naashenas: خدا می توانست دنیا را از بیخ و بن به شکل دیگر بیافریند.این را مزه مزه کنید.طوری نمی شود شما که تز میدی بگو چه جوری مبنا بر اختیار انسان بوده اینکه فکر کنی خدا از اول خلقت هر ادم همه رفتار های او رو در جایی نوشته و خبر داره درست نیست و با اختیار متضادهدر همه امارها استثنا ها هستند این همه که شما از بدبختی کودکان میگی چند درصده در کنارش اینهمه هم کودک که پدر و مادر ها براشون میمیرن خدا اینو اموزش داده اون که بر خلاف این عمل میکنه عقوبت میشه و کودکی که زجر دیده انتقام میگیره و به اسایش میرسه منتها نه در این دنیا naashenas: من هیچ مناقشه نکردم...اصلا مقایسه ای که شما بین کوروش و خدا انجام دادید از هیچ زاویه ای منطقی و صحیح نبود.از کدام جهت مقایسه کوروش و خدا صحیحی است ما که نفهمیدیم... هر دو تا سلطان بودند naashenas: اگر کوروش فرمانده ای را انتخاب کند که یقین دارد که به کودکی ظلم می کند آیا اگر آن فرماندار را انتخاب کند انسانیت کوروش زیر سوال نمی رود؟؟آیا خدا نمی دانسته که با این انسانی که می آفریند و اختیاری که به او می دهد کودکی ظلم می بیند.آیا خدایی او زیر سوال نمی رود؟ نه برای خدا یقین وجود داره نه برای کوروش همونقد که کوروش احتما میده ادمی که تربیت کرده برخلاف تربیت خودش عمل کنه خدا هم همونقدر احتمال میده خدا هیچ کس رو بالفطره بد نیافریده اینکه بگی خدا میدونه دقیقا هر کس در هر لحظه چیکار میکنه و مثلا برگی بدون اجازه خدا و بدون اینکه در لوح محفوظ ثبت شده باشه از درخت نم افته همش حرفه و به این شکل نیست naashenas: یعنی شما می گی کار خدا این بوده که یک سری فرماندار بهتر انتخاب کنه و آموزش بده به اونها و بعد هم بادا بادا هرکاری خواستن بکنن و بعد عقوبت بهشون میده؟؟ ساده تر از این حرفهاست خدا انسانها رو خلق کرده با فطرت ثابت و با مهر و عاطفه نسبت به کودکان و ...اینکه افرادی بعدها در اثر هر مساله ای بر خلاف فطرت خودشون عمل کنن اصلا به خدا مربوط نمیشه اما خدا باید عقوبت کنه این افراد رو و این عقوبت به قیامت موکول شده naashenas: خدا خود مفاهیمی مثل فرماندار،اختیار،قدرت را تعریف کرد و خلق کرد و خدا خود نظام را اینگونه خلق کرد و کوروش مجبور است زیر این نظامی که خدا تعریف کرده زندگی کنه و بعد شما کار کوروشو با کار خدا یکی می دونی.خدا قاعده های بازی رو چیده و بعد شما کارای کوروش رو که تنها با قاعده هایی که خدا چیده مجبور به بازی کردنه رو با کارای خدا یکی میدونی و کوروش رو با خدا مقایسه می کنی چی میگی این نظامات کار ما انسانهاست به خدا چه ربطی داره مثلا خدا ایسم ها رو مگر افریده ....تقسیمات استانی رو افریده و......جچچرت و پرت هستن naashenas: شما خودت نوشتی که من مدتهاست که در شکم که همه اینها کشکه...خدا و پیامبر.... یعنی در حال تحقیقم مبنای تحقیق شک است و تا مشکوک نشوی تحقیق نمیکنی naashenas: شکارا آیات قرآن رو زیر سوال می بری و میگی قرآن به زن توهین کرده... بله هیچ اشکالی هم نداره خدا خودش به تعقل دستور داده و ....... naashenas: .ولی من تکلیفم روشنه نه مثل شما که حرفاتون متناقضه حداقل بگو چیکاره ای نمیشه که هر چی میخواهی بگی بدون اینکه هویت اعتقادی تو مشخص باشه من مثل شما دنباه آتو گرفتن نیستم از خودت میپرسم naashenas: قسمت دوم حرفتونو نفهمیدم. میگی من ارزش بحث ندارم اما باز بحث میکنی خوب نکناختیار خودت رو که داری naashenas: از سفسطه گر ترین افرادی هستید نظر شما برای من هیچ اهمیتی نداره شما یک ادم ناشناس و بدون اعتقاد مشخص هستید که سوزنتون گیر کرده روی یچه های مظلوم البته خوبه خدا کنه خودتون کاری برای این بی عدالتی ها بکنید و بهش دامن نزنید
ametis: در همه امارها استثنا ها هستند این همه که شما از بدبختی کودکان میگی چند درصده در کنارش اینهمه هم کودک که پدر و مادر ها براشون میمیرن ببینید وقتی میگم بحث با شما بی فایده است منو متهم می کنید که کم میارم.الان مگر من به این پاسخ شما جواب نداده بودم:من گفتم که اگر شما تنها یک بار هم از دیوار مردم بالا بری دیگه از معصوم و امام بودن می افتی.اینجا هم تنها یک ظلم و یک شر کافیه که خدا رو از خدایی بندازه ....حالا شما هی بگو به من که مگر چیزهای خوبم نیست؟...هی اینو تکرار کن....باشه ametis: شما که تز میدی بگو چه جوری من دانای کل نیستم که و حوصله ندارم که بگم چجوری.واصلا من نباید بگم جچوریه.شما وقتی می بینی که رئیس جمهور فلان اشتباه رو می کنه اشکارا میایی میگی این رئیس جمهور کارش به این دلیل اشتباهه و با روش ثابت می کنید که رئیس جمهور معصوم نیست دیگه ضرورت نداره که شما بیاد بیان کنید که رئیس جمهور به جای اون کار اشتباش باید چیکار میکرده....خدا توانای کل و دانای کل است و خود باید می دانسته نظام دنیا را چگونه بنیاد نهد. ametis: کودکی که زجر دیده انتقام میگیره و به اسایش میرسه منتها نه در این دنیا آخی زحمت می کشی.مگه قراره در اون دنیا به آسایش نرسه...حساب ظلم این دنیا چی.بادا بادا دیگه.منم بیام شما رو توی قفس بندازم که زجر ببینی و بعد بگم اشکال نداره بعدم جبران می کنم دیگه... ametis: نه برای خدا یقین وجود داره نه برای کوروش اگر برای خدا یقین وجود نداره.پس خدا دیگه دانای کل و آگاه کل و توانای کل نیست و در نتیجه دیگه خدا نیستهمینطور هی گاف بدید.خسته نباشید. ametis: چی میگی این نظامات کار ما انسانهاست به خدا چه ربطی داره مثلا خدا ایسم ها رو مگر افریده ....تقسیمات استانی رو افریده و......جچچرت و پرت هستن شما در بد گرفتن استادی....این نظاماتی که مثلا انسان اختیار داشته باشه و آزاد باشه یک کودک زجر ببینه و بعد بخواد آسایش ببینه و این نظامات رو خدا نیافریده...من کی گفتم تقسیمات استانی رو خدا آفریده...اینها همه قراردادهایی که ما تعیین می کنیم...شما بد میگیری....شما کمی زاویه دیدتو عوض کن... ametis: حداقل بگو چیکاره ای نمیشه که هر چی میخواهی بگی بدون اینکه هویت اعتقادی تو مشخص باشه من مثل شما دنباه آتو گرفتن نیستم از خودت میپرسم تو خودتونو فریب میدی...میگی من در حال تحقیقم و شک دارم ولی شیعه هستم؟؟نمی شه.وقتی شک داری و تحقیق می کنی مثل من، پس معنی نداره که شیعه باشی.تو یک بی دینی....مثل اینکه من بگم که من شک دارم که فلان برگ یا گیاه درمان بیماری ایدز هست یا نه...بعد بگم من نمی دونم ها و شک دارم ها و در حال تحقیقم ها ولی اعتقاد دارم که این برگ درمان بیماری ایدزه!!!!خوب وقتی شما شک داری یعنی بی دینی....من هم شک دارم ولی مثل شما خودمو فریب نمی دم و بدور از اینکه نتیجه چیه دارم تحقیق می کنم....شما که نمی تونی بگی من شک دارم ولی به شیعه اعتقاد دارم و شیعه هستم.!!من می گم آقا دو دوتا میشه چهار تا و کاری ندارم این حرف به ضرر من هست یا نه چون در حال تحقیقم ولی شما وضعت معلوم نیست و به خاطر همین بحث با شما بی فایده است....میگید من چیکاره ام من دنبال حقیقتم ولی شما تکلیفت معلوم نیست و اصلا دنبال حقیقت نیستی.میگی شک دارم و در حال تحقیقم و بعد میگی من شیعه هستم و بعد قرآن رو زیر سوال می بری!!!!!!!!!!!!!!!!!!شاهکارید.... ametis: سوزنتون گیر کرده روی یچه های مظلوم اشکالی نداره آدم سوزنشو گیر بندازه روی یک شاخه تا بالاخره به نتیجه برسه و خام پاسخ سطحی دیگرون نشه...من مثل شما نیستم که به همه چی سطحی نگاه کنم و راحت خودمو فریب بدم و آخرشم اسم خودمو بزارم یک فرد محقق!!!خنده داره....
