ebi75: ولی یه آتئیست خودش رو در چارچوب من در اوردی ادیان حبس نمیکنه .. پس رهاست و میتونه به هر بحث مذهبی که نسبت به اون شناخت داشته باشه وقتی یک آتئیست به چیزی که اصل و ستون یک بحث رو تشکیل میده معتقد نیست یعنی به خدا معتقد نیست چطور میتونه از فرعی مثل معاد شناخت داشته باشه که بتونه در مورد اون نقد بکنه یا حداقل نقد درست داشته باشه؟
ebi75: جالبه پس به نظر شما اعتقاد به خدا باعث شناخت معاد میشه نه شناخت خدا باعث اعتقاد به معاد بله این نظر منه . وقتی کسی اعتقادی به خدا نداره طبیعیه که شناختی هم از خدا نداره . چطور میشه از چیزی شناخت داشت وقتی بهش اعتقادی نداشت ؟ من اون شناخت رو نمی پذیرم چون اون شناخت ، شناخت ناب و خالص نیست ، شناخت وقتی کاربرد داره که با اعتقاد همراه باشه . و همینه که باعث میشه شخص به باور و اعتقادش تعصب داشته باشه . و منظو رمن شناخت علمی نیست . چون هیچوقت از نظر علمی یک خدا شناس با یک بی خدا به توافق نمی رسن و هر کدوم موضع خودشونو دارن .آیا شما که فرضا" به خدا معتقد نیستید ، شناخت لازم رو از خدا پیدا کردید ؟ شناخت به معنای کلی کلمه منظورمه نه شناخت بخاطر نفی یا نقد ، اون حس باطنی ، اون چیزی که باعث میشه یک بی خدا با یک خدا شناس فرق کنه . ebi75: .شما اعتقاد داری به خدایی که بهش شناخت نداری..من هم فرض میگیرم بر وجود چیزی که بهش شناخت ندارم بنابراین لازم نیست من به خدا اعتقاد داشته باشم کافیه من فرض رو بر وجود خدا بگیرم و معاد رو به چالش بکشم . از کجا می دانید من از خدا شناخت ندارم ؟ در ضمن با فرض بر وجود خدا نمی توان معاد رو به چالش کشید چون شما چیزی رو فرض کردید که هنوز بهش مطمئن نیستید .
ebi75: جالبه پس به نظر شما اعتقاد به خدا باعث شناخت معاد میشه نه شناخت خدا باعث اعتقاد به معاد دقیقا" . من وقتی به چیزی معتقدم سعی در شناختن جوانب و صُور مختلف اون میکنم . ebi75: خدا در نهایت برای شما یه حس درونیه اثبات نشده است یا هزاران تعبیری که ادیان براش دارن ..که ریشه در اعتقاد داره نه شناخت .. بله و این همون اختلاف نظریه که یک بی خدا و یک خدا باور داره . این حس درونی رو فقط کسانی که خدا باور هستند تجربه می کنن و بهش آشنا هستند . این حس درونی همونیه که میلیاردها خداباور دارند . ebi75: ادیان میگن محدود نمیتونه نامحدود رو درک کنه ..شما با ظرف محدودت چطور خودت تونستی یه نامحدود رو درک و نسبت بهش شناخت پیدا کنی ؟/؟ این یک حس درونی و غریزی ست . شما به چی معتقدید ؟ به انرژی ، یا ماتریالیست هستید ؟ هر کسی به نحوی به اون نیرو یا انرژی معتقد هست من اسمش رو خدا میذارم . یکی بت دیگری انرژی یا طبیعت . اما من نمی تونم اصول اعتقادی یک ماتریالیست رو نقد کنم . چون هر جقدر در این زمینه مطالعه کنم چون بهش اعتقاد و ایمانی ندارم بی طرفانه نقد نخواهم کرد . این نظر منه که به زعم شما غلطه . ebi75: خدا برای شما پیش شرطه ولی من میخوام نقد کنم نه اینکه ایمان بیارم پس پیش شرط برای نقد من مفهومی نداره.. این هم حرفیه .
