونی از احساس من صحبت کنی ...منهمنمیتونم از شما بگم من بر اساس رفتار آحاد بشرحرف میزنم شاید شما اصلا فطرت خدا جو نداشته باشی ولی من دارم و چون شما نداری نمیتونی اون رو نفی کنی من نه نیاز به پناه دارم و نه از طبیعت میترسم و خیالاتی هستم من خیلی کم پیش میاد در مشکلات بجای سعی در برطرف کردن دست به دعا بشم امکان نداره از ترس های دنیوی خدا خدا بگم و همچنین خیالاتی نیستم خدا برای من یک معبود است و قرار نیست مشکلات منو برطرف کنه
siavash_khob: دین یه بحث عامه نه خاص که نقد کردنش باعث تجاوز به حقوق دیگران بشه اره ولی انتخابسازادنه باید باشه لذا شما میتونی نقد کنی ولی تعیین تکلیف نمیتونی بکنیحرفای من خیلی روشن و واضح است من کجا گفتم شما مثلا نباید نقد کنی چه دین رو چه هر چیز دیکه رو من گقتم شما حق نداری در مورد احساسات من حرف بزنی مکثلا من میگم فلان چیز رو دوست دارم و شما بگی حق نداری دوست داشته باشی من گفتم حس خدا جویی رو درونم بصورت واضح درک میکنم ...و شما نمیتونی بمن بگی اشتباه میکنم این حس منه و ماله منه siavash_khob: بحث احساس من و شما نیست من هم بر اساس رفتار انسانها و تکامل خدایان نتیجه گیری کردم .. اگر وجود این حس فطری خداجویی رو هم قبول کنیم از کجا میتونیم به یقین برسیم که این خودای شما (ال معرفه+ بت لات=ال+لاه) هم یه خودای ساختگی مثل هزاران خودای دیگه که بشر با همین حس فطری خداجویی بهش رسیده نباشه .. آیا دلیل منطقی داری بر اینکه خودای شما با اون هزارن خودای ساختگی که با همین حس فطری خداجویی جوئیده شده متفاوته و این خودای شما (الله) همون خالقه جهان هستیه (بر فرض وجود) ۱- تفوتهاش با خدایان ساختگی همه خدایان دارای عروض بودن و خدای من عروضی ندارهقدمت خدای من از این همه خدای ساختگی بیشتر و همواره همین بوده نه زیاد شده نه کم دارای صفات خدایی است همه جا هست چون همه جا میتونم باهاش حرف بزنم .....همیشه هست و بمن گوش میده من چند تا پست قبل خواستم راحت کنم همه رو خدا نه علمی اثبات میشه و نه رد میشه چوناز مقوله علم نیست مثل ینکه برخی به روح اعتقاد دارن و برخی ندارن این حس منه و من فکر میکنم درسته میتونه حس تو نباشه و تو هم فکر کنی درسته گرچه من منکران خدای واقعی ندیدم تاحالا و همه شما در انتهی کم سو ترین درخششهاس قلبشون به چیزی باور دارند انکار خدا نمیدونم قرار چه دردی از مردم حل کنه ...راستی ممکنه بگی انکار خدا چه نفعی داره برای مردم ....اصلا فرض کن خدا نیست و عده ای مردم دلشون خوشه که گاهی غصه ها و مشکلاتشون رو به یکی میگن و او هم هیچکار نمیکنه مشکلش چیه ممکنه منافع انکار خدا رو که مثلا شما الان بهش رسیدی بگی ؟؟