naashenas: ببینید وقتی میگم بحث با شما بی فایده است منو متهم می کنید که کم میارم.الان مگر من به این پاسخ شما جواب نداده بودم:من گفتم که اگر شما تنها یک بار هم از دیوار مردم بالا بری دیگه از معصوم و امام بودن می افتی.اینجا هم تنها یک ظلم و یک شر کافیه که خدا رو از خدایی بندازه ....حالا شما هی بگو به من که مگر چیزهای خوبم نیست؟...هی اینو تکرار کن....باشه گفته شما کاملا پرت از موضوع است خدا مرتکب اشتباه و خطایی نشده ........هیچ شری گردن خدا نیست ........شما یک شر رو بگو که مقصراون مستقیم خدا باشه شما اشتباهات بشر رو میخواهی بندازی گردن خدا ...چرا ؟؟؟جچون اونها رو افریده مثل داداش من که دوران کوچکی هر کار بدی میکرد تا بهش اعتراض میشد به پدر مادرم میگفت تقصیر خودتونه میخواستید منو بدنیا نیاورید ؟؟؟؟حرف خیلی مسخره ای میزد ...نهخدا نظام رو تعریف کرده و همه عوامل لازم رو هم در اختیار گذاشته یعنی قانون تولید مثل رو تدوین کرده و در وجود انسان فطرت و محبت و.......قرار داده حالا اگرکسی از این امور تخلف کنه و باعث بشه بچه اش ایدز دار بدنیا بیادیا بعد از تولد بچه اش به مثلا دلیل اعتیاد فطرت رو و محبت رو بذاره کنار و بچه خودش رو ازار بده کی گفته مقصر خداست شما به پسرت که گواهینامه گرفت ماشین بدی و نصیحت کامل هم بکنی و بره بیرون و تصادف کنه اون رو میگیرن یا شما رو اگر گواهی نداشته باشه پای شما هم گیره اما اگرمدارکش کامل باشه خودش مقصره فقط و فقط در مقابل این ظلم در این دنیای زود گذر خدا وعده عقوبت و جبران داده در جایی که پایانی نداره فرض که اون دنیا باشه ایا این معامله بدی است اون کودک تا ابد بواسطه ظلمی که بهش شده در نعمت است و اون پدر تا ابد برای این ظلم در عسرت naashenas: من دانای کل نیستم که و حوصله ندارم که بگم چجوری.واصلا من نباید بگم جچوریه.شما وقتی می بینی که رئیس جمهور فلان اشتباه رو می کنه اشکارا میایی میگی این رئیس جمهور کارش به این دلیل اشتباهه و با روش ثابت می کنید که رئیس جمهور معصوم نیست دیگه ضرورت نداره که شما بیاد بیان کنید که رئیس جمهور به جای اون کار اشتباش باید چیکار میکرده.... اتفاقا کاملا لازمه کار بد وقتی بد است که کار خوبی نسبت به اون کاره بد باشه همه بیان بگن تورم بده ........تا وقتی راه درست رو معرفی نکنن فقط لب و دهن هستن تو ضرب المثل هم میگن نیکتر دانی تو بستان بزن .........یا خموشی کن زبان پر سخن بیل زدن بلدی در خونه خودت رو بیل بزن اما حالا بگذریم دنیا هیچ نقصی نداره ...ما باعث نقص اون هستیم ضمنا گفتم که اینکه فکر کنی خدا نوشته در یک لوح محفوظ که هر ادم در فلان لحظه چیکار میکنه و نتیجه اون چی میشه در اشتباهی چون با اختیار ادمی متضاده خدا سرنوشت مارو متغیر قرار داده این اعتقاد که خدا اینتجوری احاطه داره همه قصه هارو مسخره میکنه مثلا امتحان ابراهیم رو اگر خدا میدونست ابراهیم قبول میکنه پسرش رو بکشه چه لزومی داشت اینکار رو بکنه سرنوشت ما متغیر است و خدا بر همه تغییرات اگاه است اما تصمیم برای این تغییر به عهده ماست naashenas: اگر برای خدا یقین وجود نداره.پس خدا دیگه دانای کل و آگاه کل و توانای کل نیست و در نتیجه دیگه خدا نیست شما در تعریفش دچار مشکل هستی خدا دانای کل هست به این معنی که نظام و قانون رو افریده و احاطه کامل داره اگر هر کار ما به اراده خداست اختیار چه معنی داره پس یک مشکل اینجا هست و یک اعتقاد اشکال داره یا انسان اختیار نداره یا خدا سرنوشت مارو متغیر قرار داده و تصمیم با ماست هر چند همه جوانب اون تصمیم در نزد خدا تعریف شده است ببین مثلا من امروز در یک موقیعیت قرار میگیرم مثلا میتونم رشوه بگیرم یا رد کنم خدا عالم بر همه متغیر ها و احتمالات هست که من ممکنه چه عملی انجام بدهم اما تصمیم با منه خدا میتونه منو هدایت کنه و میتونه نکنه بسنتگی به اعمال و ابروی من نزد خدا داره لوح محفوظی که در اون پلک زدن های من و مثلا رفتن هار در دست من در فلان روز و فلان لحظه نوشته شده باشه یا ریختن برگ از درختان رو ثبت کرده باشه وجود نداره علم خدا کامل است و انچه در حیطه علم خدا به محال تعبیر میشه قابل عنوان نیست مانند طرح یک سئوال اشتباه شما اگر از کسی یک سئوال اشتباه بپرسی چه جوابی بهت میده جز تمسخر مثلا بپرسی ایا خدا میتونه سنگی خلق کنه که خودش نتونه بلند کنه سئوالی که در هر دو پاسخ قادر بودن خدا رو زیر سئوال ببره naashenas: شما در بد گرفتن استادی....این نظاماتی که مثلا انسان اختیار داشته باشه و آزاد باشه یک کودک زجر ببینه و بعد بخواد آسایش ببینه و این نظامات رو خدا نیافریده...من کی گفتم تقسیمات استانی رو خدا آفریده...اینها همه قراردادهایی که ما تعیین می کنیم...شما بد میگیری....شما کمی زاویه دیدتو عوض کن... من بد میگیرم naashenas: خدا خود مفاهیمی مثل فرماندار،اختیار،قدرت را تعریف کرد و خلق کرد خدا مفاهیمی مثل جایگاه فرماندار را افریده است شما غیر از این گفتی این حرفت یعنی استاندار هم افریده خداست خودت هم گفتی منظورت شخص نیست منظورت مفهوم است naashenas: تو خودتونو فریب میدی...میگی من در حال تحقیقم و شک دارم ولی شیعه هستم؟؟ن جهالت شما ازار دهنده است یک ادم اگر روزی شک کنه که پدرش واقعا باباش هست یا نه از اول کهشک کرد باباش رو ترک میکنه و از بیخ و بن میره دنبال بابای واقعی اش یا صبر میکنه ببینه تکلیفش چی میشه و بعد از روشن شدن حقیقت تکلیف رو روشن گنه من شیعه هستم و در برخی موارد شک دارم و تا یقین نکردم هرگز ترک دین نمیکنم ضمن اینکه به مواردی هم یقین دارم و نهاینت این شک اصلاح طلبی است نه تغییر دین naashenas: ...مثل اینکه من بگم که من شک دارم که فلان برگ یا گیاه درمان بیماری ایدز هست یا نه...بعد بگم من نمی دونم ها و شک دارم ها و در حال تحقیقم ها ولی اعتقاد دارم که این برگ درمان بیماری ایدزه!! همون جهالت است این تعبیر موقعیت من الان در حقانیت و عدم حقانیت نیست من یقین دارم همون گیاه که شما میگی برای اعصاب و گوارش بسیار نافع هست اما در مورد تاثیر اون برای درمان ایدز شک دارم این شک باعث نمیشه از مصرف اون گیاه خودداری کنم چون منافع اون برای من یقینی هست شما هم اگر بخاطر شک دین رو رها کردی سخت در اشتباه هستی naashenas: من هم شک دارم ولی مثل شما خودمو فریب نمی دم و بدور از اینکه نتیجه چیه دارم تحقیق می کنم....شما که نمی تونی بگی من شک دارم ولی به شیعه اعتقاد دارم و شیعه هستم.!! شک در اصول دین ابتدای تحقیق است اتفاقا شما اگر بخاطر شک دین رو رها کردی در اشتباهی بازم برات مثثال میزنم اگر ادم به زنش شک کنه ...