andishmand: حالا با این مقدماتی که گفتم از شما میخوام بپرسم تا چه حد با حرف های من موافقید؟اصلا در مورد ادیان و تفکرات به چه تفکری گرایش پیدا کردید؟ خدا رو چقدر قبول دارید؟ نظرتون از دلیل خلقتتون و آینده ای که براش در ذهن دارید چیه؟ سلام امیدوارم با هم بحث منطقی داشته باشیم و این طور به نظر میرسه .....ان شاالله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اما در قدم اول بر خلاف انتقادی که از من در مورد مطرح کردن چند سئوال کرده بودید خودتون چند سئوال متفاوت مطرح کردید اولین موضوع رو من وجود خدا در نطر میگیرم به نظر من خدا موجودی مخلوق انسانهاست که به خاطر کمبود شدید و ترس در اثر ندانسته های خودشون اون رو خلق کردند و پرورش دادند افرادی بسیار سریع الانتقال و هوشمند هم به این مباحث دامن زده و از این مکمبودها استفاده کردند و ادیان رو ساختند و افرادی با تیز هوشی کمتر مذاهب رو ساختند اما پرداختن به جزئیات ادیان برای رد اونها خیلی لازمه اعتقادات اونها رو به چالش کشیدن در نهایت به ست کردن مبنای اعتقاد اوها و در نتیجه توجه دادن اونها به تفکر و تعقل کمک میکنه و به همین دلیل مطرح میشه خدا چیست ...چگونه بوجود اومده چرا افریده های خودش رو رها کرده و ۱۴۰۰ سال کاری به کار اونها نداره و سئوالهایی از این دست دقت در اینکه از وقتی علوم مختلف تعریف شدن و سطح دانایی انسانها و نوشتن تاریخ و علوم و مکتوب کردن اونها متداول شدهدیگه نه دینی اومده نه پیامبری و نه معجزه ایخودش چاره سازه بسیاری از موهومات استبرای اولین مرحله از مبحث خوده خدا رو پیشنهاد میکنم البته قاعدتا بحث من فقط علمی و منطقی میتونه باشه واثبات یا عدم اثبات خدا فقط از طریق علم و منطق اما درمورد علت خلقت و آینده اون اصلا خلقتی در کار نیست علم تا سرمنشاء سلولی همه موجودات پیش رفته تکامل یک واقعیته که نشونمیده بحث خلقت کاملا انحرافیاست حتی تکامل انسانیافته های قطعی انسان نشون میده که بشر از ابتدا به شکل امروزی اون نبوده سری بزرگ داشته با اندامی تنومند و البته مغزی بسیار کوچک و ون انسان ابزار طبیعی دفاعی و تهاجمی نداشته و در مقابل طبیعت از اغلب جانداران عقب تر بوده به ناچار به مغزش برای جبران این نقائص فشر اورده و در طول میلیارها سال مغز اون بزرگ ترر و بخاطر استفاده از ادوان بدن او نحیف تر شده قطعیات کشف شده دقیقا مغایر با هبوط انسانی اندیشمند و متفکر از بهش به زمین هست و برعکس اثبات کننده مراحل تکاملی انسان لذا بحث افرینش و وجود یک اینده معنی دار و منتقم برای انسانها و موجودات از بن و اسا موهوم است قرار نیست و هرگز هم اینگونه نبوده که هر پروسه و پریود دارای علت و انگیزه و عاقبتی باشه مثلا وجود انواع ویزروسها و انگل ها و مثلا پشه انوفل و بیماری مالاریا یا این همه جهش های ژنتیک که موجب از بین رفتن و یا انحطاط انسانها و سایر موجودات میشه بر چه مینایی و با چه دلیل و عاقبت اندیشی ای بوده ؟؟؟؟در یک پریود عظیم و چندین میلیار ساله جاندارانی بجود اومده و بسیار از اونها منقرض و بسیاری با تکامل و همزیستیبه حیاتن ادامه دادنجهان هستی با خدا یا بیخدا به سیستم خودش ادامه خواهد داد لازم نیست خدایی هر روز روشن ماندن خورشید یا افتادن برگها رو بر زمین برنامه ریزی و رصد کنه طبیعت خودش کار خودش رو میکنه دیروز که مردمان دانش کمی داشتند مجبور بودند برای وزش باد و طوفان و زلزله و باران و تغییرات اب و هوا علتی بسازند ....چیزی در حد شباهت به تئوری پردازیهای امروزی با این تفاوت که کار دیروز اونها بر اسا مستندات و علم نبوده و صرفا تئوری هایی برای پاسخگویی به ذهن انسان پرسشگر بوده است والسلام
andishmand: من وقتی به چیزی معتقدم سعی در شناختن جوانب و صُور مختلف اون میکنم . همین اعتقاد از کجا میا بر مبنای چی شکل میگیره ....محیط؟پدر و مادر؟ منطق؟علم ؟اطرافیان؟قبیله ماسایی افریقا هم معتقداتی دارن ککه هر کس بشنوه به اونها میخنده ایااین اعتقادات هم دارای ارزشه علمی و و معنوی است؟؟؟؟از خوردن گوشت دشمنان تا غذای هر روزه اونها که شیر و خون گاوه که تلم خورده تا نوع ارایش خاص و فجیع اونها در مورد کوچک نگه داشتن پای زنان و بلند کردن گردن اونها تا چند ده سانت با حلقه های طلایی و یا سوراخ کردن لب به اندازه یک بشقاب میوه خوری برای زیبایی و یا سوزاندن پوست بدن و خالکوبی و ختنه دختران و.........اونها هم اعتقاد دارن و اعتقادشون رو از طریقی بسیار مشابه به اغلب مسلمونها و معتقدین به خدا گرفته انداز محیطو اطرافیان و پدر و مادر ...ایااین اعتقادات درسته ...ایا قابل احترامه ایا اغلب مسلمونها واقعا و قلبا بعد از بلوغ دنبال تثبیت و منطقی کردن اعتقادات رفتن ....ایا خودشون به اصول دین رسیدن و بعد معتقد و عامل شده اند .....در دین اسلام اولین وظیفه هر انسان بعد از بلوغ تحقیق در مورد دین و اصول اونه که تقلیدی نیست ....توحید و نبوت و معاد و برای شیعیان بعلاوه عدل و امامت ایای همه این کار رو میکنند ...در این مرحله تقلید ممنوعه ایامسلمونها همه به اصول توحید و معاد از طریق تحقیق رسیدن و به اونها اعتقاد پیدا کردن ؟؟؟؟؟اگر این تحقیق اونها به نتیجه مطلوب اسلام نرسه و یک نفر حقیقتا به توحید و معاد از ریق تحقیق و منطق و عقل نرسه چی میشه بنا بر فقه اسلام او مرتد میشه و محدور الدم این خنده دار نیست که اسلام میگه لا اکگراه فی الدین و بعد میکگه برو در مورد دین و توحید و معاد تحقیق کن و به حقیقت اونها بدون تقلید برس اما اگر به نتیجه ای غیر از حقانیت اسلام و توحید و معاد برسی باید کشته بشی ایا خنده دار نیست در اسلامی که اینقدر دم از اختیار زده ایا این جبر مطلق نیست این تناقضات بما نشون میده چقدر اسلام بر حقه و چقدر واقعیت در مورد توحید و معاد و نبوت وجود دارهاینقدر که من حتی بعد از وارهیدن از این اعتقادات هنوز از الفاظ باور مندان مثل ایشاللله و بخدا استفاده میکنم از اینکه مجبورم برای حفظ جان خودم دروغ بگم و ریا کنم متاسفم