راست میره طلاقش میده بعد تحقیق میکنه این حماقت نیست به عبارت دیگه و مثل شما اگر ادمی به شیوه شما رفتار کنه یکروز به زنش شک کنه ....اون رو میبره تو خونه و میکشه .....بعد تحقیق میکنه که شک او حقیقت داشته یا خیر چون شما با شک خودت همه اعتقاد و حتی خدا و اعمالت رو ترک کردی naashenas: اشکالی نداره آدم سوزنشو گیر بندازه روی یک شاخه تا بالاخره به نتیجه برسه مهم نتیجه است اگر ...اگر....اگر واقعا بخواد به نتیجه برسه هی اشتباهاتش معلوم بشه و بروی خودش نیاره دیگه اشکال داره سوزنش گیر کنه چون وقت خودش و بقیه رومیگیره naashenas: ن مثل شما نیستم که به همه چی سطحی نگاه کنم و راحت خودمو فریب بدم و آخرشم اسم خودمو بزارم یک فرد محقق!!!خنده داره.... سطحی گفتم مثال شما در ترک دین بعلت شک کردن و برای تحقیق شبیه چیه همچنین دید شما در مورد قادر بودن و دانایی خدا همچنین دید شما در مورد اشکالات آفرینش همچنین دیدگاه شما در مقصر بودن خدا برای گناه برخی از مردم ....باباهه بچه اش رو میزنه و شما میگی گناه کار خداست که این بابا رو افریده مثل اینکه اگر من کار بد کنم و بابام بگه چرا مثلا دروغ گفتی بگم تقصیر شماست میخواستین منو به دنیا نیارید معلومه دیگه با این استدلال همه فهمیدن اگر من دروغ گفتم تقصیره بابامه که منو ساخته من کخ نمیخواستم ساخته بشم به علت این دیدگاههای عمیق شما ممتاز هستید
ametis: شما به پسرت که گواهینامه گرفت ماشین بدی و نصیحت کامل هم بکنی و بره بیرون و تصادف کنه اون رو میگیرن یا شما رو خدا به بنده هاش اختیار داده یعنی گواهی نامه داده در حالی که می دونسته فلانی رانندگی بلد نیست و آدم می کشه کارش درسته و بر حقه؟؟اگر راهنمایی و رانندگی به راننده ای گواهی نامه بده در حالی که میدونه کودک بی گناهی رو زیر خواهد گرفت کارش درسته؟ ametis: اتفاقا کاملا لازمه کار بد وقتی بد است که کار خوبی نسبت به اون کاره بد باشه همه بیان بگن تورم بده ........تا وقتی راه درست رو معرفی نکنن فقط لب و دهن هستن وقتی یکی داره از خیابون رد میشه تو بری بی هوا از سر شوخی و بی دلیل بزنی تو گوشش آیا مشهود نیست اینکار شما اشتباهه و آیا نیاز به این داره و که من بگم شما باید به جای سیلی زدن بی هوا چه کاری بکنی؟؟ضرورتی داره که من بگم چه کار باید می کردی به جای سیلی زدن؟؟من می تونم بگم به من چه...شما برو آدامس بجو به جای اینکه بی دلیل و از سر خوشی به یک انسان سیلی بزنی.کمی فکر کردن بد نیست و خدا دانای کل می داند چه خوب است اگر داناست....حداقل کاری که خدا می توانست در عوض انجام دادن اختیار به انسان بکند این بود که مثل بچه آدم می نشستــــ و آدم را خلق نمی کرد باید به شما اینگونه پاسخ داد ametis: ضمنا گفتم که اینکه فکر کنی خدا نوشته در یک لوح محفوظ که هر ادم در فلان لحظه چیکار میکنه و نتیجه اون چی میشه در اشتباهی چون با اختیار ادمی متضاده نمی دونم این حرف چه ربطی به بحث داره.حتما فکر می کنی من می گم که خدا دانای کله منظورم اینه که خدا از پیش نوشته که همه قرار چی بشن و چی نشن.نخیر.خدا می دانست که اگر انسان را اینگونه خلق کند و بیافریند شر به پا می شود و کودک ظلم می بیند حالا نمی دانم این لوح محفوظه و اینها که می گید چه ربطی به بحث داره ametis: خدا مفاهیمی مثل جایگاه فرماندار را افریده است شما غیر از این گفتی این حرفت یعنی استاندار هم افریده خداست خودت هم گفتی منظورت شخص نیست منظورت مفهوم است خوب من گفتم مفهوم قدرت . اختیار و اینکه از ایندو فرماندار بتواند ساخته شود که شما یکی را کوروش نامیدی را خدا قاعده بازی اش را چیده بعد این چه ربطی داره که شما میگی از نظر من خدا نظام نمی دونم شهر و روستا رو آفریده؟؟ ametis: جهالت شما ازار دهنده است یک ادم اگر روزی شک کنه که پدرش واقعا باباش هست یا نه از اول کهشک کرد باباش رو ترک میکنه و از بیخ و بن میره دنبال بابای واقعی اش یا صبر میکنه ببینه تکلیفش چی میشه و بعد از روشن شدن حقیقت تکلیف رو روشن گنه جهالت شما منو کشته.خوب وقتی شما می گی من شک دارم که اسلام و پیامبر کشک باشن یا نه پس معنی نداره که بگی من مسلمونم.ولی میتونی در عین حال که مسلمون نیستی مثلا نماز بخونی چون آرامش بهت می ده.مسلمون بودن و شیعه بودن حاصل یک باور قلبی و یقینی هست.وقتی شک داری دیگه باور نداری و دیگه مسلمون نیستی و تنها می تونی تظاهر به مسلمونی بکنی...آخه هرچیزی رو که با هرچیزی مقایسه نمی کنن.پدر و با دین مقایسه می کن.الان هم حتما می گی در مثل مناقشه نیستناسف آور.... ametis: هی اشتباهاتش معلوم بشه و بروی خودش نیاره دیگه اشکال داره سوزنش گیر کنه چون وقت خودش و بقیه رومیگیره کجا اشتباهاتم معلوم شد.حتما با پاسخ های سطحی شما که خدا رو با کوروش و داریوش مقایسه می کنید. ametis: اگر ادم به زنش شک کنه ...راست میره طلاقش میده بعد تحقیق میکنه ببین باور قلبی که باید به یک دین داشته باشه رو با چی مقایسه می کنه و چگونه نتیجه می گیره گریه آوره.داریم با کی بحث می کنیم. ametis: همچنین دیدگاه شما در مقصر بودن خدا برای گناه برخی از مردم ....باباهه بچه اش رو میزنه و شما میگی گناه کار خداست که این بابا رو افریده مثل اینکه اگر من کار بد کنم و بابام بگه چرا مثلا دروغ گفتی بگم تقصیر شماست میخواستین منو به دنیا نیارید شما فقط یک جمله از من نقل قول کنید که من گفته باشم گناهی که شخصی انجام میده به پای خداست.من گفتم اگر به بچه ظلمی میشه خدا هم گناهکار اصلیست نه اینکه فرد ظالم بی گناه است....شما درک نداری و در کج فهمی استادی من چه کنم نود درصد پستای شما تنها از کج فهمی پوچ و بی معناست
naashenas: خدا به بنده هاش اختیار داده یعنی گواهی نامه داده در حالی که می دونسته فلانی رانندگی بلد نیست و آدم می کشه کارش درسته و بر حقه؟؟اگر راهنمایی و رانندگی به راننده ای گواهی نامه بده در حالی که میدونه کودک بی گناهی رو زیر خواهد گرفت کارش درسته؟ برداشت هاتون درست نیست اموزش رانندگی همون فطرته هیچ ادمی بدکار و جاتنی بدنیا نمیاد و مطابق فطرت خودش هست پس یعنی رانندگی بلد هست اما بعدنر دچار تخلف میشه مثلا بر اثر اعتیاد بچه خودش رو ازار میده که خلاف فطرت و محبت والدین است اما اینکه میگی خدا میدونه قطعا اون فرد یک کودک رو ازار خواهد داد درست نیست چون ممکنه ازار بده و ممکنه ازار نده naashenas: وقتی یکی داره از خیابون رد میشه تو بری بی هوا از سر شوخی و بی دلیل بزنی تو گوشش من چی بگم به شما فرق بین یک فعل بد و فعل ممتنع رو نمیدونی naashenas: این بود که مثل بچه آدم می نشستــــ و آدم را خلق نمی کرد باید به شما اینگونه پاسخ دادametis: این همون استدلال قوی داداش من بود وقتی ۲وقتی کار بدیمیکرد یا به خواسته های نامعقولش بی اعتنایی میشد میگفت شما منو به این دنیا اوردین میخواستین نیارین ...