andishmand: این یک حس درونی و غریزی ست . شما به چی معتقدید ؟ به انرژی ، یا ماتریالیست هستید ؟ هر کسی به نحوی به اون نیرو یا انرژی معتقد هست من اسمش رو خدا میذارم . یکی بت دیگری انرژی یا طبیعت . انرژی وجود داره در اشکال مختلف و انرژی انسانی حاصل میدان مغناطیسی اسوست برخی بیشتر و برخی کمتر که ارتباط دادن اون به معنویت هیچ دلیلی نداره و دقیقا درست گفتی هر کس نامی بر اون میزاره اما قدیم که وجود مغناطیس دور از ذهن بود اسمش رو خدا یا بت و یا هر چیز دیگر میزاشتن اما امروز چی که این انرژی منبع اون شناخته شده بارها روایاتی دیدیم در اسلام که دلیل زلزله رو بی بند و باری میدونه این در اون دوره که تنیانها نه کسل و نه قواعد ساختار زمین رو میدونستند قابل طرح بود اما امروز ایا خنده دار نیست ار بر یک منطقه دور از گسل انسانها گناه همه تاریهخ و فساد همه تاریهخ رو انجام بدهند هیچوقت زلزله نمیاد و برعکس اگر بر روی یک گسل مدینه فاضله بسازی یا اتوپیا درست کنی بر یک منوال قابل پیش بینی زلزله خواهد اومد این مطلب بارها دستمایه طنز شد و روایات اون عجیب بود همچنین گفتاری از امام صادق که دنیا را بر کول موجودی میدانست که د چشم ان ماهی ای در حال شناست و هر گاه این ماهی جنب و جوش میکند لزله حادث میشود و قس علیهذا مگر معتقد نیستید امامتان معصوم ات ...گپس این حرفها چیه با الین صعود انسان به ماه قطعا مشخص شد که زمین نه بر دوش هرکول است نه بر دوش هیچ موجود دیگر بلکه در مدار خود به دور خورشید میگرددبا توجه به درستی سند این روایات یک بچه شیعه واقعا باید چه باوری داشته باشد جز بهانه اوردن چه راهی دارد که بگوید ما ان موجودات ا نمیبینیم یا در مواردی اینچنینی بگوید از درک ما خارج است و......اینجاست که اعتقاد و تعصب دست در دست هم مارا به یک دیکتاتوری و فاشیسم دلالت میکند یا به دروغ سازی که بگویند وقتی ارمسترانگ به ماه پا گذاشت در کمال تعجب دید که در قطر ما یک شکاف عمیق وجود دارد که تمام محیط ان را احاهطه کرده و وقتی در زمین تحقیق کرد فهمید این شکاف همان اثر شق القمر محمد پیامبر اسلام است برای همین میگویم کتاب بهانه های مسلمانان بصورت نامحدودی جلد و صفحه دارد
iekdusti: آیا این فقط انسان بوده که ابزار دفاعی و تهاجمی نداشته؟ من الآن دلم برای این گوسفندای بیچاره خیلی میسوزه چون هم قدرت تهاجمی ندارند و هم قدرت دفاعی خاصی ندارند قرار شد بحث علمی و منطقی باشه انسان تکامل یافته نظریه تکامل برای این نظریه باقی مونده که هنوز به اصل خلقت و تکامل اون دست پیدا نکرده اما قطعات این پازل در مورد تکامل جانداران اثبات شه است فسیلهای یافته شده از انسان نئوندرتال تا امروز بهترین اثبات بر این مدعا است همین یافته وجود انسانی هوشمند و دارای قدرت تکلم و تقنین و منطق به نام ادم و حوا رو رد میکنه اما در مورد گوسفند گوسفند حیوانی است که توسطانسان اهلی شده شما گوسفند رو در حالی دارید مثال میارید که اونهم اتفاقا مسیر تکامل خودش رو گذرونده و چون توسط انسان محافظت میشده به شکل امروزی در اومده کاش قبل از اینگونه مثال اوردن تاریخچه پیدایش گوسفند رو ملاحظه میکردید که این حیوان هم از چه رسته ای بوده و شاخ وسیله دفاعی اون بوده و دونده خوبی هم بوده که بنا به اهلی شدن توسط انسان به مرور این مزایای طبیعی خودش رو از دست داده واز طریق همون