تقصیر خودتونه منم تو عمرم استدلال به این قوت ندیده بودم؟؟؟؟؟؟؟ الان میتونم با توجه به برادرم تو سالهای ۶۶-۶۷ شما رو مجسم کنم از هر نظر naashenas: نمی دونم این حرف چه ربطی به بحث داره.حتما فکر می کنی من می گم که خدا دانای کله منظورم اینه که خدا از پیش نوشته که همه قرار چی بشن و چی نشن.نخیر.خدا می دانست که اگر انسان را اینگونه خلق کند و بیافریند شر به پا می شود و کودک ظلم می بیند حالا نمی دانم این لوح محفوظه و اینها که می گید چه ربطی به بحث داره اره وقتی یک شهر رو هم بنا میکنن میدونن در کنار همه مواهب مشکلاتی رو هم خواهد داشت منتها ایا معقول است بگن اصلا این شهر رو نمیسازیم و ادمهای اضافه رو میکشیم یا بفرستیم تو غار زندگی کنن در کنار این استثنا ها و درصد بسیار کم میلیاردها پدر و مادر به یبچه هاشون عشق میورزند و بچه هایی تربیت میکنن که الام بشری رو کم میکنن و به بشر و همنوعانشون خدمت میکنن naashenas: خوب من گفتم مفهوم قدرت . اختیار و اینکه از ایندو فرماندار بتواند ساخته شود که شما یکی را کوروش نامیدی را خدا قاعده بازی اش را چیده بعد این چه ربطی داره که شما میگی از نظر من خدا نظام نمی دونم شهر و روستا رو آفریده؟؟ وقتی شمات میگی مفهوم همه چیز مثل فرماندار خوب در ادامه بخشدار و استاندار و شهردار و ....میاد دیگه از معنی حرفهای خودمون فرار نکنیم وقتی من بگم سازنده شیرینی قناد است خوب معلومه منظورم همه شیرینی هاست حالایکی ایراد بگیره و بگه مثلا پس روبت رو کی درست میکنه ...چون تو که ننوشتی رولت بعد من چی بگم ؟؟؟؟ naashenas: جهالت شما منو کشته.خوب وقتی شما می گی من شک دار فرق شک و یقین رو نمیفهمید مثال زدم تا متوجه بشوید شما اگر به همسرتان خدای نکرده شک کنید چیکار میکنید اول تحقیق میکنید وبعد از اثبات اونو مجازات و ترک میکنید یا اول ترکش میکنید بعد تحقیق میکنید اینقدر ساده است گفتم شک وقتس شک دارم اون رو معلق نمیکنم که اگر شکم درست نبودن مغبون باشم اگر شکم درست بود هم چیزی ازدست ندادم جز وقت صرف شده برای چند رکعت نماز naashenas: الان هم حتما می گی در مثل مناقشه نیست چون شما متوجه نمیشی مجبورم مثال بزنم اگر نه اگر بدونم میفهمی راحت بهت میگم اینجوری شک مبنای ترک یقین نیست اگر به چیزی یقین یافتی و بعد در تو شک به کلیت یا جزئی از ان حاصل شد شک مبنای ترک یقین نیست چرا که ان یقین را نیز خود درک کرده ای و جایگاه یقین با اطمینان و یقین دیگر متزلزل میگردد نه با تشکیک فارسی اون اینه که یقین برتر از شک است و با شک نمیشه یقین رو شکست خصوصا وقتی خودت به اون یقین الیه رسیده باشی لذا چون جایگاه یقین فقط با یقین به ابطال ان قابل نفی است شک مبنای نفی یقین نیست حالا ببین فهمیدی یا دوباره همون مثال زن و شوهر رو بیارم شما وقتی در ج.و.اب یک تست طولانی ریاضی شک کردی بلافاصله بعد از شک کل راه حلی رو که مثلا چند خط نوشتی پاک میکنی و از دوباره مینویسی یا اول جواب ها رو مرحله به مرحله کنترل میکنی و هر مرحله رو یقین کردی اشتباهه پاک میکنی naashenas: کجا اشتباهاتم معلوم شد.حتما با پاسخ های سطحی شما که خدا رو با کوروش و داریوش مقایسه می کنید. من اهل آتو گرفتن و این حرفها نیستم اما خودت اشاره کردی اگر نه من عادت دارم هی دوستان چیزهایی رو مطرح کنن بی سند و درخواست سند کنم و اونها هم نداشته باشن و سرشون رو بندازن پایین و بگذرن چند تاش که همین اخیر اتفاق افتاد اولگفتید چند کارشناس مذهبی گفتن اگر در حال تحقیق باشی حق داری به هیچ دینی پایبند نباشی و من گفتم با توجه به اینکه شما شیعه بودی این حرف رو اثبات کن راهش هم یک فتوا و حکم رسمی است دوم گفتید خدا افریننده مفاهیمی مانند فرماندار و.....است سوم گفتید میدانیم هارون قبل از موسی از دنیا رفته و هیچ مدرک مستدل ارائه نکردید فعلا همین ها باقی هم داره البته naashenas: ببین باور قلبی که باید به یک دین داشته باشه رو با چی مقایسه می کنه و چگونه نتیجه می گیره گریه آوره.داریم با کی بحث می کنیم. من همسرم رو به اندازه دینم دوست دارم ضمنا باز معنی در مثل مناقشه نیست رو باید متذکر بشم ببین شاکی میشی که تکرار میکنم منتها قدرت درک خودتون رو در نظر نمیگیرید مثل برای همین بوجود اومده که بشه با اون به بقیه مسائل رو فهماند شما فقط فرق شک و یقین رو متوجه میشدی من مجبور به این همه مثال نمیشدم naashenas: شما فقط یک جمله از من نقل قول کنید که من گفته باشم گناهی که شخصی انجام میده به پای خداست نمیگی به پای خداست میگی تقصیر خداست .......میگیم چرا .......میگی چون میدانسته و افریده دوباره میگم مثل داداش من تو ۷ سالگی کار بد میکرد طلبمار هم بود ....بهش میگفتن چرا این کار رو کردی ......میگفت بمن چه تقصیر شماست که منو بدنیا اوردین میخواستین منو بدنیا نیارید naashenas: شما فقط یک جمله از من نقل قول کنید که من گفته باشم گناهی که شخصی انجام میده به پای خداست.من گفتم اگر به بچه ظلمی میشه خدا هم گناهکار اصلیست نه اینکه فرد ظالم بی گناه است....شما درک نداری و در کج فهمی استادی من چه کنمنود درصد پستای شما تنها از کج فهمی پوچ و بی معناست اعتماد به نفس شما مثال زدنی است استادی بود که زبانش میگرفت و به جای ف میگفت پ به شاگردانش گفت بگوئید پ همه گفتند پ گفت نه بگویئی پ بار هم همه گفتندپ استاد گفت وقتی من میگم پ شما نگید پ بگید پ حالا شما حرفاتون همینجوریه و بمن نسبت میدید من دقیقا میدونم شما میگید که خدا را مقشر میدونید در گناهان انسانها چون خادا میدونسته این انسانها ممکنه روزی گناه و جنایت کنند و این برداشت شما کاملا نابالغانه است گفتم مثل برادر من