تکامل اتفاقا تبدیل به گوسفندی شده که امروز ما شاهد اون هستیم در نژادهای مختلف iekdusti: اگر بپذیریم که هیچ علت و معلولی ببین تمام این براهین به صورت علمی و منطقی رد شده به چند دلیل اول اگر علت و معلول و امثال اینها رو به عنوان قانون بپذیریم و توجه کنیم که قانون نمیتونه استثنا داشته باشه و به همین علت به اون قانون میگن و فرقش با نظریه و تئوری در همین نداشتن استثناست اما در همه اینها خوده خدا ناقض هست اگر هر معلولی علتی داره علت خدا چیست ؟؟در کنار اینها تسلسل و یا همون دور باطل مارو به این نتیجه میرسونه که این براهین همه از نظر منطقی و علمی و عقلی باطل هستند iekdusti: اگر بپذیریم که هیچ علت و معلولی در این دنیا وجود ندارد لا اقل باید حیوانات عاقل دیگری در اشکال دیگر هم میدیدیم. دلفین ...میمون و بسیاری جانداران دیگر بنا به نداشتن مزایای بطبیعی در خیلی از موارد از عقل خودشون استفاده میکنن تکامل عقل در انسانها میلیاها سال بطول انجامیده که خیلی از جانداران نیازی به اون ندارن بخاطر مزایای طبیعی مثلا کروکدیل درجه عقلش نزدیک به صفره وهمش غریزه است چون مزایای طبیعی اون رو در صدر زنجیره غذایی و وجودی قرار داده iekdusti: مثلا برخی موجودات با شکل حیواناتی مثل الاغ یا هر حیوان دیگر شما دقت نظر در اوردن این مثالها ندارید الاغ از خانواده گور هست چیزی شبیه همین گورخر امروزی که طبیعت دفاعی مثل دویدن رو برای اون به ارمغان اورده اما چون توسط ما اهلی شده مسیر تکامل تغییر کرده و به اون سمتی که باید رفته قدرت دوندگی اون کم شده و قدرت باربری اون زیاد شده و......اتفاقا این مثالهای شما دقیقا در دایره تکامل میچرخه iekdusti: نکته ی دیگر اینکه انسان آرزوهای متعددی هزاران ساله دارد اما دریغ از ذره ای از پیشرفت و تکامل در آن. مثل آرزوی پرواز. چطور در گذر این هزاران و میلیون ها سال ذره ای از بال در انسان به وجود نیامد؟ پرواز ارزوی انسان بوده نه نیاز طبیعی اون قرار نیست مسیر تکامل رو با ارزو و این چیها سنجش کنیم iekdusti: از این سوالات زیاد پیش خواهد آمد که اگر بخواهیم به آن بپردازیم حداقل قدر یک مثنوی هفتاد بند میشود. متاسفم قرار بود مسیر منطق و علم و عقل رو در پیش بگیریم اما باز رسیدیم به همون اسمون ریسمانهای همیشگی قرار نیست هر چی به ذهنمون میرسه رو بگیم قرار بر مبنای عقل و منطق بریم جلو شما دو مثال اوردید بدون تحقیق در مورد مسیر تکامل اونها و نیاز طبیعی ارزوهای انسان رو با دلایل فرگشت که نیاز طبیعی است قاطی کردید این روش درستی نیست iekdusti: وجود تکامل در حیوانات پذیرفتنی است ولی واقعیت این است که تکامل به شکل جهش در انواع حیوانات از نظر بسیاری از دانشمندان زیست شناسی غیر ممکن دانسته شده است. اینکه مثلا مرغی تبدیل به پستانداری وحشی مثل پلنگ شود و یا ماهی تبدیل به گیاه و یا بالعکس شود در میلیاردها سال هم محقق نخواهد شد. لطفا فرگشت رو در ویکی پدیا و سایر فرهنگنامه های علمی بخونید تا دیگه اینجوری ننویسید کمی نوشته هاتون خامهتکامل معتقد به تغیر شکل و جهش نیست گفتم اونچه تکامل رو در حد