اگر شما فقط کمی بیشتر به نوشته ای من توجه کنید نیازی به اینقدر دوباره نویسی نیستـــ.فقط یک کمی توجه بیشتر:دقـــــــــــــتــــــــــــــــ کنید: ametis: برداشت هاتون درست نیست اموزش رانندگی همون فطرته هیچ ادمی بدکار و جاتنی بدنیا نمیاد و مطابق فطرت خودش هست پس یعنی رانندگی بلد هست اما بعدنر دچار تخلف میشه مثلا بر اثر اعتیاد بچه خودش رو ازار میده که خلاف فطرت و محبت والدین است ببینید چگونه در مثال مناقشه می کنند.به هر حال وقتی یکی قاتل می شه و از فطرتش جدا می شه در جاده زندگی به بیراهه می ره و یکی رو له می کنه رو شما پای چی میزاری؟؟پای این میزاری که از فطرتش و انصاف و عقلش دوری کرده؟؟خیلی خوب اینجا ما مثال می زنیم چنین فردی رو و می گیم چنین فردی در واقع رانندگی بلد نبوده...شما در مثال مناقشه نکن.حالا خدا که م دونه این انسان رانندگی بلد نیست و به جاده خاکی می زنه و میره به ناحق یک بچه را زجر می کند چرا انسان را می آفریند تا کودکی زجر ببیند.آیا کودک با اختیار خود به دنیا می آید.چه کسی این جواز را داده که کودک بدون اختیار خود و طبق هوا و حوس دیگران وارد دنیا شود؟خدا...یک کمی بیشتر فقط یک کمی بیشتر فکر کنید.مثال برادر شما....مثلا اگر برادر شما در کودکی یک بلایی سر خانواده می آورد در صورتی که آن برادر شما را پدر و مادرتان با اختیار خود و با علم به اینکه می دانستند که بچه شان در کودکی آنها را زجر خواهد داد بدنیا می آوردند درحالی که ضرورتی نداشت که بدنیا بیاورند آنوقت پدر و مادر در زجری که شمای خواهر به عنوان عضوی از خانواده از برادرتان میدید سهیم بودند و شما حق داشتید به پدر و مادر بگویید که پدر و مادر شما که می دانستید او مرا زجر خواهد داد در حالی که من کودکم و راه فرار ندارم و بی پناهام پس چرا برادر را بدنیا آوردیدشما به شکل های ناقص مقایسه می کنید و نتیجه های مسخره می گیرید.به شکل مسخره صحبت های من را با صحبت های برادرتان مقایسه می کنید.مقایسه می کنی... کامل مقایسه کن omideiran2008: وقتی کار بدیمیکرد یا به خواسته های نامعقولش بی اعتنایی میشد میگفت شما منو به این دنیا اوردین میخواستین نیارین ...تقصیر خودتونه منم تو عمرم استدلال به این قوت ندیده بودم؟؟؟؟؟؟ مقایسه ای که بین صحبت های من و برادرتان انجام میدهید کاملا اشتباه است.نمی فهمید.مقایسه باید به شکل مقایسه ای باشد که من در بالا انجام دادم. ametis: وقتی شمات میگی مفهوم همه چیز مثل فرماندار خوب در ادامه بخشدار و استاندار و شهردار و ....میاد دیگه نمی آد.فرماندار رو شما به عنوان فردی که در برابر خدا و عین خدا در نظر گرفتی.... ametis: فرق شک و یقین رو نمیفهمید مثال زدم تا متوجه بشوید شما اگر به همسرتان خدای نکرده شک کنید چیکار میکنید اول تحقیق میکنید وبعد از اثبات اونو مجازات و ترک میکنید یا اول ترکش میکنید بعد تحقیق میکنید اینقدر ساده است گفتم شک من به زنم شک کنم.زنم رو شوت نمی کنم.چون زنم یک انسانه و من شاید بر خطا باشم و شکم اشتباه باشه.اگر من با شکی که دارم زنم رو شوت کنم اونور کاری بی انصاف کردم.اگر دین دارم کاری بر خلاف اعتقادات و دینم انجام دادم.زنم رو از خودم روندم.ناراحتش کردم و از طرفی خوب من هم به او دلبسته ام حتی شکم کنم باز کنارش می مونم...هرچند شاید رابطه کمی سرد بشه...ولی قضیه دین فرق می کنه.دین باید باوری قلبی و یقینی باشه.وقتی شما شک می کنی که خدا و پیامبر کشک هست یا نه پس دیگه نمی تونی بگی من مسلمونم.اگر نمی دونی که دین اسلام کشک یا نه دیگه حاظر نیستی به خاطر یک احتمال بیایی جونتو فدای اسلام کنی....هر عمل در دین باید همراه با نیت پاک و صادقانه باشه.... ametis: شک مبنای ترک یقین نیست اگر به چیزی یقین یافتی و بعد در تو شک به کلیت یا جزئی از ان حاصل شد شک مبنای ترک یقین نیست چرا که ان یقین را نیز خود درک کرده ای و جایگاه یقین با اطمینان و یقین دیگر متزلزل میگردد نه با تشکیک شک در اصول ابتدایی و زیر بنایی دین...این که خدا و پیامبر کشکه یا نه دیگه اساس باور قلبیتو میریزه به هم و اصلا معنا نداره بگی من مسلمونم.وقتی شک داری که یک برگ درمان بیماری ایدز هست یا نه دیگه بر نمی گردی بگی که من مطمئنم که برگ درمان بیماری ایدزه...(اینم بگم خنده دار بود حرفایی که در مورد مثال برگ و ایدز من زدید که من گذشتم از اونها)پس شما وقتی در اصول دین مثل خدا و پیامبر شک داری پس دیگر ایمان قلبی نداری و مسلمان نیستی و داری بدور از تعصب و بدور از جانب داری تحقیق می کنی که آیا اسلام و خدا هست یا نه پس دیگه مسلمان نیستی.درکش زیاد سخت نیست.حالا شما که مسلمان نیستی می تونی به بعضی احکام اسلام هم پایبند بمونی تا آشفته نشی...ولی دیگر مسئول نیستی که به مانند یک مسلمان واقعی باشی و شما از دایره مسلمانیت خارجی....اینو بفهمید... ametis: نمیگی به پای خداست میگی تقصیر خداست .......میگیم چرا .......میگی چون میدانسته و افریده خوب عقل کل.به پای خداست با تقصیر خداست چه فرقی می کنه.شما یک جمله از من نقل کنید که من گفته باشم که گناهی که هیتلر انجام داده تقصیر خداست یا به پای خداست و خود هیتلر بی گناهه.یک مثال می زنم.یک بچه ای بی پناه داره زیر یک حروم زاده ای زجر می بینه.این کودک قدرت فرار نداره.خوب می خواد ببینه مقصر کار کیه...بالا سرشو می بینه می گه آها این حروم زاده که داره منو شکنجه می ده مقصره...ولی به خودش میاد و می گه خوب این حروم سازه درسته با اختیار خودش منو شکنجه می ده و می تونست شکنجه نده و اختیار داشت ولی آیا به جز او کس دیگر هم مقصر هست یا نه؟چه کسی او را به دنیا آورده و چه کسی این موجود را ساخته و به او قدرت داده.او نا توان است که خودش خودش را بوجود بیاورد.اول می گوید پدر و مادر این شکنجه گر نیز مقصرند.ولی فکر که می کند میبیند نخیر .پدر و مادر که نمی دانستند که او به این هیولا تبدیل می شود.آنها هدفشان رشد جامعه بود و می خواستند زندگی سالمی داشته باشند و بچه ای سالم داشته باشند. البته ولی پدر و مادر هم مقصرند تا حدی چون تربیت درستی نکردند.کودک که در حال زجر کشیدن است دوباره فکر می کند و می گوید پس دیگر چه کسی مقصر است.چه کسی پدر و مادر و این اختیار و این زمین و این ابزار را آفریده و چه کسی این نظام هستی را بنیاد نهاده که من بدون اختیار وارد دنیا شوم و زجر ببینم در حالی که از آینده خبر داشته.اینجاست که به خدا می رسد.می بیند که اوست که دنیایی را فراهم آورده که من زجر ببینم در حالی که می دانسته من به عنوان مخلقوق بی پناهش زجر کش خواهم شد.خدا از آینده آگاه است و می داند که بشری که خلق می کند به کودک بی پناه شر می رساند و خدا می توانست حداقل کاری که بکند بنشیند سر جایش و این دنیا را خلق نکند...و در نتیجه وجودش را زیر سوال نبرد... بعید می دانم بفهمید...باز من می گم که بحث با شما بی معنیست.شما خودتو زدی به اون راه.من هرچی می گم اونو با سخنان پوچ برادرتون مقایسه می کنی...شما هنوز معنی شک و تحقیق رو نمی دونید.می گویید من در حال تحقیقم و در شک این هستم که خدا و پیامبر کشکن یا نه بعد خود را شیعه می دانی....مثل یک بچه حرف می زنید.شمایی که بدون توجه انقدر عناد دارید و دنبال مچ گیری هستید که میایید عدد اعشاری که من در مورد سرعت نور را دادم ایراد می گیرید و می گویید که از کی تا به حال سررعت نور ۲۰ رفمی شده...می شود شما را فردی انسانی و اندیشمند دانست...این مثال خیلی چیزها را مشهود می کند.