نظریه اما با بنیانها محکم علمی نگه داشته همین مساله چگونگی نیازبندی و تغییر و دلایل اون در ابتدای پیدایش است والا در مرحله دوم تکامل اثبات شده است با دلایل متقن و محکم و هیچوقت مدعی نیست مرغ تبدیل به مار بشه مرغ در مسیر خودش و در راستای نیاز طبیعی خودش تکامل میابد و مار هم در مسیر خئود و ااصلا هیچوقت هیچکس مدعی جهش در تکامل نیست فیکی از اساس ها و ملزومات فرگشت تدریجی بودن اون و غیر جهشی بودنه اونه کدوم دانشمندی گفته در تکامل بصورت جهشی صورت گرفته که شما میگید دانشمندان جهش در تکامل رو رد کردند اول باید کسی ادعا کرده باشه که بعد کسی اون رو رد کرده باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حالا کی ادعا کرده که دانشمندان اون رو رد کرده باشند ممکگنه اسم بیارید و مستند حرف بزنید iekdusti: من برای اینکه موضوع بحث تغییر پیدا نکند و پاسخ شما به این سوالات مشخص شود به مسائل دیگر نمیپردازم تا این مسئله روشن شود.از شما هم عاجزانه خواهش میکنم فعلا تمام نیروی خود را برای اثبات همین فرضیه ی تکامل به کار بگیرید و وارد بحث جدیدی نشوید.هنوز نکات متعددی در این فرضیه باقی مانده که باید به خوبی روشن شود. با اینکه از من خواستید مطلقا یک موضوع باشه چندین قرینه رو بر علیه تکامل عنوان کردید لطف یک وجه و یک قرینه رو بفرمائید تا یکی یکی جلو بریم ممنونم
با احترام جناب iekdusti با اون مقدمه امیدوار بودم بحث ما باب تازه ای در مباحث باز کنه و هنوز امیدوارم لذاعلاوه بر توضیحات جانبی این پست رو بعنوان پاسخ به شما بدون پرداختن به حواشی ارسال میکنم iekdusti: وجود تکامل در حیوانات پذیرفتنی است ولی واقعیت این است که تکامل به شکل جهش در انواع حیوانات از نظر بسیاری از دانشمندان زیست شناسی غیر ممکن دانسته شده است. اینکه مثلا مرغی تبدیل به پستانداری وحشی مثل پلنگ شود و یا ماهی تبدیل به گیاه و یا بالعکس شود در میلیاردها سال هم محقق نخواهد شد.من برای اینکه موضوع بحث تغییر پیدا نکند و پاسخ شما به این سوالات مشخص شود به مسائل دیگر نمیپردازم تا این مسئله روشن شود.از شما هم عاجزانه خواهش میکنم فعلا تمام نیروی خود را برای اثبات همین فرضیه ی تکامل به کار بگیرید و وارد بحث جدیدی نشوید.هنوز نکات متعددی در این فرضیه باقی مانده که باید به خوبی روشن شود. واضحا ما در مورد تکامل و به عبارت صحیح تر (( فرگشت)) دچار تفاوت شدید درک هستیم لطفا فرگشت رو مجددا مطالعه کنید و منهم قطعا دوباره مرور میکنم فرگشت هرگز معتقد به جهش در جانداران چه زنتیک و ه مبنایی یا ساختاری وفنوتیپی نیست اینکه همچین تصوری چطور پدید اومده از سوی شما و چگونه دانشمندانی در رد اون معتقداتی دارن .....بماند چون اول باید ادعایی باشد که بعد کسی در رد اون قیام کنه دقیقا بر عکس فرموده شما که جهش ژنی یا فتو تیی و ساختاری رو در فرگشت بنا به استناد ...نظر بسیاری از دانشمندان که اشاره به تعداد و اسامی اونها یا حداقل افراد معروف اونها نکردید و نمیتوانید بکنید چون اصلا در فرگشت جهش مطرح نیست و نشده که کسی بخاد اون رو رد کنه و اتفاقا روند بسیار بسیار آهسته و پایدار مد نظر است همچنین تکامل به معنی تبدیل و یا رابطه در بین تیره های مختلف جانداران اصلا مطرح نیست که شما گفتید مرغ به پلنگ یا ماهی تبدیل شود که خنده داره ایا واضع نظریه تکامل یا پیروان و دانشمندان سرشناس زیست مدعی چنین چیزی شدند؟؟؟؟؟فرگشت به مفهوم انتخاب طبیعی هر جاندار در زمانهای بسیار طولانی و غیر ملموس برای همزیستی با محیط مطرح شده نقل قول///// واژهشناسیواژه عربی تکامل به معنای «ترقی» و «کامل شدن» میباشد. لغتنامه دهخدا معنی آن را «تمام شدن» ذکر میکند.[این واژه نخستین بار توسط مترجمان دورهٔ قاجار به عنوان برابر فارسی evolution به کار رفت.این در حالیست که واژه Evolution به معنای «برآمدن» بوده و اشاره به بوجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد، مثل بوجود آمدن بخار از آب. Evolution، حاکی از «کمال یافتن» جانداران نیست. این واژه هیچ بار اخلاقی ندارد بلکه تنها تغییر جانداران را برای انطباق بیشتر با محیط نشان میدهد، زیرا در یک محیط ویژگیهای خاصی مبنای تطابق محسوب میشوند و در محیط دیگر ویژگیهای دیگر.به این سبب فرگشت معادل مناسب تری برای Evolution است.[واژه فرگشت نخستین بار توسط داریوش آشوری در سال ۱۳۷۴ پیشنهاد شد. بعدها برابرهای دیگری نیز از سوی پژوهشگران پارسیزبان برایEvolution پیشنهاد شد؛ از آن جمله واژه «برآیش» که توسط ابراهیم هرندی، روانزیستشناس، پیشنهاد شد.منبع ویکی پدیا بنابراین شما اعتراضتون رو بر مبنای یک برداشت نادرست بنیان گذاشتید و کدام دانشمندان همچین برداشتی داشتند که به اونها اشاره کردید ....نمیدونم برای من اسامی دانشمندان مخالف تکامل رو نیارید چون گرچه مخالفین مبنایی تعدادی اندک هستنداما منظور دانشمندان مخالف با جهش ژنتیک یا در موضوع خاص مطرح شده یعنی تکامل مرغ به مار است که اصلا اسمش هم نمیتونه تکامل باشه بلکه تغییره و اصلا کدام نیاز باعث این تغییر میشه
iekdusti: اگر قانون علیت را نمیپذیرید، آن را تا چه حدی قبول دارید؟ و آیا این ممکن است؟ در مورد محسوسات و معتقدم دلیلی نداره ما هر چی رو هنوز نفهمیدیم به خدا ارتباط بدهیم یا بگیم اون خداستچون هزار سال پیش نادانسته های انسان هزاران برابر الان بود و امروز یک هزارم اون زمان iekdusti: ۲- اگر ممکن است بیان کنید از نظر قانون تکامل، منشا پیدایش انسان چیست و مراحل تکامل آن را کامل بیان کنید که پس از میلیاردها سال چه اتفاقاتی افتاده که انسان، به وجود آمده است؟ من خودم قانون تکامل رو تا جایی کاملا قبول دارم که براش مستنداتی وجود داره مثلا فسیل ها و یا زنجیره های قابل پیوست ژنی و دی ان ای و تا جایی که ساده ترین شکل حیات سلولی رو کشف کرده که میتونه منشا حیات در جهان باشه ....منوجه هستید ....یک سلول در ساده ترین شکل حیات این تک سلول میتونه بصورت بالقوه منشا حیات باشه فرق من و شما در اینه که من نادانسته هام رو با خدا به پایان نمیرسونم و شما دین باوران به خدا ارتباط میدهید ضمنا دوست عزیز این مسیر و بارها رفتیم ..نتیجه مثبتی عموما ندادهاین دنده معکوس به خدا نخواهد رسید