سلام... omideiran2008: امام علی جواب خیلی خوبی داده و شما اگه یه فقط یه چیز فقط و فقط یه چیز بی علت تو دنیا پیدا کردی میتونی بگی همه چی خودش به وجود اومده .ولی این همه نظم و هماهنگی نشون میده کا شانسی بوجود نیومدهبلکه یه نفر بوده که از همه مخلوقات بالاتر بوده و همه چیزو خلق کرده. گرامی هر چیزی علتی داره...قبول....شما می گویی این دنیا هم علتی داره؟؟و خود به خودی بوجود نیامده...و من و شما به فرض قبول می کنیم که این دنیا علتی داره...شما می فرمایی آن علت خداست.یعنی وجودی که دارای اندیشه و اختیار است که خود دست به خلقت زده مثل یک انسان....من می پرسم شما چگونه به این نتیجه رسیدی که آن علت مثل انسان دارای تدبر و اندیشه است...شما که نمی گویی علت وزش باد موجودی است که دارای تدبر و اندیشه است که قصد دارد عدالت برقرار کند و بهشت و جهنم دارد و اینها...پس چطور می شود و یا چرا با چه دلیل می گویی آن علت العلل دارای ویژگی های انسانی است که مثلا عادل است و حکیم است و اندیشه دارد و عقل نامتناهی دارد و دانای کل است و مثلا حرف می زند و پیامبر می فرستند...
naashenas: خوب عقل کل.به پای خداست با تقصیر خداست چه فرقی می کنه.شما یک جمله از من نقل کنید که من گفته باشم که گناهی که هیتلر انجام داده تقصیر خداست یا به پای خداست و خود هیتلر بی گناهه. من در مورد اینکه ادم گناه کاره یا خیر چیزی نگفتم گفتم اعتقاد شما اینه که خدا مقصر است که انسانی را افریده با وجود اینکه میدانسته ممکنه بدی کند اما باز به او اختیار داده و البته شما دقیقا همین ها رو گفتید بصورت افعال معکوس به قول برره ای ها و به قول من با استفاده از نقض naashenas: خدا تقصیر ندارد.ولی اگر من انسانی خلق کنم و او را در زمین قرار بدهم و به او اختیار بدهم و کودکی کنار او قرار دهم با علم به این که من می دانم آن انسان با اختیارش کودک را زجر خواهد داد اینجا من مقصرم و گناهکارم....!!! naashenas: خدا به انسان اختیار داده و می دانسته که انسان با اختیارش کودکان بی گناه و پاک و بی دفاع را زجر می دهد...اما خدا که تقصیر ندارد. naashenas: خدا به انسان اختیار داده و می دانسته که انسان با اختیارش کودکان بی گناه و پاک و بی دفاع را زجر می دهد...اما خدا که تقصیر ندارد. من که فهمم کجه شما بگو منظورت چیه naashenas: ببینید چگونه در مثال مناقشه می کنند.به هر حال وقتی یکی قاتل می شه و از فطرتش جدا می شه در جاده زندگی به بیراهه می ره و یکی رو له می کنه رو شما پای چی میزاری؟؟پای این میزاری که از فطرتش و انصاف و عقلش دوری کرده؟؟خیلی خوب اینجا ما مثال می زنیم چنین فردی رو و می گیم چنین فردی در واقع رانندگی بلد نبوده...شما در مثال مناقشه نکن.حالا خدا که م دونه این انسان رانندگی بلد نیست و به جاده خاکی می زنه و میره به ناحق یک بچه را زجر می کند چرا انسان را می آفریند تا کودکی زجر ببیند.آیا کودک با اختیار خود به دنیا می آید.چه کسی این جواز را داده که کودک بدون اختیار خود و طبق هوا و حوس دیگران وارد دنیا شود؟خدا...یک کمی بیشتر فقط یک کمی بیشتر فکر کنید. برادر گرامی درمثل مناقشه نیست وقتی مثل درست باشه شما اقای گودرزی رو به خانم شقایق مربوط میکنی خدا به ادم بی گواهینامه اجازه ماشین دست کسی نداده من یکبار ساده ....بخدا ساده تضیح میدم خدا کنه کافی باشه خدا عالم را و انسان را بدون هیچ سابقه قبلی بوجود اورد بی هیچ مدب و نمونه ای و در این میان فقط و فقط برای انسان اختیار و تعقل را قائل شد دنیا را بر اساس نظم بنا کرد و هر موجود بنا به فطرت و جوهره آفرینش خود خواهد بود در این نظام بی عدالتی هست .....خشونت هست .......حتی در حیوانات گاهی پدر فرزندان خود را میخورد یا فرزندان دیگری را و توله ای توله دیگر را برای بقا میکشد قانون ...قانون بقا است برای ادامه این بقا خدا همه چیز را مهیا ساخته ...شهوت را و غریزه را در این میان برای انسان جز غریزه فطرت را هم بنا گذاشته و دین را هم مکمل ان کرده لذا حجت را بر همه تمام کرده و حداقل الان کسی نست مه تحقیقا کار خوب را از بد تشخیص ندهد ......حتی همان جنایتکار داعش خدا برای انسانها سرنوشت محتوم ننوشته .....در جایی همه سرگذشت انها را مکتوب نکرده که برای انسانها راهی جر انجام ان نباشد انسان مختار است هر کاری را انجام دهد اما فطرت او به سمت کارهای خوب است هر انسانی میتواند وقتی در موقعیت انجام جنایتی قرار میگیرد تا قبل از ارتکابو در هر لحظه پشیمان شود و گناه را مرتکب نشود اما در قبال این ازادیها خدا اخرت را نیز بنا نهاده در منظر کل این دنیا چشم بر هم زدنی در قبال سرای باقی است انجا خدا عادل است و با همه معامله به عدل میکند اما اینکه میگی خدا میدونه ممکنه ادم کار بد بکنه ولی باز هم میافریند......اینجورنیست که خدا بدونه شما در فلان ساعت جنایت میکنی چون این نقض اختیاره اگر خدا همه اینها رو میدونه و قرار مثلا من جهنمی بشم اونوقت مریضم زحمت کارهای خوب رو بکشم استدلال میکنم برای خودن که من یا اهل بهشتم یا جهنم اکگر اهل جهنم هستم پس چرا کارهای خوب بکنم و اگر اهل بهشت هستم هر چی کار بد دلم میخواد میکنم چون قراره خدا منو ببخشه naashenas: ..هرچند شاید رابطه کمی سرد بشه...ولی قضیه دین فرق می کنه.دین باید باوری قلبی و یقینی باشه.وقتی شما شک می کنی که خدا و پیامبر کشک هست یا نه پس دیگه نمی تونی بگی من مسلمونم.اگر نمی دونی که دین اسلام کشک یا نه دیگه حاظر نیستی به خاطر یک احتمال بیایی جونتو فدای اسلام کنی....هر عمل در دین باید همراه با نیت پاک و صادقانه باشه... لابد زنت رو قلبا و یقینا قبول نداری ...ادم دینش رو هم دوست داره نظر شما محترمه ولی نه منطقی است نه من قبولش دارم خوبه ادم گاهی عقاید خودش رو به یک ادم درست حسابی عرضه کنه بفهمه کجای کاره naashenas: .مثلا اگر برادر شما در کودکی یک بلایی سر خانواده می آورد در صورتی که آن برادر شما را پدر و مادرتان با اختیار خود و با علم به اینکه می دانستند که بچه شان در کودکی آنها را زجر خواهد داد این یقین نه برای پدر و مادر و نه برای خدا مشخص نیست ...احتمال است گرچه پدر و مادر عاقل میدونند به هر حال فرزند دردسرهای زیادی دارد ضمنا اصلا قبول ندارم که همه والدین بچه را بخاطر شهوت خودشون بوجود میارن naashenas: بعید می دانم بفهمید... خودت هم نمیدونی چی میگی داری میگی خدا چون میدونه ادمها بعد از اومدن به دنیا جنایت میکنن و باز هم اونها رو میافریند مقصر است من تو عمرم حرف به این خنده داری نشنیدم تقدیم با احترام
خوب خودتو از دست حرفای منطقی من می خواهی فراری بدی... ametis: گفتم اعتقاد شما اینه که خدا مقصر است که انسانی را افریده با وجود اینکه میدانسته ممکنه بدی کند اما باز به او اختیار داده بله من اینو گفتم ولی منظورم این نیست که خود ظالم، بی گناه است.مثلا من هیچگاه نگفتم هیتلر خود بی گناه است.شما این را نمی فهمی...؟من باز منتظرم.شما یک سخن از من نقل قول کن که گفته باشم که هیتلر بی گناه است یا اون برادر کوچولوتون اگه عقل داشته بی گناهه...من منتظرم.نقل قول کنید. ametis: من که فهمم کجه شما بگو منظورت چیه حالا منظورمو فهمیدی....نه به خدا...گاماس گاماس می ریم جلو... ametis: خدا عالم را و انسان را بدون هیچ سابقه قبلی بوجود اورد بی هیچ مدب و نمونه ای و در این میان فقط و فقط برای انسان اختیار و تعقل را قائل شد خدا می دانسته که آن انسانی که می آفریند و آن دنیا با آن ویروس و بلایای طبیعی اش کودک بی گناه که بدون اختیار خود وارد دنیا می شود و قدرت فرار ندارد را زجر خواهد داد...اوکی.... ametis: اما اینکه میگی خدا میدونه ممکنه ادم کار بد بکنه ولی باز هم میافریند......اینجورنیست که خدا بدونه شما در فلان ساعت جنایت میکنی چون این نقض اختیاره اینکه خدا از حال و آینده باخبره و میدونه انسان ظلم خواهد کرد و کودک بی گناه را زجر خواهد داد را شما نقض اختیار انسان می دانی؟؟؟؟؟اینکه خدا می داند من در فلان ساعت جنایت خواهم کرد را شما نقض اختیار می دانی؟؟ خدا نامه ی نا نوشته را از بر است....یکم فکر...خدا از حال و آینده با خبر استــــ.یکم فکر.این آگاهی خدا چه ربطی داره به نقض اختیارو چه ربطی داره که میگید اگه خدا میدونست آدم کار بد می کنه دیگه بهشت و جهنم برای ما معنا نداشت...یکم فـــــــــــــــکر. ametis: این یقین نه برای پدر و مادر و نه برای خدا مشخص نیست ...احتمال است من نگفتم برای پدر و مادر یقین است.گفتم در مثال من فرض بگیرید که یقین است.همانگونه که برای خدای یقین است.آیا شما خدا را دانای کل و آگاه کل و عالم به حال و آینده نمی دانی...اگر خدا اینگونه نیست پس ضعیف است و ناقص و از خدایی می افتد...خدا یقین داشته که انسان ظلم می کند به کودک معصوم و بیگناه که خود خدا نظام را براینگونه قرار داده که کودک بی اختیار خود وارد دنیا شود... ametis: خودت هم نمیدونی چی میگی من خوب می دونم چی می گم.تو نمی فهمی من چی میگم....امیدوارم حالا کمی متوجه شده باشی... ametis: داری میگی خدا چون میدونه ادمها بعد از اومدن به دنیا جنایت میکنن و باز هم اونها رو میافریند مقصر است شما یک جونور یا اسباب بازی میسازی که مختاره و عقل داره و اونو میزاری تو زمین خوب فرض کن..خوب شما فرض کن میدونستی از پیشم که این اسباب بازی که خلق کردی می ره یک کودک که بی پناهه و با اختیار خودش به دنیا نیومده و شما باعث این کار بودید شکنجه میده اونم بوسیله نظامی که شما اونو خلق کردی.فرض کن.خوب حالا اینکه اون اسباب بازی هم مقصره...بحثش جداست.ولی شما هم مقصرید و اون کودک که به پای اون اسباب بازی زجر دیده می تونه از شما شکایت کنه.قبول...کمی فکر نمی کنید؟؟؟گاماس گاماس.اول اینا رو پیش می ریم و بررسی می کنیم.بعد می ریم سر اون خنده بازارتون که می گید من شک کردم که خدا و پیامبر کشکن یا نه و در حال تحقیقم ولی با این حال یک شیعه هستم و خودمو شیعه می دونم!!!! بعد هم می ریم سراغ چیزای دیگه.پس از بحث خارج نشید.البته امیدوارم شما سر مارو با پاسخ های تکراری و پوچ و مقایسه های مسخره نخوری
naashenas: خوب خودتو از دست حرفای منطقی من می خواهی فراری بدی... بدترین چیز تو عالم مصاحبت با نادان است naashenas: بله من اینو گفتم ولی منظورم این نیست جناب استاد حرف ادم عاقل در خودش نافذه ....این قانون فلسفه و حقوق دیگه حوصله ندارم خیلی برات مثال بزنم مثل اینکه کسی بهت زنگ بزنه بگی من امدم ....بعدا بگب منظور من اومدن پیش تو نبود اومدن به خونه دوست دیگرم بود naashenas: بله من اینو گفتم ولی منظورم این نیست که خود ظالم، بی گناه است.مثلا من هیچگاه نگفتم هیتلر خود بی گناه است.شما این را نمی فهمی...؟ ببین اقای محترم اتفاقا شما هستی که از بحث کلامی و قواعد بلاغه و فصح هیچ نمیدونی مثل همین کلامت مگر میشه یک انسان عاقل اعتراف فی نفسه بکند و بعد اونو منوط به ذکز موارد و موکول به مثال کنه ((من باید همین قدر جوابت رو بدم اما یقین دارم نمیدانی چون سر در نمیاری مثلا این قاعدع فلسفی مورد قبول همه دنیا رو که ........کلام القلا علی انفسهم مقبوله .......اعتراف ادم عاقل کافیست و هیچ ادله و مثال نمیخواد ))شما صریحا میگی خدا مقصر است چون باعث اصلی تولید انسانهاست در حالیکه میدونسته اونها ممکنه بعدا جنایت علیه بی گناهان بکنند به این میگن اعتراف صحیح و صریح به اعتقاد حالا وقتی گیر میکنی بگی....... من هرگز نگفتم که هیتلر بی گناه است ؟؟؟؟خوب نگفته باشی شما حرفت رو صریح زدی خوب معلومه اسم نبردی و تازه برده باشی هزاران نفر دیگه هستند که اونها رو اسم نبرده باشی مثل اینه که من بگم پرتقال میوه تلخی است ؟؟؟؟؟بعد شما یک پرتقال بمی شیرین بیاری بمن بگی چرا حرف بیخود میزنی منم در جواب بگم ....من کی گفتم پرتقال بمی تلخه ....یکجا بیار من گفته باشم پرتقال بمی تلخه حرف شما در حد همین مثال من چ..........شما کلیات نظرت رو واضح گفتی همون کافیه بحای این همه سفسطه بگو اشتباه لپی بود تمومش کن تا من دوباره نظرت رو بپرسم معتقدی خدا مقصر است ....آمر است.....عامل هست....معاون است ....یا..... naashenas: خدا می دانسته که آن انسانی که می آفریند و آن دنیا با آن ویروس و بلایای طبیعی اش کودک بی گناه که بدون اختیار خود وارد دنیا می شود و قدرت فرار ندارد را زجر خواهد داد...اوکی.... اولا که خدا علمش این شکلی که شما فکر میکنی نیست دوما حتی بداند هم بر او اشکال وارد نیست شما چون احتمالا اعتقاد به معاد نداری(( من میگم چون هنوز جرات نکردی صریح بگی اعتقادت چیه )) حوصله توضیح برات ندارم که ادمها در اومدن به این دنیا خیلی هم بی اثر نیستن اما برات مثال ساده بزنم تا متوجه بسی یک ادم با اینکه سنگ تموم هم گذاشته اما بچه بسیار شری داره که موقع مدرسه اش است با اینکه قریب به یقین میدونه این بچه ش تو مدرسه دعوا خواهد کرد ...مردم ازادی خواهد کرد و حتی ممکنه دبیگری رو اسیب جدی برسونه ولی بازم میزارش مدرسه تا زه امیدوار میشه مدرسه ادمش کنهحالا اگر این بچه شیطنت کرد تقصیر پدرشه ؟؟؟؟؟؟حتی اگر مرتکب قبل بشه و یا کاری که باعث اعدامش بشه و ببرنش دارا لتادیب تا بعد از ۱۸ دارش بزنن ایا پدرش رو بجای بچه میگیرن که ....اقا تو که میدونستی بچه ات شره و ممکنه چشم بچه مردم رو کور کنه چرا گذاشتی بیاد مدرسه شاید در موارد مالی سراغ پدر بروند اونهم بخاطر نابالغ بودنه این حرفهای شما حتی برای ادمها نمیتونه درست باشه چه رسد به خدا naashenas: اینکه خدا از حال و آینده باخبره و میدونه انسان ظلم خواهد کرد و کودک بی گناه را زجر خواهد داد را شما نقض اختیار انسان می دانی؟؟؟؟؟ خیلی واضحههاگر خدا علم داره که من در ساعت مثلا ۲ در یک مکان یک نفر رو خواهم کشت ......این جبره نه اختیار چون من بهم به هر حال باید اونو انجام یدن چون علم خداست اینجا اختیار کوش اختیار ایمنه که من بتوانم در هر مساله ای همون چیزی رو انتخاب کنم که میخوان naashenas: خدا نامه ی نا نوشته را از بر است....یکم فکر...خدا از حال و آینده با خبر استــــ.یکم فکر.این آگاهی خدا چه ربطی داره به نقض اختیارو چه ربطی داره که میگید اگه خدا میدونست آدم کار بد می کنه دیگه بهشت و جهنم برای ما معنا نداشت...یکم فـــــــــــــــک هم نامه نا نوشته خوانی دلالت بر این داره که خدا از ضمیر و قلب انسانها خبر داره و میدونه تو درد دلت چیه حالا شما لازم نیست فکر کنی فقط بخون جبر و اختیار مساله اول کلاس فقه است ساده برات میگم بنا به اعتقاد شما اگر البته اعتقاد شما باشه من الان بدنیا اومدم ..........شما داری میگی خدا میدونه من تا اخر عمرم چه کارهایی میکنم و سرنوشتم چی میشه علم خدا هم که درش تغییر و شک راهی نداره خوب پس تکلیف من روشه .......من هر کاری هم که بکنم نمیتونم از دایره علم خدا خارج بشوم و مو به مو همون کارهایی رو انجام میدم که خدا از اول میدونسته خوب این جبره مثلا خدا میدونه در فلان روز من ادم میکشم و من هم راهی ندارم جزعمل به علم خدا پس برای شمر هم از روز اول خدا همه چی رو نوشته و میدونه ....بنده خدا چه گناهی داره؟؟؟؟؟اختیار در مقابل جبر است اختیار یعنی اینکه شما بتوانی در هر مساله ای اون چیزی رو انتخاب کنی گه دوست داری اگر از قبل معین شده باشه که در فلان مساله فلان راه رو باید انخاب کنی ...کجاش ازادیه انتخاب اگر از روزی که شما بدنیا اومدی معلوم باشه که عاقبتت چی میشه ....کجاش اختیاره معلوم شده میره جهنم ....چرا اصلا تلاش کنه برای بهشت لوح محفوظ که تو قرانه و امده اشاره به علم خدا داره که بر همه چی احاطه داره یک انسان در زندگی میلیونها بار تصمیم میگیره بر سردوراهی ها قرار میگیره و با انتخاب هر راهی سرنوشتش به کلی تغییر میکنه خدا علم به این داره که در عاقبت انسان رو در نهاین همه راههای انتخابی بداند شما اگر امروز برای مشکلی سه راه حل داشته باشی خدا میداند در صورت انتخاب هر کدام از سه را تو چه عاقبتی در مقابل داری خدا نتیجه عملکردهای تو را میداند نه انتخاب تورا این علم خداست نه اینکه برای هر ادمی یک نوشته وجود داره که در اون همه تار و اعمال و انتخابها از قبل گفته شده باشه naashenas: من نگفتم برای پدر و مادر یقین است.گفتم در مثال من فرض بگیرید که یقین است.همانگونه که برای خدای یقین است.آیا شما خدا را دانای کل و آگاه کل و عالم به حال و آینده نمی دانی...اگر خدا اینگونه نیست پس ضعیف است و ناقص و از خدایی می افتد...خدا یقین داشته که انسان ظلم می کند به کودک معصوم و بیگناه که خود خدا نظام را براینگونه قرار داده که کودک بی اختیار خود وارد دنیا شود... خدا دانای کل و قادر کل است اینکه خودش به ما اختیار داده یعنی به اراده خودش از تعیین تکلیف برای ما دست برداشته اینکه به ما اختیار داده یعنی به اراده خودش از دانستن انتخابهای ما چشم پوشیده و به ما واگذار کرده خدا متعهد ترین موجود است و وقتی متعهد میشه اختیار رو به ما داده دیگه در اون دخالت نمیکنه هر چند در نهایت با تعریفی خاص میلیونها سرنوشتی که ممکنه بر اثر انتخابهای مختلف برای ا اتفاق بیافته در علم خدا هست اما اینکه کدوم راه رو ما انتخاب کنیم عهده خودمونه اینکه خدا بدونه یک نفر جنایت کاره یعنی او در ادامه زندگی حتما مرتکب جنایت میشه و این از دایره اختیار خارجش میکنه naashenas: من نگفتم برای پدر و مادر یقین است.گفتم در مثال من فرض بگیرید که یقین است.همانگونه که برای خدای یقین است.آیا شما خدا را دانای کل و آگاه کل و عالم به حال و آینده نمی دانی...اگر خدا اینگونه نیست پس ضعیف است و ناقص و از خدایی می افتد...خدا یقین داشته که انسان ظلم می کند به کودک معصوم و بیگناه که خود خدا نظام را براینگونه قرار داده که کودک بی اختیار خود وارد دنیا شود... چندبار گفتم خدا خودش این تقنین به سر انجام کار انسان رو از خودش با دادن اختیار به ما سلب کرده مثل اینکه خدا با تعیین نظام طبیعت امکان اینکه وسط زمستان و در سرما درختان را سبز کند از خود ساقط نموده میتواند اما هرگز نخواهد کرد اعتقادات شما رو نمیدونم اما بر اساس اعتقاد مسلمانان هیچ موجودی بدون قبول و تایید خودش وارد این دنیا نمیشه ضمنااین نظام طبیعت است naashenas: خدا یقین داشته که انسان ظلم می کند به کودک معصوم و بیگناه که خود خدا نظام را براینگونه قرار داده که کودک بی اختیار خود وارد دنیا شود... و خدای مهربان و بزرگ قبل از اومدن این بچه در سینه مادر برایش شیر مغذی قرار داده و در فطرت پدر و مادر علاقه شدید به فرزند و فرار داده و بر پدر و مادر توصیه های زیادی در مورد ش کرده همچنین ازار دهنده او را در دنیا و اخرت به انتقام و عذاب تهدید کرده مهربانتر از این موجود اصلا هست ...عمرا naashenas: بحثش جداست.ولی شما هم مقصرید و اون کودک که به پای اون اسباب بازی زجر دیده می تونه از شما شکایت کنه.قبول...کمی فکر نمی کنید؟؟ از بیخ و بن این فرضیه شما اشتباه است حرف شما درسته که اگر مجنونی همچین کاری بکنه هم مقصره هم بده و......اما در مورد خدا همچین اتفاقی نیفتاده خدا نه چیزی رو خلق کرده برای ازار کسی .......نه مجوز به کسی داده که کار بد بکنه حرف درست اینه که اگر یک نفر رباطی ساخت برای مبازه با حیوانات وحشی و ادمهای بد و بعدا کسی از این رباط برای شکنجه گری استفاده کرد ایا اون سازنده مقصر هخدا انسانها را برای عبادت و زندگی و تعقل و کمک به همنوع و تکثیر نسل و .................... افریده و در اونها عاطفه مهر فرزند و .....قرار داده حالا یک انسان به هر دلیلی از این دایره خارج شده و جنایت میکنه و کودکان رو میکشه مقصر فقط اون شخصه که بر خلاف نظام هستی آموخته شده naashenas: بعد می ریم سر اون خنده بازارتون که می گید من شک کردم که خدا و پیامبر کشکن یا نه و در حال تحقیقم ولی با این حال یک شیعه هستم و خودمو شیعه می دونم!! ابتدا خنده دار شما هستید که میگید شیعه ام ولی چون در حال تحقیق هستم الان هیچ مذهبی ندارم احتمالا ده سالی هم هست در حال تحقیق تشریف دارید و تا اخر عمر هم از این حال تحقیق خارج نمیشوید اولین مرحله یقین شک است گالیله ابتدا شک کرد در مورد چرخش زمین و وقتی شک کرد نگفت تا یقین نکنم فعلا معتقد بشم که اثلا زمین نه میچرخه نه دورش میچرخن ادم وقتی به حسابدار یا کارمندش شک میکنه اول اون رو بیرون نمیندازه و بگه اول اخراجش کنم بعد تحقیق کنم شک من درست